eitaa logo
مجتمعنا
416 دنبال‌کننده
96 عکس
15 ویدیو
11 فایل
@qaeminik64 برخی یادداشت ها و درس گفتارهای محمدرضا قائمی نیک در اینجا، به عنوان شخص حقیقی می نویسم
مشاهده در ایتا
دانلود
حکمت الهی قتل کودکان چیست؟ حمید پارسانیا در فص موسوی کتاب «فصوص الحکم»، ابن‌عربی در مورد حکمت قتل کودکان توسط فرعون و نسبت آن با جامعۀ بنی اسرائیل بحث می‌کند. همانطور که می‌دانیم فرعون با خبر می‌شود که فرزندی خواهد آمد که قدرت او را متزلزل می‌کند. او هم برای جلوگیری از به دنیا آمدن موسی (ع)، فرزندان بنی‌اسرائیل را قتل‌عام می‌کند. اینجا سوالی که به وجود می‌آید این است که اگر عالم صحنۀ حکمت الهی است آیا این حادثه و قتل کودکان از باب تصادف است؟ زمانی هست که ما در سطح خرد مساله را نگاه می‌کنیم و فقط اراده، قدرت و اقتدار فرعون و ظلمی که انجام می‌دهد را ملاحظه می‌کنیم اما اگر در عالم همه جنود و کارگزار الهی هستند و از یک منظر الهی به مساله نگاه کنیم خود این امر هم در طرح حکیمانه الهی و نظام احسن نقشی ایفا نمی‌کند؟ ابن‌عربی در این فص و در توضیح این مطلب - به تعبیر بنده- بیان می‌کند که این «اخذ عزیز مقتدر» است که با دست خود فرعون دارد او را به نابودی می‌کشد و با همان ظلمی که دارد انجام می‌دهد، امت موسی (ع) در حال شکل گیری است. چون این کودکان که به تعبیری «حدیث العهد بالرّب» هستند و به واسطه حدیث‌العهد بودن به پروردگار و قربی که به خداوند دارند، پدر، مادر و بزرگان را به تسخیر خود درمی‌آورند و جامعه را به خدمت خود می‌گیرند. ضرورت این به خدمت درآوردن این است که عُلّوی در کار باشد و این علّو را کودکان به خاطر نزدیکی به خداوند دارند و همین موضوع باعث می‌شود که در دیگران اثر بگذارند و آنها را به تسخیر خود درآورند. اگر کسی پدر و مادر را از خواب بیدار کند، خودشان ناراحت می‌شوند و تحملش را ندارند اما تا از فرزند سرفه‌ای سر می‌زند یا ناآرام می‌شود با همه وجود از خواب برمی‌خیزند و در خدمت کودک قرار می‌گیرند. این در واقع منزلتی است که خداوند به کودک داده است که اینگونه می‌تواند مادر و پیرامون را تسخیر کند. کودکانی که حدیث العهد هستند وقتی که به مقتل برده می‌شوند نفس دارند و از بین نمی‌روند. ظلمی که به این‌ها می‌شود و انتقام و قصاصی که نسبت به این خون می‌شود باعث انباشت می‌شود. این کودکان با روحانیتی که دارند در یک حقیقت روحانی برتر اجتماع پیدا می‌کنند که همان تشکیل امت موسی است. همین مساله در سنت الهی عمل می‌کند و در نهایت فرعون را از بین می‌برد. امروز حوادثی که در غزه رخ می‌دهد و قتل‌عام کودکان بی‌گناه رخ می‌دهد کافی است که سنت الهی عمل کند و دست انتقام الهی با متن همین ظلم دارد قدرت و قوت می‌گیرد تا گریبان ظالم با آن گرفته شود. کسانی که به قتل می‌رسند کلمه توحید را بر زبان می‌آورند و ربّ خود را فرا می‌خوانند. فقط این کودکان نیستند که به مقتل برده می‌شوند و سنت خدا با آنها عمل می‌کند. این مقاومت و استقامت و توجه و عنایتی که به خداوند دارند و این ظلمی که به حیثیت الهی اینها می‌شود، مسبب تکوین امت اسلامی است که در حال رخ دادن است. گاهی حوادث را در ظرف مسائل طبیعی و دنیوی می‌بینیم و قواعد و سنن را در این افق در نظر می‌گیریم اما نظام عالم یک نظامی است که روابط دنیوی ظاهر اوست و ارتباطات وجودی در سطح عمیق‌تری شکل می‌گیرد و هویت امت و جامعه فقط در این روابط نیست بلکه در سطح معانی و حقایقی است که وجود دارد. بنابراین اگر مرگی اینجا وجود دارد فقط در نسبت این بدن هست و حقیقت اینها از بین نمیرود: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.» ارتباط وجودی انسان‌ها در حوزه معنایی و روحانی آن‌هاست پس قاعدتاً این ارواح حاضر هستند و وجود دارند و خود بخشی از سنت الهی است که به دست خود ظالم عمل می‌کند تا ان‌شاالله انتقام مظلوم گرفته شود.
یک نگرانی وجود دارد که با این سرعت انتشار حکمرانی‌های مضاف، چندی دیگر شاهد افزوده‌شدن این واژه به انتهای فامیل افراد باشیم؛ فی‌المثل هاشمی حکمرانی، قائمی حکمرانی و ...
برای بزرگوارانی که علاقه مند به مباحث پیشرفت اسلامی-ایرانی هستند و نسبت به مخاطرات اجرای برنامه های توسعه در ایران، دغدغه دارند، دیدن این سه مستند در کنار هم، بی تردید بینش هایی را مهیا می سازد. مستند باد صبا، از آلبرت لاموریس، 1347 https://www.aparat.com/v/gFo7x مستند مادرکشی، دربارۀ نسبت توسعۀ غربی و بحران آب در ایران، از کمیل سوهانی، 1394. https://www.aparat.com/v/owZel مستند نسیان، دربارۀ تاثیرات مخرب توسعۀ غربی در بافت پیرامون حرم مطهر رضوی، سال 1396؛ https://www.aparat.com/v/npei1 هرچند معتقدم این مستندها، عمق فجایع اجرای برنامه های توسعۀ غربی در ایران را از 1327 تا بحال نمی تواند نشان دهد.
۲: مشهد قدیم یا مشهد معاصر؟! آیا میراث قدیمی مشهد علت نام گذاری به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام شده یا اقدامات معاصر ما در این امر مؤثر بوده است؟ بیایید سری به سابقه مشهد بزنیم. آیسسکو، در سال ۲۰۱۷، مشهد را به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی کرد. رهبر معظم انقلاب، مشهد و حرم علی بن موسی الرضا (ع) را «مرکز مهم و پایگاه معنویت» می‌دانند. با این حال در قبال این نام گذاری‌ها باید پرسید که «سهم معاصر ما» در پایتخت فرهنگی جهان اسلام چقدر است؟ آیا میراث قدیمی مشهد علت نام گذاری به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام شده یا اقدامات معاصر ما در این امر مؤثر بوده است؟ بیایید سری به سابقه مشهد بزنیم. ۱. مشهور است که معمار و طراح بسیاری از صحن‌ها و رواق‌های حرم علی بن موسی الرضا (ع)، شیخ بهائی است. این بنای عظیم و هنرمندانه، دست کم چهار قرن است که همچون نگینی در معماری جهان می‌درخشد. به تعبیری دیگر، ما هنوز از این معماری هنرمندانه، در میزبانی زائران حضوری و حتی مجازی بهره می‌بریم و بر سرِ خوان این هنرمندی نشسته ایم. مشهور است که در ساخت مسجد گوهرشاد، صاحب کارِ اثر، با اعتقاد به تأثیر عوامل معنوی بر کالبد فیزیکی، پرداخت حق الزحمه بیشتر به کارگران و بنایان را منوط به داشتن وضو در هنگام کار کرده بود. به نظر می‌رسد با چنین ظرافت‌هایی است که مشهدالرضا (ع) و نگین آن برای قرن‌های متمادی منشأ تأثیرگذاری جهانی بوده و یحتمل به خاطر این میراث «گذشتگان» است که مشهد، پایتخت فرهنگی جهان اسلام شده است؛ ۲.  زحمت بزرگانی در سال‌های بعد از شیخ بهائی برای حفظ میراث او و نظایر او، ارزشمند است؛ اما به ویژه بعد از مواجهه ما ایرانیان با دستاورد‌های جهان مدرنِ غربی «در دوره معاصر»، از جمله فناوری‌های ناظر به سفر، ساخت وساز، اسکان زائر،  ساختار‌های اقتصادی و فرهنگی و هنری معاصر نظیر سینما، روزنامه، فضای مجازی و صد‌ها مصداق دیگر، در عین حال که امکان‌های عدیده‌ای پیشِ روی ما قرار داده است تا بتوانیم از آن‌ها درراستای ترویج گسترده و تبلیغ جهانیِ معارف اهل بیت (ع) بهره ببریم، اما مخاطراتی را نیز برای ما در پی داشته است؛ ۳. متأسفانه با رواج یک درک خام اندیشانه و ساده لوحانه از خنثی بودنِ دستاورد‌های مدرنیته غربی، ما به جای تلاش برای تصرف و تسخیر آن‌ها در ذیل فرهنگِ دینی مان، آن‌ها را بدون هیچ تغییر درخورتوجهی در خدمت تخریب میراث گذشتگان قرار داده ایم. اگر شیخ بهائی یا معماران گوهرشاد، ریاضیات و هنر و معماری گذشته را با امکانات محدود آن زمان، در خدمت این بارگاه ملکوتی قرار می‌دادند و توانستند میراثی بیش از پانصد سال برای ما باقی بگذارند، آیا ما با این امکانات «جهانی»، باید دلخوش به ترویج معارف رضوی در سطح ایران یا حداکثر جهان تشیع باشیم و مسئولیتی در قبال تحولات «جهانی» معاصر، در اقصی نقاط جهان نداریم؟ آیا ما می‌توانیم مدعی باشیم که آنچه از دستاورد‌های انسان معاصر اعم از تکنولوژی، معماری، سینما و فضای مجازی، روابط اجتماعی-اقتصادی-سیاسی، امنیت، روابط فرهنگی میان‌ملت‌ها، کسب کرده و می‌کنیم را به‌گونه‌ای در خدمت این بارگاه و شهر قرار داده‌ایم که پیام اهل بیت (ع) در سطح جهانی منتشر و تاثیرگذار باشد؟ حتی قدری صریح‌تر، آیا ما با ساخت هتل‌ها، پاساژ‌ها و به‌کارگیری معماری بی‌تناسب با فرهنگ دینی و نگاه سوداگرانه‌ای که در مشهد ساری و جاری است، نقشی جز تخریب میراث گذشتگان داشته‌ایم؟ آیا میزان گسترش مراکز فرهنگی در مشهد، به‌قدری هست که مفید معنای پایتخت فرهنگی جهان اسلام باشد؟ سفرۀ پهن‌شدۀ گذشتگان تا چه زمانی ذائقۀ مصرف‌گرای ما را تامین می‌کند و آیا ما مسئولیتی در قبال این مصرفِ فرهنگی-تاریخی و میراث‌مان برای آیندگان نداریم؟ آیا اقدامات ما در مشهد، به‌نحوی هست که برای آیندگانِ ۲۰۰ سال آینده، میراث فرهنگی و معنوی خاصی از دورۀ جمهوری اسلامی باقی گذاشته باشیم؟ https://shrr.ir/000moe https://eitaa.com/mojtamaona
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 فقه، دربرابر چالشی بزرگ 🔸برشی از سخنرانی دکتر عطاءالله بیگدلی، با موضوع «بررسی وضعیت حقوق در ایران معاصر و آینده رابطۀ فقه و حقوق» 🔹ارائه‌شده در همایش «انقلاب اسلامی و تحول علوم انسانی و اسلامی» 🗓 اسفندماه ۱۴۰۱ ؛ دانشگاه علوم اسلامی رضوی 🌐 کانون غربشناسی و اندیشه اسلامی @gharbshenasi_razavi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مطهری و پرسش از تاریخ تحقق‌نیافته! ❓چرایی
 
پرداختن شهید مطهری به 🔸برشی از سخنرانی دکتر موسی نجفی، با موضوع «انقلاب اسلامی و زایش ایدۀ فلسفۀ تحول تاریخ شیعی» 🔹ارائه‌شده در همایش «انقلاب اسلامی و تحول علوم اسلامی و انسانی» 🗓 اسفندماه ۱۴۰۱ ؛ دانشگاه علوم اسلامی رضوی 🌐 کانون غربشناسی و اندیشه اسلامی @gharbshenasi_razavi
کلان شهرهای دینی ایرانی و مسأله‌مندیِ نسبتِ فرهنگ و اقتصاد یکی از مسائل مهم شهرهای دینی همچون قم و مشهد، نسبت فرهنگ و اقتصاد است. با آنکه بیشترِ موسسه‌هایِ داعیه‌دارِ علوم انسانی _ اسلامی در این دو شهر متمرکز هستند ولی حجم تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادند، بسیار اندک است. در دیگر شهرها، نسبت اقتصاد و فرهنگ به این معنا که در قم و مشهد نمایان می‌شود، برقرار نیست زیرا اساسا نیروی مقاومتی از سوی فرهنگ در شهرهای دیگر وجود ندارد، ولی در این دو شهر، مساله‌های متعددی برای دستگاه‌های حاکمیتی استانی به وجود می‌آید. ساده‌ترین راه‌حل‌ها، بیلبوردهای ورودی‌ این شهرها است. لکن مساله پیچیده‌تر و بغرنج‌تر از این امور است. چنانچه موسسات فوق بتوانند این نسبت و مسائل حول آن را حل کنند، الگوی مناسبی برای دیگر نقاط کشور تدارک خواهد شد. https://eitaa.com/philosophyofsocialscience
معادل عینی این سخن برای شهرداری‌ها و نهاد‌های متولی در شهر، بنظر من آن است که پروژه‌های کلان شهری، باید اصالتا پروژه‌های فرهنگی باشند و پیوست کالبدی، عمرانی و اقتصادی داشته باشند. دقیقا عکس آن‌چیزی که فعلا و البته به شکلی ناقص اجرا می‌شود.
نشست تخصصی کمیسیون ارتباطات و جامعه‌شناسی اسلامی هفتمین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی، سه‌شنبه ۲۳ آبان از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۵:۳۰ در مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا برگزار خواهد شد. علاقه‌مندان برای حضور در این نشست می‌توانند به نشانی تهران، خیابان شهید مطهری، خیابان میرعماد، نبش کوچه هشتم، پلاک ۲۳، طبقه سوم، مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا مراجعه نمایند. پخش آنلاین: https://www.skyroom.online/ch/scih/ertebatat لینک کوتاه: yun.ir/ertebatat مجمع عالی علوم انسانی اسلامی www.scih.ir @icihch
نشست فلسفه و روش شناسی علوم انسانی چهارشنبه 29 آبان ساعت 9 – 15:30 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن حکمت 1. 9:30 – 10؛ دکتر مهدی معین زاده، کایروس(Kairos) به مثابه بنیاد مفهوم زمان در علوم انسانی 2. 10 –10:30؛ دکتر سید علی طالقانی، امکان‌سنجیِ اسلامی‌شدنِ علوم تجربی در چارچوب فلسفۀ علم پوپر 3. 10:30 – 11؛ دکتر مالک شجاعی، مناسبات دین و علوم انسانی در ایران معاصر (خوانشی هرمنوتیکی از آرای استاد مطهری)؛ با تاکید بر آرای مرتضی مطهری 4. 11– 11:30؛ دکتر غلامحسین مقدم حیدری، تاثیرنظریه ارگانیک بیولوژی و تشریح آسیب شناختی پزشکی مدرن بر شکل گیری جامعه شناسی در قرن های هیجدهم و نوزدهم 5. 13 – 13:30؛ دکتر محمد حسین بادامچی، تقدم علم مدنی بر دین نزد فارابی 6. 13:30 – 14؛ دکتر سید علی سیدی فرد، دیدگاه یکسان‌انگارانه در باب گزاره‌ها: چگونگی استنتاج باید از هست و کاربست آن در علوم انسانی 7. 14 – 14:30؛ دکتر محمد رضا قائمی نیک، بررسی بنیادهای فلسفی-نظری مفهوم «قدرت» در تبارشناسی فوکو و «روش‌شناسی بنیادین» پارسانیا 8. 14:30 – 15؛ دکتر جواد محمد زاده، اطلاق و تقیید در وجوب اعتباری و لوازم آن در کنش از منظر علامه طباطبایی 9. 15 – 15:30؛ دکتر سید محمد تقی موحد ابطحی، تاریخ مفهوم علم دینی، روشی برای نقد ایده بی معنایی علم دینی در اندیشه دکتر عبدالکریمی لینک حضور مجازی https://webinar.ihcs.ac.ir/b/ihc-hbu-ceo-ybb B2n.ir/t37170
قدس خراسان: مدارس مشهد فردا مجازی هستند محسن داوری، فرماندار مشهد: 🔸فردا سه شنبه ٣٠ آبان، کلیه فعالیت‌های آموزشی تمامی مراکز آموزشی  نواحی هفت‌گانه مشهد، تبادکان، احمدآباد و رضویه در نوبت صبح به صورت غیر حضوری و در بستر سامانه شاد برگزار خواهد شد. 🔸فعالیت‌های ورزشی روباز دارای محدودیت خواهند بود و به مردم توصیه می‌شود از مسافرت‌های غیر ضروری پرهیز کنند. 🔸برای تعطیلی شیفت عصر، فردا تصمیم گیری خواهد شد. @QudsKhorasan مدتی قبل‌تر به لطف یکی از خبرنگاران خوش‌فکر مشهدی با جمعی از دوستان، در روزنامه قدس جمع شدیم و قرار شد پیرامون ده موضوع، پرونده‌های اندیشه‌ای منتشر کنیم. یکی از موضوعات با عنوان نقد تکنوکراسی در مشهد، بدنبال این بود که وضعیت واردات و مصرف تکنولوژی در مشهد را رصد و نقد کند. آن خبرنگار خوش‌فکر موضوع را به یکی از افراد حوزه ریاست مجموعه قدس منتقل کرد و او در صوتی کوتاه باندازه ۳۰ ثانیه، کل آن موضوع را با این عبارت که "شما می‌خواهید تکنوکرات‌ها را بزنید" کنار گذاشت. حالا روزنامه قدس، تیتر می‌زند که بخاطر آلودگی هوا، این مراکز در مشهد تعطیل‌اند و البته اولین روز تعطیلی نبوده و نخواهد بود. به‌راستی تا چه زمانی اصحاب تکنیک و تکنولوژی، بدون نقد و شنیدن انتقاد، در سرزمین ما جولان خواهند داد؟
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هم‌اکنون؛ اجرای حرکات ورزش باستانی در حسینیه امام خمینی در ابتدای دیدار مدال‌آوران ورزش کشور با رهبر انقلاب 💻 Farsi.Khamenei.ir
از چند سال اخیر، حسینیه امام خمینی (ره)‌ تبدیل به نمونه‌ای از همان حسینیه‌ها و مساجد ۲۰ سال پیش کشور و البته بخش قابل توجهی از تاریخ سنت اسلامی_ایرانی شده است. یکی از مخرب‌ترین اقداماتی که مسئولین جمهوری اسلامی انجام دادند، تعطیل‌کردن یا کاهش فعالیت‌های فرهنگی، ورزشی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مساجد بود.
🔰 گروه الهیات تاریخ و مهدویت موسسه پژوهش و نشر مسجد مقدس جمکران برگزار می‌کند: ⭕️ نشست روایت الهیاتی از تاریخ و علم عمران ابن‌خلدون⭕️ با حضور دکتر محمدرضا قائمی‌نیک یک‌شنبه ۵ آذر ساعت ١۵:٣٠ علاقه‌مندان جهت شرکت در این نشست، مشخصات خود را به آی‌دی @Kowsarnia ارسال نمایند.
🔰 گروه الهیات تاریخ و مهدویت موسسه پژوهش و نشر مسجد مقدس جمکران برگزار می‌کند: ✅ نشست نظریه تاریخی نوصدرائیان معاصر در تفسیر انقلاب اسلامی (علامه طباطبایی، شهید مطهری، آیت الله مصباح یزدی، حجت الاسلام پارسانیا) 🎤با حضور مجازی دکتر محمدرضا قائمی‌نیک پنج‌شنبه ٩ آذر، ساعت ١٠:٣٠ ✨علاقه‌مندان جهت شرکت در این نشست، مشخصات خود را به آی‌دی @IslamicTheology ارسال نمایند. https://app.bigbluebutton.me/join/sdo17gvnwa
🔶🔹 پژوهشکده زیارت و گردشگری دانشگاه فردوسی مشهد برگزار می کند: 🕌 رواق اندیشه حکمرانی زیارت ✅ نشست علمی روندپژوهی مطالعات جهانی زیارت ارائه دهنده:سرکار خانم حافظ پژوهشگر پژوهشکده زیارت و گردشگری دانشگاه فردوسی مشهد ناقد:دکتر قائمی نیک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی 🕡 زمان: دوشنبه ۱۳آذر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ 🔰 مکان: کلاس یک لینک حضور مجازی: http://vroom.um.ac.ir/cpts @fum_cpts
تاملی در پژوهش‌های «از منظر مقام معظم رهبری» [قسمت اول] در سال‌های اخیر، پژوهش‌های متعددی دربارۀ اندیشه‌ها و بیانات مقام معظم رهبری، در قالب همایش، کتاب، مقاله، پایان‌نامه یا طرحِ پژوهشی انجام شده است. با این‌حال به‌نظر می‌رسد علیرغم اهمیت و ضرورت پژوهش در اندیشه‌های ایشان، شایسته است که به چند نکتۀ روش‌شناختی و مبنایی توجه کرد. 1) شأنیتِ مقام معظم رهبری: مطابق با اعتقادات شیعیان، مقام معظم رهبری در جایگاه «ولی فقیه» به‌مثابه نائب امام زمان (عج) قرار دارند. از این‌جهت شأنیت و جایگاه اندیشه‌ها و بیانات ایشان، در حقیقت در ذیل ایدۀ ولایت و فقاهت شیعی تعریف می‌شود. در میان علوم اسلامی، دانش‌هایی نظیر حکمت، عرفان و کلام متکفل توضیح مفهوم ولایت بوده‌اند و تا حدی توانسته‌اند بارِ معنایی دشوار این مفهوم را توضیح دهند. این مفهوم و معنای عمیق آن، مخصوصاً در دورۀ غیبت امام زمان (عج)، پیچدگیِ مضاعفی در نسبت با مسائل زندگیِ انسان شیعی پیدا می‌کند. مطابق روایات، رابطۀ امام زمان (عج) و ولایت‌شان با شیعیان، به‌مثابه بهره‌مندی از آفتاب پشت ابر است. حال مقام معظم رهبری، نائب امام زمان (عج) در عصر غیبت هستند و از این‌جهت، به‌نظر می‌رسد در فهم و تفسیر بیانات ایشان، بایستی آن معانی و مفاهیم دشوار در علوم اسلامیِ مذکوری را مدنظر داشت که سعی در توضیح مفهوم و معنای ولایت، مخصوصاً ولایت باطنی امام معصوم که مقام معظم رهبری نیابت عام از ایشان را داشته اند..... https://eitaa.com/mojtamaona
تاملی در پژوهش‌های «از منظر مقام معظم رهبری» [قسمت دوم] بدون توجه به آن بار معنایی، بیانات مقام معظم رهبری، با سخنرانیِ یک انسانِ عادی تفاوتی نخواهد یافت و حجیت و اعتبار پژوهش دربارۀ آثار ایشان نیز بی‌معنا خواهد شد. از این منظر، تمامِ بار معنایی ولایت و فقاهت در تفکر شیعی را باید در پشتِ گزاره‌های بیانات ایشان دنبال کرد. به‌راستی پژوهشگری که اندک درکی از بار معنایی ولایت و فقاهت در تفکر شیعی نداشته باشد، چگونه می‌تواند در کلامِ ایشان به مثابه ولی فقیه و نائب امام زمان (عج)، خواه با دید موافق و خواه با دید انتقادی به پژوهش بپردازد. 2) رهبری نظام خاصِ جمهوری اسلامی: در عصر غیبت امام زمان (عج)، تقریباً هیچ حکومتِ سیاسی با مختصات جمهوری اسلامی وجود نداشته است. بر اساس آثاری همچون «فی‌العمل مع السلطان» از سیدمرتضی علم‌الهدی، موضع سیاسی علما در دورۀ حضور پادشاهان و سلاطین، موضع همکاری مشروط است، در حالی‌که در نظام جمهوری اسلامی، برای اولین بار در عصر غیبت، ولیِ فقیه راساً در نقطۀ کانونیِ قدرت سیاسی قرار گرفته و هدایت خاص و عام جامعۀ اسلامی و حتی مطابق بیانات امام خمینی (ره)، مدیریت جامعۀ غیر اسلامی را نیز برعهده گرفته است. بنابراین اگر در مقام مقایسه با دیگر علمایِ تاریخ اسلام بر‌آییم، بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در جایگاه ادارۀ چنین نظام سیاسی و جامعۀ خاص و بی‌نظیری در عصر غیبت است که نظیر آن‌را نمی‌توان در دورۀ هیچ یک از علمایِ سابق یافت. به‌این معنا تحقیق و پژوهش در بیانات ایشان، متوقف بر درکِ دقیقی از وقایع بزرگی همچون انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و نظم پیچیدۀ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این نظام در دورۀ معاصر است. همانطور که می‌دانیم در دورۀ مشروطه، به دلیل ابهامات پیش‌آمده میان علمای نجف و سامرا از یک‌سو و علمای تهران نظیر شیخ‌فضل‌الله نوری از سوی دیگر، این نهضت شکست خورد و شیخ بر سرِ دار رفت و منورالفکران از آن بهره‌ بردند و در نهایت به استبداد رضاخانی منجر شد. حال اگر انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را با مشروطه مقایسه کنیم، روشن است که انقلاب اسلامی به‌مراتب پیچیدگی‌های مفهومی و معنایی بیشتری از مشروطه دارد و به‌همین قیاس، بیانات مقام معظم رهبری، به‌مثابه رهبرِ و هدایتگرِ این نظام پیچیده در دورۀ معاصر، حائز معانی پیچیده‌ای است که بی‌دقتی در آنها به‌مراتب مخرب‌تر از دورۀ مشروطه خواهد بود. 3) شمولیت بیانات مقام معظم رهبری نسبت به دیگر نظریه‌پردازان: اگر بیانات مقام معظم رهبری، مخصوصاً آن دسته از بیانات ایشان که ناظر به مسائل جدید و معاصر جامعۀ ایرانی است را با نظریات دیگر نظریه‌پردازان معاصر در نظر بگیریم، طبعاً به جهت جایگاه حقوقی ایشان، این بیانات باید بتواند نسبت به نظریات دیگر معاصر، شمولیت داشته باشد. فی‌المثل اگر موضوع زنان در بیانات ایشان را موضوع پژوهش خود قرار می‌دهیم، به دلیل جایگاه حقوقی و فکری ایشان، دیدگاه ایشان باید بتواند دستکم آن دسته از دیدگاه‌ها و نظریاتی که در نزد دیگر نظریه‌پردازانِ این موضوع که به بیانات ایشان پایبند بوده و با الهام از دیدگاه‌های ایشان، به طرح نظریاتی پرداخته‌اند را پوشش دهد. اگر نظریات الف و ب و ج توسط افرادی صورت‌بندی شده‌‌اند که با الهام از دیدگاه‌های مقام معظم رهبری، دست به نظریه‌پردازی زده یا نظریات رقیب‌شان را نقد کرده‌اند، طبعاً باید پژوهش دربارۀ نظریات مقام معظم رهبری در موضوع زنان، جامع این دیدگاه‌ها و نظریات و نقدهای آنها باشد. 4) توجه به باطن معانیِ بیانات مقام معظم رهبری: با نظر به نکات مذکور، به‌نظر می‌رسد در تحقیقات مربوط به بیانات مقام معظم رهبری، باید باطن معانیِ این بیانات را مدنظر قرار داد. مراجعۀ اخباری‌گونه و تکرار آنچه در سایتِ ایشان ذکر شده در قالب کتاب، مقاله، پایان‌نامه و نظایر آنها عملاً به‌معنای بی‌اعتباری این بیانات است. فارغ از اینکه به اذعان خودِ مقام معظم رهبری، بیانات ایشان، قابل نقد و بررسی نیز هست، اما حتی در مقام تایید و حجیت نیز برخورد اخباری‌گونه و ظاهرگرایانه با بیانات ایشان که متاسفانه مکرر در تحقیقات رایج دیده می‌شود، به‌معنای بی‌اعتباری بیانات ایشان و تلقیِ آنها در سطحی پایین‌تر از بسیاری از آراء دیگر است. https://eitaa.com/mojtamaona
تاملی در پژوهش‌های «از منظر مقام معظم رهبری» [قسمت سوم] 5) معضلات روش‌شناختی مواجهه با بیانات مقام معظم رهبری: یکی دیگر از معضلات پژوهش‌های «از منظر مقام معظم رهبری»، ضعف در روش‌شناسی بررسی بیانات ایشان در بعضی از این تحقیقات است. استفاده از روش‌های سهل‌الوصول گرندد تئوری (نظریۀ داده‌بنیاد)، تحلیل گفتمان، تحلیل محتوا، نشانه‌شناسی و نظایر آنها، بدون مفروضات فلسفیِ و مبنایی این روش‌ها، در تحلیل بیانات ایشان در بسیاری از پژوهش‌ها مشهود است. با این‌حال همانطور که در نکات پیشین اشاره شد، شأنیتِ ایشان به‌مثابه یک متفکر اسلامی، در جایگاه ولی فقیه و رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی، نیازمند اتخاذ روش‌شناسیِ متناسب با تفکر اسلامی است. فی‌المثل می‌دانیم که تحلیل گفتمان، تحت تاثیر تبارشناسی نیچه و فوکو، متکی بر توضیح منشاء حقیقت و علم و دانش بر اساس روابط قدرتِ این‌دنیایی است و حقیقت و علم را امری کاملاً برساخته و عاری از حقیقت نفس‌الامری می‌داند. از این‌جهت ماحصل بهره‌گیری از تحلیل گفتمان در تحلیل بیانات مقام معظم رهبری به‌معنای آن است که حقیقت در کلامِ ایشان، امری است بی‌بهره از حقایق باطنی و نفس‌الامری و صرفاً ناشی از روابط قدرت‌ این‌دنیایی است که طبعاً با جایگاه و شأنیتِ دینی ایشان سازگار نخواهد بود. آیا علوم و معارف اسلامی ما ولایتِ فقیه را بر اساس روابط قدرتِ این‌دنیایی توضیح می‌داده اند که بیانات ایشان را نیز بر همین اساس تحلیل کنیم یا آنکه در توضیح مفهوم ولایت الهی و بسط آن در امام معصوم و نائبِ او در عصر غیبت، معنای دیگری از قدرت و بیان و کلام داریم که فی‌المثل در نزد حکما و عرفا و متکلمین به بحث گذاشته می‌شده است؟ در اینجا آیا شایسته نیست که ابتدا میان این دو معنا از قدرت، تاملی داشته باشیم تا بعد از آن، حدود روش‌شناسیِ تحلیل گفتمان بیانات مقام معظم رهبری در فلان موضوع روشن شود؟ https://eitaa.com/mojtamaona
3: مشهد، گرداب ویرانگر توسعۀ سرمایه‌داری یا امید به پیشرفت اسلامی-ایرانی هری ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، در 1945.م (1327 ش)، در ذیل اصل4، دستورالعمل اجرای برنامه های توسعه را برای کشورهای توسعه نیافته توسط بلوک غرب و آمریکا مطرح کرد و از همین سال، اولین برنامه عمرانی (توسعه) در دولت پهلوی دوم در ایران در دستور کار قرار گرفت. برنامه های اول و دوم به دلیل وجود موانع سنتی، تاریخی و ساختاری در جامعه ایران، با ناکامی همراه بود و با مطالعات گسترده غربی ها برای رفع این موانع، برنامه سوم (1341)، با شدت بیشتری آغاز شد. در یادداشت مربوط به نهاد علم در مشهد، اشاره خواهم کرد که از قضا، رشته های علوم اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در مشهد نیز تقریبا در همین دوره و با تأکید بر موضوع توسعه شکل گرفتند و حتی تا امروز ادامه دارند. مطابق گزارش پژوهشگران دانشگاه هاروارد به مسئولیت تاس . اچ مک لئود، در جریان اجرای برنامه های اول تا سوم در ایران، یکی از موانع بسط توسعه سرمایه داری در ایران، دین، باورها و بافت های دینی بوده است. به همین جهت، پیگیری توسعه در شهری مثل مشهد، اولا باید با گسست رابطه تنگاتنگ و دیرینه «زندگی» مردم با هویت دینی و ثانیا شکل دادن به شهری جدید در حاشیه بافت قدیمی مشهد پیگیری می شد. به همین دلیل، اولا در استمرار مدرنیزاسیون دوره پهلوی اول، بافت دینی پیرامون حرم مطهر امام رضا (ع)، با کشیدن دیوار میدان حضرتی، از زندگی شهری دچارگسست بیشتری شد و ثانیا سمت غرب مشهد، هدفِ ایجاد زیرساخت های توسعه مدرن شهری قرار گرفت. «مشهد نو»، در گسست از مشهد سنتی و البته در حاشیه آن، شکل می گرفت و توسعه می یافت. بافت های سنتی دارالعلم، دارالشفا و دارالتجاره که همگی در هم‌جواری و پیوند با اماکن قدسی حرم و مسجد شکل می گرفتند، به صورت گسسته و منفک شده مدرسه و دانشگاه، بیمارستان، پاساژ و پارک و نظایر آن ها، ولو با داشتن یک نمازخانه کوچک در حال شکل گیری و گسترش بود. بی جهت نبود که وقتی مسجد از کارکرد اجتماعی و فرهنگی اش تخلیه شد، در دهه70، انبوهی از مساجد بافت پیرامون حرم مطهر تخریب شد. با این حال توسعه سرمایه داری در غرب که مبتنی بر ایده ترقی تاریخی و نفی هرچه بیشتر سنت دینی شکل گرفته است، هر چند در نقطه آغاز، دست به ایجاد جهانی موازی می زند، اما به تدریج جهان موازی دینی و سنتی خود را نیز تخریب کرده و تاریخِ آن را مطابق با نگاه خود بازخوانی می کند. به همین علت، در آغاز، «مشهد نو» در حاشیه مشهد سنتی شکل گرفت، اما به تدریج آن را در ذیل خود بازخوانی می کرد؛ گویی، تاریخ مشهد سنتی نیز بایستی در سایه تاریخ مشهد نو بازخوانی می شد. باوجود اینکه وقوع انقلاب اسلامی چالش بنیادینی در اجرای برنامه های توسعه سرمایه داری رقم زد، اما با آغاز دهه70 شمسی و اجرایِ تعدیل شده برنامه های توسعه سرمایه داری توسط دولت پنجم و ششم، مشهدِ نو، دوباره رونق یافت، با این تفاوت که بازخوانیِ مشهد دینی و سنتی در ذیل پروژه توسعه سرمایه داری، بیشتر مدنظر قرار گرفت. در این دهه و دهه های بعد، همه تصمیمات درباره مشهد، حتی تصمیمات درباره مشهد سنتی و دینی، در مشهدِ نو و ذیل منطق اسلام مالی شده توسعه سرمایه داری گرفته می شد. اصلا تا حرفی در «مشهد نو» زده نمی شد، تأثیری در تصمیم گیری درباره مشهد نداشت؛ همه باید به «مشهدِ نو» می آمدند تا در مشهد، به رسمیت شناخته می شدند. از این منظر است که می توان دریافت چرا تخریب بافت سنتی و تاریخی پیرامون حرم امام رضا (ع)، در این دوره راحت تر از دوره پهلوی توجیه یافت. https://eitaa.com/mojtamaona https://shahraranews.ir/fa/publication/content/14550/388380
4. مشهد، گرداب ویرانگر توسعۀ سرمایه‌داری یا امید به پیشرفت اسلامی-ایرانی در اوایل دهۀ هشتاد شمسی بود که مسئولین و مردم کشور، پس از تحملِ 16 سال اجرای برنامه‌های توسعۀ اقتصادی و توسعۀ سیاسی، دریافتند که مسئله، نه در منازعۀ اولویت توسعۀ اقتصادی بر توسعۀ سیاسی یا بالعکس، بلکه بر سر تمایز منطق توسعه سرمایه‌داریِ غربی با منطقِ اسلامی-ایرانی پیشرفت است. در سطح ملی، با تاکیدات مقام معظم رهبری، این ایده تبدیل به ایجاد مراکزی همچون مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، یا نهادها و نشریات و نظایر آنها شد و در سطح مشهد، منجر به تلاشی عملی، برای توقف توسعۀ سرمایه‌داری، حداقل در پیرامون بافت سنتی و دینیِ حرم امام رضا (ع) گردید. جهل مرکب نسبت به رابطۀ اسلام و توسعۀ سرمایه‌داری در آستانۀ نوعی آگاهی و علم نسبت به تفاوت‌های عظیم و تاریخی این‌دو گردید؛ هرچند تاثیرات این غفلت تاریخی، مشهد‌الرضا (ع) را در آستانۀ تبدیل‌شدن به شهری نامتوازن به‌لحاظ توسعۀ جغرافیایی، بی‌هویت نسبت به عناصر فرهنگی دینی و شهری ورشکسته به‌لحاظ توسعۀ اقتصادی و زیست‌محیطی قرار داد. مشهد، به‌دلیل آنکه هویتش با زیارت حضرت رضا (ع) یا عناصر فرهنگی نظیر زبان و ادبیات فارسی، یعنی عناصر معنوی و دینی ضد توسعۀ سرمایه‌داریِ غربی گره خورده و مزیت زیست‌محیطی خاصی برای توسعه ندارد، بیش از دیگر شهرها، تضادهای توسعۀ سرمایه‌داری را آشکار می‌کند. فقط کافی است سری به تاریخ گذشتۀ خراسان بزرگ و توس و مشهد بزنیم. منطقه‌ای که با سمرقند و بخارایش شناخته می‌شد، سرزمینی که با ادب و عرفان و حکمت و سخن‌وری‌ امثال فردوسی، زبانزد عام و خاص بود و مهمتر از همۀ اینها، شهری که انسان‌ها با زیارت شمس‌الشموس، ملقب به صفت والای «مشتی» در کنار کبلائی و حاجی می‌شدند، آنهم در سرزمینی که به‌لحاظ زیست‌محیطی کمبود آب دارد، تبدیل به برند «مشهد، موج‌های آبی» شده است. شهری که نگین حرم مطهر امام رضا (ع) در میانۀ آن می‌درخشید، امروزه در ذیل پروژۀ شاه‌عبدالعظیمه‌سازیِ این بارگاه ملکوتی، مشهدی‌ها در فاصلۀ 9 کیلومتری از حرم، در گلشهر و شهرک شهید باهنر، یکی از کم‌برخوردارترین مناطق کشور و بزرگترین حاشیه‌نشینی‌های کشور را تجربه می‌کنند و در غربِ شهر، تا فاصلۀ 25 یا 30 کیلومتری، خیابان‌هایی با تقلید محض از اسامی خیابان‌های تهران، با بیشترین امکانات و خدمات شهری و محلاتی لوکس، محل تفرج طبقات مرفه شهری شده است و علاوه بر ظهور بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی، تضادهای سیاسی با نظام اسلامی و نظایر آنها، تضاد طبقاتی گسترده‌ای را ایجاد کرده است. این ویژگی‌ها که امروزه دیگر بر هیچ دغدغه‌مندی پوشیده نیست، مشهدِ امروز را در آستانۀ یک تحول و تصمیم سرنوشت‌ساز قرار داده است و آن، تامل دربارۀ احیاء الگویی از پیشرفت است که با فرهنگ و تاریخ و دین این شهر سازگار باشد. بی‌تردید توقف بی‌درنگ توسعۀ اقتصادی و شبه‌سرمایه‌دارانه و مخرب و بی‌قاعده و یک‌جانبه به غرب و جنوب‌غرب مشهد و احیاء الگویی از توسعۀ متوازنِ مبتنی بر فرهنگ و دین در سرتاسر این شهر، اگرچه به‌لحاظ سلطۀ الگوی توسعۀ سرمایه‌داری متقدم و متاخر، کاری دشوار می‌نماید، اما ظرفیت‌های هویتی این شهر، می‌تواند با تسهیل این شکل از پیشرفت، راهی روشن و گشوده پیشِ پای آیندۀ تمدنیِ آن قرار دهد. https://eitaa.com/mojtamaona https://shahraranews.ir/fa/publication/content/14566/388736
از دهه هفتاد به بعد، نسلی در مشهد پرورش یافت که سودای آینده شغلی‌اش پیرامون مهندسی عمران و برق و نظایر آنها و از خلال آن، کسب پول و پول و پول می‌گشت. آن نسل در یکی دو دهه بعد، بدنبال شغل می‌گشت و مشهد کارگاه مهندسی‌اش شد. حالا ثمره مدیریت این نسل این شده که در این شهر نه خبری از حکمت و فرهنگ باقی مانده و نه خبری از امکان نفس کشیدن. در سنت گذشته ما، مدینه فاضله را حکما می‌گرداندند و امروز مهندسان برنامه‌ریز. بعد از مدت‌ها، به این فکر افتادند که برای پروژه‌های عمرانی، پیوست فرهنگی بنویسند، گویی مشهد شهری صنعتی است که نیاز به پیوست فرهنگی هم دارد. حال آنکه حق پایتخت فرهنگی جهان اسلام آن بود که برای پروژه‌های فرهنگی، پیوست‌های عمرانی نوشته می‌شد. پیوست فرهنگی برای پروژه‌ عمرانی یا پیوست عمرانی برای پروژه‌های فرهنگی