کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●بنا به آنچه روایت شده است؛ امیرالمومنین علیه السلام، #شب_نوزدهم در منزل یکی از دخترانشان، امّ کلثو
■●وقتی امیرالمومنین علیه السلام به صحن آمدند، مرغابیهایی که امّ کلثوم سلاماللهعلیها در خانه داشت، شروع به صیحه زدن کردند و ملتمسانه دامن قبای امیرالمؤمنین علیهالسّلام را گرفتند. گویا به امیرالمؤمنین علیهالسّلام التماس میکردند که علی جان، به مسجد نرو.
■●وقتی امّ کلثوم سلاماللهعلیها آمد تا آنها را پراکنده کند؛ بنا به نقل، امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمودند:
■●اینها صیحه زنندگانی هستند که بعد از آن گریههایی برپا خواهد شد و سفارش مرغابیها را به دخترشان کردند که خوب از آنها نگهداری کند. (۱)
■●وقتی حضرت خواستند از درِ خانه بیرون بیایند، شال کمرشان به قلاّب در گرفت و باز شد. گویا در خانه هم به حضرت علی علیهالسّلام التماس میکرد که علی جان نرو!
■●بنا به آنچه نقل شده است؛ امیرالمؤمنین علیهالسّلام در حالی که شال کمرش را محکم میکرد به خود خطاب میفرمود:
■●«اُشْـدُدْ حَیازیمَکَ لِلْـمَوتِ، فَـاِنَّ الْمَـوْتَ لاقِیـکا » (۲)؛
■●علی کمر خودت را برای مرگ محکم ببند که مرگ به ملاقات تو آمده است.
#یاعلی
■●در محضر استاد مهدی طیب ۱۲ مرداد ۹۱●■
■ ۱. مجلسی، بحار، ج ۴۲، ص۲۴۶
■۲.مجلسی، بحار، ج ۴۲، ص ۲۷۸
#شب_نوزدهم
#امیرالمومنین_علیه_السلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
■امیرالمومنین علیه السلام در تاریکی شب، کوچه پس کوچههای کوفه را در پیش گرفتند. به مسجد وارد شدند. خفتگان را از خواب بیدار کردند. ابن ملجمِ ملعون با شمشیر زهرآگینی که زیر عبا داشت، در مسجد خوابیده بود. امیرالمؤمنین علیهالسّلام او را هم صدا کردند و فرمودند: به خدا سوگند، اگر بخواهم بگویم در زیر عبایت چه داری؛ میتوانم بگویم.
■بعد حضرت اذان صبح را فرمودند و به نماز ایستادند و هنگامی که امیرالمؤمنین علیهالسّلام سر به سجده نهادند، ابن ملجم شمشیر آخته را بلند کرد و هنگامی که امیرالمؤمنین علیهالسّلام سر بلند میکردند؛ شمشیر را بر فرق حضرت فرود آورد. فرق حضرت شکافت؛ شمشیر ابن ملجم درست در محلّی خورد که سالها قبل در یکی از جنگها مِرهَب با یک ضربت به فرق حضرت، شکافتگییی در آن ایجاد کرده بود. فرق حضرت تا پایینِ پیشانی ایشان شکافت. خون از فرق مبارک امیرالمؤمنین علیهالسّلام فوّاره زد. محراب مسجدِ کوفه غرق خون شد و امیرالمؤمنین علیهالسّلام در حالی که با دست به امام مجتبیٰ علیهالسّلام اشاره میکردند که جلو بیا و نماز را ادامه بده؛ خاکهای محراب را روی محلّ فوران خون قرار میدادند که از فوران خون جلوگیری کند و این آیهی قرآن را تلاوت میفرمودند:
■«مِنْها خَلَقْناكُمْ وَفِيها نُعِيدُكُمْ وَمِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً اُخْرىٰ » شما را از خاک آفریدیم؛ دوباره شما را به خاک برمیگردانیم و بار دیگر شما را از خاک برمیانگیزیم.
■و فرمودند: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ» به خدای کعبه، منِ علی فائز شدم.
■امیرالمؤمنین علیهالسّلام به محبوب خود رسیدند. از حجاب اشتغالِ به امور عالم کثرت نجات پیدا کردند و همآغوشِ با معشوق ازلی ندای «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ» سر دادند. همزمان ندایی از آسمان برخاست؛ جبرئیل ندا داد و خبر شهادت امیرالمؤمنین علیهالسّلام را به همهی عالم اعلام کرد.
■●در محضر استاد مهدی طیب ۱۲ مرداد ۹۱●■
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#سیره_و_تاریخ
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت اول
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴
■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت دوم)●■
■●در دنیای امروز که تعریف انسان به خور و خواب و خشم و شهوت، به شکمچرانی و لذّتجویی از خوردنیها و نوشیدنیها، به شهوترانی و بیبند و باریهای جنسی، و به خشونت و قهر و غلبه و تفوّقطلبی و سرکوب و از پا درآوردنِ رقبا و بر مسند قدرت نشستن محدود شده است؛
■●در دنیای امروز که تمامیت بشریت در شهوت و غضب خلاصه شده است؛ قد و قدر انسانیّت با شاخص شهوت و غضب سنجیده میشود؛ انسان سعادتمند، انسان موفّق، انسان کامل در فرهنگ دنیای امروز، انسانی است که بهتر و بیشتر میخورد و میآشامد؛ بیشتر و بهتر از لذائذ جنسی بهره میبرد و بیشتر و بهتر در مسند قدرت قرار میگیرد و برای نیل به شکمچرانیها و شهوترانیها و ارضای جاهطلبیهای خود، بهتر و بیشتر به پول و ثروت دسترسی دارد. در چنین دنیایی چقدر به میزان الانسان نیاز است!
#ادامه_دارد ....
■●در محضر استاد مهدی طیب ١٩ مرداد ٩١●■
#لیلة_القدر
#امیرالمومنین_علیه_السلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
اَلیسَ الصُبحُ بِقَریب
صبح غدیر
#امیرالمومنین_علیه_السلام
مبارک
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#غدیر
اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست
اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست
اینکه در پایِ تنورِ خانهاش زهراست کیست
اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست
کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
باز تکلیفِ مرا این جام روشن میکند
این شرابِ کهنه من را فارغ از من میکند
این جنون آوارهام در کوی و برزن میکند
مدحِ او من را نه ، حافظ را هم اَلکَن میکند
از ازل تا تا ابد...حقحق و هوهو... یاعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
آسمان اینقدر پُر باران مگر هم میشود
ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم میشود
جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم میشود
در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم میشود
مصطفی شد مرتضی یعنی که شد زهرا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حضرت اردیبهشت سالها و ماهها
روزها با نخلها و شب انیسِ چاهها
پیشِ تو همسُفره میگردد گدا با شاهها
میشود پیدا پس از تو چاهها از راهها
از علی نازل شدیم و رفتنِ ما تا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حق علی و او حق و این دو تسلسل میشود
حق بده جبریل هم در محضرش هُل میشود
او صراطُالله او راهِ تکامل میشود
شانی از وَالعادیاتش مدحِ دُلدُل میشود
درکِ ما گُم شد وَ ما اَدراکَ ما مولا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد
تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد
تا گرفتی از درَش خیبر نفهمیدم چه شد
آنچنان کَندی در از جا در نفهمیدم چه شد
آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
ذوالفقارت آمد و بسیارها جا ماندهاند
چشمها از ضربِ تندت بارها جا ماندهاند
زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جا ماندهاند
عَمرو عاصان رفته و شلوارها جاماندهاند
گفت عزرائیلِ حیران بینِ این غوغا: علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
تیر بر پایِ تو خورد و از نمازت فیض برد
در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد
آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد
عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد
شد کُمیل و میثم و سلمان و بوذرها علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
پیرزن چشم انتظارت بارِ نانش را بِبَر
مرکبِ طفلان ، به پشتت کودکانش را بِبَر
با جُزامی نان بخور غم از گریبانش بِبَر
یک تبسم کن به زهرا باز جانش را بِبَر
با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
هرکجا که میرسد انگار محشر میرسد
زودتر از هر گدا آقا دَمِ در میرسد
هرچه دارد سُفرهاش نصفش به نوکر میرسد
بیش از خود او به حال و روزِ قنبر میرسد
کارِ ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
باده از اللهاکبر تا علیکم میخورَد
حسرتِ نانِ جواَش را سخت گندم میخورد
زخمها و زخمها از جهلِ مردم میخورد
ناسزاها را بجای هر تبسم میخورد
این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت
رویِ دوشِ خویش عمری کیسهی خرما گذاشت
اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت
لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت
میخورَد اما همیشه خونِ دلها را علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
کربلا او آمد و در پیشِ آبآور نشست
کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست
کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست
کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست
میدود دنبالِ زینب عصرِ عاشورا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
#حسن_لطفی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#امیرالمومنین_علیه_السلام
كل دين،تفسير قرآن،حرف حق اين مطلب است
حب مولايم علي اصل و اساس مذهب است
مست حب ام،مستحب ارزاني زهاد باد
بردن نام علي واجب تر از نان شب است
مصطفي فرمود او حق است و حق هم با علي ست
شك ندارم ياعلي ذكر شريف يارب است
از شكاف كعبه فهميدم كه صاحبخانه كيست
در طوافش عاشقان را ذكر او روي لب است
هر كه در ذهن خودش تصويري از او ميكشد
سوره ي توحيد را بر هر سر مو ميكشد
صحبت محراب شد،معمار مسجد با ادب
نقش زيبائي از آن قوس دو ابرو ميكشد
با نگاهي بر جمال بي مثال مرتضي
يكصد و ده بار ايوان نجف هو ميكشد
خادمين بارگاهش انبيا هستند و بس
جبرئيل اينجا فقط گه گاه جارو ميكشد...
سجده واجب شد به آدم بر تراب بوتراب
نور ميگيرد فلك از آفتاب بوتراب
مثل و مانندي ندارد وقت جنگيدن علي
مي درد زهره نگاه بي نقاب بوتراب
يك نفر تنها سلوني گفت آن هم مرتضاست
نكته ها سربسته مانده در كتاب بوتراب
يا شده از انبيا يا اوليا يا كه ملك
قطره اي هر كس چشيده از شراب بوتراب...
يك نفر مخلوق دست خالق است آن هم علي ست
خالق ارض و سماء و عالم و آدم علي ست
بارها فرمود احمد اين علي نفس من است
كاشف الكرب وجود حضرت خاتم علي ست
درك اين نكته براي شخص عيسي ممكن است
مرده ها را زنده كردن كار صاحب دم علي ست
روز محشر ميشود معلوم بر خلق خدا
مالك روز قيامت صاحب پرچم علي ست...
سوره سوره آيه آيه از علي قرآن نوشت
قدر او را چون شب قدرش خدا پنهان نوشت
بغض او را كفر مطلق خواند ذات كبريا
حب او را هم ملاك اصلي ايمان نوشت
شد قسيم النار و الجنه اميرالمومنين
پس براي سنجش آقاي مرا ميزان نوشت
هر چه ميشد از لبش تكبير در هرجا بلند
حضرت حق در جواب دلبر خود جان نوشت...
دست ما را هم گرفتي يا صراط المستقيم
دائم الذكرم به عشق ياعلي و ياعظيم
من كجا اينجا كجا در مجلس عشاق تو
شامل لطف ات معناي رحمان رحيم
سائل ابن سائل ابن سائل ابن سائلم
تو كريم ابن كريم ابن كريم ابن كريم
با اجازه رب خود ميخوانمت در خلوتم
حكم تكفير مرا زاهد نوشته از قديم...
#محسن_صرامی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#غدیر
اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست
اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست
اینکه در پایِ تنورِ خانهاش زهراست کیست
اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست
کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
باز تکلیفِ مرا این جام روشن میکند
این شرابِ کهنه من را فارغ از من میکند
این جنون آوارهام در کوی و برزن میکند
مدحِ او من را نه ، حافظ را هم اَلکَن میکند
از ازل تا تا ابد...حقحق و هوهو... یاعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
آسمان اینقدر پُر باران مگر هم میشود
ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم میشود
جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم میشود
در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم میشود
مصطفی شد مرتضی یعنی که شد زهرا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حضرت اردیبهشت سالها و ماهها
روزها با نخلها و شب انیسِ چاهها
پیشِ تو همسُفره میگردد گدا با شاهها
میشود پیدا پس از تو چاهها از راهها
از علی نازل شدیم و رفتنِ ما تا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
حق علی و او حق و این دو تسلسل میشود
حق بده جبریل هم در محضرش هُل میشود
او صراطُالله او راهِ تکامل میشود
شانی از وَالعادیاتش مدحِ دُلدُل میشود
درکِ ما گُم شد وَ ما اَدراکَ ما مولا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد
تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد
تا گرفتی از درَش خیبر نفهمیدم چه شد
آنچنان کَندی در از جا در نفهمیدم چه شد
آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
ذوالفقارت آمد و بسیارها جا ماندهاند
چشمها از ضربِ تندت بارها جا ماندهاند
زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جا ماندهاند
عَمرو عاصان رفته و شلوارها جاماندهاند
گفت عزرائیلِ حیران بینِ این غوغا: علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
تیر بر پایِ تو خورد و از نمازت فیض برد
در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد
آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد
عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد
شد کُمیل و میثم و سلمان و بوذرها علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
پیرزن چشم انتظارت بارِ نانش را بِبَر
مرکبِ طفلان ، به پشتت کودکانش را بِبَر
با جُزامی نان بخور غم از گریبانش بِبَر
یک تبسم کن به زهرا باز جانش را بِبَر
با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
هرکجا که میرسد انگار محشر میرسد
زودتر از هر گدا آقا دَمِ در میرسد
هرچه دارد سُفرهاش نصفش به نوکر میرسد
بیش از خود او به حال و روزِ قنبر میرسد
کارِ ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
باده از اللهاکبر تا علیکم میخورَد
حسرتِ نانِ جواَش را سخت گندم میخورد
زخمها و زخمها از جهلِ مردم میخورد
ناسزاها را بجای هر تبسم میخورد
این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت
رویِ دوشِ خویش عمری کیسهی خرما گذاشت
اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت
لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت
میخورَد اما همیشه خونِ دلها را علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
کربلا او آمد و در پیشِ آبآور نشست
کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست
کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست
کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست
میدود دنبالِ زینب عصرِ عاشورا علی
اَشهدُاَن لا امیرالمومنین الا علی
#حسن_لطفی
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت اول)◾️
▪️امشب، هم شب شهادت امیرالمؤمنین علیهالسّلام است و هم لیلةالقدر؛ یکی از سه شبی است که به لیلةالقدر بودن محتمل است.
▪️لیلةالقدر، لیلهی پیبردن به قدر خویشتن و نیلبه قدر انسانی است. لیلةالقدر، لیلةُ عَلِیٍّ علیهالسّلام است. و این تقارن چقدر عظیم و عجیب است!
چون اندازه و قدّ انسانیّت، یعنی قدّ و قدرِ امیرالمؤمنین علیهالسّلام.
▪️امیرالمؤمنین علیهالسّلام شاخص و معیارِ قدر و کمال انسانی است. ابعادِ کمال انسانی و تمامیّت عظمت انسانی را در وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیهالسّلام میشود مشاهده کرد.
▪️علی علیهالسّلام میزانالانسان است؛ میزانالکمال است و چقدر دنیای ما به لیلةالقدری که لیلهی امیرالمؤمنین علیهالسّلام است و به شناخت آن حضرت محتاج است!
لیلةالقدر لیلهی انسان کامل است. لیلةالقدر، لیلهی حجّت خداست.
▪️در دنیای امروز که تعریف انسان به خور و خواب و خشم و شهوت، به شکمچرانی و لذّتجویی از خوردنیها و نوشیدنیها، به شهوترانی و بیبندوباریهای جنسی، و به خشونت و قهر و غلبه و تفوّقطلبی و سرکوب و از پا درآوردنِ رقبا و بر مسند قدرت نشستن محدود شده است، در دنیای امروز که تمامیت بشریت در شهوت و غضب خلاصه شده است، قدّ و قدر انسانیّت با شاخص شهوت و غضب سنجیده میشود، انسان سعادتمند، انسان موفّق، انسان کامل در فرهنگ دنیای امروز، انسانی است که بهتر و بیشتر میخورد و میآشامد؛ بیشتر و بهتر از لذائذ جنسی بهره میبرد و بیشتر و بهتر در مسند قدرت قرار میگیرد و برای نیلبه شکمچرانیها و شهوترانیها و ارضای جاهطلبیهای خود، بهتر و بیشتر به پول و ثروت دسترسی دارد. در چنین دنیایی چقدر به میزانالانسان نیاز است!
ادامه دارد ....
◾️در محضر استاد مهدی طیّب ١٩ مرداد ٩١◾️
#ماه_مبارك_رمضان
#لیلة_القدر
#امیرالمومنین_علیه_السلام
@mohamad_hosein_tabatabaei