هدایت شده از خانه طلاب جوان
🔴 سئوال شهید مطهری از خودش و پاسخ آن: آیا بجای #طلبگی رشته ای دیگری را فرا می گرفتم بهتر بود❓
✴️ خاطره ای خوش و جاوید ✴️
⁉️ يادم هست، در زماني که در قم تحصيل ميکردم، يک روز خودم و تحصيلاتم و راهي را که در زندگي انتخاب کردهام ارزيابي ميکردم؛ با خود انديشيدم که آيا اگر بجاي اين تحصيلات، رشتهاي از تحصيلات جديد را پيش ميگرفتم بهتر بود يا نه؟
⁉️ طبعا با روحيهاي که داشتم و ارزشي که براي ايمان و معارف معنوي قائل بودن اولين چيزي که به ذهنم رسيد اين بود که در آن صورت وضع روحي و معنوي من چه ميشد؟
💠 فکر کردم که الان به اصول #توحيد و #نبوّت و #معاد و #امامت و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوق العاده اينها را عزيز ميدارم؛ آيا اگر يک رشته از علوم طبيعي و يا رياضي يا ادبي را پيش گرفته بودم چه وضعي داشتم؟
🌐 به خودم جواب دادم که اعتقاد به اين اصول و بلکه اساساً روحاني واقعي بودن وابسته به اين نيست که انسان در رشتههاي علوم قديمه تحصيل کند. بسيارند کساني که از اين تحصيلات محرومند و در رشتههاي ديگر تخصص دارند، اما داراي ايماني قوي و نيرومند هستند و عملًا متّقي و پرهيزکار و احياناً حامي و مبلّغ اسلاماند و کم و بيش مطالعات اسلامي هم دارند؛ احياناً ممکن بود من در آن رشتهها بر زمينههايي علمي براي ايمان خود دست مييافتم بهتر از آنچه اکنون دست يافتهام.
✳️ آن ايام، تازه با #حکمت_الهي_اسلامي آشنا شده بودم و آن را نزد استادي ( ظاهرا مقصود #امام_خمینی(ره) است)- که برخلاف اکثريت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً داراي يک سلسله محفوظات نبود، بلکه الهيات اسلامي را واقعا چشيده و عميقترين انديشههاي آن را دريافته بود و با شيرينترين بيان آنها را بازگو ميکرد - ميآموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطرههاي فراموش ناشدني عمر من است.
📚 در آن روزها با همين مسأله که آن ايام با مقدّمات کامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد»را آن طور که يک حکيم درک ميکند درک کرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعي و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل ميديدم، فکر ميکردم که چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يک مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه ميفهمم که ميان اين قاعده قطعي که اشياء را در يک نظام قطعي قرار ميدهد، و ميان اصل «لا مؤثّر في الوجود الّا اللّه»منافاتي نديده آنها را در کنار هم و در آغوش هم جا ميدهم، معني اين جمله را ميفهميدم که «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا»و ميان دو قسمت اين جمله تناقضي نميديدم، «امر بين الامرين»برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب براي اثبات قاعده «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد»فوق العاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛ خلاصه يک #طرح_اساسي در فکرم ريخته شده بود که زمينه حلّ مشکلاتم در يک #جهانبيني گسترده بود؛ در اثر درک اين مطلب و يک سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اصالت معارف اسلامي #اعتقاد پيدا کرده بودم، #معارف_توحيدي_قرآن و #نهج_البلاغه و پارهاي از احاديث و ادعيه پيغمبر اکرم و اهل بيت اطهار را در يک اوج عالي احساس ميکردم.
📕 در اين وقت فکر کردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و فيض محضر اين استاد را درک نميکردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّي و چه از لحاظ معنوي، ممکن بود بهتر از اين باشد که هست، همه آن چيزهايي که اکنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزي که واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين #طرح_فکري بود با نتايجش؛ الآن هم بر همان عقيدهام.
📙 منبع: عدل الهی/ص۹۹
#شهید_مطهری
#طرح_فکری
#خاطره_ای_شیرین
📕📕 خانه طلاب جوان 🔰🔰
@khaneTolab
♦️ اخلاق مدیریت:
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ.
آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمؤمنين خوانند و در تلخىهاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختىهاى زندگى الگوى آنان نگردم؟
#نهج_البلاغه
⚜️⚜️⚜️⚜️
#نهج_البلاغه
▫️وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِي ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ
♦️اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زيرا دشمن گاه نزديک مى شود که غافلگير سازد، بنابراين دورانديشى را به کار گير و در اين مورد خوش بينى را کنار بگذار
✍️اين يک واقعيت است که پيشنهاد صلح از سوى دشمن هميشه صادقانه نيست و نمى توان آن را دليل بر صلح طلبى وى دانست، گرچه بايد پيشنهاد صلح شرافتمندانه را پذيرفت; ولى نبايد به آن دل بست و اطمينان نمود. تاريخ گذشته و معاصر نمونه هاى زيادى از صلح غافلگيرانه را به خاطر دارد.اينکه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «حسن ظن و خوش بينى را در اينجا کنار بگذار» با اينکه اصل در اسلام بر خوش بينى است به سبب آن است که طرف مقابل دشمن است نه دوست.
📘#نامه_53
———————————————
🔊 کانال #محکمات
❇️ @mohkamat
———————————————
⚜️⚜️⚜️⚜️
#نهج_البلاغه
▫️أَيُّهَا النَّاسُ! إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الاَْمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الاَْمَلِ فَيُنْسِي الاْخِرَةَ
♦️ اى مردم همانا بر شما از دو چيز مى ترسم: هوا پرستى و آرزوهاى طولانى. پيروى از خواهش نفس، انسان را از حق باز مى دارد، و آرزوهاى طولانى، آخرت را از ياد مى برد.
✍️همان تمايلات نفس امّاره به لذّات دنيوى در حدّ افراط و بدون قيد و شرط است، به خوبى روشن مى شود که چرا مانع از وصول به حق مى شود، زيرا هوى پرستى حجابى در برابر ديدگان عقل مى افکند که انسان را از مشاهده چهره حق محروم مى سازد، و باطل را که در مسير هوى و هوس او است چنان توجيه مى کند که از هر حقّى قابل قبولتر جلوه کند، و به عکس حقّى را که برخلاف هواى نفس مى باشد چنان تخريب مى کند که از هر باطلى بدتر نمايان مى شود.و امّا آرزوهاى دور و دراز به اين دليل موجب فراموشى آخرت مى شود که تمام نيروهاى انسان را به خود جلب مى کند، و با توجه به اين که نيروى انسان به هر حال محدود است، هنگامى که آن را در مسير آرزوهاى بى پايان سرمايه گذارى کند چيزى براى سرمايه گذارى در طريق آخرت نخواهد داشت
📘#خطبه_42
———————————————
🔊 کانال #محکمات
❇️ @mohkamat
——————————————
⚜️⚜️⚜️⚜️
#نهج_البلاغه
🔰 منْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ. (حکمت ۲۴ نهج البلاغه)
▪️امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: از كفاره هاى گناهان بزرگ، به فرياد رسيدن ستمديدگان و شاد كردن غمگينان است.
🔅 «ملهوف» معناى وسیعى دارد که هر فرد مظلوم و بیچاره اى را شامل مى شود؛ بیمار باشد یا گرفتارِ ظلم و یا فقیر نادار و یا زندانى بى گناه یا گرفتارِ طلبکار.
کسى که به کمک این گونه افراد بشتابد مى تواند عفو الهى را در برابر گناهانى که انجام داده به خود متوجه سازد.
🔅 «مکروب» به هر شخص غمگین گفته مى شود؛ خواه غمش در مصیبت عزیزش باشد یا غم بیمارى یا فقر یا شکست در امر تجارت و یا هر غم دیگر.
🔅 «تنفیس» همان زدودن غم است. در جایى که ممکن است عامل غم برطرف شود زدودنش از این طریق خواهد بود؛ مانند کم کردن فقر از طریق کمک مالى و آنجا که نمى توان عامل آن را برطرف کرد مى توان از طریق تسلى دادن، غم و اندوه را سبک نمود مانند کسى که عزیزش را از دست داده با تسلیت گفتن و دلدارى دادن به وسیله دوستان، غم و اندوهش کاهش مى یابد یا برطرف مى شود یا با اعلام بیزاری از ظالم، مظلوم را تسلی دادن اینها همه مصداق تنفیس است.
🔅 در یک جمله کمک هاى مردمى در اسلام به هر شکل و به هر صورت اهمیت فوق العاده اى دارد؛ هم موجب برکت در زندگى و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم کفاره گناهان است.
📘#حکمت_24
———————————————
🔊 کانال #محکمات
❇️ @mohkamat
———————————————
⚜️⚜️⚜️⚜️
#نهج_البلاغه
🔅 بخشی از نامه امام علی عليه السّلام به فرزندش امام حسن عليه السّلام وقتى از جنگ صفين باز مى گشت و به سرزمين «حاضرين» رسيده بود در سال 38 هجرى
🔰 و دَعِ الْقَوْلَ فِيمَا لَا تَعْرِفُ وَ الْخِطَابَ فِيمَا لَمْ تُكَلَّفْ وَ أَمْسِكْ عَنْ طَرِيقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلَالَتَهُ فَإِنَّ الْكَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلَالِ خَيْرٌ مِنْ رُكُوبِ الْأَهْوَالِ.
▪️ و آنچه نمى دانى مگو، و آنچه بر تو لازم نيست بر زبان نياور، و در جادّه اى كه از گمراهى آن مى ترسى قدم مگذار، زيرا خوددارى به هنگام سرگردانى و گمراهى، بهتر از سقوط در تباهى هاست.
📘 #نامه_31
———————————————
🔊 کانال #محکمات
❇️ @mohkamat
———————————————
⚜️⚜️⚜️⚜️
#نهج_البلاغه
🔰 در حکمت ۳۱ نهج البلاغه، امام علی علیهالسلام پایههای ایمان را اینگونه برای ما ترسیم کردهاند:
ایمان بر چهار ستون استوار است؛ صبر، یقین، عدل و جهاد.
🔹 صبر شاخههایی دارد: اشتیاق، ترس، زهد و انتظار.
🔹 یقین پایه گرفته از: بصیرت عمیق، درک حکیمانه، پند گرفتن از حوادث، و پیمودن راه درست نیکان.
🔹 عدل در سایهی: اندیشهی ژرف، دانش استوار، فهم نیکو و استواری در صبر معنا مییابد.
🔹 جهاد نیز با: امر به معروف، نهی از منکر، صداقت در هر شرایط، و دشمنی با فاسقان، به کمال میرسد.
🌿 این حکمت راهی برای ساختن ایمانی محکم و زندگی هدفمند است؛ مسیری از درون به سوی نور...
بیایید با هم این ستونهای استوار را در جان و عمل خود زنده کنیم.
📘 #حکمت_31
———————————————
🔊 کانال #محکمات
❇️ @mohkamat
———————————————