انَّ لنا علیکم حقاّ برسول الله ..
#حق #حاکمیت از #آن #خداوند است و #منشاء #مشروعیت #حکومت #پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و #ائمه معصومین (علیهالسّلام) از سوی #خداوند میباشد و نقش #مردم، #پذیرش و فراهمسازی شرایط است. ازاین رو در سراسر نهج البلاغه امام علی (علیهالسّلام) سخن از حق الهی خود بر حکومت به میان میآورند و خلافت خلفای ثلاثه را غاصبانه و گمراهکننده میدانند.
@mohammadjavad_karimi
اسلام اولا #انسان را یک #موجود #دوبعدی(مادی و معنوی) می داند که سیر الی الله دارد و لذا در عین تشویق به توسعه بعد مادی زندگی، #کرامت او را در #تقوا و #رشد معنوی او می بیند.ثانیا ضمن #احترام به #عقل به عنوان #یکی از منابع شناخت احكام الهی، #معيار اصلی را #خواست و ارادة #خداوند تلقی ميكند. «كسانی كه مطابق با حكم خدا، حكم نكنند از ظالميناند.[9] بر اين اساس بين اسلام و ليبراليسم تعارضهای جدي رخ مينمايد. در #رهيافت #ليبراليسم، #قانونی بر جامعه حكومت می كند كه از #خواست #مردم برخاسته باشد و #هيچ كس #حتی #خداوند حق دخالت در آن عرصه را ندارد، در حالی كه در #نگاه #اسلام، #معيار قانون، #خدا است و ما بايدها و نبايدهايمان را از خداوند می گيريم. و لذا اگر احياناً تعارضی بين خواست خدا و مردم بود، خواست خدا را مقدم می كنيم؟[10]
3ـ دولت محدود يا حداقل، از مهمترين عناصر آموزة ليبراليسم است. دولت ليبرال دولتی است كه مسئوليتهای آن به طور چشمگيري اندك بوده، فقط از چارچوب هاي كلي حيات اجتماعي دفاع ميكند.[11] بنابراين دولت حق ندارد به هيچ بهانهاي ولو ديني، محدوديتهايي را براي جامعه به بار آورد. اما در #انديشة ديني، #دولت علاوه بر اينكه بايد #نظم و امنيت و #رفاه بياورد، #بايد #فضيلت گستر هم باشد. همچنانكه حافظ جان، مال و ناموس شهروندان است، پاسدار حريم فضيلتهای اخلاقي و الهي نيز هست. دولت بايد مراقبت كند، حدود الهي مورد خدشه قرار نگيرد، «تلك حدودالله فلا تعتدوها».[12] اين احكام, حدود دين است، از آن سركشی نكنيد. از همين رو است كه #شراب خواري، قوّادي و #روزهخواری آشكار در ماه رمضان،[ممنوع] و موجب حد و تعزير توسط حاكم شرع ميگردد.
4ـ تساهل و تسامح جزء ارزشهاي انعطافناپذير ليبراليسم است. از اين نظر، مذهب و گرايش مذهبي رابطهاي بين فرد و خداي اوست و او در زمينه انتخاب مذهب و يا عدم انتخاب هرگونه مذهبي و ديني و عمل به هر گونه حكم و دستورالعمل آن كاملاً آزاد است.[13] در حاليكه ما متعقديم اسلام كفر والحاد را نميپذيرد. گرچه انسان تكويناً در انتخاب دين و حتي بيديني آزاد است و در اين مقام هيچگونه اجبار و الزامي در كار نيست.[14] اما تشريعاً جز اسلام از او پذيرفته نيست و جز يك انتخاب ندارد و آن اسلام است.[15] به همين شكل انجام اعمالي كه ضداخلاقی شمرده ميشود، مجاز نيست. اقليتهاي مذهبي هر چند فعاليتشان در محدوده خاصي مجاز ميباشد ولي نمي توانند در جامعة اسلامي اقتدار سياسي را بدست بگيرند.[16] تبليغ و ترويج عقايد انحرافي ممنوع است و.. بنابراين بين اسلام و ليبراليسم معارضهاي آشتي ناپذير وجود دارد و نميتوانيم بين دين و مكتب يگانگي ايجاد كنيم، مگر اينكه ليبراليسم از مباني خود فاصله بگيرد و در رابطه با شعارهايي كه مطرح ميكند از قبيل آزادي، قانونگرايي و.. خود را با اسلام هماهنگ نمايد. با يك چنين پيش فرضي حتي ميتوان بين اسلام و كمونيسم كه از عدالت و برابري سخن ميگويد، نيز آشتي داد. البته در آن صورت ليبراليسم و كمونيسم ديگر آن مكتبي نخواهند بود كه بنيانگذاران آنها مطرح نمودهاند.
📚[1] - جان سالوين شاپيرو، ليبراليسم؛ معنا و تاريخ آن، نشر مركز، تهران، ، 1380، ترجمة محمدسعيد حنايي كاشاني، ص 8-1.
[2] - عدم تغاير اسلام و ليبراليسم، مطلبي است كه از حجت الاسلام آقاي علي ايازي در نشرية توسعه، شماره 156،تاريخ 14/8/80 تحت عنوان ليبراليسم با اسلام مغايرتي ندارد، درج گرديده است. گرچه استفادة اطلاقی كه در عنوان آمده از متن سخنان گوينده مشكل است، ولی به هر حال عنوان مطرح شده در نشريه، خالي از تأمل نيست..
[3] - جان سالوين شاپيرو، همان ص 6.
[4] - سورة نور، آية 19.
[5] - مصباح يزدي، محمدتقي، نظرية سياسي اسلام، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم 1378، ج اوّل، ص 163.
[6] - رحيمي، عليرضا، تفكر عصر جديد در اروپا، بعثت، تهران، 1368، ص 100.
[7] - آنتوني آر پلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، نشر مركز، تهران، (بي تا)، ترجمة عباس مخبر، ص 206.
[8] - جان سالوين، شاپيرو، همان، ص 7.
[9] - سورة مائده، آية 44،45،47.
[10] - مصباح يزدي، همان.
[11] - قادري، حاتم، انديشههاي سياسي در قرن بيستم، سمت، تهران 1379، ص 24.
[12] - سورة بقره، آيه 229، همچنين سورة نساء، آية 14.
[13] - اكبر، علی، سيري در انديشههاي سياسي معاصر، الست، تهران، 1370، ص 28.
[14] - سور بقره، آية 256.
[15] - ومن یبتغِ غیرَ ٱلإسلامِ دیناً فلن یُقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین.(سورة آل عمران، آية 85).
[16] - در قرآن می خوانيم:
و لن یجعل اللهُ للکافرینَ عَلَی ٱلمؤمنینَ سبیلا؛ خداوند از براي كافران بر مؤمنين تفوق و برتري قرار نداده است.(سورة نساء، آية 141).
@mohammadjavad_karimi
🌙شهرُ رمضان آلّذی اُنزل فیه القرآن
🌹یک آیه از جزء سیزدهم
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ
«سوره ابراهیم، آیه ۲۷»
خدا کسانی را که ایمان آورده اند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان ثابت قدم می دارد، هم در این جهان و هم در جهان دیگر، و ستمگران را گمراه می کند، و خدا هر چه بخواهد، انجام می دهد.
نکات ادبی
ظاهراً کلمه «بالقول» متعلُق به «یثبت»است، نه به جمله«آمنوا» و بای آن، بای آلت، و یا سببیت است، نه بای تعدّی، و جمله«فی الحیوة الدنیا و فی الآخرة» نیز متعلق به «یثبت» است نه به «الثابت».
در نتیجه معنای آیه به این برگشت می کند که: کسانی که ایمان آوردهاند، اگر بر ایمان خود ثابت بمانند و استقامت به خرج دهند، خداوند هم ایشان را در دنیا و آخرت بر همان ایمانشان ثابت قدم می کند و اگر مشیّت خدا نباشد، ثبات خودشان سودی نخواهد داشت و از فواید آن بهرهای نمی برند؛ آری همه امور به خدای سبحان بر می گردد.(۱) و به تعبیر دیگر، هر موهبتی سرانجام به ذات پاک او بر می گردد، این #مومنان #راستین ثابت قدم با #تکیه بر لطف #خداوند در برابر هر گونه حادثه ای چون کوه #استقامت می کنند.(۲)
«شیاطین» از هر سو، به وسوسه آنها می پردازند، و با استفاده از زرق و برق های این جهان، سعی در لغزش آنها دارند، اما #خدایشان، آنان را #نگه می دارد.
آیا منظور از آخرت در این آیه همان قبر است؟
در روایات متعددی می خوانیم: خداوند انسان را- هنگام ورود در قبر،در برابر سوالاتی که فرشتگان از هویت او می کنند،- بر خط ایمان ثابت نگه می دارد و این است معنی«يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ».
اکثر مفسران- طبق نقل «طبرسی» در «مجمع البیان» همین تفسیر را پذیرفته اند.
شاید به این علت که سرای آخرت نه جای لغزش است و نه جای عمل، بلکه تنها محل برخورد با نتیجههاست، ولی لحظه فرارسیدن مرگ، و حتی در عالم برزخ، امکان لغزش کم و بیش وجود دارد، ودر همین جاست که لطف خداوند به یاری انسان می شتابد و او حفط کرده و ثابت قدم می دارد.(۳)
منابع:
۱- علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۲, ص ۷۵.
۲- آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۰, ص ۳۸۷.
۳- همان، ص ۳۸۸.
قم المقدسة محمد جواد کریمی،۱۴۰۲/۱/۱۵