eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●مهمانی خداوند کریم و توانا استاد علی صفایی حائری●■ ■ميهمانى‌اى كه خدا در اين ماه براى ما دارد، ضيافتى است كه هماهنگ با آگاهى و كرامت و قدرت ميزبان است. هر چقدر ميزبان آگاه‌تر به من و نيازهاى من باشد و كريم‌تر و نيرومندتر و تواناتر، ضيافتش هم اوج بيشترى مى‌گيرد. ■خدايى كه تمامى‌نيازهاى انسان را مى‌شناسد و تمامى‌ابعاد او را مى‌داند و اين كرامت و قدرت هم در او هست، اين ضيافت را به پا داشته تا به تمامى ابعاد ما در اين ماه رزق بدهد و همين است كه فكر و تخيل و عقل و روح و تمامى بدن ما بايد در اين ماه رمضان رزق بگيرد و از اين ضيافت سرشار شود. ■● (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه ) صفحه ۱۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۴○□ ○لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّ
□○افطاری ۵○□ □○ماه مبارک‌ رمضان جلوه و تجلی اسم شریف است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّه...». این اسم مبارک رمضان دو سدنه و خدمه دارد که به تعاون آن دو اسم شریف احکامش را ساری می‌کند و آن دو عبارت است از اسم «المُمْسِک» و اسم «الفٰاطِر». اسم الممسک حاکم بر صائم است و اسم الفاطر حاکم بر مریض و مسافر و... □○آغاز دولت اسم ممسک حق تعالی از است تا و دولت اسم فاطر برای صائم از خیط اسود است تا خیط ابیض؛ «وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر» (بقره/۱۸۷) □○خیط ابیض را مظهر بدان که عقل، سفید است و خیط اسود را مظهر بگیر که جسم، ظلمت و سیاهی است و برزخ این دو سرخ است که مرتبه نفسانی است و شیخ شهید از آن به تعبیر کرده است. حضرت خاتم صلوات الله علیه و علی آله نیز چنین فرمود که «سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ بَيَاضِي و آمَنَ بِکَ فُؤَادِی». □○پس مناسبت امساک از مادیات با عقل است و خوردن و آشامیدن با جسم و آدمی برزخ بین این دو است پس کمالش به جمع این دو امر آمد، نه مثل ملائکه است و نه مثل جماد. بر بیمار و مسافر اسم ممسک‌ حکومت ندارد چون امساک مقام و است و بیماری که نقص دارد و مسافری که در سیر و انتقال از حدی به حد دیگر است با ویژگی این اسم سازگاری ندارند. البته صائم به سبب اینکه مظهر اسم ممسک است و امساک از اسماء تنزیهی است لذا در وقت صوم، طعام و شراب مادی و مباشرت جسمانی بر او حرام شده است چون روزه‌دار توجه به طعام و شراب روحانی و مباشرت با موجودات مجرد عقلی دارد و این دو مقابل هم هستند، تا این دهان بسته نشود آن دهان باز نمی‌شود. ○اندرون از طعام خالی کن ○تا در او نور معرفت بینی □○ملائکةالله بر اساس روایات وارده طعامشان و شرابشان است و تقدیس، تنزیه الهی است از همه نقائص و کمالات موجودات امکانی. و حال اینکه خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان وصف و کمال موجود مادی است و مجرد از ماده مبرا از این امور است؛ «وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً...» (هود/ ۶۹-۷۰) □○پس صائم به صومش در عداد در می‌آید و این دهان را می‌بندد و دهان دیگر می‌گشاید که دهان است و طعامش تسبیح و شرابش تقدیس است و مباشرتش با و موجودات مجرد عقلی است از اینرو حق تبارک و تعالی به اقتضای این مرتبه فرمود و روزه دار نیز است.      
■●چرا بعضی از دعاهای ما مستجاب نیست؟!●■ ■اینکه می‌بینید بعضی از ادعیه ما مستجاب نیست برای اینکه یک مقدار توجه ما نزد قدرت‌های خود ما یا وابستگی‌های ماست و بخشی از توجه ما به طرف الله است. ■کسی که هم به طبیب چشم دوخت، هم به دارو، هم به قدرت تحصیل دارو چشم دوخت، هم به قدرت پرستار، چنین انسانی وقتی می‌گوید «اللهم اشفنی» او با خدا بصورت نیم‌رخ سخن می‌گوید برای اینکه بخشی از توجه‌اش متوجه خداست و بخشی از توجه‌اش متوجه امکانات خودش می‌باشد لذا چنین دعایی، دعای خالص نیست. ■وقتی از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌کنند چرا دعای ما مستجاب نیست فرمود: «لأنّکم تدعون مَن لا تَعرفون» زیرا شما کسی را می‌خوانید که نمی‌شناسید. بنابراین ما باید با تمام چهره و هویّت چیزی را از خدا بخواهیم؛ ■اگر در نیایش و دعا می‌خواهیم با تمام چهره و هویّت بخواهیم و اگر در عبادت می‌گوییم ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ باید با تمام ‌چهره به خدا عرض کنیم ﴿إِیِّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ﴾. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○امیرمومنان حضرت علی (علیه السلام) در یکی از نامه‌هایی که برای معاویه مرقوم فرمودند، مقداری از فضایل اهل بیت را تشریح کرده، می‌فرماید: □○اگر خداوند در قرآن از خودستایی و بر شمردن فضایل خود نهی نفرموده بود، (فلا تزکوا انفسکم) (۶) من گوشه‌ای از فضایل خانوادگی خود را برمی‌شمردم، "و لولا مانهی الله عنه من تزکیة المرء نفسه، لذکر ذاکر فضائل جمه". □○این کار شمارش نعمت‌های خدا در کمال خضوع و بندگی است. □○سپس می‌فرماید: "فانا صنائع ربنا ولناس بعد صنائع لنا" (۷) ما ساخته شده و دست پرورده خدای خویش هستیم، ما ساخته ربوبیت حقیم و دیگران دست پرورده ما هستند. □○ما علوم الهی را از مکتب "الله" آموختیم و دیگران از ما فرا گرفتند. □○ما در کنار سفره وحی نشسته‌ایم و سایرین در کنار سفره ارشاد ما. □○ما در آموختن علوم و معارف نیازی به غیر خدا نداریم، ولی دیگران نیازمند ما هستند که مجرای فیض خداوندیم. □○این جمله بلند در یکی از توقیعات حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) نیز آمده است: "نحن صنائع ربنا و الناس بعد صنائعنا". (۸) □○شاگرد مستقیم خدای عزیز حکیم خود نیز حکیم است. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) که قرآن حکیم را از نزد خدای حکیم آموخت، حکیم است و علی ابن ابی طالب (علیه السلام) نیز که طبق آیه مباهله (آل عمران، ۶۱) به منزله جان رسول اکرم (صلی الله علیه واله) و مانند نفس مطهر او محسوب شده، از همین مکتب و علم لدنی برخوردار است، و چشمه‌های حکمت از جان او می‌جوشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ثواب روزه و حج قبول آن کس بود که خاک میکده عشق را زیارت کرد○□ □این بیت دوم صراحتاً تفسیر بیت اول است و می‌گوید اون کسی به سعادت رسید که به معنویت ماه دست پیدا کرد و ممکن است سی روز در تابستان روزه گرفته ولی چه بسا آخر ماه رمضان غروری هم پیدا کند که ما روزه گرفتیم و اگر دچار غرور عبادت خودش شد و هیچ چیز هم از ماه رمضان نفهمید و فقط گرسنه بود و را تحمل کرد راهی هم به معنویت این ماه نداشت چه دستاوردی داشته هیچ، بله این گرسنگی و تشنگی و تحمل سختی روزه برای این است که شما زنگارهای قلبت پاک شود و آماده بشوی از معنویات این ماه استفاده کنی با قرآن انس بگیری با دعا انس بگیری و با خداوند نزدیک بشوی و حاصل کنی وقتی که معرفت حاصل شد این معنی تفسیری است که بنده گفتم. حج قبول هم در این ماه است و حتی اگر هم به مکه نرفته باشی به حج رفتی. و خاک یعنی چه؟ وقتی که می ها، می‌شود معرفت اگر شما معرفت و محبت به دست آوردی و اون خاک را زیارت کردی اون وقت هم به ثواب ماه رمضان و هم زیارت حج هم نصیبت شده، هم این دعاهایی که کردی دل به وقوف حقیقی یار بدهی. □یعنی می‌گوید اگر شما به معنویت ماه رمضان راه یافتی همه چیز داری اما اگر به ظاهر دل خوش کردی و غروری هم نصیبت شد و معرفتی هم نصیبت نشد که ترک فلک غارت کرده و برده؟ ○وقوف دل که به کوی تو مستدام افتاد ○طواف کعبه چه حاجت که تو حجاز منی خداوند حجاز است. □استاد بنابراین اینکه مولا می‌فرماید صیامُ الفکر عن الاثام اَفضَلُ مِن صیامٌ البطن عن الطعام. □یعنی فکرت را پاک کن نه فکر تخیل آلوده، جهل آلوده، به نفسانیات آغشته شده فکر هم باید روزه داشته باشد، یعنی فکر پاک، فکر متخیل، وهم آلودو نفس آلوده نباشد این است و روزه تنها نخوردن ظاهری نیست بلکه امساک از نگاه بد، فکر بد، باید باشد امساک در همه‌ی شئون وجودی. اینجا حافظ از ظاهر و باطن ماه رمضان صحبت می‌کند. یک ظاهر است که گرسنه و تشنه‌ای اما فکر و گوش و چشم و... روزه بوده صیام فکر از آفات بد و چشم و منظره‌های نامناسب و گوش و شنیدن کلمه‌های مزعششخرف و نامطلوب، اینهاست که ترک فلک نمی‌تواند غارت کند حدیثی دیگر هست از مولا علی که خداوند برای هر عمل عبادی جزایی می‌دهد اما جزای روزه می‌گوید من خودمم ،الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أجْزَی بِه‏ یعنی خود من جزاتم یعنی چه؟ یعنی همون معرفت یعنی من را شناختی حالا یعنی به اون معرفتی که از راه روزه به دست آوردی حالا من جزاتم به خدا رسیدی. شستشوی ظاهری کردی اما شستشوی باطنی هم کردی ؟و اگر کرده باشی آن گاه به مقاماتی رسیدی و خاک میکده‌ی عشق را زیارت کردی. ○مقام اصلی ما گوشه' خرابات است ○خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد □اصلی در مقابل فرعی می‌گوید ظاهر اصل نیست باطن اصل است و گوشه‌ی خرابات هم ترک تعلقات است تعلقات دنیوی، نفسانی، شیطانی و رند کسی است که از این تعلقات برهد و ترک بکند می‌گوید مقام اصلی ترک این تعلقات است نه فقط نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست مقام اصلی ما گوشه‌ی خرابات است و ترک عبادت است. خدا خیر دهد یعنی هر کسی این خانه‌ی خرابات را درست کرد یعنی کسی که راه خرابات‌نشینی و ترک تعلق را به ما آموخت خدا جزای خیر بهش بدهد که جز ترک تعلق برای وصول به حق راه دیگری نیست. @mohamad_hosein_tabatabaei
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همون باده‌ی است به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی راه ندارند می‌گویند حافظ با مخالف بوده و عقل را با مقابل قرار داده اند این حرف بی‌اساس است و در این بیت با صراحت بیان کرده ما باده‌ی چون لعل یعنی باده‌ی قرمز باده‌ی سرخ و صاف، سُکرآور و آفرین که باده‌ی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این را نمی‌دهند بهای تحصیل این باده‌ی معرفت چیست؟ جوهر عقل □شما تمام اسکناس‌های عالم را بدهی اون باده‌ی معرفت را به شما نمی‌دهند پس با چه چیزی می‌شود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان است با عقل می‌توانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناس‌های عالم نمی‌توانی یک ذره معرفت بخری معرفت با ، ، با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست می‌آید پس مقام عقل را حافظ ستایش می‌کند و در عین حال در ماه این حرف را می‌زند می‌گوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و و شب زنده داری انجام می‌دهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست می‌آید. □حافظ می‌گوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمی‌آید پس عقل خیلی گران‌بهاست. همه‌ی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت می‌کند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست می‌آید ترک فلک نمی‌تواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت می‌چرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمی‌شود. سرمایه‌ای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
  ☑️افطارى ۱ بسمه تعالى شأنه ▪️از شکر نعمت درک ماه مبارک ولو درک ظاهری ضیافت الله قاصر هستیم، الحمدلله. معنای لغوی هم است و هم و بالا آمدن. چه لطیف که در زبان آذری هم به روزه، می‌گویند. عروج معادل صوم عربی است لذا صائم کسی است که عروج پیدا می‌کند. ▪️«لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» ▪️روزه دار دو خوشحالی دارد؛ خوشحالی اول مربوط به خود افطار است و خوشحالی دوم عِندَ لِقاء رَبِّهِ بِصومِه است. ▪️ماه مبارک دو شأن دارد: ۱-     ۲- ▪️شأن اول که هنگام افطار است فرح دارد زیرا به خودش به وفق اقتضاء و درخواستش احسان می‌کند یعنی به مرتبه نفس و بدنش که بالذات طالب غذاست و توجه به ماده دارد غذا می‌دهد. افطاری که بسیار مستحب است همین افطار به نفس حیوانی خود انسان است منتها بشر نوعاً خودش را نمی‌شناسد، شاید بدلیل شدت قرب به خودش و یا غفلت از خودش، لذا حق متعال افطار به دیگران را آئینه ما قرار داده تا خود را در سیمای دیگران ببینیم. ▪️افطاری دهنده مظهر يُطْعِمُ وَ لَا يُطْعَمُ است، در شأن افطاری مظهر يُطْعِمُ و در شأن امساکی مظهر لَايُطْعَمُ می‌شود...  
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همون باده‌ی است به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی راه ندارند می‌گویند حافظ با مخالف بوده و عقل را با مقابل قرار داده اند این حرف بی‌اساس است و در این بیت با صراحت بیان کرده ما باده‌ی چون لعل یعنی باده‌ی قرمز باده‌ی سرخ و صاف، سُکرآور و آفرین که باده‌ی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این را نمی‌دهند بهای تحصیل این باده‌ی معرفت چیست؟ جوهر عقل □شما تمام اسکناس‌های عالم را بدهی اون باده‌ی معرفت را به شما نمی‌دهند پس با چه چیزی می‌شود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان است با عقل می‌توانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناس‌های عالم نمی‌توانی یک ذره معرفت بخری معرفت با ، ، با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست می‌آید پس مقام عقل را حافظ ستایش می‌کند و در عین حال در ماه این حرف را می‌زند می‌گوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و و شب زنده داری انجام می‌دهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست می‌آید. □حافظ می‌گوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمی‌آید پس عقل خیلی گران‌بهاست. همه‌ی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت می‌کند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست می‌آید ترک فلک نمی‌تواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت می‌چرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمی‌شود. سرمایه‌ای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همو
□○ثواب روزه و حج قبول آن کس بود که خاک میکده عشق را زیارت کرد○□ □این بیت دوم صراحتاً تفسیر بیت اول است و می‌گوید اون کسی به سعادت رسید که به معنویت ماه دست پیدا کرد و ممکن است سی روز در تابستان روزه گرفته ولی چه بسا آخر ماه رمضان غروری هم پیدا کند که ما روزه گرفتیم و اگر دچار غرور عبادت خودش شد و هیچ چیز هم از ماه رمضان نفهمید و فقط گرسنه بود و را تحمل کرد راهی هم به معنویت این ماه نداشت چه دستاوردی داشته هیچ، بله این گرسنگی و تشنگی و تحمل سختی روزه برای این است که شما زنگارهای قلبت پاک شود و آماده بشوی از معنویات این ماه استفاده کنی با قرآن انس بگیری با دعا انس بگیری و با خداوند نزدیک بشوی و حاصل کنی وقتی که معرفت حاصل شد این معنی تفسیری است که بنده گفتم. حج قبول هم در این ماه است و حتی اگر هم به مکه نرفته باشی به حج رفتی. و خاک یعنی چه؟ وقتی که می ها، می‌شود معرفت اگر شما معرفت و محبت به دست آوردی و اون خاک را زیارت کردی اون وقت هم به ثواب ماه رمضان و هم زیارت حج هم نصیبت شده، هم این دعاهایی که کردی دل به وقوف حقیقی یار بدهی. □یعنی می‌گوید اگر شما به معنویت ماه رمضان راه یافتی همه چیز داری اما اگر به ظاهر دل خوش کردی و غروری هم نصیبت شد و معرفتی هم نصیبت نشد که ترک فلک غارت کرده و برده؟ ○وقوف دل که به کوی تو مستدام افتاد ○طواف کعبه چه حاجت که تو حجاز منی خداوند حجاز است. □استاد بنابراین اینکه مولا می‌فرماید صیامُ الفکر عن الاثام اَفضَلُ مِن صیامٌ البطن عن الطعام. □یعنی فکرت را پاک کن نه فکر تخیل آلوده، جهل آلوده، به نفسانیات آغشته شده فکر هم باید روزه داشته باشد، یعنی فکر پاک، فکر متخیل، وهم آلودو نفس آلوده نباشد این است و روزه تنها نخوردن ظاهری نیست بلکه امساک از نگاه بد، فکر بد، باید باشد امساک در همه‌ی شئون وجودی. اینجا حافظ از ظاهر و باطن ماه رمضان صحبت می‌کند. یک ظاهر است که گرسنه و تشنه‌ای اما فکر و گوش و چشم و... روزه بوده صیام فکر از آفات بد و چشم و منظره‌های نامناسب و گوش و شنیدن کلمه‌های مزعششخرف و نامطلوب، اینهاست که ترک فلک نمی‌تواند غارت کند حدیثی دیگر هست از مولا علی که خداوند برای هر عمل عبادی جزایی می‌دهد اما جزای روزه می‌گوید من خودمم ،الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أجْزَی بِه‏ یعنی خود من جزاتم یعنی چه؟ یعنی همون معرفت یعنی من را شناختی حالا یعنی به اون معرفتی که از راه روزه به دست آوردی حالا من جزاتم به خدا رسیدی. شستشوی ظاهری کردی اما شستشوی باطنی هم کردی ؟و اگر کرده باشی آن گاه به مقاماتی رسیدی و خاک میکده‌ی عشق را زیارت کردی. ○مقام اصلی ما گوشه' خرابات است ○خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد □اصلی در مقابل فرعی می‌گوید ظاهر اصل نیست باطن اصل است و گوشه‌ی خرابات هم ترک تعلقات است تعلقات دنیوی، نفسانی، شیطانی و رند کسی است که از این تعلقات برهد و ترک بکند می‌گوید مقام اصلی ترک این تعلقات است نه فقط نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست مقام اصلی ما گوشه‌ی خرابات است و ترک عبادت است. خدا خیر دهد یعنی هر کسی این خانه‌ی خرابات را درست کرد یعنی کسی که راه خرابات‌نشینی و ترک تعلق را به ما آموخت خدا جزای خیر بهش بدهد که جز ترک تعلق برای وصول به حق راه دیگری نیست. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️زندگی پر افتخار حکیم حسن زاده آملی◾️ ▪️زندگی سراسر فخر این در آن های او، در آن های متصل و مرتبط ماه و و او، در آن های ممتد او، در آن ها و های او که گفت: ( تا جان به لب نرسید، جام به لب نرسید )؛ از این کارها زیاد داشت. از این ناله ها زیاد داشت، از این گریه ها زیاد داشت، از این ها زیاد داشت، از این های زیاد داشت. لذا ارتحال آن بزرگوار بسیار غمبار است! ۰۰۰ متاسفانه وضع حالم مساعد نیست که در شرکت کنم. ◾️پیام به مناسبت ارتحال غمبار حضرت آیت الله حسن زاده آملی (ره) _ دماوند ؛ ۱۴۰۰/۰۷/۰۴، جوادی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شبِ ششم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ، برابر با ۱۴۰۰/۱/۲۹◾️ ☑️جلس
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت دوم ▪️کسی که به مقام امامت و ولایت که عهدُالله است، رسیده باشد می‌تواند در عالَم عنصری و نشئه طبیعت تصرف کند و صُوَر اشیاء را تبدّل بدهد و همچنین می‌تواند صوَر موجودات را در متن خارج انشاء کند بدون این که از مواد عالم طبیعت استفاده کند. ▪️هر صاحب شغلی مانند یک بنّا از مواد عنصری همین نشئه طبیعت مانند چوب و سنگ و گِل و آهن و دیگر مواد مختلف استفاده می‌‌کند و این همه مصنوعات را می‌‌سازد، ▪️امّا اگر انسان بر اساس تحقّقی که نسبت به اسماء الله پیدا کرده ، می‌‌تواند در عالَم ، صوَر اشیاء را انشاء کند، ستاره ها ، حیوانات ، معدنی ها ، گیاهان ... را انشاء کند بدون این که در مُنشآت خود از مواد عالم طبیعت استفاده نماید. البته مُنشآت ایشان بر اساس اراده ذاتی اوست که به اِذن الله محقق می‌‌شود. ▪️حتی چیزهایی که الان در عالم طبیعت تحقق دارند و صورتگری آنها در این عالم نیازمند به زمان و مکان است تا از قوّه به فعلیّت برسد ، اما امام می‌‌تواند به صورت دفعی آن را انشاء کند . مانند زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه السلام) یا اگر درختی که برای رشد کردن نیاز به دهها سال فرصت دارد، نفس ناطقه انسانی می تواند بدون احتیاج به مکان و زمان تدریجی همین جوانه را به صورت یک درخت تنومند انشاء کند. ▪️در این صورت، این سوال مطرح می‌‌شود که آیا امام که صاحب ولایت الهیّه است از این قدرت ِ تصرف استفاده می‌‌کند؟ ▪️در مقام امامت آنچه مهم است توانمندیِ تصرف در عالم است. یعنی آن قوّه ای که بتواند قدرت انشائات در عالم داشته باشد، به تعبیر قرآن ، هر گاه اراده کند امر خود را ، به شئ تعلق بدهد. ▪️انّما اَمرهُ اِذا اَرادَ شیئاً اَن یَقول لَهُ کُن فَیَکون (یس-٨٢) ▪️بیَده مَلَکوتَ کُل شئ (یس-٨٣) ☑️مقام امامت ،مقام امر الهی است یعنی امام قدرت تصرف در عالم دارد . ▪️یکی از دلایلی که در زمان ادعای انبیاء در نبوت، مردم از آنها معجزه می‌خواستند همین امر است یعنی به نظر می رسد در اذهان عمومی این مسئله مُرتَکَز (ثابت، مستقر) بود ، هر کس مقام نبوت الهیه را پیدا می‌‌کند یا امامت را دارا می‌‌شود باید حتماً قدرت تصرف در نظام هستی را داشته باشد. ▪️در بین عموم مردم عدّه ای قابلیت داشتند با این معجزه ها هدایت می شدند و نفوسی هم بودند که بهانه می گرفتند ،اگر معحزه ای از نبی زمان خود می دیدند آن را به سِحر و جادو تعبیر می کردند. ▪️انسانهای کج فهمی که خطاب به جناب رسول الله(صلی الله علیه وآله) جسارت می کردند ودر وصف ایشان از الفاظ ناشایست مانند کذّاب (بسیار دروغگو ) مفتری (افتراء زننده) استفاده می‌‌کردند . ▪️مکاشِفات به علم تعلق نمی‌گیرد، بلکه به ملکات و صفاتِ شخص تعلق می‌گیرد ، در تمثّلی که جناب ابن عربی داشتند شیعیان را به صورت سگ مشاهده کردند این همان صفاتی هست که انسان کج فهمِ شیعه می‌‌تواند داشته باشد و به صورت حیوان دیده شود. ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️هر مخلوقی در فصل شکوفایی‌اش، نیاز بیش‌تری به غذا دارد. ▪️لذا در بهار که فصل شکوفایی گیاهان است، نیاز به غذای نباتی افزایش می‌یابد. از این روی گیاهان به آب و نور و هرچه که غذایشان است، احتیاج بیش‌تری پیدا می‌کنند. ▪️در حالی‌که در پاییز و زمستان که فصل فسردگی و ایستایی گیاهان است، نیاز به غذا در آن‌ها کم‌تر است. ▪️آدمی نیز در فصل شکوفایی‌اش این‌گونه است. ما دو فصل شکوفایی آدمیت داریم: یکی و و و دیگری و و . ▪️آدم در این دو فصل شکوفایی نیازش به غذای حقیقی‌اش که توحید است، بیش‌تر است. چرا که زمینه رشد و شکوفایی آدمیتِ آدم در این ایام بیش‌تر است. ▪️لذا در این ایام دستورات بیش‌تری از سوی شریعت وارد شده، تا در این بستر آماده، آدمیت ما رشد بیش‌تری داشته باشد. @mohamad_hosein_tabatabaei