eitaa logo
🌟کانال منتظران کوچک⚘
1.7هزار دنبال‌کننده
679 عکس
1.9هزار ویدیو
29 فایل
گاهی بهش فکـــر کنیم... یک نفر سالهاست منتظر ماست؛ تا بهش خبـــر بدیم که ما آماده ایم ؛ که برگرده.. که بیاد.. 🍃اللــهم عجــل لولیکــــ الفــرج🍃 🌹تعجیل در #ظهور مولا #صلوات کانال ویژه محبان حضرت: @Akharin_khorshid313 تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🥀 این قسمت: یزید ابن زیاد یزید ابن زیاد معروف به ابوالشعثاء از مردان شجاع شریف و نترس بود😌 و پیش از انکه امام به سپاه حر برخورد کند از کوفه به سوی امام شتافت و به کاروانش🐫 پیوست😊 هنگامی که مالک ابن نسر فرستاده ابن زیاد👹 برای حر پیغام اورد که از حرکت امام جلوگیری کند یزید ابن زیاد به او گفت: _تو مالک ابن نسر هستی؟ مادرت به عزایت بنشیند این چه پیغامی است که اوردی😠 مالک گفت: من از پیشوای خودم اطاعت کردم و به بیعتم وفا نمودم‼️ یزید گفت: خیر تو پروردگارت را نافرمانی کردی❗️ و اطاعت از پیشوایت موجب ننگ هلاکت و اتش دوزخ🔥 خواهد شد ، مگر نشنیده ایی که خداوند در قران📖 می فرماید: انان را پیشوایانی قرار دادیم که انها را به اتش دوزخ 🔥دعوت میکنند و روز قیامت یاری نخواهند شد. (سوره قصص ایه ۴۱) مالک درمانده شد. روز عاشورا یزید ابتدا سواره 🐎مبارزه میکرد و بعد از انکه اسب های دشمن او را محاصره کردند در مقابل امام حسین علیه السلام⭐️ زانو زد و صد تیر 🏹به سوی دشمن رها کرد او تیر انداز ماهری بود و هر تیری که پرتاب میکرد امام میفرمود: خداوند تیر های او را به هدف بنشان و بهشت را پاداش او را قرار بده 💫 وقتی تیر های او تمام شد به سوی دشمن حمله کرد و میگفت: من یزید فرزند مهاجر شجاع تر از شیر و یاور حسین علیه السلام ⭐️هستم و از ابن سعد بیزارم😇 او پیوسته جنگ کرد تا به شهادت رسید😭 نام او در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است.😊 @montazer_koocholo
man emam hosseiniam 08.mp3
4.07M
🏴 🥀 📀داستان صوتی: قسمت هفتم: بزرگان قبیله بنی کلب ربیع را به مسجد فراخوانده و میخواهند به جرم‌ خونخواهی پدرش او را محاکمه کنند که عبد الله به دفاع از او بر می خیزد😊 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر کوچولو های عزیزم و عزاداران امام حسین علیه السلام🖤 میخواهیم از الان تا پایان و هر روز به امام حسین عزیز و مهربون💚 سلام بدیم و بخوانیم از شما التماس دعا داریم🤲 🏴 ▪️ @montazer_koocholo
man emam hosseiniam 09.mp3
3.82M
🏴 🥀 📀داستان صوتی: قسمت هشتم : فرستاده مختار به دیدار شبث ابن ربعی میرود و او را از حضور مسلم در خانه مختار با خبر میکند😏 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر کوچولو های عزیزم و عزاداران امام حسین علیه السلام🖤 میخواهیم از الان تا پایان و هر روز به امام حسین عزیز و مهربون💚 سلام بدیم و بخوانیم از شما التماس دعا داریم🤲 🏴 ▪️ @montazer_koocholo
🏴 🥀 ابن زیاد به قصر 🏰خود فرار کرد 😏و در حالی که به شدت ترسیده بود در ها را محکم بست😄 او حیله ایی اندیشید 😏 اشراف و بزرگان کوفه را جمع کرد و گفت : بروید و مردم را از یاری دادن مسلم بترسانید 😑و بگویید اگر ما را یاری کنند پاداش خوبی💰 میگیرند و اگر با ما بجنگند مجازات سختی در انتظارشان است😬 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
:📚📚 💢...در اينجا مادر از كودك خود می خواهد تا در مورد اين موضوع فكر كند که اگر برادرش از بدگويي او مطلع شود چه احساسي خواهد داشت❓ هادی گفت: خب اون عصباني ميشه❗️ مادر پرسيد: ميتوني روش ديگري را براي جلب توجه من پيدا كني❓ هادی براي لحظه اي فكر كرد🤔لبخند زد ☺️و بعد گفت: مامان امروز تو مدرسه يك نقاشي كشيدم🤗 ميخواهي اونو ببيني❓ ✅ هادی اين مسئله را به خوبی درك كرده است كه بايد در مورد مسائل مربوط به برادرش حساس‌تر باشد. ⚡️وقتي كه كودك بزرگتر مشاهده مي كند، برادر يا خواهر كوچكترش در حال بازي كردن دركنار يك اجاق داغ 🔥است بايد به مادر خود اطلاع دهد.😊 كودكي كه شاهد كتك خوردن فردي است يازماني كه تهديد جدي را مي شنود، بايد فورا مسئول مربوطه را آگاه سازد. 😊كودكي كه مي بيند يكي از بچه هاي مدرسه به قلدري و زورگويي روي آورده بايد هرچه سريعتر اين موضوع را با معلمان يا مسئولان👮‍♂ مدرسه در ميان بگذارد. ✅شما ميتوانيد به كودك خود كمك كنيد تا تمايز ميان بدگويي و حفاظت از خود را درك كند.😊 🔴 اين كار با مطرح چند سوال در يك لحظه امكان پذير خواهد بود: 🔹چرا مي خواهي به شخص ديگري بگویی چه اتفاقي رخ داده❓ 🔸آيا واقعا كسي اذيت شده❓ @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🥀 این قسمت سر گذشت: شبعث ابن ربعی مردی هزار چهره ، خون ریز بود و به هیچ راهی مستقیم نبود 😟 او به بعد از شهادت امام حسن علیه السلام💫 به معاویه پیوست و پس از مرگ معاویه از کسانی بود که به امام حسین علیه السلام✨ نامه ✉️نوشت و ایشان را به عراق دعوت کرد اما با مسلط شدن ابن زیاد👹 بر کوفه از طرفداران ابن زیاد شد و با مسلم ابن عقیل (ع) جنگ کرد 🙄 او توسط ابن زیاد به کربلا فرستاده شد و از فرماندهان لشکر عمر ابن سعد بود🙁 روز عاشورا هم امام علیه السلام در سخنرانی خود برای کوفیان نام او را هم برد از جمله فرمود: ای شبعث ابن ربعی و .... مگر شما برای من نامه ننوشتید که میوه ها🍎🍇🍊 رسیده و اطراف سرسبز است اگر بیایی لشکر برایت مجهز است⁉️ حبیب ابن بدیل میگوید: زمانی که شبعث ابن ربعی👹 از جنگ مختار فرار کرد با الاغی 🐴که سر و گوش ان را بریده بود و خون از سر و رویش می ریخت وارد شهر بصره شد و فریاد زد: "کمک.... کمک..." به مصعب گزارش دادند شخصی با این وضع وارد کوفه شده است مصعب او را شناخت و گفت: اری او کسی نیست جز شبعث ابن ربعی این کارها از او بر می اید‼️ شبعث از چهره های مخالف و از اشراف کوفه💰 بود و راس دشمنی با مختار بود😞 این مرد خبیث سر انجام در سن هشتاد سالگی مرد. @montazer_koocholo
man emam hosseiniam 10.mp3
4.29M
🏴 🥀 📀داستان صوتی: قسمت نهم: بزرگان کوفه در خانه مختار جمع شده اند و امادگی خود را برای یاری امام به مسلم اعلام میکنند😔 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر کوچولو های عزیزم و عزاداران امام حسین علیه السلام🖤 میخواهیم از الان تا پایان و هر روز به امام حسین عزیز و مهربون💚 سلام بدیم و بخوانیم از شما التماس دعا داریم🤲 🏴 ▪️ @montazer_koocholo
🏴 🥀 زنان و مردان می امدند و بستگان خود را از ترس حمله لشکر شام به خانه می بردند تا جایی که هنگام غروب جز سی نفر همراه مسلم باقی نماندند😞 مسلم به مسجد🕌 رفت و با ان سی نفر نماز خواند اما انها هم موقع نماز او را ترک کردند😏 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤 🏴 🏴 داستان این هفته: هواپیما✈️ چه‌کیفی دارد مسافرت با هواپیما، آن هم باخانواده.😍 این حرف خواهرم زینب در هواپیما✈️ بود. مادرم گفت: زینب جان دعا‌کن قسـمت همه علاقه مندان امام رضا علیه السـلام 💫بشودکه باصـحت وسلامتی و دلخوشی‌‌ به زیارت آن حضرت بروند.😇 امسال عیـد به پـدرم‌گفتم: من وخواهرم‌‌چون تصـمیم‌‌ گرفتیم براي‌‌ اینکه با هواپیما✈️ به مسافرت مشـهد برویم‌ هرچه پول عیدي💴 داریم‌ به شـما بدهیم، مادر هم قول همکاري‌ داده،شـما هم اگر شده وامی، نمیدانم‌‌ اضافه کاري وخلاصه به‌ شکلی که‌‌ شده زحمت بکشـید😉 الان داخل هواپیما هستیم ✈️به طرف مزارشـریف و مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام درحرکتیم😌 از پدرم پرسیدم: راستی بابا، برگشت هم با هواپیما هستیم.⁉️ بابا خنـده اي کرد وگفت: با این پول عیـدي💴 که شـما دادیـد، یکدفعه بگو، هواپیما را هم بخریم😄 نه پدرجان فقط رفت را با هواپیمـا میرویم و انشـاء االله بـا اتوبوس🚌 برمیگردیم و در مسـیر برگشت توقفی در قم خواهیم داشت و بـا زیـارت حضـرت معصومه علیها السـلام⭐️خواهر بزرگوار امام رضا علیه السـلام ، زیارت خودمان راصـفایی دیگر میدهیم و نماز باحالی را هم در مسجدمقدس جمکران🕌 به نیت ظهور امام زمان‌ علیه السلام🌤 خواهیم خواند، همان نمازي که اگر یادت باشد دوسال قبل که مدرسه تان🎒 به جمکران برده بود😊 به یادخاطرات اردوي جمکران دو سال قبل افتادم که چه حس وحال خوبی داشت.☺️ از پدرم پرسـیدم: پدرجان الان که حرف مسـجدجمکران و نماز امام زمان علیه السلام شد من هم میتوانم از یاران وسربازان امام زمان علیه السلام بشوم⁉️ پدرگفت: پسرم با این روحیه اي که من ازشماها سراغ دارم انشاء االله که از یاران امام زمان علیه السلام باشید که افتخار من و مامان باشید.😍 فقط توجه داشته باشیدفلز و موادي که در هواپیما✈️ استفاده میشود با فلز و مواديکه در ماشین🚘 استفاده میشود فرق میکند❗️ در هواپیما موادخیلی باید سـبک و داراي مقاومت زیاد باشدو علت آن هم این است که هواپیما اگر وسط آسـمان خراب شد دیگرکـاري نمیشـود کرد😟 برخلاف ماشـین کـه آنرا به کنـار میزننـد و درست میکننـد❗️ یـاران امـام زمـان علیه السـلام همانندفلزي هسـتندکه در هواپیما ✈️اسـتفاده میشود و باید مثل یاران امام حسـین علیه السـلام☀️ در روز عاشورا باشـند که با همه سختی ها و مشکلات از امام زمان شان دفاع کردندو او را تنها نگذاشتند.😇 درحـال گفت و گـو بـودیم که صـدایی توجه همه را به خودجلب کرد: مسـافران محـترم کمربنـدها را ببندیـد به فرودگـاه مشـهد نزدیک میشویم.😊 @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 ویژه 🥀 داستان: یاد کربلا اتاق‌ها و اطراف خانه🏠 را گشت، امّا از امام علیه السلام خبری نبود. از کارگری که داشت زیر شترها🐪 را تمیز می‌کرد، سراغ امام (علیه السّلام) را گرفت. کارگر گفت: «کمی به من کمک کرد، ولی مثل این که دلش گرفته بود😢 چون یک دفعه روی این سنگ نشست و توی فکر رفت. بعد هم با همان حال از خانه بیرون رفت😞 خدمتکار پیر 👴با خودش گفت: «آه ... باز هم به همان جا رفته؛ به همان جای خلوت و همیشگی. باید به دنبالش بروم. شاید گرسنه و تشنه باشد‼️ خدمتکار توی مشک کوچکی آب ریخت. چند دانه خرما و قرص نانی🥠 برداشت. همه را در بقچه‌‍ای پیچید و از خانه بیرون زد. آسمان صاف و آبی بود. یک دسته پرستو بال در بال 🐦هم چرخ می‌زدند😊 خدمتکار رفت و رفت تا به همان جا رسید، امام را دید که زیر سایه‌ی همان تپه‌ی بلند⛰ پیشانی‌اش را بر صخره‌ای گذاشته بود. کمی جلوتر رفت. صدای ناله‌اش را شنید😢 امام (علیه السّلام) سرش را بلند کرد و پس از لحظه‌ای دوباره پیشانی بر پیشانی صخره گذاشت. پیرمرد👴 کمی جلوتر رفت. امام (علیه السّلام) داشت ذکر می‌گفت و دعا می‌کرد: «لا اله الّا اللّه» ... بارها این ذکر را گفت و باز سرش را بلند کرد. برای همین بود که به او «سید الساجدین» می‌گفتند؛ یعنی سرور سجده کنندگان.😇 هزار بار ذکر گفتن آن هم در سجده کار هر کسی نبود❗️ خدمتکار 👴از بس ایستاد و به دعای امام (علیه السّلام) گوش داد، خسته شد. جلو رفت و دست بر شانه‌ی امام (علیه السّلام) گذاشت.😊 امام (علیه السّلام) پس از لحظه‌ای برگشت و به او نگاه کرد. از بس گریه کرده بود، ریش و پهنای صورتش خیس شده بود😭 -فدایتان شوم، آقا جان! چرا این‌قدر گریه می‌کنید❓بس نیست این همه گریه کردید؟ کمی هم مواظب سلامتی خودتان باشید❗️ امام سجّاد (علیه السّلام) سری تکان داد و گفت: «حضرت یعقوب علیه السّلام» دوازده فرزند داشت و خداوند یکی از آن‌ها را از او دور ساخت. با اینکه می‌دانست پسرش زنده است، ولی آن قدر گریه کرد😢 که موهای سرش سفید و چشم‌هایش نابینا شد! چگونه من گریه نکنم؟ در کربلا جلوی چشم‌هایم پدرم، عموهایم، برادرهایم، پسر عموهایم و دوستان و بستگانم را شهید کردند😭 - ای فرزند رسول خدا! می‌دانم. حال شما را خوب می‌فهمم. شما در کربلا شاهد همه چیز بودید و سختی‌های فراوان کشیدید😭 امّا من همیشه خدا را شکر می‌کنم که شما را برای ما شیعیان نگه داشت. اگر شما نبودید، ما هیچ پشت و پناهی نداشتیم😊 آن وقت بقچه‌ی نان و خرما🥠 را جلوی امام (علیه السّلام) باز کرد و مشک آب را به دستش داد. امام (علیه السّلام) کمی آب نوشید و مشتی آب بر صورتش زد.😊 خدمتکار پیر👴 به چهره‌ی زیبای امام (علیه السّلام) نگاه کرد و گفت: «امروز هوا خیلی خوب است.به آسمان نگاه کن! پرستوها🐦 دارند به خانه برمی‌گردند. دارند با خودشان شادی می‌آورند، مگر نه⁉️ امام (علیه السِلام) به آسمان نگاه کرد و لبخند زد.😊 منبع📚: مجله رشد نوشته محمود پور وهاب @montazer_koocholo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 🏴(ع) 🌷 ❤️ رو بفرستیم 🏴🕯 🏴 شهادت عزیز امام سجاد(ع) بر شما منتظر کوچولو های عزیزم تسلیت باد🌷🕊 @montazer_koocholo