eitaa logo
مدافعان ظهور
390 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
74 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به همگی
نکته روز : روزتون رو با انرژی مثبت شروع کنید خیلی ها هستند اینقدر منفی اند تا در مورد مثبت فکر کردن حرف میزنیم اولین چیزی که یادشون میفته بدبختی هاشونه رفیق اگر منفی فکر کنی ، منفی ها رو جذب میکنی اگر مثبت فکر کنی ، روزت مملو از انرژی مثبت میشه بازم میگم هر روز به نکات مثبت زندگیت فکر کن و بخاطرش از خدا تشکر کن امروز روز توست شک نکن
💯 و اما مهمترین عمل بهترین انرژی هر روزمون یاد کردن امام زمانه وقتی به اومدن امام زمان فکر کنیم روزمون سرشار از عشق میشه و از اون بالاتر اینکه اگر برای اومدنش نذر کوچکی بکنیم یه کار مثبت اول صبح انجام دادیم و این تا پایان روز برای ما خوشی به همراه داره شما هم با یک نذر کوچک برای اومدن مولامون به خیل عظیم باشگاه امام زمانی ها بپیوندید https://ppng.ir/d/3VxA
والسلام
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌زاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)♦️ ♦️ جلسه‌ی هفتم - ۷ آذر ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۳ 🔸 یکی از برکات بسیار مهم خدای متعال بر حضرت علّامه حسن زاده (ره)، مادر پاک و نازنین‌شان بودند. این مادر، با طهارت، بزرگواری و اخلاصی که داشتند، توانستند مجرای فیوضات الهیه برای فرزند بزرگوارشان گردند. 🔹 حضرت علّامه (ره) راجع به مادر عزیزشان فرمودند بنده یقین دارم که تمامی برکاتی که از رَبّم بر من افاضه شد، همه از ناحیه‌ی این مادر عزیز بود. 🔸 ایشان بعد از آن، این اصل را القاء فرمودند که "إنَّ اللَّبَنَ هُوَ عصارةُ خَلْقِ المُرضِعة وَ خُلْقِها وَ تأثیرُهُ فِی الطِّفل خَلْقاً و خُلْقاً مِمّا لایَعتَریهِ شَوْبُ رَیبٍ" شیر مادر به منزله‌ی خَلق و خُلق اوست. به تعبیری هر آن‌چه که مادر از ناحیه‌ی حق متعال در خلقت و همچنین در خُلق‌وخوی به دست می‌آورد، همه را از طریق شیر به فرزند منتقل می‌کند. چه این‌که پدر نیز از ناحیه‌ی نطفه‌ای که به مادر انتقال می‌دهد، تمامی حالاتش را به فرزند القاء می‌کند و بر او تأثیر می‌گذارد. 🔹 با توجّه به آیه‌ی "سُبحانَ الَّذِی خَلَقَ الأزواجَ کُلَّها" بنای آفرینش بر زوجیت است. به تعبیری نطفه‌‌‌ای که در رحم تکوّن می‌یابد، فقط به عنوان یک شخصِ دختر یا پسر نیست بلکه از همان ابتدا به منظور این‌که جفت دیگری قرار بگیرد، صورتگری می‌شود یعنی نطفه‌ی پسر، از باب این‌که جفتِ یک دختر قرار بگیرد، صورتگری می‌گردد و نطفه‌ی دختر نیز برای یک پسری، تحقّق می‌یابد. 🔸 خلقت تمامی اشیاء به همین صورت است؛ یعنی ازواجی است. درخت ماده برای این خلق می‌شود که در کنار درخت نر قرار بگیرد. درخت نر نیز از این جهت آفریده می‌شود که برای درختی ماده باشد. در خلقت، فرد نداریم بلکه بنا بر زوجیت است. 🔹 حضرت علّامه (ره) در فصل اوّل فصّ فاطمیّه، راجع به همین بحث خلقت ازواجی بر اساس آیه‌ی "سبحانَ الّذی خَلَقَ الأزواج کُلَّها" حقایقی را پیاده فرمودند. 🔸 یکی از نکات حائز اهمیت در این بحث، آن است که دختر و پسری که با هم ازدواج می‌کنند، چنین نیست که نطفه‌ی اینها هم‌زمان در یک روز یا یک شب یا یک ساعت خاصی منعقد شده باشد بلکه ممکن است نطفه‌ی هر یک از آنها چندین سال قبل یا بعد از نطفه‌‌ی دیگری متکوّن شده باشد؛ یعنی هر یک از آنها چند سالی از دیگری بزرگتر باشد. 🔹 آن‌چه مهمّ است آن است که نطفه‌‌ای که در رحم متکوّن می‌شود، این‌گونه نیست که صرفاً به عنوان یک پسر یا دختر صورتگری شود بلکه آن نطفه به این لحاظ خلق می‌گردد که زوجِ پسر یا دختری باشد که چند سال قبل یا بعد از او محقّق می‌‌شود و این تقدیم و تأخیر زمانی، دخالتی در اصل ندارد. @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌زاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)♦️ ♦️ جلسه‌ی هفتم - ۷ آذر ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۳ تا دقیقه ۲۷ 🔸 بیان شد که بنای خلقت، مطلقا بر زوجیت است و مهم‌ترین ازدواج در نظام خلقت که تمامی ماسوی‌الله، از عقل اوّل به مادون را شامل می‌شود، ازدواج بین وجود و ماهیت است. 🔹 نکته‌ای حائز اهمیت آن است که احکام زوجیت در هر نشئه و طور وجودی، به وفق همان نشئه پیاده می‌شود. 🔸 نکته‌ی دیگری که باید به آن توجّه کرد، این است که خلقت عالَم، بر اساس اسم شریف "قویّ" حق متعال است. عالم، شیء ضعیف نمی‌خواهد. اگر بچّه‌‌‌ای، ضعیف به دنیا می‌آید، این ضعف، مربوط به عالم نیست بلکه پدر و مادر او بر اساس بی‌توجّهی‌شان نتوانستند فیض را آن‌گونه که باید، بگیرند وگرنه اساس بر این است که هر موجودی، بر مبنای اسم شریف "قویّ" حق آفریده شود. 🔹 لذا در بین حیوانات، اگر حیوان ماده‌ای بناست باردار شود، تعدادی از نرها که خواهان او هستند، آن‌قدر با هم می‌جنگند تا یکی از آنها که از همه قوی‌تر است، صاحب آن ماده شود چون خودِ آن حیوان ماده نیز دوست دارد قوی‌ترین نطفه‌ به او منتقل گردد. 🔸 عالم مادّه، عالم تضادّ و تزاحم و گرفتاری است. لذا اساس بر این است که هر موجودی، بر مبنای اسم شریف "قویّ" حق خلق گردد و انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست. @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌زاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)♦️ ♦️ جلسه‌ی هفتم - ۷ آذر ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۷ تا دقیقه ۳۵ 🔸 بر اساس آیه‌ی "سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواج کُلَّها" برای دختر یا پسری که دارند در رحم مادر آفریده می‌شوند، باید تمام آن‌چه که متناسب با زوجیت آنهاست، از همین‌جا لحاظ شود. 🔹 مثلاً اگر نطفه‌ی در رحم، دختر باشد، چون او در آینده، جنبه‌ی قابلی دارد و قرار است که نطفه تحویل بگیرد، از همین‌جا به او آلت تناسلی متناسب با جنس ماده داده می‌شود چه این‌که اگر نطفه‌ی در رحم، پسر باشد، چون جنبه‌ی فاعلی دارد و می‌خواهد زوج یک دختری شود که به او نطفه تحویل دهد، لذا از همین الان که خدای متعال دارد او را خلق می‌کند، تمام لوازم و اقتضائات مذکّر بودن را به او می‌دهد. 🔸 پدر و مادر، تأثيرات بسیار زیادی بر حالات فرزند دارند و حتّی می‌توانند با مراعات دستوراتی که در طبّ آمده است، بر جنسیت فرزند خود نیز اثر بگذارند مثلاً در طب داریم که اگر پدر و مادری، پسر می‌خواهند، قبل از انعقاد نطفه، چه غذاهایی را باید مصرف کنند یا اگر دختر می‌خواهند، باید چه کار کنند. 🔹 در عالم ذکر و دعا نیز دستوراتی در این رابطه بیان شده است. البته باید توجّه داشت که همه‌ی اینها علل مُعِدّه هستند نه علّت تامّه، امّا می‌توان در علل معدّه، مقدّمات کار را به وفق نتیجه‌ی مورد نظر چینش کرد. 🔸 یکی از بزرگترین برکاتی که خدای متعال به حضرت علّامه (ره) عطا فرمود، مادر پاکدامن و باعظمت ایشان بود که آقا جان با تعابیر "مؤمنة زکیّة صدّیقة جدّاً" مادر بزرگوارشان را ستودند. 🔹 صادق، به معنای راستگوست و صَدیق بر وزن فَعیل، به معنای کسی است که راستگویی، وصف راسخ او شده است به گونه‌ای که اصلاً دوست ندارد دروغ بگوید امّا صِدّیق که با تشدید آمده، معنای آن هم شدّت دارد یعنی شخصی که بسیار بسیار بسیار راستگوست و حضرت علّامه (ره) لفظ "صِدّیق" را برای مادر بزرگوارشان به کار بردند. 🔸 همچنین آقا جان فرمودند "وَ ارتَضَعتُ مِن ثَدیَیها ثَدیَیِ المَعرِفَةِ وَ الاِخلاصِ وَ الصَّداقَة" من از دو پستان مادر عزیزم، معرفت و اخلاص و صداقت را نوشیدم. @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله) ⭐️ ♦️ موضوع: نکاتی پیرامون زندگانی حضرت علّامه حسن‌زاده آملی (رضوان الله تعالی علیه)♦️ ♦️ جلسه‌ی هفتم - ۷ آذر ۱۴۰۲ (ه.ش) ✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۵ تا آخر 🔸 بر اساس آیه‌ی "سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها" که خلقت ازواجی موجودات را بیان می‌فرماید، می‌توان گفت که بی‌بی جان فاطمه‌ی زهرا (س) نیز که معصومه بودند، هنگامی که در رحم مادر صورتگری می‌شدند، به عنوان جفت و زوج صاحب عصمتی به نام امیرالمؤمنين (ع) صورتگری می‌شدند که اگر آقا جان امیرالمؤمنين (ع) نبودند، به تعبیر امام صادق (ع)، "ما لَها عَلَی وَجهِ الاَرضِ مِن کُفوٍ" هیچ کفوی برای حضرت فاطمه زهرا (س) بر روی زمین نبود. 🔹 لذا فاطمه (س) را فقط و فقط برای علی (ع) آفریدند چرا که به غیر از علی (ع)، هیچ صاحب عصمتی نبود که بتواند زوج حضرت فاطمه (س) بشود. 🔸 حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که غیر از امیرالمؤمنین (ع)، صاحب عصمت دیگری به نام حضرت عیسی (ع) نیز در نشئه‌ی طبیعت حضور دارند. چرا ایشان نمی‌توانستند با بی‌بی جان فاطمه زهرا (س) ازدواج کنند؟ 🔹 بر اساس فرمایش امام صادق (ع) که تعبیر "عَلَی وَجهِ الاَرضِ" یعنی "بر سطح زمین" را به کار بردند، شاید بتوان گفت که این عبارت، در مورد حضرت عیسی (ع) صدق نمی‌کند چرا که ایشان، به تعبیر روایات، به آسمان چهارم رفتند و "عَلَی وَجهِ الاَرضِ" نیستند یعنی بر سطح زمین، حضور ندارند. بنابراین غیر از امیرالمؤمنین (ع)، هیچ کفوی، بر روی زمین، برای حضرت فاطمه (س) نبود. 🔸 حضرت فاطمه (س) در همان رحم مادر، به عنوان زوج و جفت امیرالمؤمنين (ع) آفریده می‌شوند تا از ایشان باردار شوند و سلسله‌ی فرزندانشان، به عنوان بقیّة النّبوة، تا روز قیامت، موجب استمرار جناب خاتم انبیاء (ص) شوند که این استمرار نیز، زیر سر استمرار عصمت جناب خانم انبیاء (ص) در یازده معصوم بعد از ایشان است. 🔹 خدای متعال در این عصر، حضرت علّامه حسن‌زاده‌ی آملی (ره) را از زهدان مادری پاک به ما عطا فرمود که تقریباً در طول تاریخ، بی‌بدیل و یا کم‌بدیل است، آن هم "قَلیلٌ فی غایَةِ القِلَّة"و تنها راجع به دو بزرگوار گفته شده که مجتهد مطلق بودند؛ یکی جناب علّامه حلّی (ره) و دیگری جناب شیخ بهایی (ره). البته اطّلاع ندارم که علّامه حلّی (ره) در علوم غریبه و ارثماطیقی، یا علومی همچون ریاضیات عالیه و طبّ هم مجتهد بودند یا خیر؟ 🔸 در کتاب "قصص العلما"ی مرحوم میرطاهر تنکابنی (ره)، قریب به ۴۰۰ اثر از مرحوم علّامه حلّی (ره) نقل شده است که حدود ۷۰ دوره از آثارشان، در حوزه‌ی فقه است و آقا جان، کتاب "قَواعِدُ الاَحکام" ایشان را بسیار می‌ستودند. 🔹 جناب علّامه حلّی (ره) آن‌چنان در فقه قوی بودند که اگر کسی بتواند از عهده‌ی فهم کتاب "قَواعِدُ الاَحکام" ایشان برآید و حتّی بالاتر، قدرت تدریس این کتاب را کَما هُوَ حَقُّه داشته باشد، باید گفت که این شخص، مجتهد قطعی است و در اجتهاد او نمی‌توان شک کرد. 🔸 بیان شد بسیاری از برکاتی که به حضرت علّامه (ره) عطا شد، از ناحیه‌ی مادر عزیزشان و شیر پاک ایشان بود چرا که شیر، عصاره‌ی خَلق و خُلق مادر و شیردهنده است که هم در خلقت و چهره‌ی طفل اثر می‌گذارد، و هم در حالات و اخلاقیات او. 🔹 همچنین هنگامی که پدر می‌خواهد نطفه را به مادر تحویل دهد، تمام خلقیات این پدر و مادر، و تمام آن‌چه را که این دو، از پدر و مادر و اجداد خود گرفتند، همگی در این نطفه اثر دارد. 🔸 و لذا هنگامی که امام حسین (ع)، حضرت علی اکبر (ع) را به میدان می‌فرستادند، بسیار گریه کردند و فرمودند بارالها! کسی را دارم به میدان می‌فرستم که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً، شبیه‌ترین مردم به رسول توست و هر موقع دلمان برای جناب رسول الله (ص) تنگ می‌شد، به صورت علی اکبر نگاه می‌کردیم. @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
امام على (عليه السلام): خوش رويى، آتش دشمنی را خاموش مى كند. غررالحكم حدیث۵۶۱ @modafeanzuhur
روز قیامت است یکی از نام‌های قیامت یوم‌التغابن است، تغابن از غبن می‌آید، همان که می‌گوییم مغبون شد یعنی کلاه سرم رفت، روز قیامت از نحوه حساب کردن در دنیا پشیمان می‌شویم که هر کاری که کردیم با حساب و کتاب اشتباه بوده است. @modafeanzuhur به عنوان مثال کسی برای من این کار را نکرد، من هم نمی‌کنم، از این عالم خوشم آمد پشت سر او نماز می‌خوانم، در حدیثی دیدم که می‌گفت: کسانی که خیر به مردم می‌رسانند و حساب نمی‌کنند راحت می‌میرند. "استاد قرائتی"
📚 آقا بزرگ در قرآن رو باز کرد و با خط نستعلق شکسته، روی برگه ی اول قرآن نوشت : با استعانت به خدا جل جلاله و توکل به اهل بیت علیهم السلام ، در مورخه ... / ... / .... در روز شنبه ، ساعت ۸ صبح ؛ " زهرا " خانم چشم به جهان گشود ...! قدومش مبارک و عاقبتش بخیر پدر بزرگش : میرزا احمد نعمتی قرآن رو بوسید و به من داد که روی طاقچه بزارم. همه صلوات فرستادن و به نشانه ی شادی تولد نوزاد تازه متولد شده کف زدن. زهرای کوچیک توی قنداق سفید رو تحویل آقا بزرگ دادن تا توی گوشش اذان و اقامه بگه ... آقا بزرگ شروع به زمزمه کرد، چشم هام رو بستم و گوش دادم. یکی کنارم نشسته بود و با صدای لرزان گفت : " أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولی‌َّالله " یه قطره اشک از گوشه چشمم ریخت. برگشتم به خاطرات گذشته و خونه ی قدیمی و آقا بزرگ رو به جمعیت گفت : " - خداوند عالمین ، بهترین نعمتی که به بنده ش میده ؛ بعد از اعتقاد به وجود خودش که خدای یکتاست ولایت امیرالمومنینه! فکر نکنیم الان مثلاً توی خانواده ای متولد شدیم که شیعه ی دوازده امامیه ، چیز کمی باشه ها؟ نه اون خدا منت سر ما گذاشته که شیعه متولد شدیم ...! ولی وای به روزی که این نعمت رو مثه پُتک بگیریم دستمون رو باهاش فخر فروشی کنیم که اونوقت مثل قوم یهود میشیم که توی قرآن لعن شدن، چون که یک عمره نژاد پرستی میکنن و میگن ما قوم و نژاد برتریم ...! گاهی وقتا ایمان کسی که از اول هم شیعه و شیعه زاده نبوده ، خیلی بیشتر از ماست. و اون راهی که قراره یه شیعه توی ۱۰۰ سال طی کنه، اون یه شبه خدا دستش رو میگیره و چنان نور واقعی به قلبش می تابونه که هیچوقت این نور خاموش نشه ...! " شهریار شهادتین رو گفت. حاج آقا کُماسی لبخندی زد و بغلش کرد و بهش تبریک گفت. رو به ما کرد و گفت : - شاید باور نکنید که تا الان که اینجام و خدمتتون هستم، این چهارمین نفری هست که دیدم و از دوستان خبرش بهم رسیده ؛ که سر ماجرای شهادتِ این جوون بسیجی ، واقعه ی عاشورا براش مُسَجَّل شده و تصمیم گرفته شیعه بشه ... دستش رو به سمت آسمون بلند کرد و گفت : - بنازم به حکمتت ای خدا ... که با هر قطره ی خونِ شهدا ، مردم فوج فوج و دسته دسته وارد لشکر الهی میشن ...! شهریار هدیه ای که بهش داده بودن رو گرفت و تشکر کرد. با حاج آقا روبوسی و خداحافظی کردیم!‌ از مسجد که بیرون اومدیم رو به شهریار گفتم : - هیچوقت فکر نمیکردم از برادرای اهل تسنن باشی ...!‌ خندید و ادای منو موقع گفتنِ کلمه ی " برادران اهل تسنن " درآورد و گفت : - فعلا که از برادران اهل تشییع شدم اخوی. با خنده گفتم : - در هر حال بهت تبریک میگم، اما جدی جدی نمازت رو شروع کن! از بس نماز نمیخونی نفهمیدم سنی هستی یا شیعه. خب خبر خوب برات دارم که دیگه لازم نیست دسته به سینه وایسی، خیلی ریلکس دستاتو پایین بیار پاهاتم دیگه نیاز به شستن نداره ... همون یه مَسح کوچولو بزنی قبوله! با خنده دستاشو به هم مالید و گفت : - آخ جان! یادم نبود که فی المجلس تا شهادتین رو گفتم " صیغه " هم حلال شد! یکی به‌ پهلووش زدم و گفتم : - ای مردشورت رو ببرن که تو هر وضعیتی ، آدم بشو نیستی! با خنده جواب داد : - بده مگه؟ حالا که فکر میکنم خیلی هم خوبه مخصوصاً که امروز با صدف عابدینی هم کلاس دارم. یه صیغه محرمیت میخونیم و خلاص دیگه میرم خونه شون درس میدم. آموزشگاه هم خیلی دوره والا! - یه کم از خدا خجالت بکش دست از این دلالی بازی بردار. اما جداً من با این کلمه ی " صیغه " مشکل دارم. اولاً که اسمش " عقد موقت " هست. دوماً متاسفانه یه جوری توی عرف ما جا افتاده که هر کی اسم عقد موقت یا صیغه رو بیاره حس میکنن به معنی خیانت و هوس بازیه ...! در حالی که این تبصره برای اوناییه که همسرشون مشکل یا بیماری داره و ... یا مثلاً اون بنده خدایی که مجرده و توانایی ازدواج نداره! جالبه که اکثر کسایی که اول گارد میگیرن خانم ها هستن! مثلاً به یه خانم بگی من مجردم و فعلا توانایی ازدواج ندارم. توی قانون شرع و اسلامی و با ثبت تعهد، میتونم با شما موقتاً ازدواج کنم؟ شرط میبندم که هر چی از دهن شون در بیاد بارم میکنن و شاید کار به زد و خورد برسه!! ولی اگه بگم حاضری با هم بدون هیچ تعهد و قولی دوست باشیم؟ خیلی راحت قبول میکنه و می پذیره! شهریار یه تاکسی گرفت و در حال سوار شدن گفت : - خب برای پسرا هم همین دوستی بهتره دیگه! مگه خرن که برن ازدواج کنن؟👇
📚 وسط شلوغی اغتشاش و شعارهای با ربط و بی ربط، یکی از دخترا رو شناختم. خانم مقدم بود ... هُدی ثابتی مقدم! مشغول شعار دادن ها برای رفع تبعیض و مشکلات اقتصادی بود. شعارهایی که شاید منم اگه میخواستم اعتراض کنم ، حتماً به زبون می آوردمش ...! اما اینجا و وسط این همه آدم که حتی نمیشد تشخیص داد کدومشون اجیر کرده و نفوذی هستن، تشخیص حق از باطل خیلی سخت بود! خانم مقدم بی توجه به بقیه شعار میاد. یهو یکی از پسرا مقنعه ی سرش رو کشید از سرش درآورد و توی آتیش پرتش کرد! سرم رو پایین انداختم و شروع کردم به راه رفتن ... عصبی شده بودم و نمیدونستم باید چکار کنم! جزوه ی نو تازه کپی شده با عرقِ دستام مچاله تر شد...! سرم رو بلند کردم و متوجه شدم که داشت با پسری که مقنعه شو در آورده بود دعوا میکرد و فریاد میکشید. با عجله سمت فروشگاه نزدیک دانشگاه دوییدم‌. اولین شالی که روی رگال بود رو برداشتم و نمیدونم چطور پولش رو حساب کردم و به سمت جمعیت دوییدم. گم شده بود. توی شلوغی جمعیت و صداهای مختلف چند بار صداش زدم : - خانم مقدم ... خانم مقدم ... اما نبود! چشم گردوندم تا پیداش کنم اما نتوستم انگار تو این چند دقیقه جمعیت دو برابر شده بود. ماشین ها از ترس اینکه نکنه بلایی سرشون بیاد، مسیرشون رو منحرف میکردن و فقط گاز میدادن. نمیدونم چقدر گذشت که یهو صدای آژیر پلیس ویژه و همزمان بمب اشک آور و دود جلوی چشم همه رو گرفت. چند نفر فریاد میزنن فرار کنید چند نفر گفتن دستمال جلوی دهنتون بگیرید. پلیس ویژه شروع کردن به دستگیری! دود و گاز اشک آور کمتر شد با عجله و با لباس یگان ویژه سمت پسرا رفتن و قبل از اینکه بتونن فرار کنن دستگیرشون میکردن خواستم از جمعیت فاصله بگیرم اما صدای داد و فریاد کسی باعث شد مردد بشم صدای فریاد یه نفر می اومد که ظاهراً نمیخواست دستگیرش کنن و مدام با ناله فریاد میزد : - من با اینا نیستم ... بخدا من با اینا نیستم من فقط اومدم از اقتصاد ویران مون بنالم از بیکاری جوون هامون همین ...! یهو یکی از نیروهای پلیس که خانم بود گفت : - که وسط این همه پسر اومده بودی شعار اقتصادی بدی آره ... خر خودتی دختر جون! امثال شما رو خوب میشناسیم! خانم مقدم با عجز و لابه گفت : - من با این پسرا نیستم من با نامزدم اومدم. با شنیدن این حرف دور وایسادم اطرافم رو نگاه کردم که اثری از نامزد خانم مقدم ببینم اما خبری نشد ... پلیسِ خانم دستش رو گرفت و میخواست به سمت ون ببرش و رو بهش گفت : - دم دانشگاه وایسادین و حجاب درمیارین؟ مگه مملکت بی قانونه ...! خانم مقدم با بغض گفت : - من حجاب داشتم، یکی از همین پسرا مقنعه مو کشید و تو آتیش انداخت! بخدا من حجاب داشتم. پلیس با نیشخند گفت : - پس اون نامزد بی غیرتت کجا بود که پسرا داشتن حجابت رو برمیداشتن؟ خانم مقدم سکوت کرد و دیگه چیزی نگفت. من میدونستم که خانم مقدم حجاب داشت و اون پسر چکار کرد. باید یه کاری میکردم پس با تعهدم چکار میکردم؟ مگه قول نداده بودم که هیچ دخالتی نکنم؟ مگه تازه کلی کتک نخورده بودم و پس کله مو جراحی کرده بودن؟ اما نتونستم ... دختره بیچاره رو به جرم کشف حجاب میخواستن ببرن در حالی که من شاهد بودم که داشت راستش رو میگفتم. هر چند که با تظاهراتش موافق نبودم با عجله جلو رفتم و گفتم : - خانم مقدم ... خانم مقدم برگشت و نگام کرد. شال رو به سمتش گرفتم و رو به پلیس گفتم : - من خودم دیدم یه پسر مقنعه شو درآورد و تو آتیش انداخت ... میتونید توی دوربین ها ببینید! و به دوربین های مغازه ی روبرو اشاره کردم ... خانم مقدم با عجله سمتم اومد و شال رو از دستم کشید و سرش کرد. کنار من وایساد و رو به پلیس زن گفت : - اینم نامزدم ... حالا دست از سرمون بردارین! یکی از نیروهای یگان ویژه سمتِ پلیس زن اومد و گفت : - مگه نگفتم باهاشون بحث نکنید؟ فقط سوار کنید! پلیس خانم به ما اشاره کرد و گفت : - این دختره حجاب نداشت و توی جمعیت بود! گفت با نامزدش اومده شعار صلح طلبانه بده ...!!! اینم نامزدش الان خودش رو رسوند براش شال آورد. پلیس یگان ویژه سمت مون اومد و با عجله منو به سمت خودش کشید و گفت : - یالا سوار شین. رو بهش گفتم : - من که کاره ای نیستم. فقط اومدم به این خانم که هم دانشگاهیمه شال بدم ... یهو پلیس خانم با نیشخند رو به خانم مقدم گفت : - که نامزدته آرررره؟ هِههههه آقای نامزد که همون اول کاری زیرش زد! خاک بر سرتون کنن که انقدر زود گول این پسرا رو میخورید. یالا سوارشو ...! رو به یگان ویژه گفتم : - باور کنید من فقط براشون شال آوردم همین دستم رو محکم گرفت و همراه یه نفر دیگه به سمت وَن دیگه ای کشوند و گفت : - همراه ما بیاید ... مشخص میشه ماجرا چیه ادامه دارد ...
إلهی، تا کنون از این و آن به سویت راه می یافتم و اینک از تو به این و آن آشنا می شوم. فراز ۲۷۷ @modafeanzuhur
مدافعان ظهور
#شرح_دروس_معرفت_نفس #جلسه_هشتاد_و_هفت ۸۷ #بحث_حرگت #شرح_کتاب_معرفت_نفس #علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ ▫️ 🌸 عدم جدایی عالم و آدم 🔸ما از عالم جدا نیستیم. ما مغتذی هستیم و عالم، غذای ماست و هر چه این غذا را می خوریم، این غذا، ما می شود. تقریبا به جایی می رسد که تمام عالم درونی می شود و هیچ چیز بیرونی نداریم. 🔸انسان وقتی قوی شود، تمام عالم، اعضا و جوارح او می شود، به حقیقت یک شخص باز گردیده، کل عالم شده که به یک معنا، این تعبیر به " ولایت " می شود. 🔸کل عالم، قرآن است. کل وجود انسان، عالم است. کل عالم، انسان است. باید این حرف پیاده شود. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ @modafeanzuhur " انسان ثابت سیال است " که به لحاظ ملکوتش و روحش ثابت است و به لحاظ اشتداد وجودی و به لحاظ بدن که مرتبه نازله اوست، سیال است. عالم و نشأه طبیعت ثابت سیال است یعنی هم در حرکت جوهری است و هم عالم بودنش محفوظ است. یوم در قرآن ظرف ظهور و تجلی حق است که دمبدم و لحظه به لحظه افاضه فیض می فرماید. مانند این که فردی دست به قلم گرفته و آن چه در ذهنش می آید، بر روی کاغذ پیاده می کند. این الان ظرف ظهور اوست که آن به آن دارد از ناحیه او تجلی پیدا می کند. لذا آن چه را که در نظام هستی هست، تجلیات و ظهورات است که تعبیر به یوم و روز می نمایند که ظرف ظهور است. ۸۷ @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏💢
مدافعان ظهور
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ ▫️ 🌸 عدم جدایی عالم و آدم 🔸ما از عالم جدا نیستیم. ما مغتذی هستیم و عالم، غ
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ 🔸ذات و سرشت همه ی ذرات نظام هستی در حرکت هستند. حتی حرکت الکترون و پروتون در اتم نیز حرکت در عرض( مکانی) است که به طفیل حرکت ذاتی و جوهری حادث می شود و لازم به ذکر است که حرکت در اعراض ( جسم تعلیمی) با حواس ظاهری ادراک می شود ولی حرکت جوهری ( جسم طبیعی) با حواس ظاهری ادراک نمی شود، بلکه با علم شهودی می توان ادراک نمود که « جلوه کند نگار من تازه به تازه نو به نو » 🔸آنچه از علوم دانشگاهی و حوزوی کسب می کنیم، همه علوم رسمی محسوب می شوند که هنوز در مقام شهود و چشیدن نیست، بلکه باید این علوم رسمی را مقدمه ای قرار داد تا به علم حصولی و شهودی رسید که رسیدن به این علم، پا نهادن در مقام انسانی و خروج ازعادت و متّصف شدن به حقایق است. ۸۷ @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید🙏💢
📚 به جمعیتی که توی پاسگاه نشسته بودن نگاه کردم. دیگه از هیاهوی خیابون خبری نبود. انگار گرگ های توی خیابون که میخواستن جمعیت رو بشکافن و هر مخالفی رو بِدَرَن ، الان فقط یه مشت جوون گول خورده ی رسانه ای بودن‌ که از بره هم بره تر بودن ...! نیروهای یگان اونقدر خبره بودن که به سرعت چند نفر رو که ظاهراً سر دسته های ماجرا بودن از بقیه جدا کردن و با خودشون بردن. ظاهراً قشری که اینجا نشسته بودن قسمت خاکستری ماجرا بودن! اونایی که قرار بود تُناژ خاکستری بودن شون ، حکم شون رو صادر کنه تا جهنمی یا بهشتی بودن شون مشخص بشه! اونقدر شُکه بودم که توی سکوت نشسته بودم! با خودم فکر میکردم که پس اون تعهدی که به دانشگاه دادم چی میشه؟ شاید منم بابت این ماجرا اخراج میکردن ... ته دلم خالی شد! از درون با خودم به جدال افتادم - آخه برای چی خودت رو قاطی این ماجرا کردی پسره ی احمق؟ + چه کاری ازم برمی اومد؟ پسره مقنعه شو درآورد. - مثلاً میخوای بگی خیلی مدافع قرآن و خدا و پیغمبری؟ اون حتماً خودش دلش میخواسته جزو این جریان باشه که قاطی شون شد! + اگه میخواست پس چرا وقتی پسره مقنعه شو تو آتیش انداخت باهاش دعوا کرد؟ - شاید اونم مثه تو نگران دانشگاه و اخراج شدنش بوده! + هر چی که هست من تا حالا بی عفتی و بدی ازش ندیدم. - مگه چقدر میشناسیش؟ واقعاً که احمقی. - همین دو برخورد برام کافی بود بدونم اهل این جریان نیست و چیزایی که شعار داد حرف دل منم بود! حرف دل همه ی جوون ها بود! اما قبول دارم الان و توی این شرایط جای ابرازش نیست. با صدای رئیس پاسگاه به خودم اومدم : - آهای خانم شما بیا اینجا ... خانم مقدم هم که مثه من توی افکارش فرو رفته بود به خودش اومد و گفت : - من ...؟ - بله با شمام! خانم مقدم به کُندی که حس میکردی وزنه سنگین به پاش وصل کردن به سمت‌ رئیس پاسگاه و مسئول یگان ویژه و همون خانمی که سوارش کرده بود رفت. - اسم و فامیل - هدی مقدم. - اونجا چکار میکردی؟ برای چی شعار میدادی؟ از کی خط گرفتی؟ رئیست کیه؟ خانم مقدم با نیشخند جواب داد : - ظاهراً فیلم جنایی خیلی نگاه میکنید. من نه رئیس دارم نه از کسی خط گرفتم! کور که نیستم دارم وضعیت این مملکت رو می بینم! چطور مسئولین هر غلطی دلشون بخواد انجام میدن و میرن و هیچکسی هم نه پاسخگوئه نه مجازاتشون میکنه اونوقت که رسید به ما شدیم اغتشاشگر و آشوبگر؟ من حق خودم رو فریاد زدم از هیچکسی هم ترسی ندارم! رئیس پاسگاه گفت : - چیه اون خواسته ت که بخاطرش حجاب درمیاری؟ اینه اون زن و زندگی و آزادی که ازش دم میزنید؟ مردم رو میکشید و اموال عمومی رو آتیش میزنید! کو اون آزادی ها؟؟ خانم مقدم جواب داد : - هیچ آزادی وجود نداره، همین شما هم که الان این لباس تنته هیچ آزادی نداری والا دلت نمیخواست نصفه شبی اینجا باشی! منم آزادی نخواستم ما زنا یک عمره‌که هیچچچچ آزادی نداشته و نداریم. من برابری میخوام!‌ و برای برابری هم نیازی به کشف حجاب ندارم ... یکی از همین پسرای عوضی مقنعه منو برداشت و گرنه قبل از اون حجاب داشتم! پلیس دستش رو روی سیستم تکون داد و گفت : - مشخص میشه! کد ملی؟ خانم مقدم چشماش رو بست و چیزی نگفت. - گفتم کد ملی؟ زود ... خانم مقدم از صحبت های صریحش فاصله گرفت و با حالت ملتمسانه گفت : - کجا رو باید امضا کنم و تعهد بدم؟ پلیس از جاش پاشد و گفت : - گفتم کدملی؟ گوشت مشکل داره؟ خانم مقدم با من من جواب داد : - حفظ نیستم. - مشکلی نیست کیفش رو بیارین اینجا پلیس خانم که از شانس گند ما ظاهراً ول کن ماجرا نبود گفت : - اون آقایی هم که اونجا وایساده لباس سبز تنشه با این خانمه، ظاهراً نامزدشه! از اون بپرسید شاید کد ملیش رو حفظ باشه! قلبم به شدت شروع به تپیدن کرد. نمیدونستم باید چه جوابی بدم. اگه میگفتم نامزدش نیستم دروغش مسجّل میشد و بیشتر بهش شک میکردن ... اگرم سکوت میکردم برای خودم بد میشد و معلوم نبود که قرار بود باهامون چیکار کنن!! نفس عمیقی کشیدم و چیزی نگفتم. یه سرباز با کوله پشتی سفید و مشکی وارد شد و روی میز رئیس گذاشتش. خانم مقدم با ناراحتی چشماش رو بست. در کیفش رو باز کرد و محتویاتش رو میز خالی کرد. بین وسایل و پخش و پلایی که توی کوله بود بالاخره یه کیف پول پیدا شد ...! پلیس کارت ملی رو بیرون کشید و گفت : - عجب! واقعاً شماره ملی تون رو حفظ نیستین؟! از قضا خیلی هم شماره ی رُندی داره ...! به سرعت توی سیستم تایپ کرد ومشغول خوندن شدم. خانم مقدم با مشت شالش رو گرفته بود و مداوم گره میکرد و باز میکرد! حس میکردم استرس شدیدی رو تحمل میکنه!‌ 👇
مدافعان ظهور
📚 #کاردینال #قسمت_هفدهم ✍ #م_علیپور به جمعیتی که توی پاسگاه نشسته بودن نگاه کردم. دیگه از هیاهوی
پلیس که انگار به اطلاعات مهمی دست پیدا کرده بود چند بار دکمه ی اسکرول موس رو بالا و پایین برد! چند دقیقه چیزایی رو تایپ کرد. یه کم ابروهاش رو بالا برد و از جاش پاشد، سمت رئیس پاسگاه رفت و دم گوشش چیزی گفت! رئیس پاسگاه هم ابروهاش رو بالا برد و اینبار رو به خانم مقدم با نیشخند گفت : - گفتم که دانشجوی نخبه ای مثه شما با رتبه تک رقمی ، محاله که یه شماره ملی کوتاه رو حفظ نباشه ...! پس علتش همین بود آرررره؟ میخواستین سر مامور دولت رو هم شیره بمالید؟ از شما بعید بود که ندونین سیستم اطلاعاتی در کسری از ثانیه میتونه اطلاعات شما یا هر کسی دیگه رو در بیاره! خب ... قضیه جالب بود و داره جالبترم میشه! حاج آقا خبر دارن دختر گل شون این موقع از شب مهمون ماهستن و از قضا کشف حجاب هم کرده بودن؟؟ متاسفانه اونقدر که مدافع حقوق خودتون هستید ظاهراً نگران آبروی حاجی نبودین که اینطور سرخوشانه توی اغتشاشات شرکت کردین! خانم مقدم دستش رو کنار شالش برد و شقیقه شو لمس کرد. انگار سردردش بدتر شده بود ...! رئیس پاسگاه به سمت خانم مقدم رفت. صداش رو پایین آورد و گفت : - متاسفانه چاره ای جز اینکه ایشون رو احضار کنیم باقی نمونده! شاید ایشون بهتر بتونن ما رو توجیح کنن که چه خبره و شما بین اون جمعیت چه میکردین! به سمت میزش رفت و رو به پلیس یگان ویژه گفت : - لطف کنید یه کم محیط رو خلوت کنید. نیروهای اضافه رو به مرکز بفرستید. چند تا سرباز هم دم در بفرستید کشیک بدن. امشب ظاهراً خیلی کار داریم! ادامه دارد ...
رَین ، زنگار و چرک قلب است: ‌ عرب چرک صوری و ظاهری را «وَسَخ» میگوید و چرکی که به دل و جان می نشیند و به اصطلاح چرک باطنی را «رَین» تعبیر میکند . رین زنگ و چرک است که بر دل می نشیند و نمی‌گذارد که چشم دل ببیند ، کردارشان بر دلشان زنگار شده است. جناب فارابی میفرماید که این رین و زنگارهای دل شبیه بیماری بُلیموس(بیماری که فرد گرسنه هم هست ولی همیشه احساس سیری میکند) عقل را میگیرد و نفس ناطقه را بیمار می‌کند و انسان مثل چارپایان می شود و حرف های نامربوط میزند و احساس نیاز به معارف و حقایق و کمال و علم و انسانیت و صفا نمیکند . ص ۲۶ @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید
بسم‌الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی
نکته روز: چون این دو روز نبودم امروز میخوام یه مطلبی رو یادتون بدم که بلاشک گره های کور زندگیتون باهاش باز میشه حالا اون نکته چیه؟
⭕️ مولا امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: 🦋 هر کس ۶ آیه اول سوره حدید و سه آیه آخر سوره حشر رو بخونه هر حاجتی که از خدا بخواد برآورده میشه ، مثلا عاقبت بخیری خودش و بچه هاش ، ظهور حضرت حجت عج و سلامتی خود و پدر و مادر و فرزندان حالا چرا ؟ چون این آیات دارای اسم اعظم هستند و هر که خدا رو به اسم اعظمش بخواند و طلب حاجتی بکند خداوند آن را اجابت میکند بهترین زمانش هم صبح بعد از نماز صبحه یا بعد از نمازهای واجب
والسلام
💠 حضرت علامه حسن زاده آملی (ره) 🔹 انسان هر چه عالم تر و کامل می شود به اصلی که علم و کمال است نزدیک تر می شود و بدان تشابه و تجانس زیادت می کند و به وی تقرّب می جوید و به رنگ او در می آید. 📘 دروس‌ معرفت نفس/ص۱۱۴ @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
💠 استاد صمدی آملی حفظه الله 🔹راه تطهير قوه‌ ی خيال در سوء ظن ها این است که انسان همیشه جهت‌ مخالف گمان خود را اخذ کند، تا دید نسبت به‌ دوست و همکار و همسایه خود بدگمان شده، است زود طرف مقابل را بگيرد و بگوید: ان شاءالله این گونه که من فکر می‌کنم نبود. 📘 شرح مراتب طهارت/ج۱/ص۱۱۲ @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
✔️منتظر گفتگو با شیطان ۵ باشید...
4_5890739103221159547.mp3
10.23M
🎙️ جلسهٔ ششم در محضر (طال عمره) تاریخ - ۹۴/۴/3 🔻عناوین: -(01:00) منظور از قلب سلیم در تفسیر ابن عباس از آیه (الا من اتی الله بقلب سلیم) ↩️ (02:00) قلب انسان، ابزار سنجش محبت براساس روایت روایت امام رضا ع {و قد سَألَهُ ابنُ الجَهْمِ : جُعِلتُ فِداكَ ، أشْتَهي أنْ أعْلَمَ كيفَ أنا عِندَكَ ؟ ـ : انظُرْ كيفَ أنا عِندَكَ!} (07:00) روایت امام علی ع {قال أمير المؤمنين عليه السلام: إن الشك والمعصية في النار، ليسا منا ولا إلينا، وإن قلوب المؤمنين لمطوية بالايمان طيا فإذا أراد الله إنارة ما فيها فتحها بالوحي فزرع فيها الحكمة زارعها وحاصدها} ↩️(08:00) مفهوم معصیت (معصیت جسمی و قلبی) ↩️(10:00) اعمالی که در حکم نفی خداوند و قیامت هستند ↩️(13:00) اهمیت تفکر و خلوت در بازشدن قلب ↩️(16:00) حکمت، نتیجه باز شدن قلب @modafeanzuhur 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0