eitaa logo
محکمات
342 دنبال‌کننده
439 عکس
156 ویدیو
28 فایل
🔺نکات ناب از منظومه معارف اسلامی به انتخاب حجه‌الاسلام حریزاوی 🔺ارتباط با مدیر کانال @ADMIN_Harizavi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانه طلاب جوان
📚 به کتب فارابی، سهروردی، بوعلی و محی الدین ابن عربی مراجعه کنید 📚 📘 اگر جنابعالی(گورباچف) میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلاسفۀ غرب در این زمینه، به نوشته‌های و رحمة‌اللّه‌‌علیهما ـ در مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتاب‌های ـ رحمة‌اللّه‌‌علیه ـ در مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صِرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودیِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیدۀ حسی است. و از اساتید بزرگ بخواهید تا به ـ رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه و حشره اللّه‌ مع النبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده، و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد. ❇️ دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب عرفا و بخصوص نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد. 🔈۱۳۶۷/۱۰/۱١ 💠💠 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
Ⓜ️ داشتن نصاب علمی، ! 🔴ملا و باسواد نباشیم نخواهیم بود😱 🔵علت اثر گذاری ملابودن ایشان بود 🔻 اگر می‌خواهید افکارتان، پیشنهادهایتان، خصوصیّات برجسته‌ای که روحیّه‌ی شما بحمدالله از آن برخوردار است، در جامعه تأثیر بگذارد، باید باشید، باید درس بخوانید، باید باشید. درس را جدّی بگیرید؛ 🔹 نگویید حالا دنیا دارد براساس پیشرفتهای فنّی و فنّاوری و مانند اینها اداره میشود، ما نشسته‌ایم داریم مثلاً فرض کنید میخوانیم یا فرض کنید میخوانیم! نه، این منطق مظفّر را باید بخوانید؛ این کتاب نحو را یا کتاب صرف را به‌عنوان مقدّمه باید بخوانید؛ این کتاب فقه را و کتاب اصول را باید بخوانید تا بتوانید به‌عنوان یک روحانی -که حالا عرض خواهم کرد روحانی یعنی چه- اثرگذار باشید. باید درس خواند. 🔺 ما در بین روحانیّون کسانی را داشتیم که ازلحاظ مبارزه چیزی کم نداشتند، امّا ازلحاظ علمی، نصاب لازم را نداشتند؛ اینها نتوانستند تأثیر قابل توجّهی در پیشرفت این مبارزه یا در ایجاد این حرکت عظیم بگذارند.😳 آن کسی توانست که -مثل امام- در حدّ نصاب کامل بود . ۱۳۹۶/۰۶/۰۶⏰ Ⓜ️🕌مطالب مجمع جهانی ✌️ Ⓜ️🕌 @masjedetarazz 👈
✳ تمام عرفان در مناجات شعبانیه است امام خمینی (ره): 📌 من ندیده‌ام در ادعیه، دعایی را که گفته شده باشد همه‌ی امام‌ها این دعا را می‌خواندند. در ، این هست؛ اما من یادم نیست که در یک دعای دیگری دیده باشم که همه‌ی ائمه این را می‌خواندند. این برای این است که شما را، همه را مهیا کند برای ضیافة الله... 🔸 اگر نبود در ادعیه الّا دعای مناجات شعبانیه، کافی بود برای این که امامان ما، امامان به حق‌اند؛ آن‌هایی که این دعا را انشاء کردند و تعقیب کردند. تمام این مسائلی که عرفا در طول کتاب‌های طولانی خودشان، یا خودشان می‌گویند، در چند کلمه‌ی مناجات شعبانیه هست؛ بلکه عرفای صدر اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایی که در اسلام وارد شده است، از این‌ها استفاده کرده‌اند... 👤 (ره) 📚 ، ج۳۱، ص ۱۳
💢آن روز کجا بودند؟ 🔹 امام خمینی (ره): مستضعفین بودند که دنبال انبیا بودند، دنبال علما بودند، دنبال اولیا بودند. نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت. مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند. آنهایی که امروز برای استفاده نامشروع می‌خواهند سر این سفره بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را می‌دادند؟ صحیفه امام؛ ج7؛ ص327 | قم؛ 26 اردیبهشت 1358 @sahifeh_noor
هدایت شده از خانه طلاب جوان
🌀 فقیه هم باید جنگجو باشد و هم فقهش را از دست ندهد/ نگویید درس هیچی! درس همه چیز است/ باید فقیه و انسان مهذب شوید 🌀 🔴 اسلام است. قرآن همه چیز است. قرآن «انسانْ درستْ کن» است، کتاب‏‎ ‎‏انسان سازی است. 💠 قرآن همه چیز دارد: دارد، دارد، دارد، همه چیز‏‎ ‎‏دارد. انسان همه چیز است و باید همۀ احتیاجاتش را تأمین بکند. انسان یک‏‎ ‎‏اعجوبه ای است که است، و قرآن یک اعجوبه ای است که ادارۀ انسان را به همۀ‏‎ ‎‏اقشار می کند. در عین حالی که درست می کند، درست می کند، ‏‎ ‎‏درست می کند، درست می کند، درست می کند. فقیه باید هم‏‎ ‎‏باشد؛ فقیه باید باشد، ولی فقیه هم باشد و را از دست ندهد.‏ ‏‏‏‏ ❌ اینطور نباشد که حالا بگویید که حالا که وقت نهضت است دیگر ! این‏‎ ‎‏غلط است. ؛ علم همۀ جهات است. ⚔ حضرت امیر برای شمشیر‏‎ ‎‏می زد، برای شمشیر می زد، برای شمشیر می زد. ⛔️ خیال نکنید که حالا که ما‏‎ ‎‏وارد شدیم در ، دیگر نباید وارد به بشویم. شما که جوانید‏‎ ‎‏باید ایجاد کنید، فقاهت در خودتان ایجاد کنید؛ باید بشوید، فقیه، از او کار‏‎ ‎‏می آید اما ، ، ، . همه باید اخلاق‏‎ ‎‏خودشان را تهذیب کنند، همه باید جهاد با نفس بکنند لکن شماها هستید. شمایی‏‎ ‎‏که جندالله هستید باید به امر خدا ‏‏[‏‏عمل کنید‏‏]‏‏؛ «جندالله » معنایش این است که به امر خدا‏‎ ‎‏باید عمل بکنند، به فرمان او. همان طور که جندی به فرمان سرلشکرش، به فرمان‏‎ ‎‏سپهبدش عمل می کند، شما جندالله هستید به فرمان او باید عمل کنید. اگر چنانچه از‏‎ ‎‏فرمان او تخطی بکنید، جندالله نیستید؛ هر مقداری که نازل شد: یا جندالله یا جُندِ شیطان.‏‎ ‎‏اگر دنیا مَطمَح نظر‏‎ شماست جندالشیطان، اگر حق تعالی مطمح نظر شماست جندالله. 📖 صحیفه امام/ج۶/ص۲۸۶ 🔴🔴 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ⃣ 🔰گفتیم همه چیز است و این اسماء از اوست. همچنین اسم در مسمای خود(ذات) فانی است. ما خیال می کنیم که استقلالی داریم اما واقعیت این است که اگر در یک آن، آن شعاع وجودی که سبب ظهور و تجلی موجودات توسط حق تعالی شده، برداشته شود و آن تجلی حضور نداشته باشد، تمام موجودات لاشئ شده و به حالت اولشان برمی گردند. زیرا همه عالم با تجلی حق تعالی وجود پیدا کرده است. و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی است. لذا الله نورالسموات و الارض . خداوند آسمان ها و زمین است. این نور ظهوری دارد. انسان، حیوانات و همه موجودات ظهورات این نور هستند. پس همه موجودات هستند. می گوییم الله نور السموات و الارض زیرا وجود آسمان ها و زمین که نور هستند، از خداست. و این نور آنقدر در ذات الهی فانی است که می گوییم [الله نور السموات و الارض] نه [الله یُنَوِّر السماوات] زیرا در عبارت دوم، یک مفهوم جدایی میان خدا و موجودات نهفته است؛ در حالیکه گفتیم هیچ استقلالی میان موجودات و خداوند وجود ندارد. استقلال یعنی اینکه یک موجود، دیگر ممکن نباشد و واجب شود. در حالیکه تنها وجود واجب، ذات حق تعالی است. بنابراین از این جهت که می فرماید: به اسم الله قل هو الله احد ، معنی اش آن نیست که بگو بسم الله الرحمن الرحیم؛ بلکه بدین معناست که . یعنی گفتنت هم با است. نتیجه آن که چون همه ی امور و همه چیزها از اوست، و هیچ موجودی از خودش چیزی ندارد، پس حمدی که می کنیم و می کنند، به سبب اسم الله است. و از این جهت فرموده: . 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰 جلوه حق تعالی است و و از جلوه های این جلوه است. با رحمت و با رحمانیت، همه موجودات را ایجاد کرده است. این است. اصلا وجود، است. حتی آن وجودی که به موجودات شریر اعطا شده نیز باز رحمت است؛ ای که همه موجودات را تحت پوشش خود دارد. لذا همه موجودات عین رحمت هستند یعنی خودشان رحمتند. و بسم الله، جلوه است به تمام معنا؛ مقامی است که جلوه را به تمام معنا بروز می دهد. البته خود این اسم باز جلوه است؛ زیرا خود ذات حق تعالی اسم ندارد:((لا اسم له و لا رسم)). و به میزان ظهور رحمانیت، اسم الله و اسم رحمان و اسم رحیم، بهره ای از کمال را دارند. و علت آن که و را ذکر نموده از آن جهت است که صفت و بالذات هستند و سایر صفات، تبعی اند. پس از آن اوست، به اسمِ الله و به اسم رحمان و هر حمد و ستایشی که باشد، به او واقع می شود. گاهی انسان می گوید فلان انسان چه فیلسوف خوبی است. یا فلان غذا بسیار لذید بود. انسان خودش نمی داند اما در ضمن این حرکات خدا را حمد می کند. زیرا آن انسان فیلسوف از خودش هیچ ندارد و هر چه هست، جلوه اوست. آنچه هم ادراک کرده با عقلی ادراک کرده که جلوه اوست. خود ادراک جلوه اوست. در حقیقت هیچ حمدی برای غیر خدا واقع نمی شود. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣ 🔰ما عرض کردیم یکی از احتمالات این است که الله ای که در هر سوره هست، متعلق به خود آن سوره است. مانند سوره که می گوییم ، الحمدلله... . یعنی این به اسم خدا واقع می شود. بر این مبنا که الله در سوره حمد متعلق به ((حمد)) است، باید دید حمد برای چه اسمی صورت گرفته است؟ در خصوص معنای دو احتمال وجود دارد: 🔹 احتمال اول آن است که منظور از ((الحمد)) تمام مصادیق حمد باشد؛ یعنی حمد از هر حامدی. هر حامدی که می گوید، به واسطه ی اسم الله، را می گوید. یعنی گوینده، خودش اسم است و همه اعضا و جوارحش هم از اسماء هستند. به بیان دیگر، چون انسان است، حمدی که می کند هم به واسطه ی اسم الله صورت گرفته است‌. از این جهت، در عین حالی که ظهور اسماءالله است، خودش هم از اسماءالله است. بر مبنای توضیحات بالا، گفته می شود که الف و لام در ((الحمد))، الف و لام استغراق است(یعنی الف و لامی که برای نشان دادن فراگیر بودن و شمول یک چیز به کار می رود). به این معنا که هر حمدی از هر حامدی تحقق پیدا می کند، به وسیله ((اسم الله)) تحقق پیدا می کند و اسم الله هم همان شخص حمدکننده است. با فرض معنای فوق، وقتی شما از خط خوب یک شخص یا زیبایی یک گل تعریف می کنید، باز هم در حال خدا هستید. زیرا گفته شد در عالم هیچ جمالی نیست جز جمال او و اگر این جلوه را از موجودات بگیرند چیزی از آنها باقی نمی ماند. 🔹 حتمال دوم آن است که الف و لام، استغراق نباشد که شامل کثیر افراد باشد. در اینجا منظور از ((الحمد)) حمد بی تعیّن و حمد مطلق است. روی این احتمال، حمدهای ما عکس حمد اول می شود و دیگر برای او واقع نمی شود. زیرا او نامحدود است و فقط خودش می تواند خودش را کند و موجودات محدود قادر به او نخواهند بود زیرا حمدشان مقید است در حالیکه وجود حق تعالی مطلق و بدون تعیّن است. طبق این احتمال معنای هم فرق خواهد کرد و دیگر به این معنا نیست که شما اسمید و آن هم اسم است. بلکه آن، اسم الله و ظهور مطلق است و با آن اسم، واقع می شود. 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔹وقتی فرمود ، یعنی تمام اقسام حمد و تمام حیثیت و ویژگی از خداست، مال اوست، همین یک کلمه باور اگر آمد، تمام شرک ها از قلب انسان می ریزد. آن که می گوید که من از اول تا آخر عمر هیچ شرک نیاورده ام، برای این است که این را وجدان کرده، واجد این مسئله است، این را به حسب وجدانش آورده است. بافته نیست، یافته است‌. 🔹براهین اینقدر نمی تواند هنر داشته باشد؛ خوب است، نمی گویم برهان خوب نیست، برهان باید باشد؛ اما وسیله است. برهان وسیله ی این است که شما به حسب عقلتان یک مسئله ای را درک کنید و با مجاهده، به آن ایمان بیاورید. 🔹 ، وسیله است، خودش مطلوب نیست. وسیله است برای اینکه شما معارف و مسائل را با برهان به عقلتان برسانید، هنرش همینقدر است. پای استدلالیان چوبین بود ، مقصود همین است که چوب است، پای چوبی است. آنکه انسان را می تواند راه ببرد، انسان حقیقتاً با آن می تواند راه برود، عبارت از آن پایی است که انسان با آن را ببیند، عبارت از آن است که در قلب وارد می شود، و وجدان ذوقی است که انسان می کند و ایمان می آورد. این هم یک مرتبه است و مرتبه بالاتر دارد. 🔹و امیدوارم که ان شاءالله ما فقط قرآن و تفسیر نخوانیم و مسائل باورمان بیاید. قرآن کتابی است که می خواهد آدم درست کند و موجودی را بسازد. یک موجودی را که خودش ایجاد کرده است و با ایجاد کرده، با . می خواهد از این مرتبه ی ناقصی که هست او را برساند به مرتبه ای که لایق اوست؛ و قرآن برای همین آمده است؛ همه ی انبیاء هم برای این آمده اند که دست انسان را بگیرند و از این چاه عمیقی که در آن افتاده است (آن چاهی که از همه عمیق تر است، چاه نفسانیت است) در آورند و جلوه ی حق را به او نشان دهند، تا اینکه همه چیز را نسیان کند؛ و خداوند ان شاءالله نصیب همه ی ما بکند. 🔘 تفسیر سوره حمد 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔 @b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔰اولیا نمی توانند مشاهدات خودشان را برای مردم بیان کنند، قرآن هم نازل شده، متنزل شده است، رسیده است به جایی که با این مردم دربند و در چاه ضلالت، مخاطبه کند. دست و زبان پیغمبر اکرم هم بسته است، نمی توانند آن را که واقعیت است برسانند مگر اینکه تنزل بدهند. قرآن مراتب دارد، هفت بطن یا هفتاد بطن از برای قرآن است؛ از این بطون تنزل کرده است تا رسیده است به جایی که با ما می خواهد صحبت کند. خدا خودش را با شتر معرفی می کند:‏‏ ((افَلا یَنظُرُونَ الَی الابِلِ کَیفَ خُلِقَت))‏‏؛‏ ‎و این برای ما تاسف آور است که به همین موجودات نازل: به شمس، به سماء، به ارض، به خود آدم، بخواهیم به خدا معرفت پیدا کنیم. زبان انبیا عقده داشته:‏‏ رَبِّ اشرَح لِی صَدرِی، وَ یَسِّر لِی امرِی، وَ احلُل عُقدَةً مِن لِسانِی ‏‏؛‏‎ عقده ها در زبانشان، نه در قلبشان بوده است. نمی توانستند آنچه یافته اند آن طور که یافته اند بگویند، گفتنی نبوده است. از این جهت با مثال و با نظایر می خواستند چیزی به ما بفهمانند.‏ 🔰‏‏خوب وقتی که خدا با شتر معرفی بشود، معلوم است که مرتبه ما چه مرتبه ای است، مرتبه همان حیوان است؛ و معرفتی که ما از آن پیدا می کنیم چه معرفتی است، یک چیز بسیار ناقص است.‏ ‏‏آن جایی هم که گاهی مطلبی ذکر می شود راجع به انبیا:‏‏ ((فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً‏‏))، موسی بعد از اینکه تحت ربوبیّت ‏ حق تعالی واقع شد و از این منازل گذشت، آن وقت عرض کرد:‏‏ ((ارِنِی انظُر الَیکَ)) ‏‏؛ به من خودت را ارائه بده. ارائه بده، یعنی من با چشمم ببینمت؟! ‏‏اینکه از یک نبی بزرگی صادر نمی شود، آن نحو ارائه و آن نحو رویتی که مناسب با مرئی و رائی باشد که دست ما به آن نمی رسد. در عین حالی که به آنجا رسیده بود که متکلم بود، با خدا تکلم می کرد، عرض کرد: ((رَبِّ ارِنِی انظُر الَیکَ)) ‏‏؛ جواب آمد که: ((لَن تَرانِی)) ‏‏؛ یعنی- محتملًا- تا موسی هستی، رویت نمی شود، تا تو هستی نمی شود ؛ لکن مایوسش نکرد؛ ارجاعش کرد به اینکه:‏‏ ((انظُر الَی الجَبَلِ)) ‏‏. این «جبل» چیست؟ این جبلی که تجلی حق بر موسی نمی شود و بر آن می شود، این «جبل طور» است. آیا این تجلی، یک تجلی بود که اگر آن روز مردم در کوه طور بودند، آن را می دیدند؟‏ ‏‏آیا مثل رویت شمس بود؟ این ((وَ لکِنِ انظُر الَی الجَبَلِ)) ‏‏، وعده ملاقات است؛ نمی بینی ‏‏((وَ لکِنِ انظُر الَی الجَبَلِ فَانِ استَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوفَ تَرانِی)) ‏‏. محتمل است که در «استَقَرَّ عَلی مَکانِهِ» مراد، این جبل باشد؛ این جبل محتمل است که همان انانیّت، نفس موسی بوده باشد که باز بقایا داشته است، با همان تجلی جبل را «دک» کرد، به هم زد اوضاع انانیّت را، و موسی به مقام موت رسید:‏‏ ((خَرَّ مُوسی صَعِقاً‏‏)). 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔰ما بخواهیم یاد بگیریم قرآن را، باید چه بکنیم؟ این مسائل به آن معنا تعلیم و تعلمی نیست.‏ ‏‏ما وقتی بخواهیم قرآن را نگاه کنیم و همین تفاسیری که متعارف است نگاه کنیم، بعضیشان به این معانی اشاره دارند؛ همین تعلیم و تعلم با کر و کورهاست. قرآن همه مسائل را دارد؛ لکن آن کسی که ادراک می کند ((انَّما یَعرِفُ القُرآنَ مَن خُوطِبَ بِهِ)) است. قرآن را آنکه مخاطبش است می فهمد؛ و معلوم است آن کسی که «مَن خُوطِبَ بِهِ» است و قرآن را می فهمد، آن مرتبه ای از قرآن است که:‏‏ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الامِینُ ‏‏، «نَزَلَ عَلی قَلبِهِ» این را غیر از خود او نمی تواند مشاهده کند. قضیه، قضیه ادراک عقلی نیست، قدم نیست، قضیه است، آن هم «». مشاهده با چشم نیست، مشاهده با نیست، مشاهده با عقل نیست، با قلب نیست. آن قلبی که قلب عالم است، قلب نبی، مشاهده با اوست ، دریافته، لکن نمی تواند بیان کند؛ مگر در لفافه امثله و الفاظ، به یک آدمی که کور است چطور شما می توانید بفهمانید که نور چیست؟ با چه زبانی، با چه حرفی؟ جز این است که می گویی نور یک چیزی است که روشن می کند؟ آدمی که ندیده است نور را، چطور آن کسی که نور را دیده می تواند به او افهام کند؟ جز اینکه عقده در لسانش هست؛ و این عقده برای این است که طرف، عقده در گوشش است؛ آن عقده ای که در لسان ‏انبیا بود، پیغمبر اکرم عقده اش از همه بیشتر بود، برای اینکه آنچه او یافته بود، آنچه از قرآن در قلب او نازل شده بود، برای چه کسی بیان بکند، مگر آنکه رسیده باشد به مقام ‌تامه. شاید یکی از معانی ((ما اوذِیَ نَبِیٌّ مِثلَ ما اوذیتُ)) -اگر وارد شده باشد از رسول الله- این باشد که یک آدمی که آنچه را باید برساند نتواند برساند؛ آنکه کسی را نیابد که به او آنچه یافته بگوید، تاثر دارد. خصوصاً آنچه که او یافته بود، فوق همه آنها بود که سایرین یافته بودند؛ و کسی که یافته است اموری را و میل دارد همه بیابند، و نتواند برساند، تاثرش چقدر است؟ جز مجهولات چیزی نیست.‏ 🔰العِلمُ هُوَ الحِجَابُ الاکبَرُ ؛ یک حجاب بزرگ همین علم است؛ سرگرم می کند انسان را به همین مفاهیم کلیه عقلیه، و از راه بازش می دارد.‏ ‏‏حجاب است برای اولیا؛ و هر چه علم زیادتر بشود، حجاب غلیظتر می شود. عُلقه انسان به همان علمی که دارد است که گاهی هم عالم خیال می کند همه اش همین است. انسان از باب اینکه خودخواه هست، مگر اینکه از این جلد بیرون برود، هر علمی را که یافته است، ادراک کرده و خوانده، همه کمالات را منحصر به آن می داند. فقیه خیال می کند غیر فقه چیز دیگر نیست در عالم؛ عارف هم خیال می کند غیر عرفان چیزی نیست؛ فیلسوف هم خیال می کند غیر فلسفه چیزی نیست؛ مهندس هم خیال می کند غیر هندسه چیزی نیست. حالا یا علم را فقط عبارت از آن ‏می دانند که با مشاهده و با تجربه و این ها باشد، این را علم می دانند، ما بقی را دیگر علم نمی دانند. این حجاب بزرگی است برای همه.‏ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔰حجابهای زیادی هست که غلیظتر از همه، همین *حجاب علم* است؛ یعنی آنچه باید با آن راه را پیدا کند، همان مانع بشود؛ علمی که باید انسان را هدایت کند، مانع از هدایت بشود؛ و علمهای رسمی همه همین طورند که انسان را از آنچه باید باشد، محجوب می کنند؛ خودخواهی می آورند.‏ ‏‏وقتی علم در یک *قلب غیر مهذب* وارد بشود، انسان را به عقب می برد. هر چه انباشته تر باشد، مصائبش زیادتر است. وقتی یک زمین شوره زار یا سنگلاخ باشد، هر چه تخم در آن بکارند نتیجه نمی دهد. یک زمین شوره زار، قلب محجوب، غیر مهذب، قلبی که از اسم خدا هم می ترسد، بی حاصل است. بعضیها از مسائل فلسفی- با اینکه فلسفه یک علم رسمی است- چنان رم می کنند که خیال می کنند یک ماری است. فیلسوف هم از عرفان آن طور رم می کند. عارف هم همین طور است، تا بالاتر ...‏ 🔰‏‏همه علوم رسمی «سر به سر قیل است و قال».‏‎ و من نمی دانم ما کی می توانیم لا اقل آن طور خودمان را مهذب کنیم که این علوم رسمی خیلی مانعمان نشود؛ از خدا مانعمان نشود، از ذکر الله مانعمان نشود. این هم خودش یک مساله ای است. اشتغال به علم، اسباب این نشود که از خدا غافل بشویم؛ اشتغال به علم، اسباب این نشود که یک غرور پیدا بشود که ما را از مبدا کمال دور کند. این غروری که در ملاها هست، چه آنهایی که علوم مادی و طبیعی دارند و چه آنهایی که علوم شرعی دارند یا علوم عقلی دارند. این، اگر قلب مهذب نباشد، یک غروری می آورد؛ همان غروری که انسان را از خدا به کلی بازمی دارد.‏ ‏‏وقتی مشغول مطالعه است، غرق در مطالعه است، وقتی مشغول نماز است، پیشِ نماز نیست. یکی از دوستان ما بود- خدا رحمتش کند- می گفت که: یادم نیست بگذار بایستم نماز، یادم بیاید. کانّه انسان وقتی وارد می شود به نماز، توی نماز نیست، اصلًا به خدا توجه ندارد، قلبش آنجا نیست، قلبش جای دیگر است؛ شاید فکر این باشد که مساله علمی را حل کند. این علمی که مقدمه برای رسیدن به مقصود است، انسان را از مقصود بازدارد. علم شرعی است، علم تفسیر است، علم توحید است، لکن در قلب غیر مهیا، غیر مهذب، علم توحید هم یک غل و بندی است که نمی گذارد، مانع می شود، علوم شرعی هم همین طورند، این ها همه وسیله اند. 🔰علوم شرعی، مسائل شرعیه یک وسایلی هستند، آنها وسایل عمل هستند، عمل هم وسیله است. همه برای یک مقصدند، همه برای اینند که بیدار بشود این نفس، از این حجابهایی که همه برای ما ظلمانی است، از این ظلمتها بیرون برود، بعد برسد به *حجابهای نورانی* . مثل اینکه چنین تعبیری هست که:‏‏ ‏‏((انَّ لله سَبعینَ الفَ حِجابٍ مِن نُورٍ))، یعنی همانا برای خداوند هفتاد هزار حجاب از نور و ظلمت است؛ همین طور نه فقط «مِن ظُلُماتٍ»، بلکه آنها هم که نور هستند، باز حجاب هستند. ما هنوز از حجابهای ظلمانی بیرون نرفته ایم، ما توی حجابها می لولیم و تا آخر هم معلوم نیست چه خواهد شد؟! 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
♨️ با هر تعب‏‎ ‎‏و زحمتی است حالات خود را اصلاح کن و شرایط روحیّۀ نماز اهل معرفت را‏‎ ‎‏تحصیل کن. 🖊 (ره): ✨اکتفا نمودن به صورت نماز و قشر‏‎ ‎‏آن و محروم ماندن از برکات و کمالات باطنیّۀ آن، که موجب سعادات ابدیّه‏‎ ‎‏بلکه باعث جوار ربّ العزّة و مرقاة عروج به مقام وصول به وصال محبوب‏‎ ‎‏مطلق  ـ که غایت آمال اولیاء و منتهای آرزوی اصحاب معرفت و ارباب قلوب‏‎ ‎‏بلکه قرّة العین سیّد رسل صلّی اللّه علیه و آله است،‏ از اعلا مراتب خسران‏‎ ‎‏و زیان کاری است که پس از خروج از این نشأه و ورود در محاسبۀ الهیّه موجب‏‎ ‎‏حسرت‌هایی است که عقل ما از ادراک آن عاجز است. ✨ما تا در حجاب عالم‏‎ ‎‏ملک و خدر طبیعت هستیم از آن عالم نمی توانیم ادراکی نماییم و دستی از‏‎ ‎‏دور بر آتش داریم. کدام حسرت و ندامت و زیان و خسارت بالاتر از آن است‏‎ ‎‏که چیزی که وسیلۀ کمال و سعادت انسان و دوای درد نقایص قلبیّه است و در‏‎ ‎‏حقیقت صورت کمالیّۀ انسانیّه است، ما پس از چهل پنجاه سال تعب در راه‏‎ ‎‏آن از آن به هیچ وجه استفادۀ روحیّه نکرده سهل است مایۀ کدورت قلبیّه و‏‎ ‎‏حجابهای ظلمانیّه شود، و آنچه قرّة العین رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و‏‎ ‎‏سلم است موجب ضعف بصیرت ما گردد ‏‏یا حَسْرَتی علَیٰ مٰا فَرَّطْتُ فی جَنْبِ‏‎ ‎‏اللّه.‎ ✨پس ای عزیز، دامن همّت به کمر زن و دست طلب بگشای و با هر تعب‏‎ ‎‏و زحمتی است حالات خود را اصلاح کن و شرایط روحیّۀ نماز اهل معرفت را‏‎ ‎‏تحصیل کن؛ و از این معجون الهی که با کشف تامّ محمدی صلّی اللّه علیه و‏‎ ‎‏آله برای درمان تمام دردها و نقصهای نفوس فراهم آمده استفاده کن؛ و خود را‏‎ ‎تا مجال است از این منزلگاه ظلمت و حسرت و ندامت و چاه عمیق بُعد از‏‎ ‎‏ساحت مقدس ربوبیّت جلّ و علا کوچ ده و مستخلص کن و به معراج وصال و‏‎ ‎‏قرب کمالْ خود را برسان؛ که اگر این وسیله از دست رفت وسایل دیگر منقطع‏‎ ‎‏است: ‏‏اِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مٰا سِوٰاها؛ وَ إنْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها 🌻🌷
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔰حب دنیا، مبدا همه چیز است :((حُبُّ الدُّنیا رَاسُ کُلِّ خَطیئَةٍ)).‏‎ مبدا‏ همه خطایا همین است. حب دنیا، گاهی وقتها انسان را به آنجا می رساند که اگر موحد هم هست، لکن اگر اعتقادش باشد که خدا از او دنیا را گرفته، در قلبش کدورتی حاصل می شود، یک بغضی حاصل می شود.‏ ‏‏گفته شده است آن آخری که انسان می خواهد ارتحال کند از این عالم، می آیند شیاطینی که می خواهند نگذارند این آدم، موحد از این عالم بیرون برود، می آورند جلوی رویش چیزهایی را که دوست دارد. طلبه مثلًا کتاب دوست دارد، کتابش را می آورند می گویند که ما آتش می زنیم، برگرد از این عقیده ای که داری و الّا این ها را آتش می زنیم. آنکه علاقه به فرزند دارد، آنکه علاقه به چیز دیگر دارد همین طور است.‏ ‏‏خیال نکنید که اهل دنیا عبارت از آنهایند که مثلًا کاخ ‏‎دارند؛ ممکن است یک نفر خیلی هم کاخ داشته باشد، اهل دنیا نباشد، یک طلبه ای یک کتاب داشته باشد، اهل دنیا باشد، علاقه داشته باشد. میزان است؛ میزان دنیا، آن علایقی است که انسان به این اشیاء دارد؛ و این علایق ممکن است آن دم آخر که انسان ببیند دارد از علایقش جدا می شود، دشمنی بیاورد با خدا؛ دشمن خدا بشود و از این عالم برود.‏ 🔰علایق را باید کم بکنیم؛ علاقه ها باید کم بشود ، طبیعتاً ما از اینجا می رویم؛ و علی ایّ حال چه علاقه قلبی به چیزی داشته باشیم یا نداشته باشیم، فرقی به حال ما نمی کند. شما فرض کنید که علاقه داشته باشید به این کتابتان یا نداشته باشید، کتاب مال شماست؛ از آن هم استفاده می کنید. علاقه ‏داشته باشید به این خانه یا نداشته باشید، این خانه مال شماست، استفاده هم می کنید. علاقه را کم کنید، علاقه را تا می توانید از بین ببرید. آنکه انسان را گرفتار می کند، این علاقه ای است که انسان دارد، آن هم از است، مبدا همان حبّ نفس است. ، ، ، یک دردی است که انسان را به هلاکت می رساند.‏ ‏‏حبّ مسند، حبّ مسجد، همه این ها دنیاست، علایق دنیاست؛ حجابهایی است که «بَعضُها فَوقَ بَعضٍ». دائم ننشینیم و بگوییم آنهایی که دارای کذا و کذا هستند چنین و چنانند. ببینید خودتان در آن حدی که هستید چطورید؛ علاقه شما به آن چیزی که دارید چقدر قوّت دارد، و روی این علاقه هست شما به او ایراد می گیرید.‏ 🔰اگر این حبّ نفس و خودخواهی نباشد، انسان از دیگران عیب نمی گیرد . این عیب گیریهایی که بعضی از ما نسبت به دیگران می کنیم، همه اش برای این است که ما خودمان را- برای آن حبّ نفسی که داریم- خیلی مهذب و صحیح و آدم کامل می دانیم و دیگران را معیوب می دانیم و به عیبشان ایراد می گیریم. ما که داریم در جامعه نمایش می دهیم که ما برای خدا درس می خوانیم، درس شریعت می خوانیم، چون درس شریعت می خوانیم، پس از جند الله هستیم و اسم خودمان را جند الله گذاشته ایم، *ما آن طوری که ظواهرمان هست، هستیم؟* همین مقدارِ خیلی نازل، که این ظواهر با باطن همگام باشند، نه منافی باشند، ظاهر یک جور و باطن یک جور. مگر نفاق غیر از این است؟‏ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣1⃣ 🔰اینکه خیال کردند که این علوم معنوی، مردم را از فعالیت بازمی دارند، این اشتباه است؛ همان آدمی که این علوم معنوی را به مردم یاد می داد و کسی هم مثل او بعد از رسول الله حقایق را نمی دانست، همان روزی که با او بیعت کردند- به حسب تاریخ- کلنگش را برداشت، رفت سراغ فعالیتش، منافات با هم ندارد. اینهایی که به خیال خودشان از دعا و ذکر و امثال این ها مردم را پرهیز می دهند که بچسبند این مردم به دنیا، این ها هم نمی دانند قصه چیست، این ها نمی دانند که همین دعا و همین چیزها آدم را می سازد، به طوری که با دنیا هم آن طوری که باید با آن رفتار کند، می کند.‏ #‏‏عدل را همین انبیایی که همه مصائب برای آنها بود و اهل ذکر و فکر و همه چیز بودند، در دنیا اقامه کردند، به ضد ستمگرها قیام کردند؛ همان - سلام الله علیه- قیام کرد که دعای یوم العرفه اش را می بینید چیست. همان دعاها مبدا این طور مسائل می شود، همان توجهات به خدا. این ادعیه انسان را متوجه می کند به . اگر انسان درست بخواند، همان توجه به مبدا غیبی موجب این می شود که انسان علایقش به خودش کم بشود؛ و این نه مانع از فعالیت است؛ خیر، این فعالیت هم می آورد، لکن فعالیت برای خودش نیست. می فهمد که باید فعالیت کند برای بندگان خدا؛ خدمت به خداست.‏ 🔰‏‏اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد می کنند، برای این است که نمی دانند، جاهلند، بیچاره اند؛ نمی دانند که این کتب ادعیه چطور انسان می سازد.‏ ‏‏این دعاهایی که از ائمه ما وارد شده است، مثل ، مثل ، ‌حضرت‌سیدالشهدا- سلام الله علیه- ، این ها چطور انسان درست می کنند. همان که آن دعای شعبانیه را می خواند، شمشیر‏ هم می کشد. در روایت است که همه ائمه دعای شعبانیه می خواندند.‏ ‏‏من ندیدم که در سایر ادعیه که این طور تعبیر شده باشد که همه ائمه می خواندند. همان که این دعای شعبانیه را می خواند، همان شمشیر می کِشد و با کفار جنگ می کند. این ادعیه انسان را از این ظلمت بیرون می برد؛ وقتی که از این ظلمت بیرون رفت، یک انسانی می شود که برای خدا کار می کند؛ کار می کند اما برای خدا، شمشیر می زند برای خدا، مقاتله می کند برای خدا، قیامش برای خداست. نه این است که ادعیه بازمی دارد انسان را از اینهایی که آن آقایان می گویند. آنها همه آمالشان همین جاست. هر چه ماورای اینجا باشد ذهنیات است در نظر آقایان، و یک وقت هم به آن می رسند که ببینند آنها عینیات بوده، این ها ذهنیات است. همین ادعیه و همین خطبه ها، و همین نهج البلاغه و همین مفاتیح الجنان و همین کتابهایی که ادعیه هستند، این ها همه کمک انسانند، در اینکه انسان را آدم کنند.‏ 🔰‏‏وقتی یک انسانی آدم شد، به همه این مسائل عمل می کند، زراعت هم می کند، لکن زراعتی که برای خداست؛ جنگ هم می کند. همه این جنگهایی که در مقابل کفار و در مقابل ستمگرها شده، از اصحاب توحید و از این دعاخوانها بوده است. آنهایی که در رکاب رسول خدا، در رکاب امیر المومنین بودند، اکثراً اهل این جور عبادات زیاد بودند. خود حضرت امیر در بحبوحه جنگ ایستاده بود، نماز می خواند. آنجا قتال بود و او نمازش را می خواند. قتال هم می کرد، نماز هم می خواند. وقتی هم در همان بحبوحه جنگ از او یک مطلبی را پرسیدند، ایستاد توحید برایشان ‏گفت. یک کسی گفت که آخر در این وقت، فرمود- به حسب نقل- ما برای این جنگ می کنیم،‏‎ جنگمان برای دنیا نیست، نمی خواهیم با معاویه جنگ کنیم تا شام را بگیریم. شام و عراق را پیغمبر و امیر نمی خواستند. آنها می خواستند این ها را آدم کنند، می خواستند جان مردم را از دست مستکبرین رهایی ببخشند. این ها هم همانها بودند که اصحاب دعا بودند. همین دعای کمیل را که از حضرت امیر وارد شده ببینید، همین آدمِ کمیل بخوان، شمشیر بزن است.‏ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از بینشکده علم دینی
✨✨✨✨✨ ✨ ✨ ⃣2⃣ 🔰از صحبتهای سابق یک مطلب دیگر هم استفاده می شود؛ و آن اینکه این بای  بای سببیت، آن طور که اهل ادب می گویند نیست. اصلًا ، به معنای سببیت و مسببیت نیست، به معنای علیت و معلولیت هم نیست. بهترین تعبیرش همان است که در قرآن واقع شده است که گاهی آن را به :‏‏ ((هُوَ الاوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الباطِنُ)) ‏‏؛‏‎ و گاهی ((تَجَلَّی رَبُّهُ لِلجَبَلِ)) تعبیر کرده است؛ و این غیر از قضیه سببیت و مسببیت است، که در سببیت و مسببیت، یک تمایلی که در ذات حق تعالی با موجودات، مفروض است که مقتضی ذات باریتعالی نیست. 🔰از این جهت یا باید سببیت را یک معنای توسعه داری حساب بکنیم که تجلی و ظهور را هم شامل بشود، یا در اینجا بگوییم که با، بای سببیت نیست. بگوییم: «بِاسمِ الله» کذا، یعنی بِظُهُورِهِ کذا، بِتَجلّیهِ کذا. یا بگوییم: الحَمدُ «بِاسمِ الله»، نه از باب اینکه حمد مسبب است اسم؛ و تعبیر به سببیت و تعبیر به علیت هم من یادم نیست که در کتاب و سنت واقع شده باشد. این یک تعبیر فلسفی است که در لسان فلاسفه واقع شده. من در کتاب و سنت یادم نیست که علیت و سببیت به این معنا آمده باشد؛ بلکه به معنای خلق و ظهور و تجلی است، این تعبیرات است. یک جهت دیگری هم که هست و یک روایتی هم در مورد آن هست؛ قضیه نقطه «تحت الباء» است؛ 🔰اما حالا این روایت چطور، آیا وارد شده باشد یا نه، شاید شواهد هم بر این باشد که چنین چیزی وارد نشده؛ لکن روایتی هست از حضرت امیر- سلام الله علیه- که:‏‏ انَا النُّقطَةُ الَّتی تَحتَ الباءِ . اگر این وارد شده باشد، تعبیرش این است که «باء» به معنای ظهور مطلق است ، تعین اول، عبارت از مقام ولایت است. ممکن است مقصود امیر- علیه السلام- این معنا باشد که مقام ولایت، به معنای واقعی ولایت، ولایت کلی، این تعین اول است. اسم، تجلی مطلق است؛ اولین تعین، ولایت احمدی علوی است؛ و اگر هم وارد نشده باشد، مسئله این طور هست که تجلی مطلق، تعین اولش عبارت از مرتبه اعلای وجود است، که مرتبه ولایت مطلقه باشد.‏ 🔻ما را در رسانه ها دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات 🆔@b_elmedini
هدایت شده از البیان
🔺 رهبر معظم انقلاب صبح امروز در سخنرانی به مناسبت مطرح فرمودند: یکی از راه هایی که این دو خصوصیت(صبر و بصیرت) را بتوان حفظ کرد عبارت است از تواصی. همانی که در سوره والعصر است. مردم یکدیگر را کنند. این زنجیره تواصی ، توصیه کردن به یکدیگر ، هم توصیه به راه حق کنند و هم توصیه به صبر کنند. 👈🏻 این همه را نگه می دارد. 💠 پ.ن: در چند روز گذشته مطلبی در کانال ذیل تفسیر سوره مبارکه ارائه شد که استاد بر مبنای تفسیر حضرت ،این آیات شریفه سوره عصر را از مولفه های مهم منتظران در عصر غیبت مطرح میکنند: این مطلب را میتوانید از لینک ذیل ملاحظه نمایید: https://eitaa.com/albayann/425 @albayann
هدایت شده از حوزه علمیه تمدن ساز
#امام_خمینی: بدان تا بدین حال هستی و این رذیله خودنمایی در تو است، تو کافر بالله هستی و در سلک منافقان محسوب می‌شوی گرچه به خیال خود مسلمی و مؤمن به خدایی 📗 کتاب گرانسنگ شرح چهل حدیث، فصل دوم
♦️ : خیلی از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده، از تهذیب و تحصیل باز می‌دارد. یکی از آنها، برای بعضی، همین ریش و عمامه است، وقتی عمامه کمی بزرگ شد و ریش بلند گردید، اگر مهذب نباشد از تحصیل باز می‌ماند، مقید می‌‏گردد، مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و پای درس کسی حاضر شود. شیخ طوسی علیه‌الرحمه، در سن پنجاه و دو سالگی درس می‏رفته است، در صورتی که در سن بین بیست و سی بعضی از این کتاب‌ها را نوشته است. کتاب تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشته تحریر در آورده و در پنجاه و دو سالگی در حوزه درس مرحوم سید مرتضی علیه‌الرحمه، حاضر می‌‏شده که به آن مقام رسیده است. خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قوای روحانی، ریش انسان کمی سفید و عمامه بزرگ گردد، که از استفاده‌‏های علمی و معنوی و از تمام برکات باز می‏‌ماند. تا ریش سفید نشده کاری کنید، تا مورد توجه مردم قرار نگرفته‌‏اید فکری به حال خود نمایید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می‌بازد خود را گم می‌کند. قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته شوید، رذایل اخلاقی را از خود دور کنید. در درس و بحث اخلاص داشته باشید، تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبی دور می‌‏کند. ♦️طوری نباشد که پس از هفتاد سال وقتی نامه عمل شما را باز کنند ببینند، العیاذ بالله، هفتاد سال از خداوند عزوجل دور شده‏اید. قضیه آن «سنگ» را شنیده‌‏اید که به جهنم سرازیر شد؟ پس از هفتاد سال صدای آن از قعر جهنم به گوش رسید. به حسب نقلی حضرت رسول (صلی‌الله علیه و آله) فرمود پیرمرد هفتاد ساله‏ای بود که مُرد، و در این مدت هفتاد سال رو به جهنم می‏‌رفت. مواظب باشید مبادا پنجاه سال، بیشتر یا کمتر، در حوزه‌ها با کَدّ یمین و عرق جَبین، جهنم کسب نمایید! باید به فکر باشید. در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید، استاد اخلاق برای خود معین نمایید جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمی‏‌توان مهذب شد. اگر حوزه‌‏ها همین‌طور از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند و اندرز خالی باشد، محکوم به فنا خواهد بود. چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث می‏‌خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته‌‏ای متخصص نمی‏‌گردد، فقیه و عالم نمی‌‏شود، لیکن علوم معنوی و اخلاقی، که هدف بعثت انبیا و از لطیف‌ترین و دقیق‌ترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می‌‏گردد؟ کرارا شنیده‌‏ام سید جلیلی معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصاری بوده است.
(ره): از اين پير بينوا بشنو! به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است، بسنده مكن و در جستجوى او -جلّ و علا- باش! در جوانى كه نشاط و توان بود با مكايد شيطان و عامل آن كه نفس امّاره است سرگرم به مفاهيم و اصطلاحات پُر زرق و برقى شدم كه نه از آن‌ها جمعيّت حاصل شد نه حال، و هيچ‌گاه درصدد به دست آوردن روح آن‌ها و برگرداندن ظاهر آن‌ها به باطن و ملك آن‌ها به‏ ملكوت برنيامدم و گفتم: از قيل و قال مدرسه‏ ام حاصلى نشد جُز حرف دلخراش پس از آن همه خروش‏ و چون به پيرى رسيدم در هر قدم آن مُبتلا به استدراج شدم تا به كهولت و ما فوق آن كه الآن با آن دست به گريبانم «وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إلى‏ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً». و بدان كه يك روزى خواهى بر جوانى كه به همين سرگرمی‌ها يا بالاتر از آن از دستت رفت همچون من عقب مانده از قافله عُشاق دوست، خُداى نخواسته بار سنگين تأسف را به دوش می‌كشى. پس از اين پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است، به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جستجوى او- جلّ و علا- باش، جوانی‌ها و عيش و نوش‏ هاى آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طى كردم و اكنون با عذاب جهنمى آن دست به گريبانم و شيطان درونى دست از جانم بر نمی‌دارد تا- پناه به خداى تعالى- آخر ضربه را بزند. ولى يأس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كارى، مُبتلاى به آن شود. 📚صحيفه امام با ما همراه باشید👇 🕌 https://eitaa.com/joinchat/906690579C5809b309aa
هدایت شده از البیان
💠پرنده ی خیال 🔸انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود برآمده و می خواهد باطن را صفایی دهد و از جنود ابلیس آن را خالی کند ، باید زمام خیال را در دست گیرد و نگذارد هر جا می خواهد پرواز کند ، و مانع شود از اینکه خیالهای فاسد باطل برای او پیش آید ، از قبیل خیال معاصی و شیطنت ، همیشه خیال خود را متوجه امور شریفه کند . 🔹و این اگر چه در اول امر قدری مشکل به نظر می رسد و شیطان و جنودش آن را به نظر بزرگ جلوه می دهند ، ولی با قدری مراقبت و مواظبت امر سهل می شود . ممکن است ، برای تجربه ، تو نیز چندی در صدد جمع خیال باشی و مواظبت کامل از آن کنی : هر وقت می خواهد متوجه امر پستی و خسیسی شود ، آن را منصرف کنی و متوجه کنی به امور دیگر ، از قبیل مباحات یا امور راجحه شریفه . 📌 اگر دیدی نتیجه گرفتی ، شکر خدای تعالی کن بر این توفیق ، و این مطلب را تعقیب کن شاید خدای تو به رحمت خود راهی برای تو باز کند از ملکوت که هدایت شوی به صراط مستقیم انسانیت و کار سلوک إلى الله تعالی برای تو آسان شود . 📚اربعین حدیث ، امام خمینی @albayann
📌حکمت الهی را نزد استادی خواندم که واقعا عمیق ترین اندیشه‌های آن را دریافته و به زیباترین بیان، بازگو میکرد/ یک طرح اساسی در ذهنم شکل گرفته بود... آن موقع بود که به اصالت معارف اسلامی اعتقاد پیدا کردم / اگر فیض محضر این استاد نبود به این طرح فکری و نتایج اش دست نمی‌یافتم 🔰خاطره‏اى خوش و جاويد 💢يادم هست، در زمانى كه در قم تحصيل مى‏كردم، يك روز خودم و تحصيلاتم و راهى را كه در زندگى انتخاب كرده‏ام ارزيابى مى‏كردم؛ با خود انديشيدم كه آيا اگر بجاى اين تحصيلات، رشته‏اى از تحصيلات جديد را پيش مى‏گرفتم بهتر بود يا نه؟ 💢طبعا با روحيّه‏اى كه داشتم و ارزشى كه براى ايمان و معارف معنوى قائل بودن اولين چيزى كه به ذهنم رسيد اين بود كه در آن صورت وضع روحى و معنوى من چه مى‏شد؟ 💢فكر كردم كه الآن به اصول توحيد و نبوّت و معاد و امامت و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوق‏العاده اينها را عزيز مى‏دارم؛ آيا اگر يك رشته از علوم طبيعى و يا رياضى يا ادبى را پيش گرفته بودم چه وضعى داشتم؟ به خودم جواب دادم كه اعتقاد به اين اصول و بلكه اساساً روحانى واقعى بودن وابسته به اين نيست كه انسان در رشته‏هاى علوم قديمه تحصيل كند. بسيارند كسانى كه از اين تحصيلات محرومند و در رشته‏هاى ديگر تخصص دارند، اما داراى ايمانى قوى و نيرومند هستند و عملًا متّقى و پرهيزكار و احياناً حامى و مبلّغ اسلام‏اند و كم و بيش مطالعات اسلامى هم دارند؛ احياناً ممكن بود من در آن رشته‏ها بر زمينه‏هايى علمى براى ايمان خود دست مى‏يافتم بهتر از آنچه اكنون دست يافته‏ام. 💢آن ايّام، تازه با حكمت الهى اسلامى آشنا شده بودم و آن را نزد - كه بر خلاف اكثريّت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً داراى يك سلسله محفوظات نبود، بلكه الهيّات اسلامى را واقعا چشيده و ‏_ترين_انديشه‏هاى آن را دريافته بود و با ‏_ترين_بيان آنها را بازگو مى‏كرد مى‏آموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطره‏هاى فراموش ناشدنى عمر من است. 💢در آن روزها با همين مسأله كه آن ايّام با مقدّمات كامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» را آن طور كه يك حكيم درك مى‏كند درك كرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعى و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل مى‏ديدم، فكر مى‏كردم كه چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يك مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه مى‏فهمم كه ميان اين قاعده قطعى كه اشياء را در يك نظام قطعى قرار مى‏دهد، و ميان اصل «لا مؤثّر فى الوجود الّا اللّه» منافاتى نديده آنها را در كنار هم و در آغوش هم جا مى‏دهم، معنى اين جمله را مى‏فهميدم كه «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا» و ميان دو قسمت اين جمله تناقضى نمى‏ديدم، «امر بين الامرين» برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب براى اثبات قاعده «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد» فوق‏العاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛ 💢خلاصه يك در فكرم ريخته شده بود كه زمينه حلّ مشكلاتم در يك جهان‏بينى گسترده بود؛ در اثر درك اين مطلب و يك سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اعتقاد پيدا كرده بودم، معارف توحيدى‏ قرآن و نهج البلاغه و پاره‏اى از احاديث و ادعيّه پيغمبر اكرم و اهل بيت اطهار را در يك اوج عالى احساس مى‏كردم. 💢در اين وقت فكر كردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و را درك نمى‏كردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّى و چه از لحاظ معنوى، ممكن بود بهتر از اين باشد كه هست، همه آن چيزهايى كه اكنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزى كه واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين بود با ؛ الآن هم بر همان عقيده‏ام. 📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 124 و 125 @almorsalaat @mohkamatt
هدایت شده از البیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🖊آنچه این نماز را بالا می برد، آن روحی است که دمیده می‌شود به نماز، آن روح اگر باشد نماز بالا می‌رود ... همه ما این طور هستیم. بازی ندهیم یکدیگر را.‏ ‌‏همه عبادتمان برای خودمان است. 📌 آنکه خیلی آدم خوبی است برای بهشت عبادت می‌کند. شما بهشت را بردارید از روی اعمال، ببینیم کی [برای خدا] عبادت می‌کند؟ @albayann
هدایت شده از البیان
🔰اکنون در آستانه شهر اللَّه و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم. 🔹 شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه. 📌دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى‏ کنم، اللَّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیِما مَضى‏ مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ  از رحمت حق تعالى مأیوس نیستم و مباش، در دنیا [مباد] روزى که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم. 📚 (صحیفه امام، ج‏20، ص: 253) @albayann
هدایت شده از آقا روح‌ الله
همه زحمت انبیا برای این بود که یک درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک درست کنند برای انسان در انفراد. زحمت‌های انبیا برای این بود. اینها زحمتهای انبیا را می‌خواهند هدر بدهند. (ره) متن کامل سخنرانی ‌؛ ٢ دی ۵٨ 🔻 ✅ @agha_ruhollah