eitaa logo
موج نور
174 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
17 فایل
امواج نور را به شما هدیه می‌دهیم. @Mohammadsalari : آیدی آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋 ✳️ کمک از نماز وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ﺍﺯ ﺻﺒﺮ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﻫﺎ ﻭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺣﻖ ] ﻛﻤﻚ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺟﺰ ﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺣﻖ ﻗﻠﺒﻲ ﻓﺮﻭﺗﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻭ ﮔﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ .(بقره : ٤٥) 🕊🍃🌼 ✅ سرباز غریب! 👈خاطره ارسالی یک از نماز شب برای کانال رهیافته ✅توی ارتش سرباز بودم روزهای سختی رو میگذروندم بخاطر یک سوتفاهم سرباز دیگه‌ای که با من کار میکرد و خیلی خودش رو تو دل کادری‌ها و سربازها جا کرده بود با من بد شد همه جا پشت سرم حرف زده بود از من یک غول ساخته بودهر کسی هم یک جور اذیت می‌کرد. عرصه بهم تنگ شد موندم چه کنم تو شهر غریب، تو خوابگاه هم وضعیت تقریبا همین بود تا اینکه تصمیم گرفتم نماز شب بخونم. اولش بچه‌های خوابگاه تعجب کردن بعد کم کم عادی شد مدتی که گذشت به چشمم تاثیرات این کار رو دیدم قسمتمون که از همه با من بدتر بود نظرش نسبت به من عوض شد کم کم همه چیز برگشت، بعد از سربازی هم گشایش مالی پیدا کردم و خیلی زود به‌جاهایی رسیدم که به خواب هم نمی‌دیدم. یادم افتاد به این حرف یکی از علما که گفته بود دنیا میخواهید نماز شب بخونید اخرت می خواهید نماز شب بخونید و من لمسش کردم. 🌙 🌐 @rahyafte_com
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و پنجم : کردستان (۲) ✔️ راوی: مهدی فريدوند 🔸روز بعد با برادر بروجردی جلسه گذاشتيم. هم حضور داشتند. ايشان فرمودند: با توجه به پيام امام، نيروی زيادی در راه است. ضد انقلاب هم خيلی ترسيده. آنها داخل شهر دو مقر مهم دارند. بايد طرحی برای حمله به اين دو مقر داشته باشيم. 🔸 صحبت‌های مختلفی شد، ابراهيم گفت: اينطور که در شهر پيداست مردم هيچ ارتباطی با آنها ندارند. بهتر است به يکی از مقرهای ضد انقلاب حمله کنيم. در صورت موفقيت به سراغ مقر بعدی برويم. 🔸همه با اين طرح موافقت کردند. قرار شد نيروها را برای حمله آماده کنيم. اما همان روز نيروهای سپاه را به منطقه اعزام کردند. فقط نيروهای در اختيار فرماندهی قرار گرفت. ابراهيم و ديگر رفقا به تک تک سنگرهای سربازان سر زدند. با آنها صحبت می‌کردند و روحيه می‌دادند. بعد هم يک وانت هندوانه تهيه كردند و بين سربازان پخش كردند! به اين طريق رفاقتشان با سربازان بيشتر شد. آنها با برنامه‌های مختلف نيروها را بالا بردند. 🔸صبح يکی از روزها آقای خلخالی به جمع بچه‌ها اضافه شد. تعداد ديگری از بچه‌های هم از شهرهای مختلف به فرودگاه سنندج آمدند. پس از آمادگی لازم، مهمات بين بچه‌ها توزيع شد. تا قبل از ظهر به يکی از مقرهای ضد انقلاب در شهر کرديم. سریع‌تر از آنچه فکر می‌کردیم آنجا محاصره شد. بعد هم بيشتر نيروهای ضد انقلاب را دستگير کرديم. 🔸از داخل مقر بجز مقدار زيادی مهمات، مقادير زيادی دلار و پاسپورت و شناسنامه‌های جعلی پيدا کرديم! ابراهيم همه آنها را در يک گونی ريخت و تحويل مسئول سپاه داد. مقر دوم ضد انقلاب هم بدون درگيری تصرف شد. شهر، بار ديگر به دست بچه‌های انقلابی افتاد. فرمانده سربازان، پس از اين ماجرا می‌گفت: اگر چند سال ديگر هم صبر می‌کردیم، سربازان من چنين حمله‌ای را پيدا نمی‌کردند. اين را مديون برادر هادی و ديگر دوستان همرزم ايشان هستيم. آنها با که با سربازها داشتند روحیه‌ها را بالا بردند. 🔸در آن دوره، فرماندهان، بسياری از فنون نظامی و نحوه نبرد را به ابراهيم و ديگر بچه‌ها آموزش دادند. اين كار، آنها را به نيروهای ورزیده‌ای تبديل نمود كه ثمره آن در دوران دفاع مقدس آشكار شد. ماجرای سنندج زياد طولانی نشد. هر چند در ديگر شهرهای کردستان هنوز درگیری‌های مختصری وجود داشت. 🔸ما در شهريور ۱۳۵۸ به تهران برگشتيم. قاسم و چند نفر ديگر از بچه‌ها در کردستان ماندند و به نيروهای شهيد ملحق شدند. ابراهيم پس از بازگشت، از بازرسی سازمان تربيت بدنی به آموزش و پرورش رفت. البته با درخواست او موافقت نمی‌شد، اما با پیگیری‌های بسيار اين کار را به نتيجه رساند. او وارد مجموعه‌ای شد که به امثال بسيار نياز داشته و دارد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید شادی روح پاکش صلوات 🌹 ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮         @mojnoor3 ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸