eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #سه_چهله_‌ی_مهم_نزد_اهل_سلوک●■ ■اهل سلوک قائل به #سه_چهلّه‌ی مهم در طول سال هستند. دو چهلّه‌ ی
‌ ‌ " " ○نگویمت که همه ساله مِی پرستی کن ○سه ماه می خور و نه ماه پارسا باش □○این سه ماه، ماه مراقبه است؛ یکی از مصادیق مِی در شعر حافظ مراقبه است. □○این سه ماه، ماه می‌خوارگی مستان آستان الهی است. خدا را سپاس می گوییم که ما را به آستانۀ این ماه رساند. اهل مراقبه به بهره هایی که از لحظه لحظه‌ی این ماه می توان گرفت توجّه دارند." □●استاد مهدی طيب - جلسه ۱۳۹۰/۰۳/۱۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●اثر نفس در بدن و کیفیت اثر دعا در مراقبات●■ ■●اگر اهتمام داشته باشیم و حضور شبانه روزی را با مراقباتمان حفظ کنیم و وسائس خواطر را که بی خود در ما میدان می گیرد و ما را به خود مشغول می دارند از خود دور کنیم ، امیدی می رود که چیزی به دست آوریم . لو لا ، اگر نبود " ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم لرأوا ملکوت السموات " ، اینها را رد کنیم و مراقبات را حفظ کنیم. ■●این حدیث واقعیتی است که جان در بدن اثر می گذارد . فکر خوش بدن را فربه می کند و جان صافی می شود و می بینید ادعیه که می خوانیم و دستور داده اند که بخوانیم به اشراف و تلقین در نفس اثر می گذارد . شخصی که از درد چشم می نالید حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود:" نمی خواهی به تو دستوری بدهم که برای همیشه چشمت سالم بماند ؟ " گفت : "بلی" فرمود : بعد از نماز صبح و مغرب بگو : اللهم بحق ...و ان تجعل النور فی بصری که مرحوم مفید در أمالی آورده است . خود نفس به همین توجه که اللهم تجعل النور فی بصری ، خودش با این توجه که دارد چشم خود را شفا می دهد و با همین توجه است که بدن را نگه می دارد . از بیرون که نیست ، بلکه از درون است ، از خودمان است ، از ناحیه نفس ناطقه است ، خود توجه نفس باعث تأثیر پذیری بدن است . ( توجه صحت صحت می آورد و توجه مرض مریض می کند و توجهش به دیگران با دعا یا نفرین کردن در صورتی که توجه تام داشته باشد روی آنها اثر می گذارد و خود این اثر قبول و استجابت دعاست .) اشراقات که می شود به بدن اهداء می کند.از درون باید بیابی ، از خودت. ■●در عرفان این یک اصل کلی است که چیزی را از بیرون نخواهید ، هر چه هست از جدول وجودی خودتان است و آنچه از بیرون است معدات است . تمام مکاشفات ، منامات ، توسلات ، افاضات ، همه ، از جدول وجودی خودتان است ، از خود انسان است. ■●صد و ده اشاره | اشاره شصت و چهارم علامه حسن زاده ی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
(۱) □ ۱. هر روز صبح، ، یعنی دعای «اَللّـٰهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ ...» را بخواند. اشاره کردم که در روایت این دعا آمده است، اگر کسی روز آن را بخواند، از یاران بقیّة‌الله‌الاعظم ارواحنا‌فداه خواهد بود و اگر قبل از ظهور از دنیا برود، خدا او را برای اینکه در رکاب و محضر حضرت باشد، به دنیا برمی‌گرداند. □۲. هر روز مرتبه ذکر را بگوید. □۳. بعد از گرفتن بخواند؛ برای اهل قبور هم این آیه را بخواند؛ و یا خواندن آن را بعد از نمازهای ، ترک نکند. □۴. گفتن اذکاری در این چهل روز توصیه شده است؛ مانند ذکر «یا باقِی»، روزی ١١٣ بار؛ ذکر «یا رَبُّ یا اََللهُ»، روزی ٢٠٤ بار؛ ذکر «یا صَمَدُ»، روزی ١٣٤ بار؛ ذکر «یا عَلِیُّ»، روزی ١١٠ بار و ذکر «یا باسِطَ الْیَدَینِ بِالرَّحْمَةِ»، ٤٠ مرتبه بعد از نماز . □ ۵. در روزهای و چهل مرتبه سوره‌ی تکاثر: «اَلْهیـٰـكُمُ التَّكاثُرُ» را بخواند. □۶. در طول این چهلّه، هر روز را بخواند.) □۷. در طول روز با و با باشد و هنگام رفتن به بستر هم با باشد و با وضو به خواب برود. □۸. در ایّام چهلّه حتماً هر روز نمازهای خود را اوّل وقت بخواند و مداومت بر خواندن نماز اوّل وقت داشته باشد. □۹. اگر توانست در ، صد بار نماید. این استغفار را هم ممکن است در قنوت نماز وِتر (وَتر) به زبان جاری کند و یا جدای از نماز، در کنار نماز خود صد مرتبه استغفار کند. اگر در موفّق نشد و برای این کار فرصت کم آورد؛ در این چهل روز حدّاقل صد مرتبه استغفار در طول روز را ترک نکند.# □۱۰. در طول این چهل روز، هیچ روزی را بدون تلاوت و یا گوش سپردن به آن از دست ندهد. □۱۱. در این ایّام بر ذکر و یاد خدا مداومت داشته باشد. همیشه خود را در محضر و منظر الهی ببیند و حسّ حضور را کاملاً حفظ کند. □۱۲. بر نفی مداومت داشته باشد. خطوراتی که ذهن و دل او را مشغول می‌کند، از دل بیرون براند. در این زمینه از ذکر «لا ‌اِلـٰـهَ‌ اِلاَّ ‌اللهُ» به خوبی می‌تواند استفاده کند. بیرون راندن همه‌ی افکار و تخیّلات از ذهن و دل، یعنی اینکه من فقط خدا را می‌خواهم؛ جز خدا هیچ چیز نمی‌خواهم و فقط می‌خواهم مشغول به محبوب خودم باشم. ادامه دارد... □○استاد مهدی طيب ۹۲/۰۶/۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (۱) □ ۱. هر روز صبح، #دعای_عهد، یعنی دعای «اَ
(٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک گفته‌اند؛ چون اغلب ما علیٰ‌رغم تدیّن و تقدسّمان نسبت‌به شرایطی که خدا در زندگی برای ما پیش آورده است، چه در جنبه‌های مادّی و بعضاً حتّی در جنبه‌های روحی و معنوی، به‌خدا اعتراض داریم؛ از خدا گله‌مندیم؛ با خدا دعوا داریم و ساخط و غضبناک بر خدا هستیم. [اینها تعابیری است که در احادیث وجود دارد و به آنها اشاره کرده‌ایم.] در این چهلّه انسان اعتراض به خداوند را ترک کند؛ خدا و پذیرای آنچه که خداوند برای او مقدّر کرده است، باشد؛ با خدا دعوا نداشته باشد؛ از خدا گله‌مند نباشد؛ خاطر او از خدا مکدّر نباشد و از خدا دلخور نباشد. ☑️در این زمینه دو جنبه وجود دارد: □جنبه‌ی ، یعنی آنچه که خدا با ما کرده است و جنبه‌ی ، یعنی آنچه که به ما دستور داده که انجام دهیم. نسبت‌به هیچ‌یک از این دو مورد، یعنی آنچه خدا با ما کرده، یا آنچه خداوند به ما امر کرده است که انجام دهیم، معترض، دلخور، ناراضی و ناخرسند نباشیم. □۱۴. یکی دیگر از آدابی که برای چهلّه‌نشینی ذکر شده، و کم‌خوردن است. البتّه نه به این معنا که به‌قدری کم بخورد که رمقی برای او نماند و به‌خاطر ضعف، از حال برود. بلکه شکم‌چرانی و پرخوری نکند و دنبال لذّت‌جویی از راه طعام نباشد. به حدّاقل ضروری اکتفا کند. از حدّاقل کمتر هم استفاده نکند؛ چون توان او را برای عبادت و طاعت در چهلّه می‌گیرد؛ امّا بیش از آن حد هم به خوردن نپردازد. □تا جایی که می‌تواند در طول این چهلّه بگیرد و اگر همه‌ی این چهل روز را نمی‌تواند، حدّاقل روزهای و را روزه داشته باشد. اگر در این مدّت، روزه‌ی روزهای خاصّی هم مستحب است، آنها را هم از دست ندهد. □۱۵. نکته ی دیگر در آداب چهلّه‌نشینی، پرهیز از خوردن است که باعث سنگینی انسان می‌شود؛ نوعی رخوت، سستی و خواب‌آلودگی در فرد ایجاد می‌کند؛ شادابی، پرتوانی و سرزندگی برای عبادت را از انسان می‌گیرد و کسالت را بر او حاکم می‌کند. غذاهای سنگین، غذاهایی که ادویه‌جات فراوانی در آن به‌کار رفته است، غذاهای بسیار چرب و امثال اینها، چنین خواصّ منفی‌یی دارند. □۱۶. احتیاط کردن در ؛ یعنی انسان هر‌چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به بودن آنها دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه‌ی آن مواد غذایی یا شیء ‌خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد. در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هر‌کس هر‌چه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن پیدا نکرده است، حتّی‌المقدور استفاده نکند. □البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث مفصّل گفته‌ایم که هنگامی‌که فرد در سلوک به مرتبه‌ای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمی‌دهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می‌گیرد؛ خدا حریمی ایجاد می کند و او را محفوظ می‌دارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمی‌دهد و نمی‌گذارد آن چیزها به‌سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هرچه به او تعارف کردند و یا هرچیز خوشمزه‌ای که جلوی او گذاشتند و می‌تواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، خورده باشد. □۱۷.خوراکی‌هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی‌‌بند‌و‌بار و غیر متدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره‌ی این گونه افراد ننشیند و این گونه افراد را نخورد. □۱۸. سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی کند حتماً پول او باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می‌خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّه‌شان و هم در پاکی و آنچه که می‌خواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّت‌ها را داشته باشد. تا جایی که می‌تواند، از هر فروشنده‌ مواد غذایی تهیّه نکند. □ حتّی‌المقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستوران ها، چلوکبابی‌ها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که می‌تواند، خودش را تهیّه و آماده کند. ادامه دارد.. □○استاد مهدی طيب۹۲/۰۶/۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم بخش چهارم1⃣ ● دو نكته اى كه با دقت در سؤال ابراهيم (علیه السلام ) از
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم بخش چهارم2⃣ ● دو نكته اى كه با دقت در سؤال ابراهيم (علیه السلام ) از خداوند در مى يابيم همه اينها تابع دعوت آن جناب بود، و دعوت آن جناب متوجه روح و نفس آن حيوان شد، نه جسدش ، چون جسدها تابع نفس ها هستند نه به عكس ، و بدنها فرع و تابع روح هستند نه به عكس ، و وقتى ابراهيم (عليه السلام ) مثلا روح خروس را صدا زد و زنده شد، قهرا بدن خروس نيز به تبع روحش زنده مى شود، بلكه تقريبا نسبت بدن به روح (به عنايتى ديگر) همان نسبتى است كه سايه با شاخص دارد، اگر شاخص باشد سايه اش هم هست ، و اگر شاخص يا اجزاى آن به طرفى متمايل شود، سايه آن نيز به آن طرف متمايل مى گردد، و همين كه شاخص معدوم شد، سايه هم معدوم مى شود. خداى سبحان هم وقتى موجودى از موجودات جاندار را ايجاد مى كند، و يا زندگى را دوباره به اجزاى ماده مرده آن بر مى گرداند، اين ايجاد نخست به روح آن موجود تعلق مى گيرد، و آنگاه به تبع آن ، اجزاى مادى نيز موجود مى شود، و همان روابط خاصى كه قبلا بين اين اجزا بود مجددا برقرار مى گردد، و چون اين روابط نزد خدا محفوظ است و مائيم كه احاطه اى به آن روابط نداريم . پس تعين و تشخيص جسد به وسيله تعين روح است ، و جسد بلافاصله بدون هيچ مانعى بعد از تعين روح متعين مى شود، و به همين مطلب اشاره مى كند، آنجا كه مى فرمايد: ((ثم ادعهن ياتينك سعيا)) يعنى بلافاصله (وجود پيدا كرده ) و با سرعت پيش تو مى آيند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 478 و اين معنا از آيه شريفه زير نيز استفاده مى شود، آنجا كه قرآن گفتار منكرين معاد را نقل كرده و مى فرمايد : ((و قالوا ءاذا ظللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد؟ بل هم بلقاء ربهم كافرون ، قل يتوفيكم ملك الموت الذى وكل بكم ، ثم الى ربكم ترجعون )). در سابق نيز در تفسير همين آيه آنجا كه درباره تجرد نفس بحث مى كرديم مقدارى در اين باره سخن گفتيم ، و ان شاء الله بحث مفصل آن در جاى خودش خواهد آمد. پس اينكه خداوند متعال فرمود: ((فخذ اربعة من الطير))، براى اين بود كه ابراهيم (عليه السلام ) مرغان را كاملا بشناسد، و وقتى دوباره زنده مى شوند در اينكه اينها همان مرغها هستند شك نكند، و به نظرش ناشناس نيايد، بلكه همه خصوصيات و يا اگر اختلافى رخ داده باشد، تشخيص دهد. و اينكه فرمود: ((فصرهن اليك ، ثم اجعل على كل جبل منهن جزءا))، معنايش اين است كه آنها را ذبح كن ، و اجزاى بدنشان را خرد نموده با هم مخلوط كن ، آنگاه بر سر كوههائى كه در اينجا هست بگذار تا علاوه بر اينكه اجزا از هم مشخص نيستند، از يكديگر دور هم بشوند، و اين خود يكى از شواهد بر اين معنا است كه اين قصه بعد از هجرت ابراهيم (عليه السلام ) از سرزمين بابل به سوريه اتفاق افتاده ، براى اينكه سرزمين بابل كوه ندارد. و اينكه خداوند فرمود: ((ثم ادعهن ياتينك سعيا)) يعنى مرغ ها را صدا بزن ، و بگو اى طاووس و اى فلان و اى فلان پس از آيه به دست مى آيد كه ابراهيم (عليه السلام ) خود مرغها را صدا زدند، نه اينكه اجزاى آنها را صدا كرده باشند، چون اگر ابراهيم (عليه السلام ) اجزاى مرغها را صدا مى كردند مى بايست آيه شريفه چنين باشد ((ثم نادهن )) چون اجزاى مرغها در روى كوههائى بودند كه بين ابراهيم (عليه السلام ) و آنها مسافت طولانى بود، و در مسافت هاى دور، لفظ ندا را به كار مى برند نه لفظ دعوت را. و معناى اينكه فرمود: ((ياتينك سعيا))، اين است كه روح مرغان به جسد خود بر مى گردد، و با سرعت به سويت مى آيند. وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ يعنى بدان كه خدا عزيز است ، و هيچ چيزى نمى تواند از تحت قدرت او بگريزد، و از قلم او بيافتد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 579 و خدا حكيم است ، و هيچ عملى را به جز از راهى كه لايق آن است انجام نمى دهد، به همين جهت بدن و جسدها را با احضار و ايجاد ارواح ايجاد مى كند، نه به عكس . و اگر فرمود: ((بدان كه خدا چنين و چنان است )) و نفرمود: ((خدا چنين و چنان است ))، براى اين بود كه بفهماند خطور قلبى ابراهيم (عليه السلام ) كه او را وادار كرد چنين مشاهده اى را درخواست كند، خطورى مربوط به معناى دو اسم خداى تعالى يعنى ((عزيز)) و ((حكيم )) بوده است ، لذا در پاسخ او عملى انجام داد تا علم به حقيقت عزت و حكمت خدا براى او حاصل شود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● حضرت آیت الله بهجت قدس سره:●■ ■●اینکه در زمان غیبت به خواندن دعای «أَللهُم عَرفْنی نَفْسَک...»[١] سفارش شده است، ظاهراً سرّی دارد. همچنین سفارش شده است که این دعا نیز خوانده شود: «یا الله یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبی عَلی دینِک؛ ای رحمت‌گستر، ای مهربان، ای زیر‌وروکننده دل‌ها، دلم را بر دینت استوار بدار». ■●در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۴●■ : ١. مقصود خواندن دعای زیر است: «اللهُم، عَرفْنی نَفْسَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک. أَللهُم، عَرفْنی رَسوُلَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسوُلَک، لَمْ أَعْرِفْ حُجتَک. أَللهُم، عَرفْنی حُجتَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینی». @mohamad_hosein_tabatabaei
‌■●ماه جمادی الثانی رو به پایان گذاشته است و در آستانه ی المرّجب قرار گرفته ایم؛ ماه عظیمی که شهرالله الاصبّ است. رجب ماه خداست که رحمت الهی در آن ریزش فراوانی دارد. ماه عبادت، ماه خلوت های انس با خدای متعال، ماه استغفار، ماه توبه، ماه تخلیه و تطهیر، ماه ذکر و عبادت، ماه مراقبات عاشقانه ی عبادی. خدا را شکر می کنیم که ما را به آستانه ی این ماه نزدیک می کند و ان شاالله باشیم و به این ماه بزرگ و عظیم القدر وارد بشویم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●در ، فعل و در ، صفات ما خدایی و اصلاح ميشود و در ، وجود و قلب و ذات و هستی ما خدایی می‌شود. ■●دراين سه ماه اهل سلوک کمربندها را سفت می بندند و خود را آماده یک تلاش فوق العاده در جهت عبادت و بندگی حقّ متعال میکنند. خدا را شاکریم كه امسال هم این فرصت را به ما عنایت كرد. خدا میداند چه نعمت عظیمی است! ■●به تعبیری ، ماه ولایت؛ ماه شعبان، ماه نبوّت و ماه رمضان، ماه توحید و شهر الله است. در ماه رجب که ماه میلاد امیرالمؤمنین عليه السلام است؛ با مدد از ، وجود خود را تخلیه و پاک می‌کنیم؛ و در ماه شعبان كه پیغمبر اکرم صلی الله عليه و آله فرمودند ماه من است، خود را به می‌آراييم و زینت می‌کنیم؛ تا ماه مبارک رمضان برای ما، ماه دیدار و ملاقات حقّ متعال شود. ■●اگر کسی اهل عمل و تشنه و طالب لقاء و وصال حضرت حق است و به رسیدن به مقصد قُصوای راه سلوک اِلَی الله امیدبسته است، « ». ■●استاد مهدی طيب_ جلسه ١٩ ارديبهشت ٩٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□ ... □●من اين را خيلى راحت به شما مى‌گويم اگر دنيا برايتان بزرگ است، خيالتان راحت باشد كه به آخرت، حتى اگر با ادله هم برايتان اثبات بشود ايمان و گرايش نداريد.بحث يقين نيست.بحث برهان نيست. □●بحث خواستن است. نمى‌خواهى؛ چون اينجا برايت بزرگ و گشاد است.مگر مرض دارم هجرت كنم وقتى كه اين همه دور و برم آب و علف است‌؟! گوسفندهايم را بردارم كجا بروم‌؟! ولى وقتى كه گوسفندهايت دنيا را چريده باشند، وقتى كه دنيا برايت تنگ شده باشد، وقتى آسمان آنقدر كوتاه شود كه نتوانى سرت را بلند كنى و مجبور باشى سرت را روى زانوانت بگذارى و گريه كنى؛ اگر اين آسمان پايين و اين دنياى تنگ را احساس كردى، آن موقع به ، به ، به رسالت،به ،به ،به محتاج مى‌شوى ؛ آن هم به وحى، ؛ «يُؤمِنُونَ‌ بِما أُنْزِلَ‌ الَيْكَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌» ، نه به عنوان يك ،بلكه به عنوان يك خط‌ مستمر از ، از جامعه عشايرى تا جامعه كشاورزى تا جامعۀ صنعتى تا جامعۀ فوق صنعتى و مدرن، در تمامى اين جريانها، تو به امتى محتاج هستى با كيفيتى ديگر، نه برخاسته از شرايط‌ اقتصادى و توليدى و متكى به اصناف و احزاب و حقوق و آزادى و... كه متكى به و و متكى به و به جمع آورى و به جادادن اين نفوس است □● ص۷۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□● ●□ □●یک وقتی آدم می گوید در مسیر انسان سازی استاد می خواهد استاد برای ادامه راه لازم است، وقتی که راه قوی می شود نکات پیچیده ای پیش می آید حالات سنگین درست می شود در مسائل بسیار سنگین توحیدی لطائفی پیش می آید که با این کتابهای متعارف اعتقادات آن لطائف حل نمی شود استاد لازم است. □●آن کسی که بخواهد در توحید حق متعال به آن لطائفی توحیدی عرفانی فلسفی و قرآنی سنگین دست پیدا کند البته آنها نیاز به استاد دارند. استادی که بتواند لطائف توحیدی را تبیین کند. وقتی کار به آن گونه از لطائف رسید ؛ آن گونه از جاها راه واقعا مثل تار مو باریک می شود اگر شخص یک کوچکترین دست اندازی در توحید بخورد خدای ناکرده آنی که باید به آن معتقد باشد بر خلاف می شود آنجاها البته آدم استاد می خواهد □●راه وقتی سنگین می شود لطیف می شود به جاهای باریک می کشد آنجاها دیگر استاد است که به اذن الله به داد آدم برسد و دست آدم را بگیرد وقتی حضرت استادمان مثل رساله انسان در عرف عرفان یا جاهای دیگر در فرمایشاتشان شان تاکید زیاد می کنند بر داشتن استاد بر همین مسئله اشاره دارد. □●اما در مسائل ابتدائی وقتی یک عزیزی تازه برای کلاسهای ابتدایی می رود که نباید استاد بسیارسطح بالا را برای او در نظر گرفت.او بهتر است پیش اساتید در دسترس برود و آب بابا را بخواند یک کمی قوی تر بشود بعد کم کم خداوند اساتید دیگر را ، کتابهای سنگینتر را برای او فراهم می کند ، وقتی انسان راه بیفتد کم کم اینها فراهم میشود. □●فلذا از این ظرفیتی که الان در اجتماع ما هست , از ظرفیت عظیم مساجد و ظرفیت بسیارعظیم نماز جماعت و ظرفیت بسیار زیاد وعاظ در تمام نقاط کشور در تمام مساجد در تمام مراکز مقدسه امامزاده ها و حسینیه ها استفاده بشود ☑️جوانان عزیز از این ظرفیت ها استفاده را بکنید □●خوب یکدفعه که نباید ما برویم در شرح رساله مصباح الهدایه الی الخلافه والولایه بنشینیم چرا که این کتاب سنگین است خوب قبل از آن یک مقداری حرفهای پیش پا افتاده تر را بشنوید یک کمی سیر علمی نازله را بفرمائید یک چند سالی با فضای آیات و روایات یک حشری پیدا بکنید بعد ان شاالله وقتی یواش یواش قوی تر شدید پله به پله ظرفیتتان برای اساتیدتان راهنماست. □●استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت پانزدهم)○□ □○بعد حضرت رویشان را کردند به جمعيّت #انصار که در مسجد نشسته بود
□○ (قسمت شانزدهم)○□ □○وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِين: قرآن فرمود: پيامبر اسلام نيست مگر فرستاده‌اي از فرستادگان خدا كه پيش از او هم پيامبراني بودند كه از دنيا رفتند، پس آيا اگر رسول خدا به مرگ طبيعي بميرد يا در اثر حادثه‌اي كشته شود شما مسلمانان مي‌خواهيد عقب‌گرد كنيد؟ رو پاشنه ی پایتان صد و هشتاد درجه بچرخید؛ پس بدانيد اگر كسي عقب‌گرد كرد و از ادامه‌ي راه رسول الله منصرف شد اين به خدا ضرري نزده، خودش ضرر کرده و امّا كساني كه شاكرند و راه رسول الله را به شایستگی ادامه مي‌دهند خدا به زودي به آنها پاداش مي‌دهد. □○إِيهاً بَنِي قَيْلَةَ: ای پسران قیله! ؛ قیله در حقیقت نام زنی است که جده ی اوس و خزرج بوده است. دو قبیله ی اوس و خزرج از نسل این زن است. حضرت به اهل مدینه می گويد:ای پسران قیله! □○أَ أُهْضِمَ تُرَاثُ أَبِي: آيا من در رابطه با ميراث پدرم اين‌گونه هضم شوم؟ □○وَ أَنْتُمْ بِمَرْأًى مِنِّي وَ مَسْمَعٍ: در حالي كه شما مرا مي‌بينيد؛ جلوی چشم شما این اتفاق میفتد و سخن مرا مي‌شنويد؟ و من این گونه در برابر ظلم این حکومت ابابکر لگد مال می‌شوم. □○وَ مُنْتَدًى وَ مَجْمَعٍ: و شما داراي محل‌هاي تجمّع هستيد؛ جلساتی با هم دارید؛ مجتمع هستید آن وقت این گونه مرا نگاه می کنید! □○تَلْبَسُكُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُكُمُ الْخِبْرَةُ: صداي دعوت مرا به ياري خواستن همه دارند مي‌شنوند و از هر جهت حال من را خوب تشخیص می دهید؛ که در چه وضعیتی قرار گرفتم؛ و چطوری مورد ظلم هستم. □○وَ أَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ:و شما هم تعداد نفرات زيادي هستيد و عده و امكانات زيادي در اختيار داريد. □○وَ الأَدَاةِ وَ الْقُوَّةِ: و داراي ادوات جنگي هستيد، دارای قوه و نیروی نظامی هستید. □○وَ عِنْدَكُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ: و نزد شما اسلحه، سپر و زره هست؛ □○تُوَافِيكُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجِيبُونَ: صداي دعوت من به شما مي‌رسد ولي جوابم را نمي‌دهيد. □○وَ تَأْتِيكُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغِيثُونَ: ناله و فريادخواهي من به گوش شما مي‌رسد ولي به ياري من قيام نمي‌كنيد. □○وَ أَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْكِفَاحِ: در حالي كه شما به شجاعت و جنگاوري معروفيد، ای اهل مدینه ! □○مَعْرُوفُونَ بِالْخَيْرِ وَ الصَّلاحِ: و معروفيد به اينكه اهل خیر و صلاحيد. □○وَ النُّخْبَةُ الَّتِي انْتُخِبَتْ: و شما همان برگزيدگاني هستيد كه انتخاب شديد. □○وَ الْخِيَرَةُ الَّتِي اخْتِيرَتْ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ: و شما همان کسانی هستید كه از بين امّت اسلامي به عنوان برگزیدگان اختیار می شدید؛ انتخاب مي‌شديد. □○قَاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْكَدَّ وَ التَّعَبَ: شما با اعراب جاهلي پيكار كرديد و رنج و زحمت را در ركاب رسول الله تحمّل كرديد. □○وَ نَاطَحْتُمُ الأُمَمَ: و با امّت‌ها به جنگ پرداختيد. □○وَ كَافَحْتُمُ الْبُهَمَ: و با پهلوانان به رویارویی و رزم پرداختيد. □○لا نَبْرَحُ أَوْ تَبْرَحُونَ: ما قدمي بر نمي‌داشتيم تا شما قدم برنداشته‌ باشيد؛ یعنی ما اهل بیت همراه شما بودیم. □○نَأْمُرُكُمْ فَتَأْتَمِرُونَ: ما به شما امر كرديم و شما به شايستگي از ما اطاعت مي‌كرديد. □○حَتَّى إِذَا دَارَتْ بِنَا رَحَى الإِسْلامِ: تا اينكه به يمن اين فرمانبريی که از ما کردید آسيای اسلام به گردش در آمد. كار اسلام رو دور افتاد. □○وَ دَرَّ حَلَبُ الأَيَّامِ: اين مثال است همانند حيواني كه آن‌قدر غذا مي‌خورد تا قوي مي‌شود و پستانش پر از شير مي‌شود؛ پستان‌هاي روزگار به شير آمد؛ یعنی زمانه به دوره‌ي ثمردهي و باروري رسيد. □○وَ خَضَعَتْ ثَغْرَةُ الشِّرْكِ: و نعره‌هاي شرك در پناه اين حرکت خاموش شد. □○وَ سَكَنَتْ فَوْرَةُ الإِفْكِ: و ديگ طمع و تهمت از جوش افتاد، □○وَ خَمَدَتْ نِيرَانُ الْكُفْرِ: و آتش كفر خاموش شد. □○وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرْجِ: و صداها و نداهاي هرج و مرج آرام گرفت. □○وَ اسْتَوْسَقَ نِظَامُ الدِّينِ: و نظام دین کاملأ ردیف شد؛ همه ی کارهای دین مرتب شد. □○فَأَنَّى حُزْتُمْ بَعْدَ الْبَيَانِ؟ پس چرا شما مردم پس از اقرارتان به اسلام و ايمان دوباره به حيرت و سرگرداني افتاديد؟ □○وَ أَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الإِعْلانِ؟ و بعد از آن مرحله ایی که همکاری و ياري خودتان را نسبت به ما آشكار كرده بوديد چرا خودتان را در گوشه‌اي پنهان كرديد؟ □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#نکاتی_از_بزرگان_سیر‌_و‌_سلوک_در_آداب_چهله_نشینی (٢) □۱۳. یکی از آداب چهلّه‌ نشینی را ترک #اعت
□○ (قسمت پایانی)○□ □۱۹. ☑️در ایّام چهلّه‌نشینی توصیه شده است، انسان و بخورد. در این ایّام خوردن اینها برای حالات فرد، مفید است. نکته‌ای درباره‌ی اینکه چرا به این دو مورد اشاره شده است، در ذهنم وجود دارد؛ ولی زمان نداریم اشاره کنم. □۲۰. نکته‌ی دیگر اینکه کمتر با دیگران شود؛ کمتر مشغول دیگران شود و با آنها نشست‌ و ‌برخاست کند؛ تا جایی که می‌تواند، به حداقّل ضرورت اکتفا کند و بیش از آن، برای نشستن و حرف زدن با دیگران و نشست و برخاست با آنها وقت نگذارد. □ ۲۱. در طول این چهل روز گوش ندهد؛ حتّی مارش، سرود یا موسیقی‌یی که اوّل اخبار رسانه‌ها پخش می‌شود. یعنی به‌طور کامل از موسیقی مصون بماند. علّت آن را هم گفتم و به روایت آن اشاره کردم، که اگر چهل روز در خانه‌ای موسیقی نواخته شود، غیرت و حیا از آن خانه رخت می‌بندد. □۲۲. #️چشم خود را از افتادن به غیرِ آنچه نظر بر آن واجب یا مستحب است، باز دارد و آن را کنترل کند؛ یعنی فقط به چیزهایی که دیدن آنها واجب یا مستحب است و ثواب دارد، کند. حتّی به نگاه به مباحات‌ نپردازد؛ چه برسد به مکروهات و محرّمات. □۲۳. خود را کنترل کند و آن را از گفتن جز چیزهایی که گفتن آنها بر او واجب یا مستحب است، باز بدارد. حرف‌هایی را هم که مباح است، نگوید؛ چه برسد به حرف‌های مکروه یا خدای نکرده حرام. □۲۴. حتّی‌المقدور سعی کند جایی باشد که اگر می‌خواهد مشغول عبادت، تفکّر یا ذکری شود، سر‌و‌صدای دیگران نیاید. چه سر‌و‌صدای خود افراد و چه صدای رادیو، تلوزیون و امثال اینها؛ چون همه‌ی این صداها ذهن ما را به فکر کردن به آن اشخاص و یا محتوای آن صحبت‌ها مشغول می‌سازند و فکر و فراغت‌خاطر لازم برای اشتغال به ذکر خدا را از انسان سلب می‌کند ☑️اینها نکاتی بود که بزرگان سیر و سلوک در آداب چهلّه‌نشینی، به استناد روایات، توصیه کرده‌اند؛ که انسان به توفیق الهی و با امداد اهل‌بیت معصومین علیهم السلام لااقّل به مقداری که در این چهلّه مقدور و میسور است و در حدّی که در توان او باشد، عمل کند. □○استاد مهدي طيب ۹۲/۰۶/۱۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○ره رو چنان که مردم هشیار رفتند ○راه مبین جز راه و رسم مصطفی را ○گر مشکلی پیش آیدت ای سالک ره ○نادِ عَلیاً آن شه مشکل گشا را ○خواهی روی اندر منای عاشقانش ○بار سفر بربند سوی کربلا را ○گفتار نیکو باید و کردار نیکو ○تا در جزای این و آن یابی لقا را □○دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مثنوی ○ ۱ ○ □○بسم الله الرحمن الرحیم○□ ○بشنو از نی چون حکایت می‌کند ○از جداییها شکایت می‌
     ○ ۲ ○ □○مطلب مورد توجه بعدی، است که سخنان گوناگونی پیرامون آن گفته شده است. عده‌ای بر این باورند که «نی» همان حقیقت است. برخی گفته‌اند است ولی این «نی»، خود مولوی و در واقع انسان است که به من و شما و همه کسانی که مثنوی را می‌خوانند می‌گوید: ○بشنو از نی چون حکایت می‌کند □○خاصیت نی این است که کسی در آن می‌دمد و آوازی از آن خارج می‌شود وگرنه خودش تهی است و به خودی خود خاصیتی ندارد. مولوی می‌گوید که من مثل نی درون‌تهی شده‌ام یعنی هیچ حجابی بین من و خدای من باقی نمانده است و به اصطلاح به رسیده‌ام. چون به مقام فنا رسیده‌ام دیگر من نیستم و حکایتگر، کسی دیگر از درون من است؛ ○در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند ○آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم □○می‌گوید که من به مقامی رسیده‌ام که نفس و حقیقت من در اتصال کامل به حق متعال است و من دیگر خودیت و حجابی ندارم لذا اوست که در من می‌دمد و از نی وجودی من می‌کند. این همان قرب نافله است.  اینگونه است که «كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ اَلَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا». در قرب نافله، این حق است که پایین می‌آید و اعضا و جوارح عبد می‌شود و در قرب فریضه، بنده بالا می‌رود و اعضا و جوارح حق متعال می‌شود لذا قرب فریضه بر قرب نافله تقدم دارد. مستحبات ما را ارتقاء می‌دهد و به کمال می‌رساند اما در سایه‌ی عمل به واجبات. مولوی در جاهای دیگری نیز به این نی اشاره می‌کند: ○ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی ○زاری از ما نه تو زاری می کنی ○ما چو ناییم و نوا در ما ز تست ○ما چو کوهیم و صدا در ما ز تست □○بیش از سی تا چهل بیت از مولوی در همین مثنوی داریم که پیرامون نی است و تفسیر همین بشنو از نی... است. نمی‌دانم این سخن روایت است یا نه اما شبیه روایت است که «مَثَل المؤمن کمَثَل المزمار، لا یحسن صوته الا بخلأ بطنه». چقدر لطیف است... می‌گوید انسان مثل چنگ و مزمار است. صدایش زیبا نمی‌شود مادامی که بطنش خالی نشود باتمام مراتب اش، یعنی از خورد و خوراک ظاهری گرفته تا خوراک باطنی که هر چیزی غیر الهی است که باید از خود دور کند و به طهارت خیال بپردازد. صبح و شب اگر به خورد و خواب بگذرد که فکر انسان نورانیت پیدا نمی‌کند. من قل طعامه صفا فکره...
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری چون عصر به دلیل کاری نمی تونستم در خدمت باشم این ساعت مستدع شدم ، حقیر رو بخاطر این ناهماهنگی عفو بفرمایید ، و همچنین حلول ماه زیبا بینانان و زیبا رویان عرشی رو تبریک عرض میکنم ، همیشه ایام مستدام در ! یاعلی✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا