این اتفاق قطعا باعث میشه ما برای ظهور آماده تر بشیم
حضرت آقا هم حواسشون به محور مقاومت هست
ما نخواهیم گذاشت ظهور به عقب بیفته
ما جونمون رو میدیم ولی نمیگذاریم حضرت آقا تنها بمونند
ما جونمون رومیدیم ولی نمیگذاریم یمن تنها بمونه ، غزه و فلسطین و حزب الله لبنان تنها بمونند
اصلا بگذارید یه بشارت بدم
ان شاءالله این امتحان اخیر زمینه ساز اتفاقات آخرالزمانی و شروع دومینوی ظهور باشه
ان شاءالله این امتحان باعث رویش جبهه انقلاب خواهد شد و همین امر باعث میشه ما زودتر به قله برسیم
رفقا یادتون نره ما قراره با دهه هشتادی هامون به قله برسیم ، این حرف من نیست کلام مبارک حضرت آقا ست
ان شاءالله منتظر اتفاقاتی باشید که ما رو به سمت دومینوی اتفاقات پایانی ظهور ببره
آیا حاضرید؟
کمربندها رو محکم کنید ظهور در پیشه
نگرانی و یأس به خودتون راه ندید که خیلی کار داریم
بریم به سمت ظهور
بسمالله
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
حاج مهدی اسلامی
مدیر قرارگاه جهادی شهید ابراهیم هادی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
نکته روز:
نا امیدی ناشی از وسوسههای شیطانی است که در دل رسوخ میکند به گونهای که انسان را از تلاش باز میدارد و او را تبدیل به موجودی منزوی و خانهنشین و بیخاصیت میکند؛ این حالت به قدری قبیح است که آن را از گناهان کبیره محسوب میکنند. امام صادق(ع) در این باره فرمود: «مِنْ أَکْبَرِ الْکَبَائِرِ عِنْدَ اللَّهِ الْیَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ الْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛ بزرگترین گناهان کبیر نزد خدا، یأس از روحالله و ناامیدی از رحمت و نیکی خداست»
(الکافی (ط - دارالحدیث)، ج4، ص472)
فضائل علوی:
📑 وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّه علیه وآله وَ مَنْ صَافَحَ مُحِبّاً لِعَلِيٍّ سلام اللّه علیه غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَاب.
💢 رسول خدا صلّی الله علیه و آله : هر کس با محبّ امیرالمؤمنین علی سلام اللّه علیه دست دهد ، خداوند او را می آمرزد و بدون حساب به بهشت وارد می کند .
📕إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي) 2/257
نکته مهدوی :
آی رفیق از امروز باید کفش آهنی پامون کنیم تا ظهور رو در زمان خودمون رقم بزنیم
هر کی بیکار بمونه قطعا جزو غربال شدگان آخرالزمان خواهد بود
با سلاح نذر و دعا برای ظهور تلاش کنیم
توام شریک این راه شو
بسم الله
بزن رو لینک
https://ppng.ir/d/3VxA
إلهی، تا به حال می گفتم (لا تأخُذُهُ سِنَةٌ و لا نَوم) الآن می بینم مظهرش را هم (لا تأخذهُ سِنَةٌ ولا نوم).
فراز ۳۹۹
#علامه_حسن_زاده_آملی
#الهی_نامه
#مدافعان_ظهور
@modafeanzuhur
هرروزکه یاوه گفته شود،
حال شب گرفته میشود
و دیگر نمیشود سحر داشت.
❌از همین امروز تصمیم بگیرید یاوه و لغو _ «والذین هم عن الغو معرضون» _ را مطلقا از خود #قیچی و #ترک کنید. فردا در خود، نورانیتی مییابید. اگر پس فردا ادامه دهید، عجیبتر!
پله پله بالا میروید؛
همانطورآسمان به آسمان پیش میروید.
#علامه_حسن_زاده_آملی
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
هدایت شده از مدافعان ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#از_همگی_التماس_دعا
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوباره ماه محرم دوباره بوی حسین (ع)
دوباره نوشش می از سر سبوی حسین (ع)
دوباره ماه تاثر دوباره ماه عزا
دوباره سینه زدن در میان کوی حسین( ع)
◾️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
4_5823248893369912399.mp3
18.99M
پیرامون امامت ، محرم سال ۱۳۹۹ - آمل ، ( شرح حدیث امام رضا علیه السلام )
#استادصمدی آملی
#ویژه_محرم
#صوت_شماره۱
#تربت_امام_حسین ع
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
هو
وجود مبارك حسين صلوات الله عليه
مظهر ذات مقدس تعالى شاءنه و مرآت جهان نماى حق است هم در مقام جمع و هم در مقام فرق و داراى مرتبه وحدت وجودى و كثرت شهودى است.
پس اين انسان كامل خليفة الله و مظهر احدية الجمع وجودى و الحقيقة الكلية الشهودى است و تمامى فيوضات و تجليات ابتداء بر حقيقت اين انسان كامل افاضه مى شود و از آنجا بر سائر مظاهر منشعب مى گردد. (به شرح مناقب ابن عربى رجوع شود)
🎞: آرشیو
📚#شرح_دفتر_دل/جلد دوم
👤استاد صمدی آملی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
بیانیه پر از بشارت
تاریخ ۱۴۰۳/۰۴/۱۷
قاتلان حاج قاسم تنبیه خواهند شد
احتمال درگیری خیابانی و تجزیه آمریکا
جنگ انرژی به رودی شروع میشه
بسمالله الرحمن الرحیم
چند تا نکته و بشارت مهم میخوام بهتون بگم
طی این چند روز داریم به مبشراتی میرسیم که دلهامون رو مستحکمتر از قبل و امیدوارتر از گذشته به آینده میکنه
قاتلان حاج قاسم به زودی مجازات خواهند شد ان شاءالله
خیلی ها نگران اومدن ترامپ هستند
رفقا نگران نباشید ترامپ تنبیه خواهد شد
پیشبینی میشه به (احتمال زیاد ) ترامپ پایان امسال رو نبینه
با تنبیه شدن ترامپ اوضاع آمریکا بهم خواهد ریخت
آمریکا دچار قحط الرجال شده
درگیری های فراوان خیابانی آمریکا را فرا خواهد گرفت
و همونطور که قبلا عرض کردم باید به پایان آمریکا سلام کرد
و اما ایران ....
خیلی از عزیزان نگران آینده ایران هستند
یواشکی بگم که قرار شده اولویت اصلی این دولت حمایت از محور مقاومت باشه
با بهم ریختن اوضاع داخلی آمریکا ،اسرائیل حامی اصلی خودش رو از دست میده و حزب الله لبنان و مجاهدان فلسطینی ان شاءالله و قطعا پیروز جنگ خواهند شد
حضرت آقا دقیقا فرمودن که دهه هشتادی ها ان شاءالله این انقلاب رو به اوج خودش میرسونند
آقای پزشکیان اگر به حرف حضرت آقا گوش کنه و گول حرف اطرافیانش رو نخوره ان شاءالله سرعت ما در رسیدن به قله بیشتر خواهد شد
یه نکته بگم
ما ترکها یه عادت داریم کار رو که برداریم کنترات میرسونیم به آخر 🤣
ان شاءالله این فرمول در مورد آقای پزشکیان هم جواب میده
ناامید نباشید که ان شاءالله دل هممون قراره روشن بشه
به زودی اهرم انرژی جایگاه ما در معادلات جهانی رو تغییر خواهد داد
اهرم قدرت به دست ایرانی ها خواهد افتاد
جنگ انرژی دنیا را فرا میگیرد
کسی که کنترل تنگه هرمز و باب المندب رو به دست بگیره آقای جهان خواهد شد
یمن روز به روز قوی تر و قدرتمندتر خواهد شد ان شاءالله
از این به بعد شطرنج بازی خدا رو به چشم ببینید
بازی دادن مهره هایی که سرنوشت بازی رو عوض خواهند کرد
والسلام
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
مدافعان ظهور
السلام علیک یا اباعبداللهالحسین (ع) ▪️ پخش زنده افاضات استاد صمدی آملی در مراسم عزای حضرت سیدالشه
🌷* السلام علیک یا اباعبداللهالحسین (ع)*🌷
پخش زنده مراسم عصر هم اکنون از سایت تجلی اعظم
https://www.tajallieazam-live.com/
قبل از انتخابات یه داستان بسیار مهیج رو منتشر کردیم
داستان زنی شیعه که در میان داعش گیر میفته و ....
توصیه میکنم حتما بخونید
📚#تنها_میان_داعش
📖 #قسمت_هشتم
8⃣
کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشه های در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خرده های شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود. زن عمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند. حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرش انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجره های بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد. در تاریکی لحظات نزدیک اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریه های وحشت زده یوسف را میشنیدم. هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم:
»حالتون خوبه؟«
به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند. پیش از آنکه نور را سمت زن عمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد:
»من خوبم، ببین حلیه چطوره!«
ضجه های یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛
میترسیدم امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم. عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بی خبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست. در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که باصورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود. دیگر گریه های یوسف هم بی رمق شده و به نظرم نفسش
بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشت زده به سمتشان دویدم. زن عمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زن عمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید. چشمان حلیه بسته و نفس های یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زن عمو میان گریه حضرت زهرا (س) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت. زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانه های حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را
باز کند. صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد:
»نترس! یه مشت آب بزن به صورتش به حال میاد.«
ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو روضه شد و ناله زن عمو را به »یاحسین« بلند کرد. در میان سرسام مسلسل ها و طوفان توپ خانه ای که بی امان شهر را میکوبید، آوای اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزه مان را با خاک و خمپاره افطار کردیم. نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپاره ها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند. در این دو هفته محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بی وقفه تمام شهر را میکوبیدند. بعد از یک روز روزه داری آن هم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم. همین امروز زن عمو با آخرین ذخیره های آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود. زن عمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند. اصلا با این باران آتشی که از سمت داعشی ها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چه خبر بود و میترسیدم امشب با خون گلویش روزه را افطار کند! از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا این همه وحشت را با عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد. آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت هم صحبتیام با حیدر بیشتر شود
👇
که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت. حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشه ای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم. در تاریکی خانه ای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپاره هایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما! عمو با صدای بلند سوره های کوتاه قرآن را میخواند، زن عمو با هر انفجار صاحب الزمان (عج) را صدا میزد و به جای نغمه مناجات سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک رمضان کردیم. آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پرده های زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خرده های شیشه پوشیده شده بود. چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستون های دود از شهر بالا میرفت. تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور جنگ داغتر و ما نه وسیله ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. آتش داعشی ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سد مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی دانستم داغ شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت اسارت! ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست داعشی ها همه تن و بدنمان میلرزید. اما غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد:
»بیاید برید تو کمد!«
چهارچوب فلزی پنجره های خانه مدام از موج انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زن عمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد:
»اینجا ترکش های انفجار بهتون نمیخوره!«
اما من میدانستم این کمد آخرین سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپش های قلب عاشقش را در قفسه سینه ام احساس کردم. من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟ عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما دفاع کند. دلواپسی زن عمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد:
»بیاید دعای توسل بخونیم!«
در فشار وحشت و حملات بی امان داعشی ها، کلمات دعا یادمان نمی آمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از اهل بیت (ع) تمنا می کردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد. صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجره های اتاق رفت. حلیه صورت ظریف یوسف را به گونه اش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد:
»جنگنده ها شمال شهر رو بمبارون میکنن!«
داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره آمرلی آمده است. هر چه بود پس از 16 ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم. تحمل این همه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سخت تر گریه های یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من می دیدم برادرزاده ام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد. با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد. مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرت زده نگاهش میکرد و من با زبان روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم. ما مثل پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل شمع میسوخت. یوسف را به سینه اش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد:
»قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!«
و عمو با تعجب پرسید:
»حمله هوایی هم کار دولت بود؟«
عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد:
»نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر می شدن.«از تصور حمله ای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد:
»نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچه ها میگفتن ایرانیها بودن، بعضی هام میگفتن کار دولته.«
ادامه دارد...
✍ #ف_ولی_نژاد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━
🔸نکاتی که والدین باید در مجالس عزاداری رعایت کنند....
1- کودک را نباید به مدت طولانی در عزاداری نگه داشت به ویژه در تاریکی.
2- عزاداری نباید مانع بازی او شود حتی بهتر است در یک فضای مناسب بازی کند و صدای روضه غیر مستقیم به او برسد.
3- کودکانی که در سنین پایین هستند و فرق گریه بر امام حسین (ع) با انواع دیگر گریه را نمی دانند از گریه کردن مادران خود ناراحت می شوند و دچار اضطراب و ناامنی می گردند و چه بسا خاطره بد از این مجالس در یادشان باقی بماند. حتی المقدور در مجالسی که روضه ی باز خوانده می شود و یا برخی افراد با فریاد غیر متعارف به خودشان لطمه می زنند حضور نیابید و در مقابل کودک خردسال خود گریه و شیون نکنید و در این ساعات در فضای دیگر با فرزند خود بازی کنید و یا حواس او را پرت کرده و بیشتر در زمان سخنرانی و یا سینه زنی درمجلس حضور یابید.
4- وسایلی مانند پرچم، طبل کوچک، شال و کتابهای عکس دار امامان را در حد توان برای او تهیه کنید.
5- مجالسی را انتخاب کنیم که همخوانی بیشتری با کودکمان دارد و نظر او را دراین مورد ترجیح دهیم و خاطرات خوب، محفل اجتماعی و دوستی های ارزشمندی را برای او فراهم کنیم.
6- کودک باید در مراسم عزاداری هم کودکی کند؛ نباید طوری شود که از این مجالس دلزده شود. نباید انتظار داشت کودکان دراین مجالس مانند بزرگسالان بنشینند و عزاداری کنند.
7- برای کودکان حتما مقداری غذا،کاغذ و مداد یا وسایل اسباب بازی کوچک همراه داشته باشید تا حوصله کودک سر نرود.
#هئیت
#کودک
#محرم
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
إلهی، وقتی حسن چشم باز کرد که دست و پا بسته است.
فراز ۴۰۰
#علامه_حسن_زاده_آملی
#الهی_نامه
#مدافعان_ظهور
@modafeanzuhur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#از_همگی_التماس_دعا
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🌹🌹✨✨
الهی :
عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد ؟
🔸(شرح : مسئله فرجام کار انسان مهمترین دغدغهٔ انسان مومن الهی است که هر کس را به تامل و تفکر وامی دارد. ما سفر ابدی در پیش داریم ، زندگی دو روزه دنیا می گذرد!
باید دید با ابدیت چه باید کرد؟ کارنامه ما در محضر حق تعالی چیست؟
زاد و ره توشه ای که فراخور یک سفر ابدی باشد ، چه چیزهایی است؟ چگونه باید این زاد و توشه را بدست آورد و تا آنجا با خود همراه داشت و تا آنجا حفظش کرد؟ )
#الهی_نامه
#علامه_حسن_زاده_آملی
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
4_5771629665714178609.mp3
8.28M
نهضت عاشورا ، محرم سال ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳
#استادصمدی آملی
#ویژه_محرم
#صوت_شماره۲
#نهضت_عاشورا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
◾️عاشورا، روز تجلّی خدا (بخش اوّل)◾️
▪️حاج محمّداسماعیل دولابی میفرمایند:
عاشورا تجلّی خداست.
روز عاشورا، روز ظهور لا الـٰه الّا الله است.
تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا.
▪️چگونه عاشورا تجلّی خدا و روز عاشورا روز ظهور حقیقت لا الـٰه الّا الله است؟ با یک تعبیر و تمثیل اینگونه میشود گفت: وقتی سیم فاز و نول، یعنی مثبت و منفی برق را به هم نزدیک میکنیم، جرقّه میزند و نور و روشنایی ایجاد میشود. در صحنهی کربلا همین اتّفاق افتاد. یک جریان مثبت که جریان توحید و حقیقت الوهیّت است به پیشوایی و رهبری ولیّ اعظم خدا و یک جریان شیطانی به ولایت شیطانی حکومت یزید، در صحنهی کربلا با هم برخورد میکنند؛ مثل همان سیم مثبت و منفی برق که جرقّهای از آن تولید میشود و در اثر این برخورد حقیقت الوهیّت و توحید ظهور میکند. حقیقت لا الـٰه الّا الله خودش را نشان میدهد. این به یک معناست.
▪️به معنای دیگر اگر «اِلـٰه» را از ریشهی «وَلَهَ» بدانیم، و اِلـٰه را بهمعنی یک حقیقت والهکننده در نظر بگیریم، آن حقیقتی که انسان را شیدا و مفتون و عاشق خودش میکند، واله خودش میکند، و لا الـٰه الّا الله به این معنا باشد که هیچ معشوقی و هیچ حقیقتی که انسان را شیدا و مفتون و واله خود کند، جز الله وجود ندارد، به این معنا هم روز عاشورا روز ظهور لا الـٰه الّا الله است.
▪️نابترین، کاملترین، بیپردهترین و عریانترین ظهور عشق به حضرت حقّ، روز عاشوراست. آنجا میشود عشق را با همهی وجود دید؛ میشود حضرت عشق را با تمامیّت قامت رعنای خودش ملاحظه کرد. لذا به این تعبیر هم روز عاشورا روز ظهور لا الـٰه الّا الله است.
▪️به تعبیر دیگر، وقتی انسانها هر چه را دارند، میدهند و فدا میکنند، هر چه دارند! همه را فدا میکنند، آنوقت در آن صحنه، چه کسی جز خدا میماند؟! تا وقتی ما از خودمان تشخیصی داریم، فهمی داریم، مالکیّتی احساس میکنیم، نظریّهای داریم، انتخابی داریم، بالاخره «ما» در میدان هستیم، امّا وقتی همهی اینها رفت و آن مقام تسلیم در کاملترین مرتبهی خود محقّق شد، خدا ظهور میکند.
▪️در کتاب شراب طهور توضیح دادهایم که مقام تسلیم، انسان را در آستانهی مقام فنا قرار میدهد. وقتی تسلیم به کمال خودش میرسد، سالک به فنا رسیده است و آنجاست که دیگر حقیقت حقّ است که باقی است. سالک به فناء فی الله نائل شده و از آن به بعد بقاء او بقاء بالله است. دیگر سالکی در میان نیست؛ خود حضرت حقّ است و بس! لذا به این لحاظ هم میشود گفت روز عاشورا روز تجلّی خداست؛ روز ظهور لا الـٰه الّا الله است.
#استاد_مهدی_طَیِّبْ
ادامه دارد….
@modafeanzuhur
🏴 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🏴
https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0