eitaa logo
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
226 فایل
🌸اگر کسی فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را نقل کند خداوند گناهان زبان او را می بخشد🌸 💠تعجیل در فرج قطب عالم امکان صلوات💠 خادم : @Alisafaei72 🌷درمحضراستادشجاعی @jalasate_ostad
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️تاکتیک های نظامی، تبلیغی در 🔘روش های روانی، تبلیغی ١٦- «فرهنگ گريه و نوحه»: امامان شيعه تأكيد فراوان كردند كه مظلوميت اهل بيت و حادثۀ عاشورا همواره ياد شود و زنده بماند. اين فرهنگ ياد و يادآورى در قالب مفاهيمى همچون: گريه، نوحه‌خوانى، مرثيه سرودن، زيارت، تربت سيد الشهدا «ع»، كام‌گيرى با آب فرات و تربت، ياد كردن از عطش حسين هنگام آب نوشيدن، برگزارى مجالس عزادارى براى اهل بيت و... شكل گرفت. اين فرهنگ، تاكنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن آن حماسه گشته است. ✔️در مجموع حركت عاشورا، چه از بُعد نظرى و چه عملى، روشها و محورهايى مورد توجه قرار گرفته است تا: - پيام نهضت به همه رسانده شود - در درازمدت، منافقان نفوذى در تشكيلات حكومتى و پُستهاى كليدى معرفى و افشا گردند - امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح فساد اجتماعى، زنده شود - راه مبارزۀ سياسى فرهنگى براى نسلهاى آينده ترسيم گردد 🔘«» نسبت به حادثۀ كربلا نيز از سوى امامان شيعه و پيروان عاشورا، در طول تاريخ شيعه، آن پيامها را مطرح ساخته و آن حماسه را زنده نگهداشته و عظيم ترين عامل برانگيزنده، وحدت‌بخش، راهنما و جهت ده را پديد آورده است. اوج گيرى روحيّۀ و افزايش و آگاهى و به رسيدن نيروهاى معتقد به و رهبرى ائمّه، از آثار اين تحوّل است. 📓فرهنگ عاشورا، صفحه 102 @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
✔️ #زنان_در_نهضت_عاشورا 🏴حضرت سكينه سلام الله علیها بنت الحسین علیه السلام دختر بزرگوار #سيد_الشه
✔️همسر جنادة ابن حارث انصاری یک بانوی بزرگوار دیگری که در صحنه کربلا اوج معرفت و بصیرت و ولایتمداری خود را نشان می‌دهد و به این بانوی بزرگوار تا به حال روشن پرداخته نشده است، همسر جنادة ابن‌حارث انصاری است که خود را با خانواده و فرزند نوجوانش به کربلا رسانده بود. در کوفه‌ای که حکومت نظامی بود و بسیاری از رجال با سابقه و نظامیان دلاور جرأت نکردند بیرون بیایند، این خانم با همسر و فرزندش به کربلا می‌آیند. جناده، همسر او، در صبح عاشورا در حمله‌ی اول نیروهای دشمن به شهادت رسید. نام جنادة در «زیارت ناحیه مقدسه»، آمده است: سلام بر حیان بن حارث سَلمانی ازْدی! نام وی، در «زیارت رجبیه» هم آمده است. عصر عاشورا مادر، لباس رزم بر تن نوجوان کرد و او را آماده کرد که به میدان برود و از امام دفاع کند. در منابع داریم که وقتی آمد خدمت امام حسین علیه السلام، حضرت، نوجوان را اینچنین که دید، فرمود تو پدرت تازه به شهادت رسیده است، شاید شهادتت برای مادرت ناگوار باشد. این نوجوان گفت «مادرم به من دستور داده است در حمایت از شما و دفاع از شما با دشمنانتان بجنگم». این خیلی چیز مهمی است؛ یعنی مادری که تازه شوهر را از دست داده و همسرش به شهادت رسیده، فرزند را مهیای میدان می‌کند. امام هم در حق این نوجوان دعا کرد و عازم میدان شد و رجزهایی خواند که نشان می‌دهد خانواده‌اش بصیر و فهیم و ولایتمدار هستند. عَمرو بن جُناده انصاری در هنگام رجز خواندن در میدان جنگ، به جای معرفی خودش با نام پدر و خاندان و قبیله (طبق فرهنگ اعراب در میدان جنگ) خود را این گونه معرفی کرد: "" امیری‌ حُسَینٌ وَ نِعْمَ الامیر "" وقتی فرزند جناده به شهادت رسید، سر او را بریدند و سرش، سومین سری بود که به طرف اردوگاه امام(ع) پرتاب شد. مادر داغدیده‌ی او در اوج معرفت این سر را برگرداند و گفت ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم. @mola_amiralmomenin_as
✔️عَمرو بن جُناده انصاری 🔘نام و نسب برخی نام او را عُمَر نقل کرده‌اند پدرش جنادة بن حرث از صحابه رسول خدا(ص) و از شیعیان امام علی(ع) بود که در جنگ صفّین شرکت داشت. بنا به گفته برخی، مادرش، بحریه دختر مسعود خزرجی، از زنان شجاع و فداکاری است که در کربلا حضور داشت. 🔘پیوستن به امام حسین علیه‌السلام عمرو بن جناده هنگام شهادت به نقلی ۲۱ سال و بنا به نقلی دیگر یازده، یا نُه سال داشت. به نقلی او همراه پدر و مادرش، در مکه مکرمه به امام حسین(ع) پیوست و پس از شهادتِ پدرش جناده در روز عاشورا، مادرش او را امر به جهاد کرد و گفت: پسرم برو و حسین(ع) را یاری کن. او نزد امام آمد و اجازه میدان خواست. حسین(ع) اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام فرمود: این جوان پدرش شهید شده و شاید مادرش میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند رسول خدا، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، لباس جنگ بر تنم پوشانده است. امام حسین (ع) اجازه داد و او به میدان رفت. 🔘رجزخوانی عمرو در میدان این رجز را خواند: امیری‌ حُسَینٌ وَ نِعْمَ الامیرُ سُرُور فُؤادِ البَشیر النّذیرِ عَلِیٌّ وَ فاطِمَةٌ والِداهُ فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ نَظیرٍ لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحی لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْرِ الْمُنیرِ امیر من حسین (ع) است و چه خوب امیری است. او مایه شادی دل پیامبر(ص)، بشارت دهنده و انذار کننده است. پدرش علی (ع) و مادرش فاطمه (س) است. آیا شبیهی برای او سراغ دارید؟ او چهره‌ای همچون خورشید رخشان و پیشانی‌ای چون ماه دارد. برخی نیز نقل کرده‌اند که در میدان این رجز را خواند: ضِقُ الخِناقَ مِنَ ابْنِ هِنْدٍ وَ ارْمِهِ فی عَتْرِهِ بِفَوارِسِ الانْصارِ و مُهاجرینَ مُخَضِّبینَ رِماحَهُمْ تَحْتَ الْعِجاجَةِ مِنْ دَمِ الْکفَّارِ خُضِبَتْ عَلی عَهْدِ النَّبِی محمّدٍ فَالْیومَ تُخْضَبُ مِنْ دَمِ الْفُجّارِ وَالْیوْمَ تُخْضَبُ مِنْ دِماء مَعاشِرٍ رَفَضُوا الْقُرآنَ لِنُصْرَةِ الاشْرارِ طَلَبُوا بِثارِهِمْ بِبَدرٍ وَانْثَنُوا بِالْمُرْهِفاتِ وَبالْقَنَا الْخَطّارِ وَالله رَبّی‌ لا ازالُ مُضارباً لِلْفاسقینَ بِمُرْهَفٍ بَتَّارِ هذا عَلی الْیوْمَ حَقَّ واجِبٌ فی‌ کلِّ یوْمٍ تعانُقٌ وَحَوارِ راه نَفَس را بر پسر هند تنگ می‌کنم و تیر به گلوی او می‌زنم، به کمک سواران انصار و مهاجرانی که نیزه‌هاشان را در زیر گرد و غبار -میدان جنگ‌- از خون کافران رنگین کردند؛در زمان پیامبر خدا محمد (ص) -نیزه‌ها- رنگین شد و امروز –نیز- از خون فاسقان رنگین می‌شود؛امروز از خون جماعتی رنگین می‌شود که قرآن را برای یاری اشرار رها کردند؛ و در صدد انتقام خون‌های ریخته شده‌شان در -جنگ‌- بدر هستند و آن را در زیر شمشیرهای بران و نیزه‌های برافراشته پنهان کردند به خدا سوگند پیوسته فاسقان را با شمشیر تیز و بُران خواهم زد امروز این کار بر من حقّ و واجب است؛در هر روزی، رو به رو شدن و یاری کردنی است. @mola_amiralmomenin_as
✔️روز شمار قيام كربلا (قسمت اول) حوادثى را كه در ارتباط‍‌ با در شام، مدينه، كوفه، مكّه، كربلا و... به ترتيب زمانى اتفاق افتاده است:👇 ➖15 رجب 60 هجرى: مرگ معاويه در شام و نشستن يزيد به جاى پدر. ➖28 رجب 60: رسيدن نامۀ يزيد به والى مدينه مبنى بر بيعت گرفتن از حسين «ع» و ديگران. ➖29 رجب 60: فرستادن وليد، كسى را سراغ سيد الشهدا و دعوت به آمدن براى بيعت، ديدار امام حسين «ع» از قبر پيامبر و خداحافظى، سپس هجرت از مدينه، همراه با اهل بيت و جمعى از بنى هاشم. ➖3 شعبان 60: فرستادن وليد، كسى را سراغ سيد الشهدا و دعوت به آمدن براى بيعت، ديدار امام حسين «ع» از قبر پيامبر و خداحافظى، سپس هجرت از مدينه، همراه با اهل بيت و جمعى از بنى هاشم. ورود امام حسين «ع» به مكّه و ملاقاتهاى وى با مردم. ➖10 رمضان 60: رسيدن نامه‌اى از كوفيان به دست امام، توسّط‍‌ دو نفر از شيعيان كوفه. ➖15 رمضان 60: رسيدن هزاران نامۀ دعوت به دست امام، سپس فرستادن مسلم بن عقيل به كوفه براى بررسى اوضاع. ➖5 شوال 60: ورود مسلم بن عقيل به كوفه، استقبال مردم از وى و شروع آنان به بيعت. ➖11 ذى‌قعده 60: نامه نوشتن مسلم بن عقيل از كوفه به امام حسين و فراخوانى به آمدن به كوفه. ➖8 ذى حجّه 60: خروج مسلم بن عقيل در كوفه با چهار هزار نفر، سپس پراكندگى آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفى شدن در خانۀ طوعه. تبديل كردن امام حسين «ع» حج را به عمره در مكّه، ايراد خطبه براى مردم و خروج از مكّه همراه با 82 نفر از افراد خانواده و ياران به طرف كوفه. دستگيرى هانى، سپس شهادت او. ➖9 ذى حجّه 60: درگيرى مسلم با كوفيان، سپس دستگيرى او و شهادتش بر بام دار الأمارۀ كوفه، ديدار امام حسين با فرزدق در بيرون مكّه. ➖ذى حجّه 60: بر خورد امام حسين «ع» با حرّ و سپاه او در منزل «شراف». ➖ذى حجّه 60: دريافت مجدّد خبر شهادت مسلم بن عقيل و قيس بن مسهر در منزل «عذيب الهجانات». 👇 @mola_amiralmomenin_as
✔️آب و عطش 🔘در حادثۀ كربلا، آب و عطش لازم و ملزوم يكديگرند. كاروان ابا عبد الله، كنار فرات فرود آمد، ليكن سپاه ابن سعد، فرات را به محاصره گرفت و آب را به روى امام حسين «ع» و اهل بيت و اصحابش بست و ميان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسين «ع» را به تسليم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگيرند. به نقل مورّخان، از سه روز قبل از عاشورا با محاصرۀ فرات، خيمه‌گاه امام در مضيقۀ بى‌آبى قرار گرفت و كودكان اهل بيت را با ديدن رود فرات، تاب تحمّل عطش كمتر مى‌شد. منع آب از زنان و كودكان و افراد عادى (بويژه غير نظاميان) در همۀ اديان و مذاهب، غير قانونى و عملى غير انسانى است؛ بويژه در اسلام. سپاه اموى با بستن آب به روى ياران و فرزندان حسين «ع»، اين كار خلاف شرع و مغاير با شرافت انسانى و جرم جنگى را مرتكب شدند و كسانى همچون مهاجر بن اوس، عمرو بن حجّاج و عبد اللّه بن حصين به اين عمل مباهات مى‌كردند و زخم زبان مى‌زدند كه: ▪️حسين! از اين آب، درندگان و پرندگان مى‌خورند ولى تو حق ندارى از آن بچشى!😭 مسأله «آب»، در ابعاد و صحنه‌هاى مختلف نهضت عاشورا مطرح است، از قبيل: فرات و نهر علقمه، مشك و عباس، كودكان و العطش، على اصغر و تير حرمله، سقايى و علمدارى، سنگابخانه، آب خنك و سلام بر حسين، غسل زيارت، لبهاى تشنه، بستن آب در كربلا، مراسم طشت‌گذارى، مهريۀ فاطمه، برداشتن كام با آب فرات، سيراب كردن سپاه حرّ و...😭😭😭 تشنگى كودكان و شهادت حسين با لب تشنه از فرازهاى برجستۀ اين حادثه است. 😭 وقتى امام سجاد «ع» نيز پيكر امام را دفن كرد، با انگشت روى قبر پدر نوشت: «هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب، الّذى قتلوه عطشانا». ✔️ آب، رمز طلب و و تشنگى و الگوى عطشهاى حيات‌بخش است و آنان كه از آب هم استغنا و بى‌نيازى نشان مى‌دهند و تشنگى را طالبند، به آب حيات و سيرابى جان مى‌رسند. ، ، ، ، 📓کتاب 🖊نوشته جواد محدثی، ص 18 @mola_amiralmomenin_as
🏴 ✔️آنان كه در ركاب سيد الشهدا به فيض شهادت رسيدند، ▪️جمعى از بنى هاشم بودند، ▪️جمعى از مدينه با آن حضرت آمده بودند، ▪️برخى در مكّه و طول راه به وى پيوستند، ▪️برخى هم از كوفه توانستند به جمع آن حماسه‌سازان شهيد بپيوندند. ▪️كسانى هم در راه نهضت حسينى، پيش از عاشورا شهيد شدند كه آنان نيز جزء اصحاب او به شمار مى‌آيند. ✔️تعداد 6 نفر از ياران امام كه در كوفه شهيد شدند، عبارتند از: عبد الأعلى بن يزيد كلبى، عبد الله بن بقطر، عمارة بن صلخب، قيس بن مسهر صيداوى، مسلم بن عقيل و هانى بن عروه. ✔️شهداى بنى هاشم: تعداد 17 نفر از شهداى كربلا كه شهادتشان اجماعى است، عبارتند از: على بن الحسين الأكبر، عباس بن على بن ابى طالب، عبد اللّه بن على بن ابى طالب، جعفر بن على بن ابى طالب، عثمان بن على بن ابى طالب، محمد بن على بن ابى طالب، عبد الله بن حسين بن على، ابو بكر بن حسن بن على، قاسم بن حسن بن على، عبد الله بن حسن بن على، عون بن عبد الله بن جعفر، محمد بن عبد الله بن جعفر، جعفر بن عقيل، عبد الرحمن بن عقيل، عبد الله بن مسلم بن عقيل، عبد الله بن عقيل، محمد بن ابى سعيد بن عقيل. ✔️ نام ده نفر ديگر نيز نقل شده كه البته يقينى نيست، آنان عبارتند از: ابو بكر بن على بن ابى طالب، عبيد الله بن عبد الله بن جعفر، محمد بن مسلم بن عقيل، عبد الله بن على بن ابى طالب، عمر بن على بن ابى طالب، ابراهيم بن على بن ابى طالب، عمر بن حسن بن على، محمد بن عقيل و جعفر بن محمد بن عقيل. @mola_amiralmomenin_as
✔️عَمرو بن جُناده انصاری 🔘نام و نسب برخی نام او را عُمَر نقل کرده‌اند پدرش جنادة بن حرث از صحابه رسول خدا(ص) و از شیعیان امام علی(ع) بود که در جنگ صفّین شرکت داشت. بنا به گفته برخی، مادرش، بحریه دختر مسعود خزرجی، از زنان شجاع و فداکاری است که در کربلا حضور داشت. 🔘پیوستن به امام حسین علیه‌السلام عمرو بن جناده هنگام شهادت به نقلی ۲۱ سال و بنا به نقلی دیگر یازده، یا نُه سال داشت. به نقلی او همراه پدر و مادرش، در مکه مکرمه به امام حسین(ع) پیوست و پس از شهادتِ پدرش جناده در روز عاشورا، مادرش او را امر به جهاد کرد و گفت: پسرم برو و حسین(ع) را یاری کن. او نزد امام آمد و اجازه میدان خواست. حسین(ع) اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام فرمود: این جوان پدرش شهید شده و شاید مادرش میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند رسول خدا، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، لباس جنگ بر تنم پوشانده است. امام حسین (ع) اجازه داد و او به میدان رفت. 🔘رجزخوانی عمرو در میدان این رجز را خواند: امیری‌ حُسَینٌ وَ نِعْمَ الامیرُ سُرُور فُؤادِ البَشیر النّذیرِ عَلِیٌّ وَ فاطِمَةٌ والِداهُ فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ نَظیرٍ لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحی لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْرِ الْمُنیرِ امیر من حسین (ع) است و چه خوب امیری است. او مایه شادی دل پیامبر(ص)، بشارت دهنده و انذار کننده است. پدرش علی (ع) و مادرش فاطمه (س) است. آیا شبیهی برای او سراغ دارید؟ او چهره‌ای همچون خورشید رخشان و پیشانی‌ای چون ماه دارد. برخی نیز نقل کرده‌اند که در میدان این رجز را خواند: ضِقُ الخِناقَ مِنَ ابْنِ هِنْدٍ وَ ارْمِهِ فی عَتْرِهِ بِفَوارِسِ الانْصارِ و مُهاجرینَ مُخَضِّبینَ رِماحَهُمْ تَحْتَ الْعِجاجَةِ مِنْ دَمِ الْکفَّارِ خُضِبَتْ عَلی عَهْدِ النَّبِی محمّدٍ فَالْیومَ تُخْضَبُ مِنْ دَمِ الْفُجّارِ وَالْیوْمَ تُخْضَبُ مِنْ دِماء مَعاشِرٍ رَفَضُوا الْقُرآنَ لِنُصْرَةِ الاشْرارِ طَلَبُوا بِثارِهِمْ بِبَدرٍ وَانْثَنُوا بِالْمُرْهِفاتِ وَبالْقَنَا الْخَطّارِ وَالله رَبّی‌ لا ازالُ مُضارباً لِلْفاسقینَ بِمُرْهَفٍ بَتَّارِ هذا عَلی الْیوْمَ حَقَّ واجِبٌ فی‌ کلِّ یوْمٍ تعانُقٌ وَحَوارِ راه نَفَس را بر پسر هند تنگ می‌کنم و تیر به گلوی او می‌زنم، به کمک سواران انصار و مهاجرانی که نیزه‌هاشان را در زیر گرد و غبار -میدان جنگ‌- از خون کافران رنگین کردند؛در زمان پیامبر خدا محمد (ص) -نیزه‌ها- رنگین شد و امروز –نیز- از خون فاسقان رنگین می‌شود؛امروز از خون جماعتی رنگین می‌شود که قرآن را برای یاری اشرار رها کردند؛ و در صدد انتقام خون‌های ریخته شده‌شان در -جنگ‌- بدر هستند و آن را در زیر شمشیرهای بران و نیزه‌های برافراشته پنهان کردند به خدا سوگند پیوسته فاسقان را با شمشیر تیز و بُران خواهم زد امروز این کار بر من حقّ و واجب است؛در هر روزی، رو به رو شدن و یاری کردنی است. @mola_amiralmomenin_as
✔️همسر جنادة ابن حارث انصاری یک بانوی بزرگوار دیگری که در صحنه کربلا اوج معرفت و بصیرت و ولایتمداری خود را نشان می‌دهد و به این بانوی بزرگوار تا به حال روشن پرداخته نشده است، همسر جنادة ابن‌حارث انصاری است که خود را با خانواده و فرزند نوجوانش به کربلا رسانده بود. در کوفه‌ای که حکومت نظامی بود و بسیاری از رجال با سابقه و نظامیان دلاور جرأت نکردند بیرون بیایند، این خانم با همسر و فرزندش به کربلا می‌آیند. جناده، همسر او، در صبح عاشورا در حمله‌ی اول نیروهای دشمن به شهادت رسید. نام جنادة در «زیارت ناحیه مقدسه»، آمده است: سلام بر حیان بن حارث سَلمانی ازْدی! نام وی، در «زیارت رجبیه» هم آمده است. عصر عاشورا مادر، لباس رزم بر تن نوجوان کرد و او را آماده کرد که به میدان برود و از امام دفاع کند. در منابع داریم که وقتی آمد خدمت امام حسین علیه السلام، حضرت، نوجوان را اینچنین که دید، فرمود تو پدرت تازه به شهادت رسیده است، شاید شهادتت برای مادرت ناگوار باشد. این نوجوان گفت «مادرم به من دستور داده است در حمایت از شما و دفاع از شما با دشمنانتان بجنگم». این خیلی چیز مهمی است؛ یعنی مادری که تازه شوهر را از دست داده و همسرش به شهادت رسیده، فرزند را مهیای میدان می‌کند. امام هم در حق این نوجوان دعا کرد و عازم میدان شد و رجزهایی خواند که نشان می‌دهد خانواده‌اش بصیر و فهیم و ولایتمدار هستند. عَمرو بن جُناده انصاری در هنگام رجز خواندن در میدان جنگ، به جای معرفی خودش با نام پدر و خاندان و قبیله (طبق فرهنگ اعراب در میدان جنگ) خود را این گونه معرفی کرد: "" امیری‌ حُسَینٌ وَ نِعْمَ الامیر "" وقتی فرزند جناده به شهادت رسید، سر او را بریدند و سرش، سومین سری بود که به طرف اردوگاه امام(ع) پرتاب شد. مادر داغدیده‌ی او در اوج معرفت این سر را برگرداند و گفت ما چیزی را که در راه خدا داده‌ایم، پس نمی‌گیریم. @mola_amiralmomenin_as
✔️عَمرو بن جُناده انصاری 🔘نام و نسب برخی نام او را عُمَر نقل کرده‌اند پدرش جنادة بن حرث از صحابه رسول خدا(ص) و از شیعیان امام علی(ع) بود که در جنگ صفّین شرکت داشت. بنا به گفته برخی، مادرش، بحریه دختر مسعود خزرجی، از زنان شجاع و فداکاری است که در کربلا حضور داشت. 🔘پیوستن به امام حسین علیه‌السلام عمرو بن جناده هنگام شهادت به نقلی ۲۱ سال و بنا به نقلی دیگر یازده، یا نُه سال داشت. به نقلی او همراه پدر و مادرش، در مکه مکرمه به امام حسین(ع) پیوست و پس از شهادتِ پدرش جناده در روز عاشورا، مادرش او را امر به جهاد کرد و گفت: پسرم برو و حسین(ع) را یاری کن. او نزد امام آمد و اجازه میدان خواست. حسین(ع) اجازه نداد؛ او بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. امام فرمود: این جوان پدرش شهید شده و شاید مادرش میدان رفتن او را خوش نداشته باشد. او گفت: ای فرزند رسول خدا، مادرم مرا امر کرده شما را یاری کنم و خود، لباس جنگ بر تنم پوشانده است. امام حسین (ع) اجازه داد و او به میدان رفت. 🔘رجزخوانی عمرو در میدان این رجز را خواند: امیری‌ حُسَینٌ وَ نِعْمَ الامیرُ سُرُور فُؤادِ البَشیر النّذیرِ عَلِیٌّ وَ فاطِمَةٌ والِداهُ فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ نَظیرٍ لَهُ طَلْعَةٌ مِثْلُ شَمْسِ الضُّحی لَهُ غُرَّةٌ مِثْلُ بَدْرِ الْمُنیرِ امیر من حسین (ع) است و چه خوب امیری است. او مایه شادی دل پیامبر(ص)، بشارت دهنده و انذار کننده است. پدرش علی (ع) و مادرش فاطمه (س) است. آیا شبیهی برای او سراغ دارید؟ او چهره‌ای همچون خورشید رخشان و پیشانی‌ای چون ماه دارد. برخی نیز نقل کرده‌اند که در میدان این رجز را خواند: ضِقُ الخِناقَ مِنَ ابْنِ هِنْدٍ وَ ارْمِهِ فی عَتْرِهِ بِفَوارِسِ الانْصارِ و مُهاجرینَ مُخَضِّبینَ رِماحَهُمْ تَحْتَ الْعِجاجَةِ مِنْ دَمِ الْکفَّارِ خُضِبَتْ عَلی عَهْدِ النَّبِی محمّدٍ فَالْیومَ تُخْضَبُ مِنْ دَمِ الْفُجّارِ وَالْیوْمَ تُخْضَبُ مِنْ دِماء مَعاشِرٍ رَفَضُوا الْقُرآنَ لِنُصْرَةِ الاشْرارِ طَلَبُوا بِثارِهِمْ بِبَدرٍ وَانْثَنُوا بِالْمُرْهِفاتِ وَبالْقَنَا الْخَطّارِ وَالله رَبّی‌ لا ازالُ مُضارباً لِلْفاسقینَ بِمُرْهَفٍ بَتَّارِ هذا عَلی الْیوْمَ حَقَّ واجِبٌ فی‌ کلِّ یوْمٍ تعانُقٌ وَحَوارِ راه نَفَس را بر پسر هند تنگ می‌کنم و تیر به گلوی او می‌زنم، به کمک سواران انصار و مهاجرانی که نیزه‌هاشان را در زیر گرد و غبار -میدان جنگ‌- از خون کافران رنگین کردند؛در زمان پیامبر خدا محمد (ص) -نیزه‌ها- رنگین شد و امروز –نیز- از خون فاسقان رنگین می‌شود؛امروز از خون جماعتی رنگین می‌شود که قرآن را برای یاری اشرار رها کردند؛ و در صدد انتقام خون‌های ریخته شده‌شان در -جنگ‌- بدر هستند و آن را در زیر شمشیرهای بران و نیزه‌های برافراشته پنهان کردند به خدا سوگند پیوسته فاسقان را با شمشیر تیز و بُران خواهم زد امروز این کار بر من حقّ و واجب است؛در هر روزی، رو به رو شدن و یاری کردنی است. @mola_amiralmomenin_as
پيرامون زنان در حادثۀ كربلا در دو محور سخن مى‌توان گفت: ⁉️يكى آنكه آنان چند نفر و چه كسانى بودند، ديگر آنكه چه نقشى داشتند.؟ زنانى كه در كربلا حضور داشتند، برخى از اولاد حضرت على «ع» بودند، و برخى جز آنان، چه از بنى هاشم يا ديگران. زينب، ام كلثوم، فاطمه، صفيه، رقيّه و امّ‌ هانى، از اولاد علي «ع» بودند، فاطمه و سكينه، دختران سيد الشهدا «ع» بودند، رباب، عاتكه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقيل، فضّۀ نوبيّه، كنيز خاصّ‌ امام حسين «ع» و مادر وهب بن عبد اللّه نيز از زنان حاضر در كربلا بودند. 🔘 ٥ نفر زن كه از خيام حسينى به طرف دشمن بيرون آمدند، عبارت بودند از: كنيز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد اللّه كلبى، مادر عبداللّه كلبى، مادر عمر بن جناده، زينب كبرى «ع». 🔘 زنى كه در عاشورا شهيد شد، مادر وهب بود، بانوى نميريّۀ قاسطيّه، زن عبد اللّه بن عمير كلبى كه بر بالين شوهر آمد و از خدا آرزوى شهادت كرد و همانجا با عمود غلام شمر كه بر سرش فرود آورد، كشته شد. 🔘 در عاشورا دو زن از فرط‍‌ عصبيّت و احساس، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند: يكى مادر عبد اللّه بن عمر كه پس از شهادت فرزند، با عمود خيمه به طرف دشمن روى كرد و امام او را برگرداند. ديگرى مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردى را به وسيلۀ آن كشت، سپس شمشيرى گرفت و با رجزخوانى به ميدان رفت، كه امام حسين «ع» او را به خيمه‌ها برگرداند. 🔘 دلهم، دختر عمر (همسر زهير بن قين) نيز در راه كربلا به اتّفاق شوهرش به كاروان حسينى پيوست. زهير بيشتر تحت تأثير سخنان همسرش حسينى شد و به امام پيوست. 🔘 رباب، دختر امرء القيس كلبى، همسر امام حسين «ع» نيز در كربلا حضور داشت، مادر سكينه و عبد الله. 🔘 زنى از قبيلۀ بكر بن وائل نيز حضور داشت، كه ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولى هنگام حملۀ سپاهيان كوفه به خيمه‌هاى اهل بيت، شمشيرى برداشت و رو به خيمه‌ها آمد و آل بكر بن وائل را به يارى طلبيد. 🔘 زينب كبرى و امّ‌ كلثوم، دختران امير المؤمنين «ع»، همچنين فاطمه دختر امام حسين «ع» نيز جزو اسيران بودند و در كوفه و... سخنرانيهاى افشاگر داشتند. مجموعۀ اين بانوان، همراه كودكان خردسال، كاروان اسراى اهل بيت عليهم السلام را تشكيل مى‌دادند كه پس از شهادت امام و حملۀ سپاه كوفه به خيمه‌ها، ابتدا در صحرا متفرّق شدند، سپس بصورت گروهى و اسير به كوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند. 📓فرهنگ عاشورا، صفحه 196 @mola_amiralmomenin_as
دربارۀ حضور اين زنان در حادثۀ عاشورا بيشتر به محور «پيام‌رسانى» بايد اشاره كرد، البته جهات ديگرى نيز وجود داشت كه فهرست‌وار به آنها اشاره مى‌شود كه هر كدام مى‌تواند به عنوان «درس» مورد توجّه باشد: - مشاركت زنان در جهاد. شركت در جبهۀ پيكار و همدلى و همراهى با نهضت مردانۀ امام حسين(ع) و مشاركت در ابعاد مختلف آن از جلوه‌هاى اين حضور است. چه همكارى طوعه در كوفه با نهضت مسلم، چه همراهى همسران برخى از شهداى كربلا، چه حتّى اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه كوفه به جنايتهاى شوهرانشان مثل زن خولى. - آموزش صبر. روحيۀ مقاومت و تحمّل زنان به شهادت ها در كربلا درس ديگر نهضت بود. اوج اين صبورى و پايدارى در رفتار و روحيات زينب كبرى «ع» جلوه‌گر بود. - پيام‌رسانى. افشاگريهاى زنان و دختران كاروان كربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدينه. پاسدارى از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراكنده به تناسب زمان و مكان. - روحيّه بخشى. در بسيارى از جنگها حضور تشويق‌آميز زنان در جبهه، به رزمندگان روحيّه مى‌بخشيد. در كربلا نيز مادران و همسران بعضى از شهدا اين نقش را داشتند. - پرستارى. رسيدگى به بيماران و مداواى مجروحان از نقشهاى ديگر زنان در جبهه‌ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستارى و مراقبت حضرت زينب از امام سجاد «ع» يكى از اين نمونه‌هاست. - مديريّت. بروز صحنه‌هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شكوفا مى‌سازد. ✔️نقش حضرت زينب در نهضت عاشورا و سرپرستى كاروان اسرا، درس «مديريّت در شرايط‍‌ بحران» را مى‌آموزد. ایشان مجموعۀ بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدايت كرد و با هر اقدام خنثى كنندۀ نتايج عاشورا از سوى دشمن، مقابله نمود و نقشه‌هاى دشمن را خنثى ساخت. - حفظ‍‌ ارزشها. درس ديگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ‍‌ ارزشهاى دينى و اعتراض به هتك حرمت خاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده است. زنان اهل بيت عليهم السلام، با آنكه اسير بودند و لباسها و خيمه‌هايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض ديد تماشاچيان بودند، امّا اعتراض كنان، بر حفظ‍‌ عفاف تأكيد مى‌ورزيدند. امّ‌ كلثوم سلام الله علیها در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمى‌كنيد براى تماشاى اهل بيت پيامبر جمع شده‌ايد؟ وقتى هم در كوفه در خانه‌اى بازداشت بودند، زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در كاخ يزيد نيز بر اينگونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض كرد: «آمن العدل يا بن الطّلقاء تخديرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول اللّه سبايا قد هتكت ستورهنّ‌ و ابديت وجوههنّ‌ يحدو بهنّ‌ الأعداء من بلد الى بلد و يستشرفهنّ‌ اهل المناهل و المعاقل و يتصفّح وجوههنّ‌ القريب و البعيد و الغائب و الشّهيد...» و نمونه‌هاى ديگرى از سخنان و كارها كه همه درس‌آموز عفت و دفاع از ارزشهاست. - تغيير ماهيّت اسارت. اسارت را به آزادى بخشى تبديل كردند و در قالب اسارت، به اسيران واقعى درس حريّت و آزادگى دادند. - عمق بخشيدن به بعد عاطفى و تراژديك كربلا. گريه‌ها، شيونها، عزادارى بر شهدا و تحريك عواطف مردم، به ماجراى كربلا عمق بخشيد و بر احساسات نيز تأثير گذاشت و از اين رهگذر، ماندگارتر شد. @mola_amiralmomenin_as
فضائل امیرالمؤمنین علی علیه السلام🇵🇸
✔️آب و عطش 🔘در حادثۀ كربلا، آب و عطش لازم و ملزوم يكديگرند. كاروان ابا عبد الله، كنار فرات فرود
✔️آزادگى از مهمترين درسهاى و از الفباى نخستين ، آزادگى و حريّت و تن به ظلم ندادن و اسير ذلّت نشدن است. حسين بن على «ع» فرموده است: «موت فى عزّ خير من حياة فى ذلّ‌» مرگ با عزت بهتر از زندگى با ذلّت است. نيز در مقابل تسليم و بيعت، فرمود: «لا و اللّه، لا اعطيهم بيدى اعطاء الذّليل و لا اقرّ اقرار العبيد» دست ذلت به شما نمى‌دهم و چون بردگان تسليم شما نمى‌شوم. همچنين در وقتى آن حضرت را ميان جنگ يا بيعت مخيّر كردند، فرمود: «الا و انّ‌ الدّعىّ‌ بن الدّعىّ‌ قد ركزني بين اثنتين، بين السلّة و الذّلّة، هيهات منّا الذّلّة...» ناپاك ناپاكزاده مرا بين دو چيز، شمشير و ذلت مخير قرار داده است، ذلت از ما بسيار دور است. بر ما گمان بندگىِ‌ زور برده‌اند اى مرگ همّتى كه نخواهيم اين قيود از آستان همّت ما ذلت است دور واندر كُنامِ‌ غيرت ما نيستش ورود در نبرد نيز در حمله‌هايى كه به صفوف دشمن مى‌كرد، رجز مى‌خواند و مى‌فرمود: «الموتُ‌ اولى مِن ركوبِ‌ العار و العارُ اولى مِن دُخولِ‌ النّار» مرگ، بهتر از ننگ است و ننگ، بهتر از دوزخ! وقتى كه مجروح بر زمين افتاده بود، شنيد كه سپاه دشمن قصد حمله به حرم و خيمه‌گاه او را دارد، بر سرشان فرياد كشيد: «يا شيعة آل ابى سفيان! ان لم تكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا فى دنياكم...» گر شما را به جهان دينى و آيينى نيست لا اقل مردم آزاده به دنيا باشيد ، به همۀ مظلومان، درس مبارزه و به همۀ مبارزان، الهام و روحيّۀ داده است. «درس آزادى به دنيا داد، رفتار حسين!». گاندى، مصلح بزرگ هند گفته است: «من براى مردم هند، چيز تازه‌اى نياوردم. فقط‍‌ نتيجه‌اى را كه از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگى قهرمانان كربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملّت هند كردم. اگر بخواهيم هند را نجات دهيم، واجب است همان راهى را بپيماييم كه حسين بن على «ع» پيمود.» درس آزادى به دنيا داد رفتار حسين بذر همت در جهان افشاند افكار حسين با قيام خويش بر اهل جهان معلوم كرد تابع اهل ستم گشتن بود عار حسين مرگ با عزّت، ز عيش در مذلت بهتر است نغمه‌اى مى‌باشد از لعل دُرَربار حسين ، ، 📓کتاب 🖊نوشته جواد محدثی، ص 27_28 @mola_amiralmomenin_as