eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○" مستور و مست "○□ □مستور و مست، هر دو، چو از یک قبیله اند □ما دل به عشوۀ که دهیم، اختیار چیست؟ □در قبیله آدمیزاد هم مست و هم مستور هست، برخی را به شراب زیبایی شور عشق داده اند و برخی دیگر را به زهد و پرهیز و خلوت و مستوری خوانده اند، برخی چون شاخۀ تاک خوشه های شیرین و مستی بخش می دهند و برخی چون ریشۀ تاک هرچه توانند می گیرند و امساک می کنند، اما این امساکها پیش طلایۀ بخشش هاست الّا آنکه اختیار عارف مقام شاخه است و اختیار زاهد ریشه های گدایی و گرفتن است و چون چنین است ما را چه ملامت است بر یکدیگر به مستوری و مستی، الا آنکه در ساحت تعلیم گویند که گشاده دست باشید و بُخل و امساک نورزید و این تعلیم منافات با درک آن حقایق کلی ندارد که: " هر کسی را بهر کاری ساختند ". □○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اساس عالم بر عقل و عشق است و عقل و عشق، مسئله‌ای بنيادی است. براي اينکه انسان از هر دو ويژگی برخوردار است. انسانْ عاقل است، همچنين عاشق است؛ عشق هم از ويژگيهای انسان است. □○بحث اين است که آيا انسان، در آن واحد، هم می‌تواند عاقل باشد و در همان حال عاشق باشد؟ يا اگر عاشق شد، بايد با عقل خداحافظی کند و آن را به سويی کنار بگذارد؟ بنده چنين عقيده‌ای ندارم. انسان در عين عقلانيت، مي‌‌تواند عاشق باشد و در عين شيدايی نيز ميتواند عين عقلانيت را داشته باشد. من بين عقل و عشق، تضادی نمی بينم. □○عشق، کشش به سوی معشوق است. عشق بدون معشوق نداريم، عقل بدون معقول هم نداريم. عاشق، معشوقی دارد و عاقل، معقولی. بعضی ممکن است بگويند ما معشوق معينی نداريم، عاشق عشقيم! خود عشق هم می‌تواند معشوق باشد. شاعری گفته است: «عاشق عشقم و ديوانه ديوانگی‌ام». □○اگر عاشق، معشوقی دارد، در جهت معشوق حرکت مي‌کند؛ يعني عشق او را به سوی معشوق می‌کشد كه جاذبه بی حسابی دارد وخيلی نيرومند است و چيزی در مقابل عشق نمی تواند مقاومت کند. اما سخن اين است که وقتی عاشق به معشوق توجه دارد و به سمت او مي‌رود، آيا به معشوقش يا عشقش آگاهی دارد؟ اگر آگاهی ندارد و معشوق خود را نمیشناسد و حتی قدرش را هم نمی‌شناسد و عشقش جهت ندارد و يک کشش کور است، در اين صورت من آن را عشق نمی‌نامم! تنها يک کشش و يک جاذبه است؛ مغناطيس هم يک جاذبه است. کششهای زيادی در عالم هست، ولي عشق نيست. عشق جاذبه و کششی است که در آن، آگاهی و درايت و خرد هست و اينها از ويژگيهای عقل است؛ يعنی انسان عاقل، عاشق می‌شود. □○دفتر عقل و آیت عشق حکیم متاله دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○رندان به وعده ی نسيه دل نمی دهند ○مارا شراب دنيوی روضه ها خوش است @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□○سوره ی فجر در دهه اول ماه ذی الحجه○□ □در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است:هر کس سوره فجر را را در ماه ذی الحجه قرائت نماید گناهانش بخشیده می شود و اگر در غیر این ایام خوانده شود مایه نورانیت او در قیامت می گردد. ○مجمع البیان، ج۱۰○ @mohamad_hosein_tabatabaei
□مرحوم دولابی□ □مجالس اهل بیت علیهم السلام حوض است، انسان را تمیز و سبک می‌کند؛ روضه‌ای از روضه‌های است. □الآن در کوثر هستید. تعقّل و تدبر کنید تا دریابید. آیا مجالس یاد خدا و اهل بیت علیهم السلام همان کوثر نیست که اهل بیت علیهم السلام تقسیم می کنند؟ □مصباح الهدی ۲۶۱□ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت دوم بخش ششم ● سخن صاحب المنار در رد نظر آن مفسران تفسير المنار در ذيل آيه ((الذين ياكلون الربوا لا يقومون ...)) مى گويد.ابن عطيه در تفسير خود گفته : منظور از اين عبارت : تشبيه رباخوار در دنيا به كسى است كه در اثر عارضه غش از حال طبيعى خارج شده ، همچنان كه خود غشى را هم كه حركاتى غير طبيعى دارد تشبيه به جن زده كرده و مى گويند: فلانى جن زده شده . آنگاه مى گويد: آنچه از آيه به ذهن مى رسد همين معنائى است كه ابن عطيه گفته : ليكن بيشتر مفسرين نظريه اى بر خلاف آن دارند، و گفته اند: مراد از قيام برخاستن از قبر در قيامت است ، و خداى سبحان اين را براى رباخواران در قيامت علامت قرار داده كه وقتى از قبر برمى خيزند چون افراد غشى برخيزند. اين مطلب را محدثين از ابن عباس و ابن مسعود نقل كرده اند، بلكه طبرانى هم اين قسمت از حديث را از عوف بن مالك (بدون اين كه سند را به صحابه برساند) نقل كرده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: از گناهى كه نابخشودنى است دورى كن ، و آن عبارت است از غلول (خيانت )، كه هر كس به هر مقدارى خيانت كند روز قيامت او را با خيانتش مى آورند، و زنهار! بپرهيز از رباخوارى ، كه خورنده ربا در قيامت ديوانه و مخبط محشور مى شود. آنگاه مى گويد: آنچه از آيه به ذهن هر كسى مى رسد همان است كه ابن عطيه گفته ، چون هر جا كلمه ((قيام )) ذكر شود معناى معروف ((برخاستن )) به ذهن خطور مى كند كه آن نيز به دو معنا است ، يكى ايستادن و يكى قبول تصدى يك عمل ، و در آيه شريفه هيچ دليلى كه دلالت كند بر اينكه مراد، سر از قبر برداشتن است ، وجود ندارد، و رواياتى كه مى گويد راجع به قيامت است خالى از اشكال نيستند، و وحى قطعى هم نيست كه نتوان ردش نمود، و بعضى از آنها هم كه سندش به صحابه نمى رسد، نمى تواند مفسر آيه باشد. دليل اينكه اين روايات قابل اعتماد نيست اين است كه احدى آيه را به غير آن معنائى كه ابن عطيه گفته بود تفسير نمى كرد، بله ! اشخاصى چنين تفسير كرده اند، كه صحت گفتارشان حتى براى خودشان هم مسلم نشده است . صاحب المنار سپس اضافه كرده كه بازرگانان حديث كه كارشان جعل روايت است ، براى تأييد روايات جعلى خود به ظاهر بعضى آيات تمسك مى كنند، بعد كه مواجه با اشكال مى شوند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 636 روايتى ديگر جعل مى كنند تا با آن آيه نامبرده را تفسير كنند و بهمين جهت در رواياتى كه در تفسير قرآن وارد شده ، روايت صحيح خيلى كم است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □می‌خواستیم با کناره‌گیری از معنویات و دوری از در مادیات پیشرفت و ترقی کنیم، بدتر در مادیات هم عقب ماندیم، غافل از اینکه شرط رسیدن به مادیات، بی‌دینی نیست، وگرنه هر فرد بی‌دینی باید متمول و ثروتمند می‌بود. پس سعی کنیم خود را به حرام نیندازیم. □○در محضر بهجت، ج۲، ص۳۹۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●مرحوم علامه طباطبائی به این ناچیز فرمودند: ما که نجف مشرّف شدیم در ابتدا مشغول تحصیل فلسفه شدیم، پنج شش سالی طول کشید. بعد رفتیم خدمت آقای قاضی استفاده کردیم. پرسیدم آقا! چند سال شما شاگرد آقای قاضی بودید؟ فرمود: سه چهار سال. □●این قضیه را روزی به آیة الله العظمی بهجت عرض کردم. ایشان فرمودند: پس ما بیشتر بودیم. عرض کردم مگر با هم نبودید؟ فرمودند: سال آخر ایشان با هم بودیم. □●حضرت آیة الله بهجت فرمودند: من با آن آقا (مرحوم قاضی) خصوصی بودم، آقای طباطبائی هم خصوصی بود، بلکه او از ما خصوصی‌تر بود. او نمی‌تواند آنچه دارد به ما بگوید؛ قبل از ما بوده است. ما چرا نمی‌توانیم آنچه داریم به ایشان بگوییم؟ ظاهرا لازم نیست؛ به آدم راه را نشان می‌دهند خودش می‌رود و می‌بیند چه خبر است. □●رساله صدوقیه،‌ محمد کریم پارسا●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □الان #حیوانات با این #نشئه خو کرده اند؛ شبانه روز می خورند، می خوابند، راه می
□از بدر نیامدیم، گوش به حرف ندادیم، زحمت نکشیدیم، □همینطور روز به روز، سال به سال، قرن به قرن، یک عمر با عالم خو کردیم و خُلق و خوی خود را تقویت کردیم، بعد که ما را با مرگِ طبیعی از این بدن جدا کردند، حالا برای در آوردنِ ما از خُلق و خوی حیوانی مان، اسمش را می گذاریم، برزخ و غذاب برزخی و درکات جهنم می گذاریم و ... ، □و حرف و اساسِ حرف این است که آنها می خواهند ما را بزایند و ما زاییده بشویم، می خواهند متولّدمان کنند، از خلق و خوی حیوانی در بیاییم!   □لذا جناب خلیل به خدای تبارک و تعالی عرضه داشتند که « رَبِّ اَرِنی کَیفَ تُحیِی المَوتی»، آخر من هم می خواهم از مرگ و موت در بیایم، از میته بودن در بیایم. □آن کسی که خُلق و خوی حیوانی دارد است! آن کسی که اوصافِ نفسانیِ حیوانی دارد میته است! لذا جنابِ حضرتِ ابراهیم به محضر حقیقت نظام هستی عرضه داشت که یا الله، من چگونه می خواهم این مرده را، این میته را، این موتی را به حیاتِ انسانی زنده اش کنم؟ «رَبِّ اَرِنی کَیفَ تُحیِیَ المَوتی»! تو بعدها که می خواهی مرده ها را زنده کنی، اجازه می دهی که من همین الان که خودم میته هستم خودم را زنده کنم تا ببینم چطوری باید زنده شد؟ □به او فرمود بارک الله، این را می فرمایند خوب!؛ می خواهی به انسانی برسی؟ بابِ دوّم دفترِ دل حضرت آقا مربوط رسیدن انسان به است که ○به بسم الله الرحمن الرحیم است ○که عارف محییِ عظمِ رمیم است □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●دعای بعد از نماز صبح و قبل از غروب آفتاب دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه●■ ■دعایی که از صبح روز اوّل ماه ذی‌الحجّه تا عصر روز عرفه، یک بار بعد از نماز صبح و یک بار قبل از غروب آفتاب خوانده می‌شود: ■اللَّهُمَّ هَذِهِ الْأَیَّامُ الَّتِی فَضَّلْتَهَا عَلَی الْأَیَّامِ وَ شَرَّفْتَهَا قَدْ بَلَّغْتَنِیهَا بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ فَأَنْزِلْ عَلَیْنَا مِنْ بَرَکَاتِکَ وَ أَوْسِعْ عَلَیْنَا فِیهَا مِنْ نَعْمَائِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهْدِیَنَا فِیهَا لِسَبِیلِ الْهُدَی وَ الْعَفَافِ وَ الْغِنَی وَ الْعَمَلِ فِیهَا بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَی وَ یَا سَامِعَ کُلِّ نَجْوَی وَ یَا شَاهِدَ کُلِّ مَلَإٍ وَ یَا عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّهٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَکْشِفَ عَنَّا فِیهَا الْبَلاءَ وَ تَسْتَجِیبَ لَنَا فِیهَا الدُّعَاءَ وَ تُقَوِّیَنَا فِیهَا وَ تُعِینَنَا وَ تُوَفِّقَنَا فِیهَا لِمَا تُحِبُّ رَبَّنَا وَ تَرْضَی وَ عَلَی مَا افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا مِنْ طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِکَ وَ أَهْلِ وِلایَتِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَهَبَ لَنَا فِیهَا الرِّضَا إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ وَ لا تَحْرِمْنَا خَیْرَ مَا تُنْزِلُ فِیهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ طَهِّرْنَا مِنَ الذُّنُوبِ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهَا دَارَ الْخُلُودِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَتْرُکْ لَنَا فِیهَا ذَنْبا إِلا غَفَرْتَهُ وَ لا هَمّا إِلا فَرَّجْتَهُ وَ لا دَیْنا إِلا قَضَیْتَهُ وَ لا غَائِبا إِلا أَدَّیْتَهُ وَ لا حَاجَهً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ إِلا سَهَّلْتَهَا وَ یَسَّرْتَهَا إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ یَا رَاحِمَ الْعَبَرَاتِ یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ یَا رَبَّ الْأَرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ یَا مَنْ لا تَتَشَابَهُ عَلَیْهِ الْأَصْوَاتُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنَا فِیهَا مِنْ عُتَقَائِکَ وَ طُلَقَائِکَ مِنَ النَّارِ وَ الْفَائِزِینَ بِجَنَّتِکَ وَ النَّاجِینَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ. ■خدایا این روزها روزهایی است که بر سایر روزها برتری و شرافت دادی و به لطف و رحمتت مرا به آن‌ها رساندی، برکاتت را بر ما فرو فرست و از نعمت‌هایت در این روزها بر ما وسعت ده. خدایا از تو می‌خواهم بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و ما را در این روزها به راه هدایت و پاکدامنی و بی‌نیازی و عمل در آن‌ها به آنچه می‌پسندی و خشنود می‌شوی هدایت فرمایی، خدایا از تو درخواست می‌کنم، ای جایگاه هر شکوایه و ای شنوای هر راز و نیاز و ای حاضر در هر جمع و ای دانای هر نهان، که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی و در این روزها بلا را از ما برگردانی و دعایمان را مستجاب گردانی و نیرویمان دهی و یاری‌مان نمایی و به آنچه ای پروردگار ما دوست داری و خشنود می‌شوی موّفقمان بداری و بر اموری که از طاعتت و طاعت رسولت و اهل ولایتت بر ما واجب نمودی توفیقمان دهی. خدایا از تو درخواست می‌کنم ای مهربانترین مهربانان، که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و خشنودی خود را در این روزها به ما ارزانی کنی، که به یقین، تو شنوای دعایی و از خیری که در این ایّام از عالم بالا نازل می‌کنی، ما را محروم مساز و از گناهان، ما را پاک ساز، ای دانای نهان‌ها و در این روزها خانۀ جاودان را بر ما واجب گردان. خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و نه گناهی را برای ما باقی بگذار جز آنکه ببخشی و نه اندوهی جز آنکه برطرف کنی و نه بدهی جز آنکه بپردازی و نه غایبی جز آنکه به ما برسانی و نه حاجتی از حاجات دنیا و آخرت جز آنکه هموار و آسان نمایی، به یقین تو بر هر چیز توانایی. خدایا ای دانای نهان، ای رحم کننده به اشک‌های روان، ای اجابت کنندۀ دعاها، ای پروردگار زمین‌ها و آسمان‌ها، ای آنکه صداها بر او اشتباه نشود، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و ما را در این روزها از آزادشدگان و رهاگشتگان از آتش و رسیدگان به بهشت، و از نجات یافتگان قرار ده به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان و درود خدا بر آقایمان محمّد و همۀ اهل بیت ایشان. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اهمیّت دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه○□ □دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه همان ایّام معلومات است که خدای متعال در قران کریم، سورۀ حج به آن اشاره فرموده است: □يذْكُرُوا اِسْمَ اَللّٰهِ فِی أَيّٰامٍ مَعْلُومٰاتٍ□ □این دهه، دهۀ بسیار عظیمی است. از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمودند: عمل خیر و عبادت در پیشگاه خدا در هیچ ایّامی از سال، از این دهه محبوب‌تر نیست. این دهه مکمّل همان سی شبی است که خدا با حضرت موسی علیه‌السّلام قرار ملاقات گذاشت. □ایّام بسیار گرانبهایی است، حوادث بزرگی هم در این ایّام رخ داده که به شرافت آن افزوده است. از گرامی‌ترین اوقات سال در پیشگاه الهی و مناسب‌ترین و ارزشمندترین اوقات برای بندگی حضرت حقّ و عبادت خدای متعال است. □همانگونه که اشاره شد خدای متعال در سوره حج فرموده است: در ایّام معلومات ذاکر اسم الله باشید. در این دهه خیلی مراقب باشیم که با اشتغالات ظاهری و دنیوی لحظه‌ای از یاد خدا غافل نشویم. □در این دهه جا دارد تمام مراتب وجودی انسان؛ عقل انسان، دل انسان، روح انسان، بدن انسان، ذاکر خدا باشد و به شدّت از غفلت پرهیز کند. □ذکر با عقل؛ این است که بیاندیشد در مورد الطاف الهی و نعم الهی؛ چه نعم مادّی و چه نعم معنوی، چه نعم ظاهری و چه نعم باطنی. □ذکر با دل؛ رغبت کردن، میل کردن، پرکشیدن به سوی خدای متعال است. □ذکر روح؛ احساس حضور در محضر الهی است که انسان این احساس حضور را در تمام لحظات با خود داشته باشد. □ذکر بدن هم انجام طاعات و عبادات و فرمانبری از دستورات خدای متعال است. □این چنین ذکری، ذکر تمام عیار است و آنگاه چنین عبد ذاکری مشمول آن بشارت خدای متعال می‌شود که فرمود : □اذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ□ □مرا یاد کنید من هم شما را یاد خواهم کرد. که این یاد یعنی، آن توجّه سرشار از لطف و عشق و محبّت الهی نسبت به این عبد. ان‌شاءالله این دلِ ذاکر را داشته باشیم. □آیه‌ای که در نمازهای این ده شب می‌خوانیم: □وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثينَ لَيْلَةً، وَ اَتْمَمْناها بِعَشْر فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ اَرْبَعينَ لَيْلَةً□ □سخن از این می‌گوید که این ده شب؛ ده شب موعد و وعده‌گاه دیدار و ملاقات با خدای متعال است. خدا در این ده شب وعدۀ دیدار و وصال داده است. ان‌شاءالله دل‌مان متوجّه حضرت حقّ باشد و آمادۀ ورود به این دهۀ عظیم باشیم.... □○استاد مهدی طیّب ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□نماز شب‌های دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه□ □کسی که این نماز را در این ده شب بخواند در ثواب حجّ حاجیان آن سال شریک خواهد شد □حضرت بقیه الله‌الاعظم ارواحنافداه هم در میان حاجیان هستند... ☑️این نماز را از دست ندهید... @mohamad_hosein_tabatabaei
□○دهۀ اوّل ذی‌الحجّه، مدرسۀ انقطاع و توحید○□ □○ده روز نخست ماه ذی‌الحجّه افضل ایّام سال برای عبادت است و هیچ عمل خیر و عبادتی در هیچ روزی به فضیلت عبادت در ده روز نخستین این ماه نمی‌رسد. □○همان‌طور که دهه‌هایی را به ائمّۀ معصومین علیهم السّلام منتسب می‌دانیم، اگر بخواهیم برای این ده روز نامی بنهیم، باید این ده روز را «دهۀ الهیّه» یا «دهۀ توحیدیّه» بنامیم. □○رسیدن به حقیقت توحید در جنبۀ نظری و عملی □○جز خدا را در عالم ندیدن هم مراتبی دارد که در این ده روز باید تکمیل شود. چون گاهی سالک از غیرخدا قطع توجّه می‌کند؛ امّا خود این قطع توجّه او نوعی التفات و توجّه است. □○همین که اراده می‌کند که توجّه خود را از غیرخدا قطع کند، ظهور یک نوع توجّه است. این «مقام قطع» است و «توحید تام» بالاتر از این است. □○مرتبۀ بالاتر، «مقام انقطاع» است. در مقام انقطاع این اراده، التفات و توجّه نیست؛ خود به‌ خود غیرخدا دیده نمی‌شود؛ نه اینکه شخص اراده کند غیرخدا را نبیند. این «مرتبۀ انقطاع» است. □○و اوج مرتبۀ توحید، «مرتبۀ کمال انقطاع» است؛ که در مناجات شعبانیه از خدا می‌خواهیم «اِلٰهِی هَبْ لِی كمالَ اْلاِنْقِطاعِ اِلَیکَ» .... □○استاد مهدی طیّب ۹۲/۰۷/۱۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🕋مقصود از اینکه فرموده اند به هنگام طواف باید سمت چپ بدن به سمت کعبه باشد، این است که دلت رو به خدا باشد، چون قلب در طرف چپ بدن قرار دارد. مقصود این نبوده است که هنگام طواف دائماً خودت را در فشار قرار دهی که نکند ذرّه ای منحرف گردد. دلت رو به خدا باشد و در جهت درست، به طور طبیعی راه برو. □مرحوم حاج اسماعیل دولابی□ □●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●جنگ اقلیت فاسد با اقلیت صالح استاد ●□ □دویست سال پیش هیچکس احتمال نمی داد که سَری باز بشود و پایی لُخت و عریان؛ همین طور که امروز احتمال نمی دهیم که بتوان این لختی ها را جمع و جور کرد و پوشانید. □ولی آن روز بر روی اکثریت کار نکردند و با بی تفاوت ها وقت را تلف ننمودند ، بلکه بر روی یک عده کار شروع شد ؛ از آخوندزاده بگیر و طالبوف تبریزی و میرزا خان کرمانی و ... و از تقی زاده ها شروع کن و به این تیپ ادامه بده . □این ها بودند که حربه های سنت و عقل و مذهب را شکستند ، آن هم نه با فُحش و داد و بیداد ، بلکه حتی با شرکت در روضه خوانی ها و همراهی کردن سنت ها. □اما در همان موقع از فرانسه و بریتانیا و آلمان و ... می گفتند ، از رشد آن ها و در ضمن از وضع زندگی آن ها که همه نجسند و تارک الصلوة و بی بند و بار ولی همه مترقی و پیش رفته و مرفه و باسواد . □هنگامی که سنت ها را شکستند و شخصیتهای اجتماعی یک نسل را خورد کردند معلوم است که رو می نماید و کار به آن جا می رسد که باید سر تا پا غربی بشویم . □و هنگامی که در ادبیات ما به چوب بسته شد؛ معلوم است که حاکم می شوند . و هنگامی که عامل رکود و انحطاط معرفی شد معلوم است که مکتب ها سبز می شوند و در یک چنین زمینه ای معلوم است که چه تخمی می روید و سبز می شود و بارور می گردد. □●روش برداشت از قرآن ، ص ۱٢٢●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□...پیام علامه طباطبایی به مردم و مسئولان نظام□ : □مرحوم علامه فقید استاد طباطبایی رفع الله فی الجنان مقامه در مصاحبه‌ای که از طرف صدا و سیما پس از شهادت رفیق ارجمند و برادر گرامیمان شهید شیخ مرتضی مطهری غفرالله له با او نمودند و در آن مصاحبه بر مرحوم شهید بسیار گریسته بود. . □چون در پایان مصاحبه از استاد خواستند پیامی برای مردم بدهد فرموده بود: " پیام من این است که به اسم اسلام در حکومت اسلام کاری را انجام ندهید که در برابر خارجیان موجب ننگ اسلام باشد" □ ، ص۱۹۴□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□فقره شریف وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ□ □حضور در مجالس و محافل علمی اهل‌بیت علیهم السلام، مظهری از مظاهر قیامت است لذا ساعت و زمان و مکان را نمی‌فهمید. یکی دو ساعت در جلسه نشسته، آنوقت که مجلس تمام می‌شود می‌گوید، چقدر زود تمام شد، کِی وقت گذشت؟! مرتبه‌ی عقل که زمان ندارد، شما از زمان خارج شده‌اید. خیلی برکات دارد! حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله فرمود، بادِرُوا عَلی ریاض الجَنَّة. به سمت باغ های بهشت بشتابید... از آقا پرسیدند که ما ریاض الجنة؟! این باغ های بهشت کجایند و چیستند؟! فرمود آنجاهایی که یاد ما می‌شود، معارف ما گفته می‌شود و حقایق بیان می‌‌گردد... مجالسی که در آن هم یاد اهل‌بیت علیهم السلام بلند می‌شود و هم معارف ایشان نشر پیدا می‌کند... چندی پیش در محفلی خصوصی در خدمت یکی از علمای بزرگ بودیم. ایشان در آن مجلس فرمودند، در بین انواع ذکر از لسانی و حالی و فعلی، بالاترین ذکر، ذکر قلبی است چون در ذکر قلبی، قلب حضور دارد. ذکر قلبی سرّ است. ذکر قلبی را باید اساتید به شاگردانشان القاء کنند. سپس گفتند مجالس معرفتی اهل‌بیت علیهم‌ السلام، یکی از مظاهر ذکر قلبی است. در مجلسی که اکنون در آن هستیم، هم گوینده و هم مستمع اشتغال به ذکر قلبی دارد. روضه‌ی بر امام حسین ذکر قلبی است. تا قلب به حضور نرود شما نمی‌توانید گریه کنید. □گفتیم که قوای نفس، شما را اداره می‌کنند. این قوا، ملائکه‌ی وجود شما هستند. هرکدامشان یک ملک هستند؛ قوه‌ی لامسه‌ی شما یک ملک است و... . قوه‌ی عاقله، ملک وجودی شماست. قوه‌ی عاقله که همان نفس ناطقه‌ی شما است، در مراتب مادون شما ظهور کرده است. این قوه‌ی عاقله است که در مرتبه‌ی خیال به صورت قوه‌ی خیال ظهور کرده است. این قوه‌ی عاقله شماست که در موطن وهمانی شما به صورت قوه‌ی واهمه ظهور کرده است. همین قوه‌ی عاقله است که در بصر شما به صورت قوه‌ی باصره ظهور کرده لذا به تعبیر جناب مولوی بیننده عقل است و این زبان از عقل دارد این بیان!  حاج ملاهادی سبزواری گفت: النفس فی وحدتها کل القوی. نفس ناطقه همه‌ی قواست. این همان نفس شماست که در موطن دیدن به نام قوه‌ی باصره است، در موطن شنیدن به نام قوه‌ی سامعه است؛ نفس ناطقه‌ی شما یک حقیقت است که به حیث ظهور در مراتب پایین اسامی مختلف می‌گیرد. □به همین وزان، ملائکةالله نیز اینگونه هستند. این نظام عالم طبیعت، عین جسم شما، جسم نظام هستی است که لا یتناهی است. به وزان خیال شما، عالم وجود نیز خیال دارد که از آن تعبیر به عالم مثال می‌شود. شما با بدن طبیعی خودتان با طبیعت عالم ارتباط دارید، با خیالتان با خیال نظام وجود مرتبط هستید و با عقلتان با عقل عالم ارتباط برقرار می‌کنید که از او به عقل کل تعبیر می‌شود. من و شما هم جزو موجودات این عوالم هستیم. اجازه دهید در اینجا تبصره‌ی عرض کنم، من اگر به ولایت گریز نزنم روزم خوش نمی‌شود... رفقا! عالم طبیعت که لایتناهی است، جسم انسان کامل است... او چه سعه‌ای دارد!! آقا جان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه علاوه بر اینکه یک جسم و صورت جزئی انسانی دارند، تمام اجسام عالم تحت سیطره‌ی ایشان و در واقع جسم انسان کامل است. از جسم او به تمام اجسام نظام هستی اشراق می‌شود لذا امام هادی علیه‌السلام در زیارت فوق عرشی جامعه‌ی کبیره می‌فرماید وَ أَجْسَادُکُمْ فِی الْأَجْسَادِ. خیال انسان کامل، خیال مطلق نظام وجود است. عقل او عقل کل نظام هستی است...
🏴شهادت حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام تسلیت باد ■●از امام باقر علیه‌السلام روایت شده است●■ ■●خداى عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندۀ بسیار دعاکننده را دوست دارد؛ پس بر شما باد دعا از هنگام سحر تا طلوع آفتاب؛ زیرا این فاصله، هنگامى است که درهاى آسمان در آن باز شده، و روزی‌ها در آن تقسیم می‌شود، و حاجت‌هاى بزرگ برآورده می‌گردد. ■●بهجت‌الدعاء، ص۴۴●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلهِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی باقرِ العلومِ ، شخصِ العِلمِ و المعلومِ ، ناطقهِ الوجودِ ، ضرغامِ آجامِ المعارِفِ ، المُنکشِفِ لِکُلِّ کاشفِ ، الحیاهِ السّاریَهِ فی المجارِی ، النُّورِ المُنبَسِطِ علی الدُّراری ، حافظِ معارجِ الیقینِ ، وارثِ علومِ المُرسَلینِ ، حقیقهِ الحقائقِ الظُّهوریَّهِ ، دَقیقهِ الدّقائق النُّوریَّهِ ، الفُلکِ الجاریَّه فی اللُّجَجِ الغامرَهِ ، المُحیطِ عِلمُهُ بِالزُّبُرِ الغابِرَهِ ، النَّباء العَظیمِ و الصِّراطِ المُستَقیمِ ، المُستَنَدِ لِکُلِّ وَلیٍّ ، مُحَمَّد بنِ عَلیٍّ علیه السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ■"بسمه تعالی شانه"■ ■امامت، اصل وجود است و موجودات همه فروع این اصلند یعنی تحقق و موجودیت هر مخلوقی در عین خارجی و نفس الامری به نور الانواری است که مظهر اتم آن امام می باشد چنانکه ملاصدرا، مبدع بحث اصالت الوجود می‌گوید: النبی اولی بالمومنین من انفسهم لانه الاصل فی الوجود و المومنون تابعون له فی مقام المحمود. ●تو اصل وجود آمدی از نخست ●دگر هر چه باشد همه فرع تست ■جناب شیخ اکبر در صلوات بر امام محمد بن علی الباقر علیهما السلام از امام به شخص العلم و المعلوم تعبیر می‌کند. این سخن بیان اصیل بودن حقیقت ولایت در متن هستی است و اصلا حقیقت وجود برای او ثابت است و ثبوت حقیقی هر شئ به اوست و او خود جمله همه است. علم در معلوم ساری و جاری است و حقیقت علم را باید در معلوم جستجو کرد و کل موجودات معلومات اند پس در هر موجودی علم سریان دارد "وسع کل شئ علما"، امام را علم مطلقی بدان که در شراشر وجودی معلوم سریان دارد لذا او بمنزله‌ی نفس ناطقه است برای ماسوی الله. و چطور جسم بدون روح حیات ندارد، موجودات بدون امام نیز مانند مرده‌ی بی‌جان هستند که تحقق عینی خارجی ندارند، لَو لا الحُجَّة لَساخَت الارض بِأهلِها... ■در جای دیگر از همین صلوات می گوید، امام حیات ساری در جمیع مجاری وجود است. با این مقدمه که پیرامون اولویت و اولیت حقیقت امام بر جمیع موجودات گفته شد، بهتر است بجای طرح موضوع اصالت الوجود و اصالت النور مصداق بارز آنرا بیان کنیم تا حجاب را از پیش دیدگان طالبان کمال کنار زده و با صراحت بیشتری از چهره دل آرای حقیقت سخن برانیم و آن "اصالت الانسان یا اصالت الامام" است. البته هر جا در عرفان سخن از انسان می رود مراد مصداق اتم آن یعنی "امام" می باشد و غیر او انسانِ ناقص است پس تشکیک در ماهیت انسانی که ماهیة الماهیات است راه دارد و او را فردی است اتم و اکمل و افرادی به حسب درجات و مقامات کامل و ناقص تا انزل مراتب که شدیدتر از سنگ باشد. این ماهیت انسانی همان وجود ساری در هر چیز است و گرنه در آن حقیقتی که ماهیتی ندارد و انیت محضه است چگونه تشکیک می‌تواند راه پیدا کند پس ما اصالت را به ماهیتی دادیم که ماهیت هر چیز اوست و تشکیک را در ماهیتی قرار دادیم که ماهیات مظاهر و مجاری او هستند و مابه الامتیاز آنها به میزان جلوه‌ی این نور الانوار در آنهاست کما اینکه مابه الاشتراک هر موجود نیز به اوست چون رزق هر موجودی از نعمت وجود به دست او پخش می‌شود؛ بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء. ■حال ببین این انسان را که او را روحی است که می‌تواند از عرش بگذرد و به اعلی ذروه حقیقت راه پیدا کند و از سوئی پائین آید و تا اسفل سافلین که پائین تر از جماد است برسد پس حقیقتی مشکک است از اشد تا اضعف و از اعلی تا ادنی! این سخن را نیک دریاب و در آن به جد تأمل و اندیشه کن. ■پس اصالت در عالم با روح اعظم انسانی است که همه‌ی موجودات معلوم اویند و این روح ساری در تمام مجاری است و هر شئ به او قوام یافته و او مقوم عالم تکوین است و درجات هر موجودی به بهره او از این نور خالص می‌باشد. روایات را با اندیشه ای بلند بنگر که می‌فرماید از احجار آنکه زودتر از همه به ولایت ما اقرار کرد عقیق بود و یا آن میوه که شیرین است و آن دیگری که تلخ است  ولایت ما را نپذیرفت و امثال ذالک تا بدانی درجات هر چیز بدوست، عالٍ في دُنُوِّهِ و دانٍ في عُلُوِّهِ! ■پس ثبوت و تحقق هر موجود به نور الانوار امامت است و اگر او نباشد هیچ چیز دیگر موجود نخواهد بود، به او هیولای اولی فعلیت قابلی و ممکنات قابلیت فعلی و عرش و ساکنان آن فعلیت محضه دارند، بِکُم فَتَحَ اللهُ وَبِکُم یَختِمُ. ■پس توحید را در موحد پیدا کن و بدان آن حقیقت واحدی که کثیر است و کثرات در او واحدند، موحد است و به سریان روح او که نفس رحمانی است همه‌ی فروعات وجود که شئونات و مظاهر اویند، ظاهر شده و در عین خارجی تحقق پیدا می‌کنند و آنکه اصل و اصیل است امام است حال تو خواهی بگو وجود و نور و معنی اصیل است خواهی بگو امام! چون آن وجود و نوری که حکیم و عارف مطرح فرموده‌اند نیست مگر حقیقت امام که نور الانوار ساری در هر چیزی است و حقیقة الحقائق ظهوریه‌ای است که وجود به او در خارج محقق گردیده است.   جمعه ۷ ذی الحجه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 281-275 بقره قسمت دوم بخش هفتم ● به خطا رفتن صاحب المنار در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده است و در تخطئه صاحبان آن تفسير خوب از عهده برآمده ، ولى خودش در بيان معناى تشبيهى كه در آيه شده خطا رفته ، مى گويد آنچه ابن عطيه گفته ، در جاى خود مطلبى روشن است براى اينكه رباخواران كسانى هستند كه مال دنيا آنها را فريفته و خود باخته شان كرده ، به حدى كه مال را مى پرستند، و در جمع آورى آن جان مى كند، و مال را هدف مى دانند نه وسيله ، و براى به دست آوردن آن تمامى كسب و كارهاى معمولى را رها كرده و از راه غير طبيعى كسب مى كنند، و دلهايشان از آن حالت اعتدالى كه بيشتر مردم دارند خارج شده ، اين بى اعتدالى از همه حركات و معاملاتشان كاملا هويدا است (همچنان كه اين دلدادگى در حركات معتادين به عمل قمار كاملا به چشم مى خورد و مى بينى كه در كار خود آنقدر نشاط دارند و آنقدر غرق در كار خويشند كه توجه ندارند چگونه دچار سبك سرى و سفاهت شده و حركات غير منظمى انجام مى دهند) كه همين حركات نامنظم و ديوانه وار وجه تشبيه رباخوار به ديوانگان است ، چون كلمه ((تخبط)) از ماده ((خبط)) است ، كه عبارت است از نوعى نامنظم بودن ، مانند خبط عشواء (شتر كور) اين بود گفتار صاحب المنار در معناى تشبيهى كه در آيه شريفه آمده است . و وجه نادرستى گفتارش اين است كه هر چند خروج رباخوار و قمارباز از اعتدال و انتظام عمل ، حرف درستى است ليكن معلول ربا خوردن به تنهائى نيست و مقصود آيه هم از تشبيه اين نيست . اما اينكه گفتيم : معلول ربا خوردن نيست براى اينكه علت عدم اعتدال رباخوار و حركات ديوانه وارش بريدن از خدا و بندگى او و هدف قرار دادن لذائذ مادى است ، از آنجائى كه هدف و همت خود را لذائذ مادى قرار داده ، و علم و درك خود را به هدفى والاتر از آن متوجه نساخته است و نتيجه اش اين شد كه عفت دينى و وقار نفسانى را از دست بدهد و چون لذائذ مادى (هر چند كه اندك باشد) در آنان اثر مى گذارد لذا حركاتشان مضطرب و ناموزون است حال چه اينكه اينگونه افراد ربا بخورند و چه نخورند پس حالات نامبرده ربطى به رباخوارى ندارد. و اما اينكه گفتيم : ((مقصود آيه هم از تشبيه ، اين نيست )) براى اين بود كه احتجاج و استدلالى كه در آيه شريفه آمده تا ثابت كند رباخواران دچار خبطند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 637 با تشبيه نامبرده نمى سازد براى اينكه خداى سبحان دليل خبط آنان در رفتارشان را اين دانسته كه مى گويند: خريد و فروش هم مثل ربا است و اگر مقصود تشبيه به آن جهت بود جا داشت به همان اختلال و ناموزونى حركات استدلال فرموده باشد. پس وجه همان است كه ما بيان كرديم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○منتخبی از (برگرفته از کتاب شریف سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)○□ □روز عرفه، روز دعا و نیایش است و نمازها و دعاهای بسیاری برای این روز بیان شده است (اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٧٥تا٨٢). از مهم‌ترین این ادعیه، دعای امام حسین علیه‌السلام (ج٢، ص٨٢)و امام زین‌العابدین علیه‌السلام است (ج٢، ص١٠٦). دعاهای طولانی دیگری از امام سجاد و امام صادق‌ علیهماالسلام برای این روز ذکر شده (ج٢، ص١٢٢تا٢١١). عمل ام داوود نیز در این روز مستحب است (ج٢، ص٢٥٨). احادیث در فضیلت زیارت امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه، نزد اهل معرفت، متواتر و فراوان است (ج٢، ص٦٤). شب و روز عید قربان را اعمال بسیاری است. اعمالی چون احیاء آن شب، زیارت سیدالشهداء‌ علیه‌السلام، غسل روز عید، نماز عید و دعاهای آن روز، (ج٢، ص٢٥٩تا٣١٩)همه نشان‌دهنده اهمیت بالای این زمان است. قربانی کردن در روز عید، یکی دیگر از اعمالی است که بسیار بر آن تأکید شده(ج٢، ص٣١٩). : ○روز ترویه ○حرکت امام حسین‌ علیه‌السلام از مکه به کوفه؛ ٦٠ق. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شٱنه□ □هشتم ذی‌الحجه یوم الترویه است و ترویه در لغت علاوه بر سقایت به معنای تفکر و اندیشیدن در کاری است. اندیشیدن فصل اخیر انسان است. زيد شحام، از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام درباره تفسير آيه «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ» (عبس/۲۴)، سوال كرد كه مراد ازطعام انسان چيست؟ حضرت فرمود: «عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ»، بنگرد علمش را از كجا تحصيل مى كند. در آیه، طعام بر روى انسان حمل شده است، و انسان من حيث هو انسان، غذاى او علم و عمل است.   ○جانـور فـربه شــود لــيك از علف ○آدمـى فـربه ز عـزّ اسـت و شرف ○آدمـى فـربه شــود از راه گــوش ○جانور فربه شود از حلق و نوش □پس به اندیشیدن که صورت و مقوم حقیقت انسانی است برای او معرفت حاصل می‌شود. عرفان ثمره اندیشیدن است لذا تفکر بالاتر از فکر و اندیشیدن مقدمه اندیشه و شناخت است. ازاینرو روایت تفکر را افضل از هفتاد سال عبادت می‌داند نه فکر را!! پویایی و نو بودن مربوط به اندیشیدن است و انسانی که دائماً در تفکر است هماره تازه و سرسبز و خضر گونه است. □بعد از یوم الترویه، یوم العرفه است و یوم ظرف ظهور است و سپس عید حاصل میشود آن هم عید قربان!! □عرفان میوه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی اندیشیدن است. وقتی این میوه به بار نشست و انسان به حقیقت خود و آنگاه به حقیقت بالذات نظام وجود معرفت پیدا کرد و دریافت [که] او اصل است و هرچه جز او فرع و تابع او، لذا خود را قربانی ما فوق خود می‌کند. چون هر مادونی فدای ما فوق خود است و این اصلی مسلم و خلل ناپذیر است چون در متن نظام وجود معلول از خود هیچ ندارد مگر آنچه که علت به او اشراق کرده باشد. موجودات فقر محض به حق متعال اند و اگرفقر در غنی فانی نشود از فقر بدر نمی آید. ○اقـتـلونی اقـتـلونی یـا ثـقات ○ان فی قتلی حیاة فی الحیاة   نهم ذی‌الحجه،