دلنوشته های یک طلبه
رفقا شهدای آینده لطفا از همین حالا مراقب نوع روایت و یا تعریف و تمجید و تحلیل و بررسی شخصیتتون که بع
شاهد از غیب رسید👇☺️
باز امسال به رسم هر سال
وقت آرایش ارزشها شد
با شعار «شهدا! شرمنده»
باز هم کنگرهای برپا شد
طبق معمول، ردیف اول
اخوی، حاجی و سردار غیور
ته سالن دو سه جا پیدا بود
چند آزاده و جانباز بهزور
مادران شهدا هم ساکت
قاب عکسی بهبغل از فرزند
قاب عکسی که از آن روز نخست
جای اشک و گله میزد لبخند
مجری از چند نفر دعوت کرد
تا کمی خاطرهسازی بکنند
روی خون شهدا سُر بخورند
با روان همه بازی بکنند
بین برنامه برای حضار
پخش شد چند نماهنگ قشنگ
از حضور شهدا در جبهه
و ظهور اخوی بعد از جنگ
بعد در قالب یک پِرفُرمَنس
روی سن چند نفر رقصیدند
حاضران ظرف حدود یک ربع
جنگ را کامل و خوشگل دیدند
شاعری آخر مجلس آمد
گریه کرد و وسطش شعری خواند!
پنج بار از ته دل داد کشید
هفت باری عوضش ساکت ماند!
عاقبت نوبت تجلیل که شد
یک نفر را به جلو هل دادند
به نمایندگی از جمع به او
لوح تقدیر و گلایل دادند
آخرش عکس گرفتند همه
با بنرهای شهیدان عزیز
تا بگویند که «ما هم بودیم»
قاب کردند و سپردند به میز
.
{رضا احسانپور}
.
.
#شعر_طنز
#دفاع_مقدس
#جنگ
#شهدا_شرمندهایم
#ارسالی_مخاطبین
#دلنوشته_های_یک_طلبه
#دفاع_مقدس
بچه شهید ها سلام
خوبین؟
چه خبر؟
ما هم خوبیم، سلامتی
راستی الان چند سالتونه؟
بزرگ شدین ماشاءالله!
راستی دیگه یاد باباهاتون میکنین؟
یا درگیر پیچ و خم زندگی شدین و آخرین باری که حس کردین باید میبود و یا دلتون هواش کرد، سر سفره عقد بود؟
عکسش چی؟
هنوز روی دیوار خونتون هست؟
دقیقا کجا؟ تو هال؟ اتاق خواب؟ کنار تختتون؟ یا بالای یه طاقچه؟
میبینیش؟ یا اینقدر جای عکس بابا را عوض نکردین که دیگه به چشمتون نمیاد؟
راستی هر هفته برای زیارت مزار بابا میرین؟
یا فقط ما هر هفته دلمون هوای باباهای شما میکنه و با گلاب و گل میریم بهشت زهرا؟
چرا کم پیدایین؟
چرا تو چشم نمیایین؟
چرا جز عده معدودی از شما سرِ کارهای کلیدی و جهادی و گنده و کلان نیستید؟
حالا کارای بزرگ و کلان هیچی
چرا تو شهرهای کوچیک، محور نیستید؟
چرا فقط شب یادواره شهدا ...
نه
همونجا هم فقط مال یه عده خاصی از خانواده های شهداست که هر سال، روتین ازشون تقدیر میشه
پس بقیه تون کوشین؟
دقیقا کجایین شماها؟
ما دلمون برای شماها تنگ شده
جدی میگم
چرا کم پیش میاد که در جمع های خودمونی یا جلسات خاص، بگن فلانی و فلانی بچه شهید هستند؟
با اینکه دایره دوستانم (و حتی دشمنانم) خیلی گسترده است اما باید کلی فکرش کنم تا ببینم با چند تا بچه شهید دوستم!
مثلا یه پیامک خوشکل نوشته بودم خطاب به بچه های شهدا و میخواستم براشون بفرستم، اما در دفترچه تلفنم که بیش از دو هزار تا شماره تلفن داره، هر چی گشتم، خیلی تعداد کمی پیدا کردم!
حالا مثلا آخوندم و کلی هم ادعام میشه و...
ولی بیشتر که فکر کردم، دیدم واقعا مشکل از من نبوده
مشکل اونجاست که اینقدر بچه های شهدا کتمان سر کردند و نگفتند بچه شهید هستند که مثلا یکی مثل من خبر نداره واقعا چند تا رفیق بچه شهید داره.
چرا خودتونو از ما دریغ کردید؟
چرا نذاشتین با هم بریم مزار باباهای شهیدتون؟
خدا نبخشه اونایی که کلمه «بچه سهمیه» ای انداختن تو دهن مردم!
خدا لعنت کنه اونایی که به باباهای شما گفتن «تلفات جنگ»!
کاش میشد یه کمپین، یه حرکت، یه هشتک، نمیدونم یه چیزی راه میافتاد تا بچه های شهدا مخصوصا دهه شصتی ها، مثل ستاره، تک تک روشن بشن و بشناسیمشون و رفیق بچه شهید پیدا کنیم.
والا ما بی معرفت و بی خیال از حال و روز شماها نیستیم
اتفاقا دوس داریم دورتون بگردیم و پیش خودمون پز بدیم که با شماها در ارتباطیم
ولی شما ها
نمیدونم بخاطر چی
اما هویت خودتون رو از ما مخفی کردید
یا اینقدر محجوب بودید که دیگه یادمون رفت کی هستین
راستی حال مادرتون چطوره؟
خوبن؟
در قید حیاتن یا مهمون معشوق های آسمانی شون شدند؟
اگه هستند که خدا حفظشون کنه
اگه هم نیستند که خدا رحمتشون کنه
راستی
همتون ازدواج کردین؟
بچه چی؟ چند تا بچه دارین؟
ماشاالله
خدا حفظشون کنه
اسم باباهاتون زنده کردین یا ...
خب ... اشکال نداره... مهم اینه که به یادشون باشین و راهشون ادامه بدین
راستی گفتم راهشون
راهشون پیدا کردین؟
ادامه میدین به سلامتی؟
تو پیجتون چطور؟
تا حالا عکس بابات گذاشتی؟
جانم؟!
میشه بلند تر بفرمایید!
عکسش مهم نیست، مهم اینه که عکس شهدا عمل نکنیم؟!
آهان
ببخشید
حواسم نبود!
حق باشماست
خب
خوشحال شدم مزاحمتون شدم☺️
زنده باشین
بازم بیام از اونورا؟
شما هم بیایین از این ورا
والا
خوشحال میشیم
مخلصم
یاعلی
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه