🌼 امام علی علیهالسلام :
🍃خردمند، به عمل خويش تكيه میکند؛ نادان، به آرزوى خويش تكيه مینماید!🍃
🍁الْعَاقِلُ يَعْتَمِدُ عَلَى عَمَلِهِ، اَلْجَاهِلُ يَعْتَمِدُ عَلَى أَمَلِهِ🍁
📗 غرر الحكم، ح ۱۲۴۰
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سی و دوم: دومین حضور
✔️ راوی : امیر منجر
🔸هشتمين روز مهرماه با بچههای معاونت عمليات سپاه راهی منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهی کرديم. موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردی، كه به همراه نيروهای سپاه راهی منطقه بود را در همان مكان ملاقات كرديم.
🔸ابراهيم مشغول گفتن اذان بود. بچهها برای نماز آماده میشدند. حالت معنوی عجيبی در بچهها ايجاد شد. محمد بروجردی گفت: اميرآقا، اين #ابراهيم بچه كجاست؟! گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان.
برادر بروجردی ادامه داد: عجب صدايی داره. يكی دو بار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه. بعد ادامه داد: اگه تونستی بيارش پيش خودمون #كرمانشاه.
🔸نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپلذهاب میآمدیم. اصغر وصالی نيروها را آرايش داده بود. بعد از آن، منطقه به يك ثبات و پايداری رسيد. اصغر از فرماندهان بسيار #شجاع و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت. او هميشه میگفت: چريكی به شجاعت و #دلاوری و مديريت اصغر ندیدهام. اصغر حتی همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبههها سر میزنه. اصغر هم، چنين حالتی نسبت به ابراهيم داشت.
🔸يكبار كه قصد شناسايی و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايی. اصغر وقتی از شناسايی برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در #لبنان جنگیدهام. كل درگیریهای سال ۵۸ كردستان را در منطقه بودم، اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دورههای نظامی را نديده، هم بسيار ورزيده است هم مسائل نظامی را خيلی خوب میفهمد. برای همين در طراحی عملیاتها از ابراهيم كمك میگرفت.
🔸آنها در يكی از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه #تانك دشمن را منهدم كردند و تعدادی از نيروهای دشمن را اسير گرفتند. اصغر وصالی يكی از ساختمانهای پادگان ابوذر را برای نيروهای داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصی در شهر ايجاد كرد. وقتی شهر كمی آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمندهها #ورزش باستانی را بر پا كرد.
🔸هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب میگرفت و با صدای گرمِ خودش میخواند. اصغر هم میاندار ورزش شده بود، اسلحه ژ۳ هم شده بود ميل! با پوكه توپ و تعدادی ديگر از سلاحها، وسايل ورزشی را درست كرده بودند. يكی از فرماندهان میگفت: آن روزها خيلی از مردم كه در شهر مانده بودند و پرستاران #بيمارستان و بچههای رزمنده، صبحها به محل ورزش باستانی میآمدند. ابراهيم با آن صدای رسا میخواند و اصغر هم مياندار ورزش بود. به اين ترتيب آنها روح زندگی و #اميد را ايجاد میکردند. راستی كه ابراهيم انسان عجيبی بود.
🔸امام صادق علیهالسلام میفرماید: هر كار نيكی كه بندهای انجام میدهد در #قرآن ثواب برای آن مشخص است؛ مگر نماز شب! زيرا آنقدر پر اهميت است كه خداوند ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده: «پهلویشان از بسترها جدا میشود و هيچكس نمیداند به پاداش آنچه کردهاند چه چيزی برای آنها ذخيره کردهام» همان دوران كوتاه سرپلذهاب، ابراهيم معمولاً يكی دو ساعت مانده به #اذان صبح بيدار میشد و به قصد سر زدن به بچهها از محل استراحت دور میشد. اما من شك نداشتم كه از بيداری سحر لذت میبرد و مشغول نماز شب میشود. يكبار ابراهيم را ديدم. يك ساعت مانده به اذان صبح، به سختی ظرف آب تهيه كرد و برای غسل و نماز شب از آن استفاده نمود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
شادي روح پاکش صلوات 🌹
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حجتالاسلام مؤمنی
💢 ۵ خاصیت شگفت انگیزِ ذکرِ استغفار!
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: خرچنگ نخور !
🔸احکامی که باید بدانیم
🔰پاسخگویی تلفنی : 096400
🔰پاسخگویی پیامکی (فقط احکام شرعی) : 30009640
#آموزش_احکام
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
034-baghare-fa-ansarian.mp3
5.21M
#صوت_ترجمه #صفحه_34 سوره مبارکه #بقره
#سوره_2
#جزء_2
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
www.quran-365.ir
@quran_365
🌼امام علی علیهالسلام:
🍃مبادا خانوادهات و دوستدارانت، به واسطه تو، بدبختترین مردمان باشند!🍃
🍂لاَ يَكُنْ أَهْلُكَ وَ ذُو وُدِّكَ أَشْقَى اَلنَّاسِ بِكَ🍂
📗غرر الحكم، ح ۱۰۱۹۹
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سی و سوم : تسبیحات
✔️ راوی : امیر سپهرنژاد
🔸دوازدهم مهر ۱۳۵۹ است. دو روز بود كه ابراهيم مفقود شده! برای گرفتن خبر به ستاد اسرای جنگی رفتم اما بیفایده بود. تا نیمههای شب بيدار و خیلی ناراحت بودم. من از صمیمیترین دوستم هيچ خبری نداشتم. بعد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. سكوت عجيبی در پادگان ابوذر حکم فرما بود. روی خاکهای محوطه نشستم. تمام خاطراتی كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور میشد.
🔸هوا هنوز روشن نشده بود. با صدایی درب پادگان باز شد و چند نفری وارد شدند. ناخودآگاه به درب پادگان نگاه كردم. توی گرگ و ميش هوا به چهره آنها خيره شدم. يك دفعه از جا پريدم! خودش بود، يكی از آنها ابراهيم بود. دويدم و لحظاتی بعد در آغوش هم بوديم. خوشحالی آن لحظه قابل وصف نبود. ساعتی بعد در جمع بچهها نشستيم.
🔸ابراهيم ماجرای اين سه روز را تعريف میکرد: با يك نفربر رفته بوديم جلو، نمیدانستیم عراقیها تا كجا آمدهاند. كنار يك تپه محاصره شديم، نزديک به يک صد عراقی از بالای تپه و از داخل دشت شليك میکردند. ما پنج نفر هم در كنار تپه در چالهای سنگر گرفتيم و شليك میکردیم. تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا عراقیها عقبنشینی كردند. دو نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيد شدند. از سنگر بيرون آمديم، كسی آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختها رفتيم.
🔸در آنجا پيكر شهدا را مخفی كرديم. خسته و گرسنه بوديم. از مسير غروب آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خوانديم. بعد از نماز به دوستانم گفتم: برای رفع اين گرفتاریها با دقت #تسبيحات حضرت زهرا را بگویيد.
🔸بعد ادامه دادم: اين تسبيحات را #پيامبر، زمانی به دخترشان تعليم فرمودند كه ايشان گرفتار مشكلات و سختیهای بسيار بودند. بعد از تسبيحات به سنگر قبلی برگشتيم. خبری از عراقیها نبود. مهمات ما هم كم بود. يك دفعه در كنار تپه چندين #جنازه عراقی را ديدم. اسلحه و خشاب و نارنجکهای آنها را برداشتيم. مقداری آذوقه هم پيدا كرديم و آماده حركت شديم. اما به كدام سمت!؟
🔸هوا تاريك و در اطراف ما دشتی صاف بود. تسبيحی در دست داشتم و مرتب ذكر میگفتم. در ميان دشمن، خستگی، شب تاريك و... اما آرامش عجيبی داشتيم. نیمههای شب در ميان دشت يك جاده خاكی پيدا كرديم. مسير آن را ادامه داديم. به يك منطقه نظامی رسيديم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت. چندين #نگهبان هم در اطراف آن بودند. سنگرهایی هم در داخل مقر ديده میشد.
🔸ما نمیدانستیم در كجا هستيم. هيچ اميدی هم به زنده ماندن خودمان نداشتيم، برای همين تصميم عجيبی گرفتيم! بعد هم با تسبيح استخاره كردم و خوب آمد. ما هم شروع كرديم! با ياری #خدا توانستيم با پرتاب نارنجك و شليك گلوله، آن مقر نظامی را به هم بريزيم. وقتی رادار از كار افتاد، هر سه از آنجا دور شديم. ساعتی بعد دوباره به راهمان ادامه داديم.
🔸نزديك صبح محل امنی را پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. كل روز را استراحت كرديم. باوركردنی نبود، آرامش عجيبی داشتيم. با تاريك شدن هوا به راهمان ادامه داديم و با ياری خدا به نيروهای خودی رسيديم. #ابراهيم ادامه داد: آنچه ما در اين مدت ديديم فقط عنايات خدا بود. تسبيحات حضرت زهرا گره بسياری از مشكلات ما را گشود.
🔸بعد گفت: دشمن به خاطر نداشتن #ايمان، از نيروهای ما میترسد. ما بايد تا میتوانیم نبردهای نامنظم را گسترش دهيم تا جلوی حملات دشمن گرفته شود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
شادی روح پاکش صلوات 🌹
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد فرحزاد
❓چکار کنیم خدا به ما افتخار کند؟
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸