بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_سوم
🌲🌲مثال : در یک کانال آب ؛ برای انتقال آب ، یک لوله شماره 2 گذاشته شود ؛ مقدار محدودی آب را میشود انتقال داد ولی اگر این لوله تبدیل به 20 یا 200 یا 2000 شود ؛ بی نهایت آب از آن منتقل می شود .لوله به اندازه ظرفیت خودش می تواند آب را انتقال دهد.
این مثالها را در درون خودمان بارور کنیم تا برایمان کارساز شود و ببینیم قوه عقل چگونه کار می کند.
ما در عالم ، زمان محدودی داریم .مثلا 70 یا 80 سال .
حالا قرار است فرضا یک میلیون لیتر آب انتقال بدهیم و این باید بوسیله عقلمان انتقال پیدا کند .اگر ظرفیت نداشته باشیم فقط 100 لیتر انتقال می دهیم .
این مثال را در قوه عقل پیاده کنیم و بدانیم که این شکوفایی باید برای ما اتفاق بیفتد و وظیفه قوه عقل هم همین است که این کار را انجام دهد و ما باید چنین دیدی داشته باشیم.
حالا باید چکار کنیم که این واحدهای زیاد برایمان شکوفا شود ؟
پنج رذیله که گفتیم نباید موجود باشند که اگر باشند ؛ انتقال دهندگی عاقله ضعیف شده و پایین می آید.
ودر این صورت در معارف قرار نمی گیریم .
باید آن پنج رذیله را خوب بررسی کنیم .
اولین رذیله : شک وحیرت
کم کار کردن عقل یا شکوفا نشدن واحدهای گوناگون آن
در چنین حالتی ؛ عقل نمی تواند انتقال دهنده ی خوبی برای قوای پایین باشد ؛ شاید آدم فکر کند ، معارفی ، علمی هم دارد ولی آنها بعد از مدتی از بین خواهند رفت .
پس اگر شک و حیرت باشد ؛ از آن صد واحد ، چند واحد بیشتر شکوفا نمی شود و راه ارتباطی بین دو شهر ؛یک شهر ( ورای عقل ) که خیلی غنی هست و یک شهر ( قوای مادون ) که فقیر هست خیلی کم خواهد بود .
این مسیر بین دو شهر ؛ سنگلاخ و پراز پیچ و خم است .
و هیچ موقع وسایل مورد نیاز این شهر فقیر به آن جا نخواهد رسید .
باید این مثالها را برای خودمان حلاجی کنیم تا بفهمیم شکوفا شدن قوه عقل یعنی چه ؟ رذیله نداشتن یعنی چه ؟
بعضی ها در مسیر هستند و حرکت می کنند می گویند چرا ما اینهمه دعا کردیم ؛ اتفاقی برایمان نمیفتد و نمی توانند بفهمند که علتش چیست .
علتش همین رذایلی است که در وجودمان است و از آن بی خبر هستیم .
باید موردهای رذایل برایمان مشخص شود .
رذیله دوم : جهل مرکب
آدم فکر کند که عقلش یک مورد ، دو مورد ، سه مورد برایش شکوفا شده مثل این می ماند که یک کامیون از شهری چیزهای خیلی عالی بار می زند و فکر می کند که مسیر مهیاست وقتی حرکت می کند می بیند مسیر جلویش دره ایست که اصلا نمی تواند از آن عبور کند .
این در واقع جهل مرکب است که فکر می کند در معارف واقع شده ولی دچار رذایل است .
آدم باید همیشه توجه داشته باشد به اینکه آیا رذیله در وجودش هست یانه .
اگر رذیله هست ؛ دلیلش چیست و اگر نیست هم دلیلش چیست ؟
از هیچ چیزی به راحتی رد نشود.
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_چهارم
سومین رذیله شرک است .
🌲🌲آدم در شرک توجه به اسباب گوناگون میکند .فرض کنید مسیری که می خواهد بیاید و وسایل مورد نیازش را از شهری به شهر دیگر ببرد ؛ مسیر مستقیم و اتوبان است ؛ می گوید نه ، بگذار از این یکی مسیر ببرم ، شاید میانبر باشد ؛ بعد می رود به یک کوه می خورد و می بیند راه بسته است . به همین دلیل هیچوقت یک انتقال خوب صورت نمی گیرد .
انتقال حقیقی صورت نمی گیرد ؛ باید شرک را به این صورت در نظر بگیریم .
ما مسیر مستقیم را رها می کنیم و می رویم در مسیرهای انحرافی و آن قدر هم می رویم که به یک باتلاق می رسیم و نمی توانیم از آن بیرون بیاییم و یا به یک کوه برخورد می کنیم و در آن جا ماندگار می شویم .
به این مثالها یک به یک توجه کنیم تا برایمان مشخص شود.
چهارمین رذیله ، خطورات است .
اشتغالات گوناگونی که برای آدم هست باعث می شود که عقل شکوفا نشود .
این مورد را هم در همان مثال قرار می دهیم .
کامیون مذکور ؛ وسایل مورد نیاز آن شهر فقیر را بارگیری کرده ولی به جای آنکه با پیدا کردن مسیر درست به سمت مقصد حرکت کند ، می گوید ولش کن ؛ ببینم رنگ ماشین چطور است ؟ یا دور وبرش چی هست ؟ خودش را مشغول می کند به این کارها و یک دفعه می بیند وقت تمام شده و دیگر نمی تواند به مقصد
برسد .
پس باید حتما توجه به منظور اصلی داشته باشیم ، خودمان را جمع کنیم و از پراکندگی خارج شویم تا شکوفایی برایمان اتفاق بیفتد.
پنجمین رذیله ، مکر و حیله است ؛ یعنی توجه بیش از حد متعارف به شهوت و غضب .
چون حد متعارفش ، لازم است ولی اگر توجه بیش از اندازه به آنها شود ؛ من دون الله است و برای آدم مشکل ساز می شود .
ماشین بارگیری کرده و باز به جای حرکت ؛ توجه به افراد گوناگون می کند و به مقصد نمی رسد.
این رذایل بصورت بالقوه در وجود ما هستند ؛ وقتی می خواهیم حرکت کنیم
؛هرکدامشان به نوعی می خواهند مارا متوقف کنند و مانع شکوفایی واحدهای بیشتری از عقل شوند .
چطور می توانیم این رذایل را برطرف کنیم ؟
باید توجه به ذکر لااله الاالله داشته باشیم .
باید ببینیم زمانی که این ذکر را برای قوه
عقل می گوییم بصورت تلقین و اعتراف ؛
عملکردش چگونه است ؟
وقتی ذکر را می گوییم چه توجهی به قوه عقل داشته باشیم ؟
باید بدانیم در اثر گفتن ذکر ؛ چه اتفاقی میفتد ؟
وقتی لااله الاالله را اعتراف می کنیم ؛ توجه داشته باشیم که همان یک واحدی که برایمان شکوفا شده ؛ خودبخود نبوده و خداوند تبارک و تعالی این کار را برایمان انجام داده است .
خداوند بصورت تکوینی آن یک واحد را شکوفا کرده و این یک حقیقت است .و در واقع برای قوه عقل ؛ استارت زده شده است .
اعترافی که می کنیم ؛ در ابتدا بصورت تقلیدی است یعنی ما می گوییم که من میدانم و اعتراف می کنم که این مقدار شکوفایی برای قوه عقلم بوجود آمده و خداوند این را براساس صفاتی که در الله هست ؛ برای ما بوجود آورده است.
پس این یک حقیقتی است که ابتدایش تقلیدی بوده و زمانی که انسان در معارف قرار می گیرد ؛ کم کم به سمتی می رود که تحقیقی می شود و می بیند که واقعا اتفاق افتاده است.
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_پنجم
🌲🌲-پس اعتراف می کنیم که همان یک واحدعقل را هم خداوند برایمان شکوفا کرده و مدتی که بصورت تقلیدی این اعتراف را داشتیم ، کم کم به سمت تحقیقی شدن آن می رویم .
می فهمیم این حقیقتی بوده که اتفاق افتاده و ما از اول هیچ نمی دانستیم ولی خداوند این را برایمان قرار داده ؛ که بنابر شرایطی که در عالم داریم ؛ بدون اینکه درس بخوانیم ؛ همان یک واحد را برایمان شکوفا کرده و هیچ کس دیگر قادر به انجام چنین کاری نبوده است.
بنابراین ، توجه از تقلیدی به تحقیقی تبدیل می شود .می فهمد این شکوفایی در درونش است و هرکس توجه کند می فهمد که خداوند تبارک و تعالی این کار را برایش انجام داده است.
پس آن لااله الاالله که می گوید حقیقی است و واقعا اتفاق افتاده است .
توجه و فهمیدن این نکته باعث شکوفا شدن واحدهای بیشتری از عقل می شود و مانع از ظهور و بروز آن پنج رذیله می شود .
وقتی لااله الاالله می گوییم ؛ به صورت تلقینی ؛ می خواهیم که آن پنج رذیله پیدا نشوند چون به صورت بالقوه وجود دارند و ما نباید اجازه ی فعالیت به آنها بدهیم.
چطور این کار را انجام بدهیم ؟
با همین ذکر لااله الاالله !!!
یعنی در هرجا رذیله ای خواست ظهور پیدا کند ؛بگوییم خداست که که باصفاتش کار انجام می دهد و هیچ کدام از شما نمی توانید ظاهر شوید.
مثل آن کامیونی که بار زده و میخواست حرکت کند.
آدم اگر به خودش بود مشغول به حواشی می شد ولی از طرفی یک کس دیگری به او میگوید الان باید سوار شوی و حرکت کنی و گرنه بارت تخلیه می شود .واین هشدار باعث اضطرار می شود و آدم به فکر حرکت می افتد .
بعد از آن نقشه هم به آدم می دهند که شما باید از این مسیر حرکت کنی و هیچ مسیر انحرافی نباید بروی و با این سرعت از پیش تعیین شده باید حرکت کنی تا بتوانی به موقع به مقصد برسی .
پس آدم را حرکت می دهند و به مقصد می رسد .
همان لااله الاالله که در وجود ما برای قوه عقل گفته می شود چنین کاری را انجام می دهد .
پس هدف از گفتن لااله الاالله ؛چه بصورت اعتراف که شرایط خودش را بیان می کند و چه بصورت تلقین به قوه عقل ؛ هردو واحدهای بیشتری از عقل را شکوفا می کنند .و مانع از بروز رذایل می شوند.
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_ششم
🌲🌲مطالبی که گفته شد فقط بخشی از بحثی بود که می توانیم در قوه عقل داشته باشیم.
باید بدانیم در مسیری که حرکت می کنیم ؛ لازم است گاهی اوقات خودمان را محک بزنیم و ببینیم کجای مسیر هستیم و شکوفایی چقدر برایمان صورت گرفته است .
ببینیم چقدر به سمت معارف و ظهورات آن تمایل پیدا کرده ایم.
هر چقدر این تمایل و توجه بیشتر باشد نشان دهنده ی شکوفا شدن قوه عقل و بالارفتن انتقال دهندگی در آن است.
و حالا هر چقدر آدم به سمت سستی پیش برود و یا از مسیر خسته شود ؛نشان می دهد که واحدهای روشن قوه ی عقل به سمت خاموش شدن پیش می رود .
شبیه همان مثالی که در گذشته زده شد : لوله آب دوهزار لیتری تبدیل می شود به لوله دو .
باید چنین تصویری برای خودمان داشته باشیم .
نشانه ی دیگر اینست که از صبح دقت داشته باشد که چطور معارف کسب کند و چگونه در ظهورات آن قرار بگیرد و این نشانه اینست که قوه عقل روشناییش خیلی زیاد است که می تواند چنین اتتقال دهندگی داشته باشد .
خصوصیتی که خداوند تبارک وتعالی برای قوه عقل قرار داده است ؛ توجه اندکی به مادیات است .
بقیه اش برای اینست که انتقال دهنده فرامین خداوند تبارک و تعالی به قوای پایین تر باشد تا این فرامین تبدیل به ظهور شوند.
و اگر این معارف تبدیل به ظهور نشوند باز هم اختلال در کار عقل است .
مثلا کسی دایما کسب معارف کند و فقط الفاظ را بخواند و بگوید به معارف بالایی رسیده ام .
او واحدهای قوه عقل را زیاد کرده ولی چون از آنها عبور نکرده بعد از مدتی دوباره بسته می شوند و رویشان پوشانده می شود .
از طرفی آن واحدها بسته می شوند و از طرفی رذایل شروع به خودنمایی می کنند .
بعضی ها را می بینیم که در مسیر بوده اند و به خیال خودشان حرکت های خوبی هم داشته اند ولی بعد از مدتی در مسیر دیگری افتاده اند و علتش هم اینست که از طریق عقل ، انتقال دهندگی خوبی برایشان صورت نگرفته است و تبدیل به ظهور نشده است .
اگر هم گاهی ظهوراتی داشته اند ؛ ظهورات همراه با رذایل بوده است و فکر می کردند شکوفایی برایشان اتفاق افتاده است .
باید اینها را مورد توجه قرار دهیم و خودمان را امتحان کنیم و ببینیم اینها چقدر برایمان تجلی داشته است .
تا زمانی که توحید برای انسان ظاهر نشده است باید رذایل را مورد توجه قرار دهد و همیشه با آنها درگیر باشد ؛ تا توحید بیاید و اینها کنار بروند.
در آن زمان ؛ عقل کاملا روشن می شود و انتقال دهنده ی خوبی می شود و دیگر هیچ نقطه ی تاریکی در آن نمی ماند .
وقتی تمام واحدهای عقل روشن شود ؛ هرچه از بالا تابش پیدا کند ؛ دقیقا همان به مراتب پایین تر انعکاس پیدا می کند و تبدیل به ظهور می شود .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_هفتم
" رذایل قوه ی غضب "
🌲🌲خصوصیت قوه غضب ، محافظت از بدن است .
او مانع می شود از اینکه خطری یا ضرری به وجود طبیعی آدم برسد.
قوه ی غضب دو رذیله دارد : جبن و تهور !!!
خلاصه ی کتاب اینطور است که ، تهور افراط شجاعت است و آدم متهور خودش را در مهالکی که عقلا و شرعا ممنوع است می اندازد.
شرح :بعضی ها بی محابا خودشان را در شرایطی قرار می دهند ( بدون فرمان خداوند تبارک و تعالی ) که شاید موجب آسیب های گوناگون برای بدن بشود .
حالا شاید سوال پیش بیاید که چرا بعضی ها به جنگ می روند و شهید می شوند یا جانباز می شوند و قسمتی از بدن خود را از دست می دهند .
آن جا بنابر فرمان الهی این اتفاق می افتد و در واقع از مراتب بالاتر محافظت می کنند و باعث شکوفایی آن می شوند چون فرمان خداوند تبارک و تعالی است .
دومین رذیله در غضب ، جبن است .
در خلاصه ی کتاب می خوانیم که ، جبن در طرف تفریط واقع است و آدم حذر می کند از چیزی که نباید حذر کند .
شرح : زمانی است که آدم باید از بدنش یا عقایدش محافظت کند اما هیچ حرکتی انجام نمی دهد و در حالت خاموشی است .
نه تهور درست است و نه جبن !!!
باید بنابر فرمان الهی ؛ آدم در تعادل باشد .
حالا این دو تا صفت رذیله ای ؛ صفات گوناگونی را برای آدم بوجود می آورد که در شرایط مختلف بروز می کنند.
اولین صفت که از این دو رذیله بروز می کند ؛ صفت "خوف " است .
خلاصه کتاب : خوف عبارت از متالم شدن به سبب تشویش رسیدن مکروهی که تحقق آن محتمل باشد .
شرح : خوف چه شرایطی دارد ؟ اصلا خوب است یا نه ؟
توجه کنیم که یک حالت ممدوح دارد و یک حالت مذموم !
ممدوح آن ؛ خوف از خدا و عظمت خداوند و خوف از گناهان است .
محتمل باشد یعنی به آدم در آیات قرآن می گویند که عذابهای گوناگونی در نظر گرفته شده و چون آدم هنوز به آن حقیقت نرسیده ؛ باید یک حالت ترسی در وجودش باشد که نکند این مسیری که ما طی کردیم ؛ شرایطش طوری باشد که مورد اشاره ی این آیه باشیم .
یعنی احتمال بدهد که اعمالش با توجه به اینکه انجام گرفته ؛ اشتباه بوده و در آنجا مورد عذاب قرار بگیرد .
پس این حالت ممدوح و خوب آن است.
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_هشتم
خوف مذموم
خوف مذموم چند نوع است.
🌲🌲خوف مذموم : خوف او از امری باشد که البته اتفاق خواهد افتاد و دفع آن در قوه بشر نیست.
شرح : مثل وقتی که آدم از زلزله یا مرگ یا اتفاقاتی که ممکن است بیفتد ؛ همیشه بترسد .
خوفی که بخاطر از دست دادن بدن باشد ، خوف خوبی نیست مگر اینکه این خوف ؛ به فرمان الهی باشد.
خوفی خوبست که انسان را در شرایط دوری از گناه که مدنظر خداوند است قرار دهد.واگر صرفا برای ترس از بدن باشد خوب نیست .
خلاصه کتاب : خوف او از امری باشد که وجود آن احتمالی است.
شرح : ترسهایی برای آدم بوجود بیاید که فکر کند اتفاقی برایش می خواهد بیفتد و یا دارد اتفاق میفتد و شاید تا آخر عمرش هم آن اتفاق نیفتد و این هم از آن خوفهایی است که برای آدم مشغولیت می آورد.
این خوفها جز این که آدم را مشغول کنند ؛ ثمری ندارند .
خلاصه کتاب : خوف او از امری باشد که سبب آن در دست شخص باشد اما هنوز سبب آن یافت نشده باشد.
شرح : مثلا آدم می داند اگر فلان کار را انجام دهد به بدنش آسیب می رساند ولی هیچ وقت آن اتفاق نمیفتد .
مثلا فکر کند روزی فلان مریضی را می گیرد و این برایش ترس ایجاد می کند و شاید تا آخر عمر هم مبتلا به آن بیماری نشود ولی اینجا قوای آدم می خواهد مشغولش کند و از حرکت صحیح آدم جلوگیری کند که اینهم رذیله است.
چرا رذیله است ؟ چون این افکار باعث می شود آدم مشغول شود و قوه عقل در حالت ضعف قرار گیرد .
خیلی از افسردگیها به این موارد خوف برمی گردد .
وقتی خوف بوجود آمد و عقل ضعیف شد ؛ تضاد بین مراتب برای آدم بوجود می آید و همیشه یک حالت منگی دارد و دچار بیماریها و افسردگی می شود.
خلاصه کتاب : خوف از چیزهایی که "طبع" از آن بدون سبب و جهت وحشت می کند .مثل جن و میت و چنین چیزهایی
شرح : ترس از چیزهایی اصلا برایش ثابت نشده اند.
مثلا در تاریکی از چیزی که اصلا در آنجا وجود ندارد؛ بترسد.
باید آدم در چنین شرایطی عقل را در نظر بگیرد .ولی اکثرا اینها حالت های خوفی است که آدم برای خودش بوجود می آورد .و بخاطر مشغولیتی که ایجاد می کند رذیله محسوب می شود.
خوف که از رذایل قوه غضب محسوب می شود ؛ آدم را از کارهایی که برای آن خلق شده باز می دارد.
چرا انسان از مرگ می ترسد ؟
آیا ترس از مرگ خوب است یا بد ؟
خلاصه کتاب :
۱-تصور کند که به مرگ فانی می شود .
منشا این خوف ؛ از سستی اعتقاد و جهل به مبدا و معاد می باشد.
شرح : در اینجا ترکیب صفات مشخص می شود .
ترکیب قوه عقل و غضب در اینجا اتفاق می افتد : اگر قوه عقل ضعیف باشد و به مرگ توجه کند ؛ در قوه غضب ، خوف بوجود می آید و ترس از مرگ اتفاق میفتد.
طریقه ی برطرف شدن آن هم با شکوفایی عقل در جایگاه خودش اتفاق می افتد.
چون قوه عقل است که با ضعف خودش به قوه غضب اجازه تصمیم گیری داده است و خوف ایجاد شده است .
پس باید به دنبال این ضعف بگردد و با شکوفایی عقل آن را برطرف کند .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786
بسم الله الرحمن الرحیم
#شرح_معراج_السعاده
#جلسه_هشتم
#بخش_نهم
ادامه خوف مذموم( ترس از مرگ)
خلاصه کتاب
🌲🌲۲-چنان گمان کند که از مردن نقصی به او می رسد .
شرح : اینهم بخاطر ضعف در قوه عقل است .
فکر می کند با مردن نابود می شود .
این خوف برای ما که توجه به مسیر داریم هم وجود دارد .
آدم فکر می کند اگر از اینجا بمیرد برود توی آن دنیا ؛ عذابها برایش اتفاق میفتد ؛ علتش اینست که حقیقت مرگ برای ما مشخص نشده ، چرا که قوه عقل نتوانسته خوب انتقال دهد .
اگر خوب می توانست آن چیزهایی که در مراتب بالاهست را انتقال دهد ؛ این ترس از مرگ اتفاق نمیفتاد.
خلاصه کتاب
خوف از مرگ بخاطر قطع علاقه از اولاد و عیال و مال و غیره
شرح : باز هم برمی گردد به ضعف عقل ؛ یکی از قوای مادون ؛ حالا شهوت ، غضب یا وهم ؛ شروع می کنند به بازیگری .
فکر می کنند محبتی که در خانواده هست ؛ ابدیست .
در صورتی که آدم باید به حقیقت زندگی توجه کند با شکوفایی عقلش.
البته نه اینکه به خانواده توجه نکند .
باید با فرمان خداوند به خانواده توجه کند .
اگر فرمان خداوند جاری باشد ؛ گذشتن از آنها هم خیلی راحت است .
خلاصه کتاب
خوف از دشمنان و تصور خوشحالی ایشان است : این تصوری بر آمده از قوه وهم و غضب باهم است .
انسان فکر می کند دشمنان از مرگ او خوشحال می شوند یا اینکه در شرایطی خانواده اش را شماتت می کنند .
اینجا هم قوای مادون از ضعف قوه عقل سوء استفاده می کنند و چنین حالتهایی را در درون آدم ایجاد می کنند.
۵- خوف از اینکه بعد از وفات او اهل ک عیالش ذلیل و خوار شوند .
باز بخاطر ضعف عقل و شکوفا نشدن آن ؛ فکر می کند خانواده اش را او روزی می دهد و بخاطر شغل او ؛ خانواده اش سرپا هستند .
خلاصه کتاب
۶- خوف از عذاب الهی : انتقال دهندگی عاقله خوب نبوده و اعمال ؛ خوب انجام نگرفته و ظهورات خوب در آدم ایجاد نشده است .
زمان مرگ می بیند که هیچ ندارد ؛ دارایی ندارد ؛پس از مرگ می ترسد .
اگر بخواهیم از این حالتها در بیاییم ؛ باید دنبال شکوفایی عقل باشیم .
مثالهایی که زده شد را مورد بررسی قرار دهیم .و ببینیم از چه طریق می توانیم عاقله را تقویت کنیم .
باید به ذکر لااله الا الله توجه ویژه ای کنیم چرا که عقل باید بتواند صفاتی که در الله هست را انتقال بدهد و طریقه انتقال دادنش هم همین است که در معارف قرار بگیرد .
لااله الاالله هست که در واقع در وجود آدم شوق و اشتیاق ایجاد می کند برای اینکه قوه عقل را بارور کنیم .و آن قسمتهای تاریک را روشن کنیم .وقتی آن روشنایی به وجود آمد تمام این مسایل برایمان حل می شود .
واین یکی از ثمرات این ذکر است .
تمام صفات رذیله ای که برای آدم هست ؛ برمی گردد به ضعف قوه عقل .
اگر به این موضوع توجه کنیم ؛ می فهمیم که چرا مرحوم نراقی ؛ اول قوه عقل را مطرح کرده و بعد قوای دیگر را گفته است .
اهمیت قوه عقل خیلی بالاست ؛ اگر شکوفایی برایش اتفاق بیفتد ؛ تمام مشکلات قوای دیگر حل می شود .
منتهی باید بررسی کنیم که هر صفتی که یک موقع از ضعف قوه عقل ایجاد شده ؛ چطور برطرف کنیم .
الحمدلله رب العالمین
#جهاد تبیین
#شرح_معراج_السعاده
🇮🇷@merajosaade786