eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
88.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
671 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️توجه لطفا⛔️ بازنشر رمان ضدصهیونیستی و مهيج با موضوع بیوتروریسیم و طرح نقشه‌های صهیونیستی و روایت نسل‌کشی و ظلم و دستکاری‌های ژنتیکی و جنایات هورمونی آشکار رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان به ویژه مردم مظلوم کشور افغانستان. 🔻شبهای زمستان ۱۴۰۲🔺 ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
✔️ امروز در جمع محققان عرصه اقتصاد صنعتی دعوت بودم. تقریبا معلوماتم درباره حوزه کاری اونا صفر و بلکه زیر صفر هست. اما یکی از پنج سخنران برنامه با موضوع اهمیت حوزه پژوهش بودم. جلسه بسیاررررر خوبی بود. از اون جلسات که آدم تا چند روز بعدش حالش خوبه. مخصوصا با دو تا از سخنرانانی که استاد تمام رشته خودشون بودند. نکته ای که میخوام بگم اینه؛ 👇 به جای وقت گذاشتن روی حوزه کاری اونا و این که مثل بعضی اعزه بخوام ثابت کنم که منم میفهمم و این اصرار بر اِعلام فهم را با چند تا کلمه انگلیسی قاطی کنم و تحویل حضار بدم، با تمرکز روی موضوع اصل پژوهش، موضوع سخنرانی ۲۰ دقیقه ای خودم را از طرح پرسش تا طرح و حل مسئله قرار دادم. 👈 توضیحش مفصله اما یک خطیش میشه این که ما در حوزه های علمیه و پژوهشگران علوم وحیانی، طلبه را عادت میدیم که از طرح پرسش عبور کند و به طرح و حل مسئله بپردازد. خلاصه جاتون خالی خوش گذشت ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
*وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ ۚ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ* 🌧⛈ خداوند به حق لبهای خشکیده علی‌اصغر امام حسین علیهماالسلام، الساعه و را بر کشور ما و بلاد مسلمین نازل فرماید.😔 ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour https://virasty.com/Jahromi/1703113285047606176
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اما اجازه ندهید خستگی‌ها و دلِ سوخته کاری کند که یلدا را دستِ کم بگیرید از فرصتِ بازیابیِ خود، از شادیِ حتی گذرا خندهٔ حتی موقت، کوتاه، کوچک، از خوشی نگذرید. همه‌اش خوب است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6051011043436529298.mp3
5.42M
❤️❤️ تصنیف زیبا 🎧🎧 محمد معتمدی 💕 ❤️ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تامل‌برانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقه‌اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفته و سحرگاهان باز می‌گشته و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی‌کرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آورد که تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید.  شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب‌ها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!» معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده‌ای.» جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.» لحظه‌ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟» معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره‌ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!» جوان عاشق می‌گوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.» لحظه‌ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!» معشوقه جواب می‌دهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکی‌ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمی‌دانم چرا متوجه نشده بودی!» جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می‌دهد. آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه‌اش می‌بیند و بازگو می‌کند و معشوقه نیز همان جواب‌ها را می‌گوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر می‌رسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی می‌کند تا از مسیر دریا باز گردد. معشوقه‌اش می‌گوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!» جوان عاشق با لبخندی می‌گوید: «دریا از این خروشان‌تر بوده و من آمده‌ام، این تلاطم‌ها نمی‌تواند مانع من شود.» معشوقه‌اش می‌گوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و می‌آمدی، عاشق بودی و این عشق نمی‌گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدی‌ها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست می‌کنم برنگردی زیرا در دریا غرق می‌شوی.»  جوان عاشق قبول نمی‌کند و باز می‌گردد و در دریا غرق می‌شود. مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می‌پردازد؛ مولانا می‌گوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل می‌دهد. اگر نگاهتان‌، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه می‌بینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی می‌بینید. دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفی‌تان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی‌ها را خواهید دید و خوبی‌ها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی‌ها را می‌توانید به خوبی تبدیل کنید. @Mohamadrezahadadpour
🔻مارشال چگونه جذب و متعهد به گروههای مقاومت شد؟ 🔻اِما چگونه خود را عضوی از اعضای خانواده بانو حنانه می دید و مشکل رباب مشکل او بود؟ 🔻لیلا چگونه حاضر شد عضو خانواده مارشال شود و آنها او را پذیرفتند؟ 🔻 که کنی از دشمنی که تا دیروز شهر شما را بمباران می کرد برده ای مطیع می سازی که مشکل شما مشکل اوست! 👈 چنان بشریت وحشی آنروز را مطیع خود و دستورات الهی کرد که اُمّتی را ایجاد کرد که پیوسته بر او درود می فرستند! 🔥 چنان گستره ای دارد که می تواند کام همه را شیرین و آنها را بخشی از وجود خودمان، نیروهای ارزشمند کشور، مقاومت منطقه و راه خدا کند مثل مارشال. @Mohamadrezahadadpour