🔹آقا چرا دخترها انقدر در معرض آسیب هستن و همه هم اینو میدونن ولی تدبیر درستی براش نیست! تو داستان یکی مثل همه خواهر داوود، مژگان دختر عمار، اینجا داستان نه سمن دختر یک روحانی که جایگاه بسیار بالایی داره... وقتی دختران تو همچین خانواده مذهبی و این درجه امنیتی اطلاعاتی که شخصی درون خانواده هست که بینش و آگاهی بالایی داره، دچار آسیب میشن در نگاه اول آدم میگه خب بخاطر موقعیت مثلا پدر خانواده سوژه نفوذ میشن و آسیب میبینن ولی وقتی آدم بیشتر دقت میکنه میبینه پسر خانواده اتفاقا به درجه بالایی میرسه اما متأسفانه دختر همین خانواده آسیبی میبینه که جبرانش شاید دیگه ممکنه نباشه!
چرا دوست دارن دختران رو چشم و گوش بسته و پرت از همهچیز نگهدارن! نهایتاً چیزی که یاد بدن درحد ترگلورگل بودنشونه!!! چرا اون واقعیتهای زندگی رو برای پسرها واجب میدونن (تازه با پسرها هم درست محترمانه برخورد نمیکنن) اونهارو مجبور میکنن طعم تلخ یکسری مسائل رو بچشن یا حتما سربازی (که الحمدلله الان قوانین بهتر شده) رو بگذرونن ولی دختران رو تو یه جهلی نگهمیدارند خب معلومه که اعتماد درستی تو خانواده نسبت به بزرگترها شکل نمیگیره! با کوهی از سوالات و کنجاویها پا تو جامعه میذارن خب خیلی عاقبت و سرنوشت همچین دخترانی دور از ذهن نیست. چرا رابطه درستی بین پدر و دختر برقرار نیست بین مادر و دختر هم همینطور؟! چرا فقط میگن الگو حضرت فاطمه سلام الله علیها باید باشه ولی روش عملی و مهارتهای زندگی که یک دختر رو قوی بار میاره رو نمیگن؟! چرا کسی خودش رو مسئول زندگی پرورش دختران نمیبینه همه میندازن گردن هم و یک منبع درست، با زبان شیوا برای دختران وجود نداره!!!
مثلا یکسری ویژگیها هست که برای همه فضیلت هست اما همون عمل برای دختر خوب نیست که بدهم هست. و این مسائل اصلا باز نشده! وقتی نگاه میکنم میبینم آخه مادر هم نمیدونه! چه برسه به دختر!
من همین چند وقت پیش تو یک جلسهای شنیدم که دختر نباید از نامحرم تشکر کنه!!!! خب این یعنی چی؟! چرا نمیان موضوع درست بیان کنن و راهکار درست بدن! تشکر نکردن شد راهکار!!!! یک چیزی هم میخوان یاد بدن بیشتر دوقطبی میکنن مردم رو و از دین زده میکنن
مثلاً یک مورد رو یادمه تو داستان یکی مثل همه آورده بودین که عطر زدن و خوش پوش بودن برای پسر چیز پسندیده هست! حالا واقعا برای دخترها هم عطر زدن درسته؟ زندگی دختران دنیایی دیگهای هست که زیباییش بیان نشده، دیده نشده ولی همه توقع دختری فاطمی دارن!!! چراااااااااااا؟؟؟!!!
🔹سلام من حرفی در مورد داستان نه ندارم
نه دانشگاهی هستم نه کارمند نه دانستن یا ندانستن بعضی چیزها مسیر زندگی ام را عوض میکند
فقط یه مادر هستم با چند بچه قد ونیم قد ویه سواد نصفه کاره
ولی یه چیز رو خوب میدانم دانستن بهتر از ندانستن هست
و فقط به عنوان یه زن میتونم دعا کنم به هدفی که از وقت گذاشتن واسه نوشتن این داستان و مابقی داستان ها تون میکشید به خواست خدا برسید
و این پشتکار باعث پیشرفت تون بشود و لشکری آگاه به مسائل سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و معنوی و... تربیت کنید و ثابت کنید فضای مجازی فقط وقت تلف کردن نیست
میتوان در مجازی عاقلتر شد
یه انسان دلسوز پیدا بشه دیگه نگه سرپوش رو مسائل بگذاریم کسی خبر دار نشه
یه آدم دلسوز پیدا شده که دلش واسه امت بسوزه و رو بعد اطلاع رسانی ملت در قالب داستان های واقعی کار کند
ممنونم حاج آقا حداد پور
خداوند اجر دنیا و آخرت را نصیب تان کند
🔹سلام حاج آقا!
ابتدا نقد هام رو میگم و بعد تعریف هام:
اولا: خیلی غافلگیر شدم نوشتید امشب قسمت آخرش بود.😒
دوما: یه قسمت هایی از داستان یهو دنباله ش گم میشد دیگه و مخاطب علامت سوال تو ذهن ش میموند، مثل: اونجا که آقا محمد در بدو ورود از سمن بازجویی میکنه و چند تا سوال میپرسه راجب آمپول و...و بعد میگه مراحل درمان ت رو کامل کن ،مراحل درمان دیگه گفته نمیشه و انگار سمن دیگه میره دنبال زندگی ش...و یکسری نقاط مجهول دیگه
اما تعريف ها: 😍
حاج آقا! من این مدت با سمن ترسیدم، شکنجه شدم، شبها باورتون میشه کابوس میدیدم؟ با سمن ذکر و مناجات های اون پیرمرد ایرانی رو با جان و دل گوش دادم و آرامش گرفتم، با سمن کلي خوشحال شدم که آزاد شد( حتی ببخشیدا حتی تو اروپاگردی ش یه کم دلم قنج رفت🙈 و خوشحال بودم که به هر حال از خوکدونی نجات پیدا کرده)، وقتی برگشت افغانستان، خدا میدونه چقدر اون لحظات رو تصور کردم و اشک تو چشم هام جمع شد.🥺 وقتی باباش رو بغل کرد و اشک های دنیا رو ریخت، منم بغض کردم و ...😭
خلاصه حاج آقا حقیقت ش من با سمن زندگی کردم این مدت...
ممنون که چشم منو به روی این حقایق باز کردین، من راجب این جنایات هيچی نمیدونستم، خدا فرج امام زمان عج رو برسونه😭🤲
شما و بقیه سربازان گمنام امام زمان عج ماجور باشید.🌹🙏💐
راستی! سلام ما رو هم به آقا محمد برسونید، بگید: خیییییلی گَنگِ ش بالاست!😎🥷
🔹در کل سبک داستان واقعا برام اعجاب آور بود ، از زندان های مختلف ، شکنجه های موساد و ساواک شنیده بودم ، اما زنده به گور کردن و سوپ جنین 🤢🤢 اصلا نشنیده بودم ، جز اون داستانی که شهید سردار دلها حاج قاسم در سخنرانی شون بیان کردن که اون رو اولین بار میشنیدم
حتی شنیده بودم در کشورهای شرقی سوپ یا غذای جنین سرو میشه
یا تو نوشابه های کوکا پودر جنین میریزن و از این حرفا
ولی بیان این موضوع تو این داستان و اجبار اون و توطئه های پس پرده و غیره خیلی عجیب بود
و بقیه داستان
اطلاعات موساد
اطلاعات ایران
و همه قدرت و همه جاهای داستان بسیار عالی و پر مفهوم بود
🔹داستان #نه خیلی بار اطلاعاتی بالایی داشت و پر محتوا بود
خیلی دلم میخواد ادامه داستان رو هم بدونم
کاش ادامش رو هم بنویسین ...
🔹سلام و خداقوت
مستند داستانی "نه" محشرِ به تمام معناست
من با اینک بار سوم بود میخوندم بازم استرس و تپش قلب میگرفتم
انقد عالیِ که حاضرم بازم این کتاب و بخونم
اجرتون با اباعبدالله
ان شالله آماده میشیم برا "یکی مثل همه۳"
🔹سلام
الان قسمت آخر رو خوندم
خیلی عجیب و وحشتناک بود بعد از خوندن بعضی قسمتها استراحت یه هفته ای به خودم میدادم اما اینقدر برام جالب بود که این اتفاقات واقعیت دشمنان ما هستند که نمیتونستم داستان رو رها کنم
انتهای داستان با دیدن کلمه بانو حنانه و بانو رباب چند دقیقه ای دلم رفت پیش شون
خیلی دوست دارم بیشتر با این دو بانو آشنا بشم
برای اطلاعات و توضیحات کاملی که نیاز ذهن منِ خواننده بود و وسط داستان فرمودید ممنون
🔹سلام حاجی خدا قوت با اینکه داستان نه رو دو بار دیگه خونده بودم اما با مطالعه ی مجددش نکته های جدیدی برام مشخص میشد.خدا به قلمتون برکت و به دلتون نور رحمت عطا کنه و باز هم برای ما از این نمونه داستانها بنویسید.ضمنا یه پیشنهاد با توجه به نزدیک شدن به آغاز سال جدید یه تخفیف خوب به عنوان عیدی روی کتابهاتون بزارید مخصوصا برای کسانی که میخوان تمامی آثار رو در غالب یک پک خریداری کنن.زمان تعطیلات نوروز و همزمانی با ماه مبارک رمضان بهترین موقعیت برای مطالعه ی دسته جمعی خانواده ها هست.موفق باشید یا علی مدد
🔹سلام آقای حداد پور ،باخوندن این رمان،تازه فهمیدم که چقدر اسراییل و یهود خبیث تر از اونی هستن که ما میدونیم،ای کاش تمام جوونا این رمان رو میخوندن تا متوجه عمق رذالت و دشمنیشون با مسلمانان و چه عرض کنم با انسانیت میشدن ،وباعث شد ازته دل دعای فرج بخونم و واقعآ ازخدا بخوام ظهور امام زمان رو برسونه،تاقبل این دعا برای ظهور درمن اینقدر جدی نبود انگار ،وچقدر عزیزانی خالصانه دارن زحمت میکشند که دست این خونخواران به ما نرسه ووتعدادی از ما خیلی خودشون رو عقل کل میدونن،میگن بابا بسه دیگه چند سال گفتین مرگ بر اسراییل وآمریکا،چی شد،هرکی کار خودشو بکنه،،وازخداوند سلامتی و موفقیت همه سربازان گمنام رو میخوام .تشکر فراوان ازشما
آها بعد بعد از ظهری موقع خوندن مطالب کانالتون به یه نتیجه ای رسیدم..یکی از بزرگترین اشتباهاتم تو این مدت این بود که معتاد رمان شده بودم (عاشقانه بود ولی میدونستم که مطلب زشت نداره) بعد به دبیر دینیمون گفتم رمان عاشقانه بخونم یا نه و خب گفتن که اگه رو افکارت تأثیر میذاره نه نخون..گفتم احتیاط شرط عقله دیگه..کلا دورشو خط کشیدم.اگه بخونمم دیر به دیر.ولی امروز به این نتیجه رسیدم که اگه وقتی که برای خوندن اونا گذاشتم برای خوندن مطالب کانال شما میذاشتم، خیلی خیلی بهتر بود..الانم دیر نیست ولی...
یکی از دلایلمم اینه که تقریبا در هر زمینه ای مطلب میذارین و این خیلی خوبه.
دوم اینکه مشتاق میشم راجع به یه سری مسائلی تحقیق و مطالعه کنم.
سوم نگاهم به همه چی عوض شده.
چهارم خیلی چیزا یاد میگیرم.
و و و و...
بعد برنامه ریزی هم کردم که نه از اینور بوم بیوفتم پایین، نه اونور بوم.
انشاالله یه فرصتی پیش بیاد کتاباتونم از طاقچه اینا میگیرم گوش میدم.
یه چیز دیگه هم دقیقا قبل ارسال پیام یادم افتاد..گرای اشتباه..اگه گرای اشتباه دادن بهش چه جوری به اونا گفت خودش بود؟؟؟؟ منظورم اینه دیده جناب محمد و که گفته خودش بوده دیگه.یعنی شناختدش دیگه...نمیدونم جالب بود برام ماجراش..نمیدونمم بعضی از این سؤالا چرا پیش میان براما ولی...
خیلی حرف زدم سرتونو درد اوردم🌺 هنوزم قابلیت ادامه دادن دارم ولی...🌺
اللهم عجل لولیک الفرج🌺❤️
🔹عالی بود جناب جهرمی.
تازه متوجه شدم چرا میگن اسرائیل تو علم پزشکی انقدر پیشرفت داره. همیشه میگفتم مگه چقدر مردم باهوشی هستن که میتونن انقدر پیشرفت داشته باشن. تازه متوجه شدم چقدررررر موجودات کثیفی هستن وچجور دستشون در دست شیطان بزرگ هست.تازه معنی اسرائیلو فهمیدم....
تازه متوجه شدم نفوذی یعنی چی و چجور...
و همین باعث شده بدون هیچ شکی امسال با عزم راسخ پای صندوق رای برم..
تازه معنی امنیتو فهمیدم.وبرای محمد و تمام محمدها که اینچنین امنیتو برای مملکت ما به وجود میارن ارزوی عمر باعزت و عاقبت شهادت میکنم...
وقتی اسم بانو حنانه و بانو رباب میاد گوشه ای از وجود حضرت زینب را میشه ازشون احساس کرد....
ومن بیشتر از قبل برای حفظ چادرخودم و دخترام تلاش میکنم.چون با زبان بی زبانی به شیاطین اسرائیلی نشون میدیم که شکست شما حتمی هست......
وممنون از شما که ذهن بسته ی مارو باز کردید.ان شاالله عاقبت بخیر باشید.
پر از احساس غریبی هستم.سخت دلتنگم.چه صبری دارد. غریب است و تنها.مهدی زهرا چشم انتظار است. منتظر دعای عمیقیست از عمق وجود من و ما.
🔹سلام وقتتون بخیر🌺🌺
الهی همیشه خوب واقعی باشین🌺
شرمنده م مزاحمتون شدم🌺
نمیدونم چی بگم..یعنی نمیدونم از کجا بگم...
خسته نباشید و خدا قوت میگم بهتون از ته دل..راستش برگشتم دارم پیامای کانالاتون تو ایتا، تلگرام، سروش، روبیکا (بله م به امید خدا)(همینا رو دارم فقط😁🌺) رو از اول اول میخونم. شده بعدش باز برگردم بخونم میخونم. خیلی روم تأثیر گذاشته...دیدم که سر کتاب نه، خیلی تلاش کردین تا به چاپ برسه و منتشرش کنین. خیلی خیلی خیلی دمتون گرم و ممنون که کوتاه نیومدین و مرد و مردونه پاش موندین🌺🌺
اجرتون با آقا صاحب الزمان (عج)..
یه دعایی که حقیقتا بهتر از اون به ذهنم نرسید برا همه کردم، دیروز، مخصوص مخصوص خودتونو دعا کردم، از آقا صاحب الزمان (عج) خواستم عیدیتونو خود خودش بهتون بده🌺🌺
خلاصه الهی هرچی تو دلتونه بهترینش براتون اتفاق بیوفته و خدا حفظتون کنه🌺🌺
راجع به نه واقعا خیلی چیزا میشه گفت..خیلی خوب بود، من هنوز نوجوونم خب میشه گفت اونجور که باید بفهمم و درک کنم، نمیتونم...ولی برام هم جالب بود و هم مفید...میخوام به امید خدا بزرگتر شدم بازم بخونمش..
دیشب حدس میزدم تموم شه همین شبا، ولی امشب...بغض گرفت گلومو، به خصوص یاد بانو حنانه و بانو رباب که افتادم....چقد دوسشون دارم..کاش میشد یه بار ببینمشون و سیر بغل بگیرمشون، ببینمشون و بشینم به حرفای قشنگشون گوش بدم...ببینمشون و...نمیدونم...ولی با یادشون چشمام میباره...راستییییی، یه چیزی یادم افتاد..سمن خانوم که دیده بود بانو حنانه رو..وای دارم فک میکنم وقتی جناب محمد حرف کربلا و اون دو بانو رو زد، سمن خانوم چقدر خوشحال شده..نه؟؟
خوشحال شده که ببیندش...نه؟؟
چقدر خوب..
ولی داشتم به اون حسی که تو وجود جناب محمد بود از اون خانوم به قول سمن خانوم اسرائیلی..وگرنه که اونقدر خشن نمیرفت بالا سرش..آخیش که یعنی جیگرم خنک شد خدا به جناب محمد هزار تا تو دنیا خیر بده و بی نهایت در آخرت...و باز هم اون ترسی که سر حیفا براتون ازش نوشتم...شیطانم فرشته بود دیگه..ولی پاش لغزید شد شیطان..و خیلی آدمام بودن که کل زندگیشون خوب بودن ولی عاقبت بخیر نشدن..من خوب مطلق نیستم بد مطلقم نیستم همه همینیم ولی خب از یکی مثل اون خانوم..یا کلا آدمای اونجوری خوشم نمیاد.بعد چقدر ترسناکه که آدم خدایی نکرده یه روز بشه مثل کسی که ازش متنفره..بچه تر که بودم دیوونه موزیکای شاد بودم و اینکه کسی موزیک غمگین گوش میداد عجیب بود برام ولی الان خودم گوش میدم...
اصلا یکی که پخته س و سرد و گرم چشیده روزگاره و چهار تا پیرهن بیشتر از یه نوجوونی مثل من پاره کرده میگه مطمئنه به خودش..اینقدر چیزای عجیب غریب دیده که حواسش جمعتره خب..ولی من، واقعا میترسم...
یادم نیست کجا ولی تو تلویزیون فک کنم، یه حرف جالبی شنیدم که میگفت جامعه جوریه راههای گناه خیلی زیاده تنوع در گناه زیاده (دقیق یادم نیست) ولی مفهومش این بود که گناه رو به هزار راه ممکنه مرتکب شیم..راستم میگفتا..مثالم زد گفت فضای مجازی..ولی هررررچی فک میکنم یادم نیس گوینده این حرفها کی بود...ولی راست میگفت...
بعد یه چیزی، دیشب اون تیکه که جناب محمد با چاقو میان بالا سر میتار، سمن خانوم حرف گودی گردنشو زد..فک کنم همونجا بود که تیر میکشید..یا جای بخیه روش بود..یعنی فک کنم یه چیزی اون تو بود که میخواست درش بیاره..یا مثلا اون پلاستیک زباله..بعد اگه تصور من راجع به جراحی پلاستیک درست بوده باشه، (که انشاالله میرم ببینم چیه قضیه ش) توی بدن میتار، یه چیزی وجود داره که میتونست به درد جناب محمد اینا بخوره. آخه وقتی داشت حرف میزد، گفت غنیمت...ولی نمیدونم چی..و خب...نمیدونم...
بعد حرف مخاطب خاصش یادم افتاد که من فک کنم اصلا مخاطب خاصی در کار نبوده باشه و (حالا یادم نیس فک کنم ایرانی بود..دوباره میخونم) ولی خب اگه ایرانی بوده باشه...
یه حسی بهم میگه این آدم حرفش جناب محمد بود..یعنی میخواست...عه نه ولی فک نکنم ایرانی بود..نه ولی اگه بود یعنی قبل قضیه سمن خانوم اینا، جناب محمد و میتار یه درگیریی..نمیدونم یه بحثی یه مشکلی یه دعوایی چیزی داشتن با هم...
بعد امشب اون کنجکاویم سر جناب ماهر و اون یکی آقا برطرف شد..میشناختن میتار و..الان که فک میکنم به اون صحنه که داشت خفش میکرد..دمش گرم..خیلیم گرم...
کلا از دیشب هی با خودم حدسای مختلف میزنم و منتظر بودم ببینم امشب چقدرش درست از آب در میاد..میخواستمم که همون دیشب براتون بنویسم ولی خب گفتم مزاحمتون نشم امشب یا یه موقع دیگه انشاالله براتون بنویسم..که خب خیلی سؤالا و حدسا و حرفامم یادم رفت..تصور کنید سر کلاس ریاضی یهو عین ایکیو سان که یه چیزی به ذهنش میرسید متحیر میشدم 😁🌺 ولی خب یه لحظه بود و چون حواسم به درس بود سریع میرفت از ذهنم..زنگ تفریحام مطلب درسی مینوشتم فرصت نکردم دونه دونه بنویسمشون یادم نره ولی باحال بود...
#ارسالی_مخاطبین 👇
بسیار مهم 👇
با توجه به نتایج نهایی آرای انتخابات سالهای ۹۴ و ۹۸ که در سال ۹۴ اصلاحطلبان حضور حداکثری داشتند و سال ۹۸ انقلابی ها در ۹۴ نفر اول اصلاحطلبان محمدرضا عارف یک میلیون و ۶۰۰ هزار رای داشته در ۹۸ با تمام شور انقلابی پس از ترور سردار و خستگی مردم از دستاورد تقریبا هیچ روحانی-لاریجانی نفر اول انقلابی ها، محمدباقر قالیباف یک میلیون و ۲۵۰ هزار رای آورده.
پس میشود گفت در صورت حضور حداکثری هر دو طیف طرف مقابل ۳۰۰-۴۰۰ هزار رای بیشتر از طیف ما در تهران دارند.
خب حالا ببینیم این ۱.۲۵۰ هزارتا وقتی تقسیم بر ۹۰ نفر در سه فهرست بشوند نتیجه چه خواهد شد؟
و ۱.۶۰۰ هزار رای وقتی در یک لیست مجتمعا جمع شوند چه خواهد شد؟
خیلی واضح است که لیست واحد طیف مقابل رای حداکثری خواهد اورد و کرسی ها خواهد گرفت و چهار سال بر مجلس خیمه خواهد زد و دست و پای دولت آقای رئیسی را هم خواهد بست و انتخابات ریاست جمهوری را هم به همین شیوه خواهد گرفت.
از طیف ما هم نهایتا یکی دو نفر اول لیستها بتوانند با آخرین نفرات لیست واحد اصلاحطلبان رقابت کنند و بروند داخل
که مشخص است این یک نفر هیچ کاری ازش برنخواهد آمد در برابر ۲۹-۲۸ نفر دیگر.
حالا عزیزان انقلابی هی هشتگ بزنند اینبار فرق میکند و چندین لیست بدهند و با هم بجنگند تا کل کرسیها را با نهایت احترام تقدیم طیف مقابل کنند.
و انقلابیون هم فکر کنند انتخاب اصلح یعنی باید جوری باشد که کلا هیچکس از مدافعان نظام و انقلاب نرود داخل!
وقتی در کمال تاسف آرمانگرایی و قدرتطلبی و حسادت و چیزهای دیگر بر واقعگرایی غلبه کند نتیجه دیگری مورد انتظار نیست!
بعد طرف مقابل خیلی دقیق از زمان داوطلب شدن چیدمان و برنامه دارد تا بعد از تایید صلاحیتها ببینند با واقعیات موجود چه طور میتوانند نتیجه حداکثری را کسب کنند؟
به اینها اضافه کنید که نسلهای اخیر که اوج مطالبه گری شان، زن زندگی آزادی است به سن رای رسیده اند و به آرای قبلی طیف اصلاحطلب اضافه شده اند !
و این بار اصلاحطلبان برای کوچکترین شهرستانها هم فهرست داده اند تا از هیچ کرسی ای که میتوانند به دست بیاورند نگذشته باشند و کل مجلس را در دست بگیرند، نه فقط تهران!
حالا حضرات بنشینند هی همدیگر را چنان در ملاعام نقد و تخریب کنند تا بعد همگی با هم پس از تقدیم مجلس به طیف مقابل، انگشت حسرت به دندان بگزند و بگویند چرا اینطور شد؟ وا حسرتا چرا مردم ما را نمیخواهند!
#انتخابات
#کشورم_را_دوست_دارم
#مشارکت_حداکثری_در_انتخابات
#حضور_حداکثری
#رنج_بی_پایان
#دعوت_به_وحدت
#لطفا_ساده_نگذریم
#لطفا_نشر_حداکثری
شما در این مدت ، صدا و یا اصطکاکی از اصلاحات و لیست مطهری و امثالهم دیده و یا شنیده اید؟
معلوم است که نه!
آنها در کمال آرامش و بدون این که همدیگر را بِجَوند و عکس و مدرک علیه هم رو کنند، میتینگ و جلسات آشنایی و تبلیغاتی میگیرند و از این ایام نامزدی کمال استفاده را میکنند.
خدانیامرزد کسی را که با بهم ریختن جبهه خودی و انقلابی، فراغت و پاس گل به لیست مطهری و اصلاحات هدیه داده است.
#انتخابات
#لطفا_ساده_نگذریم
#رنج_بی_پایان
#حضور_حداکثری
#خلاف_اخلاف_حرفهای
✍ کانال #حدادپور_جهرمی
@Mohamadrezahadadpour
هدایت شده از یک فنجان تامل
بعد ندبه، کله پاچه ... بعد آن، صندوق رأی
تا خود ظهر و نماز جمعه ، کُلا با همیم🙊
https://eitaa.com/yekfenjantaamol