eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●اول ذی القعده، سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها●□ □●اعمالی که باعث ورود در #بهشت ا
□●اول ذی القعده ، سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها●□ □●از وجود مبارک (سلام الله عليه) روایتی به ما رسيده است که فرمود: اگر کسی خواهرم فاطمهٴ معصومه را «عارفاً بحقّها» زيارت کند بهشت برای او ثابت است، معلوم می‌شود کريمهٴ اهل‌بيت فاطمهٴ معصومه(سلام الله علیها) حقّی دارد که بعضی از زائران به حقّش عارف هستند و برخی عارف نيستند و آن حضرت را تنها به عنوان خواهر امام و دختر امام و عمه امام ميیشناسند و زيارت می‌کنند که اينها بخشی از فضيلت و ثواب را دریافت می دارند، اما به ثواب کامل راه نمی يابند. □●لیکن برخی دیگر از زائرین آن حضرت، حقّ اين کريمه را می‌شناسند که امام هشتم(علیه السلام) فرمود هر کس خواهرم را «عارفاً بحقّها» زيارت کند بهشت برای او است. □●کسی حق شفاعت دارد که در کنار عدالت الهی از مظاهر اسمای حسنای خدا باشد. خداوند اگر با عدل خودش با ما رفتار بکند بسياری از انسان ها آسيب خواهند دید، ولی اگر رحمت او ضميمهٴ عدل او گردد در این صورت به اين کار «شفاعت» می گویند. □●لذا اگر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)به اين مقام رسيده است که همه بزرگان، همه ، همه ، در کنار بارگاه ملکوتی او عرض می‌کنند: «يا فاطمة إشفَعی لی فی الجنة..» معلوم می‌شود که حقّ دارد، شما می‌بينيد همهٴ مراجع بزرگ در کنار قبر کریمۀ اهل بیت(سلام الله علیها)ميگويند از ما شفاعت نما، زیرا در همگان به شفاعت خاندان پيغمبر(عليهم الصلاة و عليهم السلام) نيازمندند. □●حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) به چه جايگاهی رسيده است که امام هشتم و امام نهم(سلام الله عليهما) هم ترغيب کرده‌اند که آن حضرت را کنيد به نحوی که وجود مبارک امام رضا (سلام الله عليه) زيارتنامه خاصی مقرر کرده است و هم در اين زيارتنامه جملاتی را بیان فرمودند که نشانهٴ مقام و منزلت والای حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) می باشد.(۲) سلام الله علیها @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روايتى سوره قریش□ #تفسیر_المیزان □در تفسير #قمى در #ذيل آيه (لايلاف قريش) آمده كه: اين سوره
□بحث روايتى سوره قریش□ □بعد از آنكه خداى تعالى رسول گراميش را فرمود: مردم قريش از سفر شدند، چون از اطراف مردم رو به آن جناب نهاده، هم آن حضرت را مى كردند، و هم را، و لذا در اين سوره فرمود: (فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع ) پس اين خانه را بپرستند، كه ايشان را از نجات داد، و ديگر ندارند به شام بروند، (و امنهم من خوف) يعنى بپاس كعبه كارى به كار آنان ندارند. □ : اينكه فرمود: ( از آنكه خداى تعالى گراميش را مبعوث فرمود)  با آيات سوره نيست، چون گفتيم سياق همه از داستان و از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا اين قسمت كلام امام نبوده، و مرحوم آن را از بعضى روايات استفاده كرده باشد.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●از برجسته‌ترین روز عرفه، اباعبدالله الحسین علیه السلام است. کسانی که به صورت ظاهر این توفیق را ندارند؛ خوب است قلب‌ها را از دور روانه‌ی حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام کنند و زائر آن بزرگوار باشند. □●با توجّه به روایتی که از امام علیه السلام نقل شده است (۱) که امید است حضرت عبدالعظیم حسنی رضی الله عنه در سرزمین ری هم‌پایه‌ی زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام مورد عنایت پروردگار و توجّه اهل بیت علیهم السلام واقع شود؛ □●اگر می‌توانید، روز عرفه لااقل به حرم سیّد الکریم علیه السلام مشرّف شوید و در داخل حرم، چشمانتان را ببندید و تصوّر کنید که در حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام هستید؛ اوّل به حضرت اباعبدالله علیه السلام سلام دهید و آن حضرت را زیارت کنید؛ بعد حضرت عبدالعظیم را زیارت کنید. □●این را همیشه به یاد داشته باشید؛ نه تنها برای روز عرفه، هر وقت به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام رفتید، چنین کنید. ان‌شاءالله روز عرفه هم موفّق شوید به حرم سیّد الکریم رضی الله عنه بروید و زیارت مخصوصه‌ی امام حسین علیه السلام در روز عرفه را آنجا بخوانید. □●امید است همان حال و هوای حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام را احساس کنید و عنایاتی که اگر موفّق بودید به صورت ظاهر به کربلای معلّیٰ مشرّف شوید، نصیبتان می‌شد؛ ان شاء الله در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام هم خدای متعال عنایت می‌فرماید. □●در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۷مهر ۹۱●□ □●1. مجلسی، بحار، ج ۹۹، ص ۲۶۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●توصیه‌هایی برای حسینی علیه السّلام●■ ■۱- سفر زیارت، اگر همراه با توجّه و اخلاص و معرفت و عشق و ارادت به اهل بیت علیهم السّلام باشد، هر قدم که انسان در مسیر آن برمی‌دارد، آثار سازندۀ معنوی و روحی عظیمی خواهد داشت. امّا اگر خدای نکرده فرد غافلانه این راه را طی کند، بهرۀ اندکی نصیبش خواهد شد. ■۲- هرچه ادب نسبت به صاحب این راه و مقصد و نسبت به همراهان این سفر بیشتر باشد؛ هرچه توفیق کمک کردن و محبّت کردن به زائران و به کسانی که به عشق اباعبدالله الحسین علیه السّلام از زائران استقبال و پذیرایی می‌کنند، بیشتر باشد، سفر، سازندگی‌ِ معنوی بیشتری خواهد داشت و به تعبیر دیگر، بیشتر مورد تایید اهل بیت علیهم السّلام خواهد بود. ■۳- به نیابت معصومین علیهم السّلام این سفر را در پیش گرفتن و به قصد آنها به زیارت مشرّف شدن، زمینه ساز توجّه و عنایت بیشتری از جانب حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌ السّلام خواهد بود. ■۴- احساس کنید به سفری عازم هستید که در طول سفر حجّت خدا همراه شما هستند و توجّه داشته باشید که چنین همسفر بزرگی در کنارتان قرار دارند. ■۵- هم قدر این سفر را بدانید و هم آن را به خود منتسب نکنید و به حول و قوّه خود نسبت ندهید؛ بلکه آن را توفیق الهی و عطیه‌ی خداوند و هدیه‌ی اهل بیت علیهم السّلام بدانید و از خداوند متعال که چنین سفری را روزی شما کرده است، متشکر باشید. ■۶- مؤکداً توصیه می‌کنیم پیش از آغاز سفر، کتاب ره توشۀ دیدار را مطالعه کرده و به نکاتی که در آداب و اسرار سفرهای زیارتی و انجام زیارت، در آن کتاب اشاره شده است، توجّه بیشتری داشته باشید. ■ان‌شاءالله از فردا بخش‌هایی از کتاب ره توشۀ دیدار و فایل‌های صوتی گفتارهای استاد طیّب دربارۀ زیارت و اربعین حسینی علیه السّلام بطور روزانه در کانال اهل ولاء قرار خواهد گرفت تا مورد استفاده‌ی کلیه دوستان، به خصوص زائران اربعین حسینی علیه السّلام قرار بگیرد. ■امیدواریم سفر زیارتیِ پرباری داشته باشید و خداوند زیارات ظاهری بسیار و زیارات باطنی پایدار نصیبتان سازد.
■● تو، تو، تو و این تو، فقط بذری است که می افشانی از آن به بعد اوست که باید سبزش کند. ما چه میدانیم؟ شاید به صلاح ما نباشد که این بذر الآن سبز شود و باید رویش آن عقب بیفتد. ■●اگر دستت رسید از شاخه آن درخت میوه ای بچینی، بچین. نوش جانت و اگر دستت نرسید، ناراحت نباش. ■●سرت را به پای این درخت بگذار و به پابوس این درخت برو و آن را ببوس و بر در این بارگاه باش. ■●تو فقط باش، بعد از آن چه کار داری، هر چه می شود بشود. انسان باید تسلیم باشد و بداند که همین است و بس. نباید به این که چه می دهند و چه نمی دهند کاری داشت. ■●حضور و مراقبت، ص۴۵ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 🏴■●قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهل‌روزه‌ی قافله‌ی اسرا و سل
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 🏴■●قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهل‌روزه‌ی قافله‌ی اسرا و سلوک حسینی عليه السلام●■ ■●ولایت و توحید دو روی یک حقیقتند. مقام بطون است و مقام ظهور. لذا همیشه تقارنی بین این دو وجود دارد. نمونه‌ی آن را در دو حدیث قدسی می‌توان دید. یکی در حدیث سلسلة ‌الذّهب که علیّ بن موسی الرّضا عليه السلام در شهر نیشابور نقل کردند که «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلّا اللهُ حِصْنِی ... وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذابِی» خدا فرمود کلمه‌ی «لا اِلهَ اِلّا اللهُ» دژِ استوار من است و هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. قرینِ این حدیث قدسی، حدیث قدسی دیگری داریم که «وَلايَةُ عَلِيِّ بْنِ اَبِي طالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي اَمِنَ مِنْ عَذابِی». ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب عليه السلام دژِ استوار من است و هرکس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. ■●واز جمله مواردی که تقارن بین و را می‌شود دید سفر چهل روزه قافله‌ی اسراست. در سفر مِنَ الْکَرْبَلاءِ اِلَی الشّام، یا مِنَ الْحُسَیْنِ اِلَی الْیَزِید، آیا حرکتِ از اَحسنِ تقویم به اَسفَلِ سافلین و تداعی‌گر قوس نزول نیست؟! و بازگشت از شام به کربلاء، سیر مِنَ الشّامِ اِلَی الْکَرْبَلاء، یا مِنَ الْیَزِیدِ اِلَی الْحُسَیْن، آیا به‌یادآورنده‌ی قوس صعود نیست؟! لذا سالکانی که سلوک حسینی دارند، در این چهلّه‌ی بین تا ، به عشق و محبّت اباعبدالله عليه السلام مسیر سلوک را به قافله‌سالاری زینب کبریٰ عليها السلام طی می‌کنند و در پایان این چهل روز به انتهای سیر و سلوک عارفانه‌ی خود در مکتب اباعبدالله عليه السلام نائل می‌شوند. در انتهای این راه سالک سبیل حسینی عليه السلام به ارشاد زینب کبری عليها السلام از پوسته و حجب بیرون می‌آید؛ چشم باطنش به جمال اباعبدالله الحسین عليه السلام گشوده می‌شود؛ به زیارت وجود نورانی اباعبدالله عليه السلام نائل می‌شود. روایات متعدّدی که در بحث داریم، حقیقتش اینجاست. ■●گرچه اربعین هم خیلی بزرگ است؛ خوشا به سعادت کسانی که امروز موفّق شدند در سرزمین کربلا مرقد مطهّر اباعبدالله‌الحسین عليه السلام را کنند؛ امّا حقیقت آن روایات، این زیارت ظاهری نیست؛ این سایه‌ای و رقیقه‌ای از آن حقیقت است. لذا در روایات داریم «مَنْ زارَ الْحُسَيْن عليه السلام»، نه «مَنْ زارَ مَرْقَدَ الْحُسَيْن عليه السلام». کسی که خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کند. خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کردن نتیجه‌ی همین و چهلّه‌نشینی است که با ارشاد زینب کبریٰ عليها السلام، تحت جاذبه‌ی عشق اباعبدالله‌الحسین عليه السلام انجام می‌شود و در انتهای آن، دیده‌ی دل سالک سبیل حسینی عليه السلام باز می‌شود و در آیینه‌ی قلب خود، جمال اباعبدالله‌الحسین عليه السلام را زیارت می‌کند؛ زائر حقیقی چنین سالکی است.(۲)
■●جابرابن عبدالله انصاری با دوست خود عطیه در همان روز (۲۰ صفر سال۶۱) برای زیارت به رفتند. جابر در فرات غسل کرد، جامۀ احرام پوشید (مثل کسی که به حج می رود)، خود را با سعد معطر کرد و پابرهنه آهسته آهسته به سمت قبر مطهر حرکت نمود. وقتی به قبر نزدیک شد، دیگر اشک دیدگانش مجال دیدن به او نداد، لذا از عطیه خواست تا دستانش را روی قبر حضرت بگذارد. اول از هوش رفت و وقتی عطیه او را به هوش آورد او سه بار گفت: «یا حسین». پاسخی نشنید و گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه» .بعد به خود گفت: «آخر چطور جواب بدهد؟! در حالی که میان سر و بدن او جدایی افتاده است.» بعد حضرت را با الفاظی زیارت کرد و به حضرت و باقی شهدا سلام داد. ■●در آخر به عطیه گفت: « به خدا سوگند ما هم در مرتبت و منزل این شهدا شریک هستیم.» عطیه باتعجب پرسید آخر چطور؟! او پاسخ داد: « من از حبیبم رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: من احب قوما حشر معهم و من احبّ فعل قوم اشرک فی عملهم» (هر کس افرادی را دوست بدارد، همراه آنها محشور خواهد شد، و هر کس کار و عمل عده ای را دوست بدارد، در آن کار با آنها شریک خواهد بود.» و نیت من و دوستانم هم بر همان نیتی است که حسین علیه السلام و یارانش نیت داشتند و لذا ما هم شریکیم.» ■●در این اثنا بود که قافلۀ اسرا رسیدند. علیه السلام به جابر گفت حال که کرده اید کنار بروید تا این بانوان زیارت کنند. آن خانم های داغ دیده دیگر نمی توانستند صبر کنند تا شترها زانو بزنند و سپس آنها پیاده شوند، بلکه خود را از بالای شترها به زمین انداختند، هر کدام قبری را در آغوش گرفتند و مشغول شیون و ماتم شدند..قافله سه روز در کربلا ماند. ■●امام سجاد علیه السلام دیدند اگر یک روز بیشتر در کربلا بمانند کسی از آن جمع زنده نخواهد ماند، لذا امر به حرکت به سوی کردند. اما از امام سجاد علیه السلام اجازه گرفتند و یک سال تمام در کربلا نزد قبور مطهر ماندند. ایشان تمام مدت زیر آفتاب سوزان به گریه و سوگ می نشستند.به طوری که وقتی پس از یک سال به مدینه بازگشتند کسی ایشان را نمی شناخت؛ بسیار نحیف و کاهیده و آفتاب سوخته شده بودند. ■●این ماتم عظيم را به محضر امام زمان علیه السلام و همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می کنیم. ■●استاد مهدی طيب _جلسه ٣٠ ديماه ٨٩●■
■سفر اسارت سفر بسيار پررنجی بود. قافله‌ی اسرا آسيب و آزار بسیاری متحمّل شدند؛ امّا به‌هرحال اين سفر تمام شد و اين بشارت را می‌دهد كه سالك الی الله باید بداند که هرچه راه برايش دشوار باشد بالاخره این سفر به انتها خواهد رسيد و اگر طالب و و ديدار و لقاء است، می‌بايست رنج اسارت در عالم كثرت را متحمّل شود. ■طبيعی است، كسی كه راه اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام و راه همه‌ی اهلبيت عليهم السّلام را در پيش می‌گيرد، (که قطعاً راه اهلبيت عليهم السّلام در حقيقت با هم هيچ تفاوتی ندارند) بايد خودش را برای اين رنج‌ها و دشواری‌ها آماده كند. در عالم خلق مستلزم تحمّل رنج‌ها و آسيب‌هاست و اين تنها برای اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام نبود؛ همه‌ی ائمّه و همه‌ی اهلبيت عليهم السّلام اين رنج را متحمّل شدند. ■ديديم وقتی امام مجتبی عليه السّلام هم قصد رفتن به مبارزه‌ی با معاويه را كردند، ياران خودشان چگونه بر ایشان شوريدند و حمله ور شدند! جانماز را از زير پای امام مجتبی عليه السّلام كشيدند! با خنجر ران مبارك حضرت را مجروح كردند! به قصد جان آمدند؛ امّا موفّق نشدند حضرت را از پا درآورند؛ اين است كه اهلبیت عليهم السّلام حتّی از جانب دوستان چنين نامرادی‌هایی را متحمّل شدند. وقتی خواستند به ميدان مبارزه‌ی با گمراهی و فساد و ظلم و زور بروند و زبان به اعتراض و نقد آنها گشودند؛ حتّی دوستانشان پشت آنها را خالی كردند. امام مجتبی عليه السّلام از همين ياران و دوستان و اصحاب كم رنج نديدند. ساير ائمّه هم همين طور: اميرالمؤمنين عليه السّلام چه كشيد؟! از بی‌وفايی دوستانی كه او را در ميدان مبارزه تنها گذاشتند! چه آن روزی كه كودتای خشن و سراسر انحراف سقيفه شكل گرفت، که دیدید چگونه اصحاب رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانه‌ی اميرالمؤمنين عليه السّلام حمله ور شدند و آن خانه را به آتش كشيدند و اهل خانه را مورد هجوم قرار دادند! اینها همان اصحاب پیغمبرند! و چه روزی كه اميرالمؤمنين عليه السّلام در مسند خلافت قصد مبارزه با معاويه‌ی ستمگر را می‌كنند، همين دوستان چگونه خون به دل اميرالمؤمنين عليه السّلام كردند كه فرمودند: وَ اللهِ‏ يُمِيتُ‏ الْقَلْبَ‏ وَ يَجْلِبُ‏ الْهَمَّ‏ مِنِ اجْتِماعِ هٰؤُلاءِ الْقَوْمِ عَلىٰ باطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ! ■پس این ماجرایی نيست كه فقط برای اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام باشد؛ همه‌ی اهلبيت عليهم السّلام متحمّل اين رنج شدند. سالكی كه قصد و و لقاء خدا را می‌كند بايد خود را برای اين رنج‌ها و نامردمی‌ها آماده‌ كند. اهل طبيعت يا اهل غفلتند يا اهل دنياپرستی و هر دو گروه با اهل بصيرت در تعارض و در جنگند. اهل طبيعت با اهل ايمانی که خطر می‌كنند و در شرايطی كه فضا برای سخن حقّ به‌شدّت تنگ است، با پذيرش همه‌ی پيامدهايش فرياد حقّ‌طلبانه سر می‌دهند، طبيعتاً سر مدارا و سازش ندارند؛ ولذا طبيعی است كه برای آنها رنج و سختی پيش بيايد. ■بنابراین قافله‌ی اسرا با همه‌ی رنجی كه متحمّل شدند، اين خبر را به ما می‌دهند كه اين راه بالاخره به پايان خواهد رسيد ولذا سالك شايسته و وارسته جا ندارد كه از رنج سفر، حتّی از بی‌وفايی‌های دوستان گلايه و بی صبری كند. او آگاهانه راه خود را انتخاب كرده و می‌داند كه چه می‌كند. @mohamad_hosein_tabatabaei
■● قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهل‌روزه‌ی قافله‌ی اسرا و سلوک حسیني عليه السلام●■ ■اربعینی که از آغاز شد و به کربلا خاتمه پیدا کرد و در میانه‌ی آن، بیست روز بعد از عاشورا، قافله‌ی اسرا به شام رسید و بیست روز پس از ورود به ، مجدّداً به کربلا بازگشت، این رفت و برگشت، در جهان‌بینی عارفان تداعی‌گر و است. ■عارفان آفرینش همه‌ی هستی را تجلّی حقّ متعال می‌دانند و این تجلّی را در شاهدند که مقام احدیّت به قائم‌مقامیِ ذات لاتعیّن حقّ متعال نقش تجلّی را عهده‌دار شد. در تجلّی اوّل که بود، عالم لاهوت شکل گرفت؛ ابتدا اسماء و صفات الهی در علم حقّ متعال پدیدار شدند و در شعاع آن اسماء و صفات، اعیان ثابته که صورت علمی عالم خلقت است، در علم حقّ متعال پدیدار و ظاهر شد و بعد با تجلّی دوم که است، آن صور علمیّه، در جهان بیرون محقّق شدند و مراتب عوالم شکل گرفت؛ ابتدا و جبروتیان، بعد ، چه ملکوت اعلیٰ، چه ملکوت اسفل و نهایتاً به یا عالم ملک رسید که همین عالم طبیعت و عالم خاک است و نهایتاً به مادّه‌ی بدون صورت و صفت یا هیولا رسید که انتهای است. ■آن گاه از انتهای قاعده‌ی هستی و اسفل سافلین دوباره حرکت به سمت مبدأ اولیّه آغاز شد؛ از دل جماد گیاه رویید؛ از گیاه حیوانات پدید آمدند؛ حیوانات به بشر منتهی شدند. پیکره و جنبه‌ی طبیعی بشر با حیوانات مشترک و نفس حیوانی و غرائز او، شهوات او، غضب او و پیکر جسمانی او شبیه حیوانات است؛ امّا پتانسیل و استعداد و گوهری در وجود انسان است که می‌تواند با اختیار خود راه عروج را در پیش گیرد و با سیر و سلوک الی الله مراتب را یک به یک به سمت مبدأ اوّلیّه طی می‌کند. «اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعونَ» و در انتهای مسیر، به قلّه‌ی‌ هستی راه پیدا کند و در ذات حقّ متعال فانی شود. این مسیر قوس نزول و قوس صعود بود که قبلاً مفصّل راجع به آن صحبت کرده‌ایم. ■ولایت و توحید دو روی یک حقیقتند. مقام بطون است و مقام ظهور. لذا همیشه تقارنی بین این دو وجود دارد. نمونه‌ی آن را در دو حدیث قدسی می‌توان دید. یکی در حدیث سلسلة ‌الذّهب که علیّ بن موسی الرّضا عليه السلام در شهر نیشابور نقل کردند که «كَلِمَةُ لا اِلهَ‏ اِلّا اللهُ‏ حِصْنِی‏ ... وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذابِی‏» خدا فرمود کلمه‌ی «لا اِلهَ‏ اِلّا اللهُ» دژِ استوار من است و هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. قرینِ این حدیث قدسی، حدیث قدسی دیگری داریم که «وَلايَةُ عَلِيِّ‏ بْنِ‏ اَبِي‏ طالِبٍ‏ حِصْنِي‏ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي اَمِنَ مِنْ عَذابِی‏». ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب عليه السلام دژِ استوار من است و هرکس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. ■واز جمله مواردی که تقارن بین و را می‌شود دید سفر چهل روزه قافله‌ی اسراست. در سفر مِنَ الْکَرْبَلاءِ اِلَی الشّام، یا مِنَ الْحُسَیْنِ اِلَی الْیَزِید، آیا حرکتِ از اَحسنِ تقویم به اَسفَلِ سافلین و تداعی‌گر قوس نزول نیست؟! و بازگشت از شام به کربلاء، سیر مِنَ الشّامِ اِلَی الْکَرْبَلاء، یا مِنَ الْیَزِیدِ اِلَی الْحُسَیْن، آیا به‌یادآورنده‌ی قوس صعود نیست؟! لذا سالکانی که سلوک حسینی دارند، در این چهلّه‌ی بین تا ، به عشق و محبّت اباعبدالله عليه السلام مسیر سلوک را به قافله‌سالاری زینب کبریٰ عليها السلام طی می‌کنند و در پایان این چهل روز به انتهای سیر و سلوک عارفانه‌ی خود در مکتب اباعبدالله عليه السلام نائل می‌شوند. در انتهای این راه سالک سبیل حسینی عليه السلام به ارشاد زینب کبری عليها السلام از پوسته و حجب بیرون می‌آید؛ چشم باطنش به جمال اباعبدالله الحسین عليه السلام گشوده می‌شود؛ به زیارت وجود نورانی اباعبدالله عليه السلام نائل می‌شود. روایات متعدّدی که در بحث داریم، حقیقتش اینجاست. ■گرچه اربعین هم خیلی بزرگ است؛ خوشا به سعادت کسانی که امروز موفّق شدند در سرزمین کربلا مرقد مطهّر اباعبدالله‌الحسین عليه السلام را کنند؛ امّا حقیقت آن روایات، این زیارت ظاهری نیست؛ این سایه‌ای و رقیقه‌ای از آن حقیقت است. لذا در روایات داریم «مَنْ‏ زارَ الْحُسَيْن عليه السلام»، نه «مَنْ‏ زارَ مَرْقَدَ الْحُسَيْن عليه السلام». کسی که خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کند. خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کردن نتیجه‌ی همین و چهلّه‌نشینی است که با ارشاد زینب کبریٰ عليها السلام، تحت جاذبه‌ی عشق اباعبدالله‌الحسین عليه السلام انجام می‌شود و در انتهای آن، دیده‌ی دل سالک سبیل حسینی عليه السلام باز می‌شود و در آیینه‌ی قلبک خود، جمال اباعبدالله‌الحسین عليه السلام را زیارت می‌کند؛ زائر حقیقی چنین سالکی است.
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️خونهای پاک کننده ▪️این سرزمین طیب و طاهر شد به برکت این خونهای پاک! در های این شهدای بزرگوار، سلام عرض می کنیم؛ می گوئیم: (طبتم و طابت الارض التی فیها دفتنم)،* ایران پاک شد. این ، این ، شهدای خوشنام، حرم؛ این سرزمین را پاک کردند. بسیاری از شما یا در بودید، یا در بودید؛ مستحضرید که ولوغ کلب را، یعنی آن ظرفی که سگ دهن زد، خاک پاک می کند؛ اما ولوغ را، ولوغ را نه خاک پاک می کند، نه آب پاک می کند؛ فقط ( ) پاک می کند! (طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم). ما چرا قدر اینها را ندانیم؟!! ◾️* مصباح المتهجد / صفحه ۶۶۶ _ بحار الانوار / جلد ۹۸ / صفحه ۲۰۱ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۹۷/۰۹/۲۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️خونهای پاک کننده ▪️این سرزمین طیب و طاهر شد به برکت این خونهای پاک! در های این شهدای بزرگوار، سلام عرض می کنیم؛ می گوئیم: (طبتم و طابت الارض التی فیها دفتنم)،* ایران پاک شد. این ، این ، شهدای خوشنام، حرم؛ این سرزمین را پاک کردند. بسیاری از شما یا در بودید، یا در بودید؛ مستحضرید که ولوغ کلب را، یعنی آن ظرفی که سگ دهن زد، خاک پاک می کند؛ اما ولوغ را، ولوغ را نه خاک پاک می کند، نه آب پاک می کند؛ فقط ( ) پاک می کند! (طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم). ما چرا قدر اینها را ندانیم؟!! ◾️* مصباح المتهجد / صفحه ۶۶۶ _ بحار الانوار / جلد ۹۸ / صفحه ۲۰۱ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۹۷/۰۹/۲۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ 🏴 حی علی العزا... ◾️زیارت، تغییر اردوگاه؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل◾️ ▪️زیارت، در واقع تغییر اردوگاه است؛ از اردوگاه جهل به اردوگاه عقل. ▪️زائر با تشرّف به محضر مزور، از اردوگاه جهل که سرداران و رزمندگان آن، شهوت و غضب، هوای نفس و دنیاطلبی و رذائل اخلاقی است، جدا می‌شود؛ صف جدا می‌کند و ملحق می‌شود به سپاه عقل. ▪️سرداران و رزمندگان سپاه عقل هم ایمان، یقین، تسلیم، رضا، اخلاص، تقوا و فضائل اخلاقی است. ▪️زیارت یک تغییر اردوگاه اینچنینی است. این نکته را در خیمه‌گاه برای عزیزان گفتم که ما الان به خیمۀ اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شده‌ایم. می‌دانید که شب عاشورا ۳۵ نفر از لشکریان عمرسعد، جدا شدند و به سپاه اباعبدالله الحسین علیه السّلام ملحق شدند و فردای آن روز هم به شهادت رسیدند و به آن مرتبۀ عظیم دست پیدا کردند. خوب این نماد بیرونی است. ▪️یک نماد درونی هم دارد؛ یعنی امام حسین علیه السّلام در درون ما همان حقیقت عقل است و عمرسعد همان حقیقت جهل. ▪️این رویارویی در کربلای زمین و ارض وجود ما و عاشورای درون ما، بین جنود عقل و جهل برقرار است. حال اگر کسی از جنود جهل جدا شود و به جنود عقل ملحق شود، در واقع همان اتّفاق افتاده است؛ اینکه «کُلُّ یَومٍ عاشوراء وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلاء» حقیقتش همین است. ▪️ما تا دیروز در دنیا غرق بودیم؛ الان آمدیم به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شدیم؛ از لشکر عمرسعدِ درونمان جدا شدیم و به لشکر امام حسین باطنمان ملحق شدیم و ان‌شاءالله طوری باشد که دوباره پشیمان نشویم و برنگردیم. ▪️یعنی این حرکت ظاهری که به صورت زیارت مقرّر و وضع شده، آن حقیقت باطنی را می‌رساند؛ اینکه انسان از خانه و زندگی و شغل و عنوان و همه چیز خودش می‌بُرد و به مزور ملحق می‌شود، در واقع همان جدا شدن از آن ویژگی‌ها و خصلت‌های منفی است؛ از آن دنیاطلبی‌ها و هواپرستی‌ها و خودخواهی‌ها و خودبینی‌ها و رذائل، و ملحق شدن به لشکر فضائل. ▪️بنابراین زیارت یک نوع تغییر اردوگاه است. یعنی فرد قطع رابطه می‌کند؛ مثل حرّ بن یزید ریاحی دیدید که چطور بُرید؛ از همۀ مقاماتش، فرماندهی‌اش، عنوانش، سلامتش و جانش... از همه چیز بُرید و آمد به لشکر امام حسین علیه السّلام ملحق شد. زیارت یک چنین حقیقتی است. ▪️ان‌شاءالله انسان در زیارت این‌گونه قصد کند؛ چون می‌رود که به لشکر و سپاه مزور ملحق شود..... ◾️استاد مهدی طیّب ۸۸/۰۷/۰۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei