eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●«گناهکاران هستند»●□(۱) □●«ماه مبارک رمضان، اول سال عرفاست» □●حضرت امیر علیه السلام در این جمله قصار، بعد از معرفی ارکان چهارگانه و توضیح آنها، به این سوال پاسخ می دهند که « » چیست؟ حضرت می فرماید: □●«الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى ، وَ ، و ، و »؛ کفر نیز چهار پایه دارد، که اولین آنها « » است و نتیجه آن این است که چنین انسانی هرگز به راه حق باز نمى گردد؛ «فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ». □●انسان در محدوده معرفت دینی تا آنجا که محدوده «امکان» است هم راه دارد و هم وظیفه دارد که وارد شود اما در خصوص ذات خداوند که حقیقت نامتناهی بسیطِ محض است ندارد، آنجا منطقه ممنوعه است، ما مکلف به برهان هستیم و نه عرفان! مشاهده ذات الهی مقدور هیچ کس نیست و تعمق ممکن است معاذالله به الحاد منتهی شود. □● ۹۷/۰۲/۲۰ ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بحث روايتى سوره توحید○□ □در به سند خود از محمد بن مسلم از امام (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: از خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند: مشخصات و و پروردگارت را براى ما بيان كن. آن جناب تا روز پاسخ نداد، تا آنكه  (قل هو الله احد) نازل شد. □ : و در كتاب از امام (عليه السلام) روايت آورده كه فرمود: كننده بن صورياى يهودى بوده، و در بعضى روايات اهل آمده كه عبدالله بن سلام بوده، و اين سؤال را در كرد، و بعد از شنيدن پاسخ آورد، ولى ايمان خود را مى داشت، و در بعضى ديگر آمده از بودند كه اين سؤال را از آن جناب كردند، و در روايات بسيارى از طرق اهل آمده كه اصلا سؤال از ناحيه يهوديان ، بلكه از ناحيه بوده، و به هر حال هر چه بوده از حسب و نسب، و خداى تعالى است.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۵) سوره مسد□ □فى جيدها حبل من مسد□(۵) □ درباره اينكه به ابولهب و اينكه فرمود: (سيصلى نارا...)  اختيار ابولهب در جهنمى شدن را افاده نمى كند. در مى گويد: اگر كسى كند بعد از اين نفرين كه خدا در حق ابولهب كرده، آيا جهنمى بودن او نيست و آيا او باز هم مى توانسته بياورد، و آيا اگر ايمان مى آورد نفرين خدا نمى شد؟ در مى گوييم: باز هم آوردن، ابولهب بوده، چون نفرين، تكليف را بر نمى دارد، و نفرين خداى تعالى بر او در او است، خواسته است بفرمايد اگر ايمان نياورى چنين و چنانت مى كنم.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بحث روایتی سوره نصر□ □پس از آن شرفياب حضور رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شد، و آورد و اشعار زير را نمود: ○يارسول الاله ان لسانى ○راتق ما فتقت اذا انا بور ○اذا ابارى الشيطان فى سنن ○الغى و من مال ميله مثبور ○امن اللحم و العظام لربى ○ثم نفسى الشهيد انت نذير. : ای فرستاده معبود یکتا، من امروز گذشته ام را جبران میکند، و آنچه در دوران هلاکت و مرتکب شده ام، امروز میکنم، آن روز در گمراهی بودم، و به پیروی از مباهات میکردم، ولی امروز فهمیدم. هر کس از راه مستقیم شود انحرافش به هلاکتش منجر میشود، امروز گوشت تنم و تک تک استخوانهایم به پروردگارم آورده و همچنین جانم گواهی میدهد به اینکه تو پیامبری هستی(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○مقصود از تکیه کردن بر خوبی و زیبایی و دانایی مطلق است که خداست و می‌توان بر او تکیه کرد و در زیر سایه‌ی او پناه گرفت و به پشتوانه‌ی او با اقتدار تمام در مقابل هر جهل و ظلم و شرارت ایستاد. □○ایمان به خدا همان مقام امن است که در آن آدمی را هیچ هراس و نگرانی از کسی نیست زیرا با قدرت مطلق پیوند دوستی و آشنایی برقرار کرده است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□ترجمه آيات سوره □ □به نام خداى رحمان و رحيم□ سوگند به (۱) كه انسانها در خسران و (۲) مگر افراد و اقليتى كه آورده و اعمال انجام داده اند و يكديگر را به سفارش كرده و به توصيه نموده اند(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۱) سوره عصر□ □والعَصر(۱) □در اين كلمه به سوگند ياد شده، و از نظر مضمونى كه آيه بعد دارد آن است كه منظور از عصر، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) باشد، كه عصر اسلام بر افق مجتمع بشرى، و و غلبه بر باطل است، چون مضمون آيه بعد اين است كه عالم انسان را است و تنها كسانى را نمى گيرد كه از حق نموده، و در برابر آن كنند، و اين عبارتند از كسانى كه به خدا و روز جزا آورده و عمل كنند. □ولى گفته اند: مراد از ، وقت عصر، يعنى است، چون اين وقت دارد بر كه روز را مى برد و شب را مى آورد، و و را از سلطان روز يعنى سلب مى كند. □بعضى گفته اند: مراد نماز است، كه نماز است كه از همه نمازهاى فضيلت بيشترى دارد. □بعضى گفته اند: مراد شب و روز است، كه به آنها گفته مى شود. □بعضى گفته اند: منظور از عصر است، كه در آن وجود دارد، كه بر قدرت دلالت دارد. □و بعضى ديگر ديگر ذكر كرده اند. و در بعضى از روايات آمده كه منظور، عصر (عليه السلام) است كه در آن عصر بر باطل به طور كامل کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۳) سوره عصر□ □الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳) □و نيز بيان مى كند كه آدمى زندگى او است، با زندگى است كه مى تواند وسيله خود در زندگى آخرت را كند، اگر در و عمل را پيروى كند تجارتش بخش بوده، و در كسبش داشته است و در اش از شر ايمن است، و اگر را پيروى كند، و از ايمان به خدا و عمل صالح نمايد، تجارتش كرده (نه تنها از سرمايه عمر چيزى بر خود سرمايه به دست نياورده، بلكه از خود سرمايه خورده، و سرمايه را بدبختى خود كرده است) و در آخرتش از محروم شده، لذا در سوره مورد بحث مى فرمايد: (ان الانسان لفى خسر الا الذين امنوا و عملوا الصالحات) و مراد از ، ايمان به خدا، و مراد از ايمان به خدا، ايمان به همه او، و مراد از ايمان به رسولان او و پيروى ايشان است، و نيز ايمان به روز است همچنان كه قرآن در جاى ديگر كرده به اينكه كسانى كه به از رسولان خدا ايمان دارند، و به بعضى ندارند، مؤمن به خدا نيستند.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■● (قسمت سوم )●■ ■●نكته‌ی دوم كه زمينه‌ی چنين جنايتی را به دست كوفيان فراهم كرد، ضعف ايمان آنها بود. ضعف ایمان! ايمان غير از اين است كه به من بگويند اصول دين چندتاست؟ بگويم پنج‌تا: توحيد، نبوّت، عدل، امامت، معاد روز قيامت. بلدم بگویم يا تا حدودی هم اعتقادی به آنها دارم. ■●آن ايمان و آن باوری كه انسان با همه‌ی وجود به اين حقيقت پيوسته باشد، جانش در گرو اين باورها باشد، حسابش جداست از آن پذيرش اوّليه‌ی سطحی دين خدا. ■●ايمان راسخ و ايمان مستحكم است كه می‌تواند انسان را حفظ كند. محكم است كه انسان را دربرابر تهديدها ثابت‌قدم نگه می‌دارد؛ انسان دچار بزدلی و زبونی و ترس و گريز نمی‌شود؛ دچار تن دادن به ذلّت و تسليم نمی‌شود. ايمان استوار و راسخ است كه سبب مي‌شود انسان مورد تطميع قرار نگيرد؛ تطميع‌ها در او تأثیر نكند. اگر پست و مقامي وعده دادند، اگر پول و ثروتي وعده دادند، اگر نام و شهرتی وعده دادند، اگر كِيف و لذّتي وعده دادند، انسان را نفريبد؛ جبهه‌ی حقّ را به‌خاطر رسيدن به آنها ترك نكند. ■●تعدادی از كساني كه روز عاشورا روبه‌روی امام حسين علیه السلام ايستادند، امام حسين علیه السلام را خوب می‌شناختند؛ امّا گيرشان در ضعف ايمانشان بود. ، امام حسين علیه السلام را خوب می‌شناسد؛ آدم كوچكی هم نيست؛ می‌دانید که عمرسعد پسر سعد وقّاص است. سعد وقّاص كسی است كه در زمان خليفه‌ي دوم، فرمانده‌ي لشكر اسلام در فتح ايران بود. ماجرای قادسيّه را در تاريخ خوانده‌ايد. سردار بزرگ فاتح سپاه اسلام، پسرش عمرسعد است. عمرسعد هم معروف است به تقدّس و تديّن و در عين حال فردی موجّه، به‌دليل اینکه پدرش خيلی صاحب شهرت و موقعيّت بود. از آن طرف هم اهل‌بيت علیهم السلام را خوب می‌شناسد؛ امّا گرفتاری او، است. لذا وقتی ابن‌زياد به او وعده‌ی حكومت ری را می‌دهد، [سست می‌شود.] ری همین تهران امروزی است و البتّه شايد بتوان گفت حكومت ری حكومت كلّ ايران بوده، مركز و مقرّ حكومت در ري بوده، كلّ ايران يكي از استان‌های كشور اسلامي بوده؛ همان‌طوركه مصر يكي از استان‌ها بوده، عراق یکی از استان‌ها بوده، حجاز يكی از استان‌ها بوده، ایران هم یکی از استان‌ها بود. وقتي ابن‌زياد وعده‌ی حكومت و فرمانروایی ری را به عمرسعد مي‌دهد، عمرسعد با اینکه می‌داند جبهه‌ی حقّ کجاست و باطل كجاست، می‌پذیرد. ■●لذا وقتی هم امام حسين علیه السلام با عمرسعد ملاقات می‌كنند، به او مي‌گويند: عمرسعد تو بين بهشت و دوزخی! تو می‌دانی حقّ چيست! بيا و اين جنايت را به گردن نگير! ■●شايد هم روز اوّلی كه عمرسعد به كربلا آمد، به قصد كشتن امام حسين علیه السلام نيامد، شايد آمده بود که با يك ارعابی حضرت را منصرف کند. فکر کرده بود، ما با سی‌هزار نفر يا حتّی بعضي از تاريخ‌ها نقل كرده‌اند، صدوبيست هزار نفر لشكر داريم می‌رويم، امام حسين علیه السلام با هفتادودو نفر، طبيعتاً منطق به او اجازه نمی‌دهد دست به جنگ بزند، تسليم می‌شود و بيعت يزيد را می‌پذيرد و بدون قتل و خونريزی ماجرا تمام می‌شود و ابن‌زياد حكومت ری را به من خواهد داد!... ... ■● ۹۷●■
■● (قسمت پنجم)●■ ■●قرآن كريم به همين دو نكته در آيه‌ای اشاره كرده، می‌فرماید: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ کسانی كه بيراهه رفتند، به انحراف رفتند، جز اين نيست كه از ظنّ و گمان و پندار تبعيت كردند. در قرآن كريم ظنّ نقطه‌ی مقابل علم قطعی و يقين است. نقطه‌ی مقابل حقّ است. می‌‌فرمايد علّت انحراف آنها اوّلاً اين است كه پيرو ظنّ و گمان بودند؛ با حدسيّات و استنباط‌های بی پايه، راه خود را انتخاب كردند. مبتني بر يك شناخت عميق و دقيق و عالمانه و محقّقانه، مسيرشان را انتخاب نكردند؛ مبتنی بر معرفت حركت نكردند. ■●اميرالمؤمنين علیه السلام به كميل فرمودند: يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِيها اِلىٰ مَعْرِفَةٍ؛ هيچ حركتی نيست كه بخواهی انجام دهی، مگر آنكه تو در آن حركت محتاج معرفتی. ■●امام صادق علیه السلام فرمودند: اَلْعامِلُ عَلىٰ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلىٰ غَيْرِ الطَّرِيقِ لا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلّا بُعْداً؛ كسی كه بدون بصيرت دست به كار مي‌شود و اقدام می‌كند مثل كسي است كه بيراهه می‌رود؛ هرچه سريع‌تر آن راه را برود، بيشتر از مقصد دور می‌شود. اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ! بر مبنای گمان و حدسیّات! بسياری از انحرافاتی كه در جغرافيای اسلامی اتّفاق افتاده، انحرافات اعتقادی و رفتاری، ريشه‌اش در همين است. در اين است كه آن شناخت عميق وجود ندارد. برداشت‌های جاهلانه و سطحی، حدسيّات، گمان‌ها، استنباط‌های بدون تكيه بر برهان‌های عميق، ريشه‌ی بسياری از انحرافات است. فرمود: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ دومين چيزی كه از آن تبعيّت كردند هوای نفس است؛ ! يعني تابع دلخواه خودشان بودند؛ تابع هوس‌های خودشان، تابع خودشان به دنيا بودند؛ يعنی تابع انّيّت‌ها و انانيّت‌هايشان بودند؛ تابع حبّ نفس و بودند. اين هوس‌ها، اين تمنّيّات سبب شد كه اينها به بيراهه روند. اين دو عامل اصلی در انحراف عظيمی است كه اتّفاق می‌افتد و جنايت عظيمی كه در روز عاشورا رخ می‌دهد. ■●و حالا باید عبرت بگيريم! در زمان خودمان هم ماجرا همين است. اگر ما در مسير زندگی، مبتني بر ظنّ و گمان و شناخت‌های سطحی و كودكانه بدون تحقيق و تعمّق و مبتنی بر دلدادگي به دنيا حركت كنيم، راه كوفيان را طي خواهيم كرد. حالا دنيا جلوه‌های مختلفی دارد، يكی پول دنيا برايش دوست داشتني است، يكي مقام دنيا، يكي دنيا، يكي دنيا، دنيا جلوه‌های مختلفی دارد. اگر دلدادگی به دنيا محرّك ما در زندگی باشد، بدانيم كه ما هم راه كوفيان را طی خواهيم كرد. و برای اينكه از اين گزند مصون بمانيم، لازمه‌اش اين است كه آن معرفت و آن ايمان را کسب کنیم. ایمان هم حقيقتش محبّت است. ■●امام باقر علیه السلام فرمودند: هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ؟ ايمان در واقع دل دادن به خدا، دل دادن به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل دادن به حجّت‌های خدا علیهم السلام و دل دادن به جهان آخرت، به جهان دیگر و غيب عالم است؛ اين است. ■●اگر این از يك‌سو و ايمان از سوي ديگر نباشد، خطر اينكه ما هم به بيراهه كشيده شويم وجود دارد. ... ۹۷ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● (قسمت پنجم)●■ ■●قرآن كريم به همين دو نكته در آيه‌ای اشاره كرده، می‌فرماید: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ کسانی كه بيراهه رفتند، به انحراف رفتند، جز اين نيست كه از ظنّ و گمان و پندار تبعيت كردند. در قرآن كريم ظنّ نقطه‌ی مقابل علم قطعی و يقين است. نقطه‌ی مقابل حقّ است. می‌‌فرمايد علّت انحراف آنها اوّلاً اين است كه پيرو ظنّ و گمان بودند؛ با حدسيّات و استنباط‌های بی پايه، راه خود را انتخاب كردند. مبتني بر يك شناخت عميق و دقيق و عالمانه و محقّقانه، مسيرشان را انتخاب نكردند؛ مبتنی بر معرفت حركت نكردند. ■●اميرالمؤمنين علیه السلام به كميل فرمودند: يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِيها اِلىٰ مَعْرِفَةٍ؛ هيچ حركتی نيست كه بخواهی انجام دهی، مگر آنكه تو در آن حركت محتاج معرفتی. ■●امام صادق علیه السلام فرمودند: اَلْعامِلُ عَلىٰ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلىٰ غَيْرِ الطَّرِيقِ لا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلّا بُعْداً؛ كسی كه بدون بصيرت دست به كار مي‌شود و اقدام می‌كند مثل كسي است كه بيراهه می‌رود؛ هرچه سريع‌تر آن راه را برود، بيشتر از مقصد دور می‌شود. اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ! بر مبنای گمان و حدسیّات! بسياری از انحرافاتی كه در جغرافيای اسلامی اتّفاق افتاده، انحرافات اعتقادی و رفتاری، ريشه‌اش در همين است. در اين است كه آن شناخت عميق وجود ندارد. برداشت‌های جاهلانه و سطحی، حدسيّات، گمان‌ها، استنباط‌های بدون تكيه بر برهان‌های عميق، ريشه‌ی بسياری از انحرافات است. فرمود: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ دومين چيزی كه از آن تبعيّت كردند هوای نفس است؛ ! يعني تابع دلخواه خودشان بودند؛ تابع هوس‌های خودشان، تابع خودشان به دنيا بودند؛ يعنی تابع انّيّت‌ها و انانيّت‌هايشان بودند؛ تابع حبّ نفس و بودند. اين هوس‌ها، اين تمنّيّات سبب شد كه اينها به بيراهه روند. اين دو عامل اصلی در انحراف عظيمی است كه اتّفاق می‌افتد و جنايت عظيمی كه در روز عاشورا رخ می‌دهد. ■●و حالا باید عبرت بگيريم! در زمان خودمان هم ماجرا همين است. اگر ما در مسير زندگی، مبتني بر ظنّ و گمان و شناخت‌های سطحی و كودكانه بدون تحقيق و تعمّق و مبتنی بر دلدادگي به دنيا حركت كنيم، راه كوفيان را طي خواهيم كرد. حالا دنيا جلوه‌های مختلفی دارد، يكی پول دنيا برايش دوست داشتني است، يكي مقام دنيا، يكي دنيا، يكي دنيا، دنيا جلوه‌های مختلفی دارد. اگر دلدادگی به دنيا محرّك ما در زندگی باشد، بدانيم كه ما هم راه كوفيان را طی خواهيم كرد. و برای اينكه از اين گزند مصون بمانيم، لازمه‌اش اين است كه آن معرفت و آن ايمان را کسب کنیم. ایمان هم حقيقتش محبّت است. ■●امام باقر علیه السلام فرمودند: هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ؟ ايمان در واقع دل دادن به خدا، دل دادن به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل دادن به حجّت‌های خدا علیهم السلام و دل دادن به جهان آخرت، به جهان دیگر و غيب عالم است؛ اين است. ■●اگر این از يك‌سو و ايمان از سوي ديگر نباشد، خطر اينكه ما هم به بيراهه كشيده شويم وجود دارد. ... ۹۷
■● (قسمت آخر)●■ ■●البتّه این را هم بگویم که روایاتی که درباره‌ی شرايط قبل از ظهور هست، اين خبرها را داده كه شيعه‌كشی وحشتناك زياد می‌شود. هيچ نقطه‌ی امنی جز قلّه‌های كوه برای شيعه باقی نمی‌ماند. روایت‌ها را بخوانید! البتّه نمی‌خواهم دلتان را خالی کنم؛ ولی بدانید! خودتان را آماده كنيد! ■● يعني كسی كه برای دفاع از مولای خودش و مكتب و مذهب خودش جان بر كف است. شيعه فقط اين نيست كه بنشینیم يك سخنرانی گوش كنيم و بعد هم با شيرينی و چای پذيرايی شويم و بعد هم تشريف ببريم! بايد خودمان را آماده كنيم. روايت‌ها عجيب و غريب است که خود بحث دیگری است و نمی‌خواهم وارد شوم؛ ولی روايات‌ صحنه‌ی بسيار مخوفی را قبل از ظهور امام زمان‌ارواحنافداه برای شيعه نشان ميیدهند. ■●در همان حديث هست كه: تُتَهادىٰ رُؤُوسُهُمْ كَما تُتَهادىٰ رُؤُوسُ التُّرْكِ وَ الدَّيْلَمِ؛ همان‌طوركه سران ترك و ديلم را در گذشته‌ی تاريخ، وقتی آنها كافر بودند، می‌بريدند و برای هم هديه ميیفرستادند، قبل از ظهور شرايط طوری مي‌شود كه سر شيعیان را می‌برند و اين سرهای بريده را برای همديگر كادو ميیفرستند. روايت داریم كه زن نسبت‌به شوهرش اعتماد نمی‌كند بگويد من شيعه‌ام! شوهر نسبت‌به زنش اعتماد نمی‌كند بگويد من شيعه‌ام! مي‌رود او را لو می‌دهد و میكشند. پدر نسبت‌به فرزند و فرزند نسبت‌به پدر... شرايط اين‌طور خواهد شد و بدانيم كه جهانی مقدّمات اين قضيّه را دارد فراهم ميكند. به‌شدّت بسيج كرده‌اند. الان که ماجرای سر بريدن شيعيان عراق به‌صورت جدّی مطرح است. عين گوسفند سر می‌برند! فیلم‌های این صحنه‌ها را دیده‌ام؛ به‌شدّت تکان‌دهنده است! شیعه‌های مظلوم را با فتوايی كه علمای سنّی مي‌دهند، می‌کشند. خصوصاً علمای وهّابی، این علمای كثيف و وابسته به كفر جهانی! سی‌وهشت نفرشان جمع شدند و بيانيّه‌ای دادند كه كشتن شيعيان واجب است. ⁉️به‌هرحال اینها را برای چه عرض می‌کنم؟ ■●برای اینکه بگویم، آقا جان! ! ! روی خودمان كار كنيم! شيعه‌ی امام زمان علیه السلام، علیه السلام، سرباز آماده‌ي رزم است؛ زن و مردش فرق نمی‌كند. روی خودمان كار كنيم و راه ايجاد شهامت این است که ايمانمان را قوی کنیم؛ دلبستگيمان را از کم کنیم. کسی كه دلبسته است به رفاه و ثروت، دل بسته است به قدرت، دل بسته است به لذّت، به زنده ماندن، اين انسان بزدلی است و با يك تهديد عقب می‌نشيند. درهرصورت آنچه عرض کردم، از این جهت بود که تابه‌حال جلسات فراوانی در جنبه‌های مثبت زيبايي‌های صحنه‌ی عاشورا در جبهه‌ی امام حسين عليه السلام و يارانشان صحبت كرده بوديم؛ امروز کمی آمديم اين طرف جبهه و عبرت‌هايی را كه مي‌شود از اين فاجعه‌ی عظيم گرفت، مورد تأمّل قرار داديم. ■●اميدواریم خدای متعال به همه‌ی ما توفيق دهد كه هم عميق دينی و عميق، و هم ايمان مستحكم و راسخ، روزی ما شود و يك سرباز بابصيرت و باشجاعت باشیم. همان تعبيری كه اميرالمؤمنين علیه السلام به كار بردند و فرمودند: ياران راستين پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، شمشيرهای خود را روی بصيرت‌های خود حمل می‌كردند! يعنی هر دو لازم است؛ هم و شجاعت و شهامت ناشی از ايمان، هم بصيرت و شناخت و فهم عميق. ■●اميدواريم خدای متعال اين دو گوهر بزرگ را نصيب همه‌ی ما بفرماید و ما را از جاذبه‌ی محبّت و دلبستگی دنيا و از و مصون بدارد تا بتوانيم سربازان شايسته‌ای برای امام عصرارواحنافداه باشيم. ■● ۹۷●■
□○ (قسمت هشتم: فلسفه احكام)○□ □○فَجَعَلَ اللَّهُ الإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ: خداي متعال را براي تطهير و پاك كردن شما از شرك مقرر کرد. □○وَ الصَّلاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ: و خدای متعال را واجب کرد تا وجود شما را از مبرا و منزه کند. □○وَ الزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِي الرِّزْقِ: و خدای متعال پرداختن را براي پاك كردن روح و جان انسان از دلبستگی به مال و دنيا و همین طور سببی برای افزون شدن دارايي‌ها و رزق قرار داد. خاصیت زکات هم دو چیز است: یکی نفس انسان را تزکیه می کند؛ وقتی در راه خدا داد دلبستگی به دنیا را از بین می برد؛ دوم هم اینکه سبب برکت رزق می شود. □○وَ الصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلإِخْلاصِ: خداي متعال را مقرر کرد برای اینکه روح را در جان انسان تثبیت کند. □○وَ الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ: و خداي متعال را براي استحكام بخشيدن به بناي دين مقرر کرد؛ که حج بنای دین را محکم می کند. □○وَ الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ: و عمومي را براي اینکه دل ‌ها منظم شود و دیگر هوس ظلم و كارهاي خلاف نكند، مقرر کرد. □○وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ: و خداي متعال از ما اهل بيت را براي نظم يافتن دين و امّت و ملّت اسلامي مقرر کرد. □○وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ: و ‌ما اهل بیت را براي در امان ماندن امّت اسلامي از تفرقه و فرقه فرقه شدن مقرر کرد. □○وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلإِسْلامِ: و خداي متعال را مايه‌ي عزّت اسلام قرار داد. □○وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اسْتِيجَابِ الأَجْرِ: و را مدد و کمکی قرار داد براي اینکه انسان استحقاق و آمادگي دريافت اجر الهي را پیدا کند. □○وَ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ: و خداي متعال را براي این مقرر کرد که مصالح عمومي در پرتو آن تامین می شود. □○وَ بِرَّ الْوَالِدَيْنِ وِقَايَةً مِنَ السُّخْطِ: و را سپری قرار داد که انسان را از خشم الهی محفوظ می دارد. □○وَ صِلَةَ الأَرْحَامِ مَنْسَأَةً فِي الْعُمُرِ وَ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ: و و ارتباط با خویشاوندان را مایه ی افزوني جمعيّت مسلمان ها قرار داد. □○وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ: و را وسيله‌‌ي حفظ خون‌ها و جلوگيري از خون‌ريزي قرار داد. □○وَ الْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِيضاً لِلْمَغْفِرَةِ: و را وسیله‌ای قرار داد براي اینکه انسان خودش را در معرض مغفرت الهي قرار دهد. □○وَ تَوْفِيَةَ الْمَكَايِيلِ وَ الْمَوَازِينِ تَغْيِيراً لِلْبَخْسِ: و خداي متعال امر كرد به اينكه کیل و وزنه‌ها را کامل بگیرید؛ وزنه‌هايتان دقيق باشد و پيمانه‌ها را وقتی می خواهید جنسی بخرید؛ بفروشید؛ پیمانه را کامل پر کنید. خدای متعال این را مقرر کرد برای اینکه خوی را در شما از بین ببرد. □○وَ النَّهْيَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِيهاً عَنِ الرِّجْسِ: و خدا نهي کرد از براي اینکه انسان را از آلوده شدن به پليدي‌ها حفظ کند. □○وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَةِ: و خداي متعال امر کرد به اجتناب از ( قذف: تهمت به یک به زن پاکدامن یا تهمت به یک مرد پاكدامن؛ تهمت اعمال شنیع زدن است) براي اینکه انسان ها از لعنت الهی محفوظ بمانند. اگر کسی چنین تهمتی بزند ملعون پروردگار واقع می شود. □○وَ تَرْكَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ: و خداي متعال امر کرد به ترك و سرقت برای اینکه انسان ها در زندگي شان ملتزم به پاكي و شوند. □○وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْكَ إِخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ: و خداي متعال را حرام کرد براي اينكه عبوديّت و فقط براي پروردگار صورت گيرد. □○این قسمت هم بود که چرا خدای متعال اوامری کرد. ☑️حال فکر کنید حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از آن آسیب ها آمده اند ببینید چه می گویند! یعنی هر کس دیگری بود چنین خطبه ی بلندی آن هم با این معارف عمیق می توانست ایراد کند! اشاره کردم که تفسیر خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها نه در حد من است و نه در حد جلسه ی ما؛ نه اندک دانستنی های من اجازه ی این کار را می دهد؛ ولی می خواهم در نظر بگیرید حضرت با این حال آمده اند و چه می گویند! یعنی این روح بزرگ الهی چقدر عظیم است که قبل از اینکه برود به دفاع از حق خودشان بپردازند، چه معارف عمیقی را در دسترس بشریت قرار می دهند! □○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نقش ريا و كمخردی در تباهی عمل○□ □○نيّت چون امری قلبی و درونی است و مردم بر آن آگاهی نمييابند، و و مانند آن بدان راه نمييابد؛ زيرا از ديدگاه و شنودگاه مردم خارج است، امّا عمل چون ديده و شنيده ميشود پذيرای نفوذ رياست، □○از اينرو امام صادق (عليهالسلام) بنا به نقل كتاب علل الشرايع از روايت زيد شحّام، اين معنا را علّت برای اينكه چرا نيّت مؤمن از عمل او است قرار داده است.[۱] □○ليكن تأمّل در آنچه گذشت مقصود را روشن ميسازد، چون ريا جز از راه نيّت به عمل سرايت نميكند. نيّت، چون از چشم و گوش مردم پوشيده و پنهان است، به لباس و پوشش عمل تنزّل مييابد تا ديده و شنيده شود. □○اين سخن از روايت كلينی (رحمه‌الله) از امام صادق (عليهالسلام) استفاده ميشود كه فرمود: □○ميان و جز كمخردی چيزی فاصله نميشود، گفته شد يابن رسول الله (صلی الله عليه و آله و سلم) راز اين سخن چيست؟ فرمود: بنده خدا خواسته خود را نزد مخلوق ميبرد، اگر نيّتش را نزد خداوند خالص سازد، خداوند خواسته اش را زودتر برآورده ميكند. □○[رازهای نماز - صفحه ۷۰] ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○به بسم الله الرحمن الرحیم است ○که عارف محییِ عظمِ رمیم است □این ، که استخوان های خرد شده و و خلقُ و خوهای ریشه دوانده در متن جانِ انسان است که انسان تا این ریشه ها را بکند و خردشان کند و محییِ عظمِ رمیم شود و از این حیاتِ دربیاید و به حیاتِ انسانی برسد، □به فرمودند تو چهار صفت را در خود بمیران؛ این چهار صفت به عنوان اینکه در حیوانات در افقی اعلاست، به این معناست که اگر می خواهی به صفاتِ انسانی برسی که هستی و بشوی و بشوی ، راهش این است که اوصافِ حیوانی را از خودت دور  کنی، □حالا در بین اوصافِ حیوانی، چهار صفت و چهار حیوان موجود در خارج را که حیوانات موجود در خارج به منزلۀ و تجلیاتِ اوصافِ نفسِ انسانی در بخشِ هستند آنها را نام برده است. □که شما چهار حیوان را سر بِبُر و بالای ده تا قُلّه  بگذار و تماشا کن چه می شود. □۱- : صفتِ ؛ هر حیوانی که صفتِ لجن خوری دارد عرب به آن بطّ (اردک) می گوید؛ انسانی که دارای صفتِ لجن خوری است باید این صفت را از خودش دور کند و از دربیاید. □۲- : صفتِ طلبی و طلبی؛ چیزهائی که زیبائی جان انسانی نیست را از خود دور کنید؛ □وَ زَیَّنَ فی قُلُوبِکُمُ الایمان (وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ)،□ □که فرمود تنها زینتِ شما همان شما و اعتقاداتِ ایمانی شماست، همان و انسانیِ شماست که در مسیرِ حق متعال آن را تحصیل فرمودید. اینها زینتِ شماست. به غیر از اینها مثل خانۀ خوب داشتن، مدام زندگی حیوانی را تقویت کردن و در مسیر زیبائیِ حیوانی مدام قدم برداشتن، بیچارگی است؛ اینها را از خود دور کنید؛ تا کی می خواهید در این بیچارگی ها باشید؟ □مانندِ طاووس نباش که مرتب پرش را در می آورد و ژست می گیرد و به تمامِ پرندگان و مرغان می گوید ببینید چقدر زیبا هستم، پرهای رنگارنگ دارم؛ طایفۀ ما! دودمانِ ما! خانوادۀ ما! سرمایۀ ما! و ... ، □اینطور نفرمائید! اینطور نباشد. □این چیزها را از خود دور کنید و با آن خود را مشغول نفرمائید. این صفتِ زینت طلبی و امورِ مادیِ دنیائیِ بی ارزش را برای هم حساب نکنید و به رخ هم نکشید، اینها را از خود دور کنید. □بعد چون در بین حیوانات خیلی به زینت و زیبائی و رنگین بودن پرهایش مشهور است، این صفتِ حیوانیِ انسان را به طاووس تشبیه کرده است. □این طاووسی که در اینجا موردِ بحث است فقط همان طاووس نیست، بلکه منظور هر حیوانی است که در بین حیوانات دیگر و نسبت به آنها زیبائی دارد که برای خودش پُزی دارد. این خصلت ها را از خود دور بفرمائید تا مرحلۀ دوّم خروج از عادت را بیابید. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○برای کسی که نمی‌آورد چاقو مکش. خداوند می‌گوید؛ وَ إِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ، این است. چه کلامی آزادتر از این آیه در کتب عالم هست؟ در این جا می‌گوید؛ اگر تو را تکذیب کردند، باز هم رهایش کن. کدام خواهی در جهان این گونه سخن می‌گوید؟ □○همان هم که تو را می‌کند، قبول کن. اگر خودش و خداوند می‌خواست که از این گمراهان نبودند. اگر همه خوب بودند، تمت نبود و اگر همه بد بودند، تمت نبود. این تمام است. اگر همه بودند و یک نفر نبود، یک چیز در عالم کم بود. □○ یعنی همه چیز در آن هست. اگر انسان هیچ گناه نمی‌کرد، به فرشتگان ملحق می‌شد. آن گاه اگر عالم نبود و عالم مُلک بود، عالم تمام بود؟ اگر حیوان نمی‌آفرید، عالم تمام بود؟ اگر آفرینش در حد فرشتگان بس می‌شد و حیوانی نبود، آیا عالم تمام بود؟ تمت یعنی همه چیز باید بیاید. □○غلامحسین ابراهیمی دینانی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ■● (قسمت سوم )●■ ■نكته‌ي دوم كه زمينه‌ي چنين جنايتي را به دست كوفيان فراهم كرد، ضعف ايمان آنها بود. ضعف ایمان! ايمان غير از اين است كه به من بگويند اصول دين چندتاست؟ بگويم پنج‌تا: توحيد، نبوّت، عدل، امامت، معاد روز قيامت. بلدم بگویم يا تا حدودي هم اعتقادي به آنها دارم. ■آن ايمان و آن باوري كه انسان با همه‌ي وجود به اين حقيقت پيوسته باشد، جانش در گرو اين باورها باشد، حسابش جداست از آن پذيرش اوّليه‌ی سطحي دين خدا. ■ايمان راسخ و ايمان مستحكم است كه مي‌تواند انسان را حفظ كند. محكم است كه انسان را دربرابر تهديدها ثابت‌قدم نگه مي‌دارد؛ انسان دچار بزدلي و زبونی و ترس و گريز نمي‌شود؛ دچار تن دادن به ذلّت و تسليم نمي‌شود. ايمان استوار و راسخ است كه سبب مي‌شود انسان مورد تطميع قرار نگيرد؛ تطميع‌ها در او تأثیر نكند. اگر پست و مقامي وعده دادند، اگر پول و ثروتي وعده دادند، اگر نام و شهرتي وعده دادند، اگر كِيف و لذّتي وعده دادند، انسان را نفريبد؛ جبهه‌ي حقّ را به‌خاطر رسيدن به آنها ترك نكند. ■تعدادی از كساني كه روز عاشورا روبه‌روي امام حسين علیه السلام ايستادند، امام حسين علیه السلام را خوب مي‌شناختند؛ امّا گيرشان در ضعف ايمانشان بود. ، امام حسين علیه السلام را خوب مي‌شناسد؛ آدم كوچكي هم نيست؛ می‌دانید که عمرسعد پسر سعد وقّاص است. سعد وقّاص كسي است كه در زمان خليفه‌ي دوم، فرمانده‌ي لشكر اسلام در فتح ايران بود. ماجرای قادسيّه را در تاريخ خوانده‌ايد. سردار بزرگ فاتح سپاه اسلام، پسرش عمرسعد است. عمرسعد هم معروف است به تقدّس و تديّن و در عين حال فردی موجّه، به‌دليل اینکه پدرش خيلي صاحب شهرت و موقعيّت بود. از آن طرف هم اهل‌بيت علیهم السلام را خوب مي‌شناسد؛ امّا گرفتاری او، است. لذا وقتي ابن‌زياد به او وعده‌ي حكومت ري را مي‌دهد، [سست می‌شود.] ري همین تهران امروزي است و البتّه شايد بتوان گفت حكومت ري حكومت كلّ ايران بوده، مركز و مقرّ حكومت در ري بوده، كلّ ايران يكي از استان‌هاي كشور اسلامي بوده؛ همان‌طوركه مصر يكي از استان‌ها بوده، عراق یکی از استان‌ها بوده، حجاز يكي از استان‌ها بوده، ایران هم یکی از استان‌ها بود. وقتي ابن‌زياد وعده‌ی حكومت و فرمانروایی ري را به عمرسعد مي‌دهد، عمرسعد با اینکه مي‌داند جبهه‌ي حقّ کجاست و باطل كجاست، می‌پذیرد. ■لذا وقتي هم امام حسين علیه السلام با عمرسعد ملاقات مي‌كنند، به او مي‌گويند: عمرسعد تو بين بهشت و دوزخي! تو مي‌داني حقّ چيست! بيا و اين جنايت را به گردن نگير! ■شايد هم روز اوّلي كه عمرسعد به كربلا آمد، به قصد كشتن امام حسين علیه السلام نيامد، شايد آمده بود که با يك ارعابي حضرت را منصرف کند. فکر کرده بود، ما با سي‌هزار نفر يا حتّی بعضي از تاريخ‌ها نقل كرده‌اند، صدوبيست هزار نفر لشكر داريم مي‌رويم، امام حسين علیه السلام با هفتادودو نفر، طبيعتاً منطق به او اجازه نمي‌دهد دست به جنگ بزند، تسليم مي‌شود و بيعت يزيد را مي‌پذيرد و بدون قتل و خونريزي ماجرا تمام مي‌شود و ابن‌زياد حكومت ري را به من خواهد داد!... ادامه دارد... ۱۴۴۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ‍ (قسمت پنجم)●■ ■قرآن كريم به همين دو نكته در آيه‌اي اشاره كرده، می‌فرماید: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ کسانی كه بيراهه رفتند، به انحراف رفتند، جز اين نيست كه از ظنّ و گمان و پندار تبعيت كردند. در قرآن كريم ظنّ نقطه‌ي مقابل علم قطعي و يقين است. نقطه‌ی مقابل حقّ است. مي‌‌فرمايد علّت انحراف آنها اوّلاً اين است كه پيرو ظنّ و گمان بودند؛ با حدسيّات و استنباط‌هاي بي‌پايه، راه خود را انتخاب كردند. مبتني بر يك شناخت عميق و دقيق و عالمانه و محقّقانه، مسيرشان را انتخاب نكردند؛ مبتني بر معرفت حركت نكردند. ■اميرالمؤمنين علیه السلام به كميل فرمودند: يَا كُمَيْلُ مَا مِنْ حَرَكَةٍ اِلّا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِيها اِلىٰ مَعْرِفَةٍ؛ هيچ حركتي نيست كه بخواهي انجام دهي، مگر آنكه تو در آن حركت محتاج معرفتي. ■امام صادق علیه السلام فرمودند: اَلْعامِلُ عَلىٰ غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلىٰ غَيْرِ الطَّرِيقِ لا يَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ اِلّا بُعْداً؛ كسي كه بدون بصيرت دست به كار مي‌شود و اقدام مي‌كند مثل كسي است كه بيراهه مي‌رود؛ هرچه سريع‌تر آن راه را برود، بيشتر از مقصد دور مي‌شود. اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ! بر مبنای گمان و حدسیّات! بسياري از انحرافاتي كه در جغرافياي اسلامي اتّفاق افتاده، انحرافات اعتقادي و رفتاري، ريشه‌اش در همين است. در اين است كه آن شناخت عميق وجود ندارد. برداشت‌هاي جاهلانه و سطحي، حدسيّات، گمان‌ها، استنباط‌هاي بدون تكيه بر برهان‌هاي عميق، ريشه‌ی بسياري از انحرافات است. فرمود: اِنْ يَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَ وَ ما تَهْوَى الْاَنْفُسُ؛ دومين چيزي كه از آن تبعيّت كردند هواي نفس است؛ ! يعني تابع دلخواه خودشان بودند؛ تابع هوس‌هاي خودشان، تابع خودشان به دنيا بودند؛ يعني تابع انّيّت‌ها و انانيّت‌هايشان بودند؛ تابع حبّ نفس و بودند. اين هوس‌ها، اين تمنّيّات سبب شد كه اينها به بيراهه روند. اين دو عامل اصلي در انحراف عظيمي است كه اتّفاق می‌افتد و جنايت عظيمي كه در روز عاشورا رخ مي‌دهد. ■و حالا باید عبرت بگيريم! در زمان خودمان هم ماجرا همين است. اگر ما در مسير زندگي، مبتني بر ظنّ و گمان و شناخت‌هاي سطحي و كودكانه بدون تحقيق و تعمّق و مبتني بر دلدادگي به دنيا حركت كنيم، راه كوفيان را طي خواهيم كرد. حالا دنيا جلوه‌هاي مختلفي دارد، يكي پول دنيا برايش دوست داشتني است، يكي مقام دنيا، يكي دنيا، يكي دنيا، دنيا جلوه‌هاي مختلفي دارد. اگر دلدادگي به دنيا محرّك ما در زندگي باشد، بدانيم كه ما هم راه كوفيان را طي خواهيم كرد. و براي اينكه از اين گزند مصون بمانيم، لازمه‌اش اين است كه آن معرفت و آن ايمان را کسب کنیم. ایمان هم حقيقتش محبّت است. ■امام باقر علیه السلام فرمودند: هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ؟ ايمان در واقع دل دادن به خدا، دل دادن به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل دادن به حجّت‌هاي خدا علیهم السلام و دل دادن به جهان آخرت، به جهان دیگر و غيب عالم است؛ اين است. ■اگر این از يك‌سو و ايمان از سوي ديگر نباشد، خطر اينكه ما هم به بيراهه كشيده شويم وجود دارد. ادامه دارد... ۱۴۴۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●‍ (قسمت آخر)●■ ■البتّه این را هم بگویم که روایاتی که درباره‌ی شرايط قبل از ظهور هست، اين خبرها را داده كه شيعه‌كشي وحشتناك زياد مي‌شود. هيچ نقطه‌ي امني جز قلّه‌های كوه براي شيعه باقي نمي‌ماند. روایت‌ها را بخوانید! البتّه نمی‌خواهم دلتان را خالی کنم؛ ولی بدانید! خودتان را آماده كنيد! ■ يعني كسي كه براي دفاع از مولاي خودش و مكتب و مذهب خودش جان بر كف است. شيعه فقط اين نيست كه بنشینیم يك سخنراني گوش كنيم و بعد هم با شيريني و چاي پذيرايي شويم و بعد هم تشريف ببريم! بايد خودمان را آماده كنيم. روايت‌ها عجيب و غريب است که خود بحث دیگری است و نمی‌خواهم وارد شوم؛ ولی روايات‌ صحنه‌ي بسيار مخوفي را قبل از ظهور امام زمان‌ارواحنافداه براي شيعه نشان مي‌دهند. ■در همان حديث هست كه: تُتَهادىٰ رُؤُوسُهُمْ كَما تُتَهادىٰ رُؤُوسُ التُّرْكِ وَ الدَّيْلَمِ؛ همان‌طوركه سران ترك و ديلم را در گذشته‌ی تاريخ، وقتي آنها كافر بودند، مي‌بريدند و براي هم هديه مي‌فرستادند، قبل از ظهور شرايط طوري مي‌شود كه سر شيعیان را مي‌برند و اين سرهاي بريده را براي همديگر كادو مي‌فرستند. روايت داریم كه زن نسبت‌به شوهرش اعتماد نمي‌كند بگويد من شيعه‌ام! شوهر نسبت‌به زنش اعتماد نمي‌كند بگويد من شيعه‌ام! مي‌رود او را لو مي‌دهد و مي‌كشند. پدر نسبت‌به فرزند و فرزند نسبت‌به پدر... شرايط اين‌طور خواهد شد و بدانيم كه جهاني مقدّمات اين قضيّه را دارد فراهم مي‌كند. به‌شدّت بسيج كرده‌اند. الان که ماجرای سر بريدن شيعيان عراق به‌صورت جدّي مطرح است. عين گوسفند سر مي‌برند! فیلم‌های این صحنه‌ها را دیده‌ام؛ به‌شدّت تکان‌دهنده است! شیعه‌های مظلوم را با فتوايي كه علماي سنّي مي‌دهند، می‌کشند. خصوصاً علماي وهّابي، این علمای كثيف و وابسته به كفر جهاني! سي‌وهشت نفرشان جمع شدند و بيانيّه‌اي دادند كه كشتن شيعيان واجب است. ⁉️ به‌هرحال اینها را برای چه عرض می‌کنم؟ ■برای اینکه بگویم، آقا جان! ! ! روی خودمان كار كنيم! شيعه‌ي امام زمان علیه السلام، علیه السلام، سرباز آماده‌ي رزم است؛ زن و مردش فرق نمي‌كند. روي خودمان كار كنيم و راه ايجاد شهامت این است که ايمانمان را قوی کنیم؛ دلبستگيمان را از کم کنیم. کسی كه دلبسته است به رفاه و ثروت، دل بسته است به قدرت، دل بسته است به لذّت، به زنده ماندن، اين انسان بزدلي است و با يك تهديد عقب مي‌نشيند. درهرصورت آنچه عرض کردم، از این جهت بود که تابه‌حال جلسات فراوانی در جنبه‌های مثبت زيبايي‌هاي صحنه‌ي عاشورا در جبهه‌ي امام حسين عليه السلام و يارانشان صحبت كرده بوديم؛ امروز کمی آمديم اين طرف جبهه و عبرت‌هايي را كه مي‌شود از اين فاجعه‌ي عظيم گرفت، مورد تأمّل قرار داديم. ■اميدواریم خداي متعال به همه‌ی ما توفيق دهد كه هم عميق ديني و عميق، و هم ايمان مستحكم و راسخ، روزي ما شود و يك سرباز بابصيرت و باشجاعت باشیم. همان تعبيري كه اميرالمؤمنين علیه السلام به كار بردند و فرمودند: ياران راستين پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم، شمشيرهاي خود را روي بصيرت‌هاي خود حمل می‌كردند! يعني هر دو لازم است؛ هم و شجاعت و شهامت ناشي از ايمان، هم بصيرت و شناخت و فهم عميق. ■اميدواريم خداي متعال اين دو گوهر بزرگ را نصيب همه‌ی ما بفرماید و ما را از جاذبه‌ي محبّت و دلبستگي دنيا و از و مصون بدارد تا بتوانيم سربازان شايسته‌اي براي امام عصرارواحنافداه باشيم. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ ◾️ ☑️قسمت 3⃣ ▪️و اما آن کشتی، «أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا» (کهف/۷۹). این کشتی برای مساکین است و در آن سوی دریا پادشاهی است که هر کشتی سالمی را غصب می‌کند، من این کشتی را معیوب کردم تا از غصب آن جلوگیری کنم. این تأویل جناب خضر است اما ببینیم که تفسیر انفسی مناسب حال ما پیرامون داستان این کشتی است چیست؟ این کشتی همین من و شما است که دارد در این سیر می‌کند و پادشاه ظالمی نیز هست که می‌خواهد ما را غصب کند و مترصد فرصتی است. این پادشاه ظالم، همان است. در روایات داریم که پرسیده‌اند آیا بالاتر از مطلقِ گناه داریم؟ فرمود بله، بالاتر از گناه عُجب است... عُجب هم غیر از تکبر است. در با نفر دیگر پیش می‌آید اما عُجب برای درون تو است، در درون خودت، خودت را می‌دانی. امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام می‌فرمایند: اگر در درون خودت، حقیقتاً و به معنای واقعی کلمه، شخص دیگری را از خودت بهتر و برتر ندانی، بویی از نبرده‌ای. حق متعال به جناب موسی گفت که برو و کسی را پیدا کن که از تو پایین‌تر باشد. او هرچه گشت نیافت تا این که به مردار بدبوی سگی رسید. با خود گفت اینکه دیگر مردار است و من از این یکی دیگر برترم تا اینکه گفت از کجا معلوم؟! که حق متعال گفت موسی! اگر خودت را از آن سگ مردار برتر می‌دانستی نبوت را از تو می‌گرفتم... ▪️لازم است که هر از چند گاهی، اولیاء خدا کشتی ما را سوراخ کنند تا این پادشاه ظالم ما را تصاحب نکنند. کسی که می‌خواهد در مسیر حق متعال حرکت کند، دچار می‌شود؛ مثلا او که چندی است نماز شب می‌خوانده و با خودش می‌گفته دیگر وقتش است که ملائکه را ببینم! ناگهان می‌بیند نماز صبحش قضا شده! این مسئله در بین دوستان مؤمن زیاد پیش می‌آید که مثلا با یک تعریف و تمجید یک ولی خدا یا مثلا دیدن یک خواب، شیطان ایمان ما را می‌دزدد. بلعم باعور مستجاب الدعا بوده است، خیلی از قتله‌ی امام حسین علیه‌السلام برای خودشان کسی بوده‌اند... این که ولی باطنی بیاید و کشتی ما را سوراخ کند خیلی هم خوب است. یک دفعه می‌بینیم که بیمار شده‌ایم، این مریضی ها خیلی بیشتر از هزاران بار استغفرالله گفتن در تطهیر ما مؤثر است. یک نقصی در اموال ما پیش می‌آید... این ها خیلی خوب است.  
▪️در احادیثی که از پیامبر اکرم و ائمّة معصومین علیهم افضل صلوات المصلّین در کتب معتبر حدیثی ذکر گردیده است، حبِّ فی الله و بغض فی الله، یعنی دوستی به خاطر خدا و دشمنی به خاطر خدا، لازم و ملزوم یکدیگر و به عنوان محکم‌ترین پیوند دهنده ی بین شخص و ایمان راستین و آنچه ایمان در آن خلاصه می‌شود، معرّفی شده است. ▪️امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: هنگامی که خواستی پی ببری که خیری در خودت هست، به قلب خود نظری بیفکن. پس اگر اهل طاعت الهی را دوست و اهل معصیت پروردگار را دشمن می‌دارد، بدان در تو خیری هست و خداوند تو را دوست می‌دارد. ولی آن گاه که اهل طاعت الهی را دشمن و اهل معصیت خداوند را دوست می‌دارد، بدان که در تو خیری نیست و خداوند تو را دشمن می‌دارد. ▪️و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: محکم‌ترین دستگیره ی ایمان دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا و به ولایت اولیاء خدا گردن نهادن و از دشمنان خدا بیزاری جستن است. همچنین آن حضرت فرمودند: در راه خدا مهر بورز و در راه خدا دشمن بدار و در راه خدا بپذیر و در راه خدا دشمنی کن، زیرا جز از این راه نمی‌توان به ولایت الهی نایل شد. پس آن گاه به علیه السّلام اشاره کرده و فرمودند: آیا این را می‌بینی؟ راوی عرض کرد: آری. حضرت رسول فرمودند: دوستِ این، دوست خداست، پس او را دوست بدار و دشمنِ این، دشمن خداست، پس او را دشمن بدار. ▪️از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدند آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟ حضرت فرمودند: آیا چیزی جز دوستی و دشمنی است؟ ▪️باید توجّه داشت که حبّ و ، اصل، و بغض و ، از تبعات و لوازم آن است. یعنی شخصی که کسی را دوست می‌دارد، بالتّبع دشمنان او را دشمن می‌دارد. بنابراین محبّت و دوستی خدا و اولیاء خدا، اصل، و نفرت و عداوت دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا، از لوازم و تبعات آن است. ◾️استاد مهدی طیب، ، ص ۱۹۳-۱۹۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei