eitaa logo
مدافعان ظهور
390 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان ظهور
👆👆👆 💞 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت2⃣2⃣ هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت
👆👆👆 💞 💞 ⃣2⃣ (ع) (ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى بروند.🎀🏳🎀 همه مى نشينند. چهره (ع) همچون شكفته شده و سكوت بر فضاى سايه افكنده است. فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است❓ بعد از لحظاتى، (ص) رو به (ع) مى كند و مى گويد: "اى ! جانشين تو، دخترى به نام دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم كنم". (ص) با دست اشاره به مى كند كه در كنارش نشسته است. نگاه مى كند را مى بيند كه صورتش چون مى درخشد. اين جوان، يازدهم و نام او است. (ص) منتظر جواب است. در اين هنگام (ع) رو به شمعون، پدربزرگ مى كند و مى گويد: "اى شمعون! و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت را به عقد ازدواج فرزند در مى آورى؟". ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟
👆👆👆 رفتم مسجد آقای ، نماز ظهر را خوانده بودند. آمد و مقابل من نشست، خم شد دستم را بوسید و ریخت. گفت: «من با منبرهای شما خیلی صفا کردم، ولی یک اتفاقی برایم افتاده، می‌خواهم این را برای شما بگویم». گفت: «مرحوم آقای قندهاری که از دنیا رفت، من مطمئن بودم که در تشییع جنازه ایشان حضور پیدا می‌کند، لذا به شوق و اشتیاق حضرت رفتم و سایه به سایه از اولین آناتی که مطلع شدم، کنار جنازه بودم، تا اینکه آمدیم توی . به که آمدیم، دائماً حواسم به اطرافم بود که ببینم شخصیت فوق‌العاده‌ای یا کسی را می‌بینم... به نزدیک‌های که رسیدیم، یک حالت سرزنشی نسبت به خودم شروع کردم: مگرتو کی هستی؟ با چه رویی می‌خواهی حضرت را ببینی؟ اصلاً چه توقعی داری؟ شروع کردم به بدی‌های خودم بد و بیراه گفتن. ‌ما کجا؟ آقا کجا؟ در حال خودم بودم که صدایی خیلی ملایم و آرام آمد: می‌خواهی را ببینی؟ برگشتم جهت را ببینم، دیدم ماشاءالله در این جمعیت از همه به قول معروف یک سر و گردن بلندتر بود... و توصیفاتی از حضرت کرد از جمله اینکه گفت «موهای مبارکشان از زیر تا بناگوششان بود، محاسن پرپشت. دقت کردم و در موهای سر و صورت یک موی سفید ندیدم». این این را با یک حالت به من گفت و رفت. من این را نه قبلش یادم می‌آید دیده باشم، نه بعد از آن. خیلی هم دارم یک بار دیگر او را ببینم. 👇👇👇
مدافعان ظهور
💞 #آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت2⃣2⃣ هيچ كس حرفى نمى زند، همه مات و مبهوت به
💞 💞 ⃣2⃣ (ع) (ص) را در آغوش مى گيرد و از او مى خواهد به قسمت پذيرايى بروند.🎀🏳🎀 همه مى نشينند. چهره (ع) همچون شكفته شده و سكوت بر فضاى سايه افكنده است. فقط نگاه مى كند. به راستى در اينجا چه خبر است❓ بعد از لحظاتى، (ص) رو به (ع) مى كند و مى گويد: "اى ! جانشين تو، دخترى به نام دارد، من آمده ام او را براى يكى از فرزندانم كنم". (ص) با دست اشاره به مى كند كه در كنارش نشسته است. نگاه مى كند را مى بيند كه صورتش چون مى درخشد. اين جوان، يازدهم و نام او است. (ص) منتظر جواب است. در اين هنگام (ع) رو به شمعون، پدربزرگ مى كند و مى گويد: "اى شمعون! و خوشبختى به سوى تو آمده است. آيا دخترت را به عقد ازدواج فرزند در مى آورى؟". ✨💟الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💟 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت3⃣6⃣ #حكيمه مات و مبهوت شده است. او تا به حال چ
⃣6⃣ به فكر مى كنم كه حرف هاى بعضى از روشنفكران را خوانده است. او وقتى اين را بخواند و ببيند كه من نوشته ام: "مهدى(عج) در همان لحظه اوّل تولّد سخن گفت"، تعجّب خواهد كرد. او همه جا خواهد گفت: "اين نويسنده خرافه مى نويسد". ــ بايد براى او جوابى پيدا كنى. ــ بيا با هم فكر كنيم. بعد از مدّتى تو مى گويى: "من جواب را يافتم". من خيلى خوشحال مى شوم. از تو مى خواهم كه جواب را برايم بگويى. تو لبخندى مى زنى و مى گويى: ــ مثلاً من نويسنده ام و تو همان جوان! حالا تو از من سؤال كن. ــ باشد. هر چه تو بگويى! ــ شما شيعه ها چه حرف هاى عجيب و غريبى مى زنيد، شما مى گوييد كه مهدى(عج) وقتى به دنيا آمد سخن گفت. ــ نه، تو بايد در نقش يك پرسشگر بدبين سؤال كنى! ــ شما شيعه ها چقدر خرافه پرست هستيد! هر چيزى كه علماىِ شما بگويند قبول مى كنيد. آخر يك نوزادى كه تازه به دنيا آمده است چگونه مى تواند حرف بزند؟ ــ برادر عزيز! شما مى گويى يك نوزاد نمى تواند سخن بگويد؟ ــ بله. اين ها همه دروغ است كه به خوردِ شما مى دهند. ــ يعنى سخن گفتن يك نوزاد دروغ است؟ ــ خوب، معلوم است كه است. ــ ببخشيد شما همراه خود داريد؟ ــ من حافظ كلّ هستم. من هستم كه كتاب خدا و سنّت را قبول دارم. من هر سه روز يك بار را ختم مى كنم. ... https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💎 وصیت علامه حسن زاده به پسرش: 🔹️فرزندم! خود را باش. این داعی حسن حسن زاده آملی دینداری متمسّک به ذیل ولایت محمّد و ال محمّد صلوات الله علیهم با دلیل و برهان است، نه به تقلید و اتّباع از این و ان... 🔸️ عزیزم! کشیک نفس بکش تا انسانی الهی شوی، و در عداد مقرّبین در ایی و وارداتی ان سویی عایدت شود. 🔹️ و بدان که علم و عمل دو حقیقت انسان سازند و علم، امام عمل است، و اکنون هنگام تحصیل علم و اعتیاد به عمل صالح ان عزیز است، به انتظار فردا مباش که به فرموده ی انسان اگاهی: 🔸️در جوانی به خویش می گفتم / شیر شیر است گر چه پیر بود تا به پیری رسیده ام دیدم / پیر پیر است گر چه شیر بود 🔹️منبع: فرازهایی از کلمه ی ۶۳۵ کتاب هزار و یک کلمه، جلد ششم، از اثار علامه حسن زاده آملی . 💎 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
🔸دو گروهی که خداوند در ماه چشـم انتظار آنهاست 🔸مرحوم آقاي به نقل از آيت‌الله انصاري همداني(اعلی اللّه مقامهما الشّریف) آن بزرگوار، فرمودند: 🔸خداي متعال از اوّل ماه رجب چشم انتظار گروه است. ◀️ يكي . عشق خدا جوانهاست. 🔸علاقه عجيبي به دارد. 🔸براي همين را پر از مي‌كند. 🔸حداكثر سن در جنّت‌المأوي 35 است، نه 40 و همه به حالت شباب هستند. 🔸خدا اين‌قدر دوست دارد. چشم انتظار است جوان بيايد تا در ماه بگويد «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» عالم مي‌گويد: 🔸 جوان من! خوش آمدي. 🔸آيت‌الله انصاري همداني(اعلي اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: 🔸 پروردگار عالم در ماه به عجيب نگاه مي‌كند. 🔸اگر تا پانزدهم هنوز نيامده، دائم نگاه مي‌كند، يك شبي او را مجلسي مي‌برد، جايي مي‌كشاند و او را در دام تقوي مي‌اندازد. مي‌گويد: بنده من! تو را برگرداندم، خودت نيامدي، تو را كشاندم. 🔸لذا يك گروه که چشم انتظار آنهاست، همين هستند؛ منتها، تهمت‌زننده را قبول نمي‌كند ولو از اين گروه، إلّا حلاليّت بطلبد. ◀️دومين گروه که و در ماه رجب چشم انتظار آنهاست، آن كسي است كه لحظات عمرش  رسیده است، چه جوان چه پير. يك طوري در ماه رجب مي‌خواهد او را پاك كند.