جنگ ارادهها
آغاز گامهای تو پایان جادههاست
مقصد به زیر گام بهراهاوفتادههاست
چون چشم بر مسیر گشودی، جهان تو
بیانتهاتر از افق پرگشادههاست
آیینهها به روی تو لبخند میزنند
وقتی دلت به جانب خورشیدزادههاست
هرجا نگاه میکنی این روزگار را
آنک مصاف خیلِ سوار و پیادههاست
هر سو عبور میکنی این گرد اسب دوست
وآن ردّ دشمن است که بر خاک جادههاست
زانوزده اگرچه زیاد است پیش خصم
پرچم ولی به شانۀ آن ایستادههاست
هرگز براده لایق عنوان تیغ نیست
با آنکه تیغِ آخته هم از برادههاست
هرکس کم آوَرَد به زمین میخورد، بدان!
این کارزار پهنۀ جنگ ارادههاست
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🏷 #شعر_پایداری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عطر باران
باز باران است، باران حسین بن علی
عاشقان جان شما، جان حسین بن علی
خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین
جان اگر جان است قربان حسین بن علی
شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست
وعدۀ ما دور میدان حسین بن علی...
در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا
عطر باران، صوت قرآن حسین بن علی
پرچم بیداد را روزی به آتش میکشد
شعلههای عشقِ سوزان حسین بن علی
قدسیان از سفرهاش نان و نمک خوردند و ما
تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی
هر کجا عشق است نام او طنینانداز شد
در جهان برپاست طوفان حسین بن علی
هر کجای خاک من بوی شهادت میدهد
عشقم ایران است، ایران حسین بن علی
گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است»
دردهای ما و درمان حسین بن علی
دست بالا کن ببین لبیکگویان آمدند
نوجوانان و جوانان حسین بن علی
دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی
دستهای ما به دامان حسین بن علی
✍🏻 #ناصر_حامدی
🏷 #ایران_اسلامی | #امام_حسین علیهالسلام
🇮🇷 @Shere_Enghelab
22.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 شب میلاد، کربلا غوغاست
هرکه در کربلاست، خوشبختاست...
🎥 نماهنگ قبله آخرالزمانیها
🔹شعرخوانی: احمد بابایی
#شب_جمعه
💠جامعهایمانیمشعر
✅ @www1542org
سرود؛ دخیل دل.mp3
1.4M
#امام_حسین علیهالسلام
#سرود
🔹دخیل دل🔹
تو مدینه
دوباره غوغا برپا شده
دوباره چشما دریا شده
دوباره زهرا مادر شده
دوباره حیدر بابا شده
وَهَبْتَ الْحُسَيْنَ لِجَدِّه
چشم پیمبر شده روشن
وَ عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِه
به گهوارهش دخیل میبندن
فَاِنّی عَائِذٌ بِقَبْرِه
به دور ششگوشه میگرده
از سرِ شب تا صبح دل من
دخیل بستم و
دیگه دخیل دل من باز نمیشه
بگیر دستمو
با تو دل من شروع عاشقیشه
فدات هستم و
فدایی تو میمونم تا همیشه
«صلی الله علیک یا اباعبدالله»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آسمونا
عاشق روی ماه حسین
عالمه خاطرخواهِ حسین
هر دلی با یادش میتپه
وقتی که ثاراللهِ حسین
رسیده کشتی نجات و
چشم امید ما به دستش
رسیده چشمۀ حیات و
رشتۀ ماسوا به دستش
رسیده معنی صلات و
برات جنت خدا و
شفاعت فردا به دستش
نگام میکنی؟
آروم و قرار دلم یک نگاته
صِدام میکنی؟
حاجت دلم دیدن کربلاته
دعام میکنی؟
هر چی توی دنیا دارم از دعاته
«صلی الله علیک یا اباعبدالله»
✅ @ShereHeyat_Nohe
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹کلُّ أرضٍ کربلا🔹
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین...
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
📝 #علی_ذوالقدر
🌐shereheyat.ir/node/773
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#غزل
🔹حیثیّت آب🔹
ما بیتو تا دنیاست دنیایی نداریم
چون سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم
ای سایهسار ظهر گرم بیترحم
جز سایۀ دستان تو جایی نداریم
تو آبروی خاکی و حیثیّت آب
دریا تویی، ما جز تو دریایی نداریم
خورشید، چشم توست، چشمان تو خورشید
تا نشکفد چشم تو فردایی نداریم
وقتی عطش میبارد از ابر سِتَروَن
جز نام آبی تو آوایی نداریم
شمشیرها را گو ببارند از سر بغض
از عشق، ما جز این تمنایی نداریم
📝 #سلمان_هراتی
🌐 shereheyat.ir/node/5156
✅ @ShereHeyat
#حضرت_عباس علیهالسلام
#مثنوی
🔹عباس من!🔹
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
او که میآید تو احساس جوانی میکنی
باز یاد رزم و شور پهلوانی میکنی
آمده پیش تو تا مشق سپهداری کند
تا به سبک حیدری تمرین کرّاری کند
میزند زانو که رسمت را بیاموزد، علی!
با چه شوقی بر لبانت چشم میدوزد، علی!
ماندهام در بهت شاگردی که استادش تویی
هم چراغ رفتن و هم نور ایجادش تویی
بارها آن اسم زیبا را شنیدم من ولی
چیز دیگر بود عباسی که تو گفتی علی!
با صدایی مهربان گفتی: بیا عباس من!
تیغ را بردار با نام خدا عباس من!
نور چشمان علی! پیش پدر چرخی بزن
شیرِ من! شمشیر را بالا ببر، چرخی بزن
این چنین با هر دو دستت تیغ را حرکت بده
دست چپ را هم به وزن تیغ خود عادت بده
فکر کن هر حالتی بر جنگ حاکم میشود
دستِ چپ، عباس من! یک وقت لازم میشود
الامان از چشم شور و تیر پنهانی پسر!
کاش میشد چشمهایت را بپوشانی پسر!
بینقاب ای جلوهٔ حُسن خدادادی نجنگ
سعی کن تا میشود بی خُودِ فولادی نجنگ...
تشنهای، فهمیدم از آنجا که شیداتر شدی
تا لبانت خشک شد عباس، زیباتر شدی...
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/820
✅ @ShereHeyat
✅ @mkomeit
سرود؛ خامس آل عبا.mp3
1.62M
#امام_حسین علیهالسلام
#سرود
🔹خامس آل عبا🔹
انگار مصطفی اومده
انگار مرتضی اومده
انگار فاطمه اومده
انگار مجتبی اومده
سوم شعبانه و
پنج تن آل عبا
دیگه کامل شدن
فرشتهها صف به صف
به خونۀ فاطمه
همه نازل شدن
فطرس، به شوق پرواز
تا صبح کنار گهواره میمونه
آروم، حضرت زهرا
برا حسینش لالایی میخونه:
«اِنَّ فِی الجَنةِ نَهراً مِن لَبَن
لِعَلیٍ و حُسینٍ و حسن
کُلُّ مَن کانَ مُحِبّاً لَهُمُ
یَدخُلُ الجَنَّةَ مِن غَیرِ حَزَن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وَالشَّمس جلوۀ روی او
والّیل طُرّۀ موی او
والفجر سورۀ مدح او
قبله طاق ابروی او
با صلوات جبرئیل
قنداقهشو میبره
سمت عرش خدا
دلتنگِ دیدارشن
میون هفتآسمون
همۀ انبیا
وقت نزول رحمت
نزول غفران، نزول بارونه
آروم میون جنت
براش خدیجه لالایی میخونه:
«اِنَّ فِی الجَنةِ نَهراً مِن لَبَن
لِعَلیٍ و حُسینٍ و حسن
کُلُّ مَن کانَ مُحِبّاً لَهُمُ
یَدخُلُ الجَنَّةَ مِن غَیرِ حَزَن»
شاعر و نغمهپرداز: #رضا_خورشیدیفرد
🌐 shereheyat.ir/node/5897
✅ @ShereHeyat_Nohe
✅ @mkomeit
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ابوالفضائل
سیمرغ در غبارِ خودش ایستاده است
خورشید در مدارِ خودش ایستاده است
غرق ادب تمامِ جهان کوچک و بزرگ
هر قُله در دیارِ خودش ایستاده است
در بینِ سینههاست نفسها که دیدهاند
آری علی کنارِ خودش ایستاده است
رزم آوری رسیده که امروز عَبدو وَد
مبهوت بر مزارِ خودش ایستاده است
میدان به احترام امیرش بلند شد
از هیبتِ سوار خودش ایستاده است
شیرافکنِ قبیلهی آلِ علی است یا...
شیری به بیشهزارِ خودش ایستاده است
هرکس که دید گفت یقینا که مرتضی...
با تیغِ ذوالفقارِ خودش ایستاده است
او امتدادِ قلعهتکانیِ مرتضاست
عباس خاطراتِ جوانیِ مرتضاست
سمت بهشت جاده نبود و تو آمدی
مستی حریفِ باده نبود و تو آمدی
تو از نژاد حیدری و فرق میکنی
چون تو امیرزاده نبود و تو آمدی
سوگند میخورند تمامیِ آبها
دریای ایستاده نبود و تو آمدی
پیش از تو ای مدار تمامیِ کیشها
این قدر عشق ساده نبود و تو آمدی
بر خاک آستانه ماهی تمام عمر
خورشید سر نهاده نبود و تو آمدی
قبل از تو دل به هیچ جمالی ندادهایم
این عشقِ بی اراده نبود و تو آمدی
این خانواده داشت هر آن چیز غیرِ تو
شوری به خانواده نبود و تو آمدی
تو آمدی و از تو علی بوسه چین شده است
از این به بعد فاطمه امالبنین شده است
گفتم که جرعهای زنم از آبشارِ تو
لکنت زبان گرفتهام اما کنار تو
الکن کَن است آنکه که از هیبت تو گفت
بیچاره خشک ، پیش تو شد شد شکارِ تو
سَرسَرخوشم نـ نـ نذرِ توام تا ابد ابد
هر هر نفس زِزندهام از از بهار تو
از از ازل شده شدهام مبتلای تو
دل دل دلم شده شده دل دل دچار تو
من من غلاغلام د در درگه توام
من من کجا کجا و شـ شهـ شهریار تو
الـ الکنم مـ مدح تو گفـ گفتنم خطاست
بگشا گره گره زِ من شرمسار تو
این بار هم زبان مرا باز میکنی
تا از تو گویم از طپش چشمهسار تو
بابالحسین باب دلی بو الفضائلی
ای شکل مرتضی چقدر خوش شمایلی
از آن زمان که فیض سحر آفریدهاند
از جلوههای روی قمر آفریدهاند
شیرانِ بیشههای شجاعت نوشتهاند
از خاکِ مقدم تو جگر آفریدهاند
در پیش بچههای علی خاک زادهای
بالای کعبه سایهی سر آفریندهاند
دورِ سرِ حسین و حسن چرخ میزنی
از ابتدا به دوشِ تو پَر آفریدهاند
امالبنین گرفته تو را نذر کرده است
بهر حسین چشم نظر آفریدهاند
جمع است جمع خاطرِ زهرا از این به بعد
زینب برای توست سپر آفریدهاند
میخواستند تا که بریزیم زیرِ پات
بر روی شانهی همه سر آفریدهاند
جز گِردِ تو عشیرهی زهرا نمیرود
زینب جز از رکابِ تو بالا نمیرود
من دلخوشم همیشه ولی با شما خوشم
تنها به زیرِ سایهی ایوانطلا خوشم
در پشت در نیامدهام گیرم و روم
من با همین گداییِ بی انتها خوشم
از بینِ در که نه...، درِ این خانه باز کن
من سائلم به دیدنِ روی شما خوشم
تا سُرمه کردهایم به تربت دو چشم خویش
از بین هرچه هست به این خاکِ پا خوشم
گیرم که هیچ چیز نگیرم نمیروم
تاجر نیَم ، به خاطرِ این اعتنا خوشم
چیزی نداشتم که گذارم برای قبر...
تنها به لطفِ مرحمت مرتضی خوشم
باب الحوائجیِ تو ما را جریح کرد
من با بهشت نه به شبِ کربلا خوشم
عمری گدای گریه کن این حوالیام
دستم بگیر ساقی بی دست ، خالیام
ای نیزهزار زخمِ جگر را چه میکنی
با این سهشعبه دیدهی تر را چه میکنی
با من بگو که دست خودت را چه کردهای
با من مگو که درد کمر را چه میکنی
گیرم تو را به خیمه برم پیشِ دختران
این زخمهای تیغ و تبر را چه میکنی
قدری بهم نریز رسیده است مادرم
من هیچ گریههای پدر را چه میکنی
بر روی نیزه هم بِروی بی تعادلی
در بینِ راه سنگِ گذر را چه میکنی
ای غیرتی به خاطر زینب نگاه کن
دور حرم هزار نفر را چه میکنی
دیگر کسی برای حرم بردنم نبود
ای تکیه گاه ، وقتِ زمین خوردنم نبود
(حسن لطفی ۴۰۱/۱۲/۰۵)
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
به غیر تو که به تن کردهای تماشا را
ندید چشم کسی ایستاده دریا را
بگو فضایل خود را که نور چهرهٔ تو
گرفته است ز ما فرصت تماشا را
به احترام تو باید فرات برخیزد
بزن به آب دوباره عصای موسی را
برای آنکه شفا گیرد از تو موج علیل
بخوان بر آب، حدیث لب مسیحا را
چه آب را برسانی، چه تشنه برگردی
تو فتح میکنی آخر تمام دلها را
و آب مهریهٔ فاطمهست، میدانیم
چه ظالمانه ربودند حق زهرا را!
بکار دست خودت را، که پر شکوفه کند
اذان روشنِ گلدستههای فردا را
📝 #جواد_محمدزمانی
🌐 shereheyat.ir/node/837
✅ @ShereHeyat
✅ @mkomeit