eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عبدالله بن حسن ع.mp3
19.97M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین : _ 📚منبع :تبیان @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞|نماهنگ بسیار زیبا ویژه محرم ⚜نِعمَ الاَمیر⚜ 🏴هدیه به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا 🌀کاری از: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 ━━━🕊✨🌺✨🕊━━ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴روز پنجم محرم: عبدالله بن الحسن علیه السلام 🥀بچه ها جون یکی از شهدای کربلا عبدالله بن الحسن هستن، ایشون فرزند کوچک امام حسن مجتبی علیه السلام بود که در روز عاشورا... 👌اگه دوست دارید در مورد این بزرگ مردِ کوچک بیشتر بدونید حتما داستان امروز رو گوش بدید @montazer_koocholo
حضرت قاسم ع.mp3
25.03M
🏴 🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶 تدوین : _ 📚منبع : تبیان @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ سلام بچه هاااا عزاداری هاتون قبول🏴 اینم از داستان ششمین روز محرم 👇 ✨کلاه خود و پسران امام حسن مجتبی علیه السلام✨‌ من یک کلاه گنبدی شکل از آهن، فولاد یا فلزهستم. اسمم کلاهخوده، اما با بقیه کلاهخودها فرق دارم. فرقم اینه که قسمتم شد توی کربلا🕌 باشم. روی سر نوجوان سیزده ساله ای که چهره اش مانند خورشید☀️ می درخشید. پسر امام مجتبی امام دوم شیعه ها کریم آل طاها حضرت قاسم بن الحسن المجتبی (علیه السلام)❤️‌ دو تا از پسرهای امام حسن(علیه السلام)☀️ توی کربلا🕌 حضور داشتند. ✨حضرت عبدالله و حضرت قاسم (عليهماالسلام)✨ 🌌 شب عاشورا عمو حسین از برادرزاده ی شجاعش پرسید، مرگ برای تو چگونه هست❓ این نوجوان شجاع و با شهامت فرمودن: عمو جان؛ از عسل 🍯 هم برای من شیرین تره. وقتی حضرت قاسم(علیه السلام) دید که حضرت علی اکبر(علیه السلام) و خیلی از افراد دیگه شهید شدند، با خودش فکر کرد که الان نوبت منه تا از امامم و عمو حسينم☀️ اجازه بگیرم که به میدان برم. برای همین با خوشحالی بلند شد و من را روی سرش گذاشت و به سوی عموش☀️ شتافت. نزد عمو حسین که رسید، من را از سرش برداشت و در دستش گرفت. فرمود: عموجان؛ دلم گرفته، سینه ام تنگ شده . عمو عباسم☀️ پسر عموم علی اکبر☀️ همه عزيزانم برای یاری حق رفتن و شهید شدن. اجازه بدید من هم به میدان برم. امام حسین علیه السلام☀️ حضرت قاسم را در آغوش گرفتن و او را بوسیدن. من شاهد این بودم که اشک از چشمان امامم جاری شد😢 و به یادگار برادر اجازه نداد به میدان بره ...👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ امام حسین(علیه السلام) برادرزاده اش را خیلی دوست داشت❤️ حضرت قاسم(علیه السلام)☀️ بسیار شجاع بود. دوست داشت در راه حق با دشمنان بجنگد. برای همین خیلی به عمو حسينش اصرار کرد. اما عمو حسین اجازه نداد. قاسم سیزده ساله غمگین شد😔رفت و گوشه ای نشست. با خودش گفت: خدایا چه کنم که عمو حسينم☀️ راضی بشه یاد پدرش افتاد. زمانی که امام حسن مجتبی(علیه السلام)☀️ داشتن از دنیا می رفتن، بازوبندي را به پسرشون دادن. فرمودن: قاسم جان، زمانی می رسه که عمو حسينت در کربلا به کمک تو نیاز داره. تو نماینده ی من☀️ در کربلا باش. حضرت قاسم(علیه السلام) بازوبند را از بازوش باز کرد. سریع پیش عمو حسينش☀️ دوید. بازوبند را به عمو حسین☀️ داد. عمو حسین☀️ اون را باز کرد. دید دست خط برادر عزیزش هست. نوشته شده: ✨داداش حسین من در کربلا نیستم تا تو را یاری کنم اما قاسمم هست به او اجازه بده به میدان برود🙏 عمو حسین تا نامه رو دید برادرزاده نورانی اش را در آغوش گرفت . هر دو خیلی گریه کردند. حضرت قاسم علیه السلام با شهامت زره به تن کرد . من را روی سرش گذاشت به سمت میدان رفت چهراه اش مانند ماه تابان🌙 می درخشید. دشمنان از او می ترسیدند. حتی می ترسیدند نزدیکش شوند. وسط میدان می خواند: ✨من نوه ی رسول خدایم ✨پسر امام حسن مجتبایم دست هایش را به حالت دعا 🤲 بالا گرفت و فرمودن: خدایا؛ این آدم های بد و ظالم که خودت دوستشان نداری رو سیراب نکن. حضرت قاسم علیه السلام بسیار شجاعانه جنگید و در راه خدا بسیاری از آدم های بد و ظالم را از بین برد⚔ و در آخر همه آدم های بد به او حمله کردند و یادگار امام حسن مجتبی را به شهادت رسوندند.😢 ✋سلام ما به حضرت قاسم علیه السلام یادگار امام حسن مجتبی علیه السلام❤️ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴روز ششم محرم: حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام 👌بچه ها امام حسین علیه السلام از قاسم ۱۳ ساله پرسیدن که مرگ رو چجوری میبینه و قاسم در پاسخ گفت شیرین تر از عسل... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی اصغر ع.mp3
19.92M
🏴 🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین : _ 📚منبع : تبیان @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همه جان و تنم فدایِ تو حسین.mp3
3.9M
همه جان و تنم فدای تو حسین🥀 دلم پر زده تا کربُبَلای تو حسین😔 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علی اکبر ع.mp3
31.44M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت : 🎶تدوین : _ 📚منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️🐎☀️🐎☀️🐎 ‌ ‌ ‌‌ سلام گلدونه ها عزاداری هاتون قبول🏴 رسیدیم به هشتم محرم، شب حضرت علی اکبر(علیه السلام) داستان رو با هم دنبال می کنیم👇 عُقاب 🐎و شهزاده علی اکبر علیه السلام☀️ اسم من عُقاب 🐴 است. زمانی که رسول رحمت☀️ ۵ سالشون بود، من را به ایشون هدیه دادند. چه دوران خوبی بود. ایشان روی من می نشستند. من هم از شدت خوشحالی تند تند می دویدم🐎 همه نگران بودند که نکند من ایشان☀️ را زمین بزنم. اما من که سوارم را زمین نمی زدم. آنقدر در کنار پیامبر رحمت☀️ به من خوش می گذشت که دوست نداشتم عمرم تمام شود. بعد از پیامبر اسب امام علی(علیه السلام)☀️ شدم و بعد از ایشان اسب امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) شدم. البته امام حسين(علیه السلام)☀️ ذوالجناح 🦄 را داشتند. برای همین من را به علی اکبرشان✨ هدیه دادند. اولین بار که حضرت علی اکبرم✨ را دیدم، بالا و پایین پریدم. گفتم: خدایا، پيامبرم☀️ زنده شده. باورنکردنی بود. حضرت علی اکبر(علیه السلام) در صورت و اخلاق و رفتار شبیه پيامبر مهربان☀️ بود. هر گاه بر من سوار می شد، از خوشحالی دست هام رو بالا و پایین می بردم. خودش هم می دانست. روزگار خیلی خوبی داشتم. خیلی از اسب های دیگر به من غبطه می خوردند. من اسب خیلی خوشبختی بودم🐴 گذشت تا وارد زمین کربلا شدیم. حتما داستان کربلا را شنیده اید. ...👇
آدم های بد و ظالم👹 لشکریان عمر بن سعد و شمر👺 مقابل امام حسينم ایستادند. برای اینکه جلوی خوبی ها و کارهای خوب را بگیرند. دانه دانه یاران✨ امامم جلو رفتند و خیلی از آن آدم های پلید👹 را به درک فرستادند. خودشان هم شهید شدند😔 نوبت به خانواده امام رسیده بود. اولین نفر که از امام☀️ اجازه گرفت به میدان برود، صاحب من، يعني حضرت علی اکبر(علیه السلام) بود. من با چشم خودم دیدم که امام بدون معطلی به حضرت علی اکبر(علیه السلام) اجازه میدان داد. با خودم گفتم، اگر سوار من، حضرت علی اکبرم☀️ به میدان برود، آدم های بد، از جنگ، دست می کشند. آخه او خیلی شبیه پيامبر☀️ است. امام حسينم☀️ به حضرت علی اکبر جوان✨ فرمودند: پسرم اذان بگو تا نماز بخوانیم. حضرت علی اکبر(علیه السلام)✨ اذان گفتند. اذان گوی کربلا او بود. همه نماز خواندند. بعد امام حسين(علیه السلام)☀️ فرمودند: به سوی خیمه ها برو و با خانم ها خداحافظی کن. چه خداحافظی غمناکی بود😔😭 خودم دیدم حضرت سکینه دست در کمر برادر انداخته، رقیه 3 ساله روی پای برادر افتاده بود😭😭😭... @montazer_koocholo