eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 ویژه 🌸تولد (ع) 💠 🌷با سجده و عبادت با دوستی و محبت امام سجاد ما شده امام امت خلاصه سجده هاشو تو کتابش نوشته صحیفه سجادیه نویدی از بهشته🌹 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان این هفته: بفرمایید پرواز گروهی بعد از نماز صبح خیلی میچسبید😄 تقریبا من و دوستانم هر روز قبل از طلوع افتاب🌤 در اسمان مدینه پرواز میکردیم و بعد برای صبحانه خودمان را به خانه می رساندیم .😊 راستش این مهمانی هر روزه خیلی لذت داشت 😉 البته این محبت های امام مخصوص ما نبود❗️ بلکه مهمان نوازی از خوبی های معروف ایشان است، که افراد زیادی از ان استفاده میکردند. من قصه مهمان نوازی حضرت ابراهیم علیه السلام را که در سوره امده را خیلی شنیده ام اما باور کنید مهمان نوازی چیز دیگریست😍 هرکس مهمان ایشان میشد خیلی مورد احترام قرار میگرفت و از لحظه ورود تا لحظه ایی که در منزل حضرت قرار‌ میگرفت ، حضرت به او توجه داشت.👏 استقبال گرم در لحظه ورود، پذیرایی شایسته و دلنشین ،تلاش برای راحتی مهمان ، احوال پرسی و محبت کردن به او و حتی همراهی مهمان تا در منزل موقع خداحافظی از برنامه های امام هشتم بود.👌 🔅یک شب مهمانی وارد خانه امام شد، حضرت او را به داخل اتاق دعوت کرد، و مشغول صحبت شدند، یکدفعه چراغ🔮 خاموش شد، مهمان دستش را دراز کرد که چراغ را درست کند ولی امام دستش را گرفت تا به زحمت نیافتد و خودش چراغ🔮 را روشن کرد💚 یک روز دیگر هم روز عید غدیر بود، که تعدادی از دوستان امام در منزل ایشان مهمان شدند یادم می اید بعد از خوردن غذا🍚 وقتی انها میخواستند بروند هدیه هایی مثل انگشتر و کفش 👞 و لباس👕 به انها داد و برای خانواده های انها غذا🍚 فرستاد. @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰ 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل2️⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی ⬅️چه کنیم که این طعم را به کام دیگران بچشانیم؟ 2⃣ رفتارهای فطری 💟 خداوند عزیز، در قرآن کریم به پیامبرش🌸 می‌فرماید: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ. » پس به [برکت] رحمت الهی🌧، با آنان نرم‌خو و مهربان شدی و اگر تندخو و سخت‌دل⛔️ بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند. ✅ «چه‌قدر ساده‌اندیشیم ما که فکر می‌کنیم مردمِ راه گم‌کرده را تنها با حرف می‌شود به راه آورد. شاید هم تن‌پرور شده‌ایم که ساده‌ترین راه را انتخاب کرده‌ایم و شاید خودمان، هنوز راه را پیدا نکرده‌ایم که این گونه گمان می‌کنیم. کردار، زبان بین‌المللی هدایت است. این زبان را خدا🕋 یک طور یاد همه داده. مردمان شمال و جنوب، شرق و غرب عالم، همه با این زبان، آشنا هستند.» 🔹رفتارهایی که فطرت با آنها آشناست، یکی از اصلی‌ترین راه‌های چشاندن معنویت💐 به دیگران است. گذشت، محبّت و مهربانی، تواضع، حِلم و بردباری، کمک کردن به دیگران و ... . 🔸رفتارهای فطری، از هزاران استدلال هم تأثیرگذارتر است. در سیرۀ اولیای الهی🌸 هم می‌بینیم که چگونه با رفتارهای خود، دشمن را به دوست تبدیل می‌کردند. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 149 - 151 ... @montazer_koocholo
ویژه قسمت اول: ابرها ☁️ به آرامی در آسمان حرکت میکردند، خورشید🌞 نور و گرمای خودش را به زمین می بخشید . نسیم خُنکی 🌬 می وزید و شاخه های درختان را تکان میداد. 😊 بُشر با بیل کوچکی که داشت خاک های باغچه خانه اش را زیر و رو میکرد. و علفهای اضافی🌱 را بر میداشت. او تصیم گرفته بود باغچه کوچکش را از گُل های زیبا 🌸پ ر کند ، اخر بشر این خانه و باغچه را خیلی دوست داشت، ❤️بخاطر اینکه فاصله این خانه تا خانه امام هادی علیه السلام خیلی کم بود😍 بشر از دوستان و پیروان امام هادی علیه السلام بود که از زمان سکوت امام در شهر ، افتخار همسایگی با حضرت را بدست اورده بود😌 کار باغچه که تمام شد یکدفعه صدای درب حیاط بلند شد، بشر دستهایش را شست و در را باز کرد . "کافور" بود همان جوانی که در منزل امام هادی علیه السلام خدمت میکرد. سلام و علیکی✋ کردند و بُشر فهمید که امام با او کار دارند. به سرعت لباس های خاکیش را تکاند و به دنبال کافور راه افتاد.😊 در منزل امام هادی علیه السلام متوجه شد برای ماموریت مهمی انتخاب شده است . امام نامه ایی ✉️ را که با خط رومی نوشته شده بود همراه با ۲۲۰ سکه طلا 💰به او دادند ، روزی را هم مشخص کردند و به بشر فرمودند: باید قبل از ظهر🌕 ان روز کنار پل شهر حاضر شود و در میان اسیران جنگی که برای فروش به مردم ، با کشتی⛴ به شهر اوردند ، خانمی🧕 را پیدا کند و به منزل امام ببرد. حضرت تمام نشانه های ان خانم را دادند و برایش دعا 🤲 کردند. بشر خیلی خوشحال بود که امام اینقدر به او اعتماد کردند و ماموریت به این مهمی را به او سپرده اند.😍 ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قهر و آشتی.mp3
11.63M
🌹🌹 🙍‍♂بالای ۴ سال 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣قرائت:سوره 🎶تدوین : عمو قصه گو 📚منبع :سایت وولک @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 داستان این هفته: نوروز در اسارت خاطراتی از محمد بلوچ قرایی، متولد ۱۳۴۴/۵/۲۰ جانباز ۴۰ درصد ابان ماه سال ۱۳۶۲ بود ، مجرد بودم و فقط ۱۸ سال داشتم ، که به همراه چند نفر از هم محله ایی هایم به جبهه 👮‍♂رفتیم. ۴ اسفند سال ۶۲ بود که در عملیات خیبر به اسارت در امدم.😥 ما را با اتوبوس🚎 به اردوگاه اسرا بردند. به شهر بصره که رسیدیم عراقی ها کنار خیابان🛣 ایستاده بودند و اب دهانشان را روی ما پرت کردند و به ما ناسزا می گفتند.😣 حدود ۲۵ روز بعد از اسارتم ☘ شد ، و ایرانی ها عید را به هم تبریک میگفتند 🎉 و ما چون کم سن و سال بودیم بزرگتر ها ما را دلداری میدادند و میگفتند : ناراحت نباشید خیلی زود از اینجا ازاد میشوید☺️ روز های عید در آسایشگاه ما کتک زدن و سخت گیری ها شدت میگرفت و مخصوصا با اسرای خیبر بسیار بد برخورد میکردند. 😨 روز های اسارت روز های خیلی سختی بود گاهی وقتها هفته ایی یک بار یا یک هفته در میان به صورت نا منظم میوه🍎 میدادند. مثلا به هر نفر ۴ دانه انگور🍇 می رسید 🙃 غذا 🍚 هم جوری بود که برای هر ۵ یا ۸ نفر داخل یک سینی در حدی اینکه زنده بمانیم غذا می‌ ریختند تا بخوریم ‼️ یک بار ایام عید از بس شکنجه شده و کتک خورده بودم مریض🤒 شدم، یک اسیر ایرانی داشتیم که دکتر 👨‍⚕بود و به عراقی ها میگفت چه دارویی به من بدهند تا حالم بهتر شود اما انها گوش نمیکردند و فقط به من امپول پنی سیلین تزریق میکردند. 🙄 حدود یک سال و نیم بعد گروهی از ما اسرای جوان و نوجوان را به اردوگاه رمادیه ۲ انتقال دادند آنجا کمی اوضاع بهتر بود، هرچند که کتک زدن🤕 هم چنان بر قرار بود❗️ در دوران اسارت حوادث زیادی اتفاق افتاد که هیچگاه از ذهن آزادگان پاک نمیشود، و فراموش کردن انها هم کار بسیار سختی است.😔 بالاخره بعد حدود ۷ سال اسارت و تحمل شکنجه ها در تاریخ ۱۳۶۹/۶/۲۰ ازاد شدم😇 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ویژه قسمت دوم: روزی که امام فرموده بودند فرا رسید ، بُشر لباس پاکیزه ایی👕 پوشید و طبق خواسته امام قبل از ظهر 🌕 خود را کنار پل بزرگ بغداد رساند. کشتی ها ⛴کنار پل ارام گرفته بودند و اسیران جنگی از انها پیاده میشدند ، چند نفر مسئول فروش اسیران بودند. بشر دید که سر یکی از فروشنده ها بسیار شلوغ است جلوتر که رفت متوجه شد این همان فروشنده ایی است که امام فرموده است. 😊 کمی منتظر شد کمی از اسیران فروخته شدند . تا اینکه یک مرتبه بشر متوجه شد نوبت فروش همان خانمی 🧕است که امام نشانه هایش را گفته بود. به سرعت جلو رفت و خود را به فروشنده رساند. ☺️ مردی مشغول چانه زدن با فروشنده بود، مرد حاضر شده بود ۳۰۰ سکه طلا 💰بپردازد و ان خانم را بخرد ولی ان خانم که پشت پرده ایستاده بود گفت: ای مرد پول هایت را دور نریز من حاضر نیستم همراه تو بیایم❗️ فروشنده خواست چیزی بگوید که بشر جلو رفت نامه ✉️ امام را از زیر لباسش در اورد و گفت: آقا ! لطفا این نامه✉️ را به ان خانم بدهید این نامه را یکی از بزرگان عرب نوشته اند ، اگر خانم قبول کردند من از طرف صاحب نامه ماموریت دارم ایشان را با خود ببرم.🌱 فروشنده با تعجب نامه✉️ را گرفت و باز کرد ولی هرچه به نام نگاه کرد چیزی متوجه نشد😉 برای همین به بُشر گفت: این نوشته چه معنایی دارد ؟ ما عرب ها با این خط اشنا نیستیم ‼️ بشر جواب داد: بله درست است، این خط رومی است مولای من این نامه را زبان اهل روم نوشته اند.😊 چشم خانم که به نامه ✉️افتاد اشک در چشم هایش حلقه زد 😢و به فروشنده گفت: از تو ممنونم! نویسنده نامه✉️ همان است که من در انتظارش بودم لطفا مرا به او بفروش❗️ فروشنده کمی فکر کرد و گفت: باشد قبول میکنم برای من فرقی نمیکند این اقا ۳۵۰ سکه طلا💰 بدهد و شما را ببرد. بُشر چند لحظه احساس نگرانی کرد 😟ولی بعد نگاهی به فروشنده کرد و گفت: فرستنده نامه✉️ خودش قیمت را هم معلوم کرده و فقط ۲۲۰ سکه طلا 💰فرستاده است. بُشر نگاهی به فروشنده کرد و منتظر جواب شد. فروشنده که توی فکر بود یکدفعه سرش را بلند کرد و در میان تعجب حاضران گفت: باشد قبول میکنم به همین ۲۲۰ سکه💰 راضی هستم.😊 سر و صدای جمعیت بلند شد بعضی ها غُر غُر میکردند و میگفتند: یعنی چه؟ ما که حاضر بودیم پول بیشتری بدهیم و....! 😏 ولی معامله تمام شده بود. بشر راه افتاد و خانم جوان🧕 هم پشت سر او حرکت کرد از جمعیت که فاصله گرفت خانم چند بار نامه ✉️را بوسید و بر چشم هایش گذاشت.😘 بشر گفت : عجیب است شما نامه ایی✉️ را می بوسید که حتی نویسنده اش را نمیشناسید❗️ خانم 🧕جواب داد: عجیب حال شماست که امام خود را نمیشناسید و از بزرگی و عظمتش اگاهی ندارید.❗️ بشر که حالا واقعا گیج شده بود گفت: منظورتان چیست شما اسیری هستید که از کشور دیگری به اینجا اورده شده اید این چیز ها را از کجا میدانید⁉️ ... @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت چهاردهم: عذرخواهی و بخشش اگر در زمان عصبانیت😠 کسی را رنجاندی یا چیزی را شکستی ، عذر خواهی کن🙏 💯 به خودت قول بده دفعه بعد بیشتر مراقب رفتارت باشی ، خدا تو را می بخشد💚 خودت هم همین کار را بکن😇 اگر تو یا دیگری از دست هم عصبانی😠 هستید به این معنی نیست که دیگر همدیگر را دوست ندارید❗️ شاید لازم باشد به هم بگویید دوستت دارم❤️ سپس در آرامش راه حلی برای اختلافتان پیدا کنید.😊 همه ما گاهی عصبانی😠 میشویم این طبیعی است ، اما روشی که با ان خشمت👊 را ابراز میکنی مهم است و در نتیجه کار تفاوت ایجاد میکند.🙂 ... @montazer_koocholo
Audio_970346.mp3
3.29M
های خاله نبات 📚عنوان: روش زیبای تعلیم 🎤گوینده: خانم ملیحه نظری 🍄🍃🍄🍃🍄🍃 فرشته های نازنین خدا 😘😊 🌟🌺 امشب هم همراه خاله نبات باشید تا یک داستان جذاب و شنیدنی💕💛 که از📚کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب💫💖 هست رو با هم بشنویم😉😊 فرشته جونا ما رو دنبال کنید🌺🌟 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 منتظر کوچولو های عزیزم سلام🖐 روزتون بخیر😍 روز روز زیارتی عزیزمون هسته💚 پس بیایین سلام ویژه اقا رو بخونیم☺️ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا