eitaa logo
لحظه‌های بی‌ملاحظه (مبین اردستانی)
401 دنبال‌کننده
139 عکس
15 ویدیو
5 فایل
لحظه‌ها بی تو بی‌ملاحظه‌اند
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهرستان ادب
چهارشنبه‌های شعر با حضور مبین اردستانی امروز ۳۱ خرداد، ساعت ۱۷ نشانی: خیابان شریعتی بالاتر از سه‌راه طالقانی، روبه‌روی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، مؤسسۀ شهرستان ادب، طبقۀ ۴ @shahrestanadab
پیچیده اسم من همه‌جا با تو بوده‌ام من با تو بوده‌ام همه‌جا یا تو بوده‌ام؟ تنهاییِ مرا تو در این عکس‌ها ببین! تنها تو بوده‌ام، منِ تنها تو بوده‌ام هی روزهای پشت سرم را ورق نزن در لحظه لحظه لحظه‌ٔ آن‌ها تو بوده‌ام در خوابِ نازِ پیشتر از خلقت جهان ای بهترین تجسم رویا! تو بوده‌ام از چشم تو جهان لحظاتی چشیدنی‌ست خوشبخت من که وقت تماشا تو بوده‌ام @Mobin_Ardestani
. به لاشریک لک ای عشق آمدم که فقط تو را نفس بکشم در هوای هم نفسی @Mobin_Ardestani
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
ثبت نام در کلاس‌های «زنگ شعر»👇👇 https://b2n.ir/zangesher صفحات ۱ و ۲
هو العلی العظیم تقدیم به مولا ای بی‌کران که هرچه جهان مبتلای توست هستی نفس نفس نفسش در هوای توست جاروکش حریم تو شهپرّ قدسیان جبریل، خادمِ درِ مهمانسرای توست در عرش و فرش و هرچه جهان‌های مختلف هر کس که هست، بوسه‌دهِ خاک پای توست خورشید ذرّه‌ای‌ست که همواره روز و شب پرّان در آستانه‌ٔ ایوان‌طلای توست صبح از کرانه‌های سکوت تو جاری است شب گوشِ جان سپرده به سوز صدای توست جان ریزه‌خوارِ خوانِ مناجاتِ مرتضاست دل خوشه‌چینِ ملتمسِ ربنای توست تبعیدیانِ گمشده در تیهِ ظلمتیم چشمان ما هنوز به دست دعای توست دل را چه غم، غریبِ دو عالم اگر شود؟ در قبر و در قیامت اگر آشنای توست پیوندِ غیر، سست‌تر از تار عنکبوت رکن رکین و حصن حصین هم ولای توست ردّ و قبولِ عامه نیرزد به ارزنی هرآینه رضای خدا در رضای توست @Mobin_Ardestani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فصل فاصله
مرحوم احمدرضا احمدی: دوست دارم برای امام‌حسین شعر بگویم/ خانواده‌ام روحانی بودند/دوست دارم تا ۸۳ سالگی عمر کنم ▪️احمدرضا احمدی شاعری است که هر چه گفت از خود گفت. به قول خودش «کلام من هر چه بود طلا بود، مس بود، متعلق به خودم بود. در هر کتاب راه ناهمواری را طی کردم. در هر کتاب چون کتاب نخستینم با هراس آغاز کردم. راهی که در ظلمات بود...». به بهانه درگذشت این شاعر گرانقدر بخش‌هایی از مصاحبه‌ی او که سال 92 با خبرگزاری فارس داشته را بازنشر کردیم؛ شانسم بود با اینکه نسل ما خیلی چیزها را دیده بود. به طور نمونه در جریان 28 مرداد من در خیابان بودم، 16 خرداد را کاملا یادم است که در کف ناصرخسرو بی هدف می‌، کشتار 30تیر هم صدای شلیک‌ها را می‌شنیدم. عقیده دارم شعر سیاسی و اروتیک برای شاعر متوسط است، حتی پابلو نرودا. هیچ وقت دوست نداشتم شعر اروتیک و سیاسی بگویم. شاعر دسته دوم به این سمت روی می‌اورد و اینها عین هم است. بیشتر خانواده‌ام روحانی و اهل کتاب و علم بودند. در کتاب ناظم‌الاسلام کرمانی فصلی به فامیل و جدم اختصاص یافته است. عبدالرحیم احمدی پسر خاله‌ام که خیلی بر روی من تاثیر داشت یکی از بهترین مترجمان بود و قصه نویس درخشانی بود که این راه را ادامه نداد. به نظرم به چیزهایی که آرزو داشتم رسیدم و چیزی از دنیا طلب ندارم. دوست دارم تا 83 سالگی عمر کنم و سالی یک رمان بنویسم. الان هم یکی از رمان‌هایم در حروفچینی است. دوست داشتم برای امام حسین(ع) شعر بسرایم. 📌متن کامل این مصاحبه را در سایت روزنامه فرهیختگان (http://fdn.ir/81452) بخوانید. @FarhikhteganOnline
-در واکنش به نمایش وقیح جاهلیت مدرن در سوئد- «نمرود تیر بسته به زیبایی خدا» روی گل محمدی از اشک، تر شده ست با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده ست با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده با ما مصیبتی ست که خون جگر شده ست دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت لشکر نبرده ایم و نبردی دگر شده است آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست از هیچ زاده اند و پی هیچ، زیسته شیطان ، براین جماعت ابتر، پدر شده است نمرود تیر بسته به زیبایی خدا زیبایی خدا ، به خدا بیشتر شده است هم مصحف شریف، درخشیده بازهم هم آتش جهنمشان شعله‌ور شده ست عالم، هنوز در صلوات است و همچنان این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است میلاد عرفان پور @erfanpoor
داری می‌سوزی از عطش، آب‌آوری ندارم دیگه به غیر از تو علی! من یاوری ندارم . «یا ایّها المُدَّثِّر»! شش‌ماهه! «قُم فَأَنذِر» تکبیرِ خونینی بگو «وَ ربَّکَ فَکَبِّر» ای طفلِ شیر‌خواره! با حلقِ پاره پاره بر منبرِ دستِ پدر خطبه‌ بخون دوباره شاهد بگیر خدا رو آتیش بزن دلا رو وقتشه رسواتر کنی این قومِ بی‌حیا رو آه ای شهیدِ مظلوم! شش‌ماهه طفلِ معصوم! دیگه عطش تموم شد بخواب آروم آروم لالا علیِ اصغر... لالا لالا لالالا... @Mobin_Ardestani
که هم اکبر، هم اصغر دوست دارد که چشمِ عشق را تر دوست دارد علی، رازِ خدا را برملا کرد خدا گل‌های پر پر دوست دارد @Mobin_Ardestani
تقدیم به ساحت حضرت زینب سلام الله علیها بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلی‌یی زیستی نذرِ شکرِ بی‌شکایت بر درِ تسلیمِ محض سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل تا ابد بَدرُ‌الدُّجا شمسُ‌الضُّحایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر گشا! وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی @Mobin_Ardestani
با دو چشمِ تر آمدند این قوم که بیا دیگر! آمدند این قوم گفته بودی که یار می‌خواهی یارهایی سرآمدند این قوم امتحان را اشاره کن با چشم بِنِگر با سر آمدند این قوم این‌چنین آمدند منتظران این‌چنین مضطر آمدند این قوم تا تو پلکی به هم زدی رفتند با دوصد لشکر آمدند این قوم همه گفتند جمله پشتِ توایم همه با خنجر آمدند این قوم باز گفتند جمله پشتِ توایم رو به رویت درآمدند این قوم گر چه لَختی نیامدند ولی لحظه‌ی آخر آمدند این قوم پیِ دستت به شوقِ بیعت... نه! محضِ انگشتر آمدند این قوم آن‌همه نیزه با خود آوردند پیِ چندین سر آمدند این قوم؟ نیزه نیزه... چنین به دیدارِ سرِ بی پیکر آمدند این قوم نعلِ تازه... چنین به دیدارِ پیکرِ بی سر آمدند این قوم گفته بودی که یار می‌خواهی یارهایی سرآمدند این قوم این‌چنین آمدند منتظران این‌چنین مضطر آمدند این قوم آمدند و حسین را کشتند با دو چشمِ تر آمدند این قوم با دو چشمِ تر آمدند این قوم که بیا دیگر! آمدند این قوم ... @Mobin_Ardestani
هدایت شده از  رضانوری
آواز عاشقانه ی ساز سکوت من زیباترین ترانه ی شب های تارمی
هدایت شده از مصطفی تبریزی
گفتم که تو را بنده نباشد چو سنایی نوک مژه بر هم زد یعنی که همین است گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی تو زیرِ لب خنده‌زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟ @Mobin_Ardestani
میان خاک چه بازی سفال کودک‌وار؟ سرای خاک به خاکی بباز مردآسا دلا تا کی در این کاخ مجازی کنی مانند طفلان خاک‌بازی؟ @Mobin_Ardestani
هدایت شده از فیضِ فیض
نشست خستگی‌اش را تكاند روی درخت شكسته پرهایش را نشاند روی درخت  پرنده  از دل مجروح و جان رنجورش چه‌ها چه‌ها  كه برايم نخواند روی درخت دم غروب كه شد با نسيم آوازش پرنده‌های جهان را كشاند رویي درخت هوای لانه‌ی خود كرد و بال‌هايش را ز گرد و رنگ تعلق  تكاند روی درخت  پرنده بود رها بود مثل ما كه نبود پرنده‌تر شد و پر زد  نماند روی درخت @feyzefeyz  👈👈فیضِ فیض
هو الرحمن . جهان تن بود دلمرده، تو خندیدی جهان جان شد زمستان خاک پایت شد، بهاران شد، بهاران شد جهان در خشکسال عاطفه برّ بیابان بود تو را ابری تماشا کرد، عالم بوسه‌باران شد جهان پیراهنی پوشید از عطر گل نامت و هر آیینه از زنگ کدورت‌ها چه عریان شد! به چشمِ عاشقان باغِ تماشایت تماشایی‌ست سراسر گل به گل عالم همه آیینه‌بندان شد شهادت می‌دهم باران به تسبیح گل و لبخند هزاران بار نامت را به لب آورد، باران شد شهادت می‌دهم کوه از شکوه شانه‌ات آموخت چگونه می‌توان ماند و ستون سقف ایمان شد شهادت می‌دهم چشمه همیشه چارقل‌خوان است به لطف چشم‌هایت قاریِ ممتازِ قرآن شد شهادت می‌دهم لاله شهادتنامه می‌خوانَد دلم آیینه‌ی دلتنگی یاد شهیدان شد شهادت می‌دهم تنها صراط مستقیمی تو تو را گم کرد انسان و چنین ایلان و ویلان شد شهادت می‌دهم تو رحمة للعالمین هستی شهادت می‌دهم هستی به عشق تو مسلمان شد شهادت می‌دهد هستی که من هم عاشقم آیا؟ شهادت می‌دهی این دل به شوق تو پریشان شد؟ @Mobin_Ardestani
عزیزِ دل من! خدا مثل ما نیست محالِ من و تو، محالِ خدا نیست @Mobin_Ardestani
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🔹 حقّ و باطل شنیدم آب به جنگ اندرون، معاویه بست به روی شاه ولایت، چرا که بود خسی علی به حمله گرفت آب و باز کرد سبیل چرا که او کس هر بی‌کس است و دادرسی سه بار دست به دست آمد آب و در هر بار علی چنین هنری کرد و او چنان هوسی فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس که بی‌حیایی دشمن ز حد گذشت بسی جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم که نان و آب نبندد کسی به روی کسی غلام همّت آن قهرمان کون و مکان که بی رضای الهی نمی‌زند نفسی تو هم بیا و تماشای حقّ و باطل کن ببین که در پی سیمرغ می جهد مگسی! .