هدایت شده از پرویزن
" در حلول ماه رجب"
موفق پرسید که رجب چه باشد؟ و یا رجب را اصمّ چرا گفت؟ گفتم: رجب درخت گل صدبرگ است؛ اما رجب به سر زبان تو چون ربابک کلکین است که به دست بچّگان است. مردی دهقان چون دربند کشت و درود باشد، قدر زمین خوش را بداند؛ اما مردی که در آن کار که کشت و درود است، چیزی نداند؛ او را چه زمین شوره و چه زمین خوش؟
مردی هواشناس باید تا فرق کند میان هواها و معتدل را از غیر معتدل جدا کند. بر لب دریابار، نظارگیان نشسته باشند و غواصان سنگ و دُر برمیآرند؛ تفاوت به نزد ایشان سهل نماید؛ اما بازرگانانی که از دوردست آمده باشند آن تفاوت دُرها را میدانند و خوششان میآید. صدف که قطره آب میگیرد، در آنجا خداوند حال آن آب را میگرداند تا دُر میشود. پردگیان باجمال باید که آسیب آن دُر چون با گوش و بناگوش ایشان باشد، قدر آن دُر بدانند و جمال خود را به قیمت کامله بفروشند... .
اکنون تعظیم کنید باری را، در این ماه، تا شما را شفیع باشد ... و اگر این هوای رجب، متسلسل شود به قوت باد بر تقطیع خاص و شفاعت میکند، بود آنچه عجب باشد.
هرکسی را از بادهای هوا بر تقطیع خاص پرده دادهاند تا عبارت او گردد و هریکی از عبارت یکدیگر را ندانند. ولکن لا تفقهون تسبیحهم، و اگر چنگ کوژپشت فلک که تارهای هوای او در دامن زمین بسته است اگر زخمه بادی برآن زند و او در آواز آید چه عجب که در آن آواز، نواها و معنیها باشد.
اکنون این ماه رجب را اصمّ از بهر آن گفت که تو کر باشی در این ماه یعنی درِ باغ درونت را باز منه تا میوههات را غارت نکنند و تا بادهای مشاغل خارها و خاشاکها و خسکها نیارد و بر زبر سبزه خوشدلی تو و گلستان نفس تو نپاشد تا هر گامی که بنهی خسته نگردی. تو خود گل را و آب حیات را که بیخاشاک و خار است در خود نمیبینی چون خاشاک را باد به روی آب حیات طیبه افکند. بعد از آن از آن آب به جز خس به دست تو نیاید؛ زینهار! تا بوستان نفس را نیک نگاهداری تا راحت آن به تو بماند اگر کسی درآید و همچون زمستان پی کوب کند تو را چه حاصل آید؟
"معارف بهاء ولد؛ جزو اول؛ فصل چهل و هشت."
پ.ن: ماه رجب را «الشهر الأصمّ» نامیدهاند؛ گویا به این دلیل که اعراب در این ماه جنگ و خونریزی نمیکردند و صدای شمشیر و رزم و جنگ در این ماه، شنیده نمیشده است.
#ادبیات_عرفانی
#نثر_شاعرانه
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"کشفالمحجوب هجویری: ذکر امام محمد باقر(ع) "
و مِنهم حجّت بر اهل معاملت و برهان ارباب مشاهدت، امامِ اولاد نبی(ص) و گزیدهی نسل علی(ع)، ابوجعفر محمدبن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب کرمالله وجهه و رضی عنهم.
و نیز گویند کنیت وی ابوعبدالله بود و به لقب وی را باقرخواندندی؛ مخصوص بود وی به دقایق علوم و به لطایف اشارات اندر کتاب خدای عزّ و جلّ، وی را کرامات مشهور بود و آیات ازهر و براهین انور.
و گویند ملِکی، وقتی قصد هلاک وی کرد. کس فرستاد بدو، چون به نزدیک وی اندر آمد، از وی عذر خواست و هدیه داد و به نیکویی بازگردانید. گفتند: ایّها الملک! قصد هلاک وی داشتی. تو را با وی دیگرگونه دیدیم. حال چه بود؟ گفت: چون وی به نزدیک من اندر آمد؛ دو شیر دیدم یکی بر راست و یکی بر چپ وی_ و مرا میگفتند که اگر تو بدو قصد کنی ما تو را هلاک کنیم...
کشفالمحجوب، باب فی ذکر ائمّتهم من اهل البیت
#سیمای_اهل_بیت
#ادبیات_عرفانی
#امام_باقر
@mmparvizan
"سهم"
تورا میراث خود کردند، ناظرها و تاجرها
فغان از کیل تاجرها، امان از خیل ناظرها
کجایی ای سلیمانیترین سرباز ایرانی
که دیوان گرم تکثیرند در انبوه عابرها
تو حاضر باش در شعرم که در هنگامهی غيبت
به تحریف تو مشغولند غایبها و حاضرها
دکانِ زور و زر را تخته کن با سِحر لبخندت
که بیم ورشکستی چیره شد بر جان تاجرها
هلا ای شیر ایرانی! بزن از بیشهات بيرون
که گرگ افتاده بد در گلّهی آسودهخاطرها
بیا و باطن نورانیات را باز ظاهر کن
که مست جنگ و تکفیرند باطنها و ظاهرها
تورا من یار دیرینم؛ نه از آنم نه از اينم
نه از انبوه ساکنها، نه از جمع مهاجرها
خوشا نخل و خوشا میثم، خوشا زهر و خوشا مالک
خوشا مرگی درخشان چون ابوذرها و یاسرها
*
بده سهم مرا از راز چشمانت که میدانی
زمان سهمخواهی از تو میگویند شاعرها
#غزل
#شعر_پایداری
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
واژهاي شهيد، اصلاحي محمد مرادي-1(1).pdf
2.23M
"واژههای شهید"
گزیدهاشعار ششمین جشنوارهی بینالمللی ایثار
به کوشش محمد مرادی
بنیاد امور شهید و امور ایثارگران استان فارس
۱۴۰۰ شیراز
با اشعاری از
#علی_رضا_رجب_علی_زاده #رضا_نیکوکار #الهام_عمومی #علی_سلیمانی #قاسم_بای #سیده_اعظم_حسینی #الهه_بیات_مختاری #هادی_فردوسی #ایرج_قنبری #مصطفی_توفیقی #راضیه_جبهداری #حسین_خزایی #علی_سلیمیان #الهام_نجمی #خدابخش_صفادل #اسماعیل_سکاک #حسین_عبدی #عاطفه_جوشقانیان #سمیه_تورجی #زهرا_عراقی #اکرم_السادات_هاشمی_پور #منیره_هاشمی #امیر_رسولی #مریم_کرباسی #زینب_رحمانی #مجتبی_صفدری #ابراهیم_قبله_آرباطان
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan
"آرزو"
ای در کمند زلفت، صد لیلهالرغائب
ای در نهانِ حاضر! ای آشکارِ غائب!
در آسمان چشمت: صدکهکشان شگفتی
در باغ گونههایت: صددسته گل عجائب
با شکّ غمزههایت، دهها نماز: باطل
با بوسهی حرامت، شیخ از حلال: تائب
از چین گیسوانت، بیوزن شعر حافظ
از جفت ابروانت، بیکشف فردِ صائب
معنای زندگی چیست؟ غیر از تبسم تو:
یکعمر حشوِ مطلق، هردم پر از مصائب
جز سورهی لب تو، هنگام غنچهچینی
آیات محکمی نیست، در دفتر مذاهب
یکعمر صفحهصفحه، با یاد تو نوشتم
جز وصف خندهای نیست، انبوه این مطالب
گفتی به مهر روزی، رو میگشایی اما
روی تو: صبح صادق، قول تو صبح کاذب
در فقه گیسوانت، شیخ دلم اسیر است
جور تو پر "کفایه" مهر تو بی"مکاسب"
*
دل بستهام به مویی، ماییم و آرزویی:
ای هرکمند زلفت، صد لیلهالرغائب
#لیلة_الرغائب
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از کنگره ملی شعر مکتب گمنامی
📍#فوری
📣 تمدید شد...
بنا به درخواست علاقهمندان شرکت در کنگره ملی شعر مکتب گمنامی، مهلت ارسال آثار تا ۲۷ دیماه تمدید شد.
📍ارسال آثار از طریق:
https://maktabegomnami.ir/
📍شماره تماس دبیرخانه:
09055383385
(دریافت پیام در پیامرسان ایتا و بله)
🏔| کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی»
🇮🇷| @maktabegomnami
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
سایت | ایتا | بله | سروش
هدایت شده از محمدهادی خالقزاده
مهلت ارسال آثار تا ۳۰ دی تمدید شد.
⭕️ فراخوان جشنواره ملی شعر مهدوی اقوام ایرانی🇮🇷
از سری برنامههای چهارمین جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت.
🔹دانشگاه آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد 🔹
پذیرای اشعار مرتبط با فرهنگ انتظار و مهدویت از تمامی قومیتها و گویشهای ایرانزمین هستیم.
شرکت در جشنواره برای عموم آزاد است.
✅ مهلت ارسال آثار:
۱۰ دی ۱۴۰۳
✅ تاریخ اختتامیه جشنواره:
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
✳️ سامانه همایش و ارسال اشعار:
https://emamat.iau.ir
🔹شماره هماهنگی:
۰۹۳۶۷۱۴۹۹۷۹
⭕️ مزایای شرکت در جشنواره:
۱. دریافت گواهینامه معتبر.
۲. چاپ اشعار در مجموعه اشعار برگزیده جشنواره.
۳. کسب جوایز.
🏆 جوایز جشنواره:
برگزیدگان اول:
۶۰ میلیون ریال.
برگزیدگان دوم:
۴۰ میلیون ریال.
برگزیدگان سوم:
۲۰ میلیون ریال.
♦️نشانی دبیرخانه:
یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت فرهنگی و دانشجویی.
May 11
هدایت شده از پرویزن
"غزلی به پیشگاه امام دهم"
چه ساده زلف میآویزی به قلبهای هواداران
تویی که قبله عیانکردی بر این قبیلهی عیاران
بگو فُضیل عیاض اینک چراغ توبه بر افروزد
که یاد چشم تو آشفته است سکوتِ خلوتِ بیداران
*
نه من که جامعه میخوانم که عاشقان پریشان هم
به شوقِ جمعیتت جمعند، چه بیشمار و چه بسیاران
بتاب و نور روایت کن، مرا به عشق هدایت کن
بدَم دمی و رهامان کن ازاین گروهِ خطاکاران
تویی که مست کلامت: باد، تویی که مات مرامت: عقل
به سامرای تو دلبستند چه مستها و چه هشیاران
سری بزن به خیالِ من، میان شعر و ببین هر شب
به نشرِ عطر تو مشغولند، گل محمدی و باران
#امام_هادی(ع)
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"تصحیح شجرهالاتراک"
یکی از شیرینترین و گرمترین خبرهایی که در این روزهای سرد زمستانی شنیدم، انتشار تصحیح کتاب شجرهالاتراک (گزیدهی تاریخ الوس اربعهی چنگیزی) است که به همت دوست فرزانه، دکتر حامد عباسی و به سعی انتشارات میراث مکتوب منتشر شده است.
قطعا این تصحیح برآمده از کوشش و دانش و تلاش عزیزی است که به وسواس و دقت علمیاش ایمان دارم. امید است که بهزودی شاهد انتشار آثار قلمی دیگر دانشآموختگان و پژوهشگران و دانشجویان دانشگاه شیراز باشیم.
#حامد_عباسی
#تصحیح
#میراث_مکتوب
#شجره_الاتراک
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"رمانتیسیسم نیمهسنتی نیما"
دورهی دوم در گونهشناسی شعر نیما، از سرایش افسانه در سال 1301 آغاز میشود و تا زمان آفرینش ققنوس در سال 1316 را در بر میگیرد. در این دوران، نیما تفنن و آزمون و خطا و تقلید از شگردهای تجربهشدهی ایرانی و ترجمهای را در پیش گرفته و اشعارش در چهار شاخهی اصلی قابل تحلیل است:
نخست اشعاری که در قالبهای سنتی بهویژه مثنوی و قطعه سروده شده و چارچوبی کهن دارد؛ دیگر اشعاری که بیانی نمادین و تمثیلی یافته و تا حدودی تاثیرپذیری شیوهی بیان رمانتیکها در آنها دیده میشود. این دسته از اشعار نیما با بسیاری از شعرهای این دوره که تحت تاثیر ترجمهها سروده شده شباهت دارد. در همین اشعار است که میتوان نیما را با پروین مقایسه کرد.
دستهی دیگر اشعاری است که از منظر قالب و شیوهی قرار گرفتن قافیه و بلند و کوتاهی مصراعها تاحدودی نو شده؛ هرچند در اغلب این سرودهها تحولی اساسی در شیوهی بیان، زبان و صور خیال نیما نمیتوان دید؛ البته شعرهایی چون: شیر، خارکن، خانوادهی سرباز، شمع کرجی، گرگ، شهید گمنام، سرباز فولادین و چند شعر دیگر را تاحدودی میتوان در میان این دسته متمایز دانست. در این دست از اشعار، نیما از زبانی عاطفی، ساده و گاه ترکیبساز استفاده میکند و این نوع اشعار او را میتوان زمینهساز شکلگیری شاخهای از رمانتیسیسم فردی در شعر دههی 30 و40 دانست. از این اشعار، «شهید گمنام» و «سرباز فولادین» تاحدودی زمینهی حماسی- اجتماعی یافته و با رمانتیسیسم اجتماعی دهههای قبل قابل مقایسهاند.
در کنار سه شاخهی یادشده، مهمترین جلوه ی شعر نیما در این دوران را در سرودهی آغازین او، «افسانه» میتوان رصد کرد. هرچند این شعر هم در گروه اشعار تغزلی نیما قرار میگیرد، ویژگیهایی دارد که آن را به شعرهای متمایز نیما پس از «ققنوس» شبیه میکند. نیما در سرودن این شعر نیز از نمونههای فرانسوی تاثیر پذیرفته؛ نکتهای که شاید یکی از دلایل تفاوت شیوهی بیان این شعر، با دیگر اشعار او باشد.
تمایزهای شعری افسانهی نیما، صرفا برآمده از تفننطلبی و نوآوریهای سطحی در صورت شعر نیست؛ بلکه با جهانبینی تازهی نیما پیوندی مستقیم دارد. این منظومه، بیانگر گفتگوی درونی نیما است که بین «عشق» به عنوان، دریافت و حس بینش سنتی او و «عقل خودبنیاد» به عنوان ساحت جستجوگر و مدرن شخصیت نیما، شکل گرفته است.(ر.ک. فاموری، مهدی، مجلهی شعر، ش۵۸، ص ۱۳)
حاصل این نگاه تازه که نیما خواسته یا ناخواسته آن را دریافته، پدیدآمدن شعری است که علاوه بر نگاه متفاوت فلسفی به هستی، توجه به بیان تمثیلی و نمادین از منظری نسبتا تازه، تمرکز بر جنبههای ذهنی و درونی در بیان عواطف فردی، استفاده از گفتگو و بیان نمایشی و استفاده از قالب ترکیبی مسمط -قطعه با مصرع پایانی خارج از نظام قوافی، از ویژگیهای اصلی آن است.
در این شعر که حد فاصل رمانتیسیسم نیما و سمبولیسم فردی او قرار گرفته است، زبان و تصویرسازیهای نیما بیشباهت با اشعار شاعران رمانتیک فردگرای دهههای بعد نیست؛ البته اوج بیان تغزلی نیما در سمبولیسم فردی را پس از این در اشعاری چون «ری را» خواهیم دید. در ادامه بخشی از این منظومه را مرور میکنیم:
افسانه
در شب تیره، دیوانهای کاو
دل به رنگی گریزان سپرده،
در درهي سرد و خلوت نشسته
همچو ساقهي گیاهی فسرده
میکند داستانی غمآور.
در میان بس آشفته مانده،
قصهي دانهاش هست و دامی.
وز همه گفتهناگفته مانده
از دلی رفته دارد پیامی.
داستان از خیالی پریشان:
- «ای دل من، دل من، دل من!
بینوا، مضطرا ، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من، جزسرشکی به رخسارهي غم؟
...تا به سرمستی و غمگساری
با «فسانه» کنی دوستاری
عالمی دایم از وی گریزد،
با تو او را بود سازگاری
مبتلایی نیابد به از تو.»
افسانه: -«مبتلایی که مانندهی او
کس در این راه لغزان ندیده
آه! دیری است کاین قصه گویند:
از برِ شاخه مرغی پرید
مانده بر جای او آشیانه
لیک این آشیانها سراسر
بر کف بادها اندر آیند
رهروان اندر این راه هستند
کاندر این غم، به غم میسرایند...
او یکی نیز از رهروان بود...
عاشق: « سالها با هم افسرده بودیم
سالها همچو واماندگانی
لیک موجی که آشفته میرفت
بودش از تو به لب داستانی
میزدت لب در آن موج لبخند..."
"نیما و پیروانش/ محمد مرادی"
#نیما_یوشیج
#شعر_معاصر
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از کنگره ملی شعر مکتب گمنامی
📝| #کارگاه_شعر
📚 کنگرهٔ ملی شعر مکتب گمنامی (حوزهی هنری استان فارس) با هدف «معرفی محتوایی مکتب گمنامی» برگزار میکند:
📍 کارگاههای شعر یکپارچهٔ محتوایی-آموزشی در استانهای قم، مازندران، اصفهان و بندرعباس
⏰ در روزهای دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه معادل ۱۷، ۱۸ و ۱۹ دی ماه رأس ساعت ۱۶
☑️ با ارائه شاعران مطرح کشوری، آقایان محمود حبیبی کسبی، محمودرضا اکرامی فرد، سورنا جوکار و هاشم کرونی
🏔| کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی»
🇮🇷| @maktabegomnami
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
سایت | ایتا | بله | سروش