eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●بنا به آنچه روایت شده است؛ امیرالمومنین علیه السلام، در منزل یکی از دخترانشان، امّ کلثوم سلام‌الله‌علیها افطار میهمان بودند. ■●امّ کلثوم سلام‌الله‌علیها برای پذیراییِ حضرت، ظرف شیری و اندکی نمک طعام قرار داده بود و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به دخترشان فرمودند: عزیز دل من تا به حال کِی سابقه داشته است پدرت بر سر سفره‌یی بنشیند که دو نوع خورش بر سر آن باشد؟! هم شیر قرار داده‌ای؛ هم نمک طعام؟! ■●و وقتی امّ کلثوم خم شد که نمک طعام را بردارند؛ امیرالمؤمنین فرمودند: نه عزیزم، ظرف شیر را بردار؛ و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام آن شب را با نان جوین و اندکی نمک افطار کردند و تا سحرگاهان به راز و نیازِ با خدا مشغول بودند. ■●هر از چند گاهی از اتاق بیرون می‌آمدند؛ سر به سوی آسمان می‌کردند و می‌فرمودند: نه به من دروغ گفته شده است و نه من دروغ می‌گویم؛ هنگام عملی شدن وعده‌ای که به من داده شده، فرا رسیده است. ■●هنگامی که دختر حضرت متوجّه آن صحبت‌ها و حال منقلب امیرالمؤمنین علیه‌السّلام شد و دید امیرالمؤمنین خود را برای رفتن به مسجد آماده می‌کنند؛ ملتمسانه از حضرت خواست که امشب به مسجد نروید! بگذارید شخص دیگری برود؛ حسن بن علی، برادر بزرگوارم را می‌فرستیم؛ دیگری را می‌فرستیم نماز صبح بگذارد. امّا امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نپذیرفتند. ، : ■●«أيَّ يَوْمَيَّ مِنَ الْمَوْتِ أفِرُّ»؛ کدام یک از دو روز، منِ علی از مرگ فرار کنم؟ ■●«أ يَوْمَ لَمْ يُقْدَرْ أمْ يَوْمَ قُدِرَ»؛ روزی که در آن مرگ من مقدّر نشده است یا روزی که مقدّر شده است؟ ■●«يَوْمَ ما قُدِّرَ لُمْ أخْشَى الرَّدَىٰ»؛ روزی که مرگ برای من مقدّر نیست، از چه بهراسم؟ ترسی وجود ندارد. ■●«وَ إذا قُدِّرَ لَمْ يُغْنِ الْحَذَرُ» (۱) و زمانی که مرگِ منِ علی در آن مقدّر شده است، حذر کردن و گریز در آن فایده‌ای ندارد. ■●لذا پیشنهاد دختر دلبندشان را نپذیرفتند. خود را برای رفتن آماده کردند. .... ■در محضر استاد مهدی طیب ۱۲ مرداد ۹۱■ ■●شیخ صدوق، توحید، ص ۳۷۵ علیه السلام ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●بنا به آنچه روایت شده است؛ امیرالمومنین علیه السلام، #شب_نوزدهم در منزل یکی از دخترانشان، امّ کلثو
■●وقتی امیرالمومنین علیه السلام به صحن آمدند، مرغابی‌هایی که امّ کلثوم سلام‌الله‌علیها در خانه داشت، شروع به صیحه زدن کردند و ملتمسانه دامن قبای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را گرفتند. گویا به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام التماس می‌کردند که علی جان، به مسجد نرو. ■●وقتی امّ کلثوم سلام‌الله‌علیها آمد تا آنها را پراکنده کند؛ بنا به نقل، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرمودند: ■●اینها صیحه ‌زنندگانی هستند که بعد از آن گریه‌هایی برپا خواهد شد و سفارش مرغابی‌ها را به دخترشان کردند که خوب از آنها نگهداری کند. (۱) ■●وقتی حضرت خواستند از درِ خانه بیرون بیایند، شال کمرشان به قلاّب در گرفت و باز شد. گویا در خانه هم به حضرت علی علیه‌السّلام التماس می‌کرد که علی جان نرو! ■●بنا به آنچه نقل شده است؛ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در حالی که شال کمرش را محکم می‌کرد به خود خطاب می‌فرمود: ■●«اُشْـدُدْ حَیازیمَکَ لِلْـمَوتِ، فَـاِنَّ الْمَـوْتَ لاقِیـکا » (۲)؛  ■●علی کمر خودت را برای مرگ محکم ببند که مرگ به ملاقات تو آمده است. ■●در محضر استاد مهدی طیب ۱۲ مرداد ۹۱●■ ■ ۱. مجلسی، بحار، ج ۴۲، ص۲۴۶ ■۲.مجلسی، بحار، ج ۴۲، ص ۲۷۸ @mohamad_hosein_tabatabaei