اسلام اولا #انسان را یک #موجود #دوبعدی(مادی و معنوی) می داند که سیر الی الله دارد و لذا در عین تشویق به توسعه بعد مادی زندگی، #کرامت او را در #تقوا و #رشد معنوی او می بیند.ثانیا ضمن #احترام به #عقل به عنوان #یکی از منابع شناخت احكام الهی، #معيار اصلی را #خواست و ارادة #خداوند تلقی ميكند. «كسانی كه مطابق با حكم خدا، حكم نكنند از ظالميناند.[9] بر اين اساس بين اسلام و ليبراليسم تعارضهای جدي رخ مينمايد. در #رهيافت #ليبراليسم، #قانونی بر جامعه حكومت می كند كه از #خواست #مردم برخاسته باشد و #هيچ كس #حتی #خداوند حق دخالت در آن عرصه را ندارد، در حالی كه در #نگاه #اسلام، #معيار قانون، #خدا است و ما بايدها و نبايدهايمان را از خداوند می گيريم. و لذا اگر احياناً تعارضی بين خواست خدا و مردم بود، خواست خدا را مقدم می كنيم؟[10]
3ـ دولت محدود يا حداقل، از مهمترين عناصر آموزة ليبراليسم است. دولت ليبرال دولتی است كه مسئوليتهای آن به طور چشمگيري اندك بوده، فقط از چارچوب هاي كلي حيات اجتماعي دفاع ميكند.[11] بنابراين دولت حق ندارد به هيچ بهانهاي ولو ديني، محدوديتهايي را براي جامعه به بار آورد. اما در #انديشة ديني، #دولت علاوه بر اينكه بايد #نظم و امنيت و #رفاه بياورد، #بايد #فضيلت گستر هم باشد. همچنانكه حافظ جان، مال و ناموس شهروندان است، پاسدار حريم فضيلتهای اخلاقي و الهي نيز هست. دولت بايد مراقبت كند، حدود الهي مورد خدشه قرار نگيرد، «تلك حدودالله فلا تعتدوها».[12] اين احكام, حدود دين است، از آن سركشی نكنيد. از همين رو است كه #شراب خواري، قوّادي و #روزهخواری آشكار در ماه رمضان،[ممنوع] و موجب حد و تعزير توسط حاكم شرع ميگردد.
4ـ تساهل و تسامح جزء ارزشهاي انعطافناپذير ليبراليسم است. از اين نظر، مذهب و گرايش مذهبي رابطهاي بين فرد و خداي اوست و او در زمينه انتخاب مذهب و يا عدم انتخاب هرگونه مذهبي و ديني و عمل به هر گونه حكم و دستورالعمل آن كاملاً آزاد است.[13] در حاليكه ما متعقديم اسلام كفر والحاد را نميپذيرد. گرچه انسان تكويناً در انتخاب دين و حتي بيديني آزاد است و در اين مقام هيچگونه اجبار و الزامي در كار نيست.[14] اما تشريعاً جز اسلام از او پذيرفته نيست و جز يك انتخاب ندارد و آن اسلام است.[15] به همين شكل انجام اعمالي كه ضداخلاقی شمرده ميشود، مجاز نيست. اقليتهاي مذهبي هر چند فعاليتشان در محدوده خاصي مجاز ميباشد ولي نمي توانند در جامعة اسلامي اقتدار سياسي را بدست بگيرند.[16] تبليغ و ترويج عقايد انحرافي ممنوع است و.. بنابراين بين اسلام و ليبراليسم معارضهاي آشتي ناپذير وجود دارد و نميتوانيم بين دين و مكتب يگانگي ايجاد كنيم، مگر اينكه ليبراليسم از مباني خود فاصله بگيرد و در رابطه با شعارهايي كه مطرح ميكند از قبيل آزادي، قانونگرايي و.. خود را با اسلام هماهنگ نمايد. با يك چنين پيش فرضي حتي ميتوان بين اسلام و كمونيسم كه از عدالت و برابري سخن ميگويد، نيز آشتي داد. البته در آن صورت ليبراليسم و كمونيسم ديگر آن مكتبي نخواهند بود كه بنيانگذاران آنها مطرح نمودهاند.
📚[1] - جان سالوين شاپيرو، ليبراليسم؛ معنا و تاريخ آن، نشر مركز، تهران، ، 1380، ترجمة محمدسعيد حنايي كاشاني، ص 8-1.
[2] - عدم تغاير اسلام و ليبراليسم، مطلبي است كه از حجت الاسلام آقاي علي ايازي در نشرية توسعه، شماره 156،تاريخ 14/8/80 تحت عنوان ليبراليسم با اسلام مغايرتي ندارد، درج گرديده است. گرچه استفادة اطلاقی كه در عنوان آمده از متن سخنان گوينده مشكل است، ولی به هر حال عنوان مطرح شده در نشريه، خالي از تأمل نيست..
[3] - جان سالوين شاپيرو، همان ص 6.
[4] - سورة نور، آية 19.
[5] - مصباح يزدي، محمدتقي، نظرية سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1378، ج اوّل، ص 163.
[6] - رحيمي، عليرضا، تفكر عصر جديد در اروپا، بعثت، تهران، 1368، ص 100.
[7] - آنتوني آر پلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، نشر مركز، تهران، (بي تا)، ترجمة عباس مخبر، ص 206.
[8] - جان سالوين، شاپيرو، همان، ص 7.
[9] - سورة مائده، آية 44،45،47.
[10] - مصباح يزدي، همان.
[11] - قادري، حاتم، انديشههاي سياسي در قرن بيستم، سمت، تهران 1379، ص 24.
[12] - سورة بقره، آيه 229، همچنين سورة نساء، آية 14.
[13] - اكبر، علی، سيري در انديشههاي سياسي معاصر، الست، تهران، 1370، ص 28.
[14] - سور بقره، آية 256.
[15] - ومن یبتغِ غیرَ ٱلإسلامِ دیناً فلن یُقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین.(سورة آل عمران، آية 85).
[16] - در قرآن می خوانيم:
و لن یجعل اللهُ للکافرینَ عَلَی ٱلمؤمنینَ سبیلا؛ خداوند از براي كافران بر مؤمنين تفوق و برتري قرار نداده است.(سورة نساء، آية 141).
@mohammadjavad_karimi