فضائل علوی:
ابوالجارود نقل میکند: امام باقر (علیه السلام)از پدرش از جدّش(علیهم السلام) روایت فرمود: هنگامیکه این آیه: وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ بر پیامبر (نازل شد، ابوبکر و عمر از جای خود برخاستند و گفتند: «ای رسول خدا (! إِمَامٍ مُبِینٍ، همان تورات است»؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله)فرمود: «خیر». آن دو گفتند: «آیا انجیل است»؟ باز پیامبر (صلی الله علیه وآله)
فرمود: «خیر». آنها پرسیدند: آیا قرآن است»؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله)فرمود: «خیر». در همان لحظه، علی امیر علیه السلام وارد شد و پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «این همان إِمَامٍ مُبِینٍ است؛ او امامی است که خداوند تبارکوتعالی، علم همهی اشیاء را در او جمع کرده است».
منابع:
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۵۰۸ 📚بحار الأنوار، ج۳۵، ص۴۲۷📚 الأمالی للصدوق، ص۱۷۰📚 تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۴۷۷/📚معانی الأخبار، ص۹۵📚 المناقب، ج۳، ص۶۴
نکته مهدوی:
رفقا بیایید از امروز یه کاری بکنیم
از امروز هر روز یک کاری بکنیم و اون رو هدیه بدیم به امام زمان عج
حتی به اندازه یک صلوات
یا خواندن سوره یس
یا کمک به دیگران
اگر این کارو بکنیم ان شاالله موجب خشنودی خداوند متعال میشیم و نگاه امام زمان عج رو به سمت خودمون جلب میکنیم
یک فرمول بگم
اگر نگاه امام زمان عج به هر آدمی باشه ، اون شخص در برابر تمام خطرات ارضی و سماوی مصون میمونه
ما در باشگاه امام زمانی ها کنار هم جمع شدیم تا برای اومدنش نذر کنیم
٢٠٠٠ تا شیر زن و جوانمرد پیدا بشن تا با هم برای اومدنش ١٠٠ هزارتومن نذر کنیم تا یک کار بزرگ انجام بدیم
اگر توام دوست داری به ما بپیوندی
بسم الله
جا نمونی از این قافله رفیق
بزن رو لینک
https://ppng.ir/d/3VxA
📚 #کاردینال
📖 #قسمت_هشتاد_و_ششم
✍ #م_علیپور
*امیر
شهریار در حال رانندگی گفت :
- خب منظورش از اینکه " اون حقشه که بمیره " کی بود؟ حتماً باید شخص خاصی باشه ...
ممکنه از همکلاسی هاش باشه؟!
چون گفته بود که خودش باعث مرگ " مانی " شده!
صدف عابدینی که کنار خانم مقدم و عقب نشسته جواب داد :
- اعلامیه مانی رو که دیدین؟ دقیقاً ۲ روز قبل از اینکه حوراء توی کما بره فوت کرده ... !
جالبه که علت مرگش رو هم تصادف زده بودن.
شهریار با پوزخند گفت :
- برای آریا هم تصادف زده بودن مثلاً ... بعداً گندش در اومد پسره خاطرخواه شده و با اون بازی مزخرف " دارک وب " قصد جون خودش رو کرده و ...
در حالی که با یادآوری حادثه ی خودکشی آریا به شدت عصبی شده بودم گفتم :
- احتمالش هست کسی باشه که عضو همین مافیای بازی توی دارک وب باشه!
خانم مقدم که تا حالا سکوت کرده بود جواب داد :
- حامد هیچوقت آزارش به یه مورچه هم نرسیده ... مطمئنم این حرف رو هم از روی عصبانیت زده! من یک عمر باهاش بزرگ شدم.
خوب میدونم که برادرم اصلاً مال این حرفا نیست ...
صدف خانم جواب داد :
- پس علت توی کما رفتنش چیه؟! تو هنوز نگفتی که علت توی کما رفتنش دقیقاً چی بوده ...
خانم مقدم بی تفاوت و سرد جواب داد :
- مامان فقط داشت گریه میکرد که حامد از دستمون رفت و بعدش گفت توی کماست ...!
من اصلاً حال خودم رو نفهمیدم فکر کردم شاید تصادف کرده!
اما لحظه آخر وقتی به خودم اومدم و پرسیدم گفت که گلوله به سرش خورده!
شهریار اینبار جواب داد :
- شاید اون کسی که گفته میخواد بُکشه خودش بوده ... سر ماجرای آریا و بعدشم مانی ، دیگه براش مسجل شده که مقصر این ماجراها اون بوده!
خانم مقدم که باز به گریه افتاده بود با هق هق در حالی که از ماشین پیاده میشد جواب داد :
- نمیدونم ... نمیدونم ... هیچی نمیدونم!
به سمت بیمارستان رفتیم، خانم مقدم و صدف عابدینی جلوتر از ما قدم برمیداشتن و من و شهریار خیلی آروم مشغول گمانه زنی های خودمون بودیم.
به در مراقبت های ویژه که رسیدیم مهری خانم با دیدن دخترش یهو شروع کرد به داد و شیون کردن و خودش رو توی بغل خانم مقدم انداخت ...
هر دو شروع به گریه کردن!
با اینکه به شدت متاثر بودیم خودمون رو دورتر از فضا کشیدیم و گوشه ای روی نیمکت انتظار نشستیم.
مهری خانم با گریه رو به دخترش گفت :
- دیدی چطوری خاک به سر شدیم؟ دیدی حامدم رفت ... گل پسرم رفت ...!
ای خدا آخه این چه درد و بدبختیه که نصیب ما کردی؟! آخه چقدر غصه و درد؟
خانم مقدم اشک هاش رو پاک کرد و به سمت شیشه رفت و حامد یا همون حوراء رو دید ...
حال مادر و دختر که کمی بهتر شد به سمت شون رفتم و سلام علیک کردیم!
از پنجره نگاهی به مریض انداختیم ...
دستگاه های متعددی بهش وصل بود ، اما نکته جالب ماجرا این بود که حالا میتونستیم حامد مقدم رو بهتر ببینیم!
دیگه خبری از اون آرایش غلیظ و کاشت ناخن نبود!
موهای خرماییش کاملاً پسرونه و کوتاه بود.
شهریار با صدای آروم به من گفت :
- این مگه موهاش بلند و طلایی نبود؟!
صدف عابدینی خیلی یواش طوری که ما دو نفر بشنوییم جواب داد :
- حتماً کلاه گیس سرش میزاشته ...
شهریار با صدای خفه ای گفت :
- خدا مرگم بده! من که دیگه هیچ دختری رو ببینم باور نمیکنم ... این چه سمی بود ...!!
به چهره ی پسرونه و معصوم حامد زل زدم.
در آرامش کامل انگار خوابش برده بود و ای کاش خواب بود و میشد بیدارش کنیم و جزئییات ماجرا رو قبل از اینکه دیر بشه ازش میپرسیدیم ...!
یهو صدای خانم مقدم که ظاهراً با مادرش از ما دورتر شده بود بلند شد که داشت با عصبانیت و گریه فریاد میزد :
- هیچ میفهمی چی میگی؟ داری دروغ میگی ...
میدونم بابا بهت گفته این دروغ ها رو سر هم کنی آره ...؟
مهری خانم با صدای آروم در گوش دخترش چیزی گفت که باعث شد بیشتر فریاد بزنه :
- میگم راستش رو بگو ... میگم ... راستش رو بگو!
تو مثلاً مادری؟! چطور دلت میاد میاد این دروغ ها رو سرم هم بندی کنی ها ... ؟!
یالا ... راستش رو بگو ... من میدونم من بزرگش کردم !
من برعکس تو خوب میدونم که حامد به هیچکسی شلیک نمیکنه!
مهری خانم که حال خوبی نداشت و به شدت گریه میکرد دست های دخترش رو گرفت و گفت :
- حقیقت همونه که بهت گفتم !
بخدا من و باباتم شکه شدیم وقتی حامد رو اونجوری دیدیم ... چشماش خون شده بود!
تو چه میدونی بابات چقدر باهاش حرف زد ...
مهری خانم حرف میزدو گریه میکرد، خانم مقدم دستش رو پس زد و با تاکید گفت :
- میخوای بگی شما همینطور وایسادین تا پسر بیچاره یه شلیک به سر خودش بکنه و تمام؟!
به همین راحتی ...؟ شایدم خودتون از عمد عصبانیش کردین تا این بلا رو سر خودش بیاره ...!
بله منطقیه! بالاخره با تغییر جنسیتی که میخواست بده آبروی خاندان مقدم رو میبرد آره ...؟
آخه چطور راضی شدین؟!
👇
مدافعان ظهور
📚 #کاردینال 📖 #قسمت_هشتاد_و_ششم ✍ #م_علیپور *امیر شهریار در حال رانندگی گفت : - خب منظورش از
مهری خانم به سمت دخترش رفت و بغلش کرد و در حال پاک کردن اشک هاش در گوشش چیزی گفت.
خانم مقدم به گوش وایساد و ما هم از دور خیره بودیم تا ببینیم چی دستگیرمون میشه!
یهو زانوی خانم مقدم خم شد و در حال افتادن بود که مادرش نگهش داشت ...
تقلا میکرد و خودش رو میزد و گریه میکرد :
- دروغ میگی ... عوضی ها ... پست فطرت ها ... شما قاتلین! ... بابا کجاست ها؟
میگم اون شوهر عوضی و احمقت کجاست ؟
مهری خانم تلاش میکرد دخترش رو آروم کنه اما فایده ای نداشت.
خانم مقدم مادرش رو پس زد و در حال در آوردن موبایلش داد زد :
- باشه خودمپیداش میکنم ... توی هر سوراخ موشی که خودش رو گم کرده پیداش میکنم.
اینبار به گریه افتاد و با بغض ادامه داد :
- همیشه توی هر شرایطی مدافع بابا بودی ... مدافع اون شوهر هرزه و عوضیت بودی! همیشه ما رو به اون فروختی! دیگه هیچوقت اسمت رو به عنوان مادر نمیارم! تو دیگه هیچ نسبتی با من نداری ... تو حتی از بابا هم عوضی تری ...
اشک هاش رو با سر آستین مانتوش پاک کرد و بی تفاوت به ما که ایستاده بودیم از کنارمون رد شد و از بیمارستان بیرون زد.
با عجله به دنبالش رفتیم ...
صدف خانم به سمتش دوید و دستش رو کشید و در حالی که خودشم در حال گریه بود گفت :
- نمیخوای بگی چی شده؟ تو روخدا یه چیزی بگو ...؟
خانم مقدم با عصبانیت شماره ای رو میگرفت که ظاهراً جواب نمیداد ...
آخرش با عصبانیت گوشی رو برداشت و روی سنگ کف حیاط بیمارستان کوبید!
گوشی خرد شد و همونجا روی زمین نشست و گریه کرد.
صدف خانم همونجا کنارش نشست و گفت :
- تو رو خدا یه چیزی بگو؟
خانم مقدم سرش رو بلند کرد و با بغض جواب داد :
- حامد اومده بوده که بابا رو بکشه ...
بالاخره یکی جرات پیدا کرده بود که اون عوضی رو بکشه و همه رو از دستش خلاص کنه!
اما وقتی متوجه میشن و درگیر میشن بابا میخواد حمله به خودش رو دفع کنه اما گلوله به حامد میخوره ...!
به اینجای حرفش که رسید با شدت بیشتری شروع به گریه کرد و گفت :
- بابا خودش بهش شلیک کرده ... مطمئنم که اون حامد رو زده! اون بیشتر از هر کسی دلش میخواست حامد زودتر بمیره تا خلاص بشه!
ما که بهت زده بودیم به خانم مقدم خیره شدیم ...
با ناراحتی گوشی خرد شده ش رو برداشت و گفت :
- حالا هم گوشیش رو گم و گور کرده ...!
حتم دارم که داره خودش رو هم گم و گور میکنه! هیچبعید نیست تا حالا هم از ایران رفته باشه ...
یهو صدف عابدینی جواب داد :
- نه نرفته ... هنوز توی ایرانه!
شاید اگه زودتر حرکت کنیم بتونیم بهش برسیم!
شهریار چشم هاش ۴ تا شد و با تعجب گفت :
- تو از کجا میدونی ...؟!
ادامه دارد ...
#م_علیپور
#تطهیر_قوه_خیال
راه تطهیر قوّه متخیّله نزد علامه حسن زاده آملی ره
🔸️حضرت استاد علامهی بزرگوار در تعلیقات بر نفس شفا در ادامهی راههای پیشنهادی شیخ برای انصراف متخیله از دعابات و بازیگری آن ، کلامی بسیار کامل و حکمی بسیار حکیم در تطهیر قوی متخیله بلکه در تطهیر جملگی قوا القاء نموده اند و فرموده اند : فعلم أن الهم الواحد هو سبب انقهار المتخيّلة للنفس و هو يحصل في السلوك الإنساني من المراقبة التامة.
یعنی پس دانسته شد که همّ واحد داشتن سبب انقهار متخیله برای نفس است و آن در سلوک انسانی از مراقبت تامه حاصل میشود.
🔸️مراد از مراقبت این است که انسان دائماً کشیک نفس خود بکشد و خود را از پراکندگی در مقاصد گوناگون باز دارد. هر چه مراقبت کامل تر باشد عوائـد نفـس کـه مواهب الهیه اند زلال تر و صافی تر خواهد بود و اما مراقبت تامه میسر اسـت بـه لـوازمی که اول آنها یافتن انسان کاملی است که حائز منقبتین علم و عمل بوده و در عرفان نظری راقی به قله های معارف حقهی الهیه و در عرفان عملی واصل به مقام منيــع قـرب فریضه بوده باشد.
🔸️و دوم اینکه پس از یافتن چنین کامل مکملی ، ظاهر و باطن خود را تحویل او داده و در تمامی شئون ، او را امام خود قرار دهی چرا که مهم در مقام ، دل به صاحب ولایت دادن است ، که ولایت فصل انسانیت است و روح ولایت را همان رابطه و اتصال ولیّ با خالق تشکیل میدهد.
🔸️البته توجه داری که هر چه را میخواهی باید از جدول وجودی خودت اخذ کنی و در صورتی این جدول مجرای فیض حق میگردد که اتصال به ولایت ولیّی از اولیاء الله پیدا کنی و خود را تحویل به او دهی و در مقابل آن ولیّ چون و چرا نکنی و بدانی که هر چه آن خسرو کند شیرین بود.
🔸️اگر دستت به دامن ولیّی رسید بر بندگی او مستدام باش و در هر جا و هر زمان مجنون وار او را طلب نما که فقط او کانال ارتباطی جدول وجود تو با حق مطلق خواهد بود.
📗#شرح_مراتب_طهارت/جلد دوم_ص۳۱۰
#ستاد_صمدی_آملی
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
💠 حضرت علامه حسن زاده آملی(ره)
🔹 روح انسانی خواصّی دارد که موجودات طبیعی را آن خواص نیست؛ و وی را مسیر استکمالی است، که ماده و مادیات نمی تواند مکمّل او باشد؛ بلکه مکمل او نیز موجودی است از وَرای طبیعت. یعنی نفسِ ناطقه ی انسانی و مُخرج او از نقص به کمال، که به تعبیر دیگر همان مکمل اوست؛ هر دو از عالَمی غیر عالَم جسمانی می باشند، و چون مکمّل، سِمت علیّت دارد، و علّت در رتبه مقدم بر معلول، و مستولی بر وی، و فوق آن است و در حقیقت، معلول قائم به علّت و مستفیض از آن است و میتوان گفت که معلول، نمودار اثر داراییِ علت خود، و ظِلّ اوست؛ صحیح است که بگوییم آنچه را که انسان در مسیر استکمالیِ گوهر ذات خود تحصیل می کند رشحهای از عالَم مکمل او، یعنی جهانی غير عالَم جسمانی بر او فایض شده است، که مبدأ و منشا اوست.
📘 دروس معرفت نفس/ درس پنجاه و پنجم/ ص۲۱۶
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠 استاد صمدی آملی حفظه الله
🔹 خواب، تلویزیون نفسِ ناطقهی انسانی است. به محض اینکه چشم و گوش را بستی، و قوه ی لامسه و چشایی و بویایی ات را رها کردی و خوابیدی؛ قوهی خيال شروع به پخش کردن فیلم درونی ات می کند.
🔸 هر چه را مشاهده میکنی در خودت وجود دارد. این ها نمایش اعمالی است که روزانه مرتکب شدهای.
📘 شرح مراتب طهارت/ج۱/مجلس سیزدهم/ ص۱۸۶
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠 استاد صمدی آملی حفظه الله
💫 نطق موجودات در قرآن و عرفان
✨بَدَءتُ بِبِسمِ اللهِ عینِ الحَقیقَهِ
✨نَطَقتُ بِهِ فی نَشئَه بَعدَ نَشئَه
🔹 مراد از "نَطَقتُ" در مصرع دوم، اشارت است به آیهی بيست و دوم سورهی مبارکهی فُصّلت که فرمود:
📖 "و َ قالُوا لِجُلُودِهِم لِمَ شَهِدتُم عَلَینا قالُوا اَنطَقَنَا الله الَّذی اَنطَقَ کُلَّ شَیء و َ هُوَ خَلَقَکُم اَوَّلَ مَرَّه وَ اِلَیهِ تُرجَعُونَ"
اعضای بدن، علیه شخص شهادت دهند و گویند: آن خدایی که همهی موجودات را به نطق آورد، ما را نیز گویا گردانید.
🔸 جناب محقق قیصری گوید: مبدأ نطق در همهی موجودات حتی در جماد نيز نهفته است؛ زیرا هر موجودی، حظّی از عالَم ملکوت و جبروت دارد؛ لذا تکلمِ حیوانات و جمادات با رسول الله(ص)، مؤید این مطلب است و قرآن هم فرماید:
📖 "وَ اِن مِن شَیء اِلَّا یُسَبَّحُ بِحَمدِهِ وَلکِن لا تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم"
🔹 و لذا کُمّل از نطقِ موجودات مطّلعاند، زیرا به باطن آن ها وصول یافتهاند.
همهی موجودات دارای نطقاند؛ جز این که خداوند غیور است، و اراده نمی کند که محجوبین، از اسرار آنها اطلاع يابند. و لذا حیات و نطق موجودات را بر غیر اهل الله پوشانده؛ و آن را برای محبوبین از انبيا و اولیای صالح، مکشوف ساخته تا مطیعِ مؤمن را از منکر کافر تمیز دهد.
📘 ترجمه و شرح قصيدهی عائرهی ینبوع الحیوه/ بيت اول/ ص ۲۸_۲۶
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
إلهی،
اگر تقسیم شود؛ به من بیش از این که دادی نمی رسد،
" فلک الحمد!"
فراز۲۶
#علامه_حسن_زاده_آملی
#الهی_نامه
#مدافعان_ظهور
@modafeanzuhur
#پست_شماره_۱۵:🌷✨
✍️ صفای باطن عارف :
اما زهد و عبادت نزد عارف نوعی ریاضت است که در پرتو آن میخواهد پراکندگی و اضطراب و تشویشِ خواطر را از خود دور سازد و نفی کند تا غوغا در سَرش نباشد و الّا در صورت آشفتگی و اضطراب ، غضب چیزی میخواهد و شهوت چیزی و دیگر سلطان عقل نمی تواند بر اَریکهٔ عزّت خود قرار بگیرد. .
🔸او باید در وهله اول آنها (غضب و شهوت) را مطیع خود سازد تا معارض و مخالفی نداشته باشد و مطمئن و آسوده خاطر گردد ،
آنگاه به سوی اصل خود رهسپار شود.
پس لازم است او آنها را در اثر عادت دادن ، از امور فریبا و گول زننده منصرف سازد و به سوی حق متوجه نماید و سرّ باطن اِستجلا(جلا) یابد ، و هر چه صفای باطن بیشتر باشد ، افاضات در خواب و بیداری زلالتر است .
📗#نمط_نهم ص ۶۷
#شرح_اشارات_و_تنبیهات
#علامه_حسن_زاده_آملی
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
4_5809817860620419278.mp3
12.83M
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨
🔵 مرحوم حاجی سبزواری می فرماید تا در این نشأه هستیم هر یک از قوای ظاهری مایک کار انجام می دهند چون بسیط اند ولی وقتی طورمان عوض شد قوای ما قوی تر می شوند مثلا در عالم مثال هر یک از قوا هم می تواند ببیند، هم بشنود، هم ببوید، هم بچشد و هم لمس کند.
🔵 قوه مصوره یکی از شؤون نفس ناطقه انسانی است. کارش دوخت و دوز کردن اشکال و صور است و همه قوای دیگر:نامیه، غاذیه، جاذبه و ... در خدمت این قوه هستند.
🔵 عالم به صورت انسانی ساخته شده و اصلا عالم به صورت انسان است، نظام هستی به هیکل و حقیقت انسان است، قرآن به صورت انسان است و این ها دال بر سعه وجودی انسان است.
🔵 یکی از لطایف "من عرفه نفسه فقد عرف ربه" این است که هرکس خودش را بشناسد که حقیقتی است دارای شؤون غیرمتناهی، می یابد این نفس با تمام شؤون بی نهایتش شأنی از شؤون آن بی نهایت است.
#شرح_دروس_معرفت_نفس
#جلسه_صدوبیست_وهفت۱۲۷
#شرح_کتاب_معرفت_نفس
#علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏💢
#مقام_معلم
هر اثری نمودار دارایی موثرش است . به تعبیر قرآن کریم ( قُل کُلٌ یَعمَلُ عَلی شاکِلَتِه )
هر کس فعل و عمل او ، گفتار و کردار او ، قلم و درس و بحث و سیرت او ، آیت و نشانه او ، ونمودار دارایی اوست . شاگرد مثال استادش است . شاگرد بیانگر حالات و اخلاق و آداب استادش است . شاگرد از استادش رنگ می گیرد .
بقول خواجه عبدالله انصاری : الهی دود از آتش چنان نشان ندهد و خاک از باد که ظاهر از باطن و شاگرد از استاد .
📌 * ۱۲ اردیبهشتماه، یاد و خاطره استاد علامه حسن زاده آملی معلم نفوس و روز معلم برتمام معلمین مبارک باد. *
#معلم
#معلم_نفوس
📗#کتاب_مقام_معلم
حضرت علامه حسن زاده آملي ره
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نکته روز:
آدم زرنگ اونیه که بتونه برای اون دنیاش کار کنه
این دنیا مزرعه آخرته
جای موندن نیست
پس برای جایی که موقتیه به آب و آتیش نزن خودتو
این دنیا محل گذره
زرنگ اونه که یه توشه برداره و رد بشه
فضائل علوی:
پیامبر اکرم ص فرمودن:
هر کس به نوشته ای از فضائل علی ع نگاه کند خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده می بخشد
منبع:
بحارالانوار جلد۳۸ صفحه ۱۹۷
نکته مهدوی:
اگر میخواهید اعمالتون راحت تر مورد قبول پروردگار عالم قرار بگیره , هر کاری میکنید به نیابت از امام زمان عج باشه
خداوند همه اعمال امام زمان عج رو قبول میکنه و اینجوری عمل ما هم قبول میشه
از طرف امام زمان عج کمک کنید
از طرف امام زمان عج نماز بخونید
از طرف امام زمان عج کار خیر انجام بدید
اونوقت خیالتون راحت باشه که هم رضایت امام زمان عج رو کسب کردید و هم عملتون مقبول درگاه احدیت قرار گرفته ان شاءالله
📚 #کاردینال
📖 #قسمت_هشتاد_و_هفتم
✍ #م_علیپور
*امیر
شهریار چشم هاش ۴ تا شد و با تعجب پرسید :
- تو از کجا میدونی؟
صدف عابدینی خیلی ریلکس جواب داد :
- بهتره اول اون لیستی که برای دوست پدرم فرستادم و جوابش رو فرستاده نگاه کنیم ، شاید یه چیزی دستگیرمون شد!
شهریار که به شدت کنجکاو بود پرسید :
- چقدر سریع جواب دادن ...
البته طبیعیه دیگه سیستم دم دستشونه و یه شماره حساب یا کارت ملی رو میزنن و تا مافیهاخالدون هر کی رو که بخوان در میارن ...!
بخونید زودتر دیگه نصف جون شدیم ...
صدف خانم گوشی دستش رو بالاتر گرفت و شروع کرد به خوندن :
۱- عزیز ناصری ، سوء پیشینه داره و چندین بار به جرم دزدی و اخاذی دستگیرش کردن.
شهریار یهو گفت :
- ای بر پدرت لعنت ... این یکی از همون دزد های کارخونه ست ها ... ؟
صدف خانم ادامه داد :
۲- پژمان امان وردی ، مهندسی شیمی داره و توی یکی از بخش های تولیدی مواد شوینده کار میکنه؛ سوءپیشینه هم نداره.
با تعجب گفتم :
- یعنی ربط یه مهندس شیمی با آقای مقدم چی میتونه باشه؟
شهریار روی منبر رفت و گفت :
- چشمم آب نمیخوره کار خیری انجام بده تا آقای مقدم هر ماه بهش پول مفت بده!
صدف خانم نگاه غضبناکی به شهریار انداخت که به معنی این بود که سکوت کنیم و نظر ندیم و ادامه داد :
۳- نگار پژواک ، توی ماجرای کوی دانشگاه یکی از افرادی بوده که بهش مشکوک بودن اما جرم و نفوذش اثبات نشده ؛ الانم رئیس یکی از دانشگاه های غیردولتیه
۴- زانیار ملکزاده ، یکی از لیدر های مطرح فوتباله که از قضا خیلی هم اهل پارتی گرفتنه و اکثر مهمونی های فوتبالیست ها رو این برگزار میکنه!
شهریار که در آستانه ی خفه شدن بود گفت :
- این مرتیکه ی عوضی رو من میشناسم ، چند وقت پیش هم تو سایت های شرط بندی با یکی از این خواننده های اون ور آبی شریک شده بود!
همینمباعث شد چند تا از فوتبالیست های خودمون پاشون به اون سایت شرط بندی باز بشه!
خدا میدونه چقدر پول این بیت المال ننه مرده رو توی این سایت کوفتی باختن ...!
خانم مقدم با تعجب گفت :
- شما که این همه اطلاعات دارین ، حتماً خیلی ها اینا رو میدونن ... پس چطور این آدم رو تا حالا دستگیر نکردن؟!
شهریار پوزخندی زد و گفت :
- ای خواهر من دلت خوشه ها؟ چند روز بعدش که مردم خبردار شدن و صداشون در اومد یهو از ناکجا آباد یکی تکذیبیه داد و تموم شد!
صدف عابدینی که از تذکر دادن به شهریار رسماً ناامید شده بود ادامه داد :
۵- فتحعلی اجاق ، یکی از واردکننده های معروفه!
شهریار به صورت ریز و زیر لبی گفت :
- معلوم نیست چه کوفتی رو وارد میکنه که آقای مقدم هر ماه بهش تشویقی هم میده ... !
من که از شهریار متعجب تر بودم گفتم :
- کاش میفهمیدیم مبالغی که بهشون قبلاً پرداخت میشده چقدر بوده؟ همچین آدمی بعیده که به پول نیاز داشته باشه ...
خانم مقدم با تاسف سری تکون داد و گفت :
- بیشتر به نظر میاد افرادی هستن که بخاطر اهداف مشترکی با بابا همکاری میکنن!
صدف خانم ادامه داد :
۶- سودابه عیّار ، لیسانس شیمی داشته ، بخاطر مصرف و ساخت مواد مخدر صنعتی از دانشگاه اخراج شده ...!
۷- سید امیرعلی شعبان زاده ، رئیس یکی از حوزه های علمیه ست!
در حالی که به شدت سرم تیر میکشید پرسیدم :
- فکر کنم داریم به جاهای باریکی میرسیم ... آخه رئیس حوزه علمیه؟
صدف عابدینی جواب داد :
- البته رئیس یکی از شعبه های شهرستانه! که از قضا خیلی هم اسم درآورده!
شهریار با دست سالمش به پیشونیش کوبید و با حالت گریه شبیه سخنران معروف گفت :
- خدایا بسه دیگه ... خدایا خسته شدیم دیگه ...
صدف خانم ادامه داد :
۸- فواد متقی ، معاون یکی از بخش های صدا و سیماست ...!
یهو شهریار گفت :
- خودشه ... مطمئنمخودشه ... همون پسره ست!
با تعجب گفتم :
- کدوم پسره ...؟
شهریار با هیجان گفت :
- همون مرده دیگه ...همون که بابای آریا گفت پرونده ش رو دارن پیگیری میکنن . گفت جدیداً معاون یکی از بخش های صدا سیما شده ...
حتی مخفف اسمش هم گفت : ف . م !!
رو بهش گفتم :
- آقای عظیمی که اسمش رو نگفت ... حرف درست نکن واسه مردم بابا!
شهریار در حالی که داشت با گوشیش ور میرفت جواب داد :
- برو بابا تو حافظه نداری که! مطمئنم خودشه ...
الو ... سلام آقای عظیمی حالتون چطوره؟
صدف عابدینی در تلاش بود که به شهریار بفهمونه که گوشی رو قطع کنه و چیزی نپرسه ...
اما شهریار اهمیتی نداد و ادامه داد :
👇
مدافعان ظهور
📚 #کاردینال 📖 #قسمت_هشتاد_و_هفتم ✍ #م_علیپور *امیر شهریار چشم هاش ۴ تا شد و با تعجب پرسید :
- بله قربون شما ... خدا رحمت کنه گل پسرتون رو!
غرض از مزاحمت میخواستم یه سوالی خدمتتون بپرسم!
یه بنده خدایی بود که ظاهراً باهاش ماجراها داشتین آقای ف.م رو میگم... ؟
بله بله ... مگه میشه یادم بره استاد.
حرفای شما رو باید با گوهرناب نوشت ...!
خلاصه خدمتتون میخواستم بپرسم که اسمشون فواد متقی نبود؟ آخه این بنده خدایی که میگم تو یه ماجرای جنجالی هم دست داره
گفتم احتمالاً به دردتون بخوره ...
پس همونه دیگه؟ خیالتون راحت باشه من الساعه مدرک مستند که دستم اومد خدمتتون تحویل میدم!
شهریار که مکالماتش تموم شد ، صدف عابدینی با عصبانیت گوشیش رو روی نیمکت ول کرد و با دستش به پیشونیش ضربه زد!
ظاهراً از دست گندهای شهریار سر درد گرفته بود!
شهریار بی اهمیت به صدف خانم ، با هیجان منبر رفته بود و تند تند حرف میزد :
- اینا همه شون انگار یه گروهن که عین جناب خان مویرگی همه جا دست دارن!
خیلی خفنه نه ...؟ مطمئنم این پسره هم همونه! ای دل غافل ...! کاش میگفتم این آقای عظیمی حکم خروج ممنوع آقای مقدم رو صادر میکرد نه؟
فکر کنم فقط قاضی بتونه همچین حکم هایی بده ...!
رو به شهریار گفتم :
- چی میگی واسه خودت؟ مگه همینطوری بدون مدرک و خطا الکیه که خروج ممنون برای کسی صادر کنن؟
شهریار سری تکون داد و جواب داد :
- برو بابا طرف مهریه ش عقب افتاده ممنوع الخروجش میکنن، کاری نداره که!
مخصوصاً برای تو که مطمئنی خونه تون رو با خاکستر یکی کرد! این دست چلاق منم مطمئنم کار خودشه ...!
خانم مقدم که ظاهراً به بحث های من و شهریار تعجبی نداشت رو به صدف خانم کرد و گفت :
- هنوز نگفتی از کجا میدونی که بابا از ایران خارج نشده ...؟ تازه گفتی اگه زود بریم شاید بهش برسیم ...! منظورت چی بود؟
صدف عابدینی ضربه ی دیگه ای به پیشونیش زد و گفت :
- چون من به آقای مقدم GPS وصل کردم!
ادامه دارد ...
#م_علیپور
💠 حضرت علّامه حسنزاده آملی(ره)
🔸 شخص مراقب، همیشه در حضور است؛ "فِی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليكٍ مُقتَدِر"
پاسبان حرم دل است که امام صادق(ع) فرمود:
"القَلبُ حَرَمُ الله فَلاتسکن فِی حَرَمِ الله غَیر الله"
و محاسب اعمال خود و مواظب زبان و قلم خود است؛ حتّی نیّاتش را متوجه است.
📚 نقش عرفای اسلام در احیای معارف اسلامی/ ص ۲۱
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
♦️ بسم الله الرّحمن الرّحیم ♦️
💫 قیامت، کشف تامّ نمیشود
🔹در اصول کافی داریم که میگوید:
بارالها! لا تَجعَلنی مِنَ المُعارین: مرا از معارین قرار نده؛ معارین کسانی که ایمانشان عاریه است. ایمان خیلیها حالت عاریهای دارد و هنگام مرگ از ایشان بیرون میرود و میبیند هیچی ندارد...
لذا وقتی داریم شخص را دفن میکنیم به او میگوییم: آی فلانی! بشنو! بفهم! بدان! شهادت را اینطوری بده که وقتی دو تا ملک آمدند و از تو سوال میکنند: مَن ربّک؟ مَن کتابک؟ مَن رسولک؟ شما اینطوری در جوابش بگو، یادت باشد، حواست باشد.
🔸اگر ایمان معارهای داشته باشد؛ متاسفانه این تلقین در او تثبیت نمیشود. سکرات مرگ و موت طبیعی، یک فشار سنگینی بر او آورده و این فشار از خودش است. تا بخواهد به تعبیری به هوش بیاید که چه پیش آمده و چرا این طوری شده چرا همه چیز عوض شده چرا به این صورت درآمده؟! کوههای آتش، مردم، گروهها، اینها چرا این طوری شده؟! مثلاً من داشتم میرفتم سر کوچه، سر مغازه، درون خانه، الآن صحنه چرا یکدفعه این طوری شده؟!
تا به حال بیاید و بفهمد که من مثل اینکه مُردم! این لحظهها، لحظههایی است که اگر ایمان تثبیتی در قلب نباشد؛ مشکل پیدا میکند.
🔹یک نفری که مثلاً، غش میکند؛ تا طور مادی او تحوّل به طور اخروی پیدا کند؛ میبینید چقدر گرفتار میشود! تمام صحنهها همه برایش عوض میشود.
منتها خداوند لطف کرده تا موقعی که ما در اینجا زنده هستیم؛ نه اطوار دیگران را به ما نشان میدهد نه اطوار ما را به دیگران نشان میدهند که ما پیش همدیگر خجالت نکشیم و لذا قیامت، کشف تامّ نمیشود.
✅ حضرت استاد صمدی آملی حفظه الله
✅ جلسه ۲۹، شب اول ماه شوال ۱۴۴۵ (ه.ق)/ بیست و یکم فروردین ۱۴۰۳ (ه.ش)
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠 حضرت علامه حسن زاده آملی(ره)
💫 مقام معلّم
🔹 سِمت مقدس تعليم و تربيت، سیرت حسنه سفرای الهی است؛ که برای تشکيل مدينه فاضله و اعتلای نفوس به فهم معارف ملکوتی، و ارتقای عقول به معارج قدس ربوبی، مبعوث شده اند. آن چنان که در حالات خاص خودشان در مقام دعا از خداوند سبحان، ارسال معلّم ربّانی را برای ترکیب و تعليم انسان ها مسألت می نمودند.
🔸 این دعای حضرت ابراهیم خلیل علیه السّلام است که در قرآن کریم آمده است:
📖 رَبّنا وَ ابعَث فیهِم رسولا مِنهُم یَتلوا عَلیهِم آیاتک و یُعلِمهُم الکتاب و الحکمه و َیُزکیهم انّک انت العزیز الحکیم (بقره/۱۲۵).
🔹 و حق تعالی در استجابت دعایش فرموده است:
📖 کَما اَرسلنا فیکُم رسولا مِنکم یَتلوا عَلیکُم آیاتِنا وَیُزکیکُم و یُعلمکم الکتاب و الحکمه و َیعلمکم ما لم تکونوا تعلمون (بقره/۱۴۸).
🔸 و نيز فرمود:
📖 هو الذی بَعثَ فی الامیین رسولا منهُم یَتلوا علیهِم آیاته و َیُزکیهِم و یعلمهُم الکتاب و الحکمه و اِن کانوا مِن قبل لَفی ضَلال مُبین (جمعه/۳).
📘 هزارو يک نکته/ نکته ۲۱۱/ص۱۳۲_۱۳۳
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
4_5985783461011527273.mp3
16.19M
🎙#حدیث_حقیقت جلسهٔ نهم
در محضر #علامه_مروجی_سبزواری
(دامت برکاته)
🔻 عناوین:
- (01:00) شرح [... نور یشرق من صبح الازل فیطلوعه علی هیاکل التوحید...]
- (01:00) منظور از هیاکل توحید
- (08:00) مفهوم صبح ازل
- (09:00) منظور از آثار نور
- (10:00) منظور از هیاکل توحید از دیدگاه عبدالرزاق کاشانی
- (17:00) [... اطف السراج ... ]
- (19:00) سیر کمیل تا مرز احدیت
- (21:00) دو محمل سرّ حقیقت
- (23:00) اشعار امام سجاد ع درباره علت آشکار نکردن باطن شریعت
- (27:00) افشای سر ربوبیت ، کفر است
- (28:00) مرور حدیث
@modafeanzuhur
🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0