■●هرجا زیارت عاشورا خوانده شود، کربلاست●■
■●مؤمن حجاب زمان و مکان، هردو را از میان برمی دارد و از آن عبور می کند و به این فضا میرسد که «کُلُّ یَومٍ عاشوراءُ وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلاءُ» . دیگر نه محدود به مکان معیّنی است و نه محدود به زمان معیّنی. برای او، کربلا همه ی مکان های عالم را و عاشورا همه ی تاریخ خلقت را دربر می¬گیرد؛ «کُلُّ یَومٍ عاشوراءُ وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلاءُ»؛ لذا دوست اهل بیت علیهم السلام در متن حادثه حضور پیدا می کند.
■●در طول این نزدیک به ده سالی که این جمع عزیزان دور هم جمع می شوند، هیچ هفته ای نبوده مگر اینکه این مجلس با #زیارت_عاشورا شروع شده است؛ و می بینید وقتی این زیارت خوانده می شود، مجلس چه حالتی دارد. های های گریه می آید؛ مثل اینکه انسان در خود صحنه است؛ مثل اینکه خودش دارد جلوی چشمش می بیند که اهل بیت علیهم السلام چگونه دارند قلم قلم می شوند.
■●شیعه و دوست اهل بیت علیهم السلام از حجاب زمان و مکان عبور میکند؛ لذا همینجا که شما دارید زیارت عاشورا می خوانید، #کربلاست. همینجا کربلاست.
■●خدا شاهد است اگر چشمتان باز شود، می بینید که همینجا کربلاست؛ و همه ی آن صحنه ها را همینجا می بینید؛ منتها چون تحمّلش سخت است، خدا پرده انداخته و فعلاً نمیبینید؛ ولی اگر پرده به کنار برود، خدا می داند چه دیده می شود!
■●اینکه فرمودند هرجا اسم اباعبدالله الحسین علیه السلام برده شود، همانجا قبّه ی حضرت است، اغراق نکرده اند، تشبیه نکرده اند، تعبیر ادبی نکرده اند. خدا می داند همین است.
■●لذا همینجا که می نشینید و زیارت عاشورا را می خوانید، اگر چشمتان باز باشد، می بینید که در کنار ضریح اباعبدالله علیه السلام نشسته اید و اگر قدری بیشتر عبور کنید، می بینید روز عاشوراست و درکنار پیکر غرق به خون اباعبدالله علیه السلام و اصحابش نشسته اید و می گویید: «السّلام علیک یا اباعبدالله».
#محرم_۹۷
■●چرا انسان مثل عنکبوت، دور خودش تار بپیچد●■
■● #سلمان دارای حکومت مداین بود؛ وقتی سیل آمد، پوستی که زیرش بود برداشت و رفت بالای کوه گفت نَجیَ المُخَفَّفون من چیزی ندارم تا آب ببرد. حاکم بود!
■●اما آنهایی که روی هم گذاشتند،- چه اموال دنیا را و چه ریاستها را- در آن عالم گرفتاریشان زیاد است. و چرا ما این قدر زیاد کنیم گرفتاریها را؟!
#امام_خمینی
#صحیفه_نور
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم بخش دوم1⃣ بحث روايتى ● رواياتى در فضيلت و اهميت آية الكرسى در تف
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم
بخش دوم2⃣
بحث روایتی
و نيز در صدر و ذيل اين آيه جريان قيوميت در تمامى موجودات خرد و كلان عالم ، شرح داده شده ، به اين بيان كه آنچه از موجودات كه به نظر مى رسد از تحت سلطنت الهيه خارج شده ، به همان جهت كه خارج است ، داخل در سلطنت است ، و به همين جهت در روايات آمده كه آيه الكرسى عظيم ترين آيه در كتاب خدا است ، و به راستى نيز چنين است ، براى اينكه بيان اين آيه بيانى است شكافته و مفصل ، مثلا آيه : ((الله لا اله الا هو له الاسماء الحسنى )) را داريم كه همان مضمون آيه الكرسى را دارد، اما اجمالى از معنا را دارد و مطلب در آن باز نشده ، و لذا در پاره اى اخبار آمده است كه آيه الكرسى ، سيد و آقاى آيه هاى قرآن است .
اين روايت را سيوطى در الدرالمنثور از ابى هريره از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل كرده و در بعضى ديگر آمده : براى هر چيزى يك نقطه برجسته اى است و نقطه برجسته قرآن آيه الكرسى است ، اين روايت را عياشى در تفسير خود از عبد الله بن سنان از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده است .
و شيخ طوسى در امالى به سند خود از ابى امامةالسلام باهلى روايت كرده كه گفته است : از على بن ابيطالب (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: باور نمى كنم كه كسى اسلام را فهميده باشد و يا در اسلام متولد شده باشد، و سياهى شب را به صبح سر كند و اين آيه را نخواند، ((الله لا اله الا هو الحى القيوم ... و هو العلى العظيم )) عرض كردم منظور از سياهى شب چيست ؟ فرمود: يعنى همه شب ، آنگاه فرمود: اگر بدانيد كه اين آيه چيست و يا فرمود اگر بدانيد در اين آيه چيست در هيچ حالى آن را ترك نخواهيد كرد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 516
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: آيه الكرسى را از گنجينه اى كه در زير عرش است به من داده اند و به هيچ پيغمبرى قبل از من نداده بودند، على (عليه السلام ) سپس اضافه كرد از آن وقت كه من اين مطلب را از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شنيدم هيچ شبى را به سر نبردم مگر آنكه آن را قرائت كردم (تا آخر حديث ).
مولف : اين معنا در الدر المنثور هم از عبيد و ابن ابى شيبه و دارمى و محمد بن نصر و ابن الضريس از آن حضرت نقل شده ، ديلمى هم آن را از آن جناب نقل كرده است ، و روايات از طريق شيعه و سنى در فضيلت آيه الكرسى بسيار است ، و اين هم كه على (عليه السلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود اين آيه را از گنجينه اى كه در زير عرش بود به من داده اند، در الدر المنثور نقل از تاريخ بخارى و ابن الضريس از انس آمده ، چيزى كه هست
در نقل نامبردگان به اين عبارت آمده : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرموده آيه الكرسى را از عرش به من داده اند و اين اشاره است به اينكه منظور از كرسى همان زير عرش است ،و عرش محيط به آن است ، و به زودى بيانى در اين باره از نظر خوانندگان خواهد گذشت ان شاء الله .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●آیتالله بهجت ره●■
■سلمان، از ما اهلبیت است
سلمان فارسی رحمهالله با اینکه در اول امر مسلمان نبود و میدانیم که مقاماتش به خاطر مسلمان بودنش بود بر قریش و بر تمام صحابه مقدم شد، بهجز آنهایی که آنان را به عصمت میشناسیم.
■شخصی گفت: خواب دیدم که حضرت سلمان رحمهالله عمامهی سیاه پوشیده، به او گفتم: شما که سید نیستید؟ چرا عمامه سیاه و نشانهی سیادت به سر گذاشتهاید؟ فرمود: مگر نشنیدهای که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «سَلْمانُ مِنا أَهْلَ الْبَیتِ؛ سلمان، از ما اهلبیت است». روایت مفصلی راجع به آخرالزمان از سلمان نقل شده است.
■●در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٢●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●"جبر و اختیار "●■
■گفتكوى پر هياهوى " جبر و اختيار " در ديوان حافظ با شناخت عشق و عاشق و معشوق پايان مى يابد.
زيرا عشق ترك اختيار عاشق است در برابر معشوق که گفته اند " بنده را با اختيار چه كار "
و با نفى اختيار جبر نيز منتفى است
زيرا جبر، نهادن اختيارى است به جاى اختيار ديگر
■و اينجا سالبه به انتفاءِ موضوع است
زيرا اختيارى در كار نيست تا نفى شود
و اختيار ديگرى به جاى آن بنشيند.
بدین نگاه عشق نهايت اختيار است،
زيرا تمامى وجود عاشق تبديل به يك اختيار مى شود
و آن اختيارِ معشوق است
■و چون عاشق را چاره اى از اين اختيار نيست گاه از اين بى اختيارى كه عين شوق و عشق است تعبير به جبر مى شود.
●رضا به داده بده وز جَبین گره بگشای
●که بر من و تو در اختیار نگشوده است
#حافظ
□●ما اسیر جبرِ عشقیم، ای خرد، معذور دار
●عاقلان مستانه گفتند اختیاری داشتیم
#مهدی_الهی_قمشه_ای
●هرگه که بر گیرم قلم، تا ز اختیار آرم رقم
●جز شرح جبر عشق تو، ناید به تحریر ای صنم
#مهدی_الهی_قمشه_ای
■در ساحت اندیشه اختیار مطلق از آن خداست و اختیار ما که آن نیز در کارست، مجرای مشیت الهی است.
یعنی اراده معشوق بدین تعلق گرفته است که ما به اختیار خود به کاری مشغول شویم اما در ساحت عمل ادب این است که ما کارها را به اراده خویش منسوب کنیم و بار مسئولیت هر کار را بر دوش خود گیریم
■و اگر کاری را به حضرت حق منسوب کنیم آن عین خیر است
زیرا " از خیّر محض جز نکویی ناید "
و اما سخن اشعری و معتزلی نزد عارفان منزلتی ندارد
و هردو باطل است زیرا نگاهی نادرست به داستان جبر و اختیار کرده اند.
■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●روز نهم ماه صفر مقارن با جنگ نهروان●■
■قلع و قمع همان خوارج جنگ صفّین در جنگ نهروان و درآوردن چشم فتنه به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السّلام
#مناسبات_ماه_صفر
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #نكاتی_پيرامون_زيارت_اربعين
#بخش_دوم●■
#استاد_فاطمی_نیا
■●زيارت امام حسين (علیه السلام) در روز اربعين خصوصيات فراوانی دارد.
مولايمان حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام) زيارت اربعينِ سيدالشهداء (علیه السلام) را يكی از پنج علامت ايمان بيان ميكنند.
■●الان عده ای موفق ميشوند با پای پياده از مسيرهای دور به زيارت اربعين بروند ، واقعا خوشا به حالشان !
اين يك فيض و فوز عظيم است ؛ ان شاءالله خداوند همه آنها را حفظ كند و با عافيت و دستان پر بازگردند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●در روایات آمده است که پیکر ائمّه علیهم السّلام سه روز بیشتر در قبر باقی نمیماند و بعد از سه روز به روحشان ملحق میشود و نیز آمده است که روح شیعیان از جنس بدن ائمّه علیهم السّلام است و نیز اینکه قبر حقیقی ائمّه علیهم السّلام در درون قلب دوستان آنهاست. قُبُورُنَا فى قُلُوبِ مَن والانا، قُبُورُنا قُلُوبُ شیعَتُنا.
■●دوستان حقیقی ائمّه علیهم السّلام که به مشاهد مشرّفه میروند، قبر امام را همراه خود به داخل حرم میبرند و لذا سایر زائران هم بیبهره نمیمانند. شبها هم که این دوستان حقیقی در خانههای اطراف حرم رو به حرم میخوابند و سینههایشان رو به قبر مطهّر است، پیکر امام را در حرم شکل میبخشند و زائران بیبهره نمیمانند.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■ترس یزید پس از سوگواریها و روشنگریهای اُسرای اهل بیت علیهم السّلام در شام و دستور خروج کاروان اسرا از شام در نهم ماه صفر
#مناسبات_ماه_صفر
■●ماه صفر به نهمین روز خود رسید. در تاریخ صدر اسلام، سه حادثهی مهم در روز نهم صفر رخ داده است.
■● ۱- حادثهی نخست در سال ۳۷ هجریقمری، در دوران حکومت امیرالمؤمنین عليه السلام است.
■●عمّاریاسر; یار وفادار و والامقام امیرالمؤمنین عليه السلام، همان که پیغمبراکرم صلي الله عليه و اله او را شاخصی برای تشخیص حقّ از باطل قرار داده بودند، در آن روز، در جنگ صفّین به شهادت رسید.
■●این پیرمرد عارف والامقام که فدایی امیرالمؤمنین عليه السلام بود، با آن همه رفعت مقام، با زبان روزه و تشنهکام، تا آخرین لحظه جنگید و زخمهای فراوانی برداشت. هنگامی که برای فرونشاندن عطش برای ادامهی مبارزه و کارزار به جمع یاران حضرت مراجعه کرد و بهجای آب، پیالهای شیر به او دادند که بنوشد، به یاد سخن پیامبراکرم صلي الله عليه و اله افتاد؛ که به او فرموده بودند: آخرین بهرهی تو از این عالم، پیالهای شیر است. #عمّاریاسر یقین کرد که شهادتش فرا رسیده است. شیر را نوشید؛ به میدان رفت و در جریان کارزار به شهادت رسید. رضوان و رحمت خدا بر این یار وفادار پیامبراکرم صلی الله عليه و اله و امیرالمؤمنین عليه السلام
باد.
■●بزرگواری که پدر و مادر او نیز هر دو شهیدند. دو شهید نخستین اسلام، یاسر و سمیّه بودند؛ که از آنها عمّار متولّد شد.
■●او در روزهای نخستین ایمان آوردن به پیامبر صلوات الله عليه و اله در کنار پدر و مادرش، شکنجهها را متحمّل شد؛ منتهی شهادت نصیب پدر و مادر او شد و او باقی ماند تا به اسلام خدمت کند و در رکاب امیرالمؤمنین عليه السلام هم فداکاری نماید.
■●استادمهدی طيب٢١ آذر ١٣٩٢، ٩صفر ١٤٣٥ -●■
#عمار_ياسر
#جنگ_صفين
#نهم_صفر
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●ماه صفر به نهمین روز خود رسید. در تاریخ صدر اسلام، سه حادثهی مهم در روز نهم صفر رخ داده است. ■
■●۲-جنگ نهروان (۹صفر)
یک سال بعد از این واقعه، در سال ۳۸ هجریقمری، در همان دوران خلافت امیرالمؤمنین عليه السلام ، ماجرای #جنگ_نهروان پیش آمد. جنگی که نطفهی آن در #جنگ_صفّین بسته شد.
■●بعد از اینکه سپاهیان #معاویه، قرآنها را بر سر نیزه کردند، گروهی خشکهمقدّس، ولی محروم از فهم، بصیرت و درک، فریب ظاهر را خوردند؛ از امیرالمؤمنین عليه السلام صف جدا کردند و ایشان را مجبور کردند #مالک_اشتر را که تا یک قدمی خیمهی معاویه پیش رفته بود و شاید دقایقی تا پیروزی قطعی امیرالمؤمنین عليه السلام فاصله نبود، برگردانند و بعد هم حضرت را وادار کردند تن به حکمیت بدهند؛ آن هم نه با حَکَمی که خود امیرالمؤمنین عليه السلام موردنظرشان بود؛ یعنی مالکاشتر وقتی #خوارج او را نپذیرفتند، امیرالمؤمنین عليه السلام فرمودند: ابنعباس؛ ولی خوارج او را هم نپذیرفتند و پیر خرفت سادهلوح و دور از بصیرتی به نام ابوموسیاشعری را به امیرالمؤمنین عليه السلام تحمیل کردند تا در ماجرای حَکَمیت، از جانب امیرالمؤمنین عليه السلام در برابر عمروعاص خدعه ورز نقش حکم را ایفا کند.
■●بعد هم ماجرای عزل امیرالمؤمنین عليه السلام توسّط ابوموسیاشعری و عزل و همزمان نصب معاویه توسّط عمروعاص در داستان حکمیت که پیش آمد؛ خوارج گفتند: هم ما خطا کردیم؛ هم علی عليه السلام خطا کرد! ما توبه میکنیم؛ علی عليه السلام هم باید توبه کند! و اگر توبه نکند، با او میجنگیم؛ و بالاخره ماجرای جنگ نهروان پیش آمد.
■●خوارج بهقدری فتنهگری کردند که امیرالمؤمنین عليه السلام علیرغم همهی حلم و صبری که در برابر آنها ورزیدند، از این جریان بی شعور، جامدالفکر، مقدّسمآب و بسیار خشن، برای اسلام احساس خطر کردند.
■●جریانهای تکفیری امروز، گروههای به ظاهر مقدّس، ولی فاقد فهم، شعور و بصیرت و متکّی به خشونت، قتل و غارت به خوبی این جریان را نشان میدهند. اینها نمونههایی از جریان خوارج هستند.
■●امیرالمؤمنین عليه السلام احساس خطر کردند و ماجرای #جنگ_نهروان پیش آمد که در چون امروزی این جنگ آغاز شد و سرانجام به پیروزی قاطع امیرالمؤمنین عليه السلام ختم شد. امّا از دل اندک تعداد باقیمانده از سپاه خوارج که کمتر از شمار انگشتان دو دست بودند، فتنهی به شهادت رساندن امیرالمؤمنین عليه السلام شکل گرفت و نهایتاً امیرالمؤمنین عليه السلام در محراب عبادت با ضربت شمشیر زهرآلود عبدالرّحمنبنملجممرادی، که یکی از همین طایفهی #خوارج نهروان بود، مضروب شدند و پس از حدود چهلوهشت ساعت به شهادت رسیدند.
■●امروز به این لحاظ هم روز مهمّی است و میتوان درسهای بزرگی از ماجرای #جنگ_نهروان آموخت؛ همانطور که از ماجرای #جنگ_صفين درسهای زیادی می توان آموخت.
■●جلسهی ٢١ آذر ١٣٩٢_٩ صفر ١٤٣٥ - استاد مهدی طيب●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●۲-جنگ نهروان (۹صفر) یک سال بعد از این واقعه، در سال ۳۸ هجریقمری، در همان دوران خلافت امیرالمؤمن
■●۳-حرکت قافلهی اسرا از شام به سمت مدینه
■●حادثهی دیگر در روز #نهم_صفر، در سال ٦١ هجریقمری واقع شده است.
در این روز قافلهی اسرا از شام به سمت مدینه، حرکت داده شدند. اشاره کردهایم که قافلهی اسرا در مدّت کوتاه بین اوّل صفر تا نهم صفر، که هشت، نه روز بیشتر نبود، در شهر #شام که بویی از اسلام واقعی نبرده بود و اسلامشان اسلام اموی بود، چنان بذر آگاهی و بیداری پراکندند، که حکومت یزید از شورش مردم شام کاملاً احساس خطر کرد و برای اینکه خود را از این خطر مصون بدارد؛ در صدد برآمد قافلهی اسرا را از سر خود باز کند. لذا بنابه نقل اغلب تواریخ، روز نهم ماه صفر، آن قافله از شام حرکت داده شد.
■●این سه حادثه از وقایع صدر اسلام، که تاریخ در روز نهم صفر، یعنی همچون امروزی، ثبت کرده است.
■●مطالب جلسهی ۲۱ آذر ۱۳۹۲،- استاد مهدی طيب●■
#سيره_و_تاريخ
#نهم_صفر
#شام
■●حاج محمد اسماعیل دولابی●■
■سلمان پشت سر حضرت علی علیه السّلام که راه میرفت، جای پای جداگانهای از او بر جا نمیماند، چون پا جای پای مولا میگذاشت.
■دوست اهل بیت علیهم السّلام از خود تشخیص و نظریه و سلیقهی علیحدّه ندارد.
#مصباح_الهدی
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم
بخش سوم1⃣
● مراد از كرسى
و در كافى از زراره روايت آورده كه گفت : من از امام صادق (عليه السلام ) از قول خداى عزوجل پرسيدم ، كه مى فرمايد: ((وسع كرسيه السموات و الارض )) آيا آسمانها و زمين گنجايش كرسى را و يا كرسى گنجايش آسمانها و زمين را دارد؟ فرمود: هر چه تو تصور كنى در كرسى هست ، و كرسى گنجايش آن را دارد.
مولف : اين معنا در تعدادى از روايات وارده از ائمه اهل بيت (عليه السلام ) آمده كه همه نزديك به معناى سؤال و جواب در روايت بالا است ، و اين سؤال و جواب ظاهرا غريب است ، براى اينكه وقتى اين سؤال جا دارد كه كلمه ((كرسى )) به دو جور قرائت شده باشد، يكى به صداى بالا، كه در آن صورت معناى جمله چنين مى شود: ((آسمانها و زمين كرسى خدا را در خود جاى داده اند))، و يكى به صداى پيش كه در آن صورت معناى جمله چنين مى شود: ((كرسى خدا آسمانها و زمين را در خود مى گنجاند))، و آن وقت زراره بپرسد كدامش درست است ؟ ولى در ميان قرائت كنندگان قرآن كسى جمله را به صورت اول قرائت نكرده بود، تا جائى براى اين سؤال باشد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 517
پس ، از ظاهر قضيه چنين به نظر مى رسد كه سؤال نامبرده ناشى از يك توهم عاميانه است كه از كلمه كرسى ، تختى در نظرشان مى آيد كه در بالاى آسمانها و يا آسمان هفتم و در حقيقت ما فوق عالم اجسام كار گذاشته شده ، و احكام عالم جسمانى از آنجا صادر مى شود و قهرا از اين نقطه نظر، آسمانها و زمين ، كرسى را در خود جاى داده اند، نه كرسى آنها را، آن وقت معناى سؤال اين مى شود كه يا بن رسول الله ، مناسب آن است كه آيه شريفه رابه صورت ((وسع كرسيه )) به صداى بالا بخوانيم ، چرا به صداى ضمه قرائت شده ؟، مگر كرسى ، آسمانها و زمين را در خود جاى نمى دهد همچنان كه نظير اين سؤال درباره عرش شده ، امام هم جواب داده ، وسعت در اينجا از سنخ وسعت و جا گرفتن جسمى در جسم ديگر نيست .
در معانى الاخبار از حفص بن غياث روايت آورده كه گفت : من از امام صادق (عليه السلام ) از قول خداى عزوجل پرسيدم كه مى فرمايد: ((وسع كرسيه السموات و الارض )) فرمود: منظور از كرسى ، علم خداست .
و نيز در همان كتاب است كه آن جناب در ذيل جمله : ((وسع كرسيه السموات و الارض )) فرمود: آسمانها و زمين و آنچه بين اين دو است همه در كرسى است و اما عرش خدا علمى است كه احدى نمى تواند اندازه اش را تقدير كند.
مولف : از اين دو روايت بر مى آيد كه كرسى ، مرتبه اى از مراتب علم خداى تعالى است همچنانكه قبلا هم از روايات ديگر چنين استفاده شد و در معناى دو روايت نامبرده ، رواياتى ديگر نيز هست.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●برتر از ملائکه و پستتر از درندگان و چهارپایان
بهمناسبت شهادت صحابی بزرگوار، عماربنیاسر رحمةاللهعلیه●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره
■●انسان چگونه استعداد دارد که به سمت بالا یا پایین سیر کند. انبیا و اوصیا علیهمالسلام هم افرادی مثل سلمان و مقداد و ابیذر و عمار و... هم معاویه و عمروعاص، عتبه ـ برادر معاویه ـ، خالدبنولید و مروان را که از بهایم(درندگان و چهارپایان) هم بدتر بودند، بهجا گذاشتند. و اینها همگی همدرس یکدیگر و در مدرسهی کبرای مکتب اسلام درس خواندند و استاد همه حضرت رسول اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم بود، ولی مقام دستهی اول بهطور یقین از ملائکه بالاتر است، و طایفهی دوم از تمام بهایم بدترند.
■●در محضر بهجت، ج٢، ص٢٣١●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری
مسألۀ #افتقار به دين است، نه انتظار از دين●■
■●يكى از آقايان صحبتى داشت كه ما چه انتظارى از دين داريم؟ من گفتم: واقعيت قضيه اين است كه اين برخورد، يك برخورد معكوس است؛ يعنى در تاريخ نيامدهاند از ما بپرسند كه شما چه انتظارى داريد. رسول حتى با كسانى كه هيچ انتظارى نداشتند، از رسول هيچ توقعى نداشتند، حتى دست در گوششان مىكردند، پشت به او مىكردند، فرياد مىزدند، با اينها كار كرده است.
■●رسول آمده تا به آدمى بفهماند كه بايد چه چيزى را بخواهد، نيامده مطابق انتظار او عمل كند.
■●انتظار ما از دين به اين معناست كه ما آغازگريم؛ در حالى كه دين با رسول آغاز مىشود. رسول از من سراغ مىگيرد « أين تذهبون »؛ كجا مىرويد؟ « أنّى تؤفكون »؛ به چه چيزى روى آوردهايد؟ « أتتركون فيما هيهنا آمنين »؛ به امن، به رفاه، به رهايى، به اينها قانع شدهايد؟
■●يعنى نوع نگاه رسول مسأله را عوض مىكند. و اينجاست كه مسأله، مسألۀ #افتقار_به_دين است، نه انتظار از دين؛ #احتياج_به_مصلح است، نه انتظار از مصلح. و در اين، فرق بسيارى هست.
■●تو می آيی (ويرايش جديد)، صفحه ۵۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
■●آری نفس ناطقه ی انسانی با دو نور علم و عمل صالح با طراوت می ماند
وگرنه به سوی دارالبوار می رود که سرزمين نفس بائر مي گردد.
■●و هرگز از تنور سرد شعله بر نخيزد لذا آنان که شکم دائر دارند را چون دلی باير است پيرند و طراوت انسانی ندارند که:
«الهی! آزمودم تا شکم دائر است دل باير است.»
■●خلاصه آن که هر چه در مسير استکمال نفس ناطقه به مراتب عاليه ی کمالات انسانی ارتقا يابی به همان اندازه جوانی هر چند به حسب ظاهر و عرف مردم، پير باشی.
■●پیر و جوان، ص ۲۰
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■
#نماز_هرمس
■●سهروردی نسبت نیایش را با مطلوب، برای سالک همانند نسبت مقدمات برهان با نتیجه آن به شمار آورده است.
■●نصیحت های سهروردی از بخش های خواندنی است. درباره وی در جایی از کتاب «التلویحات» به نوعی نیایش اشاره کرده و درباره نماز هرمس سخن گفته است.
■●نماز شگفت انگیز هرمس را به این ترتیب نقل کرده است که او در شبی از شب ها نزد خورشید در معبد نور به نماز ایستاد، هنگام سپیده دم بامدادی، زمینی تیره و منخسف را مشاهده کرد که با قریه های پیرامونش مورد خشم خداوند قرار گرفته و به انحطاط سقوط کرده است.
■●در این هنگام بانگ برآورد و ندا کرد: ای پدر! مرا از همسایگی با همسایگان نامناسب نجات بخش! ناگهان ندایی به این مضمون به گوشش رسید: به رشته محکم شعاع بیاویز و به سریر اعلی بالا برو، پس هرمس به سریر اعلی رسید و در آن هنگام زمین و آسمان ها زیر پای او بودند. عین عبارت سهروردی در این باب چنین است:
■●«قام هرمس یصلی لیله عند شمس فی هیکل النور، فلما انشق عمود الصبح فرأی ارضا تخسف بقری غضب الله علیها هویأّ فقال : یا أبی نجّنی عن ساحه جیران سوء فنودی أن اعتصم بحبل الشعاع و اطلع الی شرفات الکرسی فطلع ماذا تحت قدمه ارض و سموات…»(۱)
#یاعلی
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
من کی ام انگشتر زیبای عصمت را نگینم
آفتابی بر فراز دوش ختم المرسلینم
گوهر نابی به دست رحمةٌ للعالمینم
ریسمان محکمی در پنجه ی حبل المتینم
بازوی مشکل گشای فاطمه در آستینم
آسمان عصمتی در حلقه ی چشم زمینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
از ولادت جای در آغوش پیغمبر گرفتم
تا گشودم دیده ی خود را دل از حیدر گرفتم
نقش گل پیوسته از گل بوسه ی مادر گرفتم
روح ثارالله را با یک نگه در بر گرفتم
آنچه را می خواستم از دامن کوثر گرفتم
مصطفی می خواند بر گوش آیه ی فتح المبینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
ماه و خورشید ولایت را به دامن کوکبم من
با اسارت مظهر آزادگی در مکتبم من
زیور دامان عصمت زینت امّ و ابم من
آفتاب دامن زهرا در آغوش شبم من
مثل مادر تا سحر در ذکر یارب یاربم من
روح می گیرد دعا از نغمه های دلنشینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
در سنین کودکی داغ رسول الله دیدم
بعد چندی ناله ی مادر زپشت در شنیدم
او به دنبال علی من نیز دنبالش دویدم
ناله از دل، پنجه بر رخ، در غم بابا کشیدم
جامه ی جان در عزای مجتبی از هم دریدم
داغ روی داغ بنشستی به قلب نازنینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
صبر کردم تا شبی تاریک و آرام از مدینه
بار بستم از برای کربلا با سوز سینه
آفتاب و ماه من با اختران بی قرینه
امّ کلثوم و رباب و فاطمه، نجمه، سکینه
بدرقه امّ البنین کردند و لیلای حزینه
اشکشان می بود جاری در یسار و یمین ام
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
نیم روزی داغ روی داغ دیدم صبر کردم
بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم
از هزاران زخم او گل بوسه چیدم صبر کردم
جسم پاره پاره را در برکشیدم صبر کردم
کوه غم بردم، هلال آسا خمیدم، صبر کردم
صبر هم بی تاب شد از صبر ایّوب آفرینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
از امیرالمؤمنین در کوفه استمداد کردم
لب گشودم مثل زهرا و خدا را یاد کردم
کوفه را از خطبه ی گرمم حسین آباد کردم
خود اسیری رفتم و اسلام را آزاد کردم
در هزاران موج غم قلب علی را شاد کردم
احمد و زهرا و حیدر هر سه گفتند آفرینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
خواب دشمن را به مرگ و ذلّتش تعبیر کردم
با زبان حیدری کار دو صد شمشیر کردم
دختر شیرم که در آن بیشه کار شیر کردم
رأس ثارالله را وادار بر تکبیر کردم
او فراز نیزه قرآن خواند و من تفسیر کردم
گاه با نطق و بیانم گاه با خون جبینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
بر تن بیدادگرها شعله می زد آه سردم
کربلا و شام و کوفه گشت میدان نبردم
غیر زیبایی ندیدم با همه اندوه و دردم
روح پیروزی گرفت از هر دمم اسلام هر دم
گر چه پای طشت زر از غم گریبان پاره کردم
سوخت تار و پود خصم از خطبه های آتشینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
بود جاری بر حسین از دیده ی گریان گلابم
ریخت خاکستر عدو بر فرق در شام خرابم
داغ هجده دسته گل می کرد همچون شمع آبم
دختر قرآنم و بردند در بزم شرابم
صوت قرآن، چوب دشمن، کرد یک لحظه کبابم
بود در آن دم نگه بر اشگ زین العابدینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
گر چه جسمم شد چهل منزل کبود از تازیانه
ماند بر اندام مجروحم زکعب نی نشانه
داغ روی داغ دیدم خون زچشمم شد روانه
دفن کردم در دل ویرانه جسم نازدانه
قاتلم داغ حسینم شد، نه بیداد زمانه
قسمتم این شد که رأسش را به نوک نی به بینم
#من_گرامی_دختر_مولا_امیرالمؤمنینم
غلامرضا سازگار