4_5923741619038715946.mp3
2.42M
می گذشت از پرده های آسمان فریاد من
برنمی آید کنون از آشیان فریاد من
در جوانی می گذشت از سنگ خارا ناله ام
تیر بی پر شد ز قد چون کمان فریاد من
یک نوا دارم ولی چون بلبل از نیرنگ گل
جلوه دیگر کند در هر دهان فریاد من
نیست چون بلبل، زبانی ناله پر شور من
همچو #نی خیزد ز مغز استخوان فریاد من
گر چه صحبت یک نفس باشد جدایی مشکل است
از فراق تیر باشد چون کمان فریاد من
بلبلان را ناله من بر سر شور آورد
من چو نالم خیزد از چندین زبان فریاد من
می خورم افسوس بر عهدی که بودم در چمن
در قفس نبود ز هجر آشیان فریاد من
می شود هر برگ سبز او زبان بلبلی
پهن گردد گر به صحن گلستان فریاد من
ابر نتوانست گشتن سرمه آواز رعد
چون شود در پرده های دل نهان فریاد من؟
من به امید تو گاهی می شدم دستانسرا
تا تو رفتی شد غریب گلستان فریاد من
سرکش افتاده است آن رعنا، وگرنه سرو را
سر به گلشن داد چون آب روان فریاد من
کی چنین آواره می شد فکر من هر جانبی؟
مستمع می یافت گر در اصفهان فریاد من
کوه چون ابر بهاران روی در صحرا نهد
گر شود با رعد صائب همعنان فریاد من
« #صائب_تبریزی»
یکم آبان زادروز #محمدعلی_کیانی_نژاد موسیقیدان و نوازنده نی
#دشتستانی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیال یار را در دیده عاشق تماشا کن
که دارد شور دیگر پرتو مهتاب در دریا
#صائب_تبریزی
چشمها راز عاشق را فاش میکنند...(عشق پوشیدنی نیست)
خواب دیدم که رویاست، ولی رویا نیست
عمر جز «حسرتِ دیروز» و «غمِ فردا» نیست
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقتِ پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام ! کجایی ای مرگ ؟
در پری خانهی ما حوصلهی غوغا نیست
ما پلنگیم ! مگو لکّه به پیراهن ماست
مشکل از آینهی توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دلسنگ ولی ما دلتنگ
«لا الهی» هم اگر آمده بی «الّا» نیست
موج ِشوریده دل آشفتهی ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چارهی دل تنگی ماهیها نیست
#فاضل_نظری
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5890814269443805501.mp3
10.14M
یک نفس بامانشستی خانه بوی گل گرفت
خانه ات آباد کاین ویرانه بوی گل گرفت
ازپریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم
زلف خودرا شانه کردی شانه بوی گل گرفت
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
آنسان که یادم داد چشمت دل سپردن را
یک روز یادم میدهد از یاد بردن را!
آنقدر دارم یادگار از تو که فرزندم
با زخمهای من بیاموزد شمردن را...
جان رقیبم را قسم خوردی که خوشعهدی
از اعتبار انداختی سوگند خوردن را!
تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد
اینگونه روی زخم مردم پا فشردن را
چشمی که بر من بستهای بر غیر واکردی
ممنونم از چشمت که آسان کرد مردن را
#حسین_زحمتکش
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دست بر دل، پای در گِل، دوش زیرِ بارِ غم
بیتکلف یارِ کارافتادهای چون من کجاست
#طالب_آملی
🌧
شعر را بهر کسی گو که سخن می فهمد
معنی دلهره و زلف شکن می فهمد
آنکه آغوشِ تو را در شب دیدار چشید
معنی رایحه ی حبّ وطن می فهمد
شاعری که قفسِ قافیه رنجورش کرد
حرکاتِ خوشِ موزونِ بدن می فهمد
آنکه در حوصله ی عشق شناور گردید
ناله ی مرغِ پریشانِ چمن می فهمد
تلخکامی که شب از تیشه و تشویش نخفت
شورِ شیرینی دنیای کهن می فهمد
#پایانی_حیات_اله
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🌧
آی نیما!
قایقت کو ؟
کو بلم هایی که از گرداب این دریا به ساحل می رساند ،
خستگان راه دریا را
آی نیما !!
یک نفر نه ، صد نفر در آب دارد می سپارد جان.....
#پایانی_حیات_اله
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا
بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا
ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت
کوچ کردم از وطن، تنها برای روستا
آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدم
نور یک فانوس باشم پیش پای روستا
یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند
پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا
حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم
قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا
کاش یک تابوت بودم کاش آن نجار پیر
راهیم می کرد قبرستان به جای روستا
قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است
بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا
من که خواهم سوخت حرفی نیست اما کدخدا
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا
#بهمنی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مثل مهتاب
که هر شب به تماشای من است
دیدن روی تو ای ماه ،
تمنای من است...!!
چشمانت
آخرین چیزیست
که از میراثِ عشق،
باقی میماند...!
#نزارقبانی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
«مرغ دلم راهی قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی»
(محمدرضا آقاسی)
با یک روز تاخیر
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
یک بیت و یک نکته از صائب
هم نشین مردم محتاج هم در زحمتند
دیده بیمار است و بینی بار عینک می کشد
#صائب
به عقیده ی صائب انسانهایی که گرفتار و محتاج هستند علاوه بر این که خودشان ناراحت و در زحمتند، هم نشینان و نزدیکان خود را هم دچار زحمت ساخته و نگرانِ خود می کنند . این گونه که نزدیکان و دوستان مجبورند که قسمتی از نیازهای او را تامین کرده و به او کمک کنند و حتی اگر توان این کار را نداشته باشند، لا اقل مشکلات و گرفتاری های دوستان ، آنها را خیلی ناراحت کرده و عذاب می دهد.
صائب برای این که گفته ی خود را ملموس تر و روشن تر به مخاطب عرضه کند ؛ مثال و معادلی زیبا در مصراع دوم آورده و می گوید:
همان گونه که برای رفع مشکل کم بینایی چشم یک فردی که چشمانش ضعیف است و عینک برای او تجویز شده ، باید بار و سنگینی عینک را بینیِ آن شخص تحمل کند تا آن را به خوبی نگه دارد. در حالیکه بینی او هیچ مشکلی ندارد و مشکل و ایراد اصلی از چشمهاست.
در واقع بار و زحمت چشم را بینی به دوش می کشد.
✍جناب شاهین لقایی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5888951387508709012.mp3
4.11M
غزل ۶۲ سعدی
ای لعبت خندان لب لعلت که مزیدهست
وی باغ لطافت به رویت که گزیدهست
زیباتر از این صید همه عمر نکردهست
شیرینتر از این خربزه هرگز نبریدهست
ای خضر حلالت نکنم چشمهٔ حیوان
دانی که سکندر به چه محنت طلبیدهست
آن خون کسی ریختهای یا می سرخ است
یا توت سیاه است که بر جامه چکیدهست
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی
جرم از تو نباشد گنه از بخت رمیدهست
نیک است که دیوار به یک بار بیفتاد
تا هیچکس این باغ نگویی که ندیدهست
بسیار توقف نکند میوهٔ بر بار
چون عام بدانست که شیرین و رسیدهست
گل نیز در آن هفته دهن باز نمیکرد
وامروز نسیم سحرش پرده دریدهست
در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی
کشتی رود اکنون که تتر جسر بریدهست
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگر بار
ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیدهست
سعدی در بستان هوای دگری زن
وین کشته رها کن که در او گله چریده ست
🎙 #محمدرضاکاکائی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
May 11
اين صبح ، اين نسيم
اين سفرهي مهيا شدهي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم آواز و هم بغض و هم گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدمزدن رفيقانه
براي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دلخاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشهي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشهات را نميخواهم
نشاني خانهات کجاست ؟
#سيدعلی_صالحی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
نفست شکفته بادا و
ترانه ات شنیدم
گل آفتابگردان!
نگهت خجسته بادا و
شکفتن تو دیدم
گل آفتابگردان!
به سحر که خفته در باغ، صنوبر و ستاره،
تو به آب ها سپاری همه صبر و خواب خود را
و رصد کنی ز هر سو، ره آفتاب خود را.
نه بنفشه داند این راز، نه بید و رازیانه
دم همتی شگرف است تو را درین میانه
تو همه در این تکاپو
که حضور زندگی نیست
به غیر آرزوها
و به راه آرزوها،
همه عمر،
جست و جو ها.
من و بویهی رهایی،
وگرم به نوبت عمر،
رهیدنی نباشد
تو و جست و جو
وگر چند، رسیدنی نباشد.
چه دعات گویم ای گل!
تویی آن دعای خورشید که مستجاب گشتی
شده اتحاد معشوق به عاشق از تو، رمزی
نگهی به خویشتن کن که خود آفتاب گشتی!
استاد #شفیعی_کدکنی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
صبح میخندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همیآید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بیخبر از مبسم دوست
ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی
که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست
گو کم یار برای دل اغیار مگیر
دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست
تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست
به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست
من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک
که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست
نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی
تا غباری ننشیند به دل خرم دوست
هر کسی را غم خویشست و دل #سعدی را
همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
سخن ماند از عاقلان یادگار
ز سعدی همین یک سخن یاد دار
گنهکار اندیشناک از خدای
به از پارسای عبادت نمای
بوستان سعدی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
تو از کوتاه بینی ها اجل را دور می دانی
و گرنه غایبی از مرگ حاضر تر نمی باشد
(صائب)
حالا که من از چند جهت بیکس و کارم
تنها تو مرا شانهشو تنها نگذارم
جز یاد تو بیرون نزند از دل و جانم
شک داری اگر، سینهی خود را بفشارم
خردش کن و آتش بزن و دور بینداز
دل جایت اگر نیست، پس آید به چه کارم؟
از اینهمه تشبیه روان، رود شدم تا
اندوه تو را بر دل دریا بسپارم
جز من چه کسی با تو یکیهست؟ منی که
جز پیرهنت با بدنت مرز ندارم
کارم شده از دوری تو هر شب و هر روز
همدوش غم عشق تو حسرت بشمارم
آتش بکشم خاکِ به سر ریختهام را
یک روز اگر بگذری از روی مزارم
فانوسم و در عشق تو با شعله نشستم
ای آتشِ جانسوز تو را شکرگزارم
#حسین_رمضانپور
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🌸صبح یعنی یـک سـلام ناب ناب
🕊صبح یعنی دست دادن باآفتاب
🌸صبــح یعنی عطرخوب رازقی
🕊صبح یعنی حس خوب عاشقی
ســـــــلام
صبـح زیباتون بــخیر
💞
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
سلام و صد سلام ای ماهِ مه رو
دلت پاک و روان ، چون آبِ در جو
پگاهت پر فروغ و طالعت نیک
سرازیرت شود نیکی ز هر سو
#رضارضایی « بیقرار »
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
از صدای پر مرغان سحر
لاله از خواب گران,دیده گشود
اولین پرتو سیمایی صبح
بوسه بر گنبد مینا زده بود
فریدون_مشیری
4_5906842868349147156.mp3
3.63M
غزل ۳۳۹ حافظ
خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمیبینم
منم ز عالم و این گوشه معین چشم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل میکشم به روزن چشم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت
گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل میگفت
اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمی که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم
🎙 #محمدرضاکاکائی
هشتم آبانماه ۱۴۰۲ خورشیدی
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
یکی از قشنگترین های زنده یاد قیصر امینپور
ای درخت آشنا!
شاخه های خویش را
ناگهان کجا جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
«دستهای خویش را در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟!»
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد :
چشمهای من به جای دستهای تو...!
من به دست تو آب میدهم،
تو به چشم من آبرو بده...
من به چشمهای بی قرارِ تو
قول میدهم:
ریشههای ما به آب، شاخههای ما به آفتاب میرسد،
ما دوباره سبز میشویم •••!
۸ آبان سالروز درگذشت
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎