هدایت شده از پرویزن
"سلوک"
ننگ است از این راه، به بیراه رسیدن
باید به سرِ جادهی دلخواه، رسیدن
هان! قبله عوضکن دل من چونکه بعید است
از کوچهی بنبست به الله، رسیدن
باید بروی راهِ خطر را به نگاهی
چشمی بزنی بر هم و ... ناگاه رسیدن
آیینهی دل صافکن و ساده که سهل است
تاخانهی "معشوق" به یک آه رسیدن
سر را به سوی اوج بکش، دیدنِ اورا
سخت است از اين برکه به آن ماه، رسیدن
یوسف شو و در چاه بمان چند صباحی
شاید که ازاین چاه به آن جاه، رسیدن
ای شیر! بکش پنجه به تقدیر که ننگ است
تا قله به تردستی روباه، رسیدن
ای دوست! تورا رسم خوشی نیست که هر روز
از خدمت این شاه به آن شاه، رسیدن
"ماییم و گلیم نمد کهنه و کنجی"
مارا چه به پابوسی درگاه، رسیدن؟
یک شاخه بپر بالا، ای جان! شدنی نیست
تا سیب به این قامت کوتاه، رسیدن
*
تو سالک راهی دل من! کار تو این بود
گاهی نرسیدن به وی و گاه، رسیدن
روزیّ تو افتاده در این شهر نفسکاه
از گندم قدسی به دوتا کاه رسیدن
*
آغاز تو یک گریه و پایان تو یک رنج
سهم تو از اکراه به اکراه رسیدن
باید که به فکر کفن و مقبره باشی
این بود رهاورد به پنجاه رسیدن
*
اسفار تو این بود دل دربهدر من!
از سیر الی الخلق به الله رسیدن
#توبه
#سلوک
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"به بهانهی یادروز خواجو"
کمالالدین خواجوی کرمانی (۶۸۹ تا ۷۵۰)، از شاخصترین غزلسرایان و مثنویگویان سدهی هشتم است که به دلیل قرارگرفتن بین دوران درخشش سعدی و حافظ، در تاریخ ادبیات فارسی کمتر به اشعارش توجه شده است.
شهرت او در غزلسرایی به اندازهای است که در اغلب جنگها و آثار منتخب سدههای هشتم و نهم، غزلیاتی متعدد از او درج شده و در دهههایی از سدهی هشتم، در کنار سلمان ساوجی و عماد فقیه، او را میتوان یکی از اضلاع تشخص مثلث غزل پیش از حافظ دانست.
مثنویهای خواجو نیز، هرچند رنگ زبان و خیال نظامی دارد؛ از منظر قوت از برترین آثار غنایی ادبیات فارسی است.
از مهمترین جلوههای اهمیت او، جایگاهش در اشعار دینی و مضامین نزدیک به شعر شیعی است؛ بهطوری که در سرودن معراجنامه و ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) اشعاری درخشان از او باقی مانده است؛ اما مهمترین جنبهی شعر دینی خواجو، ترکیببندی است که در هر بند آن یکی از امامان شیعه(ع) را ستوده که از این منظر، یکی از مهمترین اشعار در تاریخ تحوّل شعر شیعی فارسی است.
#خواجو_کرمانی
#شعر_شیعی
https://eitaa.com/mmparvizan
"نام و نان"
ما و غم ننگ و تنزدن در خواری؟
هرگز... هیهات "مِن رکوبِ العارِ"*
ما و سرِ دار و خلسهی سرداری؟
آری... آری... آری... آری... آری!
#محمد_مرادی
#بداهه_های_صبحگاهی
*رجز منسوب به امام حسین(ع) در روز عاشورا:
الموتُ اولی مِن رکوبِ العارِ/ و العار اولی من دخول النارِ
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از کنگره ملی شعر مکتب گمنامی
📝| #کارگاه_شعر #برخط 🇮🇷
📚 موضوع: «نوآوری در شعر متعهد»
☑️ با حضور: دکتر محمدسعید میرزایی و دکتر محمد مرادی
⏰ دوشنبه ۲۴ دیماه - ساعت ۱۶
💻 کارگاه به صورت برخط (آنلاین) برگزار میشود.
جهت #ثبت_نام رایگان میتوانید تا روز شنبه به شمارهٔ دبیرخانه در ایتا و بله پیام دهید.
☎️ شمارهٔ دبیرخانه: 09055383385
🏔| کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی»
🇮🇷| @maktabegomnami
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
سایت | ایتا | بله | سروش
"داستان"
گشتم تمام جهان را، غیر از خدا هیچکس نیست
تنهای تنهای تنها، تنها بیا...، "هیچکس نیست"
دیگر نه هایی... نه هویی... دیگر نه سمتی... نه سویی...
در آسمان شاید_ اما در شهر ما هیچکس نیست
باد است و شور و نوایی، رود است و زنگِ صدایی
بعد از نوا ...نالهای؟ نه...، بعد از صدا...؟ هیچکس نیست
در میزنم خانهها را در کوچههای تمدن
ارباب این شهر مرده است، چندی است... ها؟ "هیچکس" نیست؟
کو آن جنونِ نمایان؟ آن گامهای شتابان؟
جمعیت سایهها کو؟ اینجا چرا هیچکس نیست؟
*
یکروز اگر چون محمد او را هویدا ببینی
ایمان میآری که جز او، در این حرا هیچکس نیست
او مانده و بارگاهش، سلطان و خیلِ سپاهش
از آن خدایانِ انبوه، در این فضا... هیچکس نیست
*
قصّه رسیده به پایان، این است فرجام انسان
در داستانِ غریبان، غیر از خدا هیچکس نیست
#غزل
#محمد_مرادی
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"تذکرهی انجمن قدس و ستایش امام نهم"
تذکرهی انجمن قدس، نوشتهی ادیب و شاعر نامآور عبرت نایینی، یکی از مهمترین منابع بررسی وضعیت شعر دینی در نیمهی دوم عصر قاجار است که به تصحيح ابوالفضل مرادی، در دو جلد منتشر شده است.
هرچند اغلب اشعار این تذکره، در ستایش حضرت مهدی(عج) سروده شده؛ در خلال این مدایح اشعاری نیز در منقبت پیامبر(ص) و دیگر امامان شیعه(ع) گردآوری شده که عمدتا نمایندهای از بهترین اشعار منقبتی این عصر محسوب میشوند.
از جمله، یک شعر عربی و چهار غزل_قصیدهی فارسی که در مدح امام جواد سروده شدهاست. از این چهار شعر، بهجز سرودهی میر سیّد علی قدسی(ص ۱۰۸۴)، سه شعر دیگر در یک وزن و قافیه سروده شده؛ نکتهای که احتمال تاثیرگذاری یکی از این سهشاعر را بر دیگران تقویت میکند.
شاعر این اشعار شاعر فاضل این عصر محیط قمی(ص ۱۱۷۴) و میرزاحیدر مجدالادبا ثریا (ص۲۵۳) و شاعر نامآشنای این عصر صفای اصفهانی(ص ۶۷۲) هستند که در پایان، ابیاتی از شعر صفا را ذکر میکنیم:
گدای عشق ندارد ز ملک و مال غمی
به کنج میکدهی عشق هر گداست جمی
قدم به افسر سلطان نهد کسی که نهاد
گدای رهگذر عشق بر سرش قدمی...
پریش باش که جمعیّتش پریشانی است
دلی که نیست پریشان طرّهی صنمی...
مخور فسون که نیرزد به کارخانهی دهر
هزار نوش نشاط ای پسر! به نیش غمی
ببر پناه به شاهی که در قلمرو روح
به امر اوست که جاری است هر سرِ قلمی
یگانهگوهر بحر قدم تقیّ جواد
که قطرهای است ز دریاش، هرکجاست یمی
گرفت لشگر غم کشور وجودِ صفا
بزن به ملک خود ای پادشاه جان علمی
ز لطف توست مرا دیدهی کرامت و بس
که نیست جز تو در آفاق صاحب کرمی
#شعر_شیعی
#امام_جواد
#انجمن_قدس
#عبرت_نایینی
#صفای_اصفهانی
https://eitaa.com/mmparvizan
" به بهانهی پایان چهل و پنج سالگی"
من شبی از بطن یک رویا به دنیا آمدم
در مکانی گنگ و ناپیدا به دنیا آمدم
مادرم می گفت: خوابی دیده و من بعد از آن
در سحرگاهِ همان رویا به دنیا آمدم
*
آن یکی میگفت: من در بهترین شهر جهان
در اتاق خانهای زیبا به دنیا آمدم
آن یکی میگفت: من در زایمانگاهی بزرگ
در هزاران جیغ و واويلا به دنیا آمدم
آن یکی میگفت: من با همت دهها پزشک
بعد چندین سال استدعا به دنیا آمدم
دیگری میگفت من هم در تکاپوی قطار
در شب جادویی صحرا به دنیا آمدم
*
من ولی دور از جهان پر هیاهوی شما
در سکوتی مملو از غوغا به دنیا آمدم
من صدف بودم زمانی، پس شبیه یک صدف
در حیاط گوشماهیها به دنیا آمدم
قایقی بودم که بر گهوارهی موجی عظیم
بین طوفانیترین دریا به دنیا آمدم
یا شبیه غنچهای در قالب خمیازهای
با دهانی از تعجب وا به دنیا آمدم
شعر بودم شاید و یک روز در یک انجمن
بر لبان شاعری تنها به دنیا آمدم
*
در میان کهکشان- صد سال نوری دورتر-
آن درخشش را ببین: آنجا به دنیا آمدم
من مسافر_کوچکی هستم که تنها و غریب
در جهانی غیر از این دنیا به دنیا آمدم
#غزل
#عمر
#محمد_مرادی
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از کنگره ملی شعر مکتب گمنامی
📝| #کارگاه_شعر #مشهد
📚 موضوع «شعر و جامعه»
☑️ با ارائه: استاد محمدکاظم کاظمی
⏰ یکشنبه ۲۳ دیماه - ساعت ۱۷
🏠 مشهد مقدس، بلوار هاشمیه، بین هاشمیه ۲۰ و ۲۲، حوزه هنری خراسان رضوی
🏔| کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی»
🇮🇷| @maktabegomnami
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
سایت | ایتا | بله | سروش
هدایت شده از پرویزن
"به ساحت امام جواد علیهالسلام"
اشعار شیعی باقیمانده از سدههای چهارم تا ششم، عمدتا در ستایش امام علی و امام حسین و حضرت زهرا و امام حسن و امام رضا علیهمالسلام سروده شده و تنها به صورت تلمیحی اشاراتی به دیگر امامان شیعه(ع) چون: امام سجاد و امام باقر و امام صادق را در اشعار شاعرانی چون: کسایی و ناصر خسرو و سنایی و قوامی رازی و دیگران می توان دید.
دیگر امامان شیعه در شعر فارسی این چندسده حضوری اندک دارند، به همین دلیل به دشواری میتوان نشان نخستین ستایشهای موجود از امام جواد(ع) را در شعر فارسی مشاهده کرد.
در اشعار سدهی چهارم از امام نهم سخنی نرفته و قدیمترین اشاره به ایشان مربوط به قطعهای منسوب به ابوسعید ابوالخیر است که با توجه به تاریخ وفات شیخ ۴۴۰، متعلق به سدهی پنجم است؛ هرچند این ابیات از نظر سبکی قطعا در سدههای پس از این تاریخ سروده شده و پس از آن به شیخ انتساب یافته است. در این ابیات، ابوسعید خداوند را به چهار محمد و چهار علی و دوحسن و موسی و جعفر سوگند داده که از این نظر اشارهای مستقیم به امام جواد در شعر درج شده است.
در ابیات منسوب به باباطاهر نیز به هشت و چهار سوگند خورده شده و در بانوگشسبنامه هم از یازده فرزند علی علیهالسلام به صورت غیرمستقیم یاد شده است.
در حدیقهی سنایی هم بیتی وجود دارد که میتوان آن را مربوط به امامان نهم تا یازدهم (ابناءالرضا) دانست آنجا که حکیم در ستایش امام حسین(ع) میگوید:
هم تقی اصل و هم نقی فرع است
هم زکی تخم و هم بهی زرع است
(حدیقه)
که بعید به نظر میرسد لقب امامان شیعه(ع) به صورت اتفاقی در این بیت و به صورت مرتب در کنار هم قرار گرفته باشد. نکتهی مهم اینکه بیت یادشده در کهنترین نسخ حدیقه نیز درج شده است.
جدا از این اشاره، در سدهی ششم و در ابیاتی منسوب به شیخ جام و در دیوان قوامی رازی اشاراتی به نام و القاب امامان دوازدهگانه نمود یافته است.
پس از این تاریخ بهمرور در سدههای هفتم و هشتم زمینههای ستایش مستقل امام جواد(ع) در شعر فارسی فراهم شده که از اولین این دست سرودهها ابیاتی است که خواجوی کرمانی در ترکیببند خود در ستایش آن حضرت سروده است:
به آب روی تقی آنک عین تقوی بود
جمال صورت جان و جهان معنی بود
...مه سپهر سیادت سپهر مهر شرف
که خاکروب درش شاه چرخ اعلی بود
...تعلق دل روحالقدس به خاک درش
چنانک میل حواری به کحل عیسی بود
(دیوان خواجو)
#شعر_آیینی
#شعر_شیعی
#خواجو
#امام_جواد
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"به عطر روشنایی"
ای نهایت وصفت، هلاتی علیالانسان
بیتو در خلل خلقت، باتو بیبدل، انسان
با سلام و درود به آقایان شاعر
قصد داریم، به مناسبت میلاد امام علی(ع)، شب شعری صمیمی (پُرحوصله و بیصله)، در آغاز مراسم بزرگ اعتکاف شیراز و در جمع معتکفان مسجد نو برگزار کنیم. شاعران عزیز شیرازی که فرصت شعرخوانی در موضوع یادشده دارند، در ایتا به من پیام دهند.
زمان: دوشنبه، ۲۴ دی، ساعت ۲۰.
مکان: شاهچراغ، مسجد نو.
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan
هدایت شده از کنگره ملی شعر مکتب گمنامی
📝| #کارگاه_شعر
📚 کنگرهٔ ملی شعر مکتب گمنامی (حوزهی هنری استان فارس) با هدف «ارتقاء شعر متعهد» برگزار میکند:
📍 کارگاههای شعر یکپارچهٔ محتوایی-آموزشی در شهرهای #زنجان، #مشهد، #بوشهر + کارگاه برخط سراسر کشور
⏰ در روزهای یکشنبه و دوشنبه، ۲۳ و ۲۴ دی ماه
☑️ با ارائه شاعران مطرح کشوری، آقایان محمد کاظم کاظمی، دکتر محمدسعید میرزایی، هاشم کرونی و دکتر محمد مرادی
🏔| کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی»
🇮🇷| @maktabegomnami
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
سایت | ایتا | بله | سروش
«به بهانهی زادروز جمالزاده»
هنوز بسیاری از منتقدان و داستانپژوهان دربارهی اینکه جمالزاده آغازگر داستاننویسی جدید فارسی است یا هدایت، اختلاف نظر دارند. پاسخ این پرسش، در این مقال چندان اهمیت ندارد؛ مهم تفاوت تلقی این دو از روایت و داستاننویسی است.
اگر داستان را از منظر جمالزاده تعریف و نقد کنیم، با ادامهی سنت حکایتنویسی و قصهگویی ایرانی مواجهیم. تلقیای که در آن بازتاب معنا و آموزش، بر ساختار و زبان برتری دارد. نتیجهی این رویکرد، غلبهی عنصر تیپ بر شخصیت در هنر داستاننویسی است که در جای خود، مقبولیت و طرفدارانی بسیار دارد. حال آنکه در آثار هدایت، انسان و فردیت آن جایگزین بسیاری از مولفههای سنتگرای دیگر میشود و در نتیجه، در داستان او نسبیت در اخلاق و معنا و روایت، برجستگی یافته است.
از این زاویه میتوان گفت، بیان و زبان و هنر قصه گویی جمالزاده، امتداد هنر قصهگویی ایران و شیوهی بیان شیرین و طنازانهی سعدی است که با ادبیات عامیانه آمیخته، کمی از شکل داستان نویسندگان اروپایی را در خود حل کرده، از دهخدا و دیگر نویسندگان مشروطه وام گرفته و به معجونی خوشایند تبدیل شده است.
هنر جمالزاده در آغازگری اهمیتی ویژه دارد؛ اما کاستیهایی در آن سبب شده است که بهترین اثر او، نخستین اثرش باشد و پس از آن، تکرار بر داستانهای جمالزاده سایه افکنده است. یکی از این کاستیها، همان تیپپردازی افراطی است که پس از او در جریان داستان واقعگرای معاصر بارها تکرار شده است. این تیپمحوری را در داستان اغلب نویسندگان معناگرای روزگار میتوان دید؛ همانگونه که برخی کاستیها در روایتهای ذهنی و زبانورزی، در جریان نویسندگان زبانگرا نمود دارد. اما سخن پایانی اینکه، جمالزاده توانسته با استفادهی مناسب از تعلیق و طنز و اصطلاحسازی و بهرهگیری از تیپهای جذاب (سخرهقهرمانها) و پایان غافلگیرکننده، به شیوهای در داستاننویسی دست یابد که هنوز برخی آثارش را جزو داستانهای پر مخاطب و شاخص نخستین دوره از ادبیات معاصر فارسی بدانیم.
#جمال_زاده
#هنر_داستان_نویسی
#محمد_مرادی
(پرویزن: اشعار، نقدها و یادداشتهای محمد مرادی)
https://eitaa.com/mmparvizan