eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○معنای اصلی کلمه ○ □○كلمه" ولايت" هر چند كه اهل لغت معانى بسيارى براى آن بر شمرده اند، ليكن اصل در معناى آن بر طرف شدن واسطه در بين دو چيز است، به گونه اى كه بين آن دو، واسطه اى كه از جنس آنها نيست وجود نداشته باشد (كه در اين صورت هر يك ولى ديگرى محسوب میشوند). و ليكن از باب استعاره در معناى ديگرى نيز استعمال شده، و آن نزديكى چيزى به چيز ديگر است، □○حال اين نزديكى به هر وجهى كه باشد، چه نزديكى به مكان باشد و چه به نسب و خويشاوندى و چه به مقام و منزلت و چه به دوستى و صداقت و چه به غير اينها، كه با اين حساب كلمه" ولى" بر هر دو طرف ولايت اطلاق میشود، (اين ولى او است، و او ولى اين است، يعنى از نظر مكان و يا خويشاوندى و يا مقام و يا دوستى و يا غير اينها نزديك وى است)، □○مخصوصا اگر معناى اصلى كلمه را در نظر بگيريم كه عبارت بود از اتصال دو چيز به يكديگر و نبودن واسطه اى بين آن دو اين اطلاق طرفينى روشنتر میشود، چون يكى از آن دو چيز آن چنان در دنبال آن ديگرى قرار گرفته كه هيچ چيز ديگرى غير اين، به دنبال آن قرار نگرفته. □○پس، وقتى میگوئيم خداى تعالى ولى بنده مؤمنش میباشد، معنايش اين است كه آن چنان وصل به بنده است و آن چنان متولى و مدبر امور بنده است كه هيچ كس ديگرى اين چنين ارتباطى را با آن بنده ندارد. □○ترجمه المیزان، ج۱۰، ص۱۲۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●تفسیر نهرهای بهشتی (سوره محمّد، آیۀ ۱۵) از نگاه علامه طهرانی●■ ■ ، علوم است که در مبتدئین و ضعفای راه پیمایان راهِ خداست ■و ، اختصاص به افراد متوسّط دارد که با ملاحظۀ جذبات الهیّه و مشاهدۀ صفات سرگرمند ■و اختصاص به افرادی دارد که بواسطۀ تجلّیات جمال و عشق به آن ذات لایزال، هستی خود را فراموش کرده، محو در انوار او شده‌اند... ■ غیر متغیّر و متعفّن اختصاص به افرادی دارد که به مقام قلب رسیده و همه گونه علوم و معارف الهیّه در قلب آن‌ها بدون دخالت نفس و زَیغِ اهواء طلوع نموده است. ■● امام شناسی، ج۱، ص۱۸۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□در کتاب خصال تألیف شیخ صدوق نقل شده است که امام حسن(علیه السلام) فرمود: چند تن از یهود به محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمدند داناتر آنان سؤالاتى از حضرت کرد و از جمله آن‌ها این بود که عرض کرد به چه علت خداوند گرفتن در روز را به امت تو سى روز واجب کرده است و بر دیگر امت‌ها از این بیشتر واجب نموده؟ □پیغمبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:، چون آدم از آن درخت مخصوص خورد سى روز در شکمش ماند خداوند بر فرزندانش گرسنگى و تشنگى را سى روز واجب کرد و آنچه در میان این سى روز می‌خورند تفضلى است از خداوند بر آن‌ها و بر آدم هم سى روز روزه واجب بود و همان را خدا بر امت من واجب کرد سپس رسول خدا آیه آیه صدو هشتاد و سوم سوره بقره را خواند که روزه بر شما نوشته شد همچنان که بر پیشینیان شما نوشته شده بود تا تقوا پیشه کنید. یهودى عرض کرد درست فرمودى اى محمد(صلی الله علیه وآله) @mohamad_hosein_tabatabaei
□●پاسخ جالب علامه طباطبایی به سوال پروفسور فرانسوی●□ □●کربن، فیلسوف فرانسوی: «تصوّر امام غایب، چه اثری در تفکر فلسفی و اخلاق و روی‌هم‌رفته، زندگانی معنوی انسان دارد؟ آیا با تعمقی جدید در این تصور اساسی، مذهب تشیّع نمی‌تواند به دنیای امروز یک غذای جدید روحی برای احیای فلسفه و مبدأ نیرومندی برای زندگی معنوی و اخلاقی ببخشد؟ نیرویی که تاکنون در تقدیر مانده است» □●مرحوم در پاسخ به چنین سؤالی، پاسخی مبسوط ارایه می‌کند که مقدمه آن، بسیار جالب است. می‌فرماید: «استفاده معنوی از « » پس از گذشت دو قرن و نیم از هجرت پیامبر آغاز نمی شود؛ بلکه پیامبر اسلام با بیان صریح و اخبار قطعی به آمدن مهدی موعود، آن حالت معنوی را که با اعتقاد به مهدی در باطن یک مسلمان واقع بین، جلوه گر می شود، در نفوس عموم اهل اسلام به وجود آورده است. □● در ردیف تصور وقوع قیامت می باشد. چنان که اعتقاد به پاداش عمل، یک نگهبان داخلی است که به هر نیکی، امر و از هر بدی، نهی می کند. □● ، نگهبان دیگری است که برای حفاظت حیات درونی پیروان بین اسلام گماشته شده است» □●علامه طباطبایی، مکتب تشیّع، ص۸۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○در روايت است كه حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام ) به حواريون خود، دستور (صوم سكوتى ) داد كه افطار آن (موت) باشد! □○ما از بس جفنگ مى گوييم ، دلمان را زنگ فرا گرفته است! باز در روايت است كه حضرت آدم عليه السلام ، با عده اى از اولادش نشسته بود و همه مشغول و سرگرم حرّافى و صحبت بودند، يكى از ايشان پرسيد كه شما چرا سخن نمى گوييد، شما هم حرفى بزنيد! حضرت آدم عليه السلام فرمود: ما كه از بهشت خارج شديم ، خدا وعده اى داد كه اگر مى خواهيد دوباره به بهشت ، بازگرديد، از راه (سكوت)برگرديد! □○داستانهای عارفانه در آثارعلامه حسن زاده ی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●روز چهاردهم ماه مبارک رمضان روزی است که بنا به آنچه در تواریخ ثبت شده ابن ابی عبیدۀ ثقفی در سال شصت و هفت قمری در جنگی که با مصعب ابن زبیر داشت به شهادت رسید و این یار صدیق و عاشق و دلدادۀ راستین و منتقم توانمند اباعبدالله الحسین علیه السلام و اصحابش با سستی و بدعهدی مردم و با شقاوت و رذالت زبیریان بالاخره بعد از این که توانست قسمت اعظم قتلۀ را به عقوبت دنیایی کردارهایشان برساند به شهادت رسید. ■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٢٠ مرداد ٩٠●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت‌آیت‌‌الله صمدی آملی○□ □○جناب مختار ثقفی در ۱۴ رمضان سال۶۷(ق) در غربت‌گاه کوفه، تنها، با دهان روزه و تشنه‌لب، با تنی خسته و دلی شکسته و بدنی غرقه به خون، به دیدار مولایش امام حسین(علیه السلام) شتافت. □○هر گاه در محضر مولای عظیم‌الشّأنم علامه‌حسن‌زاده‌آملی روحی‌فداه یادی از مختار می‌شد می‌فرمودند: 《هر چه دلم را می‌شکافم می‌بینم که مختار "اهل‌‌ولایت" بود.》 این کلام مولایم مرا بدین فکر برد که به چه جهت مختار "اهل‌ولایت" بود؟ آیا بجهت قیام علیه حکومت فاسد اموی بود؟ یا بجهت جهاد و قیام به شمشیر برای احیای سیره علوی بود؟ بجهت شهادتش در راه خونخواهی شهدای کربلا بود؟ آیا چون مختار توانست جنایتکارانی همچون شمر، حرمله، سنان، عمرسعد، خولی، عبیدالله بن زیاد و ... را مجازات نماید در لسان رضوی‌مشهد حضرت مولایم علامه روحی‌فداه "اهل ولایت" شد؟ .... قرآن -- که "تبیان لکلّ شیء" است --پاسخ به هر مسأله‌ای را که در آن غور نمایید می‌دهد. □○عزیزان می‌دانید که قرآن "کتاب‌ولایت" و عصاره علم تمام هستی و جامع تمام کتب آسمانی است. در وسط این "کتاب‌ولایت" سوره کهف است که به "سوره‌ولایت" معروف است. در قلب "کتاب‌ولایت" و در دل "سوره‌ولایت"(کهف) کلمه 《 》تجلّی نموده است و این یعنی ولایت با 《تَلطیف سِر》 همراه است. قرآن که کتاب‌ولایت است در واقع کتاب "تلطیف‌سر" است. این یعنی تمام هستی به تلطیف‌سر ظهور و تجلّی نموده است. پس هر که "اهل‌ِقرآن" و "اَهل‌ُالله" و "اهل‌ولایت" است 《اهل تَلطیف سِرّ》است. □○معنای "اهل‌‌ولایت" بودن مختار رجعت به 《تلطیف‌سِر》 داشتن اوست. اینکه مختار "اهل‌ولایت" است به جهت خون‌خواهی قاتلان مولایش یا به تشکیل حکومت و... نبوده است بلكه تمام هنر مختار از روز بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) تا روز شهادت خودش این بوده كه در تمام فراز و نشیب‌ها و تعقیب و گریزها، زندان رفتن‌ها، شکنجه‌ها، تبعیدها، اختلاط و نزدیکی به آل زبیر، نزدیکی به خوارج مکه و حضور در جلسات خصوصی، علنی و مخفیانه با سران احزاب، گروه‌های اعتقادی، رؤسای قبایل و طوایف، در مذاکره با فقها و روحانیون و خوانین متنفّذ و در نشست‌های عمومی با مردم و ...، در تمام این شش سال، اوّلین همت و تمام توجه مختار این بوده است که به اندازه سر سوزنی برای مولایش و ولی‌نعمتش و اربابش-- امام سجاد(علیه السلام) و خاندان رسالت-- حاشیه‌سازی، مخاطره و دردسرساز نشود. □○یعنی مختار به حدّی بایست جان به لب می‌‌آورد و به گونه‌‌ای زیرکانه، کَیّس‌گونه و با تلطیف عجیبی این همه اقدامات نظامی و تحرکات سیاسی در حد و اندازه‌های کل جهان اسلام را به عمل می‌آورد كه ذرهّ‌ای امویان جنایتکار و آل‌زبیر خبیث و سران خوارج و اشراف عرب و فُقهای جهان اسلام را به سمت و سوی امام سجاد(علیه السلام) تحریک و متوجه نکند! □○هنر بزرگ مختار این بود که تمام کارهای بزرگ این شش سال را با 《تلطیف‌سر》 انجام داد بدون اینکه در ذهن مخالفین مختار و دشمنان قیام مختار اندک سوء ظنّی نسبت به امام ایجاد شود. "اهل‌ولایت" بودن مختار به این اصل باز می‌گردد که تمام توفیقات او در حالی انجام شد که اندک مخاطره‌‌ای به مولایش وارد نیامد. اما در این سالها چه بر مختار گذشت... !! □○به نظر می‌رسد بزرگترین عامل مظلومیّت مختار، عده‌ای از《شیعیان بی‌بصیرت مدعی بصیرت و مدعی فهم و فقاهت》بودند. چرا که مختار به هرحال برای این قیام نیاز به همراهی شیعیان داشت و از سویی ناصیه شیعیان بلاد در دست عده‌ای رؤسای قبایل و فقهای ساده‌لوح و مقدس‌مآبی بود که اندک کیاست و زیرکی نداشتند و با اندک مذاکره با مختار سریع به امام نامه نوشته و یا حضوری رجوع نموده و تاییدیه حرکت مختار را به دست‌خط امام می‌خواستند. و به دفعات در میانه راه، مختار را بدین جهت که تاییدیه لسانی یا حکم و اجازه مکتوب از امام ندارد، قیام او را دچار شک و شبهه و مخاطره می‌نمودند. این در حالی بود که مختار نمی‌خواست قیام خویش را منتسب به امام سجاد نماید. کُتل و طوفان سهمگین مختار این بود که عده‌ای شیعه《مقدّس ِبی‌عقل》 که گویا نمی‌دیدند مختار در آنِ واحد بایست در چندین جبهه مجاهده نماید و مدیریت کند: ۱) بنی‌امیه در شام ۲) آل زبیر در حجاز ۳) عثمانی‌مذهبيون بصره ۴) اشراف منافق و ثروتمند عرب در کوفه ۵) مهار دعوای پوسیده جاهلی عرب و عجم. و لذا چه تهمت‌ها و افترائات و دشنام‌ها و کارشکنی‌ها و خیانت‌ها به سوی مختار سرازیر شد؛ آن هم از سوی شیعیان و حتی برخی از بنی‌هاشم --که میل ندارم نامی از آنان ببرم_. □○مصیبت‌هایی که مختار از دوستان جاهل دید، کم از بلای امویان و زبیریان نبود. آل‌زبیر و اُمویان مختار را به وادی موت احمر و شهادت کشاندند امّا،《شیعیان مقدّس جاهل》بلایی بر سر مختار در آوردند که زهر "موت اسود" را جرعه جرعه در کامش ریختند و در نهایت همین جهله مقدّس مدّعی‌فهم کمر قیام را شکست
. ○دوباره بر سر سفره نشاندیم امسال ○اگرچه بنده ی تو عبد دل بخواهی نیست ○به روضه روزه ی خود باز می کنم زیرا ○برای روزه که بی روضه جایگاهی نیست ○ ماه خدا بر لب تو خون خدا ○سلام بر لب زخم تو سید الشهدا ○در شلوغۍِ قیامت،‍ که ڪسۍ یاد ڪسۍ را نکند ؛ بگذارید فقط اشک بریزیم و بگوییم '' " ○السَّلامُ عَلیْکـ یااَباعَبدِاللهِ الْحُسین○ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۳○□ □حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه وآله فرمود: " الصّوم جُنَّة مِنَ النّار" روزه سپر آ
□○افطاری ۴○□ ○لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ○ □○انسان دو بعد دارد لذا دو فرح دارد؛ یکی و دیگری . □○اقتضاء آن بعد جسمانی و نفس حیوانی، غذاهای مادی است لذا عندالافطار باید به آنها غذا بدهد. نوعاً  می‌بینیم مردمانی هم که اهل عبادت و روزه گرفتن نیستند ایام ماه رمضان افطاری می‌دهند و افطاری هم می‌روند، این ناشی از اقتضای همین نفس حیوانی است. به وفق نفس حیوانی، خوردن را همه دوست دارند و از آن فرح در جسم و نفس حاصل می‌کنند، جوارح قوت می‌گیرد و قوت جوارح، جوانح را هم متأثر می‌کند، لذا افطار عندالغروب است و روح در جسم غروب کرده و به اقتضائات جسم مرتبط شده است. پس به یک معنا افطار که از غروب آغاز می‌شود برای نفس حیوانی ماست. □○ما یک و نیز داریم. این نفس عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ بصومه فرحناک می‌شود و این عند لقاء ربه، است. سحر وقت ملاقات است. کسی که بخواهد با پروردگارش، با محبوبش ملاقات کند زمانش سحر است لذا فرمود یا موسی! دروغ می‌گوید کسی که می‌گوید عاشق تو هستم ولی سحر ندارد. سحر مظهر روح می‌شود لذا انسان صائم روزه دار دو فرح دارد؛ یک فرحش هنگام افطار و خوردن است و دیگری، فرح هنگام سحر است که لقاء حق متعال توسط روح است. از سحر امساک شروع می‌شود، سحر یعنی توجه نفس به فوق عالم ماده! آنچه مربوط به لذائذ دنیوی است انجام نمی‌دهد و آنچه شرع گفته ترک می‌کند و به مقام تنزیه می‌رسد ولی افطار مقام تشبیه است. □○مردم به وفق اطوار وجودیشان عمل می‌کنند. سحر به جنبه روحانی و معنوی انسان بر می‌گردد، این یک تعبیر و تداعی معنی از روزه است والا در افطار هم وجود دارد. افطار هم روح و ریحان است لذا مومن عندالافطار توجهش صرفا به جسمانیات نیست بلکه افطار معنوی هم دارد، مثلا  قبل از افطار توسلی به داشتن، افطاری معنوی است، شکوفایی معنوی است، در واقع می‌خواهد بگوید که من اگر در مغرب دنیا هم واقع شوم، توجهم به انوار الهیه است و دچار غفلت نمی‌شوم. □○پس اهل دنیا هم سحر ندارند و هم فرحناک هستند به افطار مادی!! دنیا را دوست دارند و خوشند و به وفق دنیا زندگی می‌کنند، منتها وقتی عمرشان تمام شد افطار حقیقی شان رخ می‌دهد و این افطار، ظهور و شکافتن باطن و آغاز دولت آیه «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» است، آنچه دارند آشکار می‌شود، سر سفره خود می‌نشینند و از کاشته های خود افطار می‌کنند...  
□●التماس اموات در جمعه های ماه رمضان●□ □محدث نوری نقل می‌‌کند در روایتی وارد شده است که: □اموات در هر جمعه از ماه رمضان می‌‌آیند، می‌‌ایستند و با صدایی محزون و با حالتی گریان چنین ندا می‌‌کنند: ای خانواده من، ای فرزندان من، ای نزدیکان من، با چیزی(عملی) به ما مهربانی کنید تا خداوند به شما رحم نماید. □ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید، بر ما و غربت ما رحم کنید، زیرا ما در زندان تنگ و اندوه طولانی و در سختی می‌‌باشیم، پس بر ما رحم کنید و از دعا و صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید، شاید قبل از آن که مثل ما شوید، خداوند بر ما رحم نماید. □ما حسرت بر گذشته می‌‌خوریم، ما نیز مثل شما توانا بودیم. پس ای بندگان خدا، به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید. □فردا روزی شما نیز خواهید دانست: چیزهای اضافی(غیر مورد نیاز) که در دست شماست، قبلاً در دست ما نیز بود، اما در راه بندگی خدا انفاق نکردیم، و از حقّ مانع شدیم، و لذا ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت، و منفعت و سود آن به دیگران رسید. با درهمی، یا تکّه خمیر نانی، یا تکّه کوچک گوشت به ما توجّه و مهربانی کنید. □سپس ندا می‌‌کنند: بزودی بر خودتان خواهید گریست در حالی که برای شما فایده‌‌ای ندارد، همانگونه که ما گریه می‌‌کنیم، و برای ما فایده‌ای ندارد. لذا قبل از آن که مثل ما شوید، (در راه بندگی خداوند) تلاش کنید. □●مستدرک الوسائل ۲: ۱۶۳●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، تا کی تو بعالم کون در آئی و باز گردی از وی، و دوست و رین گزینی، یکی را برگزینی و دیگری را بگذاری، و هیچ دوست را نگیری که از یک روی با تو درشتی نماید، که نه از روی دیگر نرمی جوید، و در نهان با تو غدد و خذلان دارد و تو با وی وفا و مساعدت خواهی، و او معلول و بیمار همی شود و تو او را درستی همی دهی، و از شوخگن همی شود و تو او را پاک همی گردانی، و او جاویدان مکافات تو بدانچه در گوهر اوست می‌کند و تو باوی بدانچه در گوهر و طبع تُست مساعدت می‌نمائی، □○و سرانجام میان او و تو بقطیعت کلی رسد بی‌آنکه از تو گناهی بوجود آید، یا خیانتی و غدری حادث شود، و تو هر ساعتی و هر نفسی از جدائی در غصه و اندوهی، از غدر ایشان با تو وفای تو با ایشان، و نه از کردار ایشان زجر گیری، و نه از آزمایش بسیار پند پذیری، آخر تا کی مصاحبت بدان و غدّاران و خائنان و ستمکاران؟ ای کاش دانی که این از تو نادانیست یا نادان ساختن خود را از صواب و راستی. @mohamad_hosein_tabatabaei
در هجر و وصل کار دل تپیدن است دائم به یک قرار بود دل بیقرار ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●اعمال مشترک شب‌های قدر●■ ■اعمال شب‌هاى قدر بر دو نوع است. يكى اعمال مشترکی كه در هر سه شب بايد انجام داد، و ديگر اعمالى كه مخصوص به هر يک از شب‌هاى قدر است. و اما اعمال مشترک: ■ ۱- غسل. ■علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل اين شب‌ها در هنگام غروب آفتاب انجام گيرد، كه نماز شام را با غسل بخواند. ■ ۲- دو ركعت نماز، در هر ركعت: ■سوره «حمد» ۱ مرتبه ■سوره «توحيد» ۷ مرتبه ■و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد: ■« أسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتوبُ الَيْهِ » ■در روايت نبوى است كه از جاى برنخيزد تا خدا او و پدر و مادرش را بيامرزد. ■ ۳- قرآن مجيد را بگشاید و در برابر خود گرفته و بگويد: ■«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ» ■خدایا از تو درخواست می‌كنم به حق كتاب نازل شده‌ات، و آنچه در آن است، و در آن است نام بزرگترت، و نام‌هاى نيكوی تو و آنچه بيم انگيز است و اميدبخش، كه مرا از آزادشدگان از آتش قرار دهى. . ■ ۴- مصحف شریف (قرآن کریم) را بر سر گرفته و بگوید: ■« اَللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ » ■خدايا به حقّ اين قرآن و به حقّ كسی كه آن را بر او فرستادى، و به حقّ هر مؤمنى كه در آن او را ستودى، و به حقّ تو بر آنان که احدى شناساتر به حقّ تو از خودت نيست. : ■«بكَ يَا اللهُ» ده مرتبه ■«بمُحَمَّدٍ» ده مرتبه ■«بعَلِیٍّ» ده مرتبه ■«بفَاطِمَةَ» ده مرتبه ■«بالْحَسَنِ» ده مرتبه ■«بالْحُسَيْنِ» ده مرتبه ■«بعَلِیٍّ بْنِ الْحُسَيْنِ» ده مرتبه ■«بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» ده مرتبه ■«بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ» ده مرتبه ■«بمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ» ده مرتبه ■«بعَلِیٍّ بْنِ مُوسَى» ده مرتبه ■«بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ» ده مرتبه ■«بعَلِیٍّ بْنِ مُحَمَّدٍ» ده مرتبه ■«بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ» ده مرتبه ■«بالْحُجَّةِ» ده مرتبه ■پس هر حاجتى كه دارد از خدا بخواهد. ■ ۵- زیارت حضرت سيدالشهّدا عليه السّلام. ■در روايت آمده است هنگامى كه شب قدر می‌شود، منادى از آسمان هفتم از پشت عَرْش ندا سر مى‌دهد كه خدا هر كه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد. ■ ۶- اين شب‌ها را احياء بدارد. ■روايت شده هر كه شب قدر را احياء بدارد، گناهانش آمرزيده مى‌شود، هر چند به شمارۀ ستارگان آسمان و سنگينى كوه‌ها و پيمانۀ درياها باشد. ■ ۷- صد ركعت نماز بجا آورد كه فضليت بسيار دارد و بهتر است كه در هر ركعت پس از سوره «حمد»، ده مرتبه سوره «توحيد» بخواند. ■ ۸- اين دعا را بخواند: ■« اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءً، أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِيلَتِی، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَيْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الْفَقِيرُ الْمَهِينُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ فِيمَا أَعْطَيْتَنِی وَ لا آيِساً مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِي سَرَّاءَ [كُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ » ■این دعا را كفعمى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده كه در اين شب‌ها، در حال قيام و قعود و ركوع و سجود مى‌خواندند. ■ ۹- دعاى جوشن كبير. ■و علاّمه مجلسى فرموده: بهترين اعمال در اين شب‌ها، درخواست آمرزش و دعا است، برای حوائج دنيا و آخرت خود، و پدر و مادر و خويشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان كه زنده‌اند و چه آنان كه از دنيا رفته‌اند، و خواندن اذكار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد عليهم السّلام به هر اندازه كه بتواند. روايت شده كه خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم عرض شد: اگر شب قدر را يافتم، از خداى خود چه بخواهم؟ فرمود: عافيت. @mohamad_hosein_tabatabaei
□● نظر درباره بنیان‌گذار انقلاب●□ □ارادت خاص مرحوم علامه طباطبایی نسبت به امام خمینی در خاطراتی که توسط شاگردان علامه نقل شده است متجلی می‌باشد به عنوان مثال آیت الله احمدی میانجی در خاطرات خویش چنین می گویند: □علامه طباطبایی پس از قیام امام خمینی در برابر ستم و استکبار گفت: ایشان خیلی قاطع کلام خود را بر زبان جاری می‌نماید. فردی از اهل علم ساکن مشهد در امر امام خمینی تردید داشت یک بار که علامه به زیارت بارگاه قدس رضوی آمد درباره امام از وی سئوالاتی نمود علامه در جواب آن مرد مردد گفت: « !» □●خاطرات فقیه اخلاقی احمدی میانجی، ص ۲۰۴●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ، لیله‌ی شناخت حقیقت خود است. لیله‌ی هشیار شدن از غفلت و سهو عظیمی که غالب انسان‌ها به آن مبتلایند. □○اگر انسان خویشتن را بشناسد، عظمتی را که در وجودش اوست کشف کند، خود را به متاع قلیل دنیا نخواهد فروخت. نه تنها روح انسانی، پیکر جسمانی خود را هم به دنیا نمی‌فروشد. □○امام کاظم علیه السلام فرمودند: اِنَّ اَبدانَكُم لَيسَ لَها ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تَبيعُوها بِغَيرِها: برای بدن‌های شما قیمتی جز بهشت نیست؛ پس بدن خود را به غیر بهشت نفروشید.  □○امّا قیمت روح انسان، حقیقت و گوهر انسانی، بهشت هم نیست. قیمت آن فقط خدا و لقاء و وصال و قرب الهی است و بس. انسانی که قدر خویشتن را شناخت، خود را جز به خدا نمی‌فروشد. ○من غلام آن که نفروشد وجود ○جز بدان سلطانِ با افضال و جود □○کسی که عظمت خود را شناخت، در برابر ابتلائات و سختی‌ها، در برابر محرومیّت‌ها و کاستی‌ها، ابراز ناتوانی و بی‌ظرفیّتی و اظهار ضعف و عجز نمی‌کند. ☑️لیله‌ی قدر، لیله‌ی معرفة النّفس است که انفع‌المعارف است. □○امیدواریم خدای متعال لیلة القدر این ماه مبارک رمضان را برای ما چنین لیله‌ای قرار دهد. □○در محضر استاد مهدی طیب ١٢ مرداد ٩١○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 □در شب قدر چه چیزی از خداوند متعال بخواهیم؟ □قِيلَ لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه و آله و سلم: إِنْ أَنَا أَدْرَكْتُ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فَمَا أَسْأَلُ رَبِّي قَالَ: الْعَافِيَةَ. به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزی را مسئلت کنم؟ فرمود: « ». □○مستدرك الوسائل،ج۷،ص۴۵۸○□ □هر چه از خدا مى خواهيم در او عافيت را قيد كنيم. □عافيت يعنى فلاح و رستگارى؛ ممكن است انسان طول عمر داشته باشد، امّا طول عمر براى او عافيت نباشد؛ مال زياد داشته باشد، آن مال زياد موجب گرفتارى و نكبت و ضيقِ معيشت و تاريكى دل او باشد، پس بنابراين عافيت نيست؛ ممكن است انسان جاه و جلال داشته باشد وليكن آن جاه و جلال او را به جهنّم بكشد، او عافيت نيست؛ □عافيت يعنى پاك شدن دل از امراض نفسانيّه، و زياد شدن يقين، و بالأخره درآن ساعتى كه انسان مى خواهد از دار دنيا برود با لبخند و تبسّم از دنيا برود، خوشحال از دنيا برود، قلبش گرفته نباشد، وِجهه اش رو به دنيا نباشد، رو به آخرت باشد و دنيا را فراموش كند. □○متن سخنرانيهاى علامه طهرانى رضوان الله علیه○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه جنگ با دشمن باطنی و دشمنان ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند. □○ #امام_خمینی صحیفه نور، جلد ١۶، صفحه ١۵۵○□ □فتح خرمشهر و روز مقاومت،ایثار و پیروزی گرامی باد□ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت سوم بخش چهارم ● خلاصه گفتار در تذكراتى كه خداوند در آيه مورد بحث مى دهد همه اين آيات در مكه نازل شده ، و خلاصه گفتار اينكه خداى تعالى در آيه مورد بحث تذكر مى دهد: اين خاطره كه از ناحيه خوف به ذهن شما خطور مى كند ضلالتى است از فكر، براى اينكه مغفرت پروردگار و آن زيادت كه خدا در آيات قبلى ذكر كرد هر دو پاداش بذل از اموال طيب است ، و مال خبيث چنين پاداشى ندارد. بنابراين جمله : ((و الله يعدكم ...)) نظيرجمله : ((الشيطان يعدكم ...)) از قبيل وضع سبب در جاى مسبب است ، و در اين دو جمله ميان وعده خداى واسع و عليم (سبحانه )، و وعده شيطان مقابله افتاده ، تا انفاق گران در امر دو وعده نظر كنند، و از آن دو آنچه را صالح تر و نافع تر تشخيص دادند برگزينند. پس حاصل حجتى كه در آيه شريفه اقامة شده اين شد: كه اختيار خبيث بر طيب به خاطر ترس از فقر و بى خبرى از منافع اين انفاق است ، اما ترس از فقر، القائى شيطانى است ، او اين ترس را به دل ها مى اندازد، و هيچ منظورى به جز گمراهى و به فحشا كشاندن شما ندارد، پس نبايد از او پيروى كنيد. و اما منافع اين انفاق كه در آيات قبل گفتيم زيادت مال و آمرزش گناهان است ، يك نتيجه گيرى موهوم نيست بلكه نتيجه اى است كه ترتب آن بر انفاق را خدا وعده داده و وعده او حق است و او واسع است ، يعنى در امكان او هست كه آنچه وعده داده ، عطا كند، و او عليم است ، يعنى هيچ چيزى و هيچ حالى از هيچ چيزى بر او پوشيده نيست ، پس هر وعده اى كه مى دهد از روى علم است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●«مظلومیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مظلومیت بشر تا روز قیامت است!» حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●سؤال کردند از ابن‌حنبل [که] افضل صحابه کیست؟ یک کسی را گفت ـ نمی‌دانم چه کسی را ـ گفت: چرا علی علیه‌السلام را نگفتی؟ تو که به علی اخلاص داشتی. [ابن‌حنبل] گفت: شما از «صحابه» سؤال کردی. علی از صحابه نیست؛ علی علیه‌السلام نفس پیغمبر است؛ جان پیغمبر است؛ روح پیغمبر است. او از صحابه است [تا] حکمی که برای صحابه است، برای [حضرت] علی می‌کنید؟! ■●[مانند] این مجالس عزاداری برای سیدالشهدا علیه‌السلام، مناسب هست که مجلس عزاداری برای خود حضرت امیر علیه‌السلام، منعقد بکنند. اگر اونجا غصب نمی‌شد، اینجا هم عاشورا پیدا نمی‌شد. ■●خدا رحمتش کند [علامه] امینی را، می‌گفت در منبر نوبت می‌رسید به امینی صاحب «الغدیر»؛ می‌گفت: همان بالای منبر گریه می‌کرد از مظلومیت امیرالمؤمنین علیه‌السلام. ☑️مظلومیت او، مظلومیت بشر تا روز قیامت است. @mohamad_hosein_tabatabaei