#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
🔹إنا لله...🔹
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1455
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
خطبۀ دریغ
سلمان! تو نیستی و ابوذر نمانده است
عمار نیست، مالک اشتر نمانده است
قرآن به نیزه میرود اینجا هزار بار
جز خطبۀ دریغ به منبر نمانده است...
در کوچههای هاشمی آتش هنوز هست
باور مکن که حادثه دیگر نمانده است
دشمن خیال کرد کتاب غدیر سوخت
دشمن خیال کرد که کوثر نمانده است...
تکفیر میکنند پیاپی امام را
ایمانشان به مصحف و دفتر نمانده است
شمشیرهای یکسره کوفیست در نیام
راهی ورای گریۀ پرپر نمانده است
دیگر کجای شب تهی از ابنملجم است؟
در کوفه جز سیاهی خنجر نمانده است
فردا تمام جامهدراناند پشت در
فردا ولی چه فایده حیدر نمانده است!
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #شعر_علوی | #فتنه
@Shere_Enghelab
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
جوشن به جانم بپوشان
در پشت ابر گناهان
ماه تو گردیده پنهان
تاریکم از دست عصیان
مِهر تو اما درخشان
دورم کن از لکه لوث
الغوث الغوث الغوث
در شعله های گناهم
می سوزم و بی پناهم
فواره زد دود آهم
شرمنده ام رو سیاهم
جانم رسیده ست بر لب
خَلّص من النار یا رب
چون گُل مرا پرواندی
در هر گلستان نشاندی
خارم ولی باز خواندی
از آستانت نراندی
برگشته ام اشک آلود
یا ملجا کل مطرود
شیطان بریده امانم
تیری ندارد کمانم
جوشن بپوشان به جانم
در پیش او ناتوانم
شیطان شود باز سرکوب
یا غالبا کل مغلوب
داریم با اشک، فانوس
در نیمه شبهای مخصوص
هر کس که شد با تو مانوس
از لطف تو نیست مایوس
یا فارج الهمّ الهی
یا کاشف الغمّ الهی
جبار و قهار هستی
صبّار و غفار هستی
هر چند مختار هستی
بگذر که ستار هستی
ما را نکن از خودت دور
یا ناصرا غیر منصور
بد کرده ام بارالها
دارم ولیکن تمنا
جرم فراوان ما را
جان حسینت ببخشا
با کربلا می شوم خوب
یا کاشف کل مکروب
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
شب قدر است و در پیش خدا پرونده ها باز است
برای توبه کردن در به روی بنده ها باز است
تمام مردگان هم غرق رحمت میشوند امشب
تعجب نیست وقتی در به روی زنده ها باز است
گرفته دستها را مثل «حر» بالا و می گرید
که آغوش خدا بر روی سرافکنده ها باز است
کشد دست نوازش بر سرم آری امیدی هست
که بین گریه ها جایی برای خنده ها باز است
اگرچه بسته راه زندگی بر ما در این بازی
در آخر خانه ای تا بردن بازنده ها باز است
سکوتی سخت جانم را گرفته ناله می بارم
ز خود شرمنده ام وقتی لب شرمنده ها باز است
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
هدایت شده از مشعر قزوین
🔸دستور دادستان قزوین دربرخورد با قانون شکنان عرصه حجاب
🔹دادستان مرکز استان قزوین از برخورد قانونی با هنجارشکنان و مراجعه کنندگان به کلیه ادارات و مراکز خدمات رسان که حجاب و عفاف را رعایت نمی کنند خبر داد.
🔹حسین رجبی گفت: مطابق مصوبه شورای فرهنگ عمومی استان کلیه سازمانها، اصناف و مراکز خدمات رسان می بایست از ارایه هر گونه خدمات به افراد بد حجاب یا بی حجاب خودداری کنند.
وی ادامه داد: در صورت مواجه با افراد مذکور ابتدا تذکر لسانی داده شود در صورت پذیرفتن نسبت ارائه خدمت اقدام شود.
دادستان مرکز استان قزوین بیان کرد: در صورت عدم پذیرش موضوع را به 110 اطلاع داد شود تا با حضور پلیس موضوع بررسی شده و در صورت متقاعد شدن فرد خدمت ارائه شود
در مرحله آخر در صورت عدم پذیرش پرونده قضایی برای فرد خاطی تشکیل شده و به مراجع قضایی معرفی شود .
رجبی افزود: در صورت مشاهده یا گزارش عدم رعایت موارد مذکور.توسط سازمانها، اصناف و مراکز خدمات رسان . این امر ترک فعل تلقی شده و پرونده قضایی برای ایشان تشکیل می شود.
#جامعه_ایمانی_مشعر_استان_قزوین
@mashareqazvin
شور؛ دردِ مردم.mp3
1.55M
#امام_علی علیهالسلام
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹دردِ مردم🔹
کسی نداشت آقاجون مثه تو دردِ مردم
میشد با اشک طفلی دلت پر از تلاطم
نون جو و نمک بود آقا طعامت اما
برا فقیرا بردی خرما و نون گندم
مرهم درد و غمها، تو بودی هر جا
پناه بیکسا علی
بودی دست خدا و گرهگشا و
اجابت دعا علی
شیعۀ واقعی، کی آروم میشینه
وقتی که دردایِ مردم رو میبینه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه تویی امامم، اگه تویی امیرم
یه لحظه هم نباید دیگه آروم بگیرم
برای یاری حق تا جون دارم بجنگم
که آخرش یه روزی تو راه تو بمیرم
بشم صدای مظلوم، برای مظلوم
برادری کنم آقا
وقت نبرد دشمن، با عشق تو من
دلاوری کنم آقا
من میخوام از خدا، تا باشم یار تو
مثل سلمان تو، مثل عمار تو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محب تو نباید بذاره دست روی دست
خوشا به حال اونکه به خندۀ تو دل بست
دلم خوشه هنوزم تو آسمون دنیا
برای پر کشیدن مسیر تازهای هست
مثه یه رود جاری با بیقراری
میام به یاری شما
آقا پر از خروشم، میاد به گوشم
تا وقتی که واعطشا
از اول بسته شد، عهد دل با حسین
معنای اشکمه، لبیک یا حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جوون من فدایِ علی اکبر تو
بشه الهی طفلم قربون اصغر تو
با داغ خواهر تو میمیره خواهر من
برات سَرَم رو میدم، آقا فدا سر تو
تو راه تو میارم، هر چی که دارم
میدم برای تو آقا
همۀ زندگیمو، میدونم از تو
میشم فدای تو آقا
برداشته کاممو، مادر با تربتت
جون میدم یا حسین، آخر از غربتت
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4636
✅ @ShereHeyat_Nohe
ایجاد شد به سایه ی دستت جهان علی
حتی جهان که نه همه ی لامکان علی
گفتند کعبه است محل ولادتت
کردیم ما طواف تو را هر زمان علی
هر جا سخن ز مرتبه ی پهلوانی است
نام تو است الگوی هر قهرمان علی
گشتند کائنات به هنگام اعتکاف
در مسجد نگاه تو تسبیح خوان علی
یعقوب و نسلهای پس از او ز صبر تو
انگشت مانده اند همه بر دهان علی
کردی اگر چه روی زمین زندگی ، ولی
بوده ست جای پای تو در آسمان علی
سنگی شکست آیینه ی غربت تو را
شد چاه غمگنانه تو را همزبان علی
همبازی تمام یتیمان کوفه ای
بودند شاد با تو همه کودکان علی
در سلطنت اگر چه وزیر محمدی
بودی ولی تو سرور پیغمبران علی
ما قطره ایم و وصف تو در وسع ما نبود
دریا تویی و وسعت تو بیکران علی
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹السابقون السابقون🔹
تو را تا دیدهام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم
تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا
به هنگام قنوت برگها، در «ربّنا» دیدم
تو در هفت آسمان سیر و سفر میکردی امّا من
تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم
کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم
صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم
«تو را دیدم که میچرخید گرد خانهات کعبه
خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم»
تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر
تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم
تو را فرمانبرِ «یا ایها المدثر» از اول
تو را «السابقون السابقون» از ابتدا دیدم
تو را پابند پیمان اَلَست از مطلع هستی
تو را عاشقترین دلدادهٔ «قالوا بلی» دیدم
تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنیآدم»
که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم
تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء»
تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم
اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا
سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم
نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل
تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم
سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگینبخشی
تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم
زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهانآرا
تو را پروانهٔ پیغمبر از غار حرا دیدم
به جولانگاه احزاب و نبرد خندق و خیبر
به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم
به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت
جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم
تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی
تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم
تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر
تو را در بینهایت، در کجا در ناکجا دیدم
چه میدیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت
خلیل بتشکن را روی دوش مصطفی دیدم
«و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که میخواندم
تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم
سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم
تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم
شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی!
چه گویم من که روی دست پیغمبر چهها دیدم
تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک»
شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم
گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی»
تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم
تو را در سورۀ «حا میم تنزیلٌ منَ الرَّحمن»
تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم
تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن»
تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم
تو را در «قُل کَفی بِالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون»
تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم
نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن»
تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم
تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش
کنار زاغههای شهر کوفه بارها دیدم
نوازش از تو میدیدند فرزندان شاهد هم
تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم
به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان
تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم
چه میدیدم خدا را در سکوت محض نخلستان
تو را هر نیمهشب، در گریههای بیصدا دیدم
شبی که شمع بیتالمال را خاموش میکردی
تو را با بیریایی، خفته روی بوریا دیدم
چو راز غربت خود را به گوش چاه میگفتی
چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم
تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا
صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم
اگر نامردمان دست تو را بستند، آنها را
اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم
در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم
شهادتنامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم
پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هر شب
تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم
تو را یاریگر خون خدا، با عترت یاسین
تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم
تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا
تو را در سایهروشنهای شام و کربلا دیدم
شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان
تو را دلسوخته در شعلهزار خیمهها دیدم
اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد
تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم
تو را با کاروان اهلبیت وحی در غربت
تو را در حیرت از خورشید در تشت طلا دیدم
کسی از آستانت دست خالی برنمیگردد
که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم
📝 #محمدجواد_غفورزاده
🌐 shereheyat.ir/node/645
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
یک کوچه غیرت
یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی ماندهست
شمشیر بردارد هر آنکس با علی ماندهست
دیشب تمام کوچههای کوفه را گشتم
تنها علی، تنها علی، تنها علی ماندهست
ای ماهتاب آهستهتر اینجا قدم بگذار!
در جزر و مد چاه، یک دریا علی ماندهست
از خیل مردانی که میگفتند میمانیم
انگار تنها ابنملجم با علی ماندهست
ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند
برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» ماندهست
✍🏻 #مهدی_جهاندار
🏷 #شعر_علوی
@Shere_Enghelab
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#مناجات
#شب_قدر
#غزل
🔹به لطف علی🔹
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم
دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم
بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت
چقدر خستهام از لحن قیل و قال خودم
اگر رسید صدایت به شور عشق بگو
مرا رها نکند لحظهای به حال خودم
شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان
که رزق گریه بگیرم برای سال خودم
قرار بود من و تو به آسمان برسیم
مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم
شبی به لطف علی میرسم به صحن نجف
تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم
📝 #محمد_میرزایی_بازرگانی
🌐 shereheyat.ir/node/2250
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
کاسه شفا
یک کاسه شفا برای تو آوردند
از روی وفا برای تو آوردند
تو شیر خدا مگر نبودی آقا؟
پس شیر چرا برای تو آوردند
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیداردِلی
کسی آن سوی حسینیّه نشستهست هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی،
باز قرآن به سرش دارد و هی میگوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/411
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
شور؛ دستای چارهساز.mp3
1.26M
#امام_علی علیهالسلام
#امام_حسین علیهالسلام
#شور
🔹دستای چارهساز🔹
دم میزنم از تو، دور تو میگردم
ای مرهم غمهام، ای چارۀ دردم
اومده سائل، بازم وسط نماز تو
آخه میبینه، آغوشِ همیشه بازتو
حاجتمو داد، باز دستای چارهساز تو
هر جا که موندم، پریشون تُوی غمها
گفتم مددی کن، علی یا علی مولا
ـــــــــــــــــــــــــــ
راه میدی دوباره، عبدِ بیپناهُ؟
کی میخره جز تو، این گریه و آهُ؟
غرق گناهم، آقا تو چشام نگا نکن
اما یه بارَم، دستای منو رها نکن
این روسیاهُ، از بین خوبات جدا نکن
کی میشه من هم، فدا شم تویِ راهت
باشه دم آخر، نگاهم به نگاهت
ـــــــــــــــــــــــــــ
انگشتر خاتم، بخشیدی به سائل
فرمودی غذاتو، بردن برا قاتل
دیده زمونه، کِی بندهنوازی عین تو
حتی ندیده، هیچکس مثه نور عین تو
عالم و آدم، قربون تو و حسین تو
آخه نرفته، نا امید یه نفر هم
حتی ساربان هم، توی دستشه خاتم
ـــــــــــــــــــــــــــ
اون لحظۀ آخر، لبتشنه و تنها
پیشونی گذاشتی، رو خاکای صحرا
گفتی خدایا، میدونی فدای تو منم
تا دم آخر، تسلیم قضای تو منم
حتی رو نیزه، راضی به رضای تو منم
وقتی سرت شد، روی نیزهها قاری
آیه آیه حق بود، از لبای تو جاری
ـــــــــــــــــــــــــــ
من بیغم عشقت، دنیا رو نمیخوام
دنیام تویی آقا، ای معنی اشکام
من تو رو دارم، دنیا رو میخوام چیکار حسین
چیزی ندارم، جز این دل بیقرار حسین
لحظۀ مرگم، پا روی چشام بذار حسین
من تو رو دارم، دیگه چیزی نمیخوام
عشقت شده آقا، همۀ دین و دنیام
شاعر: #جمعی_از_شاعران
نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
🌐 shereheyat.ir/node/4628
✅ @ShereHeyat_Nohe
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹غریب🔹
مانند تو غریب، زمین و زمان نداشت
انبوه دردهای تو را آسمان نداشت
افسوس... با تمام بزرگی، زمین ما
جایی برای ماندن تو در میان نداشت..
محراب مانده بود در آن صبح فتنهخیز
میخواست نعره سر دهد امّا توان نداشت
بعد از شهادت تو سخاوت به خاک رفت
دستان مهربان تو را آسمان نداشت
پیش از تو ای بهانۀ هر آفرینشی!
هستی هنوز هستی خود را گمان نداشت
آری عدالتی که بنا ریخت در جهان
جز کینه از برای علی ارمغان نداشت
گاهی کنار نخل و زمانی کنار چاه
شبهای سوگ فاطمه چشمت امان نداشت
یا مرتضی! پس از تو جهان تیرهروز شد
زیرا بدون تو پدری مهربان نداشت
من خاک را قدم زدم و هیچ جا دلم
جز سایهسار مِهر علی سایهبان نداشت
یا مرتضی! ببخش اگر در رثای تو
شعر «خروش»، قدرت شرح و بیان نداشت
📝 #عباس_شاهزیدی
🌐 shereheyat.ir/node/2505
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹طنین خطبههایت🔹
لهیب ذوالفقارت بر تن گردنکشان ماندهست
طنین خطبههایت در گلوگاه زمان ماندهست
یداللهی و گشته دست عقل از وصف تو کوتاه
گواه عجز ما انگشتهای بر دهان ماندهست..
«سَلُونی» گفتی و با ریشخندی جهل پاسخ داد
تو را که رد پایت ماورای آسمان ماندهست
مُزیّن شد اذانم با تمسک بر ولای تو
شهادت میدهم از برکت نامت اذان ماندهست
شب تنهایی کوفه چه بر روز دلت آورد
که بغضی استخوانی در گلویت همچنان ماندهست
یقین دارم که نزدیک است رستاخیز عشاقت
همانا فصل شورانگیزی از این داستان ماندهست
📝 #حسین_عباسپور
🌐 shereheyat.ir/node/5010
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
خطّ و نشان
هزار بار برای تو شاخوشانه کشیدند
هزار خطّ و نشانه به هر بهانه کشیدند
مگر نگین عدالت پس از تو نقش نبندد
چه نقشهها که ستمخواهگان شبانه کشیدند
تو برق عاطفه بودی به دیدگان یتیمان
ولی به یاوه تو را نقش تازیانه کشیدند
در آن زمان که تو بودی چه ظلمها به تو کردند
ولی پس از تو چه خواری که از زمانه کشیدند
به دستبوس ستمبارگان شدند همانها
که پا ز عدل تو آنگونه ابلهانه کشیدند
شهامتی که نمیخواست آن درشتسخنها
که پیش روی تو آزاد در میانه کشیدند
پس از تو نمنمک آن زخمها به چرک نشستند
پس از تو کمکمک آن شعلهها زبانه کشیدند
چه جمع اندک و غمدیدهای در آن شب تیره
به کوفه پیکر پاک تو را به شانه کشیدند
✍🏻 #محمدرضا_ترکی
🏷 #شعر_علوی | #بصیرت
@Shere_Enghelab
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
سر شب قدر
آن کس که رموز عشق را می خواند
در نقطه ی ابتدای آن می ماند
در لیله ی قدر سّر زهرا مخفی ست
قدر شب قدر را علی می داند
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#غزل
🔹سورۀ اخلاص🔹
ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
جان سپردم آنقدر، تا جان خود را یافتم
سورۀ اخلاص را میخواستم پیدا كنم
لای شببوها، شبی، قرآن خود را یافتم...
یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینهام
ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم
ذكر میگفتم ولی حالی پریشان داشتم
در شب «الغوثها» درمان خود را یافتم
شانهام لرزید و برپا شد قیامت در دلم
تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم...
📝 #عبدالرحیم_سعیدی_راد
🌐 shereheyat.ir/node/3881
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
دشت زیتون
در سینۀ من زخم زیتون ریشه دارد
زخمی که در دریایی از خون ریشه دارد
من تکدرخت سبز پاییزم که در من
دلشورههای بید مجنون ریشه دارد
زخمی سراپایم، سراپا زخمیام من
زخمی که در چنگال صهیون ریشه دارد
چشمان من ویرانی تاریخ را دید
در چشم من صدها شبیخون ریشه دارد
با خشت خشتش بغض کردم، مویه کردم
تاریخ من در قدس محزون ریشه دارد
روزی دوباره سبز خواهم شد سراسر
در من هزاران دشت زیتون ریشه دارد
✍🏻 #علی_اصغر_شیری
🏷 #مقاومت_اسلامی | #روز_قدس
@Shere_Enghelab
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
روزی در آنجا صبح پیدا می شود حتماً
پاک از سیاهی ها و بلوا می شود حتماً
این سرزمین قلب جهان مسلمین باشد
آنجا سرود عشق اجرا می شود حتماً
یک سیب را هرگز نخواهد چید اسرائیل
دیگر برایش خواب و رویا می شود حتماً
نفرین به هر کس که سکوتش را نشان داده
همراه صهیون خوار و رسوا می شود حتماً
سردار دلها وعده ی آزادی اش را داد
یک انقلاب ناب برپا می شود حتماً
روزی غبار از آسمان قدس خواهد رفت
هر نقطه اش سبزو دل آرا می شود حتماً
با انتفاضه شاهد پایانشان هستیم
یک غده بدخیم امحا می شود حتماً
پنهان نخواهد شد صدای کودکان در جنگ
روزی در آنجا صلح پیدا می شود حتماً
وقتی که دست مهدی صاحب زمان با ماست
آری تمام قفلها وا می شود حتماً
#طیبه_بهبودی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
هدایت شده از شعر هیأت
#امام_عصر علیهالسلام
#فلسطین
#مثنوی
🔹جمعۀ موعود🔹
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
قدس از سیطرۀ کفر رها میگردد
عاقبت حاجت مظلوم روا میگردد
آفتاب از پس این ابر برون میآید
نوبت عاشقی و فصل جنون میآید
قدس آزادترین شهر جهان خواهد شد
«نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد»
خنجر از پشت زدن حیله و ترفند شماست
قبلۀ اول عشق است که در بند شماست
بهراسید که مهدی ز سفر میآید
صبر ایوبی این قوم به سر میآید
خالی از عاطفهاید و تهی از احساسید
بهراسید شمایی که خدانشناسید
بهراسید از این آه که دامنگیر است
به خود آیید که فردای قیامت دیر است
به خود آیید خدا ناظر اعمال شماست
آتش دوزخ در دیدۀ دجال شماست
نحس در طالعتان است که قابیل شوید
حقتان است گرفتار ابابیل شوید
گرچه ابریست هوا و شبمان تاریک است
اندکی صبر عزیزان که سحر نزدیک است
میرسد جمعۀ موعود و سواری از راه
«هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله»
📝 #رضا_نیکوکار
🌐 shereheyat.ir/node/5028
✅ @ShereHeyat
سلام برای قدس
باز هم خون کسی از رگ غیرت جوشید
از دل خاک وطن چشمه ی همت جوشید
چکمه پوشید و کسی چفیه به گردن انداخت
لرزه بر هیکل پوشالی دشمن انداخت
شب این طائفه را صبح رقم خواهد زد
و فلسطین راحت باز قدم خواهد زد
پنجه در پنجه طوفان زد و بارانی شد
وقت ویران شدن لشکر سفیانی شد
کرد آشفته کسی خواب یهودی ها را
سنگ زد آینه ی قاب یهودی ها را
گوش کن قصه ی این قوم شهادت پیشه
با شهیدان فراوان شده طاقت پیشه
می شود موشکشان بر سر دشمن سجیل می هراسد ز همین صاعقه ها اسرائیل
وقت آن است جهان یکسره بیدار شود
سنگ بر روی ستمکار تلمبار شود
بر سر ماذنه ها بانگ اذان شد توحید
روی پیراهن شب خون کسی شد خورشید
باز هم وقت جدا گشتن رود نیل است
غرق در موج فنا ، لشکر اسرائیل است
از دل طور تجلی زده بیرون موسی
شده آماده ی یک جنگ جهانی دنیا
وقت جنگیدن ، با هفت سر دیو رسید
وقت نابودی ارکان" تلآویو " رسید
روی پیشانی اندوه اگر چین داریم
ما مسلمانیم ما داغ فلسطین داریم
بر سر شانه ی این شهر جوانی می رفت
کوچه در کوچه تب مرثیه خوانی می رفت
کرده با خون جگر روزه ی خود را افطار
شده با بمب ، کسی وقت سحر ها بیدار
لبشان روزه ولی شعر رهایی زیباست
مسجد الاقصی آیینه ی نسل فرداست
سهمشان گر چه در این همهمه ها دربدری ست
همه شهر گواهند که خاک پدری ست
هست تا رهبرشان سید حسن نصرالله
می شود پیروز بر قوم یهود حزب الله
به همین آیه ی "زیتون " و یا " تین " سوگند
به شهیدان سرافراز فلسطین سوگند
رمز پیروزی تو وعده ی قرآن باشد
زنده تا روز ابد نام شهیدان باشد
قدس ای قبله ی اجداد خدا حافظ تو
می شوی از ستم آزاد خدا حافظ تو
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعۀ پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینۀ وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوۀ ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آنروز به من مژدۀ این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجر صبریست کزآن شاخ نباتم دادند
همت «حافظ» و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
📝 #حافظ_شیرازی
🌐 shereheyat.ir/node/2802
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#روز_قدس
#فلسطین
#غزل
🔹قبلهگاه نخستین🔹
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
تو رازدار پیام آوران مهد تمدن
تو آرمان مسلمان تو قبلهگاه نخستین
به ذره ذرۀ خاکت هزار راز نهفتهست
کشیدهاند به دورت ز ترس این همه پرچین..
قسم به کعبه که آزاد میشوی تو به زودی
قسم به آیۀ زیتون، قسم به آیۀ والتین
مقاومت کن و بار دگر حماسه به پا کن
و گفتهاند ملائک هزار مرتبه آمین
قسم به قدس که یک روز، روز فتح میآید
قسم به خاک رسولان... سلام ارض فلسطین!
📝 #علی_اصغر_الحیدری
🌐 shereheyat.ir/node/5031
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit