eitaa logo
ملایی
174 دنبال‌کننده
38 عکس
10 ویدیو
34 فایل
کانال عمومی است ولی بیشتر برای طلاب مفید است. ابتدای هر مطلب با چند هشتگ، موضوع آن را مشخص می کنم. اگر جذاب بود می توانید هشتگ را سرچ کنید وگرنه عبور کنید. راه ارتباطی با بنده: @MohammadRezaMollaei تبادل نداریم، اعضا مسئول تبلیغ کانال هستند.
مشاهده در ایتا
دانلود
ابطال و همچنین صادق نیست در متون مختلف فقهی و اصولی، حتما برخورد داشتید که میگن اگر در این مسئله شک کردیم اصل عدم هست اصل اولیه یا قاعده ی اولیه را عدم قرار می دهند. و منظور در بسیاری موارد استصحاب عدم ازلی یا عدم نعتی است. مثال دم دستی آن این است : مثلا دلیل داریم که «المرأة تری الدم الی خمسین الا ان تکون قرشیة انها تری الی ستین» حال زنی 53 ساله خونی دیده اگر شک کردیم که حیض است یا استحاضه ، این طور استصحاب می کنند که این زن قبل از این که به دنیا بیاید قرشیه نبود حال بعد از تولد اش شک داریم قرشیه هست یا نه؟ همان عدم قرشیه بودن را ابقاء می کنیم. این استصحاب را آخوند، شیخ، آیت الله خویی و تبریزی قبول دارند ولی ما مانند امام و محقق نائینی و فاضل قبول نداریم چرا که نه از نظر عرفی و نه از نظر عقلی پذیرفته نیست، زیرا رکن «یقین سابق» را ندارد. اما عرفی: اگر شما به عرف (مثلا یک بچه مدرسه ای) بگوئید پدر عیسی(ع) دوچرخه سواری نمی کرد. بلافاصله آن نوجوان به شما خواهد گفت: برو دروغگو! حضرت عیسی اصلا پدر نداشت. زیرا عرف سالبه به انتفای موضوع و محمول را با سالبه به انتفای محمول یکی نمی داند. اما از نظر عقلی: در فلسفه قاعده فرعیة را داریم و از مسلمات فلسفی است که «ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت مثبت له» یعنی در یک گزاره (چه در ظرف خارج باشد چه ذهن چه نفس الامری باشد) در صورتی می توان یک محمول را بر یک موضوع حمل کرد که این موضوع قبل از حمل، ثبوت یا وجود داشته باشد. وقتی شما بخواهید حکمی را بر موضوعی حمل کنید حتما باید قبل از حمل، موضوع باشد و گرنه موضوعی که نیست حکم اش عدم نیست بلکه اصلا حکم ندارد. هیچ حکمی ندارد! و هیچ را نمی شود استصحاب کرد. هیچ یعنی هیچ ! دقت کنید:
 الحکم بالعدم لیس بعدم الحکم
. و فی ما نحن فیه: المرأة بما هی المرأة لاموجودة و لامعدومة، لا قرشیة و لا غیر قرشیة. اشکال : پس این که در منطق گزاره های سالبه به انتفای موضوع را صادق می دانند چگونه است؟ جواب: منطقی ها گفته اند «اینکه موضوع اصلاً موجود نباشد در این صورت به طریق اولی متصف به آن محمول نخواهد بود زیرا از معدوم می‌توان هر چیزی را سلب کرد» و ما این را قبول نداریم. بله ملاصدرا بین گزاره های سالبه ی محصلة المحمول با گزاره های موجبه ی معدولة المحمول تفاوت قائل است و برای موضوع در گزاره موجبة، حظّ مّائی از عدم المحمول را قائل است آن هم به نحو عدم مضاف که بهره ای از واقعیت را دارد ولی این بهره ی اندک از واقعیت دلیلی برای صدقِ «از عدم هرچیزی را می توان نفی کرد» نمی شود. اصلا این گزاره خود متناقض و خود خور است به قول فرهنگی ها پارادوکس دارد. خودمونی تر بگم: «سیمرغ پر ندارد» اصلا صادق نیست! منطقی ها گفتن صادقه؟ بیخود گفتن. در مانحن فیه هم این که یقین سابق را «زن معدوم، قرشیه نبوده» قرار دهیم اشتباه است. نتیجه ی استطرادی: میشه به حاشیه ج1 نهایه ص105 آیت الله فیاضی هم اشکال کرد: « لایخبر عن المعدوم المطلق بخبر ایجابی» رو میگن ایجاب عدولی نیست سلب تحصیلی است پس صادق است. خیر صادق نیست. خلاصه : ما حجتی به عنوان استصحاب عدم ازلى، استصحاب برائت اصلى، استصحاب حال شرع، استصحاب حال صِغَر يا استصحاب حال جنون و ... نداریم. چه عدم اش اصلی باشد چه عدم غیر اصلی.