eitaa logo
محتوای تبلیغی نورالزهرا
56 دنبال‌کننده
528 عکس
164 ویدیو
80 فایل
آیدی معاون آموزش گروه تبلیغی نورالزهرا سلام الله علیها علی سروش @alisorosh1421
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حدیث اشک
صورت همینکه بر کفِ پای پدر گذاشت آتش گرفت از غم و روی جگر گذاشت سوزانده بود زهر علی را در این دو روز پا ، بس که داغ بود به رویش اثر گذاشت چون بچه‌های فاطمه بر گِرد بسترند او رفت سر به زیر و سرش را به در گذاشت ام‌البنین به شانه‌ی او گریه می‌کند از اضطراب ، دستِ دعا روی سر گذاشت آمد صدای زخمی مولا ؛ تو هم بیا لب را به گوشِ او پدری محتضر گذاشت جانِ تو جانِ دخترِ زهرا عزیزِ من آتش به سینه‌اش ، نفَسی شعله‌ور گذاشت.... کف را به آب برد و نهیبی به آب زد آبِ فرات سر کفِ پای قمر گذاشت ناموس مرتضاست به خیمه بیا رویم خم شد به روی مشک قدم در گذر گذاشت نگذاشت تا به خیمه رسد مَشک با عمو زخمی که حرمله به دو چشمان تر گذاشت تیری که کُشت اهل حرم را  رُباب را تیری گذشت و فاطمه را خونجگر گذاشت یک نانجیب تیغ به کتفش زد و گذشت یک نانجیب بر روی دستش تبر گذاشت زینب دوید و دخترکان را به خیمه بُرد وقتی حسین دست به روی کمر گذاشت زخمِ سه‌شعبه‌ای که عمو را به مَشک دوخت نفرین به حرمله که به حلق پسر گذاشت از آن به بعد جای عموجان و شانه‌اش سر رویِ سنگ  دخترکی دربه‌در گذاشت..‌ @hadithashk
✅سرانجام امام علی(ع) در شب جمعه، بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری قمری، در حالی که دو ثلث از شب جمعه گذشته بود، در سن شصت و سه سالگی به شهادت رسید. در این لحظه صدای گریه و ناله و شیون از خانه امام(ع) بالا رفت و همه در شهادت امام(ع) می گریستند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد : بعد از وصیت امام علی(ع)؛ 📋《ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقُولُ «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» حَتَّى‏ قُبِضَ‏ عَلَيْهِ السَّلَامُ》 ♦️پس از اين وصيت ديگر سخنی جز (لا اله الا الله) از حضرت(ع) شنيده نشد، تا اینکه جان بر جان آفرين تسليم کرد.(۱) 📚منبع : ۱)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۵۳ @TarikhEslam
✅جنازه مطهر امام علی(ع) شبانه به سمت نجف فعلی روانه شد. راوی می گوید : 📋《ثُمَّ وَضَعُوهُ عَلَى السَّرِيرِ وَ تَقَدَّمَ الحَسَنُ(ع) وَ الحُسَينُ(ع) إلَى السَّرِيرِ مِن مُؤَخِّرِهِ وَ إذَا مُقَدَّمِهِ قَد ارتَفَعَ وَلَا يُرَى حَامِلُهُ وَ كَانَ حَامِلَاهُ مِن مُقَدَّمِهِ جَبرَئِيلِ وَ مِيكَائِيلَ فَمَا مُرَّ بِشَئِ عَلَى وَجَه الاَرضِ إلَّا انحَنَى لَهُ سَاجِدَاً وَ خُرِجَ السَّرِيرِ مِن مَايِيلِ بَابِ كِندِةِِ، فَحَمَلا مُؤَخِّرِهِ وَ سَارَا يَتَّبِعَانِ مُقَدَّمِهِ》 ♦️سپس جنازه مطهر امام علی(علیه السلام) را بر روی تابوت قرار دادند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) انتهای تابوت را گرفتند و ابتدای تابوت خود بلند شد در حالی که حامل آن مشخص نبود، ولی حاملین ابتدای تابوت جبرائیل و میکائیل بودند. تابوت مطهر از هر جایی از روی زمین گذر می کرد، همه بر او سجده می کردند. تابوت از باب کنده خارج شد و روانه خارج از کوفه شد و همچنان انتهای تابوت به دنبال ابتدای تابوت در حال حرکت بود.(۱) محمد بن حنفیه می گوید : 📋《وَاللهِ لَقَد نَظَرتُ إلَى السَّرِيرِ وَ إِنَّهُ لَيَمُرَّ بِالحَيطَانِ وَ النَّخلِ فَتَنحَنَي لَهُ خُشُوعَاََ، وَ مَضَى مُستَقِيمَاً إلَى النَّجَفِ إلَى مَوضِعِ قَبرِهِ الآنَ》 ♦️به خدا قسم! من می دیدم که تابوت مطهر امام علی(ع) از دیوار ها و نخلستان کوفه گذر می کرد، در حالی که آنان به احترام امام علی(ع) خَم و منحنی می شدند. سپس جنازه مطهر مستقیما به سوی نجف رفت، همان مکان فعلی!(۲) سرانجام بعد از طی مسافتی تابوت را زمین گذاشتند و بر آن نماز خواندند. 📋《أَن يُصَلِّيَ الحَسَنُ(ع) مَرَّةً وَ الحُسَينُ(ع) مَرَّةً صَلَاةَ إِمَامِِ》 ♦️امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر کدام یک بار، بر جنازه امام علی(ع) نماز خواندند.(۳) امام علی(ع) در طی روایتی قبل از شهادت خطاب به فرزندان خویش فرموده بود : 📋《فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا عَلَيَّ اللَّبِنَ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا عِنْدَ رَأْسِي فَانْظُرَا مَا تَسْمَعَانِ! فَأَخَذَا اللَّبِنَةَ مِنْ عِنْدِ الرَّأْسِ بَعْدَ مَا أَشْرَجَا عَلَيْهِ اللَّبِنَ فَإِذَا لَيْسَ فِي الْقَبْرِ شَيْ‏ءٌ وَ إِذَا هَاتِفٌ يَهْتِفُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) كَانَ عَبْداً صَالِحاً فَأَلْحَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَبِيِّهِ وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُ بِالْأَوْصِيَاءِ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ حَتَّى لَوْ أَنَّ نَبِيّاً مَاتَ فِي الشَّرْقِ وَ مَاتَ وَصِيُّهُ فِي الْغَرْبِ أَلْحَقَ اللَّهُ الْوَصِيَّ بِالنَّبِي‏(ص)》 ♦️شما در طی حمل جنازه من، به قبری كنده شده ای به همراه سنگ لحد، خواهید رسيد. و خشتى چند برای من مهيّا شده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت بر من بچينيد، پس يك خشت از بالاى سر من برداريد و در قبر نظر كنيد و طبق دستوری که می شنوید عمل نمایید. پس وقتی حضرت(ع) را دفن کردند، يك خشت از بالاى سر آن حضرت(ع) برداشتند و در قبر نظر كردند كسى را در قبر نديدند، ناگاه صداى هاتفى را شنيدند كه گفت : امير المؤمنين(ع) بنده شايسته خدا بود، حق تعالى او را به پيغمبر(ص) خود ملحق گردانيد، و حق تعالى با اوصياء بعد از پيغمبران خود چنین می کند. حتّى اگر پيغمبرى در مشرق بميرد و وصىّ او در مغرب بميرد، خداوند آن وصی را به پیغمبر ملحق می سازد.(۴) امام باقر(ع) می فرماید : 📋《دُفِنَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) بِنَاحِيَةِ الْغَرِيَّيْنِ وَ دُفِنَ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ دَخَلَ قَبْرَهُ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) وَ مُحَمَّدٌ بَنُو عَلِيٍّ(ع) وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ》 ♦️سرانجام امام علی(ع) در پشت کوفه در منطقه غَریّین، قبل از طلوع فجر دفن شد و به ترتیب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و محمد بن حنفیه و عبدالله بن جعفر وارد قبر شده و با آن حضرت(ع) وداع کردند.(۵) محل دفن امام علی(ع) به مدت ۹۰ سال مخفی بود و تنها عده خاصی از یاران و اصحاب ائمه اطهار(ع) نسبت به آن آگاهی داشتند تا اینکه در سال ۱۳۵ قمری امام صادق(ع) محل دفن علی(ع) را آشکار کرد.(۶) نوف بکالی از یاران امام علی(ع) در فقدان ایشان می گوید : 📋《كُنَّا كَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِيهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ كُلِّ مَكَان‏ِِ》 ♦️ما همچون گوسفندانى بوديم كه شبان و صاحب خود را گم كرده باشند و از هر طرف، گرگها آنها را بربايند.(۷) 📚منابع : ۱-۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۵ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۱۳ ۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۴۸ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۵ ۶)الغارت ثقفی، ج۲، ص۸۶۲ ۷)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۰۰ @TarikhEslam
✅صبح روز شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) امام حسن مجتبی(ع) خطبه خواندند و پس از حمد و ثناء و صلوات فرمودند : 📋《لَقَدْ قُبِضَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ رَجُلٌ لَمْ‏ يَسْبِقْهُ‏ الْأَوَّلُونَ‏ بِعَمَلٍ وَ لَا يُدْرِكُهُ الْآخِرُونَ بِعَمَلٍ لَقَدْ كَانَ يُجَاهِدُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَيَقِيهِ بِنَفْسِهِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُوَجِّهُهُ بِرَايَتِهِ فَيَكْنُفُهُ جَبْرَئِيلُ عَنْ يَمِينِهِ وَ مِيكَائِيلُ عَنْ يَسَارِهِ فَلَا يَرْجِعُ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ وَ لَقَدْ تُوُفِّيَ فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي عُرِجَ فِيهَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ(ع) وَ فِيهَا قُبِضَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِيُّ مُوسَى(ع) وَ مَا خَلَّفَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَيْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ مِنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ يَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ ثُمَّ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ فَبَكَى وَ بَكَى النَّاسُ مَعَهُ》 ♦️دیشب مردی از دنیا رفت که گذشتگان با هیچ کاری بر او پیشی نگرفتند و آیندگان نیز با هیچ عملی به او نخواهند رسید. همراه رسول خدا(ص) جهاد می کرد و او را به جان خویش، حفظ می نمود. رسول خدا(ص) او را با پرچم خویش روانه می ساخت؛ پس جبرئیل او را از راست در بر می گرفت و میکائیل از چپ! باز نمی گشت تا خداوند به دست او فتح کند. در شبی از دنیا رفت که عیسی بن مریم(ع) به آسمان رفت و یوشع بن نون وصی موسی(ع) در گذشت. هیچ دینار و درهمی باقی نگذاشت مگر هفتصد درهم که از سهمش از بیت المالش آمده بود و می خواست با آن خادمی برای خانواده اش بخرد. سپس بسیار گریست و مردم نیز با او گریستند. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《أَنَا ابْنُ الْبَشِيرِ! أَنَا ابْنُ النَّذِيرِ! أَنَا ابْنُ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ! أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِيرِ! أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً! أَنَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ افْتَرَضَ اللَّهُ حُبَّهُمْ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ‏ قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً فَالْحَسَنَةُ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ(ع)》 ♦️منم پسر بشارت دهنده،منم پسر انذار کننده،منم پسر آن کسی که به اذن خدا مردم را به سوی خدا می خواند. منم پسر چراغ فروزان و روشنی بخش. من از خاندانی هستم که خداوند ناپاکی را از آنان برده و آنان را پاک نموده است. من از خاندانی هستم که خداوند محبت آنان را در کتاب خود واجب گردانده است. خداوند فرموده است : 📋《قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً》 ♦️بگو به ازاى آن رسالت، پاداشى از شما خواستار نيستم مگر دوستى درباره خويشاوندان و هر كس نيكى به کند و طاعتى را به جای آورد، براى او در ثواب آن خواهيم افزود.(شوری۲۳)(۱) سپس پس از شهادت حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه‌ السلام) در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهل هجری قمری، امام حسن مجتبی(علیه‌ السلام) به امامت رسید و در همان روز، بیش از هزاران نفر با ایشان برای خلافت بیعت کردند. امام حسن(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود : 📋《إِنَّكُمْ سَامِعُونَ مُطِيعُونَ، تُسَالِمُونَ مَنْ سَالَمْتُ، وَتُحَارِبُونَ مَنْ حَارَبْتُ》 ♦️همانا شما گوش به فرمان و فرمانبردار و مطیع خواهید بود و با هرکس در که صلح بودم، شما نیز در صلح باشید و با هرکس که جنگیدم شما نیز بجنگید. مردم وقتی این سخنان را شنیدند تردید کردند و ابتدا بسیاری از آنان از بیعت خوداری کردند، امام حسن(علیه‌ السلام) نیز دست نگه داشت. آنان نزد امام حسین(علیه‌السلام) آمدند و به او گفتند : 📋《اَبسِط يَدَكَ نُبَايِعُكَ عَلَى مَا بَايَعنَا عَلَيهِ أَبَاكَ وَ عَلَى حَربِ المُحِلِّينَ الضَّالِّينَ أَهلَ الشَّامِ》 ♦️دست بگشای تا با تو بر جنگیدن با گمراهان و حلال شمارندگان حرام‌ها(شامیان) بیعت کنیم همان گونه که با پدرت این چنین بیعت کردیم. امام حسین(علیه‌السلام) فرمود : 📋《مَعَاذَ اللهِ أَن أُبَايعَكُم مَا كَانَ الحَسَنُ(ع) حَيَّاً؟!》 ♦️پناه بر خدا! از این که تا هنگامی که امام حسن(ع) زنده است، با شما بیعت کنم!؟! سپس مردم دیگر بار نزد امام حسن مجتبی(علیه‌ السلام) بازگشتند و با ایشان بیعت کردند. از طرفی هم معاویه بن ابی سفیان خلافت امام حسن مجتبی(ع) را نپذیرفت و با لشکری از شام به سوی عراق حرکت کرد. امام حسن مجتبی(ع) نیز سپاهی به فرماندهی «عبیدالله بن عباس» به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت.(۲)(۳)(۴)(۵) 📚منابع : ۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۲ ۳)تاريخ طبری، ج۵، ص۱۶۲ ۴)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۱۳، ص۲۶۳ ۵)الإمامة والسياسة دینوری، ج۱، ص۱۸۴ @TarikhEslam
هدایت شده از علی سروش
✅در این روز ابن ملجم با یک ضربت شمشیر به درک واصل می شود. نقل است که امام علی(علیه السلام) چنین وصیت فرمود : 📋《أَلَا! لَا يُقْتَلَنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي! انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ》 ♦️بدانید که غیر از قاتلم، کسی را نکشید! بنگرید که اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید.[ضربتی در مقابل ضربتی!](۱) وقتی فرزندان امام علی(ع) از دفن ایشان فارغ شدند، امام حسن(ع) دستور داد ابن ملجم را بياورند، زمانی که او را آوردند، خطاب به آن ملعون فرمود : 📋《قَتَلْتَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ أَعْظَمْتَ الْفَسَادَ فِي الدِّينِ!》 ♦️اى دشمن خدا! اميرمؤمنان(ع) را كُشتى و تباهى بزرگی، در دين کردی! 📋《ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ》 ♦️سپس امام حسن(ع) دستور داد گردنش را زدند.(۲) سپس «امّ الهیثم دختر اسود نخعی» جنازه آن ملعون را گرفت وآن را به آتش کشید.(۳) امام صادق(ع) فرمودند : «ملائکه هر بامداد و شامگاه بر ابن ملجم مرادی لعنت می‌ فرستند.»(۴) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۶ ۲_۳)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۲ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۱۸، ص۳۰۴ @TarikhEslam
🔵 بسته 🔰 برای دانلود منابع، کلیک کنید 1⃣ زیست‌نامه و شخصیت: مدخل "ابن ملجم" در دایره المعارف بزرگ اسلامی (جلد : 4 ، ص 1810)؛ ▫️اینجا و اینجا▫️ 2⃣ خاستگاه قبیله‌ای: مقاله: بررسی نقش قبیله مراد در تاریخ اسلام و تشیع تا سقوط امویان (132 ق)؛ فصلنامه شیعه شناسی | به قلم اصغر محمودآبادی و مریم سعیدیان جزی 3⃣ فرجام شناسی: مقاله: بازخوانی روایات فرجام ابن‌ملجم؛ مندرج در: فصلنامه پژوهشهای علوم تاریخی | اثر مصطفی صادقی کاشانی 4⃣ بررسی زمینه‌ها، انگیزه‌ها و نقش عبدالرحمن بن ملجم مرادی در شهادت حضرت امیر (ع) | مریم سعیدیان جزی ؛ فصلنامه شیعه‌شناسی 5⃣ عناصر پشتیبان: الف. مقاله: نقش اشعث بن قیس در ماجرای شهادت امام علی (ع) و همدستی با ابن ملجم؛ دوفصلنامه سیره پژوهی اهل بیت (ع) | علی ناظمیان فرد و اکرم جهاندیده ب. قطام و نقش او در شهادت امام علی (علیهم السلام) | اثر جرجی زیدان؛ مترجم: ابراهیم خانه زرین 6⃣ کتاب انساب الاشراف بلاذری در موضوع نقش ابن ملجم در شهادت امیرالمومنین (ع) -نقادانه بخوانید- 7⃣ بررسی نظر متفاوت "وهابیت و اهل تسنن" درباره ماهیت ابن ملجم مرادی | شبکه ولایت 8⃣ روایتی تاریخی از چگونگی به شهادت رسیدن امیرالمؤمنین (ع) و نقش ابن ملجم روزنامه خراسان | جواد نوائیان رودسری 🆔 کانال اسرار تاریخ 🌐http://eitaa.com/monzer_ir
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
خطاب به ازین اتاق نرو، یار زینب من باش قمر، میان شب تار زینب من باش بیا جلو پسر نازنینم ای عباس بیا قرار دل زار زینب من باش میان این همه محرم، دلش به تو قرص است فقط کفیل و علمدار زینب من باش بیا و قول بده هر چه هم که پیش آمد تمام عمر، هوادار زینب من باش بمان کنار حسینم، فدای راهش شو امیر لشگرِ سردار زینب من باش رشید اُم بنین، در شریعه چون رفتی به یاد تشنگی یار زینب من باش قسم به این تب زهری که آتشم زده است به دور قافله، تبدار زینب من باش پس از تو وای به حالش میان کوفه و شام در آن مسیر، عزادار زینب من باش اگر به نیزه سرت شد بلند، در آن حال بیا و سایه به بازار زینب من باش ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله یا امیر المومنین علیه السلام باید این نفس سرکش ما را ، با کمند تو در حصار کشید بعد با حلقه های گیسویت ، باید این صید را به دار کشید دل ما را به زور آدم کن! ، جنبه ی اختیار در ما نیست کافی است اینهمه بلایی که ، دلم از دست اختیار کشید صحبت از عشق تو اگر باشد ، کاری از اختیار ساخته نیست جذبه ی چشم تو دلم را در ، دام لایمکن الفرار کشید تو همانی که حضرت خالق ، از همان روز اول خلقت تا سحرگاه روز سیزدهم سر راه تو انتظار کشید حضرت آدم و خلیل و ذبیح، و ابابیل و آسمان و زمین ...! میهمانی عزیز می آید، خالق از کلّ خلق کار کشید درب کعبه برای مولا نیست نفس مشرکان به آن خورده شأن مولا أجلِّ از اینهاست، جور آن درب مستجار کشید کار خلقت فقط ازآن خداست من نگفتم تو خالقی اما تو یداللهی و خدا با دست، جلوه ی لیل و النّهار کشید دست تو نقش زد خلایق را هر کسی را برای کاری ساخت سهم ما شد که نوکری بکنیم، ایل ما منّت نگار کشید دست تو، تیغ تو به جای خودش، اسم تو سست می کند پا را تا شنیدند حیدر آمده است، دشمن از وحشتش هوار کشید هیبت حیدرانه ی مولا ترس در قلب لشکر اندازد تهِ لشکر فرار کردند از نعره ای که طلایه دار کشید! عبدود که بزرگ این قوم است عددی نیست در مصاف علی زرد شد رنگ چهره اش و قتی اسد الله ذوالفقار کشید شب تشخیص مرد از نامرد، شیر خفته میان بستر بود ترس از مرگ پای ترسو را با پیمبر به سوی غار کشید آن شرابی که بامداد الست، دست حیدر به کاسه ی ما ریخت تا خودِ لحظه ی یَموت یَرَنی ، حال و روز مرا خمار کشید چاره ای نیست دست ما بسته است که خدا گفته خودکشی ممنوع! ورنه با اینهمه جلال و جمال، کار ما هم به انتحار کشید... شاعر : داود رحیمی" https://b2n.ir/m00428
صلی الله علیک یا امیرالمومنین .mp3
6.59M
🔻 🎤 حجت الاسلام 🔊 صَلّی اللّٰهُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ 🔹موسسه علمی فرهنگی حداث الحسین علیه‌السلام_قم { @huddath_al_hussain_ir }
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹آه از آن ساعت...🔹 توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری از گناهی می‌روم سوی گناه دیگری لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد می‌گذارد بر سر هر راه چاه دیگری گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری مثل حر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات نیست ما را در همه عالم پناه دیگری از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگ غمت هست بالاتر ز هر رنگ سیاه دیگری ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟ بی‌کفن، لب‌تشنه، بی‌سر پادشاه دیگری؟ آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری می‌کشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزه‌ها از دل هر تیر برمی‌خاست آه دیگری کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاه دیگری نقطۀ پایان دنیا نیست هرگز کربلا نه! جهان می‌ایستد در ایستگاه دیگری انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت از پس این ابرها پیداست ماه دیگری... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1664@ShereHeyat
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
این‌قَدَر این دستِ خالی را پُر از گوهر مکن خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن برکتت را از زمینِ اهل آبادی مگیر نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می‌زنم حال این دیوانه‌ی آشفته را بهتر مکن در‌به‌در بودم که دیدم بی‌خبر دعوت شدم پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن آبرودار! آبروریزیِ عبدت را بخر صحبت پرونده‌ام را پیشِ پیغمبر مکن من به زهرا قول دادم زود آدم می‌شوم طفل بازیگوش را شرمنده‌ی مادر مکن با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم عبد بازار نجف را دور، از حیدر مکن سهم انگور مرا هم از ضریح او بده سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن چشمِ خیسم را برای تو فقط رو می‌کنم چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تَر مکن ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می‌وزی! جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن من فقط زانو زدم پائینِ پاهای حسین پس مرا محتاج، جز شهزاده‌اش اکبر مکن ** با سر زانو حسین آمد در آغوش علی گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن در عبا می‌چینمت، می‌ریزی از اطراف آن این‌قَدَر من را اسیر قوم غارت‌گر مکن عمه‌ات گیسو پریشان می‌کند پاشو علی فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e