eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○بحث روايتى سوره توحید○□ □در به سند خود از محمد بن مسلم از امام (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: از خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند: مشخصات و و پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا روز پاسخ نداد، تا آنكه  (قل هو الله احد) نازل شد. □ : و در كتاب از امام (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: كننده بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل آمده كه عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در كرد، و بعد از شنيدن پاسخ آورد، ولى ايمان خود را مى داشت، و در بعضى ديگر آمده از بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان ، بلكه از ناحيه بوده، و به هر حال هر چه بوده از حسب و نسب، و خداى تعالى است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بحث روايتى سوره توحید○□ □و در كتاب به سند خود از بن نباته از (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن فرمود: خداى عزوجل همان (قل هو الله...) است و در كتاب به سند خود از امام (عليه السلام) روايت كرده كه در حديث فرمود: خداى تعالى به آن جناب - يعنى به خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) - فرمود:  (قل هو الله احد) را همانطور كه نازل شده بخوان، كه اين سوره و من است. □ : و نيز به سند خود از بن جعفر روايتى در اين روايت آورده. و در المنثور است كه در كتاب خود از ابن عباس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده كه فرمود: سوره (قل هو الله احد)  قرآن است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره توحید□ : روايات از طرق اهل در اين بسيار زياد است، و آن را از عده اى از از قبيل عباس و الدرداء، عمر، ، مسعود، سعيد خدرى، بن انس، ايوب، امامه، و غير نامبردگان از خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) روايت كرده اند، و نيز در عده اى از روايات وارده از امامان (عليهم السلام) آمده، و در توجيه آن مختلف ذكر كرده اند، كه ترين آن اين است كه تمامى معارف قرآنى به اصل بر مى گردد، و و ، و سوره مورد بحث از اين سه اصل اصل را شده، از اول تا به آخرش درباره آن سخن گفته، و آن اصل است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره توحید□ □و در كتاب از (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود در عالم (عليه السلام) را ديدم، و اين رويا يك شب از جنگ بود، به آن جناب گفتم: از آنچه دارى چيزى به من بده كه بر دشمنان شوم. خضر(علیه السلام) گفت: بگو:  ()، همينكه صبح شد، روياى خود را براى خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بازگو كردم، به من فرمود: اى على را ياد گرفتى، و اين كلام در جنگ بدر بر زبانم بود.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۵) سوره مسد□ □فى جيدها حبل من مسد□(۵) □كلمه (مسد) به معناى است كه از بافته شده باشد. و  مراد از اين دو آيه اين باشد كه ابولهب به در آتش در روز به همان هيئتى مى گردد كه در به خود گرفته بود، در دنيا شاخه هاى و بته هايى ديگر را با مى پيچيد و حمل مى كرد، و آنها را بر سر راه خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مى ريخت تا به اين وسيله آن جناب را دهد، در آتش هم با همين حال، يعنى طناب به و هيزم به پشت ممثل گشته مى شود.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□سوره نصر□ □در اين سوره تعالى گراميش را و يارى مى دهد، و خبر مى دهد كه به زودى آن جناب مشاهده مى كند كه مردم گروه داخل مى شوند، و دستورش مى دهد كه به اين يارى و فتح خدايى، خدا را كند و حمد گويد و نمايد. □اين سوره بنا به كه خواهيم كرد در بعد از و از فتح نازل شده است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره نصر□ □چند مربوط به سوره نصر□  □در از روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره شد، خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن را بر قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مى دادند، ولى وقتى آن را شنيد كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: چرا مى گريى ؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: اين سوره همان را مى گويد كه تو ، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بعد از نزول اين سوره از سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را و خوشحال نديد. □ : اين در از روايات با عباراتى آمده. و بعضى در دلالت سوره بر خبر آن جناب چنين گفته اند كه: اين سوره دارد بر اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از انجام رسالات خود شده، آنچه بود انجام دهد انجام داده، و دوران تلاش و مجاهدتش به رسيده، و معلوم است كه طبق مثل معروف عند الكمال يرقب الزوال، هر چيزى كه به رسيد بايد منتظر بود. □و در كتاب از روايت كرده كه گفت: خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در عمرش نمى ايستاد و نمى نشست و نمى آمد و نمى رفت، اينكه مى گفت: سبحان الله و بحمده و استغفر الله و اتوب اليه. ما اين معنا را پرسيديم، فرمود: من بدين عمل شده ام، آنگاه اين سوره را مى خواند: (اذا جاء نصر الله و الفتح ). □ : و در اين روايات يكى دو تا ، البته در آنها در اينكه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) چه مى گفته هست. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره نصر□ تفسیرالمیزان □چند مربوط به سوره نصر□ □ : شايد منظور از سوره و به طور بوده، كه در اين صورت ندارد كه بعضى آيات ساير سوره ها از اين سوره نازل شده باشد. □ داستان □ □در در داستان فتح مكه آمده: از آنكه در سال رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با قريش نمود، يكى از صلح اين بود كه هر و هر عرب بخواهد مى تواند در رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مى تواند داخل در عهد گردد، قبيله به عهد و عقد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) ، و قبيله در عقد و پيمان قريش در آمد، و اين دو قبيله از بود. □در اين بين ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و بنى بكر را با دادن كمك كردند، ولى آشكارا كمك ندادند به جز افراد، از آن جمله بن ابى جهل و بن عمرو كه و به كمك بنى بكر رفتند. ناگزير بن سالم خزاعى بر مركب خود شد و به نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مسأله فتح مكه بر سر افتاده بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در در بين مردم بود، عمرو بن سالم و اين اشعار را :  ○لا هم انى ناشد محمدا ○حلف ابينا و ابيه الاتلد ○ان قريشا اخلفوك الموعدا ○و نقضوا ميثاقك الموكدا ○و قتلونا ركعا و سجدا :بارالها باش من به (صلی الله علیه وآله) اطلاع دادم، و او را به طلبیدم، و به سوگندهای که نیاکان ما و نیاکان او مقدسش می شمردند دادم که درباره ات کردند و عهد تو را نمودند و ما را در حال و کشتند. □رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى بس است سپس برخاست و به خانه همسرش رفت و فرمود: برايم آماده ساز، آنگاه شروع كرد به و شستشوى خود، و مى فرمود: نشوم اگر - خويشاوندان عمرو بن سالم - را يارى نكنم، آنگاه از بديل بن ورقاء با حركت كرده نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آنها هم آنچه از بكر و كشيده بودند و يارى قريش از بنى بكر را به اطلاع آن حضرت رسانده به طرف برگشتند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) از خبر داده بود كه گويا مى بينم از طرف قريش به سوى شما مى آيد تا پيمان را كند و به زودى بن ورقاء را در راه مى بيند. اتفاقا همينطور كه فرموده بود پيش آمد، بديل و همرهانش ابوسفيان را در ديدند كه از طرف به مدينه مى رود تا پيمان را تمديد و محكم كند. همينكه ابوسفيان را ديد پرسيد: از كجا مى آيى؟ گفت رفته بودم كنار و اين اطراف. گفت: مدينه نزد نرفتى؟ پاسخ داد: . و از هم جدا شدند، بديل به طرف رهسپار شد. ابوسفيان به همراهان خود گفت: اگر بديل مدينه رفته باشد، حتما را از داده، برويم ببينيم كجا خوابيده بود، رفتند و آنجا را يافته شتر بديل را پيدا كردند و ديدند هسته خرما در آن هست ابوسفيان گفت به خدا بديل نزد محمد رفته بود.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ □ابوسفيان از آنجا به آمد و نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت، عرضه داشت: اى محمد قوم و خويشاوندانت را حفظ كن و قريش را بده و مدت پيمان را كن. خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: آيا عليه توطئه كرديد و بكار زديد و را شكستيد؟ ابوسفيان گفت: . فرمود: اگر نشكسته ايد ما بر سر خود هستيم. ابوسفيان از آنجا بيرون آمد، به برخورد و گفت: قريش را در پناه خود گير. ابوبكر گفت: بر تو مگر كسى مى تواند رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) كسى را پناه بدهد. از او هم گذشت به برخورد و همان تقاضا را از او كرد و جواب را از او شنيد. از او هم گذشت به منزل ام حبيبه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رفت و خواست تا روى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بنشيند، دخترش خم شد و فرش را كرد. ابوسفيان گفت:دخترم آيا كردى از اينكه پدرت روى فرش بنشيند. گفت: بله، اين فرش خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است، و تو به خاطر و پليد هستى و نمى توانى روى اين فرش .(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ □من او را از شناختم و صدا زدم اى - ابوسفيان - تا صدايم را شنيد شناخت، و گفت: ابوالفضل تويى؟ گفتم آرى، گفت: لبيك پدر و مادرم فداى تو باد، چه خبر آورده اى؟ گفتم: اينك خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است با لشكرى آمده كه شما را تاب آن نيست، نفر از مسلمين است. پرسيد: پس مى گويى چه كنم؟ گفتم: با من شو تا نزد آن جناب برويم تا از حضرتش برايت بخواهم، به خدا قسم اگر آن جناب بر تو دست يابد را مى زند، ابوسفيان با من سوار شد، با استر را به طرف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) راندم، از هر اجاق و رد مى شديم مى گفتند: اين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و سوار بر آن جناب است، تا به آتش رسيديم، صدا زد: اى اباسفيان خداى را كه وقتى به تو دست يافتيم كه عهد و در بين نداريم، آنگاه به به طرف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دويد، من نيز استر را به شتاب رساندم، به طورى كه عمر و استر من درب راه را به يكديگر بستند، و بالاخره عمر داخل شد، آنطور كه يك سواره ، از پياده كندرو مى زند.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ □حركت اسلام بر سوى و مكه□ □بعد از آنكه و بن حزام از نزد خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) بن عوام را به جمعى از نظام مامور فرمود تا خود را در نقطه كه محلى است به نام نصب كند و فرمود از آنجا نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن به مكه رسيد، در همين حجون زد، و بن عباده را به سركردگى در اش، و بن وليد را با از مسلمانان و سليم را داد تا به مكه بروند، و خود را در آنجا به خانه ها نصب كنند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ □حركت اسلام بر سوى و مكه□ □ با خود را به خدا (صلی الله علیه وآله) رسانيده مركب آن جناب را گرفت و بدان زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت. آيا نشنيدى كه سعد گفته:  ○اليوم يوم الملحمه ○اليوم تسبى الحرمه ترجمه: امروز حمام خون راه می اندازیم، و زنان را اسیر میکنیم □حضرت به (عليه السلام) دستور داد: به خود را به برسان، و - كه همواره به دست سپرده مى شد - را از او بگير، و تو آن را داخل كن، اما با و مدارا، و على (علیه السلام) پرچم را از بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و داخل شهر كرد.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
□لَکم دینُکم وَلی دین(۶) □لَكُم دينُكُم وَلىَ ديٖن(۶) □اين آيه به معنا مطلب گذشته، يعنى نبودن و است، و در (لكم ) و در (لى) لام  است، میفرمايد: دين شما كه همان است خود شما است، و به من نمى كند، و من نيز مخصوص خودم است، شما را فرا نمی گيرد. □در اينجا است به كسى برسد كه اين آيه مردم را در دين كرده، مى فرمايد هر كس خواست دين را انتخاب كند، و هر كس خواست دين را برگزيند. و يا به برسد كه آيه شريفه مى خواهد به خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) دهد كه دين مشركين نشود. وليكن كه ما براى آيه كرديم اين را مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در اين است كه بفرمايد شما به دين من گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت اى كه قرآن آن است، اين توهم را مى کند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره ماعون□ □در به سند خود از بن فضيل روايت كرده كه گفت: از عبد بن جعفر (علیه السلام) از كلام خداى عزوجل پرسيدم كه می فرمايد: (الذين هم عن صلاتهم ساهون)، فرمود: كسى است كه حق نماز را كند. : و اين مضامين در رواياتى ديگر نيز آمده است. □و در است كه و ابن ابى حاتم و در كتاب خود، از بن ابيطالب روايت كرده اند: كه در تفسير (الذين هم يراون) فرمود: يعنى با نماز خود مى كنند. □و نيز در كتاب آمده كه و و عساكر از نقل كرده اند كه گفت: خدا (صلی الله علیه وآله) در آيه و (يمنعون الماعون) فرمود: همه آن  چيزهايى است كه مردم به عنوان در بين خود مى دهند و مى گيرند، از تبر گرفته تا ديگ و دلو و نظاير آن.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیات سوره قریش□ □بررسى قول به سوره (فيل) و (ايلاف) و سوره (ضحى) و (الانشراح)□ □ از روايت اولى پاسخ داده اند به اينكه است با روايتى كه گفته: در قرآن ابى بن كعب آن دو بسم اللّه بوده، و از پاسخ داده اند به اينكه بر كه روايت درست باشد دارد راوى بسم اللّه بين آن دو را از عمر بن خطاب نشنيده باشد، و يا آن را خوانده باشد. علاوه بر اين، روايت مذكور است با روايتى از خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) كه فرمود: خداى تعالى را بخاطر خصلت بر ديگران داد، از آن جمله فرمود: و درباره آنان اى نازل شد كه در آن سوره سخن از به جز قريش نرفته است، و آن سوره (قريش) است، (تا آخر حديث). از همه اينها گذشته رواياتى كه بر اين سوره دارد، و اينكه آن دو بسم اللّه قرار دارد است.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روايتى سوره قریش□ □بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را فرمود: مردم قريش از سفر شدند، چون از اطراف مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را مى كردند، و هم را، و لذا در اين سوره فرمود: (فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع ) پس اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از نجات داد، و ديگر ندارند به شام بروند، (و امنهم من خوف) يعنى بپاس كعبه كارى به كار آنان ندارند. □ : اينكه فرمود: ( از آنكه خداى تعالى گراميش را مبعوث فرمود)  با آيات سوره نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان و از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت كلام امام نبوده، و مرحوم آن را از بعضى روايات استفاده كرده باشد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد علی صفایی حائری●□ ... □●من اين را خيلى راحت به شما مى‌گويم اگر دنيا برايتان بزرگ است، خيالتان راحت باشد كه به آخرت، حتى اگر با ادله هم برايتان اثبات بشود ايمان و گرايش نداريد.بحث يقين نيست.بحث برهان نيست. □●بحث خواستن است. نمى‌خواهى؛ چون اينجا برايت بزرگ و گشاد است.مگر مرض دارم هجرت كنم وقتى كه اين همه دور و برم آب و علف است‌؟! گوسفندهايم را بردارم كجا بروم‌؟! ولى وقتى كه گوسفندهايت دنيا را چريده باشند، وقتى كه دنيا برايت تنگ شده باشد، وقتى آسمان آنقدر كوتاه شود كه نتوانى سرت را بلند كنى و مجبور باشى سرت را روى زانوانت بگذارى و گريه كنى؛ اگر اين آسمان پايين و اين دنياى تنگ را احساس كردى، آن موقع به ، به ، به رسالت،به ،به ،به محتاج مى‌شوى ؛ آن هم به وحى، ؛ «يُؤمِنُونَ‌ بِما أُنْزِلَ‌ الَيْكَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌» ، نه به عنوان يك ،بلكه به عنوان يك خط‌ مستمر از ، از جامعه عشايرى تا جامعه كشاورزى تا جامعۀ صنعتى تا جامعۀ فوق صنعتى و مدرن، در تمامى اين جريانها، تو به امتى محتاج هستى با كيفيتى ديگر، نه برخاسته از شرايط‌ اقتصادى و توليدى و متكى به اصناف و احزاب و حقوق و آزادى و... كه متكى به و و متكى به و به جمع آورى و به جادادن اين نفوس است □● ص۷۱●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●بحث روايتى سوره بینه●□ □●در تفسير در روايت ابى الجارود از امام (عليه السلام) آمده كه فرمود: منظور از كلمه (  ) رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) (صلوات اللّه عليه ) است. □●و در است كه ابن مردويه از روايت كرده كه گفت: به خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) عرضه داشتم: يا رسول اللّه خلق نزد خداى عزوجل كيست؟ □●فرمود: اى عايشه مگر شريفه (ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريه ) را نمى خوانى. □●و در كتاب است كه ابن عساكر از بن عبد اللّه روايت كرده كه گفت: نزد خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بوديم كه (عليه السلام) از راه رسيد. □●رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) فرمود: به آن خدايى كه جانم به دست او است، اين و پيروانش ( ) تنها و تنها در قيامتند، آنگاه اين آيه شد:  (إنَّ الَّذينَ آمنوا وَ عَملواالصالحات اولئكَ هُم خَير البريه ) از وقتى كه اين آيه نازل شد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) هر وقت (علیه السلام) را مى ديدند كه دارد مى آيد مى گفتند: آمد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○آیه های ۹ ، ۱۰، ۱۱ ، ۱۲، ۱۳ ، ۱۴سوره از تفسیر المیزان○□ □ارايت الذى ينهى □عبدا اذا صلى □ارايت ان كان على الهدى □او امر بالتقوى □ارايت ان كذب و تولى □الم يعلم بان اللّه يرى □○اين  آيه جنبه مثل دارد، و مى خواهد به عنوان نمونه چند مصداق از انسان را ذكر كند، و نيز به منزله زمينه چينى است براى تهديد صريحى كه بعدا به عقاب نموده، عقاب كسانى كه از اطاعت او نهى مى كنند، و نيز زمينه است براى امر به عبادتش. □○و مراد از كه نماز مى خواند به طورى كه از آخر آيات بر مى آيد خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، چون در آخر آيات آن جناب را از اطاعت آن شخص نهى نموده، امر به سجده اش و به نزديك شدنش مى فرمايد. □○توضيحى راجع به نماز قبل از شب معراج وقبل از نزول قرآن كه از آيه: (ارايت الذى ینهی عبدا اذا صلّى) استفاده مى شود و بنابر اين فرض كه سوره مورد بحث اولين سوره نازل شده از قرآن باشد، و نيز بنا بر اينكه از اول تا به آخر سوره يكباره نازل شده باشد، سياق اين آيات دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) قبل از قرآن نماز مى خوانده، و همين معنا دلالت دارد بر اينكه آن جناب قبل از رسيدنش به مقام رسالت با نزول قرآن، يعنى قبل از حادثه بعثت از انبيا بوده. □○ولى بعضى گفته اند كه : نماز قبل از آن جناب نماز واجب نبوده، و به طورى كه از اخبار بر مى آيد نمازهاى واجب در شب معراج واجب شده، و در سوره اسراء فرموده : (اقم الصلوه لدلوك الشمس الى غسق الليل و قرآن الفجر). اما اين سخن درست نيست، براى اينكه آنچه از داستان شب مسلم است، و روايات معراج بر آن دلالت دارد، تنها اين است كه نمازهاى يوميه در آن شب با شكل خاص خود يعنى دو ركعت دو ركعت واجب شد، و هيچ دلالتى ندارد بر اينكه قبل از آن شب به صورت ديگر نشده بود، بلكه در بسيارى از آيات سوره هاى مكى و از آن جمله سوره هايى كه قبل از سوره اسراء نازل شده، نظير سوره و و غير آن دو سخن از نماز كرده، و به تعبيرهايى مختلف از آن ياد نموده، هر چند كه كيفيت آن را ذكر نكرده، اما اينقدر هست كه نمازهاى قبل از معراج مشتمل بر مقدارى تلاوت قرآن و نيز مشتمل بر سجده بوده. □○و در بعضى از روايات هم آمده كه خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در اوايل بعثت با خديجه و على (عليهما السلام) نماز مى خواند، در اين روايات هم نيامده كه نماز آن روز به چه صورت بوده است. @mohamad_hosein_tabatabaei