■●چرا انسان مثل عنکبوت، دور خودش تار بپیچد●■
■● #سلمان دارای حکومت مداین بود؛ وقتی سیل آمد، پوستی که زیرش بود برداشت و رفت بالای کوه گفت نَجیَ المُخَفَّفون من چیزی ندارم تا آب ببرد. حاکم بود!
■●اما آنهایی که روی هم گذاشتند،- چه اموال دنیا را و چه ریاستها را- در آن عالم گرفتاریشان زیاد است. و چرا ما این قدر زیاد کنیم گرفتاریها را؟!
#امام_خمینی
#صحیفه_نور
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●دلایل صلح امام حسن علیه السلام (۳)●■ ■پس از جنگ نهران هم درست است که تعداد زیادی از خوارج باقی
□○دلایل صلح امام حسن علیه السلام (۴)○□
#ویژگی_یاران_امام_مجتبی علیه السلام
□یاران امام مجتبی علیه السلام در دوران خلافتشان چه کسانی هستند؛ دوران خلافتی که سپس هم با قرارداد ترک مخاصمه خاتمه پیدا کرد.
□عدّه ی اندکی شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام هستند؛ که اکنون شیعیان امام مجتبی علیه السلام شده اند و در محضر امام مجتبی علیه السلام هستند. تعدادشان هم بسیار اندک است.
□گروه دیگر از لشکریان امام مجتبی #خوارج نهروانند؛ همان کسانی که پدر امام مجتبی علیه السلام را به شهادت رساندند؛ امثال شمربن ذی الجوشنی که در واقعه ی کربلا هم دیدید چه کرد! این خوارج نهروان جزء لشکریان امام مجتبی علیه السلام هستند!
□یک گروه هم انسان های طمّاعی که دنیاپرستند و به راحتی می توان آنها خرید. کوفه از این گونه انسان ها زیاد دارد. اشخاصی که خودشان را خیلی ارزان می فروشند. تواریخ و مقاتل نقل کرده اند، بعد از واقعه ی کربلا، وقتی آمدند جنازه ها را جمع کنند، هنگامی که جیب های جنازه های سربازهای سپاه عمر سعد را می گشتند، حواله ی یک من جو پیدا می کردند؛ یعنی حواله ی یک من جو گرفتند و آمدند امام حسین علیه السلام، پسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را کشتند! چقدر انسان باید دنی و کم همّت باشد! با حواله ی یک من جو، دین، قیامت و همه چیزشان را فروخته بودند و بعد هم در میدان جنگ به دَرَک واصل شده بودند. به هر حال این طور مردم هم در شهر کوفه کم نیستند.
□یک عدّه افراد هم هستند که انسان های شکّاک، اشخاصی که باور و اعتقاد محکم و ثباتی در خطّ ولایت امام مجتبی علیه السلام ندارند. امروز یک تفکّر دارند و فردا یک تفکّر. هر حرف به آنها می رسد، آنها را مردّد می کند و عزم راسخی ندارند.
□عدّه ی دیگری از لشکریان امام مجتبی علیه السلام هم پیروان رؤسای قبایل خود هستند. این خلق و خو هنوز هم در عرب وجود دارد؛ که برای رئیس قبیله جایگاه فوق العاده ای قائلند و اطاعت و فرمانبری فوق العاده ای دارند. آنجا زندگی عشیره ای و قبیله ای حاکم است؛ لذا کافی بود شما رئیس قبیله ای را بخرید؛ تمام افراد آن قبیله در آن خط حرکت می کردند. افرادی نبودند که رأی مستقلّی برای خودشان داشته باشند.
□سپاه امام مجتبی علیه السلام مرکّب از اینگونه اشخاص است. سپاه به شدّت بی انضباطی است. طبیعتاً سپاهی که بخشی از آنها شیعیانند؛ بخشی خوارجند؛ بخش دیگری اموی ها هستند و یک بخش از آنها رشوه خوارهایی هستند که با پول خودشان را می فروشند؛ سپاهی که در آن نظم، انسجام و انضباط وجود ندارد، که برای جنگیدن قوی نیست.
□از طرف دیگر هم جنگ های پیاپی یی که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام پیش آمده بود، آنها را خسته کرده بود. ببینید برخی از افرادی که جنگ می کردند، به امید غنایم جنگ می کردند. در جنگ بین مسلمان ها که غنیمت گیری نبود. در جنگ با مشرکین، چرا؛ غنایم جنگی بدست می آمد و غنایم بین رزمنده ها تقسیم می شد؛ امّا در این جنگ ها، مثل جنگ صفّین، نهروان و جمل غنایمی نبود که تقسیم شود؛ لذا انگیزه ی مالی و مادی یی هم در سپاهیان امام مجتبی علیه السلام نبود؛ که بگوییم بروند بجنگند چیز دنیایی گیرشان بیاید. اشخاص لایق و برجسته هم در اطراف امام مجتبی علیه السلام نمانده بودند؛ سردارانی مثل #مالک_اشتر و یاران رشید و مقاومی مثل #میثم نبودند. همه ی آنها رفته بودند. اگر هم بودند؛ تک و توک و از دست حکومت متواری بودند. دیگر کسی نمانده بود. افرادی مثل #مقداد و #سلمان نبودند. دور امام مجتبی علیه السلام خیلی خالی بود.
باز امیرالمؤمنین علیه السلام تعدادی یار برجسته داشتند. امام مجتبی علیه السلام در سپاهشان هیچ کس را نداشتند.
ادامه دارد...
□استاد مهدی طیب□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۲۰ ▪️این نور واحد و اسم اعظم ۳ جنبه و شأن دارد: یک شأن او، شأن وج
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۲۱
#انسان_کامل علیمی است که همه #علم ها نزد اوست. تمام علم ها یعنی همهی مخلوقات. شما مخلوقی به من نشان دهید که #جهل باشد. نداریم! از شوک و شجر و از این ذرات گرد و غبار و اتم و پایین تر از اتم بگیرید تا ملائکه مهیمین و مقربین و... هر مخلوقی که در عالم است علم است. جهل یعنی #عدم_العلم. وقتی من چیزی را بلد نیستم میشود جهل وگرنه در #متن_ثبوتی_عالم، جهل راه ندارد و همه چیز علم است. #علم_نور_است و این نور همان «کُلُّنا نُورٌ وَاحِدٌ» است لذا امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود علم کل اشیاء من هستم؛ «أَنَا بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ». فرمود «كُلّ شَيْيٍ اَحْصَيْناهُ في امامٍ مُبينِ» (یس/۱۲). #مصداق_العلم_المطلق حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام است. هم علم مطلق است و هم مطلقِ علم است. هم علمی است که علم تمام است و هم تمام علوم جزئی و مطلق عقول جزئی برای ایشان است و از ایشان صادر شده است. این مرتبهی علم انسان کامل است.
مرتبهی عقل انسان کامل نور واحد است. یک جنبهای از حقیقت انسان کامل #نور_واحد است که این نور واحد، وجود است «وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء». در این مطلب تدبر کنید. این همان مطلبی است که امیرالمؤمنین علیهالسلام به جناب #سلمان و جناب #ابوذر فرمود که ای سلمان و ای ابوذر! ما را به #نورانیت بشناسید؛ «مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ مَعرِفَةُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ». اگر میخواهید خدا را بشناسید، امام را بشناسید. منظور از شناخت امام شناخت شناسنامهای و تاریخی نیست بلکه اگر میخواهی #امام_شناس باشی، باید امامِ خود را به این مرتبهی نور واحد بشناسی. این نور در هستی سریان دارد و ثبوت در عالم به واسطه این نور است. تثبت آسمان که در اینجا به معنای عالَم #ملکوت و #جبروت (فوق عالم طبیعت) است به وجود امام است و تازه به وجود امام است! آن کدام شأن از انسان کامل است که من و شما از آن سر در نمیآوریم؟! به مرتبهی وجود او آسمان و زمین ثبوت پیدا کرده است؛ یعنی آسمانِ ملکوت و زمینِ شهود! هستی و #اصل_هستی و خلقت به واسطهی این است.
تو اصــل وجـــود آمــدی از نخست
دگر هر چه موجود شد فرع توست سعدی
من در این مطلب حرفها دارم و خدا میداند که نمیفهمیم! کُنه این مطلب را نمیفهمیم که #اصل_خلقت (و نه مخلوق) متعلق به انسان کامل است! یعنی اگر او نباشد، متنِ عالمِ وجود نیست! این کتابی که در دست من است، حروف، سطور، کلمات و کاغذی دارد که همگی موجود هستند و مخلوقاند. اصل این کتاب از کیست؟!! من با حروف و اوراقش کاری ندارم. «ن وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُون» (قلم/۱) آن حقیقت «ن» متعلق به کیست؟! میفرماید که «ن» به مرتبهای از انسان کامل به نام #وجود_انسان_کامل باز میگردد که #نور_واحد است؛ کُلُّنَا نُورٌ وَاحِدٌ.
#ح_م