✊ روایت مقاومت مردم غزه، باطل السحر قدرت نظامی غرب
✍️علیرضا کمیلی
غزه، در یک استقامت باورنکردنی، در یک وجب جا، مقابل همه توان نظامی غرب ایستاد و ثابت کرد که ابهت پر سر و صدا و شکست ناپذیر آنان، در آزمون محک مجاهدان واقعی، قرار نگرفته بود تا معنا بشود.
روایت ایستادگی کریلایی مردم غزه و نبرد حماسی مجاهدان او، جای نوشتن و گفتن فراوان دارد و آیا این درک، در آن برنامه تلویزیونی که رسما به کارشناس خود می گوید چون مجبور هستیم فقط تا روز آتش بس این بخش را خواهیم داشت، وجود دارد؟!
این واقعیت که آخرین طرح دولت صهیونی برای تثبیت قدرت خود در غزه یعنی «طرح ژنرال ها» در شمال با مقاومت معجزه بار مجاهدان به شکست کشیده شد باید به زبان هنر درآید تا توهم سازی های هراس انگیز غرب از قدرت خود را در دلها بشکند.
دیشب فیلم هایی از حضور مجاهدان غزه در میان استقبال گرم مردم منتشر شد. این پیوستگی «جامعه مقاوم غزه» با مجاهدان یعنی پروپاگاند رسانه جهانی مبنی بر نارضایتی مردم غزه از دولت خود، دروغ است و اصل این پدیده عجیب، هنوز قابل بررسی و مطالعه است.
📍 @komeilialireza
@mesle_Beheshti
🔰 مقاومتی که پیروز شد
✍️علی خضریان
🔸پانزده ماه از عملیات طوفان الأقصی میگذرد و رژیم صهیونیستی در حالی که تنها چند روز پس از هفتم اکتبر، حتی درخواست آتش بس را شرم آور میدانست و نابودی جنبش حماس را هدف اصلی خود اعلام کرده بود، ناچار شد توافق آتش بس را با کسانی امضا کند که قسم خورده بود نابودشان میکند.
🔸رژیم صهیونیستی در حالی ناچار به پذیرش آتش بس شده است که آخرین طراحی آنها در شمال غزه که به «طرح ژنرالها» مشهور است با شکست مواجه شد؛ تا مقاومت مرحله به مرحله همه طرحهای صهیونیستها از کوچاندن مردم و عدم عقب نشینی از نتساریم و فیلادلفیا تا آزادی اسرا با عملیات نظامی را ساقط کند.
🔸رژیم صهیونیستی که در ماههای اخیر تلاش کرد تا در جایی بیرون از غزه، پیروزی خود را دنبال کند، در مقابله با حزب الله نیز راهی جز عقب نشینی نداشت و با ورود ایران در دو عملیات موشکی و همچنین حملات انصار الله یمن به عنوان یک قدرت نوظهور محور مقاومت، ضعف و ضربه پذیری خود را نمایان ساخت.
🔸ضمن اینکه امروز مسأله فلسطین که صهیونیستها سالها تلاش کردند در ذهنیت اجتماعی جوامع رو به فراموشی و بیتفاوتی گذاشته شود، مجدداً به صدر افکار عمومی بازگشت و به جرأت میتوان گفت مهمترین دستاورد مقاومت، مشروعیتزایی برای همه محور مقاومت و موج گسترده تنفر جهانی از اسرائیل است.
@Kayhan_online
@mesle_Beheshti
🔴 آیا چنین ابدزندگانی را دوباره در یک عصر خواهیم زیست؟
✍️محمدصادق فرامرزی
🔸از مطلقِ جهان، تنها یک باریکه ۴۰ در چند کیلومتری باقی مانده بود تا بار تمام معنا را برای این عصر به دوش بکشد... خاکی محصور در میان چندلایه مرز بتنی، تنها جایی بود که همه مرزها را از جلوی انسان برداشت، غزه خود مرزی شد میان انسان و ناانسان... نابرابرترین خصم که یکسویش قدرت، ثروت و علم-این واژه بیآبروشده- ایستاده بود و سوی دیگرش در بساط فقط «آه» داشت و ایمان به اینکه این آه، آهِ مظلوم، آهِ انسانی که هنوز معنا دارد لرزه بر شوکت ظالم میاندازد... یکسویش تمام واقعیتهای جهان بود و سوی دیگر دستانی تهی که حقیقت را به دوش میکشیدند؛ خیره میماندند و تمام ارزشها، اصول و استانداردهای انسانی را به پرسش میکشیدند. آنها رسواکنندگان واقعیت بودند، آنها همه را از اینکه بخشی از این واقعیت هستند شرمسار کردند، بیاعتبار کردند هرچه را که سنجه اعتبار شمرده میشد... آنها بار تمامِ معنا را در «آه» گنجاندند و بر سرمان فریاد کشیدند.
🔹نمیدانم چندسال عمر میکنم، نمیدانم چندسالگی یافتن معنا را به انباشتن ظرف معاش میفروشم و باز نمیدانم کجا، شاید، ظلم را ضرورت و نابرابری را طبیعت مینامم... نمیدانم آیا باز هم در ادامه عمر چنین انسانهایی را مییابم؟ چنین ایمانهایی راسخ، چنین جانهایی سیراب از معنا، چنین مردمانی استوار... یک به یک در ذهن مرورشان میکنم. ابدزندگانی که چشمهای هرکدامشان برایم داستانی دارد... ۱۵ماه نسلکشی و به صلابه کشیدن تنهای تنهامانده خونین و بیجان، با وضوحی کمنظیر مقابل دیدگان ما رقم خورد. ما که دنبال یافتن سهمی از درد و رنج اینان برای خود بودیم، هیچگاه با روزهای پیشین خویش بازنمیگردیم، ما که عامدانه میخواستیم درد بکشیم تا عادت نکنیم، تا بیگانه از خود نشویم، دیگر بیدرد زنده نخواهیم زیست... در این ۱۵ماه به همه چیز شک کردیم و حالا ایمانی جدید آوردهایم. ما که به هرکلامی که این جنایت را به گونهای توجیه کرد، شک میکنیم! ما که هیچ روایت مسلطی را نمیپذیریم، ما در پس این شک بزرگ، در پیشاروی ایمان جدیدمان، در تردید به حتی پایان جنگ، به این میاندیشیم که آیا دوباره و در این تتمه عمر چنین انسانهایی را خواهیم شناخت؟
@sadeqfaramarzi
@mesle_Beheshti
🔻شکست جنگ جهانی علیه غزه
#سرمقاله #روزنامه_جوان
✍ محمدجواد اخوان
از هنگامیکه رژیم صهیونی برای جبران شکست مفتضحانه در طوفان الاقصی به غزه حمله کرد، ۴۷۰ روز میگذرد و اینک بالاخره به ناچار به آتشبس تن داد. زمانی که حمله هوایی و سپس زمینی به غزه شروع شد، هدف اسرائیل، نابودی مقاومت اسلامی و بهویژه حماس و نیز آزادی اسرای صهیونیست اعلام شد. برای این دو هدف مهم بیسابقهترین تهاجم نظامی در تاریخ اشغال فلسطین آغاز شد.
تحقق این هدف آنقدر مهم بود که در این تجاوز آشکار در این ۴۷۰ روز حدود ۴۷ هزار نفر در غزه به شهادت رسیدند که اکثر آنها زن و کودک بودند. بهاینترتیب، روزی ۱۰۰ نفر بهطور میانگین به دست صهیونیستها به شهادت رسیدند. برای اینکه وسعت این عدد را دریابیم، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که یکسوم کل شهدای فلسطین طی یک قرن اشغالگری در همین یک سال و نیم گذشته در غزه به شهادت رسیدهاند. این جنایات در پیش چشم غرب و مجامع بهاصطلاح حقوق بشری دنیا رخ داد و بسیاری از آنها نهتنها دم برنیاوردند، بلکه دولت امریکا کمکهای مالی خود به رژیم صهیونی را شش برابر کرد و زرادخانه تسلیحاتی خود را بهسوی سرزمینهای اشغالی سرازیر کرد.
دهها دولت غربی در اروپا و امریکای شمالی یا مستقیماً در کنار رژیم اسرائیل قرار گرفتند یا از ترس نفوذ شبکه صهیونیستی، چشم خود را روی نسلکشی اسرائیل در غزه بستند. بسیاری از دولتهای عربی که آرمان فلسطین را به فراموشی سپرده بودند و در خفا یا علن دست دوستی با اسرائیل داده بودند، نیز در آرزوی نابودی مقاومت صحنه جنگ را مینگریستند. فقط مقاومت اسلامی در لبنان، عراق و یمن و نیز جمهوری اسلامی ایران بود که در کنار مردم غزه قرار داشتند. در واقع مردم غزه در مواجهه با جنگی جهانی با حمایت و هدایت علنی امریکا قرار گرفته بودند که به جز حمایتهای محور مقاومت، یاریگری نداشتند.
اما مهمترین دارایی مردم غزه که بر همه سلاحهای فوق پیشرفته اهدایی امریکا و اروپا برتری داشت، ایمان و اراده پولادین برای مقاومت در برابر متجاوز بود. همین مقاومت بینظیر و مثالزدنی سبب شد که این حجم باورنکردنی از کشتار و تخریب نتواند هدف راهبردی صهیونیستها را محقق سازد. ابتدا از نابودی حماس سخن گفتند، اندکی که گذشت و این هدف را ناممکن دیدند، از نابودی توان نظامی حماس سخن گفتند و بازهم ناکام ماندند. بعد از اینها از کوچاندن اهالی شمال غزه گفتند و حتی تهدید کردند به زور قحطی و گرسنگی این کار را خواهند کرد. نتیجه، اما برای صهیونیستها باورنکردنی بود، در برابر خود صدها هزار نفر از مردم عادی و غیرنظامی شمال غزه را میدیدند که حاضر به ترک خانه و کاشانه خود نبودند. بدینترتیب، نهتنها مقاومت نابود نشد، بلکه صدها هزار نفر از مردم غیرنظامی غزه نیز در کنار مقاومت قرار گرفتند و راه را بر رژیم صهیونی بستند.
باآنکه درصد بسیار بالایی از تأسیسات و ساختمانهای نوار غزه را تخریب کردند و مدعی دستیابی به بسیاری از تونلهای مقاومت شدند، اما در آزادی اسرای صهیونیست و حتی رسیدن به جنازههای بیجان آنها نیز چندان موفق نبودند. در واقع باوجود این حجم از فعالیت اطلاعاتی سرویسهای عبری و پشتیبانی فوقالعاده سرویسهای غربی شکست اطلاعاتی ۷ اکتبر همچنان تداوم یافت و غزه برای اسرائیلیها معمای حل نشدنی ماند.
در این جنگ البته مقاومت نیز بدون آسیب نماند. تلخی شهادت هزاران نفر از مردم فلسطین و تعدادی از مردم لبنان و البته فرماندهان مقاومت و در رأس آنان بزرگوارانی، چون شهید نصرالله، شهید صفیالدین، شهید اسماعیل هنیه، و سایر شهدای راه قدس غیرقابلانکار است. اما خونآورد این قهرمانان، زنده ماندن و بالندهتر شدن مقاومت است. مردم غزه جنگ جهانی غرب و صهیونیسم علیه خود را ناکام گذاردند. مقاومت لبنان بار دیگر ثابت کرد که رؤیای اشغال لبنان دیگر تحقق نخواهد یافت. مقاومت عراق با گشودن جبهه شرقی علیه رژیم صهیونی محاسبات امنیتی این رژیم را برهم ریخت و ارتش یمن با حملات دریایی و موشکی، هم تسلط خود بر آبراههای راهبردی منطقه و هم آسیبپذیریهای پدافندی رژیم صهیونی را آشکار کرد. در رأس اینها دو عملیات وعده صادق نقطه امیدبخش برای همه مستضعفان جهان و حامیان فلسطین بود که نشان داد پایان دادن به اشغال فلسطین بسیار دردسترستر از آنی است که قبلاً تصور میشد.
همه این دستاوردهای مهم به برکت ایستادگی مردم غزه در برابر این جنگ جهانی به دست آمد. «وَأَن لَوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَه لَأَسقَیناهُم ماءً غَدَقًا» گوارایشان و گوارایمان باد.
💠 @mjakhavan
@mesle_Beheshti
🔻تنبّه به ضرورت تاریخیِ حلقههای میانی
✍️مهدی جمشیدی
[یکم]. واقعیّتی که در عمل با آن مواجه هستیم، «نیروهای انقلابی» است و نه «جبهۀ انقلاب». چسبندگیها و پیوستگیها، اندک هستند و هر نیرویی، بنا به تشخیص و بضاعت خودش، کنش دارد و نمیداند دیگران چه طرحی دارند. نقشۀ عملیاتیِ واحدی در میان نیست؛ چون یک «قرارگاه مرکزی» در عرصۀ فرهنگ و معرفت وجود ندارد. اگر در جنگ هویّتی و شناختی به سر میبریم، بهحتم باید در پی انجام عملیات مشترک و تقسیمکار باشیم و این مستلزم وجود قرارگاه هست. شوکها و موجهای فرهنگی در سالهای آغازین دهۀ هفتاد، نیروهای انقلابی را برانگیخت تا به تشکیلات و همبستگی و همافزایی رو بیاورند و طرحهای ذهنیشان را با یکدیگر در میان بگذارند و همگی، در یک خط واحد به حرکت درآیند. در آن سو، حلقۀ کیان قرار داشت که از سالهای پیش، حیات گروهی و حلقهای خویش را آغاز کرده بود و بهصورت جمعی و تشکیلاتی عمل میکرد، اما در این سو، تازه چنین تنبّه و توجّهی پدید آمده بود. بااینحال، متأسفانه این اجتماعاتِ انقلابیِ نخبگانی نیز دوام نیاوردند. هنگامیکه علامه مصباح، به تقابل با موج اصلاحطلبیِ سکولار رو آورده بود و میکوشید با رویکرد فلسفی خویش، بنیانهای معرفتی آنها را بیثبات کند، رهبر انقلاب به ایشان گفته بودند که برای این مواجهه و تقابل، نیاز به یک اجتماعِ معرفتی دارید و باید از طریق تشکیلاتِ منسجم پیش بروید تا شخص شما، کمتر در معرض ترور شخصیّت و تخریب قرار بگیرید. بر همین اساس بود که ایشان، کانون طلوع را تأسیس کرد. البته سالها طول کشید تا این کانون، فعلیّت و عینیّت بیابد و به میدان مواجهه وارد بشود. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی نیز طرح دیگری برای مواجهۀ معرفتی با جریان دگراندیشِ حلقۀ کیان بود و هرچه که در توان داشت را برای ایجاد یک جبهۀ معرفتی به کار گرفت و خوش درخشید، اما در دهههای بعد، بهتدریج دچار سردی در میدان و عینیّت شد و تا حدی، ماهیّت و غایت دانشگاهی یافت. مؤسسۀ امام خمینی نیز که علامه مصباح در رأس آن قرار داشت، از چنین آفتی مصون نماند. بهاینترتیب، عرصۀ عمومی از دست رفت و ذهنیّت اجتماعی به فراموشی سپرده شد. فتنۀ سال هشتادوهشت، تکانۀ بزرگ و خطرناکی بود که نیروهای انقلابی را به بازیابی و خودانتقادی و ایجاد تشکیلات سوق داد و این وضع، تا سالهایی ادامه یافت، ولی دوباره روزمرّگی و فرسودگی حاکم گردید و «حیات جبههوار»، از دست رفت.
[دوم]. پس از آنکه رهبر انقلاب در سال نود و هشت، از «حلقههای میانی» سخن به میان آوردند و نخبگان و سرآمدان و فرهیختگان انقلابی را به کنشگری در عرصۀ غیررسمی و هدایت جریان اجتماعی و عمومی دعوت کردند و سازوکار تحقّق گام دوم انقلاب را راهاندازی همین حلقهها معرفی کردند، اندک اعتنا و اهتمامی نمایان شد ولی هرگز به مرحلۀ عمل و اجرا نرسید. ازاینرو، ما همچنان گرفتار سستی و ضعف در عرصۀ عمومی هستیم و نمیتوانیم ذهنیّت اجتماعی را راهبری و صورتبندی کنیم. اکنون، نه کسی بهعنوان پدر فکری و معنوی در جمع و جریان نیروهای انقلابی حضور دارد، نه نقشۀ راه نگاشتهایم، نه به اجماع و اتّفاق دست یافتهایم، نه ظرفیّتها و قابلیّتهای یکدیگر را میشناسیم و به کار میگیریم، و نه ... . فقط پارهای رخدادهای گذرا، موجب میشوند که فعالیّتها و تحرّکاتی انجام شوند که البته آنها هم جنبۀ جمعی و تشکیلاتی ندارند. بهترین کسیکه میتوانست جریان انقلابی را در یک راستا، بسیج و متفق گرداند، علامه مصباح بود که از میان ما رفت. اینک هیچیک از نیروهای فکری و فرهنگی، در سطح ایشان نیستند و چنین قدرتی را ندارند. ازاینرو، بهناچار باید به حداقلها اکتفا کرد و مسیر را از طریق ساختار شورایی طراحی کرد. میتوان نیروهای فکری و فرهنگی انقلاب را – و نه نیروهای سیاسی و مدیر را که دغدغههای دیگری دارند و ذهنیّت معرفتی و بدنۀ اجتماعی ندارند – در قالب مجموعهای از حلقههای میانی، گرد هم آورد و جریان حلقههای میانی را پدید آورد. نیروهایی که زمینههای کنشیِ مشترک و مشابه دارند، باید حلقهبندی و جایابی ساختاری بشوند و در نسبت با تحوّلات و رخدادها و اقتضاها، موضعگیری و هدایتگری کنند. این امکان، اکنون وجود دارد، بلکه باید گفت ما با یک ضرورت تاریخی، مواجه هستیم. نباید به تحزب و انتخابات و قدرت رسمی و نهادهای حاکمیّتی، دل بست، بلکه باید عرصۀ غیررسمی را جدّی انگاشت و ذهنیّت جمعی را بازسازی انقلابی کرد. باید در عمق جامعه، گفتمان انقلابی آفرید و آن را بسط داد.
باید چند حلقه تشکیل شود:
الف. حلقهی فقهی-اخلاقی(علمای انقلابی حوزه)
ب. حلقهی نظری(متفکران انقلابی)
ج. حلقهی رسانهای(اصحاب روایت)
د. حلقههای تخصصی.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
@mesle_Beheshti
🔻چه تجزیهای و چه ترکیبی!
✍️سرباز روحالله
مصاحبه جواد ظریف با فرید زکریا در حاشیه اجلاس داووس سه بخش اساسی داشت:
ایران و محور مقاومت و مساله فلسطین
پروندهی هستهای ایران و دولت ترامپ
مبحث زنان در داخل کشور
آقای ظریف در بخش نخست گفتگویش بدرستی نظریه نیابتی بودن گروههای مقاومت را رد کردند و برایش دلیل موجهی هم ارائه کردند: اینکه اگر این گروهها نیابتی هستند پس چطور به روندهای مذکراتی ایران و آمریکاییها ضربه وارد کردند؟
آقای ظریف بدرستی ریشه مسائل منطقه را در اشغالگری نامیدند و تصریح کردند که این حمایت ایران نیست که مساله در منطقه بوجود آورده بلکه این اشغالگری و نسل کشی اسرائیل است که ماجرا درست کرده.
آقای ظریف بصراحت تاکید کردند که حمایت ایران از حقوق مردم منطقه مستمر خواهد بود و تغییری در این سیاست را نپذیرفتند و تصریح کردند ایران از سیاست حمایتی اش آنچه کسب کرده قدرت نرم است نه اینکه چکی را نقد کنند.
با همه این مواضع خوب و درستی که آقای ظریف در قبال مسائل منطقهای گرفتند من از رویه تقلیلگرایانهی ایشان در نسبت با آمریکا در عجبم. ایشان وقتی بحث به آمریکا و مذاکرات هستهای میرسد، تا حالا خصومت و دشمنی آمریکا با ایران را به یک حزب و شخص خاص تقلیل میدادند و حالا در این سخنان اخیر مدعی شدند که این خود ترامپ نبود که از برجام بیرون آمد بلکه باز مقصر لابیهای صهیونیستی بودند که ترامپ بیچاره را دچار خطای شناختی کرده و وادارش کردند از برجام بیرون بکشد.
حلقهی مفقودهی تحلیلی در ذهن آقای ظریف برای من، نسبت میان آمریکا و اسرائیل است. یعنی نمیدانم آقای ظریف نمیداند که رابطهی بین آمریکا و اسرائیل از چه جنسی است؟ نمیداند این نسلکشی دقیقه به دقیقهاش توسط آمریکا داشت رقم میخورد؟ نمیبیند که آتشبس غزه به قیمت شروع جنگ در کرانه بین بایدن و ترامپ معامله شده است؟
چطور است که مسائل منطقه را اینقدر خوب تجزیه میکنید ولی در ترکیبشان اینطور میمانید؟
@mesle_Beheshti
✳️ چند نکته در مورد مذاکره با آمریکا
✍️#سلمان_کدیور
1- آمریکا با ایران ضعیف مذاکره ای که چیزی عاید ما بشود نمی کند. چون احساس می کند با فشار بیشتر می تواند امتیاز های بسیار بزرگتری بگیرد.
ایران هم در حالتی که احساس ضعف کند وارد مذاکره نمی شود. مگر آنکه مجبور شود و از روی استیصال به آن تن دهد که بسیار بعید است.
1- در ج. اسلامی فعلا برای مذاکره اجماع وجود ندارد. این را مشخصا می شود از صحبت های مقامات دولتی و رهبری متوجه شد.
3- مذاکره این بار فقط هسته ای نخواهد بود و طبق آنچه ترامپ وعده داده، هدفش حضور ایران در معاهده ابراهیم خواهد بود که به نحوی به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی است و از این حیث، بعید است نظام به آن تن دهد.
3- تنها عاملی که می شود روی آن حساب کرد، کیش شخصیت خودشیفته ترامپ است. او عاشق این است که گره هایی را باز کند که هیچکس نتوانسته حل کند. و از این منظر دو مسیر پیش رویش است.
اول افزایش فشار و تضعیف ایران و بعد مذاکره
دوم، اول پیشنهاد مذاکره منتها با چاشنی تهدید. که اگر ج. اسلامی پای کار نیاید، آن وقت فشار را اعمال کند.
در هر حال ابتدا باید دید نقشه ترامپ از کدام دو مسیر عبور می کند.
پینوشت:
✳️بر اساس گفته منابع به فایننشال تایمز، دونالد ترامپ تصمیم گرفته است که رسیدگی به مسئله ایران را به فرستادهاش به خاورمیانه، استیو ویتکوف، واگذار کند. این انتصاب نشان میدهد که ترامپ آماده است گزینههای دیپلماتیک را در مورد ایران بررسی کند قبل از اینکه به فشار نظامی روی آورد.
@mesle_Beheshti
🔻ظریف نماینده کیست؟
✍️علی مهدیان
🔺با خیلی از نقدهایی که به سخنان ظریف در اجلاس داووس شد همراه نیستم. او سعی میکند به گونه ای سخن بگوید که مخاطبش میفهمد. او فقط زبان بلد نیست بلکه عالم ذهن و روح مخاطبش را میشناسد و متناسب با آن سخن میگوید. ظریف تلاش میکرد پاسخش را به گونه ای بگوید که مخاطبش به فکر فرو برود. اما و صد اما
🔺وقتی فرید زکریا درباره شکست ایران در منطقه سوال کرد، عملا با سوالش این نکته را به ذهن مخاطب حالی کرد که این محور مقاومت بوده که در نهایت شکست خورده. ظریف آیا توانست یا خواست این تصویر را عوض کند؟ یا مثل کسی که شکست ظاهری را پذیرفته باشد سخن گفت. ظریف متوجه بود آیا که سخنان او در مجموع پیام شکستی که فرید زکریا مخابره میکرد را تقویت کرد؟ معجزه شکست سهمگین اسراییل در این نبرد چقدر در ذهن مخاطب ظریف جدی شد؟ معجزه گسترش اعتراضات و بی آبرویی تمدن غرب و آمریکا و صهیونیستها چقدر جدی شد؟
🔺وقتی مجری درباره وضع داخلی ایران از ظریف پرسش کرد نیز وضع همین بود. او پاسخش منفعلانه بود نه فعال. او به اراده مجری حمله نکرد. اینکه وضع منفعل ایران در قصه حجاب را قوت ببینید، اینکه تلاش کنید به مخاطب بفهمانید ما خیلی در حال چندصدایی و رقابتیم ، احساس انفعال شما را به تماشاگران میدهد. این احساس انفعال در کنار آن حمله و فعال بودن مجری خروجیش چیست؟ تماشاچیان چه برداشت میکنند؟ اینگونه یک غلط بزرگ را مخابره میکنیم. و آن پیام شکست و ضعف و انفعال است. پیامی که مجری هم همین را میخواهد بشنود.
🔺به نظرم این روحیه اگر پای میز هر مذاکره ای هم حاضر شود، خروجی کارش موفق نخواهد بود. مجری کارش را بلد بود به نظرم حتی تعریف کردن مجری از شخص ظریف یک روش بود (با توجه به ویژگیهای شخصیتی ظریف ) که او را کاملا از موقف خود خارج کنند و در مدل فکر کردن و پاسخ دادنش اختلال درست کنند. (بیشتر این را توضیح نمیدهم. خوب نیست)
🔺 اما ظریف نماینده کیست؟ او شاید بتواند دلسوزانه آنطور که میفهمد از ایران سخن بگوید اما هیچ گاه نمیتواند نماینده اراده ایران باشد. واقعیت صحنه تفوق اراده مردم بر استکبار است اما احساسی که در نهایت از خروجی گفتگوی ظریف برداشت میشود، نمایش برتری اراده مردم نیست.
@ali_mahdiyan
@mesle_Beheshti
🔻پاسخهای ظریف
✍️محمدصادق شهبازی
🔺گرچه پاسخهایش درمورد مقاومت بد نبود
اما تحلیل سطحی، ساده اندیشانه و غیرواقعبینانه از روابط بینالملل که بین ترامپ و نئوکانها میتواند تفاوت بگذارد و باچنین دیوانهای مذاکره کند؛ چنان که در دوره روحانی خرزوخان درجهدوای به اسم بتیم درست کرد تا عربستان، رژیم و امثال بولتون را به همراه معترضین داخلی افراطی و نظام آمریکا و ترامپ را معقول معرفی کند؛
🔺خود را نزدیک به همکاری با غرب نشان دهد و عروسکی مثل فرید زکریا هم نزدیکی را تایید کند؛
🔺بردن دعواهای داخلی به عرصه بینالمللی و نمایش خود به عنوان عنصر تحت تعقیب هسته سخت؛
🔺و پالس امکان تغییر رفتار ایران در مواردی نظیر حجاب با توضیح پیچیدگیهای حکمرانی
📛تاسف برانگیز است
📛توجه کنید چنین آدمی در اکثر بحرانهایی که جمهوری اسلامی از قطعنامه پانصدونودوهشت پای مذاکره با غرب رفته و ما در اکثر قریب به اتفاق انها خلاف پیروزیهای نظامیمان شکست خوردیم؛ حضور و بعدها محوریت داشته و الان تعیین کنندهترین عنصر دولت است.
📛سوال وجود چنین کسی با چنین سطح تحلیلی نیست که در جامعه ای آزاد مثل ایران طبیعی است؛ سوال این است دستگاههای مامور به نظارت در همه این سالها چه چیزی را در مورد او تایید یا بررسی کردهاند؟
Https://youtu.be/DMShEKPX9c0?si=wph7h0N07tpwAcSp
@mesle_Beheshti
🔻فرض کنید مذاکره کردیم. چه خواهد شد؟
✍️مهدی محمدی
🔹فرض کنید همین الان تصمیم به مذاکره با ترامپ گرفتهایم. بیایید ببینیم کم و بیش چه اتفاقی خواهد افتاد.
🔹قبل از هر چیز امریکا و خصوصا اسراییل اینگونه جمع بندی خواهند کرد که این محصول ضعف ایران و نشان دهنده موفقیت راهبرد خشن نتانیاهو در یک سال و نیم گذشته است.
🔹در نتیجه، بدیهیترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که درخواستها از ایران در همان دقیقه اول مذاکرات، فرسنگها فراتر از موضوع هستهای خواهد رفت. بعد، چون ارزیابی طرف مقابل این است که فشار موثر بوده، همزمان با مذاکره، فشار تشدید خواهد شد.
🔹همین حالا هم که ترامپ ظاهرا از مذاکره حرف میزند، در عمل، سیاست ضربه زدن به فروش نفت و کاهش اساسی درآمدهای ایران را بیش از یک ماه است شروع کرده است. حرف از مذاکره و فشار در عمل، تثبیت خواهد شد.
🔹بنابراین تا اینجا، پذیرش مذاکرات رسمی و علنی هیچ فایدهای جز تایید راهبرد فشار و افزایش انگیزه طرفهای مقابل برای تشدید آن نخواهد داشت. اگر طرف مقابل جمعبندی کند با فشار میتواند تصمیمهای امنیت ملی در ایران را جابجا کند، از همان ساعت اول مذاکره مرده است.
🔹در گام بعد، وقتی شما در چنین شرایطی وارد مذاکره شدید، فشارها به شیوه عجیب و غریبی - شبیه آنچه در یادداشت امنیت ملی ترامپ آمده - تشدید خواهد شد. این تلقی که ایران ضعیف شده و اکنون بهترین زمان برای به تسلیم کشاندن ایران است، باعث میشود بده بستان در مذاکره معنای خود را از دست بدهد. رسما باج خواهند خواست.
🔹بویژه در چنین شرایطی اساسا معنا نخواهد داشت که توقع داشته باشیم تحریمها حتی اندکی تعدیل شود. دشمنی که حس میکند تحریم ایران به مذاکره کشانده، چرا باید آن را تعدیل کند؟ آیا منطقی نیست که تحریمها را تشدید کند تا مذاکره تبدیل به تسلیم شود؟ پذیرش مذاکره تحت این شرایط، منتفی کردن مبنای تعدیل تحریمهاست.
🔹قدم بعدی را هم میدانیم. اسراییلیها خواهند گفت معلوم شد راهی که تا حال آمدهایم درست بوده و باید کار را تمام کنیم. به این ترتیب، بدیهیترین اتفاقی که خواهد افتاد این است که ترامپ را وادار خواهند کرد شروط مذاکرات را بسیار سخت گیرانه کند. چیزهای بسیار بیشتری خواهند خواست و چیزهای بسیار کمتری خواهند داد. همان بازی که که از ابتدا دنبالش بودند.
🔹همزمان با همه اینها یک بازی بزرگ هم در داخل کشور اجرا خواهد شد. مردم منتظر خواهند ماند ببینند نتیجه مذاکره چه می شود و در نتیجه عمده فعالیت های اقتصادی به تعلیق می رود. احتمالا بخشی از مسئولان اجرایی هم با فرض اینکه توافق حتمی است، کارها را زمین می گذارند و به جای عمل به وظایفشان با ادعای اینکه کشور قابل اداره نیست، برای توافق لابی خواهند کرد.
🔹نتیجه چه خواهد شد؟ وارد مذاکره شدهاید اما چیزی برای توافق وجود ندارد. طرف مقابل به جای اینکه حسن نیت شما را درک کند، نتیجه خواهد گرفت که ضعیف و شکننده شدهاید. مسئولان کار نخواهند کرد و مردم هم در انتظاری بی حاصل خواهند ماند. آیا این چیزی است که دنبال آن هستیم؟
🔹قضیه البته می تواند خیلی از این بدتر شود. وقتی شرطی شدگی جامعه و انتظار مسئولان از حد گذشت، تازه وقت آن می رسد که پروژههای جدید امتحان شود. تحت آن شرایط حتما کسانی در امریکا و اسراییل خواهند بود که استدلال کنند یک ضربه نظامی و امنیتی بزرگ می تواند ایران را در مذاکرات کاملا تسلیم کند. طبیعی نیست؟
🔹من ادعا نمیکنم این شبیه سازی تمام و کمال درست است اما واقعیت این است که از هر سناریوی دیگری با تجربه ما سازگارتر است. آیا کسانی ادعا می کنند این بار تجربه متفاوتی رخ خواد داد؟ خب باید استدلال کنند. من استدلالی ندیدهام.
🔹موضع رهبر انقلاب مبتنی بر این تجربه زیسته و بسیاری اطلاعات و تحلیل های دیگر است که لابد ما از آن پاک بی خبریم. سیاستگذاری امنیت ملی نه جای لجبازی است و نه جای خوش خیالی. در اینجا سخت باید هوشیار و واقع بین بود و آیت الله خامنه ای نشان داده عمیقا چنین است.
🔹و نهایتا آیا نتیجه همه اینها این است که باید ایستاد و هیچ کاری نکرد؟ این نتیجه گیری بسیار خام است. نتیجهگیری درست این است: در مقابل امریکای ترامپ باید راهبرد بسیار پیچیده تری داشت و من فکر می کنم رهبری حتما چنین راهبردی دارد. همیشه آنچه دیگران در آینه صافی ندیدهاند او در خشت خام دیده است.
🔹این ما هستیم که باید کار خود را درست انجام بدهیم. رهبری نشان داده کارش را بلد است.
@mesle_Beheshti
🔻نظام و مذاکره
✍️سلمان کدیور
🔹1- سیاست نظام در مواجهه با ترامپ، همچنان سیاست نه مذاکره نه جنگ است.
2-دیوار بی اعتمادی میان ایران و آمریکا به حدی بلند است که امکان تفاهم را سخت کرده است.
🔹شخص بنده موافق مذاکره هستم اما اگر یکی از من بپرسد در صورت توافق، آیا آمريکا مجدد از آن خارج نمی شود، با یقین نمی توانم تایید کنم. هیچکس هم در جهان چنین اطمینانی نمی تواند بدهد.
🔹از طرفی ماندن در شرایط کنونی محال است و کشور تا بحران سیاست خارجی را حل نکند باید قید توسعه را بزند و روز به روز بیشتر مستهلک شود، از طرف دیگر امکان خروج بسیار سخت است و هیچ اعتمادی بین طرفین بنا بر تجارب متعدد وجود ندارد.
@mesle_Beheshti
💠 *گوهر عزت و کرامت*
✍️محمد قطرانی
🔺 از دو قرن پیش، با ورود گسترده غربیها به دنیای اسلام، مسلمانان وارد دوران افول شدند. اواخر حکومت عثمانی در جهان اسلام و دورههای قاجار و پهلوی در ایران، مصداق این افول بودند. به نظر میرسد، اقدام غربیها در این دوره را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: *تحقیر*
🔺 این تحقیر در جهان اسلام با تکهتکه شدن کشورهای اسلامی بدون هیچ گونه دخالت مسلمانان اتفاق افتاد و در ایران، پس از جنگ جهانی دوم نمود یافت.
اگر بپرسید اصلیترین آرزوی مسلمانان امروز چیست، خواهم گفت: بازگشت به عزت گذشته و پایان دوران تحقیر.
🔺 در این میان، هر جریانی که عزت را به مسلمانان بازگرداند یا پاسخی به تحقیر غربیها بدهد، محبوب خواهد شد؛ چه پاسخهای نادرستی مانند اقدامات بنلادن و الظواهری، و چه پاسخهای شرافتمندانهای مانند مقاومت در لبنان و فلسطین.
🔺 درست است که ما با مشکلات اقتصادی سختی دستوپنجه نرم میکنیم، اما این به معنای آن نیست که مردم ما حاضرند برای حل این مشکلات، *کرامت و عزت ملی و دینی* خود را زیر پا بگذارند.
🔺 از این رو، سخنان امروز مقام معظم رهبری بازتابی از عزت و کرامت ملت ایران در برابر تکبر آمریکاست. یقین دارم هیچ ایرانی نیست که با شنیدن این سخنان، احساس غرور و عزت نکند.
الله یطول عمرک یا سید
۸ شعبان ۱۴۴۶
پ.ن:
مقام معظم رهبری دام ظله
*مذاکره با آمریکا عاقلانه و شرافتمندانه نیست و هیچ تاثیری در حل مشکلات کشور ما ندارد. ما این را به تجربه می دانیم. اگر ایالات متحده ما را تهدید کند ما آن را تهدید خواهیم کرد اگر آنها به امنیت ما آسیب برسانند بدون شک به امنیت آنها آسیب خواهیم رساند*
@monib_ghatrani
@mesle_Beheshti