#تخصصی #اصول_فقه #نظر_شخصی
گاهی در مسیر تحصیل حوزوی، تقابل های غیر واقعی ای برای شما می تراشند که ممکنه مدت ها طول بکشه تا متوجه بشید اصلا این ها ضد هم و مقابل هم و مانع هم نبودند و با هم جمع می شدن !
1) #مصلحت_سلوکیه و #مصلحت_تسهیلیه ، زیرا اولی برگرفته از عدالت الهی است و دومی از حکمت وی. سر نخ حل این مسئله به رابطه عدل الهی با فضل الهی بازگشت می کند. "اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک" ماثور نیست! بلکه غلط است. به خلاف :
https://www.pasokhgoo.ir/node/87878
2) #حکم_ارشادی و #حکم_مولوی ، زیرا احکام تابع #برآیند_مصالح_و_مفاسد واقعی هستند چه عقل بفهمد چه نه. یعنی فهم عقل مانع مولویت نیست بلکه مولوی ترین اوامر «اطیعوا الله» است! پس امر به احتیاط هم مولوی است هم ارشادی! صلّ وقتی محرک است که تنجز اش را عقل اثبات کند پس آیا صلّ مولوی نیست؟ سبحان الله از دست کسانی که گفته اند مولوی بودن #اطیعوا_الله منجر به تسلسل محال می شود! 😳 شاید بین عقاب و مفسده خلط کرده اند ؟! مشکل عمده ی مقاله زیر همین خلط است:
https://b2n.ir/585536
از طرفی می گوید حکم ارشادی، عقابی غیر از فوت مصلحت ندارد از طرفی می گوید مفسده اخروی ای که نهی ارشادی از آن خبر می دهد عقاب است !
از این مقاله بگذریم، نظر مشهور با این مشکل رو به روست که اگر حرمت تابع مفسده ی تکوینی است برائت شرعیه چگونه ممکن است اثر وضعی مفسده را بردارد؟ همچنین تنجزِ استحباب و کراهت بی معنا خواهد شد. درسته؟
3) #اصالت_وجود و اندیشه محوری (تقریباً #سوبژکتیویسم) ، زیرا ذهن همیشه با وجوه و حیثیاتِ وجود اصیل تفکر می کند و گرنه از خودش چیزی ندارد «وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا» و عقل می تواند با ظریف ترین حیثیت های واقع (وجود های رابط) ، گزاره های واقعی تشکیل داده تا صدق و ارزشِ نسبتِ محمول با موضوع را بررسی کند. ملاصدرا اسفار ج1 ص 38: الوجود يمتنع أن يحصل حقيقته في ذهن من الأذهان فكل ما يرتسم من الوجود في النفس و يعرض له الكلية و العموم فهو ليس حقيقة الوجود بل وجها من وجوهه و حيثية من حيثياته. پس این که ذهن (بلکه عقل) و نه سلیقه، ملاک تشخیص واقعیت است، منافاتی با اصالت وجود ندارد.
4) #امکان_ماهوی و #امکان_فقری ، زیرا وجودهای ربطی دارای ماهیت هایی از سنخ معانی حرفی اند. حاشیه اسفار ج1 ص 327 پاورقی علامه مراجعه شود. 😎
5) قواعد نظام تکوین و قواعد نظام تشریع ، زیرا #اعتباریات به لحاظ مبادی و غایات متصل با تکوین اند بلکه رابط بین این دو حقیقت هستند ، بنابراین علوم اعتباری مانند فقه و اصول ، اگر بدون حکمت عملی و عرفان در نظر گرفته شوند بدون موضوع و بدون هدف خواهند بود و باید ها و نباید ها هرگز بدون توجه به هست و نیست ها اعتبار نمی شوند. موضوع سازی کار فقه نیست و نباید به عرفِ وحشی واگذار شود! کما این که گاه امروزه استفتائاتی می شود که سوال اش مسموم یا غلط است! در نگاه آرمانی، فرهنگ سازی عالمانه باید موضوعات آینده و مسائل مستحدثه را رقم بزند. المیزان ج8 ص57 مراجعه شود.
راستی یه سوال از اون هایی که در #اجتماع_امر_و_نهی، قائل به جواز اند: اگر هم امر به حفظ اسلام داشتیم و هم نهی از غیبت. اگر کسی غیبت کرد مرتکب حرام شده ؟
آیت الله مصباح: معاويه به مدينه آمده تا براي جلب نظر سيدالشهدا عليهالسلام رايزني کند تا با خلافت يزيد مخالفت نکنند. بعد از اظهار ادب و مقدمهچيني گفت: آقا من براي مصالح کشور اسلامي ميخواهم که يزيد را وليعهد کنم، نظر شما چيست؟ حضرت فرمود: اين پسر شرابخوار سگباز را ميگويي؟ معاويه که ديد قافيه را باخته، متوجه شد که بايد از راه ديگري وارد شود تا بتواند در مقابل امام حسين بتواند حرف بزند. گفت: آقا يزيد پشت سر شما اينطور حرف نميزند!
http://mesbahyazdi.ir/node/3325
تذکر: لطفا نگید این از مسئله اجتماع امر و نهی خارجه! چون نیست، چطور اثبات می کنید اینجا مندوحه نداریم؟ نمیشد حضرت درباره یزیدی که شهادتین را گفته بود، به «شراب خوار» بسنده کنند و دیگر «سگ باز» را نگویند؟ یا اصلا هیچ کدام را نگن و از راه دیگری که احتمال تاثیر داشته باشه نهی از منکر کنن و مانع بشن ؟ که عملا نشدن و یزید خلیفه شد!
آقاجان خداوکیلی به جای این همه توجیه بافتن برای عدم مندوحه، بهتر نیست امتناعی بشید؟ 😁
دریافت نظرات عزیزان:
@mohammadrezamollaei