eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣نماز ✨در زمانهای قدیم وقتی دو نفر با هم کشتی می گرفتند هر کدام از آنها که بینی طرف دیگر را به خاک می رساند، دست او را به عنوان برنده بالا می بردند✋ 👌یکی از دشمنان ما، شیطان😈 است. اگر بخواهیم بینی او را به خاک بمالیم و بر او پیروز شویم🌟امام زمان ارواحنا فداه فرمودند: هیچ چیزی مثل بینی شیطان را به خاک نمی ماند پس بخوان و بینی او را به خاک بمال ☀️ این قدر اهمیت دارد که✨امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با این که تشنه💧بودند و در میدان جنگ، دشمن به او و یارانش تیر می انداخت و خیلی از یاران او را شهید کرده بودند😢 اما در جلوی تیر و نیزه های دشمن را به جماعت خواندند. ... @montazer_koocholo
چشمان روشن خوش اومدی بابا.mp3
10.49M
🏴درد و دل های حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها) با امام حسین علیه السلام😭 👌فوق العاده زیبا...بچه ها جون حتما گوش بدید😢 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ‌‌ 👆...آدم‌های ظالم و ستمگر خانواده‌یِ پیامبر مهربان را به خرابه‌ی شام بردند. 😟 یادم است روز سه‌شنبه بود. حضرت رقیه سه ساله در کنار عمه‌ی مهربانش نشسته بود. 🕊من هم پرواز کردم و رفتم کنار آنها نشستم. هوا سرد بود. دوست داشتم بال‌هایم را باز کنم تا سرما به این دو بانو نرسد.🌟 بچه‌ها در شهر رفت وآمد می‌کردند. رقیه‌ی سه ساله به حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) فرمود: عمه جان، این بچه‌ها کجا می‌روند⁉️ 🔅 عمه زینب صبور و مهربان فرمودند: اینها به خانه‌هایشان می‌روند. 🏠 حضرت رقیه سه‌ساله فرمود: عمه جان؛ پس خانه‌ی ما کجاست⁉️ مگر ما خانه نداریم ⁉️ 😔 عمه زینب فرمود: دخترم خانه‌ی ما در شهر مدینه است. وقتی عمه زینب، این را فرمود: رقیه به فکر فرو رفت. یاد خاطرات خوبش با بابا حسینش افتاد. دختر کوچولوی سه ساله فرمود: عمه جان، بابا حسینم کجاست ⁉️ عمه زینب فرمود: بابا حسین به سفر رفته است... 🥀 کمی بعد رقیه‌ به خواب رفت. 😴 عمه زینب را دیدم که بلند شدند تا نماز شب بخوانند. 📿 بعد از مدتی رقیه سه ساله یک دفعه از خواب پرید. به عمه فرمود: عمه بابا حسین را می‌خواهم. عمه بابا حسینم را می‌خواهم. 😭 اشک از چشمان همه جاری شد. من هم خیلی گریه کردم... 😢 ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنگام بازی کردن با فرزندتان ▪️ بازی کردن واقعاً هنر است. چون باید همبازی خوبی باشید. ▪️ نشان ندهید از او بیشتر می دانید. ▪️ در سطح فکری کودک با او همبازی شوید. ▪️ مدام او را راهنمایی نکنید. ▪️ تا وقتی پیش بینی می کنید که اوضاع خطرناک نشده برای کنترل کودک اقدامی نکنید. بسیاری از والدین آن قدر وقت صرف کنترل کردن کودکشان می گذارند که از وقت گذاشتن با کودک آن گونه که هر دو از کیفیتش راضی باشند غافل می مانند. ▪️ گاهی گیج بازی در بیاورید و اعتراف کنید که اشتباه کرده اید. 🍃🍎🍃🍎🍃 @montazer_koocholo
از قراردادن فرزندتان در موقعیت‌های ترسناک خودداری کنید. دیدن فیلم‌های ترسناک بدون هیچ محدودیتی یا حضور در هر مکانی یا خواندن کتاب‌های ترسناک، می‌تواند در تشدید ترس‌های فرزندتان اثر‌گذار باشد. شاید بهتر باشد در این زمینه‌ها به والدین سختگیر تبدیل شویم و با وضع قوانینی محدود‌کننده و سفت و سخت، مانع پدید آمدن ترس‌های ریشه‌ای و ماندگار در او شویم. گاهی خواندن یک کتاب یا دیدن فیلمی ترسناک، جرقه‌ای برای خیال‌پردازی‌های گسترده و ترسناک در کودک شده و به مرور نیز تشدید می‌‌شود. ممانعت و کنترل شما در این زمینه مانع بروز ترس در کودکتان شده و به او کمک می‌کند تا دوران خردسالی بدون ترسی را تجربه کند. 🍎🍃🍎🍃🍎 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨شوق دیدار_۶✨ او کسی است که زمین 🌍را از عدل و داد (عدالت و خوبی ها)🌷 پر می کند همان گونه که از ظلم و ستم👺 پر شده است. احمد که نمی دانست چه بگوید😇 با خودش گفت: یعنی واقعا آن امامی که تمام پیامبران و امامان بشارت و خبر آمدن او را داده اند، همین پسر بچه سه ساله است که در آغوش امام عسکری علیه السلام✨ است؟ خدایا چشمان👀 من درست می بیند؟ یعنی من الان امام دوازدهم خود را می بینم؟ همان که خیلی ها چشم منتظر او هستند؟🤗 احمد دیگر آرام و قرار نداشت؛ دست خود را روی سینه اش گذاشت، قلبش💓 به شدت می زد، دوست داشت با صدای بلند🗣 فریاد بزند، طوری که تمام آدم👥👥 های دنیا 🌍 صدای او را بشنوند و به همه آنها بگوید: بیایید و آنچه من می بینم شما هم ببینید. بعد از این ملاقات، احمد باید به قم برمی گشت و به همه می گفت که امام عسکری علیه السلام ✨حضرت مهدی علیه السلام✨ را به او نشان داده است؛ اما اگر کسی از او پرسید چگونه آن پسر بچه سه ساله، حضرت مهدی علیه السلام ✨است؟ او چه باید بگوید! به همین خاطر احمد دنبال نشانه ای 💫بود که قلبش💚 آرام بگیرد و اطمینان پیدا کند تا بتواند با دلیل محکم💯 با دیگران صحبت نماید. به همین علت از امام عسکری علیه السلام✨ پرسید: ای آقا و سرور من! آیا نشانه ای هست که قلبم❤️ به آن آرام گیرد... ... @montazer_koocholo
Audio_583295.mp3
8.19M
های مادر جون 📚عنوان: معصومین برتر از فرشتگان 🎤گوینده:خانم وفایی 🍒🥦🍒🥦🍒🥦 موافقین امشب هم حرفای خیلی مهم و زیبای مادر جون👵 رو با گوش👂 جانمون بشنویم❓ 🌞مهربوناصلوات و دعا🤲 برای فرج و سلامتی امام زمانمون❤️ فراموش نشه 😉 🍒🥦🍒🥦🍒🥦 🌺برای شنیدن قصه های زیبا و آموزنده مادرجون، ظهر جمعه ها ما رو دنبال کنید 🌺 📚مارا به دوستان و عزیزانتان معرفی کنید👇 @montazer_koocholo
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ‌‌ 👆...آدم‌های ظالم و ستمگر خانواده‌یِ پیامبر مهربان را به خرابه‌ی شام بردند. 😟 یادم است روز سه‌شنبه بود. حضرت رقیه سه ساله در کنار عمه‌ی مهربانش نشسته بود. 🕊من هم پرواز کردم و رفتم کنار آنها نشستم. هوا سرد بود. دوست داشتم بال‌هایم را باز کنم تا سرما به این دو بانو نرسد.🌟 بچه‌ها در شهر رفت وآمد می‌کردند. رقیه‌ی سه ساله به حضرت زینب(سلام‌الله‌علیها) فرمود: عمه جان، این بچه‌ها کجا می‌روند⁉️ 🔅 عمه زینب صبور و مهربان فرمودند: اینها به خانه‌هایشان می‌روند. 🏠 حضرت رقیه سه‌ساله فرمود: عمه جان؛ پس خانه‌ی ما کجاست⁉️ مگر ما خانه نداریم ⁉️ 😔 عمه زینب فرمود: دخترم خانه‌ی ما در شهر مدینه است. وقتی عمه زینب، این را فرمود: رقیه به فکر فرو رفت. یاد خاطرات خوبش با بابا حسینش افتاد. دختر کوچولوی سه ساله فرمود: عمه جان، بابا حسینم کجاست ⁉️ عمه زینب فرمود: بابا حسین به سفر رفته است... 🥀 کمی بعد رقیه‌ به خواب رفت. 😴 عمه زینب را دیدم که بلند شدند تا نماز شب بخوانند. 📿 بعد از مدتی رقیه سه ساله یک دفعه از خواب پرید. به عمه فرمود: عمه بابا حسین را می‌خواهم. عمه بابا حسینم را می‌خواهم. 😭 اشک از چشمان همه جاری شد. من هم خیلی گریه کردم... 😢 ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸این قسمت:مواظب گیاهان باش دوستای خوب خدا💞 خوشگلای🌺 خاله ها 🎍☘️دوباره بایه قسمت دیگه از انیمیشن مهارتهای زندگی اومدیم پیشتون 🤗🤗 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه هایی که می توانید از طریق آن باعث شوید فرزندانتان احساس ارزشمند بودن و قدرت داشتن کنند این است که به آنها اجازه انتخاب بدهید، اجازه بدهید در حساب کتاب هایتان کمکتان کنند، در پختن غذا کمکتان کنند یا در خرید کردن. یک بچه دو ساله می تواند ظرف های پلاستیکی یا میوه را بشوید. بیشتر وقت ها ما کارهای بچه ها را انجام می دهیم در حالی که خودشان خیلی خوب از پس آن برمی آیند. از خودتان بپرسید اگر در این اتفاق دخالت نمی کردید چه می شد؟ وقتی بی خود در کاری دخالت می کنیم، شانس درس گرفتن از عواقب کار را از بچه ها می گیریم. وقتی اجازه بدهیم که عواقب کارشان به طور طبیعی اتفاق بیفتد، رابطه مان با فرزندمان هم به خاطر غر زدن ها و سرزنش ها خراب نمی شود.
طوقی 🕊 کبوتر همسفر اسرای کربلا ‌ ..... این حقش نبود. پیامبر و خانواده‌ ایشان از طرف خدای توانا برای هدایت مردم نادان آمده بودند.✨ آن‌ها کارهای خوب را به مردم یاد می‌دادند. مشکلات مردم را حل می‌کردند. اما در خرابه‌ی شام، همان مردم در حق خانواده‌ی پیامبر خیلی ستم کردند. رقیه‌ی سه ساله بهانه‌ی بابایش را گرفت. بلند بلند گریه کرد. 😭 👿یزید (که خدا لعنتش کند)، خواب بود. با صدای گریه‌ی رقیه خانوم از خواب پرید. گفت: من می‌خواهم بخوابم. این دختر بچه را آرام کنید 😠 سربازان یزید می‌دانستند که رقیه آرام نمی‌شود... 🕊پرواز کردم و به سمت کاخ یزید ستمگر و سنگدل رفتم. 🏛 دیدم یزید به سربازانش می‌گوید که سر بابا حسینش را برایش ببرید.😢 دوستان خوب کربلایی؛ دوست داشتم داد بزنم. دوست داشتم فریاد بزنم... با خودم گفتم کاش به دنیا نیامده بودم. این صحنه‌ها خیلی دردناک بود.😥 سربازان زشت و ستمگر 👹، سَر نورانی بابا حسین را برای دختر سه ساله‌اش بردند. رقیه تا سر بابا حسینش را دید، خودش را بر روی سر بابا حسین انداخت. صورت بابا را بوسید. با دست‌های کوچکش سر بابا را نوازش می‌کرد. 😭 شروع کرد با بابا حسینش دردودل کرد. فرمود: بابایی ❤️ چه کسی من را در این کودکی یتیم کرد⁉️ باباجون؛ چرا صورتت زخمی شده است ⁉️ بابای قشنگم؛ چرا پیشانی‌ات زخمی است ⁉️ بابایی... 😭 باباي قشنگم، چه كسي تو را به اين روز انداخته است⁉️ چرا موهايت خاكستري است⁉️ بابا چرا پيشاني‌ات زخمي است⁉️ چرا ريش‌هايت خوني است ⁉️ باباي من، چرا صورتت زخمي است⁉️ بابا جونم چرا رگهاي گردنت از پشت بريده شده است ⁉️ 😭😭😭 دیگر دلش طاقت نیاورد... 🥀 من در کنار ایشان نشستم. اشک می‌ریختم و گریه می‌کردم.😢 ناگهان دیدم که رقیه‌ی سه ساله دیگر گریه نمی‌کند. 😟 به ایشان نزدیک‌تر شدم. دیدم که جان از بدنش رفته است. او به آسمان‌ها پرکشیده بود.😭 🏴🏴🏴🏴 پرنده‌های شهر شام یکی یکی آمدند. همه اشک می‌ریختیم و یزید و یزیدیان ستمگر را لعنت می‌کردیم. ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی 🇮🇷 قسمت ۶۳ : اونجارو نیگا @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت اشتباه رایج مادران 1. اجازه نمی‌دهید دیگران مراقب فرزندتان باشند(اوراشدیدا به خود وابسته میکنید. بعد از یکی دوسالگی کودک را می توان چند ساعتی به اقوام نزدیک سپرد و از سه سالگی کودک باید به مهد کودک برود) 2. فرزندتان را در سنین بالا روی تخت خود می‌خوابانید 3. برای کودکتان هزاران اسباب بازی می‌خرید 4. از خواب کودک برای استراحت استفاده نمی‌کنید 5. می‌خواهید از فرزندتان انیشتین بسازید 6. کودکتان را با بچه‌های دیگر مقایسه می‌کنید 7.همسرتان را فراموش می‌کنید. به خصوص مورد هفتم را جدی بگیرید.
📖داستان زیارت 📌 بچه ها سلام✋ اسم من رضاست. من روز تولد امام رضا علیه السلام متولد شدم، واسه همین هم مامان و بابام اسممو گذاشتن رضا😍 من و علی🧑👦 هر هفته با همدیگه می ریم حرم🕌 و زیارت می کنیم. علی همکلاسیمه و خونشون نزدیک خونه🏠 ماست. یک روز که مثل همیشه داشتیم از مدرسه برمی گشتیم، علی👦موقع خداحافظی بهم گفت: امروز یادت نره ها. بعداظهر می یام دنبالت تا بریم حرم زیارت👌یک کم که رفت جلوتر برگشت و گفت: راستی رضا! مادربزرگم ازم خواسته تا اونم با ما بیاد. آخه خیلی وقته زیارت نرفته. اینو گفت و خداحافظی کرد و رفت. اما بچه ها خیلی ناراحت بودم😞 وقتی علی گفت: با مادربزرگش می یان حرم🕌خیلی دلم گرفت. با خودم گفتم کاش مادربزرگ منم زنده بود و با ما می یومد زیارت. اون طوری مادربزرگامون با هم دوست می شدند و همه با هم می رفتیم زیارت...😢 @montazer_koocholo
✨دانستنی های مهدوی مناسب کودکان_۱۱ سلام به شما امیدهای امامِ زمان 🤗حالتون خوبه ❓دوباره براتون آیه ی مهدوی جدید آوردیم 😍بخونیدش👇 ✨ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَ‌يْبَ ۛ فِيهِ ۛهُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَ‌زَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ...(بقره آیات ۲-۳) [این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به *غیب* ایمان می‏‌آورند و نماز را بر پا می‌‏دارند و از آنچه روزیشان داده‏‌ایم انفاق می‏‌کنند.] 👈در بعضی از روایاتِ ائمه(علیهم السلام) منظور از *غیب*در این آیه همان امامِ غایب است ✅نتیجه: بچه ها خدا تو قرآن از ما انتظار داره به چیزهایی که دستور داده ایمان بیاریم حتی اگر نتونیم با چشممون ببینیم که یکیشم امام زمانمون هستن که به خاطر دلایلی الان غایبن اما همیشه حضور دارن و ما رو خیلییی دوست دارن❤️به زودی ان شاءالله ظهور میکنن و ما با چشممون هم ایشون رو می بینیم 😍 @montazer_koocholo