#تقدیم به همه ی شهدای اسلام از صدر تا کنون بالاخص شهدای مدافع حرم 🕊
وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ امواتا،بَل احیاءُ عِنْدَ رَبِّهمْ یُرْزَقون گمان مبر آنان که در راه خدا شهید شدند؛مرده اند!آنها زنده اند و نزد پروردگارشانند و متعنمند به انعام او…
ای شهید!می دانیم که شهید و شهادت الفاظی هستند که بالاترین مفاهیم ارزشهای الهی و انسانی را در خود نهفته دارد و تو به این مفاهیم دست یافته ای!
جسم و لباس تو از ناحیه ی روح تو کسب شرافت کرده که نیازی به غسل و کفن نداری!
ای شهدا این روز ها ،هوای شهرهامان،بارانیست!😭
دیده هایی که،عزیز دلشان بودید؛اشک می بارند!😭
وانوار معنوی که از وجودشما در شهرها پیچییده است بر دلهای پوسیده ما می بارد!
و شما، باردیگر ثابت کردید ،مسلمان حقیقی شرف و عزت خود را ازاهل بیت گرفته!
ثابت کردید شما سربازان امام خامنه ای،ادامه دهنده ی راه سربازان امام خمینی و قبل تر سربازان ائمه اطهار،سلام الله علیهم هستیدو این راه تا ظهور حضرت حجت(عج الله) ادامه دارد…
ثابت کردید اگر در کربلا بودید؛دست نامحرمی به ناموس شیعه و ناموس اهل بیت نمی رسید…گوشواره ای با گوش کنده نمی شد…بدن های مقدس امام معصوم و فرزندانش زیر سم اسبان قرار نمی رفت…
ثابت کردید لبیک گویان به ندای هل ناصر من ینصرنیِ امام معصوم، هستید؛(که در گذر زمان این ندا خاموش نشده)
ای شهیدان با شهادتتان ثابت کردید سربازان ولایت غیرت دارند و اجازه دست درازی دشمن را،به دین و ناموس و وطن نمی دهند…
به شما مدیونیم!
چرا که جان خود را در طبق اخلاص نهاده اید که با امنیت کامل در شهر قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم…
ای شهید،به قول شهید مطهری«مثل تو،مثل شمعی است که خدمتش از نوع سوخته شدن و فانی شدن و پرتو افکندن است،تا دیگران در این پرتو ،که بهای نیستی تو ،تمام شده،بنشینند و آسایش یابند و کار خویش را انجام دهند» و اما روی دیگرسخنم جوان غفلت زده مسلمان است!
ای جوان مسلمان چه شده که این شمع های مقدس را (که وجودشان را به خاطر بقای عمر و امنیت شما فدا کرده اند) را به سرزنش و تمسخر و تهمت روا داشته اید؟!
طبق کدام منطق و قانونی ،شهید به خاطر پول و مقام و موقعیت و ندانم کاری،به شهادت میرسد؟!
به خود بیاییم با گناه خود ،با بدحجابی ناموسمان و دخترانمان و بی غیرتی پسرانمان خون شهدا را پایمال نکنیم!
و بدانیم سزاوار است ؛خم شدن در برابر مادران این شهدا و بوسه زدن بر دستان مادرانشان و احترام به خانواده و همسران این شهدا؛که بدرقه راه شهید وهب های عصر امروز شدند…
وهب تازه دامادی که مادرش بعد از شهادت پسرش سر مقدسش را به طرف دشمن پرتاب کرد و جوانی فرزندش را نذر امام معصوم کرد…
مادران شهید صدر زاده ها و دهقان ها و شهیدان،کجباف و زکوی و فاطمی اطهر و رضازاده و علیخانی ها… راهتان ادامه دارد!
@modafeaneharam
مدافعان حرم 🇮🇷
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
❤️شـهـيـد مـدافـع حـرم❤️
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی
به روایت برادرشهید💚
🍂 #قسمت_بـیـسـتوهـفتـم
تـقـدیـم به مـحمـودرضـا
روزهای آخرسال۱۳۸۹بود
چندروزمانده به #عیدباید قبل ازپایان سال ازپایان نامه دکترای تخصصی دفاع می کردم🙂 وقتی رسیدم تهران شب یک راست رفتم سراغ #محمودرضا برای پذیرایی جلسه فکری نکرده بودم☹️ ونگران آبرومندانه برگزارشدن جلسه#دفاع بودم به#محمود رضا گفتم هیچ چیز آماده نیست🙁، وفرداهم وقتش راندارم فردا می توانی بامن بیایی جلسه دفاع؟😒
گفت:چه چیز راباید آماده کنیم😊؟گفتم باید #شرینی #آبمیوه،لیوان #بشقاب #ظرف بلور #میوه کارد #چنگال واین جور چیز ها بخرم🙂 گفت ظرف وظروف رادیگر میخواهی چه کار😕؟ گفتم بشقاب ها ولیوان ها اگریک بارمصرف باشند پایان نامه ام نمره نمی آورد.😐
گفت اینها را ازخانه می بریم گفتم برو کت وشلوارت را هم بیاور بی چون وچرا رفت دو دست کت شلوار آورد☺️ امتحان کردم یک دستش راکه سورمه ای واتو کشیده بود.🙂
گذاشتم کنار صبح ماشین پرایدش رابرداشت وسایل را زدیم توی ماشین واز#اسلامشهر راه افتادیم سمت دانشگاه #تهران🙂 خودش هم برای حضور درجلسه لباس مرتبی پوشیده بود☺️با ماشین رفتیم داخل دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آن روز درگیر یک مشکل آموزشی بودم که به خاطرآن باید قبل از دفاع،دوساعتی پله های دانشکده دامپزشکی را بالا و پایین می رفتن!😣
در این فاصله #محمودرضا رفت میوه و چندجعبه آبمیوه خرید☺️.تنها چیزی که آنروز خودم رفتم خریدم،یک جعبه شیرینی بود ک باعجله زیاد از خیابان کارگر شمالی گرفتم🍃.غیر از این جعبه شیرینی،همه #کاراهای جلسه را #محمودرضا ردیف کرده بود.👌
حتی وسایل و میوه ها و جعبه های آبمیوه را که خریده بود،از توی ماشین تا داخل سالن آمفتی تئاتر دانشکده آورد☺️ یادم نیست چه مشکلی برایش پیش آمده بود که نتوانست بیاییدسر جلسه و چند دقیقه قبل ازشروع جلسه برگشت.😒
خاطره خوش #همراهی آن روز #محمودرضا را فراموش نمی کنم.💔
که چقدر از اضطرابم کم کرد.دوست دارم اگر گذرم دباره به کتابخوانه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران افتاد پایان نامه ام را از کتابخانه بگیرم و در صحفه تقدیم نامه،#نام_محمودرضا را کنارنام #بلند_شهید_مهـدے_باکری که #پایان نامه را به او #تقدیم کرده ام اضافه کنم❤️.#آبروی آن #جلسه را از #محمودرضا گرفتم.💔👌
🍂 #قسمت_بـیـسـتوهـشـتم
بےخـواب و بے تـاب
یک روز زنگ زد #گفت:فردا عده ای از بسیجی ها یک شب مهمان ما در پادگان هستند.اگر وقت داری بیا.🙂
بعدا نمی توانی این جور جاها بیایی.دو روز درس و دانشگاه را تعطیل کردم و با #بسیجی های#پایگاه مقاومت حمزه ی سیدالشهدای اسلامشهر همراه شدم و رفتیم پادگان.🙂
دو روزی که مهمان پادگان بودیم #محمودرضا خیلی تلاش کرد دوره به بهترین شکل برگزارشود👌.من ندیدم #محمودرضا توی آن دوروز #بخوابد.🍃
کسی اگر نمی دانست،فکر می کرد #محمودرضا مشغول جنگ است که وقت ندارد بخوابد.✌️
شبی که در پادگان ماندیم برنامه پیاده روی شبانه داشتیم.بعد از نصفه شب بود که از پیاده روی برگشتیم.☹️
#محمودرضا مرا برد اتاق خودش.تختش را نشان داد و گفت:تو اینجا بخواب☺️ .قرار بود تا #اذان صبح استراحت کنیم.بعد بلند شویم برویم برای نماز و صبحانه و بعدش هم میدان تیر🔫.گفتم تو کجا می خوابی؟#گفت من #کار دارم تو بخواب.🙂
این را گفت و رفت.من تا اذان صبح تقریبا نخوابیدم.مرتب چک می کردم که ببینم برگشته یا نه.بالاخره هم نیامد ومن #محمودرضا را بعد از صبحانه،وقتی که داشتیم آماده می شدیم برویم میدان تیر،🔫جلوی ساختمان دیدم☹️.چشم هایش #خواب #آلودوپف کرده بود🙁.
آستین هایش را زده بود بالا. سرش را انداخته بودپایین و داشت با عجله به سمتی می رفت صدایش زدم.😕
کنار درخت کاج کوچکی ایستاد دوربین کوچکی را که توی جیبم داشتم بیرون اوردم و گفتم بایست می خواهم #عکس بگیرم📷.دستش را کرد توی جیبش و به دوربین لبخند زد☺️.دوباره رفت و تا میدان تیر ندیدمش.نمی دانستم قرار است میدان را #خودش_اجرا کند👌🙂.
با اینکه تا روز قبل #استراحت نکرده بود،توی میدان آنقدر #سرحال بود که انگار چندساعت خوابیده است.✌️
قبل از رفتن به میدان تیربه بچه ها گفت:#ده تا تیر به هر نفر می دهیم.سعی کنید از این فرصت استفاده کنید👌.استفاده هم به این است که در این وضعیت #حساس_جهان_اسلام و نیازی که به مجاهدت ما دارد☝️،اینجا بدون #نیت نباشید،#نیت_کنید❤️ و #تیراندازی کنید🔫. خیلی با #روحیه بود.شوخی میکرد☺️.عکس هایی که از او توی میدان گرفته ام هیچ کدامشان #محمود رضا را #خسته نشان نمی دهد✌️.
تا عصر همینطور #قبراق بود و میدان را #اجرا می کرد. توی آن دو روز #محمودرضا برای اینکه به #بسیجی هایی که مهمانش بودندخوش بگذرد همه کار کرد.👌☺️👌
#ادامه_دارد
@modafeaneharaam