بخش از روایت «نه آنجا هستم، نه اینجا»
نوشتهٔ #حلا_علیان
ترجمۀ #فاطمه_آلمبارک
#واقعیت_مدام
هویتِ دورازوطن دلبستگی است. اینکه چگونه با ریشههایت، وطنت، زبانت و خویشاوندانت در سراسر جهان احساس همبستگی میکنی. تأثیرگذارترین آوارگی آن است که فراجسمی میشود.
📷عکس از: Rania Matar
#مدامخوانی
#جنگ_مدام
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
بخشی از داستان «در دستهای من جان بده»
نوشتهٔ #آزاده_رباطجزی
#خیال_مدام
گفت: «عین مال بابا بشه ها. یه جوری بدوز وقتی میپوشمش، اینجاهام تپلی بشه. که جبهه رام بدن، برم پیش بابا.» بازوهای چوبکبریتیاش را نشان داد، مشتها را به شانهها نزدیک کرد و فیگور گرفت.
📷عکس از: مهری رحیمزاده
#مدامخوانی
#جنگ_مدام
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
بخشی از روایت «به دنبال جنگ»
نوشتهٔ #حسین_قسامی
#واقعیت_مدام
یک دفعه به خودم آمدم، دیدم ایستادهام مقابل دفتر بلیطفروشی. بی حسابوکتاب رفتم داخل و گفتم: «یه بلیت برای اهواز»
📷عکس از: Moises Saman
#مدامخوانی
#جنگ_مدام
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
بخشی از داستان «نان قرمز»
نوشتهٔ #اعظم_ایرانشاهی
#خیال_مدام
زنِ توی آینه مات نگاهم میکند. فاطمه یک لیوان آب میآورد. حوریه را بغل میکند، میآید کنارم. دستهاش میلرزند. توی بغل هم سه تایی گریه میکنیم.
📷عکس از: Alae Khiyam
#مدامخوانی
#جنگ_مدام
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine