به صمیمیترین دوستم
به #خدا
رو موجا، بین ابرا، تو دل رود
تو آواز نسیم عکس تو پیداست
توی لبخند گل میشه تو رو دید
واسه عاشق یه گل هم طور سیناست
میون یه قنوت صاف و ساده
میشه عطر حضورت رو بغل کرد
تموم مشکلا رو میشه آوورد
همش رو توی خلوت با تو حل کرد
مث دوتا رفیق خوب و پایه
میشه با تو خیابونو قدم زد
میشه پیش تو از درد دلا گفت
بساط ناخوشیها رو به هم زد
تْو خوبی واسه هیچکس کم نذاشتی
اینا رو من خودم دیدم که میگم
تو اینقد مهربونی که میدونم
بعیده ما رو بندازی جهنم
تو رو دریا، تو رو چشمه، تو رو آب
تو رو باید صمیمیتر صدا کرد
تو رو باید توی چشمای مادر
تو رو باید توی بارون نگا کرد
نذار شب چنگ بندازه رو بختم
نذار اعصاب روزام خطخطی شه
هوامو هیچ کس جز تو نداره
تو باشی زندگیم آروم میشه
تو رو واسه تموم خوبیات شکر
واسه قلب رئوف و مهربونت
واسه وقتی که تو بوران غصّه
صدامون میکنه هُرم اذونت
رو موجا، بین ابرا، تو دل رود
تو آواز نسیم عکس تو پیداست
توی لبخند گل میشه تو رو دید
واسه عاشق یه گل هم طور سیناست
#محمد_قریشی
آدرس کانال:
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/184
حکایتی طنز از جناب #سعدی
توانگر زادهای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچهای مناظره در پیوسته که صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت زرین درو به کار برده به گور پدرت چه ماند؟ خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر او پاشیده. درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد پدر من به بهشت رسیده باشد.
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/185
هدایت شده از خبرنامه شاعران
📒✒️دوره آموزش نویسندگی
📜با محوریت داستان کوتاهِ کوتاه
🔹️ویژه کودکان، نوجوانان، و بزرگسالان
🔹️به صورت حضوری
🔹️با اعطا مدرک پایان دوره
🔹️چاپ آثار برگزیده در کتاب چندنویسندگی
📚️مدرس: محمد قریشی
⏰️زمان برگزاری: نیمه دوم تیرماه
ثبت نام و کسب اطلاع بیشتر:
۰۹۳۰۷۱۳۳۲۳۵(خانم زهرا صدیقی)
شاخه دانشآموزی و خانواده مجتمع دینی اهل سنت و جماعت گلهدار
کلاسها در شهر گلهدار برگزار میگردد.
#گله_دار
#فارس
@khabarnameshaeranshiz🔻
عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
🏴 دومین سوگوارهی شاعران حسینی
روز شعر آیینی و بزرگداشت محتشم کاشانی، مشفق گلهداری و راغب فالی
▪️با حضور شاعران برگزیده سوگواره
▪️سخنرانی و مداحی
▪️رونمایی از کتاب آثار منتخب سوگواره
🔘شنبه ۱۶ تیر ماه همزمان شب اول محرم ساعت ۲۱
🔘جنوب ایران، شهر گلهدار، حسینیهی حضرت ابوالفضلالعباس (علیهالسلام)
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/190
سُکر از سر چشمهای ناسور میریزد به دشت
ارباً اربای تنی مسحور میریزد به دشت
پارههای مصحف افتادهست در هر گوشهای
آیه آیه "فتح" و "نجم" و "طور" میریزد به دشت
در مسیر عشق بازی "...سابقون السابقون"
از نگاه جمع رندان شور میریزد به دشت
سر زده از آستان عشق خورشیدی بلند
از فراز نی زلال نور میریزد به دشت
مرگ را بین سلیل آیهها خط میزند
از خرابات لبش انگور میریزد به دشت
سرختر از هر زمان "ثم الیه ترجعون"
میتراود از نفیر صور میریزد به دشت
میرود رو سوی غربت کاروان آفتاب
میرسد شب از مسیری دور میریزد به دشت
#محمد_قریشی
#سوگواره_شاعران_حسینی
آدرس کانال:
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/193
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن سال کرونا بود. ظهرها تکیهها و حسینیهها تعطیل بودند. مشهدی میرزا ممد ظهر عاشورا طاقت نیاورده بود توی خانه بماند. لباس مشکیش را میپوشد، پاشنه کفشش را میکشد و میرود سمت حسینیه. میبیند در بستهاست. پشت در تنهایی نوحه میخواند و سینه میزد.
چند سال از آن ماجرا میگذرد. حالا جلو همین حسینیهی کوچک یکی از پرشورترین عزاداریهای جنوب برگزار میشود، طوری که از محلهها و شهرهای اطراف هم برای تماشای عزاداری هیئت ابوفاضل به اینجا میآیند
این شکوه از همان ظهر شروع شد.
#هیئت_ابوفاضل
#محمد_قریشی
اين کيست که با اين همه غم میخندد
زخمی شده باز دم به دم میخندد
در مرگ چه رازیست که اين کهنهدرخت
با هر تبری که میزنم میخندد
#میلاد_عرفانپور
در اولین جلسه کلاس داستان نویسی از هنرجوها خواستم تا اتفاقاتی که دیدهاند و شنیدهاند و قابلیت داستان شدن دارد را بنویسند. جلسه دوم چندتا از هنرجوها روایتهایی از مهدی نوری شهردار فقید شهر خواندند.
"دو نفر از پاکبانها مریض شده بودند. شهرداری بودجهای برای استخدام کارگر جدید نداشت و سطلهای زباله در بعضی از نقاط شهر پر شده بود. نیمهی شب آقای شهردار صورتش را با پارچهای میبندد و برای جمعآوری زباله به خیابانهای شهر میرود"
آقای نوری را میشناختم؛ او چنین انسانی بود.
جنوب سرزمین داستانهای سر به مهر و قهرمانان روایت نشده است.
#محمد_قریشی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر طنز پرنده مهاجر
#محمد_قریشی
آدرس کانال:
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/203
هدایت شده از وطنز
#نقیضه_جات آزاد
قسمت دوم
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
از بین خرقههایش این خرقه پاکتر بود
✍️ امین محسنی و حافظ
🔸اا🔹
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
نصیب مردم فهمیده کار در تپسیست
✍️محمد قریشی و سعدی
🔸اا🔹
دل خرابی میکند، دلدار را آگه کنید
با جواز کسب خود فردا بیاید دادگاه
✍️ امین محسنی و *حافظ*
🔸اا🔹
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
لیک صد حیف که گفتند گلش آفساید است
✍️ فرزانه صنیعی و حافظ
🔸اا🔹
مشکلِ عشق نه در حوصلهی دانشِ ماست
حلِّ این مساله بیپول محال است، محال!
✍️ حیدر جهانکهن و حافظ
🔸اا🔹
عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
گفت ما خار نداریم، مرا نیز بورز!
✍️فرزانه صنیعی و سعدی
🔸اا🔹
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
گر نه در من رمق دادن مهریه نبود
✍️محمد قریشی و حافظ
🔸اا🔹
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
این کله است یا «دل و قلوه سرا» عزیز؟
✍️آمنه آلاسحاق و حافظ
🔸اا🔹
شکر خدای بود که آن بت وفا نکرد
زشت و سیاه بود و ادایی و پولکی
✍️نجمه هاشمی و سعدی
💫💫💫
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔 بله 🇮🇷 ایتا 🇮🇷 تلگرام 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویانمایی #خادم
نویسنده: محمد قریشی
باشگاه ادبی بانوی فرهنگ
آدرس کانال:
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/205
اگر فصل فراق از دفتر ایام گم میشد، چه کم میشد؟
چه میشد این ورق را پاره زین تقویم میکردند؟
این بیت نغز از حسین منزویست. در نگاه اول متوجه یک ایراد وزنی فاحش میشویم؛ شاعر در مصراع اول بیت، به اندازه یک رکن از وزن خارج شده است. در واقع وزن این بیت به این شکل است:
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
حال اگر از مصرع اول، عبارت "فصل فراق" را برداریم، وزن شعر درست میشود. مضمون مصرع نیز به همین موضوع اشاره دارد. و اینگونه شاعر زیرکانه فرم را با مضمون همراه ساخته است. پس درمییابیم که حسین منزوی تعمدا دست به چنین شگردی زده.
#محمد_قریشی
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/206
آن غریبی خانه میجست از شتاب
دوستی بردش سوی خانه خراب
گفت او این را اگر سقفی بدی
پهلوی من مر ترا مسکن شدی
هم عیال تو بیاسودی اگر
در میانه داشتی حجرهی دگر
گفت آری پهلوی یاران بهست
لیک ای جان در "اگر" نتوان نشست
#مولانا
#طنز
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/208
فقیر کوری با گیتیآفرین میگفت
که ای ز وصف تو الکن زبان تحسینم
به نعمتی که مرا دادهای هزاران شکر
که من نه درخور لطف و عطای چندینم
خسی گرفت گریبان کور و با وی گفت
که تا جواب نگویی ز پای ننشینم
من ار سپاس جهانآفرین کنم نه شگفت
که تیزبین و قویپنجهتر ز شاهینم
ولی تو کوری و ناتندرست و حاجتمند
نه چون منی که خداوند جاه و تمکینم
چه نعمتی است ترا تا به شکر آن کوشی؟
به حیرت اندر از کار چون تو مسکینم
بگفت کور کزین به چه نعمتی خواهی؟
که روی چون تو فرومایهای نمیبینم
#رهی_معیری
#طنز
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/209
#رهی_معیری
سرایندهای پیش دانندهای
فغان کرد از جور خونخواره دزد
که از نظم و نثرم دو گنجینه بود
ربود از سرایم ستمکاره دزد
بنالید مسکین: که بیچاره من
بخندید دانا: که بیچاره دزد
#طنز
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/211
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهی کفش فرار و ور کشید
آستین همت و بالا زد و رفت
یه دفه بچه شد و تنگ غروب
سنگ توی شیشهی فردا زد و رفت
#محمدعلی_بهمنی
#رهی_معیری
خموش باش گرت پند میهد عاقل
جواب مردم دیوانه را نباید داد.
#طنز
🟠دوره مجازی آموزش شعر کلاسیک
💠مدرس: محمدقریشی
🔸پنج جلسه
🔸به صورت مجازی
🟡سرفصلهای آموزشی:
▪️_مقدمهای بر زیباشناسی شعر
▪️_واژه گزینی
▪️_آرایههای ادبی
▪️_موسیقی در شعر
▪️_زیست شاعرانه
🔹لینک ثبت نام و کسب آگاهی بیشتر در واتسآپ:
https://wa.me/989336341661
لینک ثبت نام در ایتا:
@mohamadghorayshi
باور کنیم ملک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکه به نام محمد است
#علی_معلم
#محمد_رسوالالله
#رهی_معیری
عمری از جور چرخ مینارنگ
رنجه بودم، ز رنج بیماری
یافت آیینه وجودم زنگ
از جفای سپهر زنگاری
تار شد دیدگان روشنبین
زرد شد، چهرگان گلناری
همچو موشی نحیف گشت و نزار
تن فربه چو گاو پرواری
آزمودم همه طبیبان را
در شفاخانههای بهداری
کار آن جمله و طبابتشان
کار بوزینه بود و نجاری
نه حکیمی، خبر ز حکمت داشت
نه پرستاری، از پرستاری
پیش بیطار رفتم آخر کار
چارهای خواستم ز ناچاری
وآن شفابخش دام و دد، بگرفت
دستم و رستم از گرفتاری
بیتأمل علاج دردم کرد
تن ز غم رست و من ز غمخواری
طرفه بین، کز طبیبم آن نرسید
که ز دانای فن بیطاری
یا من از خیل چارپایانم
یا طبیبان از هنر عاری
#طنز
https://eitaa.com/mohamadghorayshi/215
چند نقیضه بر چند بیت
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت"
تا آن زمان که پول ما را به ما دهد پس
*
"دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند"
بر سر قیمت می تا به سحر چانه زدند
*
"دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس"
بس که هر مرتبه در ظرف غذا مو دیدم
*
"دلدار که گفتا به توام دل نگران است"
عمریست که خود عامل هر دل نگرانیست"
*
فغان کین لولیان شوخ شیرینکار شهرآشوب
همه دنبال کیس تاجر و ملاک میگردند
*
"فلک به مردم نادان دهد زمام مراد"
نصیب مردم فهمیده کار در تپسیست
*
"ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند"
همان رفیق که میگفت جنبهام بالاست
*
"از جان طمع بریدم آسان بود و لیکن"
از تکه های رانی مشکل توان بریدن
*
"شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد"
گر نه در من رمق دادن مهریه نبود
*
#محمد_قریشی، حافظ و سایر شعرا