کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■از حضرت رسالت پناه روایت است که امت مرا روز قیامت در موقف حساب بدارند و عملهای ایشان در ترازوی عمل نهند حسنات ایشان بر سیئات بیفزاید امتان پیغمبران گذشته گویند امت محمد را با وجود کمی عمل چرا کفه حسنات ایشان افزون شد؟
■پیغمبران ایشان گویند به جهت انکه ابتدای کلام ایشان سه نام بود از نامهای الهی که اگر همان سه نام در کفه نهند و همه حسنات و سیئات همه فرزندان ادم را در کفه دیگر نهند ان بر همه به چربد،((بسم الله الرحمن الرحیم)) است.
■●استاد صمدی املی
شرح دفتر دل جلد اول●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام ١- اللَّهُمَّ إِنِّی أُثْنِی عَلَیْکَ بِمَعُونَتِکَ عَ
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام
□○بند دوم: ٢- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَوِیَ بَدَنِی عَلَیْهِ بِعَافِیَتِکَ أَوْ نَالَتْهُ قُدْرَتِی بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ أَوْ بَسَطْتُ إِلَیْهِ یَدِی بِتَوْسِعَهِ رِزْقِکَ وَ احْتَجَبْتُ فِیهِ مِنَ النَّاسِ بِسِتْرِکَ وَ اتَّکَلْتُ فِیهِ عِنْدَ خَوْفِی مِنْهُ عَلَى أَنَاتِکَ وَ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَیَّ فِیهِ بِحِلْمِکَ وَ عَوَّلْتُ فِیهِ عَلَى کَرَمِ عَفْوِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
□○خدایا! از تو مسألت آمرزش دارم، از هر گناهی که به واسطه ی عافیت بخشی تو، بدنم بر آن توانا شد؛ یا به واسطه نعمت فراوان تو به آن قدرت پیدا کردم؛ یا به واسطه ی رزق واسع تو به آن دست یافتم؛ و یا با پرده پوشی تو، در آن گناه از مردم پنهان ماندم؛ یا هنگام هراسم از گناه، در آن معصیت بر صبر و درنگ تو تکیه کردم و در آن گناه، ازخشم بر من، به حلمت اعتماد کردم و آن را بر عفو کریمانه ات واگذار نمودم، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزدندگان.
#استغفار
@mohamad_hosein_tabatabaei
#صبر
■یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبهى اطمینان و یقین در سالک پدید مىآید، صبر است.
■در برخوردارى از ایمان و طى مراحل سلوک، صبر نقش کلیدى دارد. امام سجّاد علیه السّلام مىفرمایند: اَلصَّبرُ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا ایمانَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ: صبر در رابطه با ایمان به منزلهى سر در رابطه با پیکر است و کسى که صبر ندارد، ایمان ندارد.
#تعریف_صبر
■صبر یعنى با وجود احساس تلخى و کراهت از امرى در درون خویش، به خاطر نتایج و ثمرات مثبت و مطلوبى که دارد، از آن اظهار شکایت و اعتراض ننمودن و جزع و بىتابى نکردن. بنا به ضرب المثل مشهور، «صبر تلخ است و لکن برِ شیرین دارد.»
■با توجّه به اینکه صبر بر آنچه خدا مىکند و آنچه فرمان مىدهد، از مقامات متوسّطین است، کاربرد واژهى صبر درمورد پیامبر اکرم و ائمّهى اطهار علیهم السّلام، به احتمال قوى به معناى صبر بر فراق محبوب ازلى و صبر عَنِ الله است.
■●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●■
#شراب_طهور
#صبر - ۱
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#صبر ■یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبهى اطمینان و یقین در سالک پدید مىآی
#مراتب_صبر
■برای صبر ده مرتبه میتوان برشمرد که چهار مرتبهی آن در آستانهی سلوک مصداق دارد و شش مرتبهی دیگر، مخصوص عارفان در مراحل بعدی سلوک است.
■مراتب چهارگانهی صبر مبتدیان عبارت است از :
●۱- صبر در ترک معصیت، هوای نفس و لذتها و شهوتهای جسمانی و نفسانی
●۲- صبر در انجام طاعت و تحمّل دشواری تزکیه
●۳- صبر در مصائب، شدائد، ناملایمات و محرومیّتها
●۴- صبر در نعمت و راحت
■مراتب ششگانهی صبر عارفان عبارت است از :
●۱- صبر لِله
●۲- صبر بِالله
●۳- صبر عَلَی الله
●۴- صبر فِی الله
●۵- صبر مَعَ الله
●۶- صبر عَنِ الله
■●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●■
#شراب_طهور
#صبر -۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علّامه_طباطبائی_رضوان_الله_علیه
■●سالک هنگامی به ایمان اکبر می رسد که هیچ درجه از درجات این نفاق در او نباشد،
■●و به هیچ وجه افعال (عبادی) او ناشی از مُدرکات عقلیّه و صلاح اندیشی و محافظه کاری و مسبِّب از خوف نباشد؛ بلکه صرفاً بر اساس اشتیاق و محبت و به داعیۀ عشق و میل و رغبت انجام گیرد.
#یاعلی
■●رساله لب اللباب ص۶۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علی_صفایی_حائری:
■●عشق از نياز بر مىآيد. اما كدام نياز؟
راحتتر بگويم: عشق، خود نياز است، اما نياز به تبديل شدن و به اينگونه از بنبست رهيدن، از خود خلاص شدن و به معشوقى كه بالاترش يافتهاى پيوستن و با او ماندن؛ چون هنگامى كه بودن تو، ماندن است و ماندن تو، مرگ است و گند است، بايد اين بودن، از بنبست ماندن نجات بگيرد. بايد در راهى بيفتد و جهتى بيابد.
■●اين نياز، عشق است و عشق از اين نياز برخاسته.
و اين عاشق است كه به راحتى مىتواند خودش را بدهد، كه خودِ برترى را به دست آورده است. مىتواند فنا شود، كه وسعت بزرگترين را شناخته است؛ وسعتى كه وجودش در آنجا حصار است و ديوار است و قلعه است و فرو ريختنش، بيشتر شدن است و بزرگتر شدن است و باقى ماندن است و از بنبست رهيدن و ادامه يافتن.
■●آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شدهايم و به آن دل بستهايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است.
■●آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مىخواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مىكنيم. ما بيشترها را فداى كمترها كردهايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است.
■●تو می آيی (ويرايش جديد)، صفحه ۸۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت دوم
بخش دوم
● احتجاج دوم ابراهيم (علیه السلام ) كه نمرود در برابر آن چاره اى جز تسليم نداشت
قَالَ إِبْرَهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتى بِالشمْسِ مِنَ الْمَشرِقِ فَأْتِ بهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِت الَّذِى كَفَرَ
بعد از آن كه ابراهيم (عليه السلام ) از مؤثر بودن احتجاجش مأيوس شد و به خاطر نادانى مردم و عوام فريبى هاى نمرود نتوانست به ايشان بفهماند كه پروردگارش آن خدائى است كه زنده مى كند و مى ميراند، ناگزير به توضيح مقصود خود از احيا و اماته نپرداخت ، بلكه حجتى ديگر آورد، ولى اين دفعه اساس حجت دوم خود را بر همان دعوائى كه خصم در حجت اول داشت قرار داد.
همچنان كه تفريع به ((فاء)) در جمله ((فان الله ...)) بر آن دلالت دارد، و معناى كلام آن جناب چنين مى شود: اگر مطلب چنين است كه تو مى گوئى ، و من مربوب تو، و تو رب منى و از شئون رب تدبير امور نظام تكوين و دخل و تصرف است ، تو نيز بايد داشته باشى ، خداى سبحان در خورشيد تصرف دارد، و آن را از مشرق به مغرب مى برد، تو هم در آن تصرف كن و بر عكس از مغرب به مشرقش ببر، تا روشن شود تو هم ربى ، همچنان كه خدا رب هر چيز است ، و يا اصلا تو رب همه عالم و ما فوق همه اربابى ))، اينجا بود كه نمرود كافر، مبهوت شد.
در اينجا يك كوچكى باقى مى ماند و آن اين است كه چرا در حكايت گفتار ابراهيم (عليه السلام ) با حرف ((فاء)) مطلب متفرع بر ماقبل شده است .
جوابش اين است كه اگر اين تفريع در كلام نمى آمد، ممكن بود كسانى توهم كنند كه حجت اول به نفع نمرود تمام شده ، و ادعاى او را ثابت كرده ، و باز به همين منظور گفت : ((فان الله ))، و نگفت : ((فان ربى ))، براى اينكه نمرود در حجت اول از كلمه ((رب )) سوء استفاده كرد، و آن را به خود تطبيق داد، لذا ابراهيم (عليه السلام ) در حجت دوم ، اسم جلاله ((الله )) را آورد، تا از تطبيق سابق مصون بماند، در سابق هم گفتيم كه نمرود در برابر حجت دوم ابراهيم (عليه السلام ) جز تسليم چاره اى نيافت .
وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ
از ظاهر سياق كلام بر مى آيد كه اين جمله تعليل است براى جمله ((فبهت الذى كفر))، و خداوند متعال مى خواهد بيان كند كه علت مبهوت شدن ، كفر او نبود، بلكه اين بود كه خداى سبحان او را هدايت نكرد.
و به عبارتى ديگر معنايش اين است كه خدا او را هدايت نكرد، و اين باعث شد كه مبهوت شود، و اگر هدايتش كرده بود در احتجاج بر ابراهيم (عليه السلام)
غالب مى آمد اين است آن چيزى كه از سياق بر مى آيد، نه اينكه خواسته باشد بفرمايد چون خدا هدايتش نكرده بود از اين جهت كافر شد، براى اينكه عنايت در مقام متوجه به محاجه ابراهيم (عليه السلام ) است ، نه به كفر نمرود، و اين خود روشن است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● #راه_مقابله_با_کفّار
حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■●بزرگان ما هر چه به ما گفتند: با کفار محبت و مودّت نداشته باشید، با آنها همپیمان نشوید، آنها را یاری و تقویت نکنید. گوش نکردیم، و حالا هم شنیده شده که کفار گفتهاند: اوضاع مسلمانها دست ماست.
■●چه کار باید کرد؟ بهحسب ظاهر هیچ کاری لازم نیست، مگر اینکه مسلمانها در یک جا جمع شوند و تصمیم بگیرند بلاد اسلامیه با کفار رابطه نداشته باشند. رابطه ما با آنها رابطه مملوک با مالک است؛ «عَبْدًاً ممْلُوکاً لا یقْدِرُ عَلَی شَیءٍ؛ بنده مملوکی که توان انجام هیچ چیزی را ندارد».(نحل: ۷۵) آیا ذلتی از این بالاتر؟! …
■●بیدار نیستیم، بیدار نمیشویم، که در خواب غفلت به سر میبریم. معلوم میشود لایق نیستیم که رئیس و رهبر و امام ما غیبت نموده است.
■●در محضر بهجت، ج۲، ص۲۷۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت الله جوادی آملی مدظله العالی:
«قرآن» تمام ادیان آسمانی را در زمین تثبیت کرد●■
#کاشف_الغطاء
■●دیدگاه #قرآن درباره کتب آسمانی و صحف انبیای دیگر، در همین حد است که ﴿مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ﴾[۱]؛ #تورات و #انجیل نسبت به یکدیگر مصدّق هماند و این طور نیست که مثلاً یکی حرف دیگری را تخطئه بکند لکن درباره قرآن کریم گذشته از اینکه دارد ﴿مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ﴾، تعبیر ﴿مُهَیمِناً﴾[۲] را نیز دارد که این مخصوص قرآن کریم است، یعنی این قرآن کریم نسبت به کتب #انبیاء دیگر، هیمنه، سلطنت و سیطره دارد.
■●خدا غریق رحمت کند مرحوم کاشف الغطای بزرگ را! ایشان در کتاب شریف #کشف_الغطاء این فرمایش را دارد که اگر قرآن نبود، دینی در روی زمین باقی نمیماند! برای اینکه این تورات و انجیل فعلی، با این قصصی که دارد مثلا معاذالله خدا با فلان پیغمبر کشتی گرفته، یا فلان پیغمبر معاذالله فلان شراب را نوشیده، این کتاب ها ماندنی نیست، وقتی مطالب علمی رخت بربست و قصههای آلوده در آنها راه پیدا کرد، دیگر این کتابها ماندنی نخواهند بود،
■●فرمایش مرحوم کاشف الغطاء در #کشف_الغطاء در بحث عظمت قرآن این است که قرآن تمام ادیان آسمانی را در زمین تثبیت کرد؛ برای اینکه قرآن، #عیسی را معرفی کرده، #موسی را معرفی کرده، تورات را معرفی کرده، انجیل را معرفی کرده، این کتاب ماندنی است و این تورات و انجیل موجود محرَّف نه خودش میتواند بماند، نه آورندههای خودشان را میتوانند حفظ کنند، این از بیانات لطیف مرحوم کاشف الغطاء است.
■● #آیت_الله_جوادی_آملی
#درس_تفسیر۱۳۹۷/۰۷/۲۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□تمام صفات رذيله وملکات نفسانی ات اژدر می شوند و چون سوزن در جان تو فرود می آيند. بايد راه عاشقی در پيش گيری که عاشق قرار ندارد.
□هر کس می خواهد در مسير انسانی قرار گيرد بايد به پنج اصل عنايت کافی داشته باشد.
۱- گرسنگی ۲- سکوت ۳- بيداری ۴- خلوت ۵- ذکر.
#که_فرمودهاند:
□صـمت و جـوع و سهـر و خلـوت و ذکر به دوام
□نـاتمـامان جـهان را کنـد ايـن پنـج تمـام
□●استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■
■●لیلی برای سلامتی مجنون که بیمار شده بود، آش نذری پخت و وقتی مجنون هم برای گرفتن آش به در خانهی لیلی آمد، لیلی ظرفش را به زمین زد و شکست. لیلی گفت: این صدقه برای سلامتی توست، تو آمدهای بخوری و مریض بمانی؟ عقیقهای هم که پدر و مادر برای بچّهی خود میکنند، همینطور است. خود پدر و مادر و فرزندی که برای او عقیقه کردهاند، نباید از آن بخورند. مجنون هم از لیلی مکدّر نشد و گفت:
●اگر با دیگرانش بود میلی
●چرا ظرف مرا بشکست لیلی
■●پس وقتی دعا کردیم و چیزی را خواستیم و خدا کاسهی ما را شکست و به ما نداد، باید بدانیم که خدا برای رشد خود ما این کار را کرده است و از خدا مکدّر نشویم.
■●خوبان مثل پدری هستند که بچّهی نافرمان و متخلفّش را از خانه بیرون کرده است و به همهی اقوام و آشنایان هم سپرده است که اگر به در خانهی آنها رفت، به منزل راهش ندهند. منتها خود پدر، در داخل خانه پشت در، به انتظار بازگشت فرزندش ایستاده و آغوشش را گشوده تا وقتی فرزند بازگشت، در آغوشش بگیرد. گاهی اوقات خدا و خوبان خدا با بعضی از دوستانشان اینگونه رفتار میکنند و همهی درها را به روی آنها میبندند تا به آنها بفهمانند که جز پیش ایشان جایی نیست.
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان○□
□استاد علامه طباطبایی می فرموند: چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم،از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی و رحمیت گاهگاهی بمحضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم؛ تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از انجا عبور می کردند، چون بمن رسیدند دست خود را روی شانه من گذارند و گفتند: (( دنیا می خواهی نماز شب بخوان؛ و اخرت می خواهی نماز شب بخوان))
□○و علامه طباطبائی می فرمودند:
ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم
□○مهر تابان ، ص۲۶
علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی○□
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مراتب_صبر ■برای صبر ده مرتبه میتوان برشمرد که چهار مرتبهی آن در آستانهی سلوک مصداق دارد و شش مر
□●آثار و پیامدهاى صبر - بخش اوّل●□
( #مراتب_صبر_مبتدیان)
□●نفس با صبر پیشه کردن، به تدریج به آنچه خلاف میلش است عادت مىکند و بدین وسیله ترقّى مىکند. این امر در هر مرتبه از صبر به نحوى واقع مىشود.
□●۱- مبتلا بودن به معاصى و غوطهورى در لذّتها و شهوتهاى نفسانى، انسان را از نیل به مدارج کمال باز مىدارد، از نیل به مقصود محروم مىکند و او را به انحطاط و تنزّل به حیات حیوانى دچار مىسازد. مقاومت در برابر وساوس شیطانى و تمنّیات نفسانى و باز داشتن خویش از آلوده شدن به معاصى و لذّتجویىهاى حیوانى، انسان را از معرض خطر محرومیّت از کمال و مبتلا شدن به انحطاط حفظ مىکند. این صبر همچون مرهمى است که بر روى دُمَل چرکینى قرار مىدهند تا آن دُمَل برسد و آمادهى تخلیه شود. صبر در برابر معاصى منشأ تقواى نفس است.
□●۲- انجام طاعات و عبادات و پرداختن به تزکیهى خویش، شرط نیل به مدارج کمال است. سالک قبل از انجام طاعت و عبادت و پرداختن به تزکیه، باید دشوارى خالص ساختن نیّت خویش را متحمّل شود. در هنگام انجام عمل نیز باید بر راحتطلبى و تنبلى خود فائق آید و خود را به تحمّل سختى اداى عمل وادار کند. پس از انجام آن نیز مىبایست دشوارى ممانعت نفس از مبتلا شدن به عُجب و خودپسندى، کبر و غرور، فخر و مباهات، و ریا و خودنمایى را پذیرا شود. این صبر همانند دارویى است که روى دُمَل چرکین رسیده و آمادهى تخلیه قرار مىدهند تا چرک آن را بیرون بکشد. صبر در طاعت و عبادت منشأ انس با حضرت حق است.
□●۳- در جریان زندگى اشخاص، خداوند، چه به دست انسانهاى دیگر و چه از طریق عوامل طبیعى و ماوراء طبیعى، مصائب، شدائد، محرومیّتها و ناملایماتى براى آنها پیش مىآورد.
□●امام صادق علیه السّلام مىفرمایند:
ما اَفلَتَ المُؤمِنُ مِن واحِدَةٍ مِن ثَلاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجتَمَعَتِ الثَّلاثُ عَلَیهِ. اِمّا اَن یَکونَ مَعَهُ فِى الدّارِ مَن یُغِلقُ عَلَیهِ البابَ یُؤذیهِ، اَو جارٌ یُؤذیهِ، اَو شىءٌ فى طَریقِهِ وَ حَوائِجِهِ یُؤذیهِ. وَ لَو اَنَّ مُؤمِناً عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ شَیطاناً یُؤذیهِ وَ یَجعَلُ اللهُ لَهُ مِن ایمانِهِ اُنساً لا یَستَوحِشُ مَعَهُ اِلى اَحَدٍ
□●مؤمن نمىتواند خود را از یکى از سه چیز برهاند و گاهى هر سه براى او جمع مىشود. یا شخصى با او در خانه است که در بر او مىبندد و آزارش مىکند، یا همسایهاى اذیّتش مىکند و یا چیزى در راهش و در مسیر نیازمندىهایش او را اذیّت مىکند. و اگر مؤمنى بر سر کوهى باشد، خداى عزّوجلّ شیطانى را برمىانگیزد تا او را اذیّت کند. و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار مىدهد که از وحشت به کسى پناه نبرد.
□●از آنجا که هیچ حادثه و رخدادى در عالم واقع نمىشود مگر اینکه کار خداست و از خداى حکیم هم کار عبث و بیهوده سر نمىزند، لذا مصائب و بلایایى که خداوند در زندگى انسانها بهوجود مىآورد، حکمتهایى دارند.
□●حکمت گرفتارىهایى که خداوند بر سر راه زندگى اشخاص قرار مىدهد، به تناسب ویژگىهاى افراد، متفاوت است.
امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند:
اِنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلاَولیاءِ کَرامَةٌ
□●بلا و گرفتارى براى ظالم، به خاطر تنبیه و تأدیب اوست و براى مؤمن، بهمنظور امتحان کردن اوست و براى پیامبران، مایهى بالا رفتن درجات کمال آنهاست و براى اولیا، موجب بزرگى و کرامت آنان است.
□●[ مصائب، شدائد، محرومیّتها و گرفتارىهایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن بهوجود مىآورد، حکمتهاى فراوانى دارد که در بخش برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن به پارهاى از آنها اشاره خواهیم کرد.]
□●۴- دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش مىآید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطهور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و هدر ندادن عمر در لذّتجویىهاى مادّى و نیز کنترل خود از طغیان و سرکشى در اثر احساس بىنیازى، برخوردارى و توانمندى، مستلزم تحمّل دشوارىهایى است که چهارمین مرتبهى صبر را تشکیل مىدهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبهى دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست.
#ادامه_دارد....
□●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●□
#شراب_طهور
#صبر - ۳
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام □○بند دوم: ٢- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِکُلِّ ذَ
□○اَللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو لِی غَضَبَکَ
أَوْ یُدْنِی مِنْ سَخَطِکَ
أَوْ یَمِیلُ بِی إِلَى مَا نَهَیْتَنِی عَنْهُ
أَوْ یَنْأَى بِی عَمَّا دَعَوْتَنِی إِلَیْهِ
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
□○بند سوم: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هرگناهی که مرا به سوی غضبت فرا میخواند؛
یا مرا به سوی خشمت نزدیک میسازد؛
یا مرا به سوی آنچه که نهی ام کرده ای می کشاند؛
یا از آنچه که مرا به سوی آن دعوت نموده ای دور می نماید؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهتری آمرزندگان.
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●سقوط، یک اصل طبیعی برای سنگ...
#استاد_علی_صفایی_حائری●■
■●کسانی که سر به بالا دارند و حرکتی متعالی را میخواهند، مثل سنگ نیستند تا با هل دادن به جایی برسند؛ چرا که وقتی این نیرو تمام شد، سقوط میکنند؛ "که سقوط، یک اصل طبیعی برای سنگ هاست".
■●ولی اگر ریشه ها در انسان جان گرفت، آنچه برای همه غیر طبیعی است، طبیعی ترین خواهد بود که حرکت بر خلافِ جریانِ طبیعیِ سنگها، یک اصلِ طبیعی برای حرکت گیاهان است.
■●حرکت، ص۱۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei