#زندگینامه_شهدا
#قسمت_دوم
دلش برای یاری رساندن به مردم میتپید❗️💓
همسر بزرگوار #شهید_قربانی درباره ویژگیهای شخصیتی وی میگوید:
« #روحالله دلش پر میکشید برای کمک به دیگران. انگار خدا او را آفریده بود تا بیوقفه دلش برای دیگران بتپد💗. با آن روحیه مردم دوستی که از #روحالله سراغ داشتم، رفتنش به سوریه و دفاع از حرم برایم عجیب نبود.
«دو سال پیش بود که با هم از خیابان انقلاب رد میشدیم. مردی کنار خودرویش🚗 ایستاده بود و از رهگذران کمک میخواست. بخشی از ماشینش آتش🔥 گرفته بود. چون احتمال انفجار وجود داشت کسی جلو نمیرفت. #روحالله تا این صحنه را دید زد روی ترمز. همیشه در صندوق عقب آب💧 داشتیم. آبها را برداشت و به سمت خودرو دوید و آتش را خاموش کرد. مرد رانندهاشک میریخت و از #روحالله تشکر میکرد. میگفت: جوان! خدا عاقبت به خیرت کند. همین دعاها #روحالله را عاقبت به خیر کرد.»❤️
.
یک هفته قبل از شهادتش به من زنگ زد📞؛ قرار بود برگردد اما گفت:
«اجازه بده بمونم؛ دلم برای بچههایی که اینجا به ناحق کشته میشوند میسوزد. تو هم دلت بسوزد بگذار بمونم اینجا به من احتیاج دارند گفتماشکالی نداره بمون ولی مواظب خودت باش.»♡
هیچ وقت از رفتن به سوریه منصرفش نکردم...
#ما_ملت_امام_حسینیم 🇮🇷
#شهید_روح_الله_قربانی♡🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات♡
#زندگینامه_شهدا
#فسمت_سوم
📝فرازی از #وصیتنامه_شهید:
.
"همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم، دوستای خوبم! اگر شهید شدم، یک کلام وصیت اینکه حاجآقا مجتبی به نقل از حضرت علی"؏" میگفتند که منتهای رضای الهی تقواست. شهادت خوب است و تقوا بهتر. تقوا میخواهد، تقوایی که در قلب❤️ است و در رفتار بروز میکند و فکر نکنم مال یک روز باشد یا شاید یکروزه هم دارد؛ ولی حاجی میگفت پی ساختمان، فندانسیون آن است.
چیزی که نمیدونید عمل نکنید، ادای کسی رو درنیارین، بدون عملِ درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین. اول واجبات بعداً مستحبات مؤکد، مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دوروبریها، نه حج و کربلا و ... صد بار ...🌱
#ما_ملت_امام_حسینیم 🇮🇷
#شهید_روح_الله_قربانی♡🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات♡
#زندگینامه_شهدا
#قسمت_چهارم♡
♦️همسر بزرگوار شهید:
"من با #روحالله بزرگ شدم و پر و بال گرفتم و با شهادتش به بار نشستم ..."🕊♡
.
#آقاروحالله هدیه امام رضا"؏"به من بود.❤️😍 همسری که امام هشتم به آدم هدیه میدهد و امام حسین"؏" او را میگیرد وصف نشدنی است، من عروس چنین مردی بودم ...(:💍
.
♢من میدانستم روزی #آقاروحالله شهید میشود اما فکر نمیکردم اینقدر زود، ما حلقههای ازدواجمان💍 را نذر حرم امام حسین"؏" کرده بودیم، چون عقیده داشتیم هیچگاه از هم جدا نمیشویم.در حال حاضر خودم را خوشبختترین دختر دنیا میدانم."
#ما_ملت_امام_حسینیم 🇮🇷
#شهید_روح_الله_قربانی♡🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات♡
AUD-20201103-WA0002.mp3
7.58M
بهیاد #شهداےمدافعحرم
میاداونروزےشہیدراهشماباشم😍
همرهزهراشبجمعهکربلاباشم😭
ـــــــــــــــــــــــــ
اگہرخصتبدهسیدعلےغوغامیکنم❤️
جونموجوونیموتقدیمزهرامیکنم❤️
#آسیدرضانریمانے
ای عشق!❤️
🌻از این قفس رهاڪن ما را
بادست شهادتت سوا ڪن مارا🕊
ای مردِ مدافـعِ👨
حرم هاےدمشق!🌺
درسنگروسجاده دعاڪن مارا💫
#شهیدبابڪنورے🦋
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
~🕊
اے #شهـــــادٺ.....!!
چه زیبا گلچین می کنی...🌸
🌾خوبان عالم را..!!
ومن!!
مبهوت هر#شهیدم..🍂
چه زیبا می رود...
تا عرش اعلا...💫
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
💠شهید مدافع حرمی که
#مسئول_تخریب_قرارگاه_فاطمیون_حلب بود
و آخرین #پیامش به یکی از دوستانش "این بود انتقام سیلی مادرم را بگیرم»
🎋تاریخ تولد : 1368/08/03
🌏محل تولد : مشهد
تاریخ شهادت : 1395/08/20
🌹محل شهادت : حلب - سوریه
🌻وضعیت تاهل : متاهل
تخریب چی شهید حسین هریری، متولد سال ۶۸ بود و کارشناسی حقوق را از دانشگاه قوه قضاییه دریافت کرد و در قطار شهری مشهد مشغول به کار بود؛ از کودکی در پایگاه بسیج مسجد هجرت حوزه یک عمار حضور و فعالیت داشت و در برپایی تمامی برنامههای قرآنی، نماز جماعت، نماز جمعه پیش قدم میشد.
🕊محل مزار شهید : مشهد - بهشت رضا (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «حسین هریری» معروف به «سید عمار»، از اهالی مشهد است که بهعنوان مسئول تخریب قرارگاه «فاطمیون» به «حلب» میرود و درحالیکه فقط 5 ماه از ازدواجش میگذرد، به شهادت میرسد.
یکی از #شرطهایش این بود که چون #رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به #عنوان مدافع حرم باقی بمانم و #نمیخواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود. در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از #همسر آیندهام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای #دفاع از حرم بیبی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این امر هستید.🌼🍃
همسرم از #شرط من خیلی تعجب کرد. زیرا هر کجا که رفته بود و این شرط اعزام شدن مجدد خودش را به #سوریه اعلام کرده بود طرف مقابل نپذیرفته بود. 🌼🍃
حتی خود# شهید به من گفت شما چرا قبول کردید؟ خیلی از #دخترهای نسل امروزی در این وادیها نیستند. عجیب است که شما پذیرفتید.🌼🍃
بنده این شرط را #قبول کردم چون به این موضوع خیلی #اعتقاد داشتم که مرگ در دست خداوند است حتی اگر در هر شرایطی قرار بگیرید تا زمانی که خود خدا نخواهد چیزی نمیتواند به شما آسیب وارد کند.🌼🍃
برگشتم به #خواستگارم گفتم اگر قرار است برای شما اتفاقی بیفتد چه شما برای دفاع از بیبی #زینب(س) در سوریه باشید یا در خانه خود نشسته باشید حتماً اتفاق میافتد.🌼🍃
پس بهتر است که #مرگمان به شهادت ختم شود که در برابر خداوند ارزش معنوی داشته باشد. من #خودم به عنوان یک خانم نمیتوانستم برای دفاع از حرم #زینب (س) حضور داشته باشم چرا به شریک زندگیام که توانایی این کار را دارد #اجازه ندهم برود.🌼🍃
شاید باورتان نشود از روزی که همسرم برای اعزام مجدد میخواست راهی شود خودم پا به پایش او را همراهی کردم.🌼🍃
حتی خود #شهید به علت اعتقادی که داشت به من میگفت چون تو #دختر سید هستی فرم مشخصات بنده را بنویس ارسال کن تا کارهایم زودتر انجام شود. از آنجا که #شهید در اعزامهای قبلی توسط دشمن شناسایی شده بود برای اعزام مجدد با مشکل رو به رو بود🌼🍃
در هر حال من دوست نداشتم در رفتن همسرم به سوریه «نه» بیاورم که حتی #حسین آقا برگشت از من پرسید تو واقعاً از ته قلبت راضی هستی که من به سوریه اعزام شوم.🌼🍃
در جواب گفتم هرچه خدا صلاح میداند همان خواهد شد و نمیخواستم در روز محشر #شرمنده حضرت بیبی زینب (س) باشم.🌼🍃
رفتار ایشان خیلی مورد پسند دوستان و آشنایان بود. ☺️ شهید از بنیانگذاران سه هیئت از جمله عشاق الزهرا در مشهد بودند که با مدیریت وی اداره میشد و از شروع روز اول محرم تا پایان صفر برای شهید استراحت معنایی نداشت ☝️و بیشتر وقتها در حرم امامرضا(ع) با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود اگر میخواهیم مصیبت اهل بیت(ع) را درک کنیم نباید راحتطلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم. ✅
بیشتر وقتها نذرهای هیئت را میبرد در محلههای فقیرنشین مشهد بین نیازمندان پخش میکرد. از کارهای خیر دیگری که انجام میدادند به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک میکردند.💔
همسر شهید 👇
در این مدت کوتاه که البته از دید بقیه کوتاه است و از نظر من به اندازه ی سالها از بودن در کنارش لذت بردم،کاملا از عشق عمقی و قلبی ایشون نسبت به اهل بیت و به خصوص به اربابمون متوجه شدم.😍
ایشون در تمام این مدت 27سال
شبانه روز جاشون توی هیئت ها و عزاداری های اباعبدالله و حرم های اهل بیت بود.در این سن توانسته بودند حدود 24سفرکربلا مشرف بشن..که البته 24امین سفرشون،سفر دونفرمون بود و البته آخرین سفرشون
که در بیست و پنجمین سفر آسمونیشون
در محضر ارباب حاضر شدند...👌
پیاده روی اربعین هرسال میرفتند✅
ایشون آنقدر به سرزمین کربلا رفته بودند که به زبان عربی کامل مسلط شده بودند
و این عشق زیاد ایشون به اباعبدلله،از همان بدو تولد در خون و رگ ایشون وجود داشته است☝️
وتمام جوانیشان را صرف نوکری در مراسمات اهل بیت ع کردند.
حتی میگفتند من فقط با روضه های اباعبدلله هست که زنده ام و با عشق مراسمات آنها زندگی میکنم❤️
در این مدت پنج ماه،تفریح ما فقط هیئت ها و حرم آقاجان علی بن موسی الرضا ع بود
وقتی باهم حرم میرفتیم،نمیدونم چرا
اما خیلی آرامش خاصی داشتم💔
#وصیت_نامه
❣الان زمان عمل فرا رسیده است، من نمیتوانم ان روزی را ببینم که......
🔰خدمتی که ذخیره آخرت شد؛
در سفری که به کربلا داشتیم شهید حسین هریری در حال قدم زدن در اطراف بین الحرمین بود ،که یکی از خدام حرم حضرت عباس(ع) اشاره ای کرد به حسین و چند نفری که با هم بودیم برای کمک به ساخت برخی کفشداری های اطراف حرم که در حال حاضر ساخته و آماده شده است.
با شهید بزرگوار تا پاسی از شب در حال خدمت و ساخت بخشی از کفشداری حرم حضرت عباس (ع) بودیم، در همان حال به فکر گرفتن روزی از حضرت علمدار کربلا و ارباب بی کفن بودیم که شهید هریری عنوان داشت:
"خدا همین کار ما را ان شالله ذخیره آخرت قرار بدهد و وسیله شفاعت باشد."
و این رفتار شهید هریری از علاقه شدید او به حضرت سیدالشهدا(ع) و ساقی العطاشا حضرت عباس(ع) برای من خاطره شد.
🌷شهید #حسین_هریری🌷
📎به روایت دوست شهید
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخریــن وداع شهیـد حسین هریری
( معـروف بہ قمــر فاطمیــون ) با پـدر و مادرشـان ...
وقتی پدر و مادر حسین هریری در راه کربلا هستند، او شهید میشود اما هیچکس نمیداند خبر شهادتش را چطور به پدر و مادر بدهند؛ ناعمی بیان کرد: هنوز به کربلا نرسیده بودیم که قلب حاجآقا(پدر شهید) ناراحت بود، دکترها به ما گفتند با این وضعیت نباید بروید کربلا، پدرخانم حسین آقا هم از شهادتش خبر داشت و برای اینکه ما به مشهد برگردیم، پیش ما آمد و گفت مادربزرگ همسر حسین آقا سرطان داشته و فوت کرده است؛ من گفتم خدا رحمتشان کند اما من تا کربلا نروم، برنمیگردم اما حاجآقا واقعاً احساس ناراحتی میکرد و مجبور به بازگشت شدیم.
روضهای که خبر شهادت حسین را به مادرش رساند
مادر شهید ادامه داد: وقتی رسیدیم مشهد، دیدیم چشم بچهها سرخ شده، برای اینکه ما چیزی متوجه نشویم، گفتند ما این بار با شما کربلا نیامدیم و گریه ما از بابت آن است؛ موبایلهای ما را خاموش کرده بودند، رنگ رخسار خانمش پریده بود، کمکم مهمانها آمدند و خانه شلوغ شده بود؛ نماز جماعت برگزار شد؛ بعد از نماز بود که افرادی از بنیاد شهید آمدند و از ما پرسیدند برای حسین آقا چه دعایی کردید؟ گفتم دعا کردم به آرزویش برسد، دیدم گریه کردند، من باز هم چیزی دستگیرم نشد و گفتند به روضه گوش کنید؛ روضه شروع شد، اول، اسم شهید جهانی آمد و بعد، میان روضه نام یک شهید دیگر هم ذکر شد: شهید ... هریری ... آنجا بود که احساس کردم مرغی از دلم پرکشید
اعضای جدید به کانالِ
#شهدای_مدافع_حرم
خوش اومدید ....🌱
♥️|| چقدر خوش سلیقگی کردید این کانال رو انتخاب کردید . . . ♥️
.| ان شاءالله که در کنار هم به بهترین ها برسیم |.
#شهید_گمنام🥀
دلت ڪہ بگیـرد ...
دوای دردت شهیدگمنام است !
کنار سردار بی پلاک ...
فقط تو باشی و او
و یک درد و دل حسابی
دردِ دلی از جنس چادرخاکی مادر ...
#شهدای_گمنام🌿
💠 #امام_خامنه_ای :
شهادتها انقلاب ما را پابرجا وتضمین كرده است وبه همین دلیل ملت ما را آسیب ناپذیر ساخت
🕊سالروزشهادت شهیدمدافع حرم" #جلیل_خادمی "