"دعوت به مقاومت در شعر فلسطینی"
از مهمترین مفاهیم مشترک در اغلب فلسطینسرودهها، دعوت مخاطب به مقاومت است. این مفهوم از اوّلین دورههای شعر فلسطین در شعر عربی نمود داشته (نک: محمدی روزبهانی، 1389: 83) و از پربسامدترین مؤلفههای معنایی فلسطینیات فارسی نیز هست. در شعر شاعران دهۀ اوّل انقلاب مثل حمید سبزواری، این مؤلفه بسیار پررنگ، و برآمده از شرایط اجتماعی سالهای آغازین انقلاب و روحیۀ حماسی مردم جامعه است:
...تنگ است ما را خانه تنگ است ای برادر
برخاک ما بیگانه ننگ است ای برادر
...فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید
تخت ونگین از دست اهریمن بگیرید
...تکبیرزن، لبیکگو، بنشین به رهوار
مقصد دیار قدس همپای جلودار
(صداقتگوی کیاسری، 82: 1372 -79)
دیگر شاعران نسل اوّل دوران جنگ چون: محمود شاهرخی و عباس براتیپور(نک: همان، 89 و 30) از شگردی مشابه برای بیان این مفهوم بهره بردهاند. از نظر واژگانی، آرکائیسم و اشاره به قهرمانان ملّی و دینی از ابزار غنیکردن اشعار آنان است. در اینگونه شعرها که معمولاً در قالب مثنوی سروده شده، به پیروی از شعر حمید سبزواری از وزن حماسی«مستفعلن مستفعلن مستفعلاتن» در بحر «رجز»استفاده شده است.
در غزلهای پایداری زمان جنگ نیز این نگاه پویا و مقاوم در شعر شاعران نسل اوّل انقلاب بهوضوح دیده میشود:
میشکافد سینۀ شب شعلۀ شمشیر فجر
ای برادر تا پگاه قدس با رهبر بهپیش
(مردانی، 1374: 18)
گاه دعوت به مقاومت بهعلت نزدیکی شاعر با فضای معناگرای شعر جنگ، چارچوبی کاملاً نمادین گرفته که تنها با اشارۀ شاعر میتوان شعر را مربوط به مقاومت فلسطین دانست. در این دست اشعار، شاعر به صورتی نمادین مقاومت را تنها چارۀ بهبود شرایط موجود معرفی میکند:
تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم
یک ذره راه مانده به تسخیر پنجره
جز با کلید ناخن ما وا نمیشود
قفل بزرگ بسته به زنجیر پنجره
(امینپور، 1386: 14)
هرچند در شعرهای مربوط به دهۀ هشتاد، از میزان دعوت به مقاومت در فلسطینیات فارسی کاسته شده، برخی شاعران نسل سوم، بهویژه با استفاده از نماد «سنگ» مخاطب را مقاومت دعوت میکنند. ابیات زیر از حسین هدایتی از این نمونه است:
سنگ بردار و بزن این شب آویزان را
تا که برهم بزنی خواب خوش شیطان را
سنگ قانون دهانکوب زمین است بزن
آه موسیقی خشم تو همین است بزن
(اسرافیلی، 1385: 414)
#در_کوچه_باغ_های_پرتقال_و_زخم
#محمد_مرادی
#شعر_فلسطینی
https://eitaa.com/mmparvizan