🔴 تعویق تصمیمات (پروکراستینیشن)
🔴 #procrastination
▪️تعلل یا درنگ کردن در تصمیمات و به تعویق انداختن مداوم کارها را #پروکراستینیشن می گویند. این عمل ساز و کاری است که فرد وظایف خود را به طور متوالی به زمان و روز دیگری معوق میکند و به جای انجام آنها به امور دیگر میپردازد. برخی عواملی که برای #تعویق_تصمیمات، برشمردهاند عبارتند از:
➊ #احساس_خود_کم_بینی:
وقتی کسی از خود توقع دارد کاری که انجام می دهد بهترین و کامل ترین باشد و به نتیجه دلخواه نمی رسد، ممکن است این احساس به او دست دهد.
➋ #حال_نگری:
بعضی انسان ها قادر به دیدن افق های دور دست نیستند و تنها زمان کوتاهی از عمر خود را می بینند. انگار همه چیز برای آن ها امروز است و فردایی وجود ندارد. ناگفته نماند که افراد دم بین، در امر دنیا هم موفق نخواهند بود؛ چرا که تنها مزد امروز را می خواهند و به آینده و فردا بی توجه اند.
➌ #بدبینی:
کسانی که به زندگی خوش بین ترند، تحمل ناملایمات زندگی برایشان آسان تر است و کار برای آن ها رنج آور نیست. در مقابل افراد بد بین دست به کاری نمی زنند و منتظر میمانند برایشان اتفاق بیافتد.
➍ #کمال_گرایی_وسواس_گونه:
کمال گرایی و دقت برای خوب انجام گرفتن کار لازم است، اما کمال گرایی وسواس گونه که هر چه را که انجام می دهد ناکافی ببیند، راه مناسبی برای بالا بردن کیفیت نیست.
➎ #راحت_طلبی:
لذت جویی آنی و بی تابی در رسیدن به خوشی، نوعی کوته بینی است. راه رهایی از این بیماری، روی آوردن به لذت جویی دراز مدت است.
➏ #شرمساری:
اگر شما کاری کنید که آن را نادرست بدانید، در خود احساس شرمساری می کنید. این هیجان می تواند باعث عقب انداختن کار بشود. مثلا وقتی کار را دیر به مدیر تحویل می دهید و شرمنده می شوید، کار بعدی را با سردی بیشتری انجام می دهید. برای درمان این آفت تلاش کنید از خطاهای پی در پی جدا پرهیز کنید تا احساس شرم، اضطراب و هیجان در شما پایدار نشود.
➐ #اضطراب:
اضطراب در نتیجه ی ترس از عدم موفقیت در آینده به وجود می آید. شخص می ترسد که در کارش موفق نشود. این ترس و اضطراب باعث به تعویق انداختن کارها می شود. پذیرش ریسک که اقتضای زندگی است، خود می تواند نوعی درمان به حساب آید.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔺در دنیای کسب و کار؛
🔻فوتبال را دوست دارید یا والیبال؟
✍ کانال مدیریت استراتژیک
⚽️ عده ای از شرکتها دوست دارند که همیشه با رقبا درگیر شده و آنها را پشت سر گذاشته و به اهداف شان برسند و از برخورد و اصطکاک با رقبا لذت می برند؛ بعنوان مثال اگر رقیبشان محصول جدیدی به بازار عرضه کند، این دسته از شرکتها تلاش می کنند که به نوعی جواب این معرفی محصول از سوی رقیب را داده و محصولی با همان ماهیت و کارکرد ، تولید و سریعا به بازار عرضه کنند؛
🏐 اما عده ای دیگر از شرکتها هیچ علاقه ای به درگیری و چالش با رقبا ندارند و سعی می نمایند شرایطی را فراهم آورند که کمترین اصطکاک و برخورد را با محیط فعالیت رقبا داشته باشند؛ این دسته از شرکتها با تمرکز بر نقاط قوت داخلی شرکت خودشان سعی می کنند با رقبا به رقابت بپردازند و دوست دارند در فضایی بدور از برخورد های رقابتی، به رقابت با رقیب بپردازند؛
🔴 استراتژی شرکت شما فوتبالیست یا والیبالی؟
⚽️ اگر از دسته اول هستید، پس به #استراتژی_فوتبالی در عرصه کسب و کار علاقه دارید.
🏐 اگر از دسته دوم هستید، پس به #استراتژی_والیبالی در عرصه کسب و کار علاقه دارید.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔴 زندگی مگس وار
✍ #محمد_رضا_شعبانعلی
💢 حکایت مگسی در خانه:
◾️دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم. یک هفته بود که با هم زندگی میکردیم. شبها که دیر میخوابیدم، تا آخرین دقیقه ها دور سرم میچرخید. صبح ها اگر دیر از خواب بیدار میشدم، خبری از او هم نبود. شاید او هم مانند من، سر بر کتابی گذاشته و خوابیده بود.
💢 در گشت و گذار اینترنتی متوجه شدم که؛
▪️عمر بسیاری از مگس های خانگی در دمای معمولی حدود ۷ تا ۲۱ روز است. با خودم شمردم. حدود ۷ روز بود که این مگس را میدیدم. این مگس قسمت اصلی یا شاید تمام عمرش را در خانه ی من زندگی کرده بود. احساسم نسبت به او تغییر کرد. به جسدش که بیجان روی میز افتاده بود، خیره شده بودم.
▪️غصه خوردم. این مگس چه دنیای بزرگی را از دست داده است. لابد فکر میکرده «دنیا» یک خانه ی ۵۰ متری است که روزها نور از «ماوراء» به درون آن می تابد و شبها، تاریکی تمام آن را فرا میگیرد. شاید هم مرا بلایی آسمانی میدیده که به مکافات خطاهایش، بر او نازل گشته ام! شاید نسبت آن مگس به خانه ی من، چندان با نسبت من به عالم، متفاوت نباشد.
▪️من مگس های دیگر خانه ام را با این دقت نگاه نکرده ام. شاید در میان آنها هم رقابت برای اینکه بر کدام طبقه کتابخانه بنشینند وجود داشته.
▪️شاید در میان آنها هم مگس دانشمندی بوده است که به دیگران «تکامل» می آموخته و میگفته که ما قبل از اینکه «بال» در بیاوریم، شبیه این انسانهای بدبخت بوده ایم. شاید به تناسخ هم اعتقاد داشته باشند و فکر کنند در زندگی قبلی انسانهایی بوده اند که در اثر کار نیک، به مقام «مگسی» نائل آمده اند.
▪️شاید برخی از آنها فیلسوف بوده باشند. شاید در باره فلسفه ی زندگی مگسی، حرف ها گفته و شنیده باشند. شاید برخی از آنها تمام عمر را با حسرت مهاجرت به خانه ی همسایه سر کرده باشند.
▪️مگسی را یادم میآید که تمام یک هفته ی عمرش را پشت شیشه نشسته بود به امید اینکه روزی درها باز شود و به خانه همسایه مهاجرت کند،
▪️مگس دیگری را یادم آمد که تمام هفت روز عمرش را بی حرکت بر سقف دستشویی نشسته بود. تو گویی که فکر میکرد با برخاستن از سقف، سقوط خواهد کرد. یا شاید از ترس اینکه بیرون این اتاق بسته محبوس، جهنمی برپاست…
💢 بالای سر مگس مرده نشستم و با او حرف زدم:
▪️کاش میدانستی که دنیا بسیار بزرگ تر از این خانه ی کوچک است.
▪️کاش جرأت امتحان کردن دنیاهای جدید را داشتی.
▪️کاش تمام عمر هفت روزه ی خود را بر نخستین دانه ی شیرینی که روی میز من دیدی، صرف نمیکردی.
▪️کاش لحظه ای از بال زدن خسته نمیشدی، وقتی که قرار بود برای همیشه اینجا روی این میز، متوقف شوی.
💢 آن مگس را روی میزم نگاه خواهم داشت تا با هر بار دیدنش به خاطر بیاورم که:
➊ «عمر من در مقایسه با عمر جهان از عمر مگس نیز کوتاهتر است. دنیا، بزرگتر و پیچیده تر از چیزی است که می بینم و می فهمم. پس نباید بر روی نخستین شیرینی زندگی، ماندگار نشوم.»
➋ نمیخواهم مگس گونه زندگی کنم. بر می خیزم. دنیا را میگردم و به خاطر خواهم سپرد که عمر کوتاه است و دنیا، بزرگ. بزرگتر و متنوع تر از چیزی که چشمانم، به من نشان میدهد.»
#داستان_های_مدیریتی
#زندگی_مگس_وار
#محدودیت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
افراد باهوشتر از خودتان استخدام کنید❗️
✍ #پایگاه_جامع_مدیریار
▪️شما میخواهید کارکنانی که صادق، پر انگیزه و باهوش هستند را استخدام کنید. اگر کسی که میخواهید استخدام کنید باهوشتر از شما باشد، دیگر خیلی بهتر است! در این مطلب چهار دلیل میآوریم که چرا باید افراد باهوشتر از خودتان را استخدام کنید:
➊ افراد باهوش میدانند چگونه از توانمندیهای خود در شرکت استفاده کنند:
• آنها پیشتر تجربههایی داشتند که میتواند در شرکت شما مثمر ثمر باشد. افراد باهوش چون توانمند هستند و قوتهای زیادی دارند همواره روشهای بهینهای را برای انجام کارها پیدا میکنند.
➋ افراد باهوش، کارآمد و فعال هستند:
• این افراد تقریباً بیش از میانگین بقیه افراد کار میکنند و از ساعات کاری حداکثر استفاده را میکنند. آنها فعالانه در کار به دنبال ارتقای کارایی سازمان هستند و از ابزارهای موجود در سازمان به بهترین نحوی استفاده میکنند.
➌ افراد باهوش خودشان را محدود به شرح شغلشان نمیکنند:
• موفقترین کارکنان در شرکت کارکنانی هستند که صرفاً مشغول انجام وظایفی که در شرح شغلشان آمده است، نیستند بلکه طوری کار میکنند که انگار در شغل بالاتر از شغل خودشان مشغول هستند.
• این کارکنان معمولاً نیازهای مدیر را پیشبینی و با این کار خود را لایق ترفیع میکنند. افراد باهوش مهمترین شغلشان را کمک به شرکت در موفقتر شدن میدانند، پس برای آنها فرقی ندارد کجای سلسله مراتب سازمانی مشغول به کار هستند.
➍ افراد باهوش رئیسشان را به چالش میکشند:
• از این چالشی که میان رئیس و این افراد ایجاد میشود، شرکت بهرهمند میشود. افراد باهوش با پرسیدن سؤالهای چالشی و تلاش در یافتن پاسخ این سؤالها شرکت را در بهتر شدن کمک میکنند.
🔚 کلام آخر:
▪️بنابراین به عنوان مدیری موفق، هیچگاه از استخدام کسانی که مستعدتر و باهوشتر از خودتان هستند، نترسید و برعکس، فعالانه دنبال یافتن و استخدام این افراد باشید.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔴 "خودرضامندی"؛ دشمن تحول سازمانی
#self_satisfaction
📔 عنوان: #رهبری_تغییر
#Leading_Change
🔺 نویسنده: #جان_کوتر
🔻 انتشارات: #نسل_نواندیش
#John_Kotter
▪️از قدیم گفتهاند گام اول درمان، #قبول_درد است. بسیاری از شرکتها در مرحله قبول درد دچار مشکل میباشند. تغییرات محیطی، فرصتها و تهدیدها را میآفرینند. اما سازمان آنچنان غرق در رضایتمندی دروغین خویش است که از این تحولات بهآسانی میگذرد. دیری نمیپاید که شرکتهای رقیب، مزیتهای رقابتی شرکت را محو میکنند.
▪️گام بعدی #انحطاط از آنجا شروع میشود که ترازهای مالی دچار مشکل میشوند و مدیران شرکت با اضطراب و بدون توجه به استراتژی شروع به اقدامات کاهش هزینه میکنند. فرآیندها و اقدامات توانمند ساز مختل میشوند و باسیاستهای کاهش هزینه تعدیل میشوند. کارکنان ارزشمند شروع به ترک سازمان میکنند. وقتی شرکت به این مرحله رسید احیاء مجدد آن بسیار دشوار میباشد.
▪️بارها در محل کار خود بخصوص وقتی ارتقاء شغلی گرفتهاید، با مشکلات و فرصتهایی مواجه میشوید که #سازمان نسبت به آنها بیتوجه است. همانکه بخواهید تغییر و تحولی در سازمان ایجاد کنید، وراجهای حرفهای دستبهکار میشوند و با انواع استدلالها جلوی شما را خواهند گرفت، با جملاتی نظیر؛
• این "درست است ما مشکلاتی داریم اما ما کارمان را بهخوبی انجام میدهیم" ،
• "ما مشکلاتی داریم اما همه شرکتها از این مشکلات دارند".
ازاینرو، بیشتر #پروژههای_تحول در نطفه خفه میشوند یا آنچنان کند پیش میروند که دیگر اثربخشی لازم را ندارند.
🔚 کلام آخر:
▪️من ۲۵ سال سابقه مشاوره و مدیریت پروژههای تحول را دارم. به نظر من چاره کار مبارزه با #خودرضامندی ایجاد اضطرار میباشد:
• بین #اضطرار و #اضطراب تفاوت قائل شوید. "اضطرار" ایجاد نارضایتی از وضعیت موجود و "اضطراب" تشویش بیثمر در تصمیمگیری و نگرانی در دل کارکنان میباشد.
• پیشنهاد میکنم، پیش از آغاز هر پروژه متحولانه ای، حس اضطرار در سازمان ایجاد شود تا #انگیزه_تغییر در سازمان تقویت گردد.
#کتابنگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔴 خارخاسَکیسم و سلاطین اقتصاد ایران
✍ #دکتر_محمد_فاضلی
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
💢 گیاه خارخاسک:
▪️پدر عزیزم قریب سی سال پیش حدود یک هکتار سیبزمینی در زمینهای پدریاش کاشته بود که سراسر آنرا خارخاسک گرفته بود. گیاه خارخاسک – که در منطقه فراهان اراک آنرا پِیکُل مینامند - علیرغم اینکه گیاه دارویی مفیدی است، ولی برای سیبزمینی آفت جدی است. شاخههای پِیکُل به سرعت روی زمین دراز میشوند (اصطلاحاً دستک میزنند) و عرصه را بر گیاهان کشتشده تنگ میکنند. خارهای مخوف و قدرتمندی هم دارد که گاه از زیره کفش هم عبور کرده و مزرعهدار را آزار میدهند. موقع برداشت محصول با دست هم آزاردهندهاند.
▪️من در آن سنین نوجوانی، عاشق گذران تابستان در روستا بودم و وجین کردن پیکلها بهانه خوبی برای ماندن در مصلحآباد بود. صبح میرفتم سر زمین، شُلکاری و تفریحی، دو سه ساعتی پیکلها را با بیل میزدم و روی هم پشته میکردم.
▪️چند روز طول میکشید تا به ته زمین برسم. پِیکلها را میزدم، نوبت آب زمین رسیده بود. آب میگرفتیم، زمین گل میشد و چند روزی نمیشد پا در زمین گذاشت. زمین که خشک میشد، دوباره پیکلها سرتاسر زمین روییده بودند. روز از نو، روزی از نو. بهانه خوبی برای تفریح، گرفتن ژست کار کردن و گذراندن تابستان بود.
💢 یک مقایسه:
▪️این خاطره به چه کار میآید؟ ایران سرزمین سلاطین شده است. سلطان شکر، سلطان سکه، سلطان مرکبات و اخیراً سلطان خودرو نامهایی است که بیشتر شنیدهایم. سلاطین دیگری هم شاید باشند که هنوز آشکار نشدهاند. داستان این سلاطین درست عین همان پیکلها (خارخاسکهای) مزرعه سیبزمینی پدرم شده است. سلطانی اعدام میشود و مدتی بعد سلطانی دیگر میروید. چند شباهت بین دو داستان هست.
⓵ پیکل مفید است اگر در زمین کشت گیاهان دارویی بروید. سلاطین هم آدمهای ریسکپذیری هستند که برای فعالیت اقتصادی کارآفرینانه پرریسک مفیدند، اما این ریسکپذیریشان در زمین اقتصاد مستعد فساد ایران و انباشته از توزیع رانتهای غیرمولد، بلای جان جامعه، اقتصاد و در نهایت خودشان میشود.
⓶ پیکلها خارهای محکم آزاردهندهای دارند که به پای مزرعهدار میروند و گیاهانش را نابود میکنند. سلاطین هم همین گونهاند، انسان خاردارند، خارشان به چشم اقتصاد، جامعه و مشروعیت حکومت میرود.
⓷ زمین مستعد رویش پیکل را هر قدر وجین کنید، با اولین آب، دوباره میرویند و نشو و نما میکنند. سلاطین هم این گونهاند. یکی را اعدام میکنند، با بالا زدن اولین بحران بعدی در اقتصاد – ناشی از عود کردنهای دورهای مشکلات ساختاری، عین آب دادنهای دورهای به زمین – سلاطین رشد میکنند.
⓸ حکمران و قوه قضائیه عین زارع بیل به دست، برخی سلاطین را وجین میکند (احتمالاً فقط برخی)، اما اعدام یکی تمام نشده، دیگر سلاطین روییدهاند.
▪️من یک تابستان پیکل وجین کردم و هیچ وقت از خودم نپرسیدم مزرعههای دیگر چرا اینقدر پیکل ندارند. البته نوجوان بودم و پیکل بهانه خوبی برای ماندن در روستا و ادای کار کردن درآوردن بود.
▪️سیاستگذار هم ظاهراً از خودش نمیپرسد چرا سلاطین در آلمان، کره جنوبی، ژاپن و ... رشد نمیکنند؟ ممالکی که اصلاً مجازات اعدام در آنها وجود ندارد، چگونه بیسلطان شدهاند؟ زمین اقتصاد مملکت ما چیست که سلطان بار میآورد؟ آیا دانش سلطانزدایی در جهان وجود دارد؟ این دانش همان علم اقتصاد یا علوم حکمرانی متداول در عالم نیست؟
▪️حکمرانان از خودشان نمیپرسند ما انقلاب کردیم تا سلطان نداشته باشیم، پس چرا سلاطین داریم؟ عباراتی مثل «این سلاطین محصول نگاه لیبرالی، غربگرای، اشرافزده ... (صدای بوق) ... است» را بارها شنیدهایم، اما این سلاطین در مهد لیبرالیسم اقتصادی و خود غرب و کانونهای ثروت و قدرت جهانی به شکل سلاطین وطنی وجود ندارند. فکر نمیکنید مشکل چیزی دیگری است؟
▪️من نوجوانی بودم از سر تفریح و وقتگذرانی تابستانی در روستا، کل وقتم را هم که پیکل وجین میکردم به جایی بر نمیخورد، چهار تن سیبزمینی مزرعه پدر هم سه تن میشد، خیلی اهمیت نداشت. کار حکومت اما این نیست که دائم سلطان پیدا کند. اعدام کردن آدمهای ریسکپذیری که میتوانستهاند احتمالاً کارآفرین خوبی هم باشند خوب نیست.
▪️شیوه فعلی مقابله با «سلطان»ها را میتوان «خارخاسکیسم» یا «پِیکُلیسم» نامید. سلطانخیزی پیآمد ناگزیر پِیکُلیسم است و به قیاس راهها به سوی خدا که به عدد خلقالله است، به عدد کالاهای مهم هم سلطان از خارخاسکیسم و پیکلیسم برمیخیزد. لاجرم، پیکل وجین کردن من برای پدرم فایده نداشت، اعدام سلاطین هم فایده ای ندارد. این حکمرانی اقتصادی هر چه نیست، پیکلیستی هست.
#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ جوجه اُردک زشت
#مهدی_یاراحمدی_خراسانی
🦢 من هرگز آدم مهمی نبوده و نیستم که با پشت چشم نازک کردن ها و ادا و اطوارهایت به هم بریزم. اصلاً می دانی چیست؟ من خودم را حتی از آن چه تو در موردم فکر می کنی هم کمتر می دانم پس دیگر چه چیزی را می خواهی به رخ من بکشی؟ صفر را در هر عددی ضرب کنی صفر می شود و تقسیم و تفریق کردن اش معنایی ندارد پس لطفاً تلاش بیهوده مکن! کسی که در اعماق زمین ایستاده را نمی توان زمین زد و آدمی که خودش آوار شده را نمی توان خراب کرد پس واقعاً دنبال چه می گردی؟ من رها کردن، گذر کردن، نادیده گرفتن و از همه مهم تر سوختن و نابود شدن را خوب بلدم، بارها تجربه کرده و هزینه اش را پرداخته ام. اما آیا تو تا به حال چیزی در مورد ققنوس ها شنیده ای؟
🦢 حتم دارم که چیزی نمی دانی و نشنیده ای که اگر می دانستی این گونه سعی در آتش زدن گندم زار احساساتم نداشتی. با هر بار سوختن دوباره متولد می شوم و اوج می گیرم، تا نهایتِ عشق پرواز می کنم و به همان جایی می رسم که دست تو و امثال تو که بویی از عاطفه و محبت نبرده اید هرگز به آن جا نمی رسد. من به تکلیف خود عمل می کنم و در مسیر عاشقانه هایم پایدارم و تو به دنبال لجبازی های کودکانه خودت باش تا روزی که مشخص شود "جوجه اردک زشت" همان قوی زیبایی است که سرزنش ها را می شنود و دم نمی زند، بزرگ است و در بازی فرومایگان وارد نمی شود و در تنهایی می میرد ولی همنشین هر کس و ناکسی نمی گردد.
#دلنوشته
#غارتنهایی
#جوجه_اردک_زشت
#آتشی_در_گندمزار_احساسات_من
@modiryar
اتاق کارهای باز: جذاب و احمقانه❗️
#پایگاه_جامع_مدیریار
▪️تصویری که در فیلمها یا آگهیهای تبلیغاتی از محیطهای کاری خلاق و پرطراوت میبینیم، معمولاً فضایی بزرگ را نشان میدهد که همۀ کارمندان آنجا پشت میزهایشان نشستهاند و در حین کار با یکدیگر همفکری و خوشوبش میکنند. فقط مدیران بداخلاقاند که خودشان را در اتاقهایشان حبس میکنند و در را روی خودشان میبندند. اما واقعیتِ اتاقکارهای باز و شلوغ چیز دیگری است:
• عدم تمرکز،
• ناتوانی در کنترل محیط،
• نداشتن فضایی خصوصی،
• سروصدا و مزاحمتهای بیپایان.
واقعاً اتاق کارهای باز فایدهای هم دارند؟
▪️#اتاق_کار_باز اولینبار در دهۀ ۱۹۵۰ توسط گروهی از طراحان هامبورگی در آلمان بهمنظور تسهیل ارتباط و تبادل ایدهها طراحی شد. اما مجموعهای روبهرشد از قرائن نشان میدهد که اتاق کار باز دقیقاً اهدافی عکسِ ارتباط و تبادل دارد.
▪️در سال ۲۰۱۱ #متیو_دیویس روانشناس سازمانی، به مرورِ بیش از صد پژوهش دربارۀ محیطهای اداری پرداخت. او دریافت که هرچند دفاتر باز معمولاً حسی نمادین از مأموریت سازمانی را میپرورند و این احساس را در کارمندان القا میکنند که بخشی از یک مجموعۀ آرام و خلاقانه هستند، اما این نوع اتاق کارها به دامنۀ توجه، بهرهوری، تفکر خلاق و رضایت کارکنان ضربه میزند. این کارمندان در مقایسه با کارمندانی که در دفترهای سنتی کار میکردند، دارای تعاملات کنترلنشدۀ بیشتر، استرس بالاتر و تمرکز و انگیزۀ پایینتر بودند.
▪️بهلحاظ روانشناختی #حس_حریم_خصوصی باعث بهبود عملکرد شغلی میشود. اتاق کارهای باز عنصر کنترل را نیز از میان برمیدارند که این خود باعثِ حس درماندگی میشود. در سال ۲۰۰۵، پژوهشگران دریافتند که توانایی کنترل محیط تأثیری چشمگیر بر انسجام تیمی و رضایت شغلی دارد. وقتی کارکنان نتوانند ظاهر محیط را تغییر دهند، نور و دما را تنظیم کنند و نحوۀ برگزاری جلسات را به میل خود انتخاب کنند، روحیهشان بهشدت کاهش مییابد.
▪️محیط باز حتی شاید بر سلامت هم تأثیر منفی داشته باشد. اخیراً #یان_پیترسن و همکارانش، در مطالعهای دریافتند که با افزایش تعداد افرادی که در یک اتاق کار میکنند، تعداد افرادی که مرخصی استعلاجی میگیرند نیز بهسرعت افزایش مییابد. کارکنان اتاقهای دونفره بیش از ۵۰درصد بیشتر از کارکنان اتاقهای تکنفره مرخصی استعلاجی میگیرند؛ و کسانی که در اتاق کارهای کاملاً باز کار میکنند بهطور متوسط ۶۲ درصد بیشتر از مرخصی استعلاجی خود استفاده میکنند.
▪️اما شاید بتوان گفت مشکلسازترین جنبۀ اتاق کار باز فیزیکی است، نه روانشناختی: سروصدا. در محیطهای آزمایشگاهی، بارها و بارها ثابت شده که سروصدا باعث تضعیف عملکرد شناختی میشود. #نیک_پرهم روانشناس، که تأثیر صدا را بر نحوۀ تفکر ما مطالعه میکند، دریافته که هیاهوی اداره باعث میشود کارکنان بهخوبی نتوانند اطلاعات را به یاد آورند یا حتی حسابوکتابهای ساده انجام دهند. گوشدادن به موسیقی برای دفع صداهای مزاحم داخل اداره هم چارهساز نیست: پرهم دریافت که حتی گوشدادن به موسیقی نیز تیزهوشی ذهن را مختل میکند.
▪️همچنین #گری_اونز و #دانا_جانسون، روانشناسان دانشگاه کرنل، در مطالعهای دریافتند کارمندان اداریای که سهساعت در معرض سروصدای اتاق کار باز قرار دارند، دچار افزایش سطح اپینفرین میشوند، یعنی همان هورمونی که آن را غالباً با نام آدرنالین میشناسیم و با پاسخ جنگ یا گریز مرتبط است. اِونز و جانسون همچنین دریافتند افرادی که در محیطهای پرسروصدا کار میکنند، تغییرات ارگونومیک کمتری نسبت به محیطهای خصوصی انجام میدهند که این امر موجب افزایش فشار جسمی بر آنها میشود.
▪️شاید چنین بهنظر برسد که اتاق کارهای باز برای کارکنان جوان مناسبتر باشد، چرا که اکثرشان در بیشترِ طول دوران کوتاه کاریشان به چندکارگی مشغول بودهاند. در سال ۲۰۱۲، پژوهشگران دریافتند که #کارمندان_جوان نیز به اندازۀ همتایان سنبالاترِ خود از بعضی سروصداها مثلِ صدای گفتوگو و خنده بیزارند و آن را باعث حواسپرتی میدانند.
▪️کارکنان جوان نداشتن #حریم_خصوصی و ناتوانی در کنترل محیط را نیز ناخوشایند میدانستند. اما معتقد بودند که این بدهبستان نهایتاً ارزشش را دارد، چون اتاق کار باز منجر به القای حس رفاقت میشود؛ آنها برای زمانی که به معاشرت با همکاران میگذراندند ارزش قائل بودند و همکارانشان را دوست خود میدانستند. اما این افزایش رضایت فقط باعث پنهانکردن این نکته میشود که کارکنان جوان نیز از اتاق کارها باز ضربه میخورند.
www.modiryar.com
@modiryar
✍ نه دل بردار دارد نه دل بگذار!
#مهدی_یاراحمدی_خراسانی
⛱ نه دل بردار دارد نه دل بگذار، نه سر رفتن دارد نه پای ماندن، نه رها میکند نه دو دستی میچسبد، نه محبت میکند نه طاقت بیتوجهی دارد، با دست پس میزند و با پا پیش میکشد، در وصال یار حقش را ادا نمیکند و در فراقش تاب نمیآورد، سر دسته بیخیالهاست و بیتوجهی ببیند بغض میکند، همواره طلبکار است و هیچگاه خودش را بدهکار نمیداند ...
⛱ میخواهد معشوقی بیهمتا باشد و دلربایی نکند، ناز بفروشد و نازی نخرد، سرد بگوید و گرم بشنود، درد دلهایش را بیمحابا بگوید و سنگ صبور نباشد و خلاصه دلش میخواهد یک بام باشد با دو هوا، گاهی طوفانی و ابری، گاهی فرح بخش و آفتابی. آدم نمیداند درون او چه میگذرد و چه میخواهد؛ عاشق است یا فارغ، مهربان است یا نامهربان، سرد است یا گرم ...
⛱ این روزها رسم عاشقی عوض شده است؛ آدمها دلشان میخواهد از آب رد شوند و تر نشوند، بخرند و بهایش را نپردازند، گُل بشنوند و گُل نگویند، بگیرند و نم پس ندهند، زندگی خودشان شیرین باشد و فرهاد در به در کوهها. تو گویی زندگی همچون اتوبان یکطرفه تنها برای آنها قرق شده که با هر سرعتی دلشان خواست بتازند و به احدی توجه نکنند ...
⛱ عجب روزگار سختی شده برای مهربانها! همان هایی که محبت و عاطفه درونشان میجوشد و آن را حراج دلخوشی دیگران میکنند، خودشان پناهِ عاطفی و دلگرمی ندارند اما در مهرورزی و مهربانی کم نمیگذارند، میبخشند و دریافت نمیکنند، تلخ میبینند و دم نمیزنند و با سرشت پاکی که دارند وفا میکنند و ملامت میکشند و شک ندارند مهر ثابت و عشق پایدار خدای مهربان میبیند و جانشین همه نداشته هایشان میشود.
#دلنوشته
#غارتنهایی
@modiryar
#آیات_برگزیده
📖 #توبه، آیه ۶۷
۞ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِينَ هُمُ الْفاسِقُونَ
۞ مردان و زنانِ منافق، از يكديگرند (از يك قماشند)، به منكر فرمان مىدهند و از معروف نهى مىكنند و دستهاى خود را (از بخشش و انفاق) مىبندند. خدا را فراموش كردهاند، پس خداوند نيز آنان را فراموش كرده است. همانا منافقان، همان فاسقانند.
💢 نکتهها:
⇦ خداوند كه فراموشى ندارد، «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» پس اين آيه كه مىفرمايد: خداوند آنان را فراموش كرد، به چه معنايى است؟ نسبت دادن فراموشى به خداوند، مجازى است، يعنى خداوند با آنان مثل فراموش شدهها عمل مىكند (نه آنكه فراموششان كند).
⇦ امام رضا(ع) فرمود:
كيفر كسىكه خدا وقيامت را فراموش كند، آن است كه خود را فراموش كند.
⇦ حضرت على(ع) فرمود:
فراموش كردن خداوند آن است كه آنان را از خير محروم كند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ #نشر_آبنوش منتشر کرد:
📔 کتاب پردازش و جمعآوری اطلاعات
🔺نویسنده: #مهدی_یاراحمدی_خراسانی
🔻طراح جلد: سعید معتمدراد
ارتباط با ناشر جهت تهیه نسخه های صوتی، دیحیتال و چاپی کتابها:
۰۲۶ - ۳۴۲۱۱۴۹۶
www.ketablet.com
@modiryar
✍ دوران "دیکتاتوری دل" به پایان رسیده است
#مهدی_یاراحمدی_خراسانی
⛱ اگر می خواهید همه چیز درست شود برای مدتی هر چند کوتاه "دل" را زندانی کنید. او محکوم است به زندان با اعماق شاقه در سلولی انفرادی، با پنجره های بسته که هیچ راهی به بیرون ندارد و هیچ نوری به آن نمی رسد. سپس بنشینید روبروی عقل؛ با او مهربان باشید، به سخنانش گوش فرا دهید و به او اعتماد کنید. شاید برای شما حرف هایی دارد که به دلیل هوچی گری هایِ دل بیتاب تان هرگز بدان گوش نداده اید. وقتی به اندازه نوشیدن یک فنجان چای تلخ همنشین "عقل" باشید خواهید دید که رنگ و بوی خیلی چیزها تغییر می کند؛ برخی افراد کاملاً از چشم شما می افتند، عده ای را هرگز دوست نخواهید داشت، نسبت به برخی افراد و برخی کارها نگاه تان تغییر می کند و شاید باشند کسانی که ناخواسته برایتان عزیزتر شوند و دریابید که باید بیشتر قدرشان را بدانید.
⛱ اینجاست که حس می کنید گاهی اشتباهی کاسه داغ تر از آش بوده اید، یا بیخودی وقت ارزشمند خود را صرف افرادی کرده اید که برایتان تره هم خرد نمی کنند، یا شاید محبت را به عده ای که لایق آن نبوده اند هدیه داده اید. دیگر بس است! دوران دیکتاتوری" دل" به پایان رسیده است. همان فرمانروای ستمکاری که همواره با شلاق احساسات پیکر نحیف شما را آماج شدیدترین بی رحمی ها قرار داده و همیشه از وجود ارزشمند شما یک قربانی ساخته است. اکنون دوران سیاه حکومت او به پایان رسیده است پس مجسمه های غرورش را پایین بکشید و قلمروی فرمانروایی اش را با عقل تقسیم کنید تا شما هم بتوانید گاه گاهی در ساحل آرامش قدم بزنید و صدف ها و گوش ماهی هایِ لذت زندگی را بشمارید. اینک شمایید و رهایی از هر آنچه می خواهد شما را اسیر کند. آزادی تان مبارک!
#دلنوشته
#غارتنهایی
@modiryar
درنگ در ۴۰ سالگی (حرفهایی برای نزدن)
✍ #دکتر_محمد_مهدی_قمیان
➊ امروز، #تولد_چهل_سالگی ام است. اصولاً اعتقادی به برگزاری جشن تولد ندارم، چرا که به نظر من، جشن و گرامیداشت بابت چیزی که کوچکترین نقشی در خلق آن نداشته ام، موضوعیت هم ندارد؛ نه انتخاب من بوده که به آن ببالم و نه دستاوردم که به آن مباهات کنم.
➋ اعتراف میکنم در این چهل سال، گاهی برای رسیدن به اهدافم، #معدل_زندگی ام را پایین آورده ام و گاهی ترتیب و وزن اولویتها را جابجا درک کرده ام. به دنبال احیای «معدل زندگی» ام هستم؛ به نظرم «در کنار خانواده بودن» و «در لحظه زندگی کردن» می تواند (دستکم برای من) این معدل را بالا ببرد.
➌ با اینهمه، هرگز #حسرت_زندگی را نمیخورم، چرا که اعتقاد دارم حسرت زندگی را کسی می خورد که به اندازه سن و سالش زندگی نکرده باشد؛ که من کرده ام.
➍ به شدت اعتقاد دارم که #مرگ_اندیش بودن، موجب بهتر دیدن زندگی می شود؛ به همین شدت، از مرگ اندیشی لذت میبرم (اکیس الناس؛ اکثر هم للموت ذکرا).
➎ تاکنون کمتر درسی به این مهمی آموخته ام که انسان چقدر در به غل کشیدن #افکار یاغی اش ناتوان است. بهراستی، یک دقیقه به هیچ چیز فکر نکردن (تکرار میکنم به هیچ چیز) چقدر دشوار است. پیشنهاد میکنم امتحان کنید و یک دقیقه به هیچ چیز فکر نکنید (به هیچ چیز)؛ تا ناتوانی بنی بشر (که انواع و اقسام فتوحات را در اوج آسمان و قعر دریا انجام داده) در کنترل یک دقیقه از افکار خودش را دریابید.
➏ شدیداً به #قانون_کارما اعتقاد دارم و قانونمند بودن جهان هستی را با ذره ذره وجودم احساس می کنم و مهم اینکه ایمان به این قانونمندی آرامش عجیبی به من می دهد.
➐ به چهل سال گذشته که می نگرم، بالاترین چیزی که می توانم به آن مباهات کنم، #معلمی و #درس_دادن به بچه های مردم بوده و تازه میفهمم صحبتهای معلم دوران دبستانم (را که می گفت: خدمت به خلق، بالاترین مرتبه وجودی انسان است)، چقدر مقرون به صواب است.
➑ معتقدم هر انسانی برای انجام رسالتی پا به عرصه وجود گذاشته است؛ نیافتن آن #رسالت، «لولیدن بیخود دور خود» و «جزع و فزع کردن الکی» است. این تکلیف، «مالایطاق» نیست و هر انسانی می تواند آن را دریابد و محقق کند. او باید بداند که کدامین رشته از این فرش هستی قرار است با دستان او بافته شود. این رسالت (ماموریت) احتمالا همان دلیلی است که قرار است مردم ما را به «خاطر» آن، به «خاطر» بیاورند.
#تجربه_نگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ بغض گلوی مرا میفشارد ولی تو گریه میکنی
#مهدی_یاراحمدی_خراسانی
⛱ تو بَد می کنی ولی من عذرخواهی می کنم، تو مقصری ولی من کوتاه می آیم، تو می شکنی ولی من تاوان پس می دهم، تو قیل و قال می کنی ولی حق با من است، تو مظلوم نمایی می کنی ولی من مظلوم واقع شده ام، تو گریه می کنی ولی بغض گلوی مرا می فشارد و این داستانِ وارونگیِ زندگی سر دراز دارد.
⛱ حکایت من نه این است که غرور نداشته باشم یا نفهمم چه می شود و چه می کنی و نه آن که ضعیف باشم و نتوانم جوابت را بدهم. این داستانِ راستانِ اهل وفاست که می رنجند ولی دم نمی زنند، بغض می کنند ولی گریه نمی کنند، خود می شکنند ولی آسیب نمی رسانند، جفا می بینند ولی بی وفایی نمی کنند و خوب می دانند نوایِ بینوایی حریف ندارد.
⛱ ما از تباری هستیم که بر سر عهد خود ثابت قدم می مانند، تکلیف شان را مقدم بر آرزوهایشان می دانند، چشم خود را نمی بندند، هر چه به دهانشان رسید نمی گویند، به خاطر دستمالی قیصریه را به آتش نمی کشند، خرِ مراد خویشتن را بر اسب سفید آرزوهای دیگران ترجیح نمی دهند و خانه خود را روی آوار زندگی دیگران بنا نمی کنند.
⛱ و چه زیباست آن گاه که دستی فراتر از دست همگان از آستین زمانه در می آید، بر سر انسان دست نوازش می کشد و در گوش هایش حرف محبت زمزمه می کند که ای عزیز من! آرام باش، سرت را روی شانه هایم بگذار، خودم تو را کفایت می کنم، هستم، می بینم، هوایت را دارم، تاج کرامت بر سرت می گذارم و دانه دانه گندم هایی که بر سر راه پرندگان ریخته ای را می شمارم.
#دلنوشته
#غارتنهایی
@modiryar
مسابقه بینالمللی عکاسی #جهان_طبیعت موسوم به BigPicture، از جمله رویدادهای معتبر #عکاسی در جهان است که با محور طبیعتنگاری به شکل سالانه برگزار میشود. عکسهای برگزیده این رویداد مهم در رقابت سال ۲۰۱۹ را ملاحظه نمایید.
#عکس_نگار
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ ای باز گردانندۀ از دست رفته ها!
#مهدی_یاراحمدی_خراسانی
⛱ نه روی آن دارم که به سوی تو آیم و نه آبرویی که در راه تو خرج کنم، نه عمل شایسته ای که بهانه ای برای جلب محبت تو باشد و نه حَسَنه ای که زشتی گناهم را بپوشاند، نه پناهی که در ترسناکی های زندگی به او رو کنم و نه واسط فیضی که به پیشگاه تو مرا وساطت کند. اینک تنها و سرگردان در برهوت عصیان و تباهی چیزی جز سراب نمی بینم.
⛱ تنها سرمایۀ من وجود شکست ناپذیر توست. تویی که در شادمانی ها فراموشت کردم و در سیلاب نعمت ها ناسپاسی. در خوشی ها از تو غافل شدم و در موفقیت ها احسان و محبتت را نادیده گرفتم. اینک خسته تر و دلشکسته تر از همیشه به سوی تو می آیم. می خواهم چنان گرم مرا در آغوش بگیری که تمام گنهکاران امیدوار شوند به بخشش و کرامت تو.
⛱ محبوب من! معشوق بی همتای من! مهر ثابت و عشق پایدار خدای مهربان من! ای باز گردانندۀ از دست رفته ها! ای امید دل های خسته! ای آبروی رسوا شده ها و ای عزیز شکست ناپذیر. امروز بیش از هر زمان دیگری محتاج نگاه محبت آمیز توام. مرا بپذیر با تمام نداشته هایم، با همه ناسپاسی هایم و با غفلت هایی که اکنون باعث شرمساری من است.
⛱ می دانم تو مرا رها نکردی حتی آن زمان که فراموشت کردم، از دایرۀ لطف و احسانت خارج نکردی حتی آن لحظه که غرق گناه در مسیر نافرمانی ات سوار بر خر دجال می تاختم. پس اکنون با من به گونه ای رفتار کن که شایسته ی فضل توست نه آن گونه که حق من است. شرم دارم که محبوب و معبود مهربانی همچون تو داشته باشم و در مرداب ناامیدی فرو روم.
#مناجات
#دلنوشته
#غارتنهایی
@modiryar