eitaa logo
پرویزن
506 دنبال‌کننده
225 عکس
19 ویدیو
79 فایل
آن‌که غربال به دست است از عقب کاروان می‌آید نقد و یادداشت‌های ادبی (محمد مرادی)
مشاهده در ایتا
دانلود
"آرزو" ای در کمند زلفت، صد لیله‌الرغائب ای در نهانِ حاضر! ای آشکارِ غائب! در آسمان چشمت: صدکهکشان شگفتی در باغ گونه‌هایت: صددسته گل عجائب با شکّ غمزه‌هایت، ده‌ها نماز: باطل با بوسه‌ی حرامت، شیخ از حلال: تائب از چین گیسوانت، بی‌وزن شعر حافظ از جفت ابروانت، بی‌کشف فردِ صائب معنای زندگی چیست؟ غیر از تبسم تو: یک‌عمر حشوِ مطلق، هردم پر از مصائب جز سوره‌ی لب تو، هنگام غنچه‌چینی آیات محکمی نیست، در دفتر مذاهب یک‌عمر صفحه‌صفحه، با یاد تو نوشتم جز وصف خنده‌ای نیست، انبوه این مطالب‌ گفتی به مهر روزی، رو می‌گشایی اما روی تو: صبح صادق، قول تو صبح کاذب در فقه گیسوانت، شیخ دلم اسیر است جور تو پر "کفایه" مهر تو بی"مکاسب" * دل بسته‌ام به مویی، ماییم و آرزویی: ای هرکمند زلفت، صد لیله‌الرغائب https://eitaa.com/mmparvizan
📍 📣 تمدید شد... بنا به درخواست علاقه‌مندان شرکت در کنگره ملی شعر مکتب گمنامی، مهلت ارسال آثار تا ۲۷ دی‌ماه تمدید شد. 📍ارسال آثار از طریق: https://maktabegomnami.ir/ 📍شماره تماس دبیرخانه: 09055383385 (دریافت پیام در پیام‌رسان ایتا و بله) 🏔| کنگره‌ٔ ملی شعر «مکتب گمنامی» 🇮🇷| @maktabegomnami ●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○ سایت | ایتا | بله | سروش
هدایت شده از محمدهادی خالق‌زاده
مهلت‌ ارسال آثار تا ۳۰ دی تمدید شد. ⭕️ فراخوان جشنواره ملی شعر مهدوی اقوام ایرانی🇮🇷 از سری برنامه‌های چهارمین جشنواره علمی، فرهنگی و هنری امامت و مهدویت. 🔹دانشگاه آزاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد 🔹 پذیرای اشعار مرتبط با فرهنگ انتظار و مهدویت از تمامی قومیت‌ها و گویش‌های ایران‌زمین هستیم. شرکت در جشنواره برای عموم آزاد است. ✅ مهلت ارسال آثار: ۱۰ دی ۱۴۰۳ ✅ تاریخ اختتامیه جشنواره: ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ ✳️ سامانه همایش و ارسال اشعار: https://emamat.iau.ir 🔹شماره هماهنگی: ۰۹۳۶۷۱۴۹۹۷۹ ⭕️ مزایای شرکت در جشنواره: ۱. دریافت گواهینامه معتبر. ۲. چاپ اشعار در مجموعه اشعار برگزیده جشنواره. ۳. کسب جوایز. 🏆 جوایز جشنواره: برگزیدگان اول: ۶۰ میلیون ریال. برگزیدگان دوم: ۴۰ میلیون ریال.‌ برگزیدگان سوم: ۲۰ میلیون ریال. ♦️نشانی دبیرخانه: یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، معاونت فرهنگی و دانشجویی.
هدایت شده از پرویزن
"غزلی به پیشگاه امام دهم" چه ساده زلف می‌آویزی به قلب‌های هواداران تویی که قبله عیان‌کردی بر این قبیله‌ی عیاران بگو فُضیل عیاض اینک چراغ توبه بر افروزد که یاد چشم تو آشفته است سکوتِ خلوتِ بیداران * نه من که جامعه می‌خوانم که عاشقان پریشان هم به شوقِ جمعیتت جمعند، چه بی‌شمار و چه بسیاران بتاب و نور روایت کن، مرا به عشق هدایت کن بدَم دمی و رهامان کن ازاین گروهِ خطاکاران تویی که مست کلامت: باد، تویی که مات مرامت: عقل به سامرای تو دل‌بستند چه مست‌ها و چه هشیاران سری بزن به خیالِ من، میان شعر و ببین هر شب به نشرِ عطر تو مشغولند، گل محمدی و باران (ع) https://eitaa.com/mmparvizan
"تصحیح شجره‌الاتراک" یکی از شیرین‌ترین و گرم‌ترین خبرهایی که در این روزهای سرد زمستانی شنیدم، انتشار تصحیح کتاب شجره‌الاتراک (گزیده‌ی تاریخ الوس اربعه‌ی چنگیزی) است که به همت دوست فرزانه، دکتر حامد عباسی و به سعی انتشارات میراث مکتوب منتشر شده است. قطعا این تصحیح برآمده از کوشش و دانش و تلاش عزیزی است که به وسواس و دقت علمی‌اش ایمان دارم. امید است که به‌زودی شاهد انتشار آثار قلمی دیگر دانش‌آموختگان و پژوهشگران و دانشجویان دانشگاه شیراز باشیم. (پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشت‌های محمد مرادی) https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"رمانتیسیسم نیمه‏‌سنتی نیما" دوره‏‌ی دوم در گونه‏‌شناسی شعر نیما، از سرایش افسانه در سال 1301 آغاز می‏‌شود و تا زمان آفرینش ققنوس در سال 1316 را در بر می‏‌گیرد. در این دوران، نیما تفنن و آزمون و خطا و تقلید از شگردهای تجربه‌شده‏‌ی ایرانی و ترجمه‏‌ای را در پیش گرفته و اشعارش در چهار شاخه‏‌ی اصلی قابل تحلیل است: نخست اشعاری که در قالب‏‌های سنتی به‏‌ویژه مثنوی و قطعه سروده شده و چارچوبی کهن دارد؛ دیگر اشعاری که بیانی نمادین و تمثیلی یافته‏‌ و تا حدودی تاثیرپذیری شیوه‏‌ی بیان رمانتیک‌ها در آن‏ها دیده می‏‌شود. این دسته از اشعار نیما با بسیاری از شعرهای این دوره که تحت تاثیر ترجمه‏‌ها سروده شده‏ شباهت دارد. در همین اشعار است که می‏‌توان نیما را با پروین مقایسه کرد. دسته‏‌ی دیگر اشعاری است که از منظر قالب و شیوه‏‌ی قرار گرفتن قافیه و بلند و کوتاهی مصراع‏‌ها تاحدودی نو شده‏؛ هرچند در اغلب این سروده‏‌ها تحولی اساسی در شیوه‏‌ی بیان، زبان و صور خیال نیما نمی‏‌توان دید؛ البته شعرهایی چون: شیر، خارکن، خانواده‏‌ی سرباز، شمع کرجی، گرگ، شهید گمنام، سرباز فولادین و چند شعر دیگر را تاحدودی می‏‌توان در میان این دسته متمایز دانست. در این دست از اشعار، نیما از زبانی عاطفی، ساده و گاه ترکیب‏‌ساز استفاده می‏‌کند و این نوع اشعار او را می‏‌توان زمینه‏‌ساز شکل‏‌گیری شاخه‏‌ای از رمانتیسیسم فردی در شعر دهه‏‌ی 30 و40 دانست. از این اشعار، «شهید گمنام» و «سرباز فولادین» تاحدودی زمینه‏‌ی حماسی- اجتماعی یافته‏ و با رمانتیسیسم اجتماعی دهه‏‌های قبل قابل مقایسه‏‌اند. در کنار سه شاخه‏‌ی یادشده، مهم‏‌ترین جلوه‏ ی شعر نیما در این دوران را در سروده‏‌ی آغازین او، «افسانه» می‏‌توان رصد کرد. هرچند این شعر هم در گروه اشعار تغزلی نیما قرار می‏‌گیرد، ویژگی‏‌هایی دارد که آن را به شعرهای متمایز نیما پس از «ققنوس» شبیه می‏‌کند. نیما در سرودن این شعر نیز از نمونه‏‌های فرانسوی تاثیر پذیرفته؛ نکته‏‌ای که شاید یکی از دلایل تفاوت شیوه‏‌ی بیان این شعر، با دیگر اشعار او باشد. تمایزهای شعری افسانه‏‌ی نیما، صرفا برآمده از تفنن‌طلبی و نوآوری‏‌های سطحی در صورت شعر نیست؛ بلکه با جهان‏‌بینی تازه‏‌ی نیما پیوندی مستقیم دارد. این منظومه، بیان‏گر گفتگوی درونی نیما است که بین «عشق» به عنوان، دریافت و حس بینش سنتی او و «عقل خودبنیاد» به عنوان ساحت جستجوگر و مدرن شخصیت نیما، شکل گرفته است.(ر.ک. فاموری، مهدی، مجله‌ی شعر، ش۵۸، ص ۱۳) حاصل این نگاه تازه که نیما خواسته یا ناخواسته آن را دریافته، پدیدآمدن شعری است که علاوه بر نگاه متفاوت فلسفی به هستی، توجه به بیان تمثیلی و نمادین از منظری نسبتا تازه، تمرکز بر جنبه‏‌های ذهنی و درونی در بیان عواطف فردی، استفاده از گفتگو و بیان نمایشی و استفاده از قالب ترکیبی مسمط -قطعه با مصرع پایانی خارج از نظام قوافی، از ویژگی‏‌های اصلی آن است. در این شعر که حد فاصل رمانتیسیسم نیما و سمبولیسم فردی او قرار گرفته است، زبان و تصویرسازی‏‌های نیما بی‎شباهت با اشعار شاعران رمانتیک فردگرای دهه‏‌های بعد نیست؛ البته اوج بیان تغزلی نیما در سمبولیسم فردی را پس از این در اشعاری چون «ری را» خواهیم دید. در ادامه بخشی از این منظومه را مرور می‌کنیم: افسانه در شب تیره، دیوانه‏‌ای کاو دل به رنگی گریزان سپرده، در در‏ه‏‌ي سرد و خلوت نشسته همچو ساقه‏‌ي گیاهی فسرده می‏‌کند داستانی غم‌آور. در میان بس آشفته مانده، قصه‏‌ي دانه‏ا‌ش هست و دامی. وز همه گفته‌ناگفته مانده از دلی رفته دارد پیامی. داستان از خیالی پریشان: - «ای دل من، دل من، دل من! بی‏‌نوا، مضطرا ، قابل من! با همه خوبی و قدر و دعوی از تو آخر چه شد حاصل من، جزسرشکی به رخساره‏‌ي غم؟ ...تا به سرمستی و غمگساری با «فسانه» کنی دوستاری عالمی دایم از وی گریزد، با تو او را بود سازگاری مبتلایی نیابد به از تو.» افسانه: -«مبتلایی که ماننده‏‌ی او کس در این راه لغزان ندیده آه! دیری است کاین قصه گویند: از برِ شاخه مرغی پرید مانده بر جای او آشیانه لیک این آشیان‏‌ها سراسر بر کف بادها اندر آیند رهروان اندر این راه هستند کاندر این غم، به غم می‎سرایند... او یکی نیز از رهروان بود... عاشق: « سال‏‌ها با هم افسرده بودیم سال‏ها همچو واماندگانی لیک موجی که آشفته می‏‌رفت بودش از تو به لب داستانی می‌زدت لب در آن موج لبخند..." "نیما و پیروانش/ محمد مرادی" https://eitaa.com/mmparvizan
📝| 📚 کنگره‌ٔ ملی شعر مکتب گمنامی (حوزه‌ی هنری استان فارس) با هدف «معرفی محتوایی مکتب گمنامی» برگزار می‌کند: 📍 کارگاه‌های شعر یکپارچهٔ محتوایی-آموزشی در استان‌های قم، مازندران، اصفهان و بندرعباس ⏰ در روز‌های دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه معادل ۱۷، ۱۸ و ۱۹ دی ماه رأس ساعت ۱۶ ☑️ با ارائه شاعران مطرح کشوری، آقایان محمود حبیبی کسبی، محمودرضا اکرامی فرد، سورنا جوکار و هاشم کرونی 🏔| کنگره‌ٔ ملی شعر «مکتب گمنامی» 🇮🇷| @maktabegomnami ●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○ سایت | ایتا | بله | سروش
هدایت شده از پرویزن
"شعر نمادگرای اجتماعی" آغازگر جریان سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی نیما بوده است؛ هرچند زمینه‌هایی از این جریان را در شعر مشروطه و پس از آن شاعران عصر رضاشاهی هم می‎توان دید. سمبولیسم نیما آمیخته‌ای از اصول زیباشناسانۀ مکتب سمبولیسم فرانسه و اندیشه‌های سیاسی عمدتاً چپ است که با رشد زمینه‌های اجتماعی آن در دهۀ 20، خود را در جایگاه یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین جریان‌های شعر نو مطرح کرده است. علاوه‌بر سهم نیما در شکل‌گیری این جریان و همچنین سازگاری آن با رویدادهای سیاسی دهه‌های 20 تا40، برگزاری کنگرۀ نویسندگان ایران و روسیه در سال 1325 از دیگر رویدادهای مهم ادبی بوده که به یک‌پارچه شدن شاعران این جریان حول محور نیما کمک کرده است. در شعر جریان نمادگرا، هرچه از نیما دور می‏‌شویم، از جنبه‌های زیباشناسانۀ سمبولیسم فرانسه کاسته می‌شود؛ شاعران از ابهام فاصله می‌گیرند و بر وضوح و شعارزدگی آثار افزوده می‌شود. درنتیجه، به‌ویژه از دهۀ 40 شعر اجتماعی به شعر سیاسی تبدیل می‌شود و پس از آن با برگزاری شب‌های شعر خوشه در سال 1347، مرحله‌ای تازه از شعر محتواگرای جامعه‌محور، با نام شعر مقاومت و شعر چریکی ظهور می‌کند. جریان شعر نمادگرای اجتماعی عصر پهلوی، با تلفیق ویژگی‌های سمبولیسم اجتماعی و حماسی - اسطوره‏‌ای نیما با سبک و نگرش شاعرانۀ نامورانی چون: اخوان، شاملو، فروغ، سهراب، آتشی، شفیعی کدکنی و دیگران، به فضاها و ویژگی‏‌های زبانی - محتوایی خاصی دست‌یافت که در نگاهی کلّی می‌توان آن‏ها را این‌گونه بر شمرد: _ تغییر در شیوۀ استفاده از قالب، وزن و قافیه. _ استفاده از واژه‏‌های زبان امروز، و تازگی زبان. _ استفاده از زبان و بیان نمادین. - استفاده از زبان و بیان پرتحرک و حماسی. _ تعهد در برابر مردم و اجتماع (جامعه‌گرایی). _ آگاهانه و متفکرانه‌بودن اشعار. - تأثیرپذیری از میراث‌های ادبی و فرهنگی گذشته. - برخورداری از مخاطبان فرهیخته و تحصیل کرده. - تغییر جهان‌بینی کل‌نگر و ذهنی به جهان‌نگری جزئی و عینی. https://eitaa.com/mmparvizan
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | ✨ «ما یک دسته رزمندگان جان‌برکف داریم که به میزان نقش و سهمی که در امنیت کشور دارند، به این‌ها در شعر و ادبیات کم پرداخته شده!» 📍در این ویدئو جناب آقای محمدکاظم کاظمی، شاعر و منتقدادبی مطرح کشور، از اهمیت شرکت فرهیختگان در کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی» می‌گوید! 🏔| کنگره‌ٔ ملی شعر «مکتب گمنامی» 🇮🇷| @maktabegomnami ●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○ سایت | ایتا | بله | سروش
هدایت شده از پرویزن
"سلوک" ننگ است از این راه، به بی‌راه رسیدن باید به سرِ جاده‌ی دلخواه، رسیدن هان! قبله عوض‌کن دل من چونکه بعید است از کوچه‌ی بن‌بست به الله، رسیدن باید بروی راهِ خطر را به نگاهی چشمی بزنی بر هم و ... ناگاه رسیدن آیینه‌ی دل صاف‌کن و ساده که سهل است تاخانه‌ی "معشوق" به یک آه رسیدن سر را به سوی اوج بکش، دیدنِ اورا سخت است از اين برکه به آن ماه، رسیدن یوسف شو و در چاه بمان چند صباحی شاید که ازاین چاه به آن جاه، رسیدن ای شیر! بکش پنجه به تقدیر که ننگ است تا قله به تردستی روباه، رسیدن ای دوست! تورا رسم خوشی نیست که هر روز از خدمت این شاه به آن شاه، رسیدن "ماییم و گلیم نمد کهنه و کنجی" مارا چه به پابوسی درگاه، رسیدن؟ یک شاخه بپر بالا، ای جان! شدنی نیست تا سیب به این قامت کوتاه، رسیدن * تو سالک راهی دل من! کار تو این بود گاهی نرسیدن به وی و گاه، رسیدن روزیّ تو افتاده در این شهر نفس‌کاه از گندم قدسی به دوتا کاه رسیدن * آغاز تو یک گریه و پایان تو یک رنج سهم تو از اکراه به اکراه رسیدن باید که به فکر کفن و مقبره باشی این بود رهاورد به پنجاه رسیدن * اسفار تو این بود دل دربه‌در من! از سیر الی الخلق به الله رسیدن https://eitaa.com/mmparvizan