eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم◾️ ▪️۳ـ دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جمله در شادىِ از پاى درآمدن دشمن يا اندوه غلبه يافتن و جنايتكارى دشمن، از پيامبر و ائمّه اطهار علیّهم السّلام الگو می‌گيرد. ▪️قرآن كريم می‌فرمايد: لَقَد كانَ لَكُم فى رِسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ، در وجود پيامبر خدا براى شما الگويى نيكو وجود دارد. ▪️بر اين اساس و با توجّه به اينكه پيامبر و اهل‌بيت بزرگوارش علیّهم السّلام هرگز در شادى و غم از مرز ادب و حيا خارج نمی‌شدند، دوست آن بزرگواران نيز بايد به هنگام شادىِ از پا درآمدن دشمنان اهل‌بيت ‌علیّهم السلام و عزاى غلبه يافتن ظاهرى دشمنان آن والامقامان و مصدوم و شهيد و اسير شدن آن دُردانگان عالَم هستى، به اقتداى آن بزرگواران، رفتار و گفتار خود را در مرز ادب و حيا تنظيم كند. چرا كه پيامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: همانا شيعۀ ما كسى است كه دنبال ما راه برود و از آثار ما تبعيّت كرده و به اعمال ما اقتدا كند. ▪️۴ـ دوست اهل‌بيت علیهم السّلام همچون كوهى استوار است كه تندبادهاى شادى و غم و خشنودى و خشم قادر نيستند او را از ثبات و وقار خارج سازند. ▪️امام صادق علیه السّلام می‌فرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه به خشم می‌آيد، خشمش او را از حقّ بيرون نمی‌برد و هنگامى كه خشنود می‌شود، خشنوديش او را به باطلى وادار نمی‌سازد. ▪️و امام باقر علیه السّلام می‌فرمايند: منحصراً مؤمن كسى است كه هنگامى كه خشنود می‌شود، خشنوديش او را در گناهى و باطلى وارد نمی‌كند و هنگامى كه خشمگين می‌شود، خشمش او را از سخن حقّ بيرون نمی‌برد. ▪️بنابراين، شادىِ شكست و هلاكت دشمنان اهل‌بيت علیّهم السلام و غم و اندوه آزار و شكنجه و اسارت و شهادت آن بزرگواران سبب نمی‌شود دوستان اهل‌بيت علیّهم السلام از مرز شايستگى و ادب و حيا خارج شوند. ▪️۵ـ با توجّه به اينكه برخى اشخاص در بعضى ايّام به بهانه رُفِعَ القَلَم (برداشته شدن قلم از ثبت گناهان) در مقام ابراز نفرت و دشمنی‌شان نسبت به دشمنان اهل‌بيت علیهم السّلام خود را مجاز به اعمال ناپسند و الفاظ ركيک می‌پندارند، لازم است در پايان تذكّرات بحث لعن و تبرّى، نكاتى نيز براى تنبّه و بيدارى آنها بيان شود: ادامه دارد.... ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش اول ● رزق ، چيزى است كه مورد انتفاع مرزوق واقع شود و ربطى به زيادى و كمى مال ندارد در اينجا به بحثى كه درباره جمله : ((و ترزق من تشاء بغير حساب )) داشتيم برگشته مى گوئيم : توصيف رزق به صفت بى حسابى ، از اين بابت است كه رزق از ناحيه خداى تعالى بر طبق حال مرزوق صورت مى گيرد، نه عوضى در آن هست و مرزوق نه طلبى از خدا دارد، و نه استحقاقى نسبت به رزق ، آنچه مرزوقين دارند حاجت ذاتى و يازبانى ايشان است ، كه هم ذاتشان ملك خدا است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 221 و هم حاجت ذاتشان ، و هم احتياجاتى كه به زبان درخواست مى كنند، پس داده خدا در مقابل چيزى از بندگان قرار نمى گيرد، و به همين جهت حسابى در رزق او نيست . بعضى احتمال داده اند اين بى حسابى راجع به اندازه گيرى رزق باشد، و مى خواهند بگويند: رزق خدا نسبت به هركس كه او بخواهد نامحدود است ، ليكن اين معنا با آياتى كه صريحا رزق را مقدر مى داند نمى سازد، نظير آيه : ((انا كل شى ء خلقناه بقدر)) ما هر چيزى را با اندازه گيرى آفريديم ) و آيه شريفه : ((و من يتق اللّه يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لا يحتسب ، و من يتوكل على اللّه فهو حسبه ، ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شى ء قدرا)) و هركس از خدا پروا كند، خدا برايش راه نجاتى قرار داده ، از راهى كه خودش پيش بينى نكند روزيش مى دهد، و هر كه بر خدا توكل كند او وى را كافى است ، كه خدا به كار خود مى رسد، و چگونه چنين نباشد با اينكه براى هر چيزى اندازه گيرى دارد). پس رزق هر چند از خداى تعالى عطيه اى بدون عوض است ، و ليكن در عين حال اندازه دارد، تا چه اندازه اى را خواسته باشد. از دو آيه مورد بحث چند نكته به دست آمد: اول اينكه ملك (به ضمه ميم ) همه اش از خدا است ، همچنان كه ملك (به كسره ميم ) هم ، همه اش از خدا است . دوم اينكه : آنچه خير در عالم هست به دست او، و از ناحيه او است . و سوم اينكه رزق عطيه اى است از ناحيه خدا بدون اينكه بنده استحقاق آن را داشته باشد، و رزق خدا عوض حقى باشدكه بنده بر او دارد. چهارم اينكه ملك و عزت و هر خير اعتبارى از خيرات اجتماع از قبيل مال و جاه و قوت و شوكت و امثال اينها هر يك به نوبه خود رزقى است كه مرزوق از آن بهره مند مى شود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️سکوت ▪️عبد در برابر موالیانش هر چه سکوت اختیار کند و اظهار وجود و ابراز نظر نکند، بهتر است و احتمال اینکه نزد موالیانش پذیرفته شود بیشتر است... ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش سوّم◾️ ▪️ : به نص قرآن كريم دو فرشتۀ والامقام بر هر شخص مأمورند كه در تمامى لحظات، هر لفظ و سخنى كه از دهان وى خارج می‌شود و هر عملى كه از او سر می‌زند را در نامۀ عمل او ثبت كنند تا در روز بازپسين به محضر‌ پروردگار تقديم نمايند. و در روز قيامت گوش و چشم و دل و اعضاى ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه كرده‌اند در پيشگاه الهى مورد مؤاخذه قرار می‌گيرند. ▪️و به موجب حديث شريفى كه به نحو متواتر توسّط شيعه وسنّى نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ: آنچه پيامبر اكرم حلال نمود تا روز قيامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام كرد تا روز قيامت همواره حرام است. بنابراين در هيچ روزى از ايّام سال نمی‌توان خود را از حلال و حرام پيامبر خدا معاف دانست. ▪️در حديث رفع هم كه از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنين مسأله‌اى ذكر نشده است. حضرت در آن حديث می‌فرمايند: نُه چيز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشى و آنچه به اكراه وادار به انجام آن می‌شوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانايى ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت می‌كنند و حسدى كه ناخواسته بر دلشان خطور می‌كند و تفأّل بدى كه به ذهنشان می‌آيد و فكر وسوسه‌آميزى كه در مورد خلق به انديشۀ آنها می‌گذرد و به زبان جارى نمی‌سازند. ▪️ : حتّى اگر چنين مطلبى درست بود و واقعاً در روز يا روزهاى خاصّى گناهان ثبت نمی‌شد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و كيفر اخروى قرار نمی‌گرفت، باز هم دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در اظهار بيزارى و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادى به مناسبت از پا در آمدن آنها، می‌بايست مراعات ادب و حيا و ورع و تقوى را بنمايد؛ زيرا تقيّد دوست اهل‌بيت علیهم السّلام به ادب و حيا و ورع و تقوى، ناشى از ترس او از عذاب الهى نيست؛ بلكه پرهيز او از گناه و پليدى، به اين خاطر است كه خدا و اهل‌بيت علیّهم السلام چنين چيزهايى را نمی‌پسندند و دوست ندارند. ▪️دوست اهل‌بيت پيرو اميرالمؤمنين علیه السّلام است كه عرضه داشت: خدايا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمت‌هاى بهشتی‌ات سر به راه بندگى تو ننهادم، بلكه تو را سزاوار عبادت شدن يافتم و به عبادت تو پرداختم. ▪️و در جاى ديگرى آن حضرت سر به بندگى و فرمانبرى سپردن از ترس كيفر اخروىِ عصيان و گناه را به كار بردگانى كه از ترس تازيانه ارباب فرمان می‌برند تشبيه نمودند. و بر همين اساس فرمودند: لَو كُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشى ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَكانَ يَنبَغى لَنا اَن نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ، اگر اميدى به بهشت و ترسى از آتش جهنّم نداشتيم و پاداش و كيفر الهى وجود نداشت، باز هم سزاوار بود كه ما در پىِ كرامت‌ها و فضايل اخلاقى باشيم، زيرا شايستگی‌هاى اخلاقى از جمله چيزهايى است كه انسان را به راه رستگارى رهنمون می‌شود. ▪️ : ارزش در اين است كه انسان از باطن و درون، اهل ادب و حيا و ورع و تقوى باشد، نه اينكه در دل و در درون، طالب بى ادبى و بى حيايى و فسق و فجور باشد، لكن از ترس عذاب و كيفر الهى، با تكلّف و فشار، در عملِ ظاهرى، ادب و حيا و ورع و تقوى را مراعات كند. مسأله رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعيّت داشت، شايد تمهيدى بود براى فراهم كردن زمينۀ ظهور مكنونات باطنى اشخاص و بيرون ريختن و ظاهر شدن شخصيّت حقيقى افراد و متمايز شدن خوبان واقعى از كسانى كه با تصنّع و تكلّف و زور و فشار، خود را از ارتكاب بدی‌ها و گناهان نگاه داشته‌اند، ولى در باطن طالب و تشنۀ گناهان و آلودگی‌ها هستند. ▪️ : آنچه نشان می‌دهد مطرح كنندگان رُفِعَ القَلَم خود نيز به آن چندان اعتقادى ندارند اين است كه در ايّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به ديگران اجازه نمی‌دهند دست تجاوز به مال و دارايى آنها دراز كرده يا فكر تعدّى به ناموس و خانواده‌شان را به ذهن خود راه دهند. ▪️از اين اشخاص بايد پرسيد اگر رُفِعَ القَلَم واقعيّت دارد و به استناد آن، ارتكاب گناهان مجاز می‌شود، به چه دليل آن را شامل همۀ گناهان نمی‌دانيد؟ آيا فقط از برخى گناهان قلم برداشته شده و يا از همه گناهان؟ و فقط نسبت به بعضى از اشخاص اين رُفِعَ القَلَم جارى گشته يا نسبت به همه افراد؟ ▪️گرچه ذكر نكتۀ اخير چندان با حال و هواى اين نوشتار سنخيّت نداشت و نگارنده ترجيح می‌داد متعرّض آن نشود، لكن به نظر رسيد به سان نيشتر دردآورى كه بر دمل چركينى زده می‌شود تا شخص از شرّ آن رها گردد، اين نكته نيز گرچه تلخ و گزنده است، شايد بتواند موجب بيدارى و به خود آمدن برخى غافلان شود. ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۱
  ☑️قسمت ۴۶ ▪️قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ». اهل‌بیت علیهم السلام در بالاترین مرتبه‌ی وجودیشان یک نور واحد هستند. این نور واحد که نور ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده‌ است. اشتقاق ادبی ظل اشتقاق حقیقی است. اسامی و اقسام افعال در ابواب مختلف از مصدر مشتق شده‌اند و شراشر وجودیشان را مصدر پر کرده است. یعنی شما هیچ فعلی را نمی‌بینید که از مصدرش خالی باشد بلکه تعینات، حیثیات و شئون مصدر خودش است. مصدر را از آن حیثی که انجام دهنده‌ی کاری باشد، فاعل می‌گویند. فاعل همان فعل است از آن حیثی که که کاری انجام می‌دهد. از آن حیثی که مورد فعل واقع می‌شود مفعول است و هکذا اگر بخواهیم این فعل را ماضی یا مضارع کنیم و یا در ابواب مختلف ببریم، این مصدر اشکال و اطوار مختلفی به خود می‌گیرد اما در نهایت همین مصدر است به اشکال و حیثیات مختلف. به همین وزان که فعل و اسم از مصدر مشتق شده‌اند، نور واحد اهل‌بیت علیهم السلام که کلنا نور واحد که حقیقت ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده است. ▪️عرض شد که این اشتقاق هم همان انفطار است. «فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ». خدا آسمان و زمین را انفطار کرده است. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم/۳۰) انفطار انفطر الازهار من الانوار. یعنی شکوفه‌ها از شاخه‌ی درخت منفطر شده‌اند. شکوفه از دل شاخه بیرون زد. شکوفه شکوفه است و شاخه شاخه اما این شکوفه از شاخه جدا نیست بلکه ظهور این شاخه است و همچنین شاخه هم نیست: «الهی موج از دریا خیزد و با وی در آمیزد، در وی گریزد و از وی ناگزیر است» ▪️«إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ». موج دریاست اما موج موج است و دریا هم دریاست. موج تمام هستی خود را از دریا دارد. مشتق شده‌ی از دریاست. می‌توانیم بگوییم که موج غیر از دریاست؟ موج دریاست. دریا هم آب است. چون خود دریا هم نحو تعینی از آب است. آن آب حیات حقیقی... که حضرت علی اکبر علیه السلام می‌فرماید: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي». عطش مرا کشته است و حضرت اباعبدالله زبان در کام او می‌گذارد یا انگشترش را در کام علی اکبر می‌گذارد. این انگشتر چیست؟ این زبان چیست؟ چطور می‌شود بعد از این که امام حسین این کار را می‌کند ایشان اَتَقوّی بها علی الاعداء. قوت پیدا می‌کند و وارد کارزار می‌شود و ۲۵۰ نفر را به درک واصل می‌کند. «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی». ما حیات هر چیزی را از آب قرار دادیم. کل شیء... ذهنتان صرفا به سمت عالم طبیعت نرود، در همین عالم ظاهر اگر بگوییم افلاک و ستارگان و منظومه‌ها همه از آب باشند، در عالم ملکوت هم آب به این شکل وجود دارد؟ در عالم جبروت چطور؟ پس این چه آبی است که جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی؟ حیات هر شیئی به این آب است. غرض این که بین موج و دریا در ذهنتان یک آبی را هم مقدر داشته باشید. شراشر وجودی این موج دریاست. اما آیا موج دریاست؟ موج مشتق شده‌ی از دریاست. یعنی یک نحوه‌ای از ظهور و بروز دریاست. ما بی‌نهایت موج داریم. دقت کنید هیچ دریایی نداریم که موج نداشته باشد. ممکن است امواج دریایی ریز باشد اما همواره موج دارد. لذا حق متعال هم نمی‌تواند بدون ظهور باشد...
☑️قسمت ۱۶   ▪️در امت پیغمبر هم همین اتفاق افتاد و عده‌ای گوساله پرست شدند و جنگ صفین اتفاق افتاد. حمله به مدینه به دستور یزید اتفاق افتاد و چه جنایات و خونریزی‌هایی رخ داد. وقتی از علی بن ابی‌طالب علیه السلام روی برگرداندند و به سمت گوساله رفتند، خروجی آن همین می‌شود. یا توبه می‌کنید و کشته می‌شوید یا توبه نکردید و هدر می‌روید. این‌جا هم می‌فرماید که اگر می‌خواهید خدا شما را ببخشد باید خودتان را بکشید. این نفس پلید حیوانی را باید قلع و قمع کنید. اگر هوای نفست را از بین ببری، نجات پیدا می‌کنی. همان‌گونه که آن مرده با اصابت گوشت آن بقره زنده می‌شود. «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ »(بقره/۶۷) ▪️بنی اسرائیل پاسخ دادند که آیا شما ما را به سخره گرفته‌ای تا ما را خفیف کنی؟ قرآن درباره ی فرعون این‌گونه می‌گوید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ» (الزخرف/۵۴) انسان کامل که کسی را مسخره نمی‌کند تا بر او غلبه کند! این وهم و خیال و شیطان است که از طریق مسخره کردن دیگران را تحت حکومت خود در می‌آورد. فرعون هم این‌گونه بود. فرعون مظهر اتم نفس اماره است و به همین دلیل برای این که بر قوم خودش تسلط پیدا کند تا او را اطاعت کنند، آن‌ها را خفیف می‌کند چون این‌ها فاسد هستند. ▪️قوم من و شما اعضا و جوارح و قوای ما هستند. اگر اعضا جوارح و قوای ما فاسد بشوند یعنی چشم مرتب گناه بکند، گوش مرتب هرزه بشنود، زبان کارش دروغ گفتن و تهمت زدن و غیبت کردن باشد، خیال و وهم ما مدام دنبال گناه باشد، نفس اماره او را به خفت می‌کشاند. وقتی نفس آن‌ها را خفیف کرد، دیگر این اعضا و جوارح و قوا صددرصد تابع نفس اماره هستند. نفس اماره به هر بدی و زشتی آن‌ها را دعوت کند، آن‌ها به نفس نه نخواهند گفت. به دست و پا اگر دستور دهد تا گناه کنند، انجام می‌دهند. اما عقل این‌گونه نیست‌. عقل هرگز من و شما را به سخره نمی‌گیرد. هم تسخیر و مُسخّر کردن به جنبه‌ی حیوانی ما برمی‌گردد و هم این مسخره کردن. تا من و شما مُسخّر کسی نشویم به این دام نمیفتیم. قرآن هم می‌گوید که بعضی ها بعضی دیگر را به تسخیر خود در‌می‌آورند. انسان به ما هو انسان مسخّر کس دیگری نمی‌شود. انسان به ما هو انسان عقل است و عقل برتری دارد. «قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ» (طه/۶۸) جناب موسی شما علو و برتری دارید. به این توجه نکن که فرعون می‌گوید: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (نازعات/۲۴) فرعون نفس است و فقط می‌تواند انسان خوار و کوچک را به تبع خود دربیاورد. انسان از آن حیثی که انسان است هیچ نقصی ندارد. «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» (حجر/۲۹) مگر روح حق متعال نقص دارد؟ مگر انسان از آن جنبه‌ای که به حق متعال اتصال دارد، نقص دارد؟ خیر. لذا آن جنبه ی باطنی و روحانی من و شما اسمش انسان است....
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خلیفه‎ی عبّاسی برای به شهادت رساندن امام علیه السّلام یکی از مأمورانش را احضار کرد و از او پرسید در راه من حاضری از چه چیزت بگذری؟ گفت از همه‎ی مالم. خلیفه گفت: نه، برو. بعد دوباره احضارش کرد و همان سؤال را پرسید، گفت از همه‎ی مالم و جانم. خلیفه گفت: نه، برو. باز احضارش کرد و همان سؤال را کرد، گفت از مالم و جانم و دینم. خلیفه گفت: حالا شد. پس برو و امام را به شهادت برسان. ▪️در دستگاه ظلمه اگر کسی بخواهد مقبول واقع شود، باید از دینش بگذرد. ما در دستگاه خوبان اگر حاضر نباشیم در راه آنها از دینمان بگذریم، چطور انتظار مقبول واقع شدن داریم؟ دوست اهل بیت علیهم السّلام دینی جز محبّت خدا و خوبان خدا ندارد: یا دینَ مَن لا دینَ لَهُ: ای دین کسی که دینی ندارد. نکند مقدّس‎مآبی‎ها ما را از خوبان خدا جدا کند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 27-26 آل عمران ، قسمت چهارم بخش دوم ● بحث روايتى در كافى از عبد الاعلى ، مولاى آل سام از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه گفت : ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 222 حضور آن جناب عرضه داشتم قرآن كريم مى فرمايد: ((قل اللّهم مالك الملك ، توتى الملك من تشاء، و تنزع الملك ممن تشاء)) آيا جز اين است كه ملك بنى اميه را خدا به آنان داده ؟ فرمود: اينطور كه تو فكر كرده اى نيست ، خداى عزوجل ملك را به ما داد، ولى بنى اميه از دست ما ربودند، همانطور كه خدا به مردى جامه نو مى دهد، ولى چپاولگرى آنرا از دست وى مى ربايد، همچنان كه نبايد گفت خدا به چپاولگر جامه روزى كرده ، چون جامه مال او نيست ، همينطور نبايد گفت خدا به بنى اميه ملك داده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️هرگاه از قم به مشهد مشرف می‎شد و هم چنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی می‎کرد و به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام می‎رفت. گاهی پیش می‎آمد که نیمه‎شب به حرم می‎رسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم می‎گذاشت یا اتاقی می‎گرفت و در آنجا منتظر می‎ماند تا در حرم باز شود. می‎فرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم. ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠◾️ ◾️به مناسبت سالروز ولادت مبارک حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام◾️ : ▪️« اهل تهران اگر هفته‌ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کرده‌اند.» ▪️[آیت‌الله بهجت قدس‌سره ] برای حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام عظمت و احترام خاصی قائل بودند؛ نه از نظر امامزاده بودنش، بلکه از نظر اینکه حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام به مقامات عرفان و توحید رسیده بود. یعنی امامزاده بودن یک جهتش بود و مزید بر آن، عالم بالله بودن حضرت عبدالعظیم بود. از آیت‌الله بهجت قدس‌سره : ویژگی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام چه بود که زیارت ایشان با زیارت امام حسین علیه‌السلام مطابقت دارد؟ : ▪️[ایشان] از اولاد فاطمه ای بود که اهل ولایت بود. و [این‎که] در میان اولاد فاطمه علیها‌السلام، با آن مقامات علمی و عملی که داشتند، ولایت را هم داشته باشند، فوق‎العاده اند دیگر، خدا می داند. چون «لیسوا کسائر النّاس؛ مانند سایر مردم نیستند». ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️هرگاه از قم به مشهد مشرف می‎شد و هم چنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی می‎کرد و به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام می‎رفت. گاهی پیش می‎آمد که نیمه‎شب به حرم می‎رسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم می‎گذاشت یا اتاقی می‎گرفت و در آنجا منتظر می‎ماند تا در حرم باز شود. می‎فرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم. ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠◾️ ◾️به مناسبت سالروز ولادت مبارک حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام◾️ : ▪️« اهل تهران اگر هفته‌ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کرده‌اند.» ▪️[آیت‌الله بهجت قدس‌سره ] برای حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام عظمت و احترام خاصی قائل بودند؛ نه از نظر امامزاده بودنش، بلکه از نظر اینکه حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام به مقامات عرفان و توحید رسیده بود. یعنی امامزاده بودن یک جهتش بود و مزید بر آن، عالم بالله بودن حضرت عبدالعظیم بود. از آیت‌الله بهجت قدس‌سره : ویژگی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام چه بود که زیارت ایشان با زیارت امام حسین علیه‌السلام مطابقت دارد؟ : ▪️[ایشان] از اولاد فاطمه ای بود که اهل ولایت بود. و [این‎که] در میان اولاد فاطمه علیها‌السلام، با آن مقامات علمی و عملی که داشتند، ولایت را هم داشته باشند، فوق‎العاده اند دیگر، خدا می داند. چون «لیسوا کسائر النّاس؛ مانند سایر مردم نیستند». ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در احادیثی که از پیامبر اکرم و ائمّة معصومین علیهم افضل صلوات المصلّین در کتب معتبر حدیثی ذکر گردیده است، حبِّ فی الله و بغض فی الله، یعنی دوستی به خاطر خدا و دشمنی به خاطر خدا، لازم و ملزوم یکدیگر و به عنوان محکم‌ترین پیوند دهنده ی بین شخص و ایمان راستین و آنچه ایمان در آن خلاصه می‌شود، معرّفی شده است. ▪️امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: هنگامی که خواستی پی ببری که خیری در خودت هست، به قلب خود نظری بیفکن. پس اگر اهل طاعت الهی را دوست و اهل معصیت پروردگار را دشمن می‌دارد، بدان در تو خیری هست و خداوند تو را دوست می‌دارد. ولی آن گاه که اهل طاعت الهی را دشمن و اهل معصیت خداوند را دوست می‌دارد، بدان که در تو خیری نیست و خداوند تو را دشمن می‌دارد. ▪️و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: محکم‌ترین دستگیره ی ایمان دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا و به ولایت اولیاء خدا گردن نهادن و از دشمنان خدا بیزاری جستن است. همچنین آن حضرت فرمودند: در راه خدا مهر بورز و در راه خدا دشمن بدار و در راه خدا بپذیر و در راه خدا دشمنی کن، زیرا جز از این راه نمی‌توان به ولایت الهی نایل شد. پس آن گاه به علیه السّلام اشاره کرده و فرمودند: آیا این را می‌بینی؟ راوی عرض کرد: آری. حضرت رسول فرمودند: دوستِ این، دوست خداست، پس او را دوست بدار و دشمنِ این، دشمن خداست، پس او را دشمن بدار. ▪️از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدند آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟ حضرت فرمودند: آیا چیزی جز دوستی و دشمنی است؟ ▪️باید توجّه داشت که حبّ و ، اصل، و بغض و ، از تبعات و لوازم آن است. یعنی شخصی که کسی را دوست می‌دارد، بالتّبع دشمنان او را دشمن می‌دارد. بنابراین محبّت و دوستی خدا و اولیاء خدا، اصل، و نفرت و عداوت دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا، از لوازم و تبعات آن است. ◾️استاد مهدی طیب، ، ص ۱۹۳-۱۹۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
گوش خر بفروش و دیگر گوش خر این سخن باور ندارد گوش خر ▪️هوشمندی از باطن انسان است. ما از صبح تا شب چقدر چیزهای مختلف می‌بینیم و می‌شنویم اما تو گویی که آنها را ندیده‌ایم یا نشنیده‌ایم. مولوی می‌فرماید: چشم باز و گوش باز و این عمی حیرتم از چشم بندی خدا؛ یعنی حقایق را نمی‌بینی. ▪️صدا دارای وجه طبیعی و مادی است که همان فرکانس است و یک وجه «معنی» دارد. یعنی یک معنایی را منتقل می‌کند. زمان بر همه چیز عبور می‌کند و فرسوده و پیر می‌کند اما «معنی» را نمی‌تواند فرسوده کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش سوم ● آيا ملك و حكومت بنى اميه را خدا به آنان داد؟ مؤلف : نظير اين روايت را عياشى از داود بن فرقد از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده ، البته منظور امام (عليه السلام ) دادن تشريعى است ، نه تكوينى چون از نظر تكوين ملك بنى اميه را هم خداى تعالى داده ، در سابق هم گفتيم كه دادن ملك دو جور است ، يكى تكوينى يعنى آفريدن ، و در دسترس گذاشتن آن ، به طورى كه انسان صاحب ملك ، قدرتش را در بين مردم گسترش دهد، و در بين آنان نفوذ كلمه و امر مطاع و خواست بى چون و چرا داشته باشد، حال چه به عدالت ، و چه به ظلم . همچنان كه خود خدا ملك جابرانه نمرود را هم از خودش دانسته و فرموده : ((ان آتيه اللّه الملك )) كه ان شاء اللّه در معناى تكوينى بودن اين عطيه بحث خواهيم كرد. و دوم عطيه تشريعى و آن عبارت است از اينكه خداى تعالى حكم كند به اينكه فلانى بايد حكمران شما باشد، و اطاعتش بر شما واجب است . همچنان كه درباره طالوت چنين حكمى رانده ، و فرموده : ((ان اللّه قد بعث لكم طالوت ملكا)) و اثر اين ملك وجوب اطاعت مردم از او و ثبوت ولايت او بر مردم است ، كه محققا جز به عدل نمى تواند باشد، و اين مقام خود مقامى است ارجمند، و پسنديده نزد خداى سبحان و آنچه كه بنى اميه داشتند ملك به معناى اول و اثر آن بود، و گويا امر بر راوى حديث مشتبه شده ، و ملك را به معناى اول گرفته و اثرش را اثر ملك به معناى دوم پنداشته ، و خيال كرده حالا كه ملك تكوينى در اختيار بنى اميه قرار گرفته شرعا هم مردم محكوم به اطاعت از ايشانند، لذا امام (عليه السلام ) او را متوجه كرد كه بنى اميه داراى اين ولايت تشريعى نبودند، و ولايت تشريعى خاص ائمه اهل بيت است . و به عبارت ديگر ملكى كه بنى اميه به دست آوردند ملكى بود پسنديده اگر در دست ائمه اهل بيت قرار مى گرفت ، و چون در دست بنى اميه قرار گرفته ملكى است مذموم براى اينكه ملكى است غصبى ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 223 و دادن چنين ملكى را نبايد به خدا نسبت داد، مگر از باب استدراج و مكر، همچنان كه ملك نمرود و فرعون را هم خدا به ايشان داد تا با آنان مكر كند، و است دراجشان نمايد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام علی علیه‌اسلام میفرماید: ▪️پسرکم، سفارش مرا درک کن، و خود را میان خویشتن و دیگران، میزان در نظر آور؛ پس آنچه براى‌خود، دوست مى‌دارى براى غیر خود نیز دوست بدار .. و آن‌چه براى خود نمى‌پسندى، براى دیگران نیز مپسند .. ستم مکن همان گونه‌ که، دوست ندارى به تو ستم شود .. و نیکى کن همچنان‌که، دوست دارى به تو نیکى کنند .. زشت بشمار براى خود آن‌چه را، از غیر خودت زشت مى‌دانى .. و از مردم براى‌خود چیزى را بپسند که خودت در حق آنان مى‌پسندى! مگو آنچه را نمى‌دانى، بلکه، هر چیزى را که مى‌دانى هم مگو .. و مگو آن‌چه را دوست ندارى به تو، بگویند! تو نیز به دیگران مگو.» ◾️نهج‌البلاغه، نامه ۳۱، نامه‌ به فرزند◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️اَلمُؤمِنُونَ کَنَفسٍ واحِدَةٍ: مؤمن‎ها مثل یک فرد واحد می‎باشند. در جامعه اگر یک نفر مظلوم واقع شود، یا یک نفر مهموم باشد، همه‎ی افراد مشکل پیدا خواهند کرد. ▪️اَلمُؤمِنُونَ کَنَفسٍ واحِدَةٍ: همه‎ی مؤمنان مثل یک تن واحد می‎باشند. لذا اگر کسی به یک نفر مؤمن ظلم کند، گویی به همه ظلم کرده است و اگر به یکی خوبی کند، گویا به همه نیکی کرده است. ▪️در یک کارخانه که هزار نفر کارگر و کارمند دارد، اگر یکی از کارکنان خوب کار کند و به کارخانه نفع برسد، همه‎ی هزار نفر منتفع می‎شوند و اگر هم بد کار کند، به همه ضرر رسانده است. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️در حسرت یک «بیا» ز معشوق خودم ▪️قبلا اگر خدا یک « بیا» به ما بگوید، کافی است. چون امر خدا عین ایجاد و کُن فَیَکُونُ است. دیدی امام حسین علیه السّلام یک «بیا» به زهیر گفت، چه شد و او را چگونه ساخت؟ امیدوارم به همه‎ی ما هم یک «بیا» بفرماید... ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ملائکة الله یک حقیقت ذاتی دارند و نیز نسبت به انسان‌ها دارای یک حقیقت اضافی می‌باشند؛ این حقیقت اضافی نسبت به انسان‌ها همان تمثل انسان‌ها و قرار گرفتن این حقیقت مجرد در وعاء خیال و ادراک انسان است وگرنه حقیقت یک حقیقت است. انسان ترفع وجودی پیدا می‌کند؛ خودش و باطن خودش ملک است. حقیقت او ملک است و با اینحال ترفع وجودی می‌یابد یعنی از این غبار ماده رها می‌گردد. وقتی توجه اهل سلوک از این ماده منسلخ می‌شود، آنها حقیقت روح مجرد خود را به اشکال مختلف می‌بینند و می‌گویند ما ملائکة الله دیدیم! لذا قرآن درباره حضرت مریم سلام الله علیها می‌فرماید «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا» (مریم، ۱۷). این لام در «لَهَا» خیلی مهم است. لامِ لَهَا، لام مالکیت حقیقی است؛ او برای خودش انسانی تمثل کرد نه اینکه یک حقیقت خارج از خود را تمثل کرده باشد! این ملک، حقیقت وجودی خود حضرت مریم بود. این تمثل نیز به اشکال مختلف بسته به خیال انسان حاصل می‌شود. مثلا شخصی پدر خود را در این نشئه‌ی طبیعت بسیار دوست دارد، وقتی بخواهد این ملک را تمثل کند اعنی بخواهد صورت باطنی خود را ببیند و در واقع به عالم مثال و باطن عالم اتصال پیدا کند، بالأخره این تمثل باید در وعاء خیال شما حاصل بشود؛ در عالم که طفره و تجافی نداریم، باید به خیال شما بیاید و از خیال شما ادراک شود لذا در این مثال، آن حقیقت باطن خود را به شکل پدرت می‌بینی. پیغمبر صلی الله علیه و آله جناب دحیه کلبی که جوانی بسیار زیباروی بود را بسیار دوست می‌داشت لذا در روایات داریم که حضرت ختمی مرتبت، جبرئیل را به شکل دحیه کلبی می‌دید، تمثل اینگونه است.
■●صلوات جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة، عَنقاء قاف القِدَم، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ، وِعاءِ الأمانةِ، مُحیط الإمامةِ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی، الحَسَن بن علیِّ العَسکری، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام‌ الله علیها را به محضر حضرت حجة‌بن‌الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبان آل الله تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️رحلت سلام الله علیها (قسمت اول)◾️ ▪️در سال روز رحلت جان گداز دخت بزرگوار موسی بن جعفر علیه السلام ، خواهر یگانه ی معصومه ی امام رضا علیه السلام و عمّه ی دردانه ی امام جواد علیه السلام، حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها قرار گرفته‌ایم. ▪️این دختر بزرگوار امام کاظم علیه السلام شخصیّت بسیار والا و عظیم القدری است. شاید در بین فرزندان ائمّه علیهم السلام که امام معصوم نبودند، تعداد کمی داشته باشیم که تا این مرتبه ی بلند کمال راه یافته باشند. غیر از فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام، مثل زینب کبری سلام الله علیها و ابا‌الفضل‌العبّاس علیه السلام و فرزندان ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، مثل علی اکبر اباعبدالله، در بین امام‌زادگان شاید شخصیّتی به والایی و عظمت حضرت معصومه سلام الله علیها شناخته نشده باشد. ▪️این دُخت بزرگوار، از امام هفتم و مادر بزرگوارشان نجمه خاتون، در اوّل ذی قعده ی سال 173 هجری قمری قدم به این عالم خاک گذاشتند و عمر شریف آن بزرگوار مثل جدّه ی بزرگوارشان حضرت زهرا سلام الله علیها عمر کوتاهی بود؛ درنگ زیادی در این عالم نکردند؛ حدّاکثر زمانی که نقل شده است بیست وهشت سال است. آن حضرت در دهم ربیع الثّانی، در سال 201 هجری قمری این عالم را غریبانه ترک کردند. ▪️امام کاظم علیه السلام فرزندان زیادی دارند، شاید یکی از علّت های آن هم این باشد که دستگاه اختناق عبّاسی و حکومت ستمگر هارونی کمر به مَعدوم کردن نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسته بود و به‌همین‌خاطر تعداد زیادی از امامزادگان به دست این سفّاکان به شهادت رسیدند. برای اینکه سُلاله ی پاک رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم باقی بماند، امام کاظم علیه السلام فرزندان زیادی داشتند. بنا‌به نقلی حضرت نوزده پسر و هجده دختر دارند که غالب آنها در دوران جوانی توسّط حکومت هارونی به شهادت رسیدند. ▪️امام کاظم علیه السلام دو فرزند از نجمه خاتون علیه السلام دارند؛ بقیه ی فرزندان از همسران دیگرشان است. یکی از آنها علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه السلام، امام هشتم و دیگری فاطمه ی معصومه سلام الله علیها است. این خواهر و برادر تنی اند؛ حضرت معصومه خواهر تنی امام رضا علیه السلام است. ▪️امام کاظم علیه السلام به خاطر ارادت و دل باختگی به جدّه ی بزرگوارشان حضرت زهرا سلام الله علیها نام چهار نفر از دخترانشان را فاطمه گذاشتند. یکی از آنان حضرت فاطمه ی معصومه سلام‌الله علیها هستند که به فاطمه ی کبری ملقّب بودند و مرقد شریفشان در شهر قم قبله گاه دلدادگان اهل بیت علیهم السلام است. فرزند دیگری به نام فاطمه‌ی صغری سلام الله علیها ؛ که مرقد این بانوی بزرگوار در شهر باکو، پایتخت کشور آذربایجان است.دُخت دیگری به نام فاطمه داشتند؛ که مرقد شریف ایشان در شهر اصفهان به نام سِتی فاطمه است. کسانی‌که اصفهانی هستند، با مرقد ایشان آشنا هستند. امام کاظم علیه السلام دختر دیگری به نام فاطمه دارند؛ که مرقد این بانوی بزرگوار هم در شهر رشت قرار دارد و ظاهراً آنجا با نام خواهرِ امام معروف است؛ ولی بعد از امام رضا علیه السلام حساب حضرت معصومه سلام الله علیها از دیگر فرزندان امام کاظم علیه السلام ‌کاملاً متمایز و جداست. این بانوی بزرگوار که اختلاف سنّ ایشان با برادر بزرگوارشان حضرت رضا علیه السلام بیست وپنج سال است، جایگاه والایی پیش پدر دارند. ▪️لقب را هم حضرت رضا علیه السلام به ایشان داده اند؛ امّا امروز لقب دیگری هم در مورد حضرت معصومه سلام الله علیها مشهور است و ایشان را به علیهم السلام می شناسند. کریم اهل بیت امام مجتبی علیه السلام و کریمه ی اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها هستند. ▪️کرامات و عظمت فوق العاده ی این بانوی بزرگوار اسلام خارج از وصف است و معجزات عظیمی که از آن حضرت مشاهده شده، حیرت انگیز است. بزرگانی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها توفیق تَشَرُّف به محضر حضرت ولیّ عصراَرواحُنافِداه را داشته اند؛حتّی بنا به نقل بزرگی، یکی از بزرگان در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها خدمت حضرت بقیّة الله اَرواحُنافِداه می رسد و مشاهده می کند که حضرت حجّت اَرواحُنافِداه نشسته اند و صورت مبارک خودشان را روی سنگ های پای ضریح گذاشته اند و به محضر عمّه ی بزرگوارشان اظهار محبّت و ارادت می کنند. ادامه دارد... @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️رحلت سلام الله علیها (قسمت دوم)◾️ ▪️اوّلاً شما بدانید از میان امامزادگان شاید غیر از حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها کسی را نداشته باشیم که زیارت مأثوری داشته باشد؛ یعنی امام معصوم برای او زیارتنامه و متن زیارتی بیان کرده باشند. زیارتی از حضرت علی‌اکبر‌علیه‌السلام، ضمن زیارت حضرت اباعبدالله‌علیه‌السلام نقل شده است، ولی من یادم نمی‌آید زیارت مستقلّی به این شکل داشته باشیم. ▪️در متن زیارت حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها نکته‌ی لطیفی است که بزرگی به آن اشاره کرده‌اند و آن اینکه بر خلاف همه‌ی زیارتنامه‌های ائمّه‌ی دیگر علیهم‌السلام که وقتی سلام می‌کنیم، از انبیا، از حضرت آدم‌علیه‌السلام شروع می‌کنیم و سلام می‌دهیم: «اَلسَّلامُ عَلىٰ آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ؛ اَلسَّلامُ عَلىٰ نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ؛ اَلسَّلامُ عَلىٰ اِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللهِ؛ اَلسَّلامُ عَلىٰ مُوسىٰ كَلِيمِ اللهِ؛ اَلسَّلامُ عَلىٰ عِيسىٰ رُوحِ اللهِ» [زیارت حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها به صورت دیگری است.] برایتان ماجرای این سلام ها را بگویم که یعنی چه؟ به کسی که نیست سلام نمی‌کنند. این سلام‌ها به این معناست که همه‌ی انبیا به حرم حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها آمده‌‌اند و دور ضریح مطهّر آن بزرگوار حلقه زده‌اند و چون حضور آنها را در آنجا احساس می‌کنید، به آنها سلام می‌کنید. بعد هم پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم ‌مخاطب می‌شوند: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسولَ‌اللهِ». پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم ‌را آنجا می‌بینید و خدمت حضرت مستقیماً سلام می‌کنید. پیامبراکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم هم به زیارت حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها آمده‌اند. بعد به امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام سلام می‌کنید. بعد به حسنین‌علیهماالسلام سلام می‌کنید، بعد به حضرت فاطمه‌ی‌زهرا سلام‌الله‌علیها سلام می‌کنید. در زیارت سایر ائمّه‌علیهم‌السلام به این شکل است؛ ▪️امّا در زیارت حضرت فاطمه‌ی‌معصومه سلام‌الله‌علیها قبل از اینکه شما به ائمّه‌علیهم‌السلام، سلام کنید، به فاطمه‌ی زهرا و حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها سلام می‌کنید: «اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ» سلام بر تو ای دختر بزرگوار فاطمه‌ی زهرا‌سلام‌الله‌علیها و خدیجه‌ی‌کبری سلام‌الله‌علیها بعد می‌گویید: «اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ». این لطافت خاصّی دارد؛ نشان می‌دهد رابطه‌ی ویژه‌ای بین این بانوی بزرگوار، با آن دو بانوی بزرگوار صدر اسلام، به ویژه وجود دارد. این بانوی بزرگوار نایب مَناب فاطمه‌ی زهرا هستند. ▪️و به همین علّت فرمودند: هر وقت خواستید قبر جدّه‌ی ما فاطمه‌ی‌زهرا‌سلام‌الله‌علیها را زیارت کنید، به بروید و قبر فاطمه‌ی معصومه‌سلام‌الله‌علیها را زیارت کنید. لذا هر وقت وارد حرم حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها می‌شوید، قبل از اینکه به حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها سلام کنید، به خود حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها سلام کنید. این ضریح را، ضریح حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها بدانید و اوّل، خدمت آن حضرت سلام کنید. امیدوارم خدا گوش‌های دل را باز کند و جواب سلام را هم با گوش دلتان، از زبان خودِ حضرت زهراسلام الله‌علیها بشنوید. ▪️در متن زیارت، این نکته را عرض می‌کردم، درخواستی که ما بعد از عرض ادب و ارادت، از حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها می‌کنیم، این است: «يا فاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ؛ فَاِنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ»؛ ای فاطمه‌ی معصومه! ای دختر بزرگوار موسی‌بن‌جعفر! ای دختر ولیّ‌خدا! ای خواهر ولیّ خدا! ای عمّه‌ی ولیّ خدا! برای من در بهشت شفاعت کن! «اِشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ». نمی گویید مرا شفاعت کن برای این که بهشت بروم؛ می گویید داخل خود بهشت مرا شفاعت کن. این دو تا حرف است؛ یک وقت می گویید شفاعت کن من بهشت بروم؛ ولی یک وقت می گویید: «اِشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ»؛ در داخل بهشت مرا شفاعت کن. ⁉️ داخل بهشت برای چه شفاعت کن؟ شفاعت‌ها برای این است که فرد وارد بهشت شود، وقتی وارد بهشت شد، دیگر شفاعت برای چه؟ این یک شفاعت خاصّه است. بنابر نظر برخی از بزرگان اهل معرفت این شفاعت، شفاعت برای توفیق رسیدن به محضر پیامبر و ائمّه صلوات‌الله‌علیهم‌اَجمعین است. حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها هستند که می‌توانند واسطه و شفیع شوند که وقتی دوستان اهل‌بیت‌علیهم‌السلام وارد بهشت شدند، بتوانند به محضر پیامبراکرم و ائمّه‌ی هدی و فاطمه‌ی‌زهرا‌صلوات‌الله‌علیهم‌اَجمعین نائل شوند. ادامه دارد... @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️رحلت سلام الله علیها (قسمت پایانی)◾️ ▪️این بانوی بزرگوار شأن و جلالت فوق العاده ای دارند و تعظیم زیادی در طول تاریخ از جانب بزرگان شیعه شده است که این منزلت و جایگاه والای زن مؤمنه و عارفه و صالحه را نشان می دهد که چقدر بلند است. اگر کسی بخواهد جایگاه زن را در اسلام ببیند، بیاید و نگاه کند که مراجع عظام تقلید با محاسن های سفید و عظمتی که دارند، افتخار می‌کنند که خادم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها باشند. ▪️حضرت آیت الله العظمی مَرعَشی‌نجفی رضی الله عنه سِمَت خادمی افتخاری حرم حضرت معصومه سلام الله علیها را داشتند و در تمام عمر هم تا وقتی که ایشان در قید حیات بودند و امکان حرکت داشتند، با آن سنّ بالا و کهولت، هر روز سحرها به زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می آمدند و نمی گذاشتند یک روز هم ترک شود. ▪️بزرگانی هم که امروز هستند، مراجع بزرگ، به همین شکل به محضر این بانوی بزرگوار عرض کوچکی و ادب می کنند. شأن و منزلت زن در جهان اسلام را اینجا می توان دید. البتّه منظور از زن، نه زن مطلق؛ بلکه زن پرورش یافته در مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام کما اینکه مرد هم این طور مطلق قابل تجلیل نیست. ▪️شما می بینید که قرآن، انسان را به شدّت مذمّت می کند: انسان عَجول است؛ انسان هَلوع یعنی حریص است؛ انسان جَهول یعنی بسیار نادان است؛ انسان ظَلوم یعنی بسیار ستمکار است؛ انسان قَتور است؛ انسان کَفور یعنی ناسپاس است؛ انسان بخیل است و امثال اینگونه تعابیر چقدر در قرآن راجع به انسان آمده است! آیا اینها به این معنی است که انسان در محضر قرآن، موجود پَست این گونه ای است؟ نه، قرآن می گوید: انسان زمینه ی طبیعیِ وجودش این گونه است: اگر به شکل خودرو بار بیاید و رشد کند، تحت تربیت و پرورش اولیای خدا و دین خدا قرار نگیرد، اگر مثل علف هرزه بروید، چنین موجودی خواهد شد؛ موجود عجول، حریص، ناسپاس، ستمکار، بسیار نادان، بسیار کفران پیشه وکَفور و امثال اینها؛ امّا اگر زیر دست باغبان های الهی پرورش پیدا کند، گل زیبای انسانیّت شود، آن موقع موجودی می شود که «لَقَدْ كَرَّمْنابَنِی آدَمَ»؛ تاج «كَرَّمْنا» بر سرش گذاشته می شود؛ «فَضَّلْناهُمْ عَلىٰ كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً» می شود و خدا به خاطر آفرینش او به خویش تبریک می گوید: «فَتَبارَكَ اللهُ اَحْسَنُ الْخالِقينَ» و تعابیر بلندی که راجع به انسان در قرآن وجود دارد. ▪️این نکته را در نظر بگیرید، عین این ماجرا راجع به زن جریان دارد. نکوهش هایی که از انسان در قرآن شده، به این معنا نیست که انسان ناگزیر از این است که این ویژگی های بد را داشته باشد؛ بلکه می گوید: انسانی که تحت تربیت الهی قرار نگیرد، زمینه های طبیعی وجودش به گونه ای است که وقتی به شکل وحشی و هرزه رشد می کند، تبدیل به چنین موجودی می شود؛ ▪️در مورد زن هم همین طور است. اگر در روایات و احادیث از زن نکوهش می بینید، عین همین نکوهش های قرآن راجع به انسان است. یعنی اگر زن تحت تربیت مکاتب الهی قرار نگیرد، زیر دست باغبان های خَبیر و توانای الهی پرورش پیدا نکند، تبدیل به چنین موجود پست و پلیدی می شود؛ امّا وقتی پرورش پیدا می کند؛ به موجود بسیار گران بها و عظیمُ القدری تبدیل می شود. ▪️نمونه های اینها را در زن های بزرگ اسلامی می بینیم: فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ، خدیجه ی کبری سلام الله علیها، زینب کبری سلام الله علیها و فاطمه ی معصومه سلام الله علیها؛ همان طور که در زن های بزرگ تاریخ انبیای گذشته می بینیم؛ مانند: آسیه بنت مزاحم سلام الله علیها همسر فرعون، ساره و هاجر سلام الله علیها همسران حضرت ابراهیم، مادر حضرت موسی و مریم دختر عِمران مادر حضرت عیسی علیهم السلام. ▪️هنگامی که از زن سخن گفته می شود، باید دید کدام زن؛ همان طور که وقتی می گوییم انسان، باید دید کدام انسان؟ زن چنین منزلت والایی پیدا می کند که در برابر یک زن بیست وهشت ساله، مراجع تقلید عظیم تاریخ شیعه، با محاسن سفید و سن های بالای هشتاد و نود سال، افتخار می کنند که بیایند جارو دست بگیرند، حرم مطهّر ایشان را جارو بزنند. بزرگترین شخصیّت های علمی تاریخ از حرم نورانی حضرت معصومه سلام الله علیها بهره بردند. فلاسفه ی بزرگی مانند ملاّصدرا پناهنده ی حرم فاطمه ی معصومه سلام الله علیها است. فیض کاشانی، حکیم و عارف و فقیه و مفسّر و محدّث و اعجوبه ی علم و معرفت پناهنده ی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است. مدرسه ی فیضیّه را هم که معروف است، فیض کاشانی رضی الله عنه ساخته است. ▪️این جایگاه و منزلت زنی است که در مکتب انبیای الهی، در مکتب پیامبر و اهل‌بیت علیهم السلام و در مکتب قرآن و عترت رشد می‌کند. @mohamad_hosein_tabatabaei